eitaa logo
شوق پرواز🕊🇮🇷
337 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
923 ویدیو
36 فایل
بسم الله ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ #سیده_موسوی نویسنده(گاهی می‌نویسم) «نشر بدون لینک و نام نویسنده #جایز_نیست. #ادمین_تبادل @Mousavii7 #کانالهای دیگر @seedammar @sodaneghramk @Eliidooz #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5872783008892721141.mp3
216.3K
«ای دل من...» ✍ قلم و کاغذم را بیاورید؛ این دل من غمی دارد! میل به نوشتن دارد، اما میلی به سخن گفتن... هرگز! شب‌های پاییز قشنگ‌اند، اما سرد و بی‌روح می‌گذرند. اگر خلوتی با یار، یا حتی با پروردگار نداشته باشی، تو را به زانو در می‌آورند. و چه خوب است که رب همیشه هست. این دل من غم دارد و هنوز هم به دنبال نشانه‌هاست. دیوار نکشید اطراف این دل شکسته؛ قصد آزار ندارد، قصدش فقط پرواز است. ای دل من، آسوده باش! اگر همه در حق تو بی‌وفا بودند، تو به پروردگارت وفادار باش. ای دل من! ساز دنیا به یک نوا نیست. آسمان را دریاب🕊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
خودتان را متقاعد نکنید که منتظر زمان مناسب برای شروع نوشتن هستید. زمان مناسبی وجود ندارد. فقط شروع به نوشتن کنید. همین! ✍ جوآن هریس 🆔 @ShugheParvaz
برنامه نقل و قل چرا نگاه نمی کردم؟! 😢 چه گفتگوی قشنگی
✍🏻 بنویسید و خسته نشوید ▫️استمرار و تکرار، عامل اساسی موفقیت‌ها است. ▫️بودن و ماندن در هر حرفه‌ای، مهارت را بالا می‌برد و از شما آدم حرفه‌ای می‌سازد. ▫️دنیای نویسندگی، دنیای همسایگی کلمات است و قلم، دوست همیشگی نویسنده. ▫️وجدان بیدار و انسان هوشیار، قلم را زمین نمی‌گذارد. 📝 @ShugheParvaz
🌳 نویسنده حرفه‌ای کیست؟ یک نویسنده حرفه‌ای، همان نویسنده آماتوری است که هرگز نوشتن داستان را ترک نکرد. 🖊@ShugheParvaz
شوق پرواز🕊🇮🇷
#بیکلام @ShugheParvaz
ی آهنگ از دیشب منو ریخته بهم! نوشتم، ولی باید انقدر بنویسم تا اشکم در بیاد. نمی‌دانستم نوشتن هم دارد. 🥺🥺 @ShugheParvaz
«لبخند بزن» ✍ او می‌خندد، و من از اعماق سلول‌های وجودم جوانه می‌زنم! خدا نکند حس کنم غمی دارد؛ انگار هر لحظه جان خسته‌ام به سلاخی کشیده می‌شود. می‌دانم سخت است، اما خنده از اعماق وجود نعمتی بزرگ است. گاهی یک لبخند ساده می‌تواند طوفانی از آرامش در دل دیگری برپا کند. پس تو بخند، ای که لبخندت دلیل بهار من است. روزگاران گذشته چه خوب می‌فهمیدند! همیشه می‌گفتند: "بخند تا دنیا به رویت لبخند بزند." اما شاید راز این جمله، نه در خندیدن برای دنیا، که در پیدا کردن آفتابِ درون باشد. به خدا اعتماد کن؛ او که همیشه اینجاست، نگرانی بی‌جاست. وقتی حضورش را باور کنی، می‌بینی که آرامش، چیزی جز دست‌های مهربان او نیست. @ShugheParvaz
زندگی یعنی نوشتن تخیّلات خود 📖 از دید من غم‌انگیزترین چیز، منظره آدم‌هایی است که تخیلات و کنجکاوی‌شان را از دست می‌دهند و به زندگی ادامه می‌دهند. در واقع آن‌ها مرده‌اند، چون ننوشتن تخیلات و خیال‌پردازی‌های آدمیِ یعنی مرگ واقعی. 🌨 زندگی مملو از چیزهای متنوع است، زندگی غنی است. زندگی می‌تواند یک ماجراجویی خارق‌العاده باشد و ادبیات یکی از همان ماجراهاست. آدم نمی‌تواند تمام تجربه‌ها را زندگی کند، اما ادبیات این امکان را به شما می‌دهد که تجربیات بی‌شماری را از‌طریق خواندن و نوشتن داستان‌ها زندگی کنید که تنها از طریق تخیل و تصورات در دسترس‌تان هستند. به همین خاطر است که ادبیات، زندگی را غنا می‌بخشد، اما جایگزین آن نمی‌شود. ❄️ با این حال در برخی موارد استثنا این هم ممکن است. مثلاً در مورد «بورخس» که در مقدمه‌ یکی از کتاب‌هایش نوشته: «بسیار چیزها خواندم و کمتر زندگی کردم.» به نظرم درباره او می‌توان مطمئن بود که آن‌چه او خوانده، مهم‌تر از تجربه‌های زیستی‌اش بوده و بهترین نوع زندگی کردن برای «بورخس»، همان مطالعه بوده است. 🖊ماریو بارگاس یوسا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«زندگی در لحظه» دلم برای روزهایی که غم و نگرانیِ آینده جایی در ذهنم نداشت، تنگ شده. برای خودم که عاشق پرواز پروانه‌ها در گندمزارها بودم. برای خودم که محو تماشای حرکت ابرهای پف‌کرده در آسمان آبی خدا می‌شدم. برای هوای سردِ آذر، بهمن و اسفند. برای بوی ناب کتاب‌ها. برای آرزوهای کوچکِ بزرگی که در سر داشتم؛ شاعر شدن، نویسنده شدن. کاش هرگز نمی‌گذاشتیم بزرگ‌ترها به جای ما تصمیم بگیرند. زندگی‌ای که در جوانی شکوفا نشود، بعدها چه ارزشی دارد که شکوفه بدهد؟ مثل درخت اناری که بخواهد در پاییزِ خوزستان شکوفه بزند؛ همین‌قدر نامناسب و بی‌ثمر! کاش یاد بگیریم به کودکان اجازه دهیم دنیا را با چشم‌های خودشان ببینند، مسیرشان را پیدا کنند و اشتباه کنند. هر تصمیمی که به جای آن‌ها می‌گیریم، شاید سایه‌ای باشد روی رؤیاهایشان. بیایید اجازه دهیم کودکان، کودکی کنند. «تا دیر نشده، زندگی کنید... و بگذارید دیگران هم زندگی کنند.» 🌱 @ShugheParvaz
هر وقت مثل آدم‌هایی بودید که برای نوشتن آرام و قرار ندارند، نویسنده می‌شوید. ~ نویسندگی از نوشتن شروع می‌شود. شما اول می‌نویسید، بعد احساس می‌کنید واژه کم دارید و به سراغ خواندن می‌روید. ~ نویسندگی دو بال دارد؛ عشق و خواندن آثار دیگران. ~ شما باید آن‌قدر بخوانید که راوی داستان‌هایتان را خودتان پیدا کنید. - هوشنگ مرادی کرمانی ✒️ @ShugheParvaz
«غزل ناگفته» ✍ توان نوشتن ندارم، انگار محکوم به سکوتی ابدی‌ام. قلبم، روحم، چشمانم... همه با هم از بغضی که گلویم را می‌فشارد، می‌سوزند و درد می‌کشند. چگونه خیال می‌کنی از تو نوشتن آسان است؟ همین بغض بی‌امان مرا به زانو درمی‌آورد. لحظه‌ای که تمام کلمات سرباز تو می‌شوند، من همچون مسیح به صلیب کشیده می‌شوم. چقدر در برابرشان ناتوانم! چند روز است که قصد سرودن غزلی دارم، اما نه کلماتی، نه مصرعی، هیچ‌کدام دست دوستی به قلمم نمی‌دهند. کاش می‌دانستی چه حالیم! ویرانم... همچو غزه. شهری که هنوز زیر آوار فریاد می‌زند و غیر خدا پناهی ندارد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«ماه من» ✍ ماه زیبای من، می‌بینی؟ حتی یادت باعث می‌شود میان تمام خط‌های پر پیچ‌وخم روزگار، روح و روانم شکوفا شود. ماه زیبای من، قدرت زیبایی تو آن‌قدر بی‌نهایت است که آسمان تاریک و بی‌نورم، با نور مهتابی تو زیبا می‌شود. دستانم به تو نمی‌رسد، اما هر شب چشمانم به تو خیره می‌شود. گاهی هم بارانی می‌شوند، و در میان اشک و آه، تو مثل همیشه، پناه منی. ماه زیبای من، در میان هجوم دردها، خیال تو درمانم است. ماه زیبای من، تو همیشه دوری، اما در قلبم همیشه نزدیک‌تری. در هر شب که نگاهت را جست‌وجو می‌کنم، تمام دردها و دلتنگی‌هایم به آرامشی عمیق تبدیل می‌شود. کلمات عاشقانه برای تو، همچون پروانه‌هایی به دور من می‌چرخند. چه غزل‌هایی که با خیالت اشک شدند، اما هیچ‌کدام نسرودم. @ShugheParvaz