🔺 سردار سلیمانی در جلسه تودیع و معارفه مسوولان سابق و جدید بسیج دانشجویی خبر داد:
🔻 فعالیت های بسیج دانشجویی مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفت
🔹 به گزارش خبرگزاری بسیج، سردار غلامرضا سلیمانی امروز در مراسم تودیع و معارفه مسئولان سازمان بسیج دانشجویی کشور با اشاره به اینکه در دوران مختلف فعالیت دکتر کفعمی در بسیج، تحولات موثری را شاهد بودهایم، افزود: در دوران مسئولیت وی در سازمان بسیج دانشجویی هم تحولات و هم میدانداری در مقاطع حساس و پراهمیت مورد نیاز انقلاب را شاهد بودیم که این موارد مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
🔹 رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: با توجه به نیاز پیش روی انقلاب اسلامی در این قشر، نگاه حساس، هوشمند و عاقلانه با پرهیز از نگاه اداری لازم است که برای تحقق این مهم با یک مشورت جمعی از بین گزینههای معرفی شده، برادر #هادی_قاسمی که بیش از ۲۰ سال در مجموعه بسیج فعال بوده است مورد وفاق قرار گرفت و دکتر #کفعمی نیز سمت مشاور رئیس سازمان بسیج را بر عهده خواهند گرفت.
🔹 وی درباره ویژگیهای کاری و رفتاری مسئول جدید بسیج دانشجویی هم افزود : حضور فعال و منسجم در راهیان پیشرفت، راهیان نور، اردوهای جهادی، فعالیتهای جریانی در دانشگاهها، عنصر فعال رسانهای و خلاقیتها و تواناییهای دیگر از برجستگیهای اصلی وی است که با در نظر گرفتن آنها و با حکم فرمانده کل سپاه پاسداران به این سمت منصوب شدند.
#اخبار
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
❗️ #درنگ |
به نام خدا
به یاد خدا
برای خدا
🔸 آوردهاند، ابتر است عملی که، جز برا خدا انجام شود.عمل ابتر آن است که کلا نتیجه ندارد، یا در وجود انجام دهندهاش بیثمر است. مثلا دانشجویی باشد و برای خودش درس بخواند، نیت خدایی نداشته باشد.
🔸 اولا که از توفیقات و کمکهای ماورایی محروم است. خودش است و خودش، موفق نمی شود، به نتیجه نمی رسد، تمام می شود، همه چیزش را می بازد.
🔸 در ثانی اگر سخت تلاش کند و به نتیجهای در عالم ماده برسد، مگر نه اینکه الاعمال بالنیات !؟ پس چه زراعتی برای آینده اش دارد؟
🔸 اما شما آقای #علم الهدی و #احتشام و #سلحشور و #دلجو و دوستانتان، چیزی از ابدان مطهرتان هم نماند، اما شما تمام شدید؟ کارتان ابتر بود؟مگر نه اینکه شما پیش خدایتان روزی می خورید، پس عمل شما برای خودتان سراسر سود بود.
و مگر نه اینکه خون شما جوشید و نورتان خاموش نشد، اما قاتلتان رسوای عالم است.
🔸 شما نفس کشیدنتان برای خدا بود، هر چند زمین افتادید و در خون خود غلطیدید، اما تا ابد جهانیان از ثمر عمل شما بهره می برند.
#دانشجویان_خدایی
#دانشجویانی_با_دلهای_استوار
#دانشگاه_هویزه
#دانشگاه_مقاومت
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
🔺 مثل مسافری که به زور سوارش کرده اند...
🔸 اسیر، با زندانی خیلی فرق می کند. زندانی، مثلاً حکم می خورد پنج سال، ده سال. خودش را آماده می کند و با خودش کنار می آید که من این مدت را توی زندانم، اما اسیر حسابش جداست. اسیر مثل مسافری می ماند که به زور سوارش کرده اند و مقصدش را هم نگفته اند. چون از مقصد هیچ خبر ندارد، هر قدمی که جلو می رود با خودش می گوید ممکن است مقصد این جا باشد. یعنی نمی تواند خودش را تنظیم کند برای هیچ مکان و هیچ زمانی. وقتی پایان را نتوانی ببینی و نتوانی حدس بزنی، خیلی مقاومت می خواهد که بتوانی بایستی و در این حرکت، حتا دست کسانی را هم که دارند می افتند بگیری. اواخر اسارت، اکثر بچه ها این حالت را داشتند که واقعاً ساده نبود...
💐 #26_مرداد، سی و سومین سالروز بازگشت غرورآفرین آزادگان سرافراز به میهن اسلامی بر همه آزادگان به خصوص 36 آزاده قهرمان #حماسه_هویزه مبارک باد!
#سالروز_بازگشت_آزادگان
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #سالروز_بازگشت_آزادگان
🔻سکانس عجیب و فوقالعاده دیدار دوباره پدر و پسر
⬅️ از فیلم «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
✍️ #روایت | #علیرضا_جولا
‼️ انتشار به مناسبت سالروز #بازگشت_آزادگان به وطن
🔺🔺 روایت دردناک اسارت تعدادی از #حماسه_آفرینان_هویزه
🔹 عصر 16 دی 1359 تانک عراقی می ایستاد. چند نفر از آن پیاده می شدند و زخمی هایی مانند من را کشان کشان می بردند داخل تانک. وضعیت پایم را می دیدند که به گوشتی آویزان است. می دیدند پایم کج و معوج می شود و نعره ام در می آید، اما عین خیالشان نبود. با همین وضعیت، دست و پایم را بستند و انداختند داخل تانک. صحنه های فجیع و دردناکی بود.
🔹 شنی های تانک را هدایت می کردند تا از روی همان گودال هایی رد شوند، که بچه های ما در آن تیر و ترکش خورده و افتاده بودند. مقصودشان این بود که اگر کسی هم در بین کشته ها هست که زخمی شده و شهید نشده، زنده نماند. خودم با این چشم های عاصی دیدم که راننده تانک، عمداً راهش را کج می کرد تا از روی جسدهای پراکنده در بیابان عبور کند و بدن های شهیدان ما را تکه و پاره کند.
🔹 ما را آن شب به پشت جبهه خودشان بردند. در سنگر خیس و گِلناک تانک. کم کم تعدادمان به سی و هفت نفر رسید. بچه ها اکثراً زخمی بودند و آه و ناله می کردند. درد زیادی داشتند. هوا خیلی سرد بود. محل زخم ها ورم کرده بود. به علت خونریزی زیاد، آب می خواستند. صدای آب...آب از میان بچه ها بالا گرفته بود و عراقی ها هیچ توجهی نمی کردند. چند نفر از بچه های عرب زبان در میان ما اسرا بودند. یکی از بچه ها با وجود آن که می دانست به احتمال زیاد، هم عرب زبان بودنش و هم این اعتراض برایش گران تمام خواهد شد، طاقتش تمام شد و به زبان عربی به سرباز عراقی بالای سرمان اعتراض کرد: «چرا از چند جرعه آب دریغ می کنید.؟» آن سرباز عراقی هم به آهستگی جواب داد: «به همه بگو سر و صدا نکنند. وضعیت را تحمل کنند و حرفی نزنند.» آن رزمنده عرب زبان هم رویش را به ما کرد و گفت: «این سرباز عراقی می گوید اگر چیزی بخواهید و تحمل نکنید، ممکن است به سرنوشت دو گروه سی نفره از اسرای ایرانی دچار شوید که نیم ساعت پیش اتفاق افتاد.» آن عراقی می گفت: «نیم ساعت پیش، پشت همین تپه ها، دو گروه سی نفره از شماها را اعدام کردند و تکرار آن برایشان مثل آب خوردن است»
چند نفر از بچه ها یا حسینی گفتند و صحنه های عاشورا و تشنگی امام حسین(ع) را یادآوری کردند. بعد از آن بچه ها بی تابی شان را در دلشان ریختند و قدرت تحملشان در برابر بی آبی و سختی های دیگر بالا رفت.
🔹در همان زمان، صحنه عجیبی هم برایمان پیش آمد. یک نفربر زرهی آمد نزدیکمان و ایستاد. دو افسر عراقی در داخل نفربر بلند بلند صحبت می کردند. همرزم عرب زبان ما که آن صحبت ها را شنیده بود، به همه گفت: «شهادتین بخوانید.» ذکرش را خواند و به حالت منقلب گفت: «آنها دارند به هم می گویند وضعیت طوری شده که همه اسرا را باید اعدام کنند.» البته که این مسائل برای بچه ها عادی بود. همه، آن صحنه های سخت بعد از ظهر و شهادت بچه ها را به چشم خود دیده بودند. خیلی راحت آمادگی شهادت داشتند. همگی داشتیم زیر لب شهادتین می گفتیم که در یک لحظه، گلوله توپ یا خمپاره ای آمد و نفربر زرهی آنها را زیر و رو کرد. جسد یکی از همان افسرها افتاده بود روی زمین. آتش گرفته بود و شعله هایش زبانه می کشید. یک عراقی با یک اسلحه کلاشینکف از راه رسید و گریه کنان نشست بالای سر آن جسد آتش گرفته. بی آن که کاری برای خاموش کردنش بکند، به شدت گریه می کرد. یک دفعه دیدیم دست به اسلحه اش برد. با خشم از جایش بلند شد. رو به بچه ها ایستاد. حالا دیگر بچه ها از بُن دل شهادتین می گفتند و منتظر شهادت بودند. آن عراقی خشمگین، گلنگدن کشید تا همه را به رگبار ببندد. اما وقتی گلنگدن را کشید، تنها تیری هم که داخلش بود به روی زمین افتاد. با وجود این، ماشه را چکاند و صدای چکاندنش را همه مان شنیدیم. همانطور مات و مبهوت نگاهش می کردیم که به سر و صورت خودش می زد و به دنبال خشاب دیگری می گشت. اما وقتی فهمید خشابی همراهش نیست، وحشتزده از پیشمان رفت. رفت و خدا را شکر، دیگر برنگشت. آن وقت بود که با تمام وجود فهمیدیم؛ اگر خدا بخواهد جمعی را نگه دارد، به هر وسیله که هست نگه می دارد.
⬅️ دامه در پست بعد...⬇️⬇️⬇️
⬅️ ادامه از پست قبل ... ⬆️⬆️⬆️
🔹 تا صبح علی الطلوع در آن سرمای شدید دیماه، در همان سنگر گِلناک نگهمان داشتند.
یکی از برادرها که از تهران آمده بود و تیر به نزدیک قلبش خورده بود، بسیار اظهار تشنگی می کرد. چاره ای جز صبر نداشتیم. آیفای عراقی رسید. قرار بود سوارمان کنند. یکی از بچه ها که از شب تا صبح کنار آن رزمنده تهرانی و تیرخورده بود، رو به بچه ها گفت: «بچه ها قبل از این که برویم بیایید فاتحه ای برای این دوست شهیدمان بخوانیم.» آن رزمنده تهرانی همان نیمه های شب در بغلش جان داده بود.
به خاطر این که روحیه بچه ها تضعیف نشود، آن دوست عزیزمان هیچ دَم نزده بود. حالا که به ناچار می خواستیم او را ترک کنیم، شهادتش را اعلام می کرد.
بعد از آن بود که با حسرت و اندوه، آن شهید جمع مان را گذاشتیم و راهی سرنوشت شدیم. یکی یکی بچه ها را داخل آیفا انداختند تا به پشت خط؛ یعنی شهر «العماره»، منتقل مان کنند.
👤 راوی: علیرضا جولا (از آزادگان سرفراز حماسه هویزه)
📕 منبع: مصاحبه #امور_پژوهشی زیارتگاه شهدای هویزه با برادر جولا
#سالروز_بازگشت_آزادگان
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
☘️ تمامِ تلاشها و کوششها زمانی
معنای حرکت پیدا می کند که فقط
به یک شبکه متصل باشد و آن از
#نگاهِ_ابی_عبدلله میگذرد تا برای
قلبهای درغیب، ظهور او را تداعی
کند؛ انسان یعنی حرکت برای ظهور...🦋
#حیاتناالحسین
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
🍃 اربعینت می رسد ای شاهِ بی سرچاره کن
جا نمانم از مسیرت جانِ مادر چاره کن
باز هم جمعه رسید و من پریشانِ توام
جان به سرآمد گلِ زهرا تو آخر چاره کن...
#العجل
#عصر_جمعه
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
🔺 وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد:
🔻 بدون کمک سپاه اردوهای راهیان نور امکان تحقق نداشت
🔹 رضامراد صحرایی؛ وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با دفاعپرس، با اشاره به تدابیر برنامه هفتم توسعه برای اردوهای راهیان نور دانشآموزی، اظهار داشت: در برنامه توسعه هفتم پیشبینی شده است که هر دانشآموز دو اردوی هویتساز برود که یکی از آنها میتواند، اردوهای راهیان نور باشد.
🔹 وزیر آموزش و پرورش گفت: با وجود تنگناهای بسیار زیادی که با آن مواجه هستیم، اما در حال حاضر بالاترین درصد از برگزاری اردوهای راهیان نور و پیشرفت به آموزش و پرورش تعلق دارد. سازمان بسیج دانشآموزی در موضوع مهم اردوهای راهیان نور غیرتمند است.
🔹 وی افزود: سازمان بسیج دانشآموزی با همه تنگناهایی که دارد از هیچ اقدامی جهت ارتقا کیفیت و کمیت اردوهای راهیان نور دریغ نکرده است.
🔹 صحرایی با بیان اینکه دولت هر میزان منابع در اختیار آموزش و پرورش قرار دهد ما ظرفیت اجرا داریم، گفت: اگر دولت در ازای تخصیص بودجه ۵۰ برابری بازدهی ۵۰ برابری درخواست کند، ما قطعاً قادر به انجام آن هستیم، زیرا اشتیاق و شور فراوانی در دانشآموزان برای بازدید از مناطق عملیاتی و جنگی دفاع مقدس وجود دارد.
🔹 وزیر آموزش و پرورش در پایان تاکید کرد: بدون کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ یک از برنامههای آموزش و پرورش جهت برگزاری اردوهای راهیان نور امکان تحقق نداشت.
#اخبار_راهیان_نور
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
✍️ #پیام_تسلیت |
بسم الله الرحمن الرحیم
نَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ
«مادر شهید، پیش از آنکه مادر شهید میشود، "شهید" میشود.»
▪️ درگذشت بانوی پرهیزگار، مؤمنه جلیل القدر؛ #مادر حماسه ساز دوران دفاع مقدس و مجاهد نستوه ملت ایران، سردار سرلشکر پاسدار #شهید_علی_هاشمی ؛ فرمانده عالی قدر و حماسه ساز قرارگاه سری نصرت و فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) موجب تأثر و تألم گردید.
▪️ مصیبت عروج این مادر صبور و فداکار را به بیت معظم شهید هاشمی و مردم شهید پرور، انقلابی و ولایتمدار اهواز و استان خوزستان تسلیت و تعزیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن فقیده، سعیده غفران و رحمت واسعه الهی و همنشینی با فرزند شهیدش و برای بازماندگان و داغدیدگان عزیز، صبر و شکیبایی و سکینه قلبی مسئلت می نماییم.
♣️ #بیت_سردار_سرلشکر_شهید_حسین_علم_الهدی ، #خانواده_های_شهدای_هویزه از سراسر کشور و #خادمان_زیارتگاه شهدای هویزه
⬅️ حاجیه خانم زکیه اهوازیان؛ مادر گرانقدر سرلشکر شهید علی هاشمی (بنیان گذار قرارگاه سری نصرت و طراح عملیات های خیبر و بدر) شب گذشته در اهواز به سوی فرزند شهیدش پر کشید.
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📝 #روایت_خادمی |
🔹 اینکه خودمان را به خواب و مریضی بزنیم فایده نداشت. فرمانده به زور هم که بود ما را به مراسم صبحگاه، در سرمای پنج صبح #هویزه روانه میکرد. از ورودی مزار شروع به دویدن میکردیم. مسیر هر روزمان بسته به ذوق نفر اول متفاوت بود. گاهی از کنار کرخه و خاکریزهای اطرافش، گاهی هم از آن طرف یادمان. مقصدمان اما ثابت بود. #مقتل آخرین جایی بود که سر از آن در میآوردیم و با نشستن روی سکو در کنار لاله نمادینش آرام میگرفتیم. هم مسیر لذت بخش بود هم مقصد. اصلاً به عشق این مقتل بود که سختیها را به جان میخریدیم. به تکتک خادمها که نگاه میکردم هر کدام حس و حال قشنگی داشتند. سرهایشان پایین بود و در فکر بودند. من اما فکرم جای دیگری بود. این مسیر مرا یاد #پیادهروی_اربعین میانداخت. عجب شباهتی است بین کربلای ایران و کربلای عراق، عجب شباهتی است بین مقتل و گودی قتلگاه و چه شباهتی است بین تانکهایی که روی تن شهدا رفتند و اسبهایی که...
🔹 خادم در هویزه فقط نوکری نمیکند؛ دردهایش را دوا میکند، حاجتهایش را میگیرد و خود را به شهدا میسپارد. خادم هویزه رزق کربلا را در کربلای ایران میگیرد و به نیابت از حسین علمالهدی و یارانش در مسیر منتهی به حسین فاطمه قدم میگذارد.
#به_نیابت_از_حسین
#دانشگاه_هویزه
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh