﷽
🖇 سلسله مباحث #نقد_وهابیت | ۰۱
📌 گفتگو علامه طهرانی قدس سره با علما اهل سنت در مسجدالحرام | #قسمت_اول |
📚 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ سرہ در " امام شناسے ، ج ۵ ، ص ۱۴۸ " میفرمایند:
✍🏻 درست به خاطر دارم در سنه ۱۳۹۰ ، هجريّه قمريّه كه براى بار دوّم به بيت الـله الحرام با دو نفر از پسران خود به جهت أداء مناسك حج مشرّف شده بودم؛ صبحگاهى پس از چند طواف مستحبّى، در گوشه اى از مسجد الحرام نشستيم؛ و به تماشا و زيارت بيت و كيفيّت طواف مردم مشغول بوديم. در اين حال يكى از علماء سنّى مذهب آمده و با ما معانقه نمود؛ و پهلوى ما نشست و مى گفت: من از اهل سوريا و از شهر حَلَب هستم؛ و اسم من: عُمَرْ عادِلْ مَلَا حِفْجى است. و ما با او گرم تكلّم و صحبت شديم. در اين حال به مناسبت آشنايى با او، يكى ديگر از علماى عامّه كه مى گفت: از أئمّه جماعت مدينه است آمد؛ و سلام كرد و روبروى من نشست؛ و بعد كم كم جماعت كثيرى از اهل تسنّن آمدند و همه پهلوى ما نشستند؛ و تقريباً مجلسى تشكيل شد.
❖ در اين هنگام، من از مُتعه حجّ از آنها پرسيدم! گفتند: ما تا حجّ را بجاى نياوريم تمتّع نمى كنيم. گفتم: مى دانيم كه رسول الـله در حِجَّة الوَداع در بالاى كوه صفا، براى مردم إعلان كرد كه: از حالا تا روز قيامت، حجّ تبديل به حجّ تمتّع شده است، براى كسانى كه خانه و منزلشان در نزديكی مسجد الحرام نيست. بدين معنى كه از ميقات كه احرام مى بندند، بايد به قصد عُمْره باشد؛ و پس از وارد شدن در مكّه و أداء مناسك عمره، مُحِلّ شوند؛ و مى توانند در اين صورت با زنان تمتّع كنند؛ و در مكّه مى مانند تا براى أدآء مناسك حجّ و وقوف به عرفات و مَشعر، از خود مكّه مُحْرِم مى شوند؛ و حجّ را بجاى مى آورند. و به پيغمبر اعتراض كردند كه چگونه ما براى أداى مناسك حجّ آمده ايم، و اينك در زير درخت أراك جوان هاى ما بنشينند؛ و از موهاى سرشان قطرات آب غُسل جنابت بچكد؟! رسول الـله فرمود: من از جانب خودم نگفتم؛ اينك جبرائيل است كه آمده؛ و اين حكم را آورده است! و در اين حال شَبَّكَ أَصَابِعَهُ انگشت هاى دو دست را رسول خدا در هم فرو برد؛ و فرمود: از حال تا روز قيامت اينطور حجّ و عمره در هم داخل شدند؛ و عمل واحدى گرديدند؛ و بنابراين هر كس از راه دور مى آيد، بايد عمره و حجّ را با هم انجام دهد؛ و بين آن دو عمل مُحِلّ گردد؛ اين است حكم خدا.
❖ گفتند: بلى همين طور است ولى عُمَر بنا بر مصالحى اين را تغيير داد؛ يعنى مُتعه را برداشت؛ و دستور داد هر كس از ميقات إحرام مى بندد، به قصد حجّ باشد؛ و بنابراين تا آخرين عمل حجّ، حقّ تمتّع و آميزش با زنان را كسى ندارد.
❖ گفتم: بگذريم از اين كه عُمَر اين عمل را از روى مصلحتى طبق انديشه خود انجام داد، فعلًا در اين بحث وارد نمى شويم؛ ولى مى خواهم بگويم: آيا عمل عُمَر حجّت است؟ و ما تا روز قيامت بايد از او پيروى كنيم؟! عُمَر كه مُسَلَّماً پيامبر نبوده است؛ و بر او وحى نازل نمى شده است. ما چگونه كلام پيغمبر رسول الـله كه بر او از جانب خدا وحى نازل مى شده؛ و جبرائيل به محضرش مى رسيده است، كنار بگذاريم، و به گفتار عمر عمل كنيم؟ عُمَر در زمان خود براى مردم خود گفتارى را گفت؛ آن گفتار به ما چه مربوط است؟! آيا گفتار عُمَر بر گفتار رسول الـله، و جبرائيل، و آيه قرآن مُقَدّم است؟! آيا عُمَر در حجّيت گفتار با رسول الـله شريك است، كه در صورت معارضه بين دو گفتار، كلام او را مثلًا مقدّم بداريم؟ يا آنكه گفتار او ناسخ كلام رسول الـله است؟ و بالأخره تا يكى از اين امور متحقّق نگردد؛ و به اثبات نرسد؛ ما كه نمى توانيم روى انديشه شخصى و ذوق نفسانى، از حجّيّت كلام رسول خدا رفع يد كنيم!
• در اينجا اين دو عالم سُنّى سكوت اختيار كردند؛ و هيچ پاسخى ندادند... ❗️
| #ادامه_دارد |
#علامه_طهرانی #امام_شناسی
🔰 @sire_salehan | #سیره_صالحان
﷽
🖇 سلسله مباحث #نقد_وهابیت | ۰۲
📌 گفتگو علامه طهرانی با علما اهل سنت در مسجدالحرام | #قسمت_دوم |
📚 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ سرہ در " امام شناسے ، ج ۵ ، ص ۱۴۸ " میفرمایند:
✍🏻 در اين حال من رو كردم به شيخ عُمَر عَادِل كه از أهل حَلَب بود، و بسيار چهره زيبائى داشت، و معلوم بود كه سخنان مرا پذيرفته است؛ و گفتم: شما چرا به اينها نمى گوئيد: دست از مزاحمت زوّار بردارند؟! در دور قبر رسول الـله، شُرْطه گماشته اند، كسى قبر مطهّر را نبوسد، اين چه كارى است؟ زوّار از راه دور از نقاط مختلف دنيا با اشتياق در تمام مدّت حياتشان چه بسا يكبار مشرّف مى شوند؛ و مى خواهند اظهار محبّت كنند، رسول الـله را ببوسند؛ دستشان از آن حضرت كوتاه است؛ دَرِ حَرَم را مى بوسند؛ ضريح را مى بوسند، گريه مى كنند يك دنيا عواطف دارند. همين كه مى خواهند ببوسند؛ ناگهان شُرْطه با شلّاق بر سر آنها مى زند: " اى مشرك نبوس! اين ضريح از آهن است؛ آهن بوسيدن ندارد! بوسيدن آهن شرك است؛ و آمِران به معروف هم تأييد مى كنند " و مى گويند: اين اعمال شرك است. زوّار بيچاره حالشان گرفته شده، مثل چوب خشك متحيّر در گوشه اى مى ايستند؛ و با خود مى گويند: اين ديگر چه داستانى است؟! اين چه شركى است؟!
❖ شما را به صاحب اين بيت سوگند! آيا زوّار، آهن و فولاد را مى بوسند، يا بدن رسول الـله، يا نفس رسول الـله را؟! آنها چدن و چوب را مى بوسند، يا روح مقدّس حضرت صديقّه را؟! آيا شما در وجدان خود نمى يابيد كه دست پدر و مادر و استاد و معلّم و مربّى روحانى را مى بوسيد؟ آيا احترام به نفس او مى گذاريد؛ يا صرفاً نظر به قطعه گوشت داريد؟!
❖ مگر أشعار قَيْسِ بْنِ مُلَوَّحِ عَامِرِىّ را نخوانده ايد، كه درباره معشوقه خود لَيْلى عَامِرىّ مى گويد:
أمُرُّ عَلى جدَارِ ديَارِ لَيْلى
اقَبِّلُ ذَا الدِّيَارَ وَ ذَا الْجِدَارَا
وَ مَا حُبُّ الدِّيارِ شَغَفْنَ قَلْبِى
وَ لكِنْ حُبُّ مَنْ سَكَنَ الدِّيارَا
«من عبور مى كنم و مى گذرم بر ديوار شهر ليلى؛ و آن شهر را مى بوسم؛ و آن ديوار را مى بوسم.
و اين طور نيست كه دل من از محبّت شهر و ديار، آكنده باشد؛ وليكن دل من سرشار از محبّت آن كسى است كه در شهر سكونت گزيده است.»
❖ شيخ عُمَر عَادِل در اين حال با كمال ناراحتى و عصبانيّت رو به من كرد و گفت: يا سَيِّدُ! و الـله هُم مُشْرِكُونَ؛ هُمْ مُشْرِكُونَ! سوگند به خدا كه خود اين وَهّابي ها مشرك هستند...❗️
| #ادامه_دارد |
#علامه_طهرانی #امام_شناسی
🔰 @sire_salehan | #سیره_صالحان
﷽
🖇 سلسله مباحث #نقد_وهابیت | ۰۳
📌 گفتگو علامه طهرانی با علما اهل سنت در مسجدالحرام | #قسمت_سوم |
📚 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ سرہ در " امام شناسے ، ج ۵ ، ص ۱۵۱ " میفرمایند:
✍🏻 آنگاه شیخ عُمر عادل گفت: من امروز صبح پس از انجام فریضه صبح و طواف ، دیدم جماعتی از ایرانیان ایستاده اند؛ و یک نفر برای آنها دعا می کند؛ و آن ها هم دعا را با او می خوانند. آن دعا خواننده می گفت: " الهی بِحَقِّ فاطِمَةَ و اَبيهَا وَ بَعلِهَا و بَنيهَا وَ السّرّ المُستَودَعِ فيها و كَذَا و كَذَا - خداوندا به حق فاطمه و پدرش ؛ و به حق شوهرش و پسرانش؛ و به حق سری که در او به ودیعت نهاده شده است؛ تو را سوگند می دهیم که حاجات ما را بر آورده کنی. " امام جماعت همین مسجد: مسجدالحرام از آنجا می گذشت؛ و به آنها نهیب زد: " این شرک است، نگویید! از فاطمه چیز خواستن شرک است! "
❖ من بسیار ناراحت شدم؛ جلو رفتم و گفتم إخْسَأ ! إخْسَأ ! خفه شو، لال شو، ، ساکت شو، و برو گمشو! و بعد به او گفتم از تو سوالی دارم ( و سوگند به خداوند و این بیت که این مطلب و این سوال را ابدا در جائی ندیده بودم، و در کتابی نخوانده بودم؛ و قبلا هم به نظر من نیامده بود؛ و در همان حال گویا بر دل من الهام شد که اینطور بگو ) و آن سوال این است : میدانی که چون پیراهن یوسف را از مصر آوردند؛ و در کنعان بر سر یعقوب که کور شده بود؛ انداختند چشمش باز شد؟ " فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا - چون بشیر از مصر آمد؛ و آن پیراهن را بر صورت یعقوب انداخت، چشمش باز شد و بینا شد. - یوسف/۹۶ - "
• امام مسجد گفت: بلی میدانم!
• گفتم: جنس آن پیراهن از چه بود؟!
• گفت: از پنبه و یا کتان!
• گفتم: پنبه و کتان چنین اثری دارد که چشمان نابینای یعقوب را بینا کند، اما فاطمه زهرا که پیغمبر ما او را سیده عالمیان خوانده است، چنین اثری ندارد که در نزد خدا شفیع شود، و حاجت چند نفر مومن را برآورده کند؟!
❖ بعد گفت : " یا سید والله خساخسا ؛ سوگند به خدا که در پاسخ سوال من خفه شد و لال شد و مطرود و دور شد! " و سپس گفت: " ما تمام طوائف سنی ها از وهابی ها بیزاریم! آنها آیین و مذهب خاصی آورده اند، بسیار خشک و بی محتوا. ما هم از راه دور آمده ایم و اشتیاق داریم قبر رسول خدا را ببوسیم، اینها مانع می شوند! و پس از این ما را به حلب دعوت کرد، که در آنجا برویم، و در منزلش وارد شویم و می گفت: ما به اهل بیت عصمت فوق العاده محبت داریم؛ زنان ما تا خواب فاطمه زهرا را نبینند، می گویند: اعمال ما قبول نشده است و مخصوصا می گفت: " بیائید، و خودتان زنان ما را ببینید! و از آنها گفتگو کنید! من خواهرانی دارم که از محبت اهل بیت دلشان سرشار است! "
| #پایان_فصل_اول |
| #ادامه_دارد |
#علامه_طهرانی #امام_شناسی
🔰 @sire_salehan | #سیره_صالحان