eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
567 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• دستت را به سمتم دراز میکنی دستت را میگیرم میگویم و بلند میشوم حالم است دستت را محکم تر میگیرم بی اختیار خم میشوم و دستت را می بوسم اشکم روی دستت سر میخورد،به فیروزه ایت خیره میشوم دلم قرص است که هنوز از دستت درش نیاوردی با جدیت چانه ام را میگیری و سرم را بالا میاوری نگاهت به رو به رویت است دوباره را مینگری و میگویی : عزیزدلم چرا اینقد ؟بخدا فردا که رفتم، دو هفته ای برمیگردم، میکنم میگویم : چرا نمیکنی ؟ هان ؟ میخوای ازم بکنی می ترسی نگاهم کنی بلرزه ؟خیالت راحت تو بلرزه ، نمی لرزه ❥• با نگاهم میکنی شاید دلیلت این بوده که من راحت تر دل بکنم میدانی ؟ تو پیش خودت نیستی و نمیدانی مبتلا شدن به تو چه دردی داردمی ترسم در جلدم فرو رفته باشد میگویم و به انگشتر ایت خیره میشوم میگویم : بریم ؟ جوابی نمی دهی و راه میفتی چقدر امشب کم حرف شدی سوار ماشین میشویم شدت گرفته، خیسیم یاد می افتم : یاد ،راه میفتیم همه جا ساکت است بی مقدمه میگویم : ؟ به سمتم برمیگردی و میگویی : ؟ برام میکنی؟ دوباره به روبه رویت نگاه میکنی و میگویی : چشششممم،کمی بعد با صدای بم ات شروع به خواندن میکنی و من پنهانی دارم صدای قشنگت را میکنم تا هنگام نبودنت بی قرارم باشد : میباره ، ❥• میلرزه ، چشماش میگه خدایی تو کجایی ؟ من مانوسم ، به آقا،حرم تو والله برام ... .... ... ... ... ادامه نمیدهی،نفس عمیقی میکشم میگویی : ببخشید جور نشد بریم ،جبران میکنم اشکالی نداره فدای سرت ماشین را نگه میداری را مینگری و میگویی : شدیده ها،خبر نداری همین شدت باران دلیل این پیاده روی شده . پیاده میشوم از پشت ماشین دو تا میاوری یکی را روی سرم می اندازی و یکی را روی سر خودت دستم را میگیری و راه میفتیم ... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hema @shohda_shadat ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• می آیم توی خانه به شیئ ای رنگ روی میز می افتد ڪاسه از دستم میخورد و روی زمین تڪه تڪه میشود سمت میز است اشڪ هایم بی محابا میریزند زار میزنم انگشتر روی قراردارد با ڪه تار نبیندپاڪت را برمیدارم اشکهایم را با بی رحمی پس میزنم ❥• دستانم پاڪت تاشده را باز میڪنم توست... همان خط قشنگ ای: ای ای؟ فاطمه جانم سلام... الان ڪه را میخوانی من راهی سرزمین شده ام میدانم حال دلت خوب نیست عزیز دلم شاید این دفعه ڪه بروم در ڪار نباشد را به برمیگردانم، ❥• فاطمه جان ڪن خیلی بخاطرم سختی ڪشیدی میدانم بی تابیت بخاطر من نیست دل تو هم میخواهد ، اما تو بمان و ڪار ڪن،تو بمان و به سادات اقتدا ڪن اگر داشتم و شهید شدم سرقولم می مانم و میشوم قربانت،تصدقت، ❥• ازجایم بلند میشوم و توی اتاق میروم بدی گرفته ام وارد اتاق میشوم روی دیوار وجود میڪند، برش میدارم و روی تخت مینشینم عڪست را بجای بغل میڪنم، حالم بداست فڪر میڪنم اگر بخوابم دیگر بیدار نمی شوم، به همین دراز میڪشم و چشمانم را می بندم و به تو میڪنم در فڪرت به میروم... ... ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅