دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی!
تا پیش تو آورد مرا، بعد تو را برد
قلبم شده بازیچهی دنیای روانی
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟
دلتنگ توام، ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی!
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی🪴
سلام..! سلام..!
آمدهام تا دوباره حفظت کنم
بخوانمت،
شب
روز
بیداری
رویا
ای درس سخت ناآموختنیِ زیبا..
@shokoohsher✨
#منوچهر_آتشی🍃
#روزنگار ۲مهر #زادروز
برگ صنوبری که در این سینه میتپید
جز دیدن دوبارهی تو آرزو نداشت...
@shokoohsher✨
#شادی_جودکی🍁
✨شکوهِ شعر✨
برگ صنوبری که در این سینه میتپید جز دیدن دوبارهی تو آرزو نداشت... @shokoohsher✨ #شادی_جودکی🍁
از پشت ابر تیره که هیچ آبرو نداشت
دیگر نگاه روشنِ خورشید سو نداشت
با ابر در مبارزهی تن به تن گریخت
خورشیدِ بیرمق، نفسِ های و هو نداشت
حتی نسیم وقت عبور از درختها
با برگهای تازه دل گفت و گو نداشت
جز یاکریم بغض مرا هیچکس ندید
بغضی که راه پیش و پسی در گلو نداشت
#پاییز، فصلِ رویشِ ما بود و بعد از آن
دیگر بهار در نظرم رنگ و بو نداشت
برگِ صنوبری که در این سینه میتپید
جز دیدن دوبارهی تو آرزو نداشت
@shokoohsher✨
#شادی_جودکی🍁
فرو خورده است بغضی را گلوی عاشق میهن
نشانده رنگ خون چشم مصیبت روی این دامن
نفس های اذان در سینه ی غم حبس میشد چون
برآمد آفتاب از چهره های دودی روشن
برای دین #شهید #کارگر کم از مجاهد نیست
که خم کرده است پیش غیرت او آسمان، گردن
به پیشانی نشانده چین غیرت تا برقصاند
برای دخترانش شاپرک در دشت پیراهن
چگونه درس بابا آب را با اشک ننویسد
که مغز هرمدادش روی کاغذ می کند شیون
هنوز آغاز پاییز است و مانده روسیاهی به
ذغال شرمگینی که زده آتش به این خرمن
به آغوش سعادت راه های بی شماری هست
اگر لبنان اگر غزه اگر کرمان اگر #معدن
@shokoohsher✨
#زهرا_حاجی_پور 🌱
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
#کارگر بود، اهل معدن بود
@shokoohsher✨
#موسی_عصمتی 🍂
#ایران_تسلیت
من خستهام، تو خستهای آیا شبیه من؟
یک شاعر شکستهی تنها شبیه من
حتی خودم شنیدهام از این کلاغها
در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من
امروز دل نبند به مردم که میشود
اینگونه روزگار تو فردا، شبیه من
ای همقفس بخوان که ز سوز تو روشن است
خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من
از لحن شعرهای تو معلوم میشود
مانند مردم است دلت یا شبیه من
من زندهام به شایعهها اعتنا نکن
در شهر کشتهاند کسی را شبیه من
@shokoohsher✨
#نجمه_زارع 🍃
#پاییز یک شعر است، یک شعر بیمانند
زیباتر و بهتر از آنچه میخوانند
پاییز تصویری، رؤیایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رؤیاست
با برگ میرقصد با باد میخندد
در بازیاش با برگ او چشم میبندد
تا میشود پنهان برگ از نگاه او
پاییز میگردد دنبال او، هر سو
هرچند در بازی هر سال، بازندهست
بسیار خوشحال است روی لبش خندهست
مانند یک کودک خوب و دل انگیز است
یا بهتر از اینها؛ پاییز، پاییز است
@shokoohsher✨
#ملیحه_مهرپرور🍁
برای زخم و صبر برادران مقاومم:
فصل صبر ما سرامد، زخم سختی خورده ایم
تیغ بردار ای برادر !ما برادر مرده ایم
تیغ بردار و برو یک خیبر دیگر بساز
روبروی چشم صهیون،باز هم سنگر بساز
میچکد خون از خبرهای جهان این روزها
از نگاه آخرین کودکان این روزها
حرمت گل را نمیدانند و داسش میزنند
بی تعلل،هر چه نخل اینجاست، آتش میزنند
تندباد ست این و افتاده به جان غنچه ها
میشود آوار آخر سایه بان غنچه ها
می هراسند از صدای هر چکاوک ،زاغها
پر شده از بال و پرهای شکسته ،باغها
در گلو باید بمیرد هر صدای روشنی
در نگاه شب پرستان نیست جای روشنی
چون زبان مادری شان چنگ و دندان بوده است
کارشان در این جهان عمریست عصیان بوده است
جان گرفته گرچه اما ،روبه پایان ست شب
در میان گرگو میش صبح ،حیران ست شب
باید از ریشه به جان نیمه جانش تیشه زد
طرحی از یک روز روشن با گل و اندیشه زد
باید از نو یک جهان تازه تر ایجاد کرد
عشق را در کوچه های آن جهان فریاد کرد
دست بر زانو بگیرید ای برادرهای ما!
گر چه میسوزد هنوز از داغ ،پیکر های ما
آخر این کابوس را روزی به پایان میبریم
ذوالفقاریم و فقط از عشق فرمان میبریم
مرثیه خواندیم اگر ،اما حماسه پروریم
"مرگ پایان کبوتر نیست"،بر این باوریم
بعد از این بوران و یخبندان بهاران میرسد
آی مردم!فصل لبخند فراوان میرسد
@shokoohsher✨
#عاطفه_خرّمی🪴
#حزب_الله
#مقاومت
@atefe_khorrami
عَيناكِ
بَيتي
عِندَما ضاقَتْ بِنا الدُنيا عَذابْ
چشمانت؛
خانهى مناند
وقتى همهى جهان
بر ما تنگ شود...
@shokoohsher✨
#نزار_قبانی 🌱
برگردان #الف_تالیا 🌱