هیچکس چشم به راهِ منِ دیوانه نبود
هرچه بر دَر زدم انگار کسی خانه نبود
#فاضل_نظری
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
➰
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتوگو به زبان هنر شود
#فاضل_نظری
@ShugheParvaz
مپرس از من چرا در پیلهی مهر تو محبوسم
که عشق از پیلههای مرده هم پروانه میسازد
#فاضل_نظری
دل بازهم بهانه ی رفتن
گرفت و باز
تا بال و پر گشود
سراغ از قفس گرفت
#فاضل_نظری
رنجو اندوه فقط این #تک_مصرع
میگه:
چشم های ما فقط رنج تماشا میکنند ؛
#فاضل_نظری |
@ShugheParvaz
بیحرمتی ست پا نزدن بر بساط عقل
وقتی که عشق اینهمه اصرار میکند...!
#فاضل_نظری🌿🍃
بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید
این رنجِ دلپذیر همین است زندگی...🌱
#فاضل_نظری
«مینویسم»
#سیده_ال_موسوی
عاشقم! اما نه همچون فاضل نظری که با دقت بینظیری حال آشفته و بیقرار را در اشعارش بازگو میکند، نه مانند نادر ابراهیمی که با کلماتش روح حیران تو را تسخیر میکند و نه همانند شهید آوینی، که نوشتههایش مسیری به سوی نور را میگشاید.
اما... آری، من اهل قلمم!
از همان کودکی عاشق نوشتن بودم. دنیای زیبای آنه شرلی را داشتم، اما ماری و متیویی برای شکوفایی نبود. مینوشتم و پنهان میکردم تا نخوانند و نخندند! چه نوشتههایی که به دست کارون سپردم و با خودم به اعماق فراموشی بردم.
حال، که نوشتههایم را با دیگران قسمت میکنم، غرق کلماتم هستم و خستگی بر شانههایم سنگینی میکند. بغضی از درون میآزارد مرا، اما باز هم مینویسم. مینویسم تا در پرواز بر فراز ابرها، شوق رهایی را احساس کنم؛ مینویسم تا به آغوش خداوند نزدیک شوم؛ تا از خزان عبور کنم و به بهار برسم؛ و تا شاید روزی کسی که وعدهی آمدنش را داده است، به راستی بازگردد.
اهل ناامیدی نیستم؛ زیرا خداوند این نعمت را به من بخشیده، نعمتی که هرکسی از آن برخوردار نیست: نوشتن!
پس مینویسم تا سرنوشتی را که معبودم برایم رقم زده، به دست خود بسازم. خوب میدانم که مهره پروازم همین قلم و کاغذند.
آیا توانستم روحت را نیز با خود به پرواز دعوت کنم؟
#نویسندگی
#جهاد_نوشتن
#نادرابراهیمی
#فاضل_نظری
#شهید_مرتضی_آوینی
#شوق_پرواز
@ShugheParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تن من قایق لنگر زده در طوفان است
خودم اینجا دل من پیش تو سرگردان است
#فاضل_نظری
@ShugheParvaz
#شعر
مرا از خود رها كردی و بالِ پرزدن دادی
اگر این است آزادی مرا بیبالوپر گردان
#فاضل_نظری
🎧📚 @ShugheParvaz
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
#کمی_شعر
@ShugheParvaz