eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
480 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
103 ویدیو
6 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚 سیدارتها/ ترجمه: برای معرفی این کتاب و در کل آثار هرمان هسه ترجیح دادیم تا آشنایی مختصری از خود نویسنده پیدا کنیم. البته بخش‌های انتخاب شده کامل نیست و میتوانید به طور مفصل مقدمه‌ای که مترجم بزرگ آن نوشته را بخوانید. @skybook
. او در زیستنامه‌ی کوتاهش می نویسد: «من فرزند پدر و مادری پارسا بودم و آنها را بسیار دوست می‌داشتم. البته بیشتر دوستشان می‌داشتم اگر به آن زودی مرا با فرمان‌های دهگانه‌ی کتاب مقدس آشنا نمی‌کردند. افسوس که این احکام، گرچه فرمان های پروردگارند، همیشه بر من اثری شوم داشته‌اند. من ذاتا آدمی سر به راهم و بَره وار نرم، به نرمی یک حباب صابون، اما دست کم در جوانی بر هر حکمی شوریده‌ام. همین که "باید" این احکام را می‌شنیدم، همه‌ی نرمی‌های سرشتم بدل به سنگ میشد. مسلم است که این صفت در سال‌های مدرسه بر اخلاق من اثری زیان‌بار داشت. معلمان درسی که به نام بامزه‌ی تاریخ نامیده می‌شود به ما می‌آموزند که همواره مردانی بر جهان حکم رانده‌اند و اسباب دگرگونی آن شده‌اند که سرکش بوده و سنت ها را زیر پا گذاشته‌اند. این آموزگاران در خاطر ما می‌نشانند که چنین مردانی سزاوار ستایشند. اما تمام اینها هیچ نیست جز دروغ. آری، دروغ است، مثل تمام آموزه‌های دیگر، زیرا هر گاه یکی از شاگردان (به نیتی نیک یا بد) جسارت می‌کرد و بر یکی از احکام معلمان گردن نمی‌نهاد یا حتی به رسمی نابخردانه اعتراض می‌کرد، نه تنها سزاوار احترام دانسته نمی‌شد و سرفرازانه سرمشق دیگران قرار نمی‌گرفت، بلکه گوشمال داده و در خاک مالیده می شد. اقتدار ننگین معلمان او را درهم می‌شکست.» (۱) @skybook
. درباره‌ی هسه می‌نویسد: «به مدد وقار ذاتی، بَر شور و شر خویش مهار میزد و به هاله‌ی اعتدال آراسته می‌گشت. به یاد می‌آورم نیک اندیشی شیطنت آمیز، نگاه عمیق و زیبای چشمانِ -ای دریغ!- بیمارگونش را که کبودی شان چهره‌ی تکیده و زاویه دارش را روشن می‌ساخت، چهره‌ای که به سیمای یک روستایی پیر شوابی می‌مانست... » فریاد توماس مان در پس عباراتش شنیده می شود: «...آه که چقدر به او رشک می‌بردم که بر خاکی آزاد پناه یافته بود. به حالش غبطه می‌خوردم که پیش از من به آزادمنشی روحی دست یافته بود. در حسرت احوالات او بودم، چرا که این حکمت را بر فراز اندیشه‌های همه‌ی سیاست بازان جای می‌داد» (۲) @skybook
. بی شک در آثار هسه چیزی بود که نسل از پی نسل با دل جوانانِ سرکش حرف می‌زد و آنها را مجذوب می‌داشت. جای تعجب و تسلاست که آثار او در عین جاذبه‌ای که برای جوانان دارد، آثار ادبی یک فرهنگ درخشان نیز به شمار می‌رود. هرمان هسه حق داشت از تجدد بیزار و از پسند روز گریزان باشد. آثارش که از تمدنی کهن رنگ گرفته‌اند، آینده‌ای تابناک را بشارت میدهند. (۳) @skybook
. به دیدن این دردانه‌یِ حکمت جویِ زودآموزِ مشتاق، گل شادی در دل پدرش می‌شکفت. پدر می‌دید که فرزندش فرزانه‌ای بزرگ و دینیاری ارجمند و میان بِرَهمَنان شهریاری بزرگ خواهد شد. مادر به دیدن او و به دیدن خرامیدن و نشست و برخاستش، به دیدن سیدارتها که نیرومند بود و آب اندام و بر ساق‌های کشیده راه می‌رفت و خاضعانه به او درود می‌گفت، سینه‌ی خود را از شهد مهر مشحون می‌یافت... عشق در چشمه‌ی دل نورسیده‌ی دختران برهمن‌زاده می‌جوشید، هر بار که سیدارتها را می‌دیدند که با پیشانی تابناک و نگاه شاهوار و سرین باریک خود در کوچه‌های شهر می‌خرامد. (۱) 📚 سیدارتها/ ترجمه: @skybook
. اما بیش از همه کس گویندا او را دوست می‌داشت که رفیقش بود و او نیز برهمن زاده. او چشمان سیدارتها را دوست می‌داشت و صدای دلنشینش را و رفتار چون آبش را و وقار و کمال حركاتش را. او هر آنچه را سیدارتها میکرد یا میگفت دلنشین می‌یافت، اما بیش از همه هوش تیز و اندیشه‌های بلند و گدازان او را ستایش می‌کرد و اراده‌ی استوار آتشين و رسالت والایش را. می‌دانست که دوستش برهمنی همچون دیگر برهمنان نخواهد شد، نثار کننده‌ی تن پرور قربانی و فروشنده‌ى آزمند اوراد افسونی، یا سخن پردازی خودبین و تهی مغز یا موبدی شریر و مزوّر، و نیز نه ساده لوحی نیک پندار میان خیل بزرگِ دینیاران. نه، خود گویندا نیز سر آن نداشت که چنین باشد، برهمنی گمنام همچون هزارها برهمن دیگر. و اگر سیدارتها زمانی ایزدی می‌شد و در زمره‌ی تابندگان در می آمد، او می‌خواست در پی‌اش روان باشد، رفیق و مرید و خدمتگزار و جلودارش باشد و سایه وار همراهش. بدین سان، سیدارتها را همه دوست می‌داشتند. در جان همه شادی می آفرید و در دلها نشاط می‌انگیخت. (۲) 📚 سیدراتها/ ترجمه: @skybook