#محرم
#امام_حسین(ع)
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین(ع)
توصيه هاي استاد فاطمي نيا در ماه محرم
🔹خالصانه در مجالس عزاداري شركت كنيد. طوري باشيد كه غير از امام حسين (ع) چيزي نبينيد. با پاكي ظاهر و باطن به اين مجالس مشرف شويد ؛ همانطور كه با وضوء وطهارت در اين جلسات شركت ميكنيم ، به وسيله استغفار ، طهارت باطني هم كسب كنيم. قبل از ورود به مراسم عزاي ابي عبدالله عليه السلام بگوييم: خدايا اگر در وجود من مانعي از كسب فيض ابي عبدالله عليه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
🔹دهه محرم ، دهه تحول است ، جناب حرّ يك شخص است اما حرّ شدن يك جريان ميباشد. در اين دهه بايد متحول شويم.
#محرم
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
مداحی آنلاین - عزادار اصلی محرم - حجت الاسلام عالی.mp3
2.76M
🎙#عزادار اصلی محرم🏴😭
👤حجت الاسلام عالی
🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹یکی از ویژگی های سید رسول این بود که همیشه نسبت به خدا حضور قلب داشت و خدا را کنار خودش حس می کرد، مِثل یک فرد مُحرم که در حال احرام است و همیشه آماده عبادت. این حالت خاصش باعث شده بود که ما هم شرم کنیم در حضور ایشان حرف ناجنس بزنیم و خطایی کنیم. البته اهل تذکر بود و اگر می دید، اشتباهی در رفتار و اعمال ما هست تذکر می داد.
گاهی برای مأموریتی می رفتیم، وقتی بعد از پنج شش ساعت پیاده روی خسته بر می گشتیم، همه سریع یک نماز می خواندیم و استراحت می کردیم. اما هیچ وقت ندیدم که سید رسول با حالت خستگی و کسلی نماز بخواند. جوری برای نمازش آماده می شد و حواسش بود که انگار نه انگار که از ماموریتی چند ساعته برگشته است. گویی در این دنیا کاری جز نماز خواندن نداشت و ندارد. با یک نشاط و شادی خاصی نمازش را می خواند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره
به شهید بابائی
🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند.
شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به #نیت من هم چند استکان بشویی.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان🌷
#محرم🖤
#امام_حسین
🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌹 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی🌹
و عزاداری دهه اول ماه محرم الحرام🏴
💢و گرامیداشت شهدای عملیات قدس ۳
💢 با #روایتگری برادر حاج قاسم مهدوی
💢 #بامداحی: کربلایی مهدی کبیری نژاد
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۲۹ تيرماه / از ساعت ۱۷
🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
✍#شهیدمرتضیآوینی
اگرصراطمستقیممےجویۍبیا..
ازاینمستقیمترراهےوجودندارد..!
⸤حُبُالحُسین❤️
#صبحتون_حسینی
#عاقبتتون_شهدایی
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢به مناسبت یادواره شهدای عملیات قدس ۳ امروز در #گلزارشهدای_شیراز
🍂می گفت رحیم, نه تنها برادر که بهترین دوست منه!
عملیات قدس ۳ تمام شده و گردان از شیار مالحه به عقب می امد. #دمای_هوا به پنجاه درجه می رسید, همه کلافه بودند و تجهیزات را از خود باز می کردند. دشمن هم با خمپاره بچه ها را بدرقه می کرد...
خمپاره ای لبه شیار خورد و ترکشش به کوله رضا چمن گرفت. کوله پر از موشک ار پی جی اتش گرفت. همه هاج واج نگاه اتش می کردند, رحیم فریاد زد رضا بدو...
رضا امد... دو برادر, رضا را که می سوخت گرفتند و با هم شروع کردند روی زمین غلطاندن, شکر خدا, به موقع او را خاموش کردند.
♨️نزدیک ظهر بود که بچه ها از شیار وارد جاده اسفالت شدند.اخرین خمپاره های دشمن هم برای بدرقه رسیدند. جاده اسفالت سرخ شده بود, هر دو برادر کنار هم به زمین افتاده و خونشان در هم پیچیده بود.
#شهیدان محمدرضا و رحیم زهتاب
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی
#نویسنده_غلامرضا_کافی
#قسمت_یازدهم
خاطرم هست که چند روزی مادرم نبود؛ زیرا برای پرستاری و عیادت پدرش که مریض بود به یاسوج رفته بود در همان ایام یک روز وقتی وارد خانه شدم بوی خوش غذا همه جا را پر کرده بود .
گفتم :حتماً خاله ام یا کسی از فامیل آمده و غذا درست کرده است. در حالی که کسی جز شمس الدین در خانه نبود. تاس کباب درست کرده بود و مرتب و با آداب تمام گذاشته بود وسط ,وقتی وارد
اتاق شدم، پشت به من بود. کلاه دو گوشی عشایری روی موهای بلندش گذاشته بود و نشسته بود داشت تفنگش را که یک دم پُر یک لول بود, تمیز میکرد و گفت که میخواهم فیلم رئیس علی بازی کنم.
القصه، وردهای شمس الدین سبب شد که نیروهای خشن و عصبانی گارد ،چیزی را نبینند همین که دوباره سوار ماشین شدیم ،نفس عمیقی کشید و شروع کرد به تشکر از خدا نفر جلو گفت :چی شده سیّد؟ گفت ،هیچ به خیر گذشت بعد دست کرد ته کیف و فتیله ها و چاشنی را درآورد داد به جلویی و گفت بکن تو جورابت.
او هم همین کار را کرد. من تازه فهمیدم که چه اتفاقی افتاده!
اگر چه از شمس عصبانی بودم؛ اما خوشحال شدم که گرفتار نشدیم.
فقط گفتم: فکر نکردی من جواب آقامو چی بدم؟
خلاصه مابقی راه را با دعا و ندبه پشت سر گذاشتیم تا به شیراز رسیدیم. یادم هست که تمام راه را فقط یا صاحب الزمان می گفتم.
وقتی به شهر رسیدیم ،سید وسایلش را که برای ساخت مواد انفجاری و نارنجکهای دستی که آماده کرده بود برداشت و رفت و اصلاً انگار نه انگار که به خاطر من و بچه ی مریضم به شیراز آمده است!
#ادامه_دارد
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹یک خانم با دخترش به مسجد آمد، به سید رسول گفت: فلانی به دخترم متلک گفته و مزاحمش شده!
کسی که می گفت یکی از قلدرهای محله شیشه گری بود. سید رسول تنها رفت و او را کشان کشان به مسجد آورد.آن مرد با قلدری گفت: تقصیر دختر این خانمه که ... هنوز حرفش تمام نشده بود که سید رسول محکم توی گوشش کشید. یک لحظه همه ساکت شدند. برای آن مردخیلی اُفت داشت از کسی با هیکل و جثه سید رسول سیلی بخورد، اما نمی دانم چه چیز در سید رسول دید که مثل موش به لرز افتاد و حتی دست بلند نکرد که جواب سیلی که خورده بود را بدهد. با صدایی که می لرزید گفت: اشکال از دخترها ... سید رسول حرفش را قطع کرد و با عصبانیت گفت: حقت هست همین جا، جلو مسجد شلاقت بزنم!
مرد قلدر سرش را پائین انداخت و گفت: ببخشید!
تا آن زن و دخترش رضایت ندادند سید رسول کوتاه نیامد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بابا؛ توی آسمونا دنبالت میگشتم»
مرثیه سرایی حاج محمود کریمی برای شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها
🌹🍃🌹🍃
#کربلا
#شهادت
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#حضرٺ_عشق_حسین♥️
بودن عشق تو در سینہ از الزاماٺ اسٺ
پاے تفسیر غمٺ عقل جهانے، ماٺ اسٺ
اے خیال حرمٺ علٺ شاعر شدنم
نام شش گوشہے تو منبع الهاماٺ اسٺ
#انٺ_فےقلبے_ثارالله💚
#بطلب_ارباب♥️
#شب_جمعه🌙کربلا می خواهم...
🏴🏴🏴
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
▪️بر پا شده حسینیه گریه ها بیا
بر روی چشم های تر از اشک ما بیا...
▪️شال عزای تو به عزایم نشانده است
وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا...
#صبحتون_مهدوی
#عاقبتتون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#برات_شهادت....
🏴یادشهدای حسینی ...
🌷حاج شير علي سلطانی خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند:
شبي حاج خسرو نگهبان بودیم.
سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد.
ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد.
حاج خسرو شروع کرد به خواند #مصيبت_حضرت_رقيه(س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم.😭
همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان.
آن شب سپري شد...
وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما...
🍃🌷🍃🌷
#شهید حاج خسرو آزادی
#شهید حاج شیر سلطانی
#ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
#حضرت_رقیه (س)
#شهدای_حسینی
#روز_سوم_محرم
🌱🍃🌷🍃🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_دوازدهم
🎙️به روایت زهره غازی
در حالی که خانه ی ما کاملاً محاصره بود، یکی از آجانها که سرکرده ی آنها به نظر می آمد جلو آمد و سرنیزه را گذاشت زیرگلوی شمس.
- مگه نگفتم کسی حق بیرون رفتن نداره؟ میخوای بگی خیلی
شجاعی؟ حالا کدوم گوری میری؟
_میرم دفتر بخرم
_گم شو ولی حق نداری برگردی.
همین طور که راه افتاد برود ,زد زیر دست فرمانده و با حالت غضبناک
گفت : بر می گردم خوبم برمیگردم اینجا خونه ی ماست .باید برگردم.
فرماندهی یگان ضربت راست گفت. واقعاً شمس شجاع بود در آن اوضاع و احوال که مردم زیادی به ویژه کسانی که سابقه ای در مبارزه و خرابکاری علیه رژیم شاه داشتند و پاسگاه اردکان گزارش آنها را داده بود به خانه ی ما پناه آورده بودند، این شمس بود که تک و تنها و در عین جوانی و کم سن و سالی آن هم از راه پنجره از خانه بیرون زد و صاف از جلو آجانها رد شد تا ببیند چه کاره اند. وقتی هم که برگشت بهش گفتم :چی شد ؟!
گفت:هیچی،جرأت ندارند کاری بکنند اینها مترسکی بیشتر نیستند.
پرسیدم :حالا واقعاً رفتی دفتر بخری؟ گفت: نه بابا رفتم باروت تهیه کنم برای شب.
سپیدان و اردکان در آن سالها شهر کوچکی بود و حضور گروه ضربت در آن حساسیت دستگاه و خطرناک بودن موقعیت را میرساند و آنها هم یک راست آمده بودند سراغ خانه ما .روحانی بودن جدمان که از همکلاسیها و هم مباحثه ای پدر شهید سید عبدالحسین دستغیب بود، دلیل عمده ی این کار به حساب می آمد .از طرف دیگر مرحوم ،پدرم سابقه ی مبارزه ی سیاسی داشت و در کودتای ۲۸ مرداد و ماجرای دکتر محمد مصدق، تیرخورده بود و به نوعی جانباز انقلاب اسلامی محسوب میشد این بود که گروه ضربت به محض ورود به اردکان خانه ما را محاصره کرد معمول هم این بود که هر گاه حادثه ای واقعه ای یا موضوع مهمی پیش می آمد، مردم به خانه ی ما می آمدند و به نوعی مرکز تجمع به حساب میآمد .
در حوادث انقلاب هم این گونه بود و تعداد قابل توجهی از مردم از همسایه ها و اقوام گرفته تا جوانان انقلابی و نیز کسانی که از تیر و تفنگ و آجان و این جور چیزها میترسیدند به خانه ی ما پناه میآوردند و اعتقاد داشتند خانه ی «آقا» که هم سید است و هم نواده امامزاده محل امن است و امنیه ها جرأت جسارت به آن را ندارند در حالی که منزل ما پر بود از عکس و نوار و کتاب .
شاید هیچ کس در آن زمان عکس امام خمینی را نداشت؛ ولی پدر من عکس و رساله ی امام داشت.
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 روایت یک اسطوره شهید....
🎙 #امام_خامنه_ای:اگر ماجراى شهيد دوران را در كتابها خوانده بوديم يا امروز هر كس مىخواند، احتمال مىداد كه افسانه باشد...
#شهیدعباس_دوران
#قهرمان_ملی
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔
🏴 بمیرم برات رقیه جان....
#پیشنهاد_دانلود👆
#ﻳﺎﺭﻗﻴﻪ( س)
#ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﻬﺪاﻳﻴﻢ...
🏴🏴🏴🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
📝#خاطرات_شهدا
🌹شهید مصطفی صدرزاده
💠میگفت:
#شیعهی مرتضی علی(ع) باید با رفتارش
عشقش را ثابت کند.
کسی که توی #ھیئتها فقط سینه میزند ،
خیلی کار بزرگی نمیکند،
باید رفتار و کردارمان در #زندگی
و برخورد با دیگران ثابت کند که
یک شیعهی واقعی هستیم.
پیغام شهیدان
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🏴🔹🏴🔹🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
چہ مشتاقانہ ندا سر مےدادید:
سوےدیار عاشقان
سوےخدا مےرویم
بہ ڪربلا مےرویم✨
وچہ عاشقانہ درمسیرڪربلا،سردادید!
#صبح_و_عاقبتتون_شهدایی 🕊️
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#ﻳﺎﺩﻱ_اﺯﺷﻬﺪاﻱﺣﺴﻴﻨﻲ
ﭘﺎﻫﺎﺵ اﺯ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻣﺸــﻜﻞ ﺩاﺷﺖ.....
ﺷﺐ ﻋﻤﻠــﻴﺎﺕ چشــم هاش از گریه سرخ شده بود.😭😔
گفتم چے شــده سیـــد؟
گـفت: حتمــا" تو هـــم فــکر مے کنے, با این پاے لـنگم نمے تونــم بــیام تو عمــلیات...😞
اما مــن با همیـــن پــا,توے تمـــام آمـــوزش ها, پا به پاے بچه هـــا اومــــدم که بگـــم با یه پای علیـــل هم می شہ از کشـــور دفـــاع کرد و ﻣﻂﻤﺌنــم اگـــر شهـــید شــــدم, جدم #امـــام_حســین (ع) به خاطـــر این پــا ردم نمیکــنہ!
ﺑﺎﻻﺧــــﺮﻩ فرمانــده را راضے کرد...✅
همـــون شب با ذکـــر #یاحســین ع شـــهید شـــد!🌷
#شـــهید_سیـــد_ایاز_خردمنـــدان
#شهــداے_ﻏﺮﻳــﺐ_فارس
🌷🍃🌷🍃
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ