eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
164 دنبال‌کننده
371 عکس
184 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ متن کتاب ایشان چنین است: «ائمه بعد از علی (ع) 11 تن از اولاد اویند که اولینشان حسن و آخرینشان قائم مهدی فرزند حسن عسکری است. امام مهدی همان محمد بن حسن(ع) می‏باشد که پیامبر و امامان و گروهی دیگر در زمان او رجعت می‏کنند: ...»‏. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . الأئمة بعد علي(ع) احد عشر من ذريته الأول منهم ولده الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين، ثم محمد بن علي، ثم جعفر بن محمد الصادق، ثم موسى بن جعفر، ثم علي بن موسى، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي، ثم الخلف الحجة القائم المهدي الهادي بن الحسن صاحب الزمان ... الإمام المهدي المنتظر محمد بن الحسن ... يرجع نبينا و أئمتنا المعصومون في زمان المهدي مع جماعة من الأمم السابقة و اللاحقة. العقائد الجعفرية، ص249 – 250. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ممکن است کسی بپرسد: پس چرا شیخ طوسی روایت مهدی‏های دوازده‏گانه را در کتاب غیبتش ثبت نموده؟ اما باید دانست کتاب غیبت یک کتاب احتجاجی ـ جدلی است که در پاسخ به فرقه های منحرف از مهدویت از جمله واقفیه نگاشته شده،🔺 نه کتاب اعتقادی، و آنچه اعتقاد شیخ طوسی می‏باشد عدم مهدی‏های دوازده‏گانه است و برای همین در دو کتاب اعتقادیش حرفی از مهدی‏های دوازده‏گانه نزده، و این بهترین دلیل بر عدم اعتقادش نسبت به مضمون حدیث مهدی‏های دوازده‏گانه می‏باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺. بهترین دلیل بر جدلی بودنِ ثبت حدیث وصیت اینست که اولاً ایشان این روایات را در پاسخ به واقفیه آورده و ثانیاً در این کتاب روایات متعددی ثبت کرده که با هم تعارض دارند و ما به بعضی از آنها در خلال کتاب اشاره کرده ایم. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ضمن اینکه ایشان قبل از نقل حدیث موسوم به وصیت در ابتدای بحث، و بعد از نقل آن در پایان بحث خود، تصریح می‏کند که تعداد امامان دوازده عدد بیشتر نیست و هر که بگوید امام دوازدهم فرزندی دارد و تعداد ائمه سیزده می‏باشد، سخنش باطل است و بعد هم خدا را شکر می‏کند که گویندگان چنین سخن‏هایی منقرض شده‏اند: «فأما من قال إن للخلف ولداً و إن الأئمة ثلاثة عشر فقولهم یُفسَد بما دللنا علیه من ان الأئمة اثنا عشر فهذا القول یجب إطراحه. علی ان هذه الفِرق کلها قد انقرض بحمد الله و لم یبق قائل یقول بقولهم». ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . الغيبة (للطوسي)، كتاب الغيبة للحجة، ص228. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ و اگر کسی اشکال کند که فهم و اعتقاد آنها برای ما حجت نیست و ما مکلفیم خودمان عقاید درست را به دست آوریم. در پاسخ می‏گوییم: این بزرگواران رؤسای شیعه در نزدیک‏ترین زمان‏ها به عصر بیان عقاید شیعه توسط ائمه علیهم السلام هستند که تمام عمر خویش را صرف بدست آوردن و حفظ معارف شیعه نمودند و بر همین اساس کتاب اعتقادی نوشته‏اند تا عقاید شیعه را ثبت کنند نه عقاید شخص خودشان را، همچنانکه شیخ صدوق نام کتابش را اعتقادات امامیه و شیخ طوسی عقاید جعفریه گذاشته است. پس اگر اینها در بدیهی‏ترین مساله اعتقادیِ شیعه که تعداد ائمه علیهم السلام است اشتباه کرده و عقیده درست را نفهمیده باشند دیگر چه چیزی برای شیعه می‏ماند؟! ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ نکته پایانی اینکه عموم کتاب‏های روایی چه در شیعه و چه در سنی، جزء مصنفات هستند نه اصول، برای همین در میان اهل سنت تنها شش کتاب حدیثی به عنوان صحیح شمرده می‏شود و در شیعه تنها چهار کتاب روایی از جایگاه ویژه ای بر خوردار است نه کتب دیگر. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
دوستان گرامی این کنفرانس ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : پس قانون معرفت چیست؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام شما که به روش احمد بصری در استدلال به آیات خلقت آدم برای قانون معرفت حجت انتقاد دارید روش حضرتعالی و آیات مورد استناد شما چیست؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم. مهربان نکته اول: حقیر نسبت به آیات خلقت آدم، به روش استدلال احمد بصری اشکال نگرفته ام، بلکه به متن استدلالش خدشه وارد کردم. روش استدلال مثل اینکه کسی روایات را اصلاً قبول ندارد و فقط از قرآن دلیل می آورد و دلیل می خواهد، یا: نسبت به احادیث، سلیقه ای رفتار کرده و بدون داشتن معیار علمی در اعتبار سنجی حدیث، هر روایتی مطابق سلیقه اش بود حجت می داند. اما متن استدلال یعنی ناسازگار بودن مقدمات با نتیجه. حال، هر چند احمد بصری هم در روش استدلال غلط عمل می کند و هم در متن استدلال، اما اشکالی که بنده در مورد آیات خلقت گرفته ام به متن اوست. چون آنچه او نص مباشر آدم و ابراز علم خوانده، جلوی ملائکه بوده و هیچ ربطی به قانون شناخت برای مردم ندارد. نکته دوم: ما چیزی به نام قانون معرفت حجت نداریم بلکه آنچه در احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده، راه های شناخت امام هست. فرق بین این دو آنست که قانون، یکی بیشتر نیست بر خلاف راه ها که متعدد می باشد. همچنین ما کاری به رویه از آدم تا خاتم نداریم بلکه چون نبوت پیامبر اسلام با معجزه قرآن به روشنی ثابت است فقط دنبال شناخت امامان بعد از ایشان می باشیم. تعبیر قانون معرفت حجت، دسیسه احمد است برای اینکه به مخاطب القا کند فقط یک راه برای شناخت هست و آن راه را هم باید از ابتدای خلقت فرا بگیرید نه انتهای خلقت که امت اسلام است. او چنین وانمود می کند که حجت بودن پیامبر متکی بر اثبات نبوت حضرت آدم علیه السلام است پس تا نفهمیم دلیل نبوت او چیست نمی توانیم به نبوت پیامبر اسلام برسیم. حال آنکه مساله دقیقاً بر عکس هست، چون تا نبوت پیامبر اسلام برای ما ثابت نشود اصلاً علمی نداریم که اولین انسان مرد بوده و نامش آدم بوده و پیامبر هم بوده، و ما اینها را صرفاً از قرآنِ پیامبر به دست آورده ایم. در نتیجه، اثبات نبوت آدم مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر اسلام است. نکته سوم: حقیر که باشم که روشی داشته باشم؟ روش را اهل بیت علیهم السلام گفته اند. کتاب کافی شریف بخش کتاب الحجة، صفات و ویژگی های امام معصوم را به روشنی بیان کرده و خدا را شکر هیچکدامش در احمد بصری وجود ندارد. . اما ساده ترین راه را شیخ طوسی بیان کرده اند که: ۱. طبق روایات ما فوق تواتر، امامان و اوصیا و خلفای این امت دوازده نفرند. ۲. تعداد امامان هیچ فرقه ای از فرق اسلامی جز شیعه دوازده امامی، دوازده نفر نیست و جملگی یا بیشترند و یا کمتر. نتیجه: فقط شیعه دوازده امامی بر حق است و به تبع آن، دوازده امام شیعه، امام واقعی و راستین هستند. این راه برای کسی که در دوره غیبت بمیرد کافی است. و اما آنکه تا ظهور زنده بماند، از چه راهی امام زمان علیه السلام را بشناسد؟ خود امام زمان علیه السلام در آخرین توقیع خویش فقط دو علامت فرمودند: سفیانی و صیحه. همچنانکه در حدیثی از امام صادق علیه السلام به سند معتبر وارد شده: سفیانی به عنوان علامت برای شما‌ کافی است. نیز در حدیث معتبر دیگری فرمودند: و به واسطه صوت آسمانی است که صاحب این امر شناخته می شود. و الحمد لله رب العالمین ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : منظور از طریق خاصه چیست؟ اگر تمام راویان حدیث وصیت شیعه نیستند پس منظور شیخ طوسی از اینکه گفته حدیث وصیت از خاصه نقل شده چیه؟ یعنی اهل سنت در کتاب های شان نقلش نکرده اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این تعریف از کجا آمده؟ از کلمه جهة که شیخ طوسی به کار بردن. توضیح آنکه: احمد و ناظم عقیلی و کهندل و دیگران به دروغ ادعا می کنند که شیخ گفته حدیث وصیت "من طریق الخاصه" نقل شده، حتی ناظم پا را در دروغ فراتر گذاشته و می گوید شیخ گفته من طرق الخاصه. طریق یعنی سند، پس طریق خاصه یعنی سندش همه شیعه اند. اما شیخ اصلاً نفرموده طریق یا طرق الخاصه بلکه فرموده "من جهة الخاصه"، و جهت اصلاً کاری به سند ندارد بلکه می گوید از طرف شیعه نقل شده، یعنی از طرف سنی ها نقل نشده. و با این توضیح روشن می شود که چرا احمد و اتباعش به دروغ، کلام شیخ را از کلمه جهت به کلمه طریق و طرق تغییر داده اند و هیچ جوری هم حاضر نیستن از این دروغ بزرگ کوتاه بیایند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب اگر سنی ها نقلش نکردند، تمام سندش شیعه هم نیست، پس چطور به دست شیخ طوسی رسیده؟ نقل حدیث به دو گونه است: نقل کتابی، نقل سماعی. نقل کتابی یعنی یکی در قرن اول یا دوم در کتابش حدیث را ثبت کرده و دیگران به صورت سلسله وار از کتاب او نقل می کنند مثل اکثر روایات ابی عمیر، عموم روایات حریز، روایات حماد بن عثمان، حماد بن عیسی، حسین بن سعید و ... اما نقل سماعی یعنی در هیچ کتابی ثبت نشده و به صورت سینه به سینه به دست کسی در قرن چهارم یا پنجم رسیده و او در کتابش ثبتش نموده. این حدیث دارای نقل سماعی است. یعنی شیخ از دو نفر (که اسمشان در مشیخیه تهذیب آمده) شنیده که حسین بزوفری شنیده که علی بن سنان شنیده که علی بن حسين شنیده که ... . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی کلمه خاصه همه جا و در کتب روایی یعنی اینکه در اهل تسنن نیامده؟ نه عزیزم سخن بر سر کلمه ایست که به کلمه الخاصه اضافه شده یعنی لفظ جهة. شیخ، رجالی هست و می داند چه کلمه ای را به کار ببرد. شیخ نگفته طریق الخاصه، اما این دروغگوها علناً تهمت می زنند که شیخ گفته طریق و طرق الخاصه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی مصدر شیخ طوسی برای این حدیث چی بوده؟ از جهت شیعه نقل شده یعنی چی؟ جهت در مقابل طریق هست. طریق، کل سند را می گوید اما جهت، جامعه را می گوید. یعنی در جامعه سنی این حدیث نیست و در جامعه شیعه هست. حال آیا تمام سندش هم شیعه هست یا نه، این را کلمه طریق مشخص می کند که شیخ اصلاً کلمه طریق را به کار نبرده. برای فهم بهتر کلمه جهت، به روایات بخش عامه که شیخ طوسی نقل کردن مراجعه کنید. ایشان عنوان آن روایات را زده "من جهة مخالفینا" اما سه نفر اول سر سلسله تمام احادیث سنی که می آورد، شیعه اند، و بعد از آن سنی هستند، و تمام روایاتی که آورده در جامعه سنی وجود داشته، در کتاب‌هایشان هست و نقل می کنند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب شیخ از همین دو تا استادش در قسمت سنی هم احادیثی رو در همین کتاب آورده. چرا با وجود راویان اهل تسنن اونارو در این قسمت آورده؟ خیلی روشن است که. برای اتصال به جامعه اهل سنت. چون ایشان درباره این احادیث، استاد سنی نداشته تا به واسطه او مستقیماً وارد احادیث جامعه سنی شود، پس از طریق استادان شیعه اش وارد شده است. ولی نکته بسیار مغتنم این هست که وقتی مرادش از کلمه "من‌ جهة مخالفینا" این نبوده که کل سلسله راویان، سنی هستن، روشن می شود مرادش از "من جهة الخاصه" هم این نبوده که کل سلسله راویان شیعه هستن. هر چند که قبلاً توضیح داده شد که اصلاً کلمه جهت ربطی به کلمه طریق ندارد. در پایان دو نکته مهم را تذکر می دهم: اولاً با توجه به تحریف آشکار کلام شیخ طوسی توسط احمد بصری و مکتبش، دروغگو و باطل بودن تمام آنها ثابت می شود. ثانیاً صرف اینکه سلسله راویان یک حدیث، شیعه باشند هیچ ارتباطی با وثاقت تک تک راویان ندارد و بطلان تمسک اشتباه احمد و ناظم به مبنای علامه حلی در مورد اصالة العداله در کتاب "اقیانوس جهل" به خوبی توضیح داده شده است. 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : احمد بن خلیل معتبر است!! ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام علیکم استاد شیخ نمازی در کتاب مستدرک راوی حدیث وصیت به نام احمد ابن خلیل رو تایید کردن نظر شما در این مورد چیه؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم. مهربانم. ایشان گمان کردن احمد بن محمد بن الخلیل غیر از احمد بن محمد الخلیلی هست، برای همین ابتدا می فرمایند: علمای رجال او را ذکر نکرده اند! و سپس به خاطر اینکه حدیثی در مورد دوازده امام نقل کرده، گفتن این دلالت بر حُسن عقیده وی دارد. اما اولاً علمای رجال او را ذکر کرده و نجاشی و علامه حلی وی را کذاب فاسد العقیده نامیده اند. ثانیاً صرف نقل حدیث در مورد دوازده امام دلالت بر حُسن عقیده کسی نمی کند، چون عایشه و عمرو عاص و پسر عمر هم در مورد دوازده امام حدیث نقل کرده اند. بماند که حُسن عقیده، تلازمی با وثاقت راوی ندارد، و این مطلبی روشن است. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ●● لـوح و قلـم ○○ بررسی روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبه شیخ طوسی رحمه الله دوازده مهدی بعد از دوازده امام قسمت ششم ↫ سید مهدی مجتهد سیستانی ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ نکته 8) حقیقت حدیث: این یک امر طبیعی و معقول است که تا حدیث بودن یک متن، حتی با سند ضعیف برای ما ثابت نشود، نمی‏توانیم آن را حدیث و بیان معصوم تلقی و به محتوای آن عمل نموده یا عقیده‏مند گردیم. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ برای اثبات حدیث بودنِ یک متن، نکات متعددی باید در نظر گرفته شود که چهار مورد از آنها از این قرار است: الف. حدیث در کتابی شناخته شده آمده باشد، یعنی کتابی که انتساب اصلش و نسخه‏ای که فعلاً از آن موجود است مشخص باشد. مثلاً «تحف العقول»، کتابی است که قرن‏ها نا شناخته بوده و اولین بار فاضل قطیفی از آن و مولفش نام برد و قبل از این، نامی از آن و مؤلفش در ميان شیعه نبوده است. تاریخ ولادت و وفات نویسنده، اساتید و شاگردان او، علم و آگاهی و میزان تقوای او هیچکدام برای ما مشخص نیست. بله در کتب تراجم متاخر به واسطه بررسی احادیث زیبای این کتاب، حکم به جلالت معنوی و وثاقت علمی نویسنده دادند اما این برای اعتماد کردن به احادیثی که در این کتاب نا شناخته، آن هم بدون ذکر سند ثبت شده کافی نیست. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال دیگر کتاب «اشعثیات» است که یقین داریم برای محمد بن محمد بن اشعث بوده، ولی این کتاب تا قرن سیزده قمری گم بود و برای اولین بار توسط سیدی هندی نسخه‏ای از آن به نجف ارائه شد و پس از آن به چاپ رسید. اما هیچ دلیلی نداریم که اثبات کند این نسخه موجود، رونوشت همان کتاب اشعثیات است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . مباني تكملة المنهاج، ج‌41، موسوعة، ص275 – 276. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال سوم «تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام» است که در مقدمه‏اش آمده: این تفسیر در مدت هفت سال توسط ایشان املاء شده؛ در حالیکه کل دوران امامت ایشان کمتر از شش سال می‏باشد! و غیر از این، تمام راویانش مجهول و نا شناخته و درون متنش پر از اشتباهات و تناقضات و کلماتی است که از نوع گویش ائمه علیهم السلام فاصله دارد. این کتاب برای اولین بار حدود 100 سال بعد از وفات امام عسکری علیه السلام مطرح شد و بعد از آن حدود هفتصد سال نا شناخته بود و بعد دوباره مشهور گشت. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال چهارم «تفسیر عیاشی» است که می‏دانیم مولفش محمد بن مسعود عیاشی است اما کتاب او حدود پانصد سال گم بوده، تا حسن بن سلیمان حلی قسمتی از آن را یافته و سند روایاتش را حذف کرده، و نسخه‏ای از آن نگاشته که همان بعداً مشهور شده است. خوب ما از کجا بدانیم آنچه مرحوم حلی پیدا کرده، همان تفسیر عیاشی است؟ بر فرض کتاب عیاشی بوده، از کجا بدانیم نویسنده این نسخه که بوده و متن روایات را کم و زیاد نکرده؟ از طرفی وقتی سند احادیث را حذف کرده، از کجا راویان این روایت را بشناسیم تا ببینیم روایت شان قابل اعتماد هست یا نه؟ مخصوصاً با توجه به اینکه با بررسی‏های صورت گرفته، مشخص شده که عیاشی از روایات اهل سنت و زیدیه نیز در کتابش استفاده نموده است. و اینها همه را در کنار این مشکل بگذارید که احادیث متعددی از این کتاب با عقاید شیعه نا سازگار می‏باشد. حال آیا با این تفصیل می‏توان به روایات تفسیر عیاشی برای مباحث اعتقادی استدلال کرد؟ ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال پنجم کتاب «شرح الاخبار» اثر یکی از علمای اسماعیلی مذهب به نام قاضی نعمان مصری است که احادیثی را بدون ذکر سند آورده و آنها را شرح داده است، در حالیکه گاهی شرح او با متن روایت خلط شده و معلوم نیست کجایش کلام امام می‏باشد و کدامش شرح قاضی نعمان. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ب. نویسنده کتاب به اصل و نسب و عدالت و وثاقت شناخته شده باشد تا روشن باشد احادیث کتابش جعلی یا تحریف شده نیست. به عنوان نمونه؛ نویسنده کتاب «مصباح الشریعه» نا شناخته است و هر چه در این باره گفته می‏شود جز حدس و گمان نیست پس ما چگونه اطمینان کنیم که آنچه در آن به ائمه علیهم السلام نسبت داده شده، واقعاً فرموده آن ائمه بزرگوار است؟! ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ و همچنین است «تفسیر قمی» که پر از مطالب خلاف مذهبِ قطعی شیعه و حتی گاهی خلاف عقل می‏باشد، این تفسیر نیز نویسنده‏ای نا شناخته دارد زیرا در مقدمه کتاب آمده: «حدثنا أبو الفضل العباس بن محمد بن القاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر ع قال حدثنا أبو الحسن علي بن إبراهيم» 🔺اما گوینده این کلام مشخص نیست و بیان نمی‏کند که من چه کسی هستم که دارم می‏گویم: «حدثنا: حدیث کرد ما را». لذا اینکه این تفسیر را نگاشته علی بن ابراهیم قمی می‏دانند صد در صد باطل است و همه احادیث کتاب نیز قابل اعتماد نمی‏باشد، غیر از اینکه در موارد متعدد، کلام مفسر با کلام معصوم خلط شده و معلوم نیست، کجا برداشت خودش است و کجا کلام امام می‏باشد. همچنین کتاب «فقه الرضا(ع)» که بعد از حدود 800 سال از وفات امام رضا علیه السلام پیدا شده و بدون هیچ دلیل قانع کننده‏ای از مکتوبات ایشان شمرده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺 . تفسير القمي، ج‏1، ص27. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ج. منابع کتاب مشخص باشد تا بفهمیم این احادیث را از کجا آورده است. به عنوان مثال کتاب‏های احتجاج طبرسی، تنبیه الخواطر ابو فراس، لب اللباب راوندی، عوالی اللئالی ابن ابی جمهور، تحف العقول ابن شعبه حرانی و دعائم الاسلام قاضی نعمان، منبعی برای احادیث مرسلی که نقل کرده‏اند ارائه نمی‏دهند تا ببینیم آخر از چه منابعی این احادیث را نقل کرده‏اند که در هیچ کتاب دیگری نیست. بله طبق بررسی‏هایی که خودمان انجام داده‏ایم متوجه شدیم منبع اصلی کتاب «لب اللباب»، از منابع اهل سنت بوده، و منبع اصلی «عوالی اللئالی»، منقولات بی اساسی است که گاهاً در کتب فقهی یا اصولی یا غیره به معصوم نسبت داده شده،🔺 و منبع کتاب «دعائم الاسلام» نیز دو کتاب اشعثیات و سکونی است، و بقیه هم نا مشخص می‏باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺. و منبع دیگرش کتب اهل سنت است. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ د. کتاب مربوط به دوره اول جمع آوری حدیث باشد. مراد از دوره اول، از غیبت صغری تا وفات شیخ طوسی رحمه الله در سال 460 قمری است که پایان عصر شکوفاییِ حدیث نگاری و جمع منابع روایی می‏باشد. زیرا بعد از این دوره، هم دست نوشتجات اصحاب ائمه علیهم السلام از بین رفته و هم سلسله اسناد روات قطع شده، پس کتابی مثل «الزام الناصب» یا «بشارة الاسلام» که بعد از 1300 سال از گذشت اسلام، برخی احادیث را نقل می‏کنند که در هیچ کتابی وجود ندارد و سلسله اسناد مشخصی هم برایش یافت نمی‏شود، چگونه می‏توان بدانها اعتماد کرد و احادیث شان را مبنای عقیده و عمل قرار داد؟ ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ البته منظور ما متهم کردن این نویسندگان به جعل و تحریف روایات نیست بلکه می‏گوییم چون ما به دستور قرآن، مکلف به پیروی از حجت و برهان و راه روشن هستیم، نمی‏توانیم به کلماتی تکیه کنیم که به عنوان حدیث ثبت شده و دلیلی بر حدیث بودن آنها نداریم. زیرا اگر واقعاً چنین احادیثی وجود داشته، چطور از چشم تیزبین محدثینی مخفی مانده که تمام کتب مشهور اصحاب را در اختیار داشته‏اند و سالها در شهرها و کشورهای مختلف به جمع آوری حدیث پرداخته و متبحرترین افراد در حدیث شناسی و عالم ترین اشخاص به منابع حدیثی بوده اند؟ افرادی مثل شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . بقره: 150، نساء: 165. . بقره: 111، انبیاء: 24، نمل: 64، قصص: 75. . بقره: 99، 185، یونس: 15، إسراء: 73. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ بله آنچه آنها بیشتر در اختیار داشتند کتب روایی بود لذا ممکن بود افرادی پیدا شوند که احادیثی را گوش به گوش شنیده‏اند که در کتب روایی قبل از این مشایخ ثبت نشده است، لذا بعد از این مشایخ بزرگوار به ثبت رسیده، اما این تنها یک فرضیه است و تا کسی برای روایتی که نقل می‏کند سلسله سند صحیح نداشته باشد از کجا ثابت می‏شود آنچه او نقل کرده حدیثِ گوش به گوش شنیده شده است؟ زیرا در غیر این صورت هر کسی به راحتی می‏تواند کلماتی بسازد و با نام حدیث در بین شیعه پخش کند و دیگران از او بشنوند و آن ها را بازگو کنند و هر چند وقت یک بار کتاب حدیثیِ جدیدی چاپ شود! و این نزد هیچ عاقلی پذیرفته نیست. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
دوستان گرامی این کنفرانس ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌─┅═ೋ❅﷽❅ೋ═┅─ (١۵) احمد می گوید امام زمان علیه السلام به آسمان رفته و من امام حاضرم! اتباعش هم قبول کردن!! افسوس بر این همه بلاهت!!! ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ‌─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
▼ٰٰ بۘۘسۘۘم ۘۘاۘۘلۘۘلۘۘه ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘمۘۘن ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘیۘۘم ۘۘ▼ٰٰ ╔══✿✵🌸🍃✿═════╗            پــــدر ܩܤرࡅ߲ߊ‌ن                 ╚═════✿✵🌸🍃✿══╝    🔴موضوع : روش استخاره. 🌼❀⊱••━═━⏎ سلام استاد، سوال داشتم. استخاره به چه روشهائی انجام میشود، و انسان در چه وقتی مُجاز است استخاره کند و آیا استخاره برای انسان حجیت شرعی دارد یا خیر؟ 🌸❀⊱••━═━⏎ پدر سلام علیڪم استخاره به سه صورتِ نماز قرآن و تسبیح انجام می شود. استخاره در جایی است که در مورد انجام کار حلالِ شخصی تردید داشته باشی و پس از فکر و مشورت به نتیجه ای نرسی. منظور از کار شخصی این هست که یک مسئول نمی تواند برای انجام کارهای اجتماعی استخاره را دخیل کند و همچنین در مسائلی که اصل خیر بودنش ثابت هست حق استخاره ندارد. مثل اینکه استخاره کند اصلاً ازدواج نماید یا نه، که این معنا ندارد. استخاره حجت شرعی نیست بلکه فقط خبر می دهد انجام این کار درست است یا نه. در پایان تذکر می دهم: استخاره درباره اعتقاد و احکام و اخلاق و انجام گناه، هیچ جایگاهی ندارد. موفق باشید. ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ๑🌸ღ🍃❈🍃ღ🌸๑