eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
127 دنبال‌کننده
192 عکس
7 ویدیو
41 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حالت بادِ خوب هر کجا پر می‌زنی به تمام شهرها یک‌به‌یک سر می‌زنی لحظه‌ای در بندری لحظه‌ای در زاهدان صبح یزد و شاهرود عصر هم در اصفهان من که می‌دانم تو زود سمت مشهد می‌روی زائر گلدسته‌‌ها صحن و گنبد می‌شوی کاش می‌شد این سفر من بیایم تا حرم با تو از شیراز تا شهر مشهد بپّرم @hodhod2022firozei https://eitaa.com/sibenaranjikoodak
"شکوه‌ای ناتمام: به بهانه‌ی روز جهانی کودک" کودک/ کودک است خواه در مدرسه باشد خواه در خانه خواه در تشویش غروبِ مزرعه در همهمه‌ی مترسک‌های شاخ‌دار * کودک/ کودک است خواه از پشت بام کلماتِ شعر من به زمین غلطیده باشد یا در دستان پدر، به آسمان پرتاب. چه در خیابان‌های شبانه‌ی اعتراض چه در گره‌خوردگی ابروانِ مشت و باتوم چه در داستان اسحله‌ی خانگی پدر: در خمیازه‌ی کاسبان تمدن * کودک/ کودک است گیرم در کاخ سلطنتی ملکه باشد یا در پلّه‌های مجعّد کاخ سفید یا در سیاهی معدن زغال‌سنگ * چه گلفروشِ سرِ چارراه باشد چه بازیگری در نقش کودکی‌های من در توهم خنده‌های خاله‌بازی یا در بن‌بست‌های منجمدِ تبسم * کودک/ کودک است و کوچک در مصاف تیر سه‌شعبه در خرابه‌ی شام در محاصره‌ی سیاه‌پوشان داعش در مراکز تربیت کلیسا در مواجهه با سرنیزه‌های جنگ جهانی در ویرانه‌های سیاست و سکوت * کودک/ باید کودک باشد هم روی زانوان نوازش رونالدو هم در معابر برازیلیا: مشغول توپ‌بازی هم در نقاشی بچگانه‌ی آرمیتا و هم‌در تغزل تاب و نسیم * کودک/ کودک است آنگاه که صلح را در معنای فریب مزمزه می‌کند وقتی که در اینترنت تجربه‌های بزرگانه را می‌کاود در ازدحام سکس و پورن در غوغای سینمای هالیوود کودک/ کودک است می‌خواهد فرزند طلاق باشد یا زاییده‌ی شهوتی شوم خواه در تکرّر خیانت مادر یا در تصور ناگفته‌های پدر * کودک/ کودک است در شهر بازی و پارک در BBC و بیست و سی در رقص‌های شبانه در سرودهای روزانه در خلوت تدخین و تخدیر ... در گاراژ عمو رضا در بزنگاه رمان‌های زرد و سیاه در سربرنیتسا در صنعا در اردوگاه‌های فلسطینی در قایق‌های مهاجرت در محله‌ی سیاه‌ها در محله‌ی سفیدها * کودک/ کودن نیست که نفهمد ما دروغ می‌گوییم ریا می‌کنیم و در چارراه منفعت گشت می‌زنیم او تصویری شاعرانه است به‌سان گلی که بر شاخه‌ای رُسته باشد چونان ابری کوچک زاییده‌ی ابری بزرگ و قطره‌ای باران بر گونه‌های مادرانه‌ی دریا ... اما نمی‌دانم در انزوای این جهان تودرتو در تلاقی معصومیت و تجربه پهبادها و هواپیماهای جاسوسی کودکان افغان و ژرمن را چگونه از هم تشخیص می‌دهند؟ یا بچه‌های پرواز بندرعباس_دوبی را از خلبانان جنگی؟ و نمی‌دانم در شعرِ حقوق بشر در مثنوی جهان مدرن چرا؟ کودکان نجیب آمریکا بچه‌های بور اتحادیه‌ی اروپا تنها با عروسک قافیه می‌شوند اما در خرابه‌های شام در آلبوم خاطرات ویتنام در خواب گرسنه‌ی ساکنان آفریقای مرکزی و در جیغاجیغ خیابان‌های غزه و یمن کودک باید با موشک قافیه‌بازی کند. 16 مهرماه، روز کودک، روزی است برای یکسان دانستن کودکان دنیا
تا حالا دقت کردید که بچه‌ها از طریق قدرت شنوایی‌شون با زبان آشنا می‌شن؟ حتما دیدید که خیلی از بچه‌ها تا سال‌ها نمی‌تونن کلمات رو صحیح تلفظ کنن! هیچ می‌دونید اشکال گرفتن از تلفظ بچه‌ها چقدر می‌تونه به اعتماد به نفسشون آسیب بزنه؟ قصه به ما کمک می‌کنه به صورت غیر مستقیم و بدون آسیب زدن به کودک، تلفظ صحیح یه واژه رو جایگزین تلفظ اشتباه اون کنیم. با ما همراه باشید تا بیشتر با فواید ادبیات در رشد و تربیت کودک آشنا شید. نشانی ما در ایتا و اینستاگرام👇👇 https://eitaa.com/sibenaranjikoodak @sibenaranjikoodak2
سلام همراهان عزیز. روز کتاب، کتاب‌خوانی و کتابدار فرخنده باد. با ما همراه باشید تا با مهارت بیشتری به دنیای کتاب‌ها سرک بکشیم. https://eitaa.com/sibbook https://eitaa.com/sibenaranjikoodak
خلاقانه ببینیم خلاقانه بنویسیم... برای نوشتن خلاقانه، لازم هست به جهان خلاقانه نگاه کنیم.👀 امروز با این تمرین مرا همراهی کنید: سعی کنید خودتان را در نقش یکی از اعضای بدن ببینید: به عنوان مثال دهان😃 حالا برای شخصیت بخشی به این عضو، لازم است او را محدودتر و منحصر به فردتر کنید: دهان یک انسان، یک حیوان و ... این انسان یا حیوان حتما ویژگی خاصی دارد: گربه‌ی خجالتی🐾 انسان چاپلوس🙄😶‍🌫️ حالا سعی کنید با استفاده از توصیف، هر کدام از این دهان‌ها را توسعه بدهید: من دهان یک گربه‌ی خجالتی‌ام. خیلی وقت‌ها که گربه دلش می‌خواهد با دوستانش بازی کند، مشکلاتی برایش پیش می‌آید. مثلا توی بازی دستش درد می گیرد. یا دلش نمی‌خواهد وسایلش را به دیگران بدهد. این جور وقت‌ها مغز گربه با من حرف می‌زند و می گوید باید چه حرفی بزنم اما هرچقدر مغز گربه به من می‌گوید به دوستانم بگو نه دوست ندارم این کار را بکنم، من فقط می گویم میو...آن هم یک میوی کوچولوی آهسته. بعدش بخاطر این کارم گربه کوچولو یک عالمه غصه می‌خورد... دهان آدم چاپلوس: من دهان یک آدم چاپلوسم. تا بخواهید بلدم از واژه‌های عجیب و غریب استفاده کنم. کلمه‌هایی که به عقل جن هم نمی‌رسد. مثلا به کسی که خیلی هم باهوش و مدیر نیست اما باید کار مرا راه بیندازد می‌گویم: به‌به چه تدبیر خوبی. الحق شما یک مدیر ممتازید. کاش کشور چند مدیر دیگر مثل شما داشت. او هم گونه‌هایش سرخ می‌شود. عرق می‌کند و زود کار مرا راه می‌اندازد و من همچنان ادامه می‌دهم. جایگاه شما اینجا نیست. کاش مدیران بالا دستی بدانند که باید برای افرادی چون شما چه شرایطی فراهم کنند. این جور مواقع آقای وجدان هی درِ دل من را می کوبد و می‌گوید: آهای اینقدر زبان‌بازی و چاپلوسی نکن. تو که می‌دانی داری دروغ می گویی اما من که دیگر به این نوع حرف زدن عادت کرده‌ام، در را روی او باز نمی کنم و می‌گذارم آنقدر بگوید و بگوید و بگوید تا خسته شود و برود. راستش را بخواهید دیروز اتفاق عجیبی افتاد. جناب گوش به من گفت: آقای دهان خودم شنیدم که عده‌ زیادی از کارمندان شرکت می‌گفتند باز این آقای چاپلوس و دروغگو آمد. تحویلش نگیرید تا برود. حالمان را به هم می‌زند. باور کنید از دیروز ذهنم مشغول شده است. نکند تنها بمانم یا دستم را بخوانند. نکند جناب گوش دارد راست می‌گوید؟ باید فکر کنم و فکر کنم... با دقت به پدیده‌های اطراف می‌توانید به تقویت خلاقیت و نویسندگی خود کمک کنید. برای مهارت‌آموزی بیشتر در عرصه نوشتن خلاق با من همراه باشید. معصومه مرادی https://eitaa.com/moradimasoome