eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
182 دنبال‌کننده
448 عکس
187 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
فقال : هيهات يا عباية ذهبت غير مذهب يفعله رجل مني . - أي المهدي (ع)- ) البحار ج 53 ص 60 / عصر الظهور ص 67 از امیرالمؤمنین ع: در مصر منبری خواهم ساخت ، و از سنگ به سنگ دمشق خواهم گذشت، و یهود ومسیحیان را از جای جای مناطق عرب بیرون خواهم کرد، و مردم عرب زبان را با این عصا به جلو خواهم برد پس راوی عبایة اسدی گفت: ای امیرالمؤمنین انگار که خبر زنده شدن بعد از مرگ می‌دهید ؟ آنگاه فرمودند: ای عبایة به طریقی دیگر روانه شدی آن‌را مردی از من انجام خواهد داد. (ازمن یعنی از نسل یا نژاد من) 📗بحارالانوار ج۵۳ ص۶۷ ----------------- دابة قبل از سفیانی می‌آید👇 در بین رکن و مقام👇 عن أبي عبد الله عليه السلام قال : ... ثم تظهر دابة الأرض بين الركن والمقام ، فتكتب في وجه المؤمن مؤمن وفي وجه الكافر كافر ، ثم يظهر السفياني ويسير بجيشه الى العراق ... ويخرب الزوراء ويتركها حمماً و يخرب الكوفة و المدينة ... ثم يخرج الى البيداء ... فتبتلعهم الأرض . امام صادق (ع) فرمود : ... سپس دابة الارض ظهور می کند در بین رکن و مقام . پس بر وجه (پیشانی) مومن ، مومن می نویسد و بر وجه کافر ، کافر . سپس سفیانی ظهور می کند و با سپاهش به سوی عراق می رود ... و زوراء را خراب می کند و آن را آتش می‌زند و همین طور رها می کند، و کوفه و مدینه را خراب می کند ... سپس به سوی بیداء می رود ... پس زمین آنها را می‌بلعد📗مختصر بصائر الدرجات ص 185 📗الرجعة للأسترآبادي ص 100 در این حدیث از امام صادق (ع) می بینیم که ظهور دابة الارض (ع) قبل از ظهور سفیانی است . و طبق احادیث فراوان از اهل بیت (ع) ، ظهور امام مهدی (ع) بعد از خروج سفیانی است . پس دابة الارض (ع) کسی است که قبل از امام محمد بن الحسن (ع) ظهور می کند . ---------------- دابة قبل از امام مهدی(ع) و از نشانه‌های اوست👇 عن عباد بن محمد المدايني قال : دخلت على أبي عبد الله عليه السلام ... قلت : متى يكون خروجه (المهدی) جعلني الله فداك ؟ قال : إذا شاء من له الخلق والامر ، قلت : فله علامة قبل ذلك ؟ قال : نعم علامات شتى ، قلت : مثل ماذا ؟ قال : خروج دابة من المشرق. عباد بن محمد مداینی گوید : محضر امام صادق (ع) وارد شدم ... گفتم : خروج او (مهدی) چه زمانی خواهد بود خداوند مرا فدای شما کند ؟ فرمود : زمانی که ، کسی که تمام مخلوقات و اوامر برای او می باشد ، بخواهد . گفتم : آیا علامتی برای آن ، قبل از وقوعش می باشد ؟ فرمود : بله ، علامت های مختلفی است . گفتم : مثلا چه چیز ؟ فرمود : خروج دابة الارض از مشرق. 📗فلاح السائل السيد ابن طاووس ص170 📗بحار الانوار ج 83 ص 62 در اینجا به خروج و قیام دابة الارض (ع) قبل از امام مهدی (ع) اشاره شده است . --------------------- دابه کسی است که ابلیس را می‌کُشد👇 قال رسول الله (ص) : خروج الدابة بعد طلوع الشمس فإذا خرجت الدابة قتلت الدابة ابليس وهو ساجد،ويمتع المؤمنون في الأرض بعد ذلك أربعين سنة. رسول الله(ص) خروج دابة الأرض بعد از طلوع خورشید و اگر که دابه خروج کرد ابلیس را در حال سجده خواهد کشت، که مؤمنین بعد از آن چهل سال از زمین بهره خواهند برد. المصدر:الملاحم والفتن ص91 --------------- کسی که ابلیس را می‌کُشد قائم خطاب شده👇 فعن وهب بن جميع مولى إسحاق بن عمار قال : سألت أبا عبد الله (ع) عن قول إبليس (قَالَ رَبَّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُون(َ۳۶) قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ (۳۷) إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم (۳۸ الحجر) قال له وهب: جعلت فداك أي يوم هو؟ قال : يا وهب أتحسب أنه يوم يبعث الله فيه الناس؟ إن الله أنظره إلى يوم يبعث فيه قائمنا، فإذا بعث الله قائمنا كان في مسجد الكوفة، وجاء إبليس حتى يجثو بين يديه على ركبتيه فيقول: يا ويله من هذا اليوم فيأخذ بناصيته فيضرب عنقه، فذلك يوم الوقت المعلوم). از وهب بن جمیع مولی اسحاق بن عمار گفت: از بوعبدالله(ع) درمورد گفته‌ی ابلیس : پروردگارا پس ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ ، ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻩ(۳۶) [ ﺧﺪﺍ ] ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻧﻰ (37) ﺗﺎ ﺭﻭﺯ [ ﺁﻥ ]ﻭﻗﺖ ﻣﻌﻴﻦ (38الحجر) پرسیدم وگفتم فدایت شوم آن روز کدام روز است؟ گفت: أی وهب خیال کردی که روزی خداوند مردم را مبعوث میکند؟ خداوند مهلتش داد تا روزی که قائم ما را مبعوث کند، پس اگر خداوند قائم ما را مبعوث کرد در مسجد کوفه، می‌آید و ابلیس را بین دستانش قرار میدهد و به زانو درمی‌آورد ومیگوید: أی وای از این روز پس رگ گردنش را میزند و آن روز روز وقت معین است. بحار الانوار ج۶۰ ص ۲۵۴ ---------------- وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَى أَن يُنَزِّلٍ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ و گفتند چرا از جانب پروردگارش آیتی برایش نازل نمی شود بگو همانا خداوند قادر است بر آن که آیتی نازل کند ولیکن اکثر آنها نمی دانند
⊹━━❁ ❁━━⊹ السیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســتانے: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم روایت اول دارای تشویش درمتن است زیرا ابن مهزیار می پرسد که کی خدا در امر خروج اذن می دهد اما امام از علائم قیامت سخن گفته و می فرمایند: دابة الارض با عصای موسی مردم را به سوی محشر می راند. خوب ربط بین سوال و جواب چیست؟ ولی به هر حال، در جواب تصریح شده که دابة الارض واقعه ای مربوط به محشر است نه خروج قائم. بماند که تشرف ابن مهزیار چند جور ثبت شده و تنها درنقل شیخ طوسی این عبارت آمده. روایت دوم که بدون هیچ سندی نقل شده، معلوم نیست همه اش درباره علائم ظهور باشد زیرا در ادامه، طلوع خورشید را هم ذکر کرده که در روایات دیگر تصریح شده از علائم قیامت است. روایت سوم به صورت واضح تر بیان می کند که خروج دابة الارض مربوط به رخداد قیامت است، زیرا می گوید وقتی این آیات بیایند دیگر ایمانی پذیرفته نمی شود و طبق روایات، این حالت، چهل روز قبل از قیامت حاصل می شود که درهای رحمت بسته شده و دیگر توبه ای پذیرفته نمی گردد. روایت چهارم در لوح و قلم توضیح داده ام که این روایت دو جور ثبت شده و احمد بصری تنها یک جورش را آورده است و متن درستش همان است که در خود مصدر اصلی یعنی معانی الاخبار آمده است. روایت پنجم حدود چهل صفحه است که عمده اش بر ضد حرفهای احمد بصری است از جمله به رجعت امام حسین علیه السلام تصریح کرده است. روایت ششم در بحار الانوار اشتباه نقل شده و درستش در خود کتاب سید بن طاووس آمده که: رایة من المشرق نه دابة من المشرق، و ادامه حدیث هم کاملاً بر همین دلالت دارد که: و رایة من المغرب. و این مطابق متن روایات دیگر است که تصریح کرده» رایتی از مشرق می آید که منظور همان خراسانی است و رایتی از مغرب. روایت هفتم کلاً از اهل سنت است و ربطی به مکتب اهل بیت علیهم السلام ندارد. روایت هشتم مطابق عقیده شیعه است و توجه به این نکته ضروری است که نگفته قائم ابلیس را می کشد بلکه گفته: قائم ما «قائمنا» و در روایات متعدد تصریح شده که مراد از قائم ما یعنی امام دوازدهم علیه السلام. 🔲نتیجه اینکه، دابة الارض، قائم نیست بلکه از نشانه های نزدیک شدن قیامت است و در روایت تصریح شده که دابة الارض شخص امیر المومنین علیه السلام می باشد:حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الزَّيَّاتُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ يَعْنِي ابْنَ الْجُنَيْدِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُفَضَّلُ بْنُ صَالِحٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيٍّ ع يَوْماً، فَقَالَ: «أَنَا دَابَّةُ الْأَرْضِ‏». مختصر البصائر / 483 [534/ 27] ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
37.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▦⃨⃟݊🌼🌿̸݊ ꦿ﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄• ••|📽️ ••|📗تدریس خلاصه کتاب لوح و قلم ••|🎙با ڪارشناسۍ‌ ••| ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ [بررسی انحرافات جریان احمد الحسن] ••|♦️جلسه هفتم : بررسی اجمالی قانون معرفت حجت ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ 📲مڪان‌برگزارۍ: 🌐 شبڪه‌جهانی‌امام‌رضا علیه السلام https://www.aparat.com/v/iSZh1 ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ ڪانال‌علمۍ‌تحقیقاتۍ‌ شڪست‌یمانۍ‌ →@sistanymogtahed ‌ ‌‌ ─┄═❁🌼❥═༅༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🔴آیا امام به همه لغات علم دارد ؟ ❓ ⊹━━❁ ❁━━⊹ السیّــدمہـــدےمجـــتہـد‌سیســـتانے: سلام بر همه عزیزانم. یکی از موضوعاتی که به گستردگی در روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده است، قدرت تکلم ایشان به هر زبانی است. بلکه قدرت فهم زبان همه مخلوقات عالم. و این حقیقت در بیش از 100 روایت بیان شده است. و از جمله آن روایات، دو روایات از امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام می باشد. خصوصیت این دو روایت اینست که سند اولی، مشابه سندی روایتی است که احمد بصری در مهمترین کتابش "عقائد الاسلام" صفحه 96به آن تمسک کرده است: احمد بن مهران از محمد بن علی روایت امام کاظم علیه السلام می گوید: 🔹(ابو بصیر از امام کاظم علیه السلام پرسید: فدایتان شوم امام با چه چیزی شناخته می شود؟ فرمودند: به خصوصیتهایی: اول به واسطه چیزی که از پدرش در مورد او بیان شده یعنی تعیین وی تا بر مردم حجت باشد، و سوال که می شود پاسخ می دهد و اگر سوالی نپرسند خودش شروع به سخن می کند (کنایه از اینکه در علم کم نمی آورد و دائماً یا خودش دارد افاضه می کند و یا دیگران دارند از او می پرسند و جواب می شنوند) و از آینده خبر می دهد و با مردم با هر زبانی سخن می گوید. سپس فرمودند: من قبل از اینکه از جایت بلند شوی علامتی برایت نشان می دهم. ناگهان مردی از خراسان پیش امام آمد و به زبان عربی با امام سخن گفت، اما امام با زبان فارسی جوابش را دادند. خراسانی گفت: فدایتان شوم به خدا قسم چیزی مانع من نبود که با شما خراسانی صحبت کنم الا اینکه گمان می کردم شما آن زبان را یاد ندارید. امام فرمودند: سبحان الله اگر من بلد نباشم جواب تو را بدهم پس امتیاز من بر تو چیست؟ سپس به من فرمودند: سخن احدی از مردم و نه پرنده و نه چهار پا و نه هر چیزی که دارای روح است بر امام پوشیده نیست، پس هر کس این خصلت ها را نداشت او امام نیست): «أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بِمَ‏ يُعْرَفُ‏ الْإِمَامُ‏ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَيْ‏ءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِيهِ فِيهِ بِإِشَارَةٍ إِلَيْهِ لِتَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِنْ سُكِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ يُخْبِرُ بِمَا فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ». 📕 (الکافی ج1 ص285 ح7) ✳️و روایت دوم نیز قسمتی از آن را در همان صفحه 91 مورد استدلال قرار داده است. در نتیجه هر دو روایت طبق عقیده احمد بصری معتبر می باشد. در روایت امام رضا علیه السلام آمده است: عَمر گفت: این محمد بن فضل چیزهایی از تو نقل می کند که قابل پذیرش نیست. حضرت فرمودند: چه چیزهایی؟ گفت: از طرف تو گفته که تو هر چه خدا نازل کند را می دانی و همه زبانها و لغات را می فهمی. فرمودند: راست گفته من به او چنین گفتم بیایید بپرسید. عَمر گفت: ما قبل از هر چیز تو را با زبان ها و لغات آزمایش می کنیم، این یک رومی است و این یک هندی است و این یک فارسی است و این یک ترکی است که ما آنها را آورده ایم. امام فرمودند: خوب هر چه دوست دارند بگویند من إن شاء الله جواب هر یک را به زبان و لغت خودش می دهم؛ و هر چه آنها پرسیدند جوابشان را با زبان و لغت خودشان پاسخ داد و مردم همه متحیر و متعجب شدند و همگی اقرار کردند که امام از خود آن مردمان به لغات آنها فصیح ترند. 👇👇👇
«فَابْتَدَرَ عَمْرُو بْنُ هذاب [هَدَّابٍ‏] فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيَّ ذَكَرَ عَنْكَ أَشْيَاءَ لَا تَقْبَلُهَا الْقُلُوبُ فَقَالَ الرِّضَا ع وَ مَا تِلْكَ قَالَ أَخْبَرَنَا عَنْكَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ مَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقَالَ الرِّضَا ع صَدَقَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ فَأَنَا أَخْبَرْتُهُ بِذَلِكَ فَهَلُمُّوا فَاسْأَلُوا قَالَ فَإِنَّا نَخْتَبِرُكَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِالْأَلْسُنِ وَ اللُّغَاتِ وَ هَذَا رُومِيٌّ وَ هَذَا هِنْدِيٌ‏ وَ هَذَا فَارِسِيٌّ وَ هَذَا تُرْكِيٌّ فَأَحْضَرْنَاهُمْ فَقَالَ ع فَلْيَتَكَلَّمُوا بِمَا أَحَبُّوا أُجِبْ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِلِسَانِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَسَأَلَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَسْأَلَةً بِلِسَانِهِ وَ لُغَتِهِ فَأَجَابَهُمْ عَمَّا سَأَلُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لُغَاتِهِمْ فَتَحَيَّرَ النَّاسُ وَ تَعَجَّبُوا وَ أَقَرُّوا جَمِيعاً بِأَنَّهُ أَفْصَحُ مِنْهُمْ بِلُغَاتِهِمْ». 📕(الثاقب فی المناقب ص188) از روایت امام کاظم علیه السلام چنین به دست می آید که تکلم به همه لغات، یک علامت سلبی است نه ایجابی، یعنی فقط اینقدر می رساند که کسی که قادر به تکلم به زبان های دیگر نیست امام نیست زیرا آن حضرت در پایان روایت تصریح کرده اند: «فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ» و از روایت امام رضا علیه السلام بدست می آید که نه تنها علامت سلبی برای شناخت مدعی کذاب است که علامت اثباتی بر مدعی صادق هم می باشد، بدینگونه که وقتی می دانیم کسی به یادگیری زبانهای دیگر اشتغال نداشته، اما بتواند به طور فصیح به چند زبان صحبت کند، از این اعجاز، امامتش ثابت می شود و سخنش در مورد اینکه همه زبانها را یاد دارد تصدیق می گردد. یا: وقتی می گوید به همه زبانها کاملاً تسلط دارم و چند زبان را به عنوان نمونه به شیوایی و راحتی سخن گفت، از باب مشت نمونه خروار، متوجه می شویم بقیه زبانها را هم یاد دارد. البته در اینکه در برداشت دوم، جنبه اعجازی این قدرت بر تکلم لحاظ شده و در اصل معجزه را یکی از راه های شناخت امام معرفی نموده یا اینکه خودِ قدرت بر تکلم لحاظ شده بدون در نظر داشتن جنبه اعجازی آن، دو نگاه وجود دارد که حقیر نگاه اول را صحیح می دانم، چون در روایات متعددی که در این موضوع وارد شده، صحبتی از اعجاز نیست و خود این مساله بیان شده است. و البته حقیر، کلاً این علامت را سلبی می دانم نه اثباتی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▦⃨⃟݊🌼🌿̸݊ ꦿ﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄• ••|📽️ ••|📗تدریس خلاصه کتاب لوح و قلم ••|🎙با ڪارشناسۍ‌ ••| ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ [بررسی انحرافات جریان احمد الحسن] ••|♦️جلسه هشتم: چهارده نکته درباره اعتبار سنجی حدیث نکته (1) و (2) ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ 📲مڪان‌برگزارۍ: 🌐 شبڪه‌جهانی‌امام‌رضا علیه السلام https://www.aparat.com/v/qpa76 ┄┄┅━⊹༅✿༅⊹━┅┄┄ ڪانال‌علمۍ‌تحقیقاتۍ‌ شڪست‌یمانۍ‌ →@sistanymogtahed ‌ ‌‌ ─┄═❁🌼❥═༅༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ ♦️🔶موضوع : وصیت غیبت، وصیت سلیم ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام و درود سوال دارم 🔴فرق حدیث وصیت پیامبر صلوات الله علیه و آله در کتاب سلیم با کتاب غیبت طوسی در چیست ؟؟ 🔻کدام قسمت متفاوت نقل شده ؟ چرا ؟ 🔻از نظر اعتباری به کدام کتاب میشه اعتماد کرد 🔻و آیا در تمام نسخه های کتاب غیبت طوسی 🔻یک نقل داریم بی کم و زیاد ؟ 🔻در کتاب سلیم چطور ؟؟ ممنون میشم بدون ارسال مطالب آماده روشن، واضح، تفکیک شده، این اختلاف را برایم شرح دهید. تا بتوانم بسادگی پاسخ اتباع مدعی یمانی را بدهم. ⊹━━❁ ❁━━⊹ السیّــدمہـــدےمجـــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیکم. فرق حدیث سلیم با کتاب غیبت طوسی اینست که: (1) وصیت سلیم نگفته پیامبر در شب وفات کردن اما وصیت غیبت گفته پیامبر در شب وفات کردن که مخالف اتفاق نظر همه فرقه های اسلامی است. (2) وصیت سلیم گفته وصیت پیامبر سه نفر شاهد داشته اما وصیت غیبت طوسی هیچ شاهدی ذکر نکرده، خوب آیا میشود امام به آن وصیت تمسک کنند و شاهدشان هم خودشان باشند؟ (3) وصیت سلیم توصیف به عاصم از ضلال شده اما وصیت غیبت چنین توصیفی ندارد. (4) وصیت سلیم گفته مضمون وصیت پیامبر دوازده امام بوده که 9 نفرشان از فرزندان حسین هستند و این مطابق نزدیک به هزار حدیث از شیعه و سنی است، اما وصیت غیبت گفته مضمون وصیت پیامبر، دوازده امام و سپس دوازده مهدی بوده که این مضمون تنها در سه روایت دیگر که هر سه از نظر سند بی اعتبار هستند مطرح شده است. از نظر اعتبار، کتاب سلیم نزد جامعه شیعه کاملاً مورد قبول بوده و اصطلاحاً روایاتش مقبوله است لذا اینکه راویش ابان بن ابی عیاش تضعیف شده، ضرری به اعتبار آن نمی زند اما کتاب غیبت چنین نیست که روایاتش مقبوله باشد لذا راویان تک تک احادیثش بررسی می شوند و اگر همه ثقه بودند حدیثشان قبول می شود. ضمن اینکه در میان راویان کتاب سلیم فقط ابان تضعیف شده اما راویان وصیت غیبت به غیر از دو نفرشان همگی به کلی مجهولند و البته دو نفرشان هم کذاب معرفی شده اند. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا