eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
186 دنبال‌کننده
452 عکس
189 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
voice.ogg
6.78M
ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_ 💠جلسه(١١) از آخرین خط ص۱۲۴ تا پایان پاراگراف دوم ص۱۳۲ ا◥بخش دوم ┊معرفی اولین‌ کتب رجالی شیعه ┊معرفی فهرست نجاشی ا◢ 🎙️سیدمهدی مجتهدسیستانی ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
voice.ogg
7.97M
ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_ 💠جلسه(١٢) از ابتدا پاراگراف سوم ص۱۳۳ تا پایان خط دوم ص۱۴۰ ا◥بخش دوم ┊معرفی اولین‌ کتب رجالی شیعه ┊معرفی فهرست نجاشی ا◢ ادامه 🎙️سیدمهدی مجتهدسیستانی ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
voice.ogg
7.54M
ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_ 💠جلسه(١٣) از ابتدای پاراگراف سوم ص۱۴۰ تا پایان خط چهارم ص۱۴۳ ا◥بخش دوم ┊معرفی اولین‌ کتب رجالی شیعه ┊معرفی فهرست نجاشی ا◢ ادامه 🎙️سیدمهدی مجتهدسیستانی ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
voice.ogg
8.67M
ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_ 💠جلسه(١۴) از ابتدای پاراگراف دوم ص۱۴۳ تا پایان پاراگراف سوم ص۱۴۷ ا◥بخش دوم ┊معرفی اولین‌ کتب رجالی شیعه ┊معرفی فهرست نجاشی ا◢ ادامه 🎙️سیدمهدی مجتهدسیستانی ـ𖢖•••••••••••••••••••••••••••••••••••𖢖_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ موضوع: اعتبارسنجی احادیث. ⊹━━❁ سوال کاربر: ❁━━⊹ سلام استاد چطور ممکن است حدیث خدشه اساسی داشته باشد یا مورد اعتماد نباشد اما محدث بزرگ، شیخ صدوق بگوید صحیح است؟ سلام علیکم. ۱. شیخ صدوق در مقدمه، وعده داده اند که فقط احادیثی که بین خود و خدا حجت می دانند بیاورند و این یعنی احادیث کتاب خود را صحیح می دانسته اند. لکن وقتی به کتاب فقیه مراجعه می کنیم می بینیم نه‌ تنها ایشان، روایات‌ متعددی را با لفظ رُوی آورده که اصطلاحی درباره احادیث غیر قابل اعتماد هست، که‌ گاهی حدیثی ثبت کرده اند که نه قبل از ایشان‌ مرحوم کلینی، و نه بعد از ایشان مرحوم شیخ طوسی نقلش نکرده اند و این‌ می رساند حدیث مذکور یا در اصول معتمده نبوده و یا خدشه ای اساسی داشته. همچنین گاهی در یک باب، به تک حدیثی منفرد از فرقه های باطل اعتماد کرده اند که هیچ قرینه ای بر ثبوت آن وجود ندارد، و حتی گاهی منقولات اهل سنت در میان خود آنها را نقل کرده اند. و این در کنار حقیقت دیگری است که گاهی طریق خود را نسبت به روایات یک راوی، در مشیخه نیاورده اند و کل احادیث او را به صورت مرسل رها کرده اند، و این‌احتمال وجود دارد که طریقی به او نداشته اند. ۲. چطور ممکن است سوالی است که همیشه در مقابل حقیقت های تلخ مطرح شده و می شود و خواهد شد و هیچ وزن علمی ندارد. صحبت ما درباره امکان نیست بلکه درباره وقوع است. چیزی که رخ داده را پرسش از علت وقوع می کنند نه علت امکان. فراموش نشود که شیعه، درباره علمای بزرگوارش قائل به عصمت نیست و اگر خطایی محرز شده، بدون عصبیت می پذیرد که خطا رخ داده است. عالم بزرگواری که منکر اسهاء النبی و الائمه را غالی بشمرد و چنین خطای بزرگی مرتکب شود، معصوم از خطا در تشخیص قرائن مثبت صدور یک حدیث هم نیست. رحمة الله علیه و حشره مع اولیائه الطاهرین. ۱👇🏾
شما معتقدید برخی از احادیثی که شیخ صدوق نقل و به صحت آنها حکم‌ کرده، فقط برای خودشان صحیحه و به ما ارتباطی نداره و ما خودمان باید صحتش را بررسی کنیم. سوال من‌ اینست که مگر ما به اندازه شیخ صدوق به قرائن دسترسی داریم؟ همان قرائن که در دسترس آن بزرگواران بوده و طبق همان‌ها حکم به صحت حدیث می‌کرده اند و آن قرائن به دست ما نرسیده. آیا ما به اندازه ایشان قرینه داریم؟ یا اندازه ایشان به قرائن مان اعتماد داریم؟ و اما‌ اینکه شیخ صدوق معصوم نبوده و امکان اشتباه داشته اند، کاملاً صحیحه، لکن‌ ما هم مثل ایشان معصوم نیستیم و احتمال اشتباه داریم و چه بسا بیشتر از ايشان. منتها فرق ما با ایشان اینست که شیخ قرائن بیشتری در اختیار داشتند و اعتبار قرائن شان خیلی بیشتر از قرائن ما بوده. نکته دیگر اینکه بزرگان ما به لحاظ حدیث‌شناسی و تبحر، کوچکهای شیخ صدوق هم حساب نمی شوند، پس چرا ما فکر می‌کنیم در خصوص صحت و یا عدم صحت حدیث می‌توانیم به نتیجه بهتری از نتیجه‌گیری شیخ صدوق برسیم؟ در واقع ما در زمینه حدیث‌شناسی چه ابزاری بهتر و چه برتری‌ یی و در چه زمینه‌ای نسبت به آن‌ها داریم که فکر می‌کنیم می‌توانیم در حکم به صحت احادیث از کسی چون شیخ صدوق نتیجه‌گیری بهتری داشته باشیم؟ ۲👇🏾
⊹━━❁ پاسخ استاد: ❁━━⊹ 🖋 سیّـدمہـدےمجتہـد‌سیســتانے: این عقیده بنده نیست، بلکه از شیخ مفید و شیخ طوسی که نسل بعد از شیخ صدوق بوده اند تا همینک اعتقاد بر همین استوار بوده است. و در‌ این راستا نکاتی را بیان‌ می کنم: ۱. این تصور که دست‌ ما‌ کلاً از قرینه خالیست یا اعتبار قرینه های ما کمتر از گذشتگان است پس راهی جز اکتفا به حرف گذشتگان نداریم، اساسی ندارد. ما نه تنها بیشتر از شیخ صدوق قرینه در دست داریم، که قرائن ما مانند ایشان معتبر است. زیرا: الف) شیخ صدوق تنها ناظر به مکتب قم کار علمی نموده و از کارهای علمی مکتب بغداد و سمرقند به دور بوده اند، حال آنکه ما در عصر حاضر بر هر سه کار اشراف داریم: قم، بغداد، سمرقند. ب) ایشان فقط بر کارهای قبل از خود اشراف دارد و کارهایی که بعد از ایشان شده، در اختیارشان نبوده، اما ما همینک، هم کارهای قبل از صدوق را در اختیار داریم و هم کارهای بعد از ایشان را. ج) شیخ صدوق صبغه اخباری دارند، و در این صبغه، تحلیلی نسبت به آنچه رخ داده انجام نمی گیرد، ولی ما در عصر حاضر، با گوهری که شیخ نجاشی به عنوان فهرست کتب شیعه به یادگار گذاشته و نیز سه کتاب رجالی و فهرستی دیگر، و پیدا شدن برخی مصادر کهن، قدرت تحلیل بسیاری از مسائلی را داریم که در آن زمان بدون تحلیل باقی گذاشته شده. به عنوان مثال، همه می دیدند احادیث عمار ساباطی بسیار عجیب و غریب و نا متعارف است، اما تحلیلی صورت نمی گرفت که چرا چنین است. لذا بدون تحلیلِ اینکه چرا؟ عده ای چون شیخ طوسی به نشر منقولات او با استناد به ثقه بودن عمار دامن زدند و عده ای نیز چون کلینی و صدوق، در نقل از او تنگ گرفتند. لکن ما الآن توانسته ایم با کند و کاو در مدارکی که باقی مانده، به جای پرداختن به شاخ و برگ احادیث عمار، ریشه مساله را پیدا و تحلیل کنیم. د) مشکل اساسی شیخ صدوق، علمیت ایشان نیست که گفته شود بزرگان‌ ما کوچکهای ایشان هم نمی شود، بلکه مشکلشان، تکیه بر مبنایی است که گاهاً سست و غیر قابل اعتماد بوده و نتیجه اش قول به اسهاء النبی و الائمه و امثال آن شده است. همانگونه که سید مرتضی با عقلگرایی افراطی، تا مرز انکار بدیهیات معارف اسلام مثل طی الارض پیش رفته است. در پایان سه مساله را متذکر می شوم: ۱. ما نمونه خارجی حدیث باطلی که بدون رعایت مبنای قرینه محور، در کتاب فقیه ثبت شده را ذکر می کنیم و برای اینکه متهم به خودبزرگ بینی در مقابل شیخ صدوق نگردیم، کلام چندین تن از مراجع تقلید را متذکر می شویم که اجماعاً بر بطلان مضمون حدیث مذکور شهادت داده اند. پس تکرار سوال چگونه ممکن است، در جایی که چنین‌ چیزی رخ داده، جایگاهی ندارد. ۲. این تفکر که چون ما پایین تر از گذشتگان هستیم پس بیشتر در معرض ندانستن و نفهمیدن بوده و حق اشکال گرفتن به آنها را نداریم، هیچ جایگاهی در مکتب شیعه ندارد و گرفتن اشکال و روشن سازی اشتباهات، پیوسته در هر قرنی نسل اندر نسل وجود داشته، به گونه ای که شیخ صدوق اشکالاتی به شیخ کلینی داشته و بزرگی مثل شیخ مفید، اشکالات متعددی به شیخ صدوق داشته، و شیخ طوسی اشکالاتی به هر سه داشته، و شیخ نجاشی اشکالاتی به شیخ طوسی داشته، و ... تا به امروز. و این اشکالات، یکی از بهترین منابع و منشا توانایی ما بر تحلیل اشتباهات و نقصها و تشخیص درست از نادرست است. ج) مکتب شیعه، مکتب شخصیت‌ها و شخصیت زدگی ها نیست. امام صادق علیه السلام فرمودند: آنکه با شخصیتها وارد دین شده، با شخصیتها هم از دین خارج می شود. ما نسبت به هیچ بزرگواری شخصیت زده نیستیم بلکه حرفها را می بینیم، آنها را با معیار منطقیِ عرفی می سنجیم، و نتیجه منطقی را به دست می آوریم. بله طبیعتاً ما هم معصوم نیستیم و بزرگان دیگری که عمری را در کسب علم و تفکر و اندیشه و تحلیل سپری کرده اند می توانند نتایج زحمات ما را به معیار خود بسپارند و داوری کنند. ۳👇🏾
❖•◆➤•••••••••••••••• نمونه ای از احادیث غیر قابل پذیرش کتاب فقیه ➣من لا يحضره الفقيه ج‌3 ص445 بَابُ عُقُوبَةِ الْمَرْأَةِ عَلَى أَنْ تَسْحَرَ زَوْجَهَا‌ 4544 رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِامْرَأَةٍ سَأَلَتْهُ أَنَّ لِي زَوْجاً وَ بِهِ عَلَيَّ غِلْظَةٌ وَ إِنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً لِأُعَطِّفَهُ عَلَيَّ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص أُفٍّ لَكِ كَدَّرْتِ الْبِحَارَ وَ كَدَّرْتِ الطِّينَ وَ لَعَنَتْكِ الْمَلَائِكَةُ الْأَخْيَارُ وَ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَالَ فَصَامَتِ الْمَرْأَةُ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَيْلَهَا وَ حَلَقَتْ رَأْسَهَا وَ لَبِسَتِ الْمُسُوحَ فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا. ➣ترجمه: رسول خدا به زنی که گفته بود من شوهری دارم که با من بداخلاق است و چیزی درست کردم تا با من مهربان شود، فرمودند: اف بر تو باد، دریاها را کدر کردی، زمین های خاکی را تاریک نمودی، فرشتگان منتخب تو را لعنت‌ کردند، ملائکه آسمان ها و زمین تو را لعن‌ نمودند. پس آن زن، روزهایش را روزه گرفت و شب‌هایش را تا صبح نماز خواند و سرش را تراشید و لباس خشن پوشید بلکه گناهش بخشیده شود، اما چون رسول خدا از این کارها با خبر شدند فرمودند: این کارها از او قبول نمی شود. مرحوم شیخ صدوق بابی باز نموده به عنوان عقوبت زنی که شوهرش را سحر کرده، و در آن تنها همین یک حدیث را ثبت کرده که نشان می دهد این حدیث را کاملاً صحیح می دانسته که به همین یکی اکتفا نموده است. اما: ➤۱. نه تنها عنوان باب هیچ ربطی به حدیثی که آورده ندارد چون هیچ عقوبتی برای آن زن بیچاره ذکر نشده و ظاهراً برای این کار کوچک، فقط باید از غصه بمیرد. ➤۲. و نه تنها این مضمون عجیب و غریب را فقط توسط یک سنی ثبت کرده که اهل سنت بر کذاب بودنش اتفاق نظر دارند. ➤۳. و نه تنها هیچ محدث دیگری در شیعه چون برقی و صفار و کلینی و طوسی این را ثبت نکرده اند. بله در کتاب جعفریات هم این حدیث آمده. اما جعفریات چیست؟ ناقل آن نوه ناشناس امام کاظم علیه السلام است که به جای اینکه برود کوفه مهد تشیع این احادیث را نقل کند تا مورد واکاوی بزرگان تشیع قرار بگیرد، در دوران حکومت اسماعیلی ها به مصر رفته که فرقه ای کاملاً منحرف بودند، و در آنجا احادیثی را از امام صادق علیه السلام نقل نموده که فقط نیز او یافت‌ شده! و طبق تحقیق آنچه او در مصر نقل نموده، بخشی از کتاب سکونی سنی است که توسط شیعه دور ریخته شده بوده، زیرا کتاب سکونی مشتمل بر حدود ۱۵۰۰ حدیث بوده که شیعه ۱۰۰۰ حدیث از آن را به علت مخالفت با مذهب تشیع، حذف کرده بود و پر واضح است‌ که‌ مرحوم صدوق، به اشتباه، آنچه توسط شیعه حذف شده بوده را دوباره به شیعه باز گردانده اند. لازم به ذکر اینکه: چون سکونی سنی بوده و حضرت صادق عليه السلام را به عنوان امام و معصوم قبول ندارد، امام تمام احادیث خود را با سلسله سند از رسول خدا بیان می کند تا این شخص بپذیرد! ➤۴. که مخالفتش با قوانین قطعی فقه و انفرادش در مضمون بلکه الفاظ به کار رفته در آن، جملگی بر نا معتبر بودن این حدیث گواهی می دهند. حقیر، در ذیل، آنچه در مجمع الحواشی للمکاسب المحرمه پیرامون این حدیث جمع نموده ام، اهدا می نمایم: إيصال الطالب ج‌2 ص277‌ فإنّ قبول التوبة مشروط برضى المتضرر، فلو أضر إنسان إنساناً، كانت توبته بالإضافة إلى الإستغفار إرضاء المتضرر، كما ورد في الروايات. «مج» أقول: لیس هذا علی الإطلاق فلو کان فی إرضائه ضرر کبیر أو عسر کثیر لم یثبت وجوبه کما فی الغیبة، غیر أنّ فی صدق الضرر فی مثل تلک المسألة خصوصاً لدفع الظلم عن نفسها تردد، و لسان الروایة یشهد بأنّ عدم قبول توبتها لیس لذلک بل کان لعِظم ذنبها. المواهب ص499 متن الرواية دليل على ضعفها، إذ مضافاً إلى أنه لا يعمل بمتفردات السكوني، فإنّ عمل المرأة لم يكن أزيد من إرتدادها مع أنه تقبل توبة المرأة المرتدة، فكيف لا تقبل توبتها من ذلك؟! أضف إلى ذلك أنه معارض بما رواه أبو البختري عن جعفر بن محمد عن أبيه: «أنّ علياً عليه السلام قال: مَنْ تَعَلَّمَ شَيْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِيلًا أَوْ كَثِيراً فَقَدْ كَفَرَ، وَ كَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ، وَ حَدُّهُ أَنْ يُقْتَلَ، إِلَّا أَنْ يَتُوبَ». «مج» أقول: إنّ الإلتجاء من الضعیف إلی الأضعف - و هو أبو البختری - من العُجاب، مضافاً إلی أنّ روایة السکونی فی إستعمال السحر و حدیث أبی البختری فی تعلّم السحر فما الربط بینهما حتی یتعارضا؟ ۴👇🏾