eitaa logo
اسناد
90 دنبال‌کننده
75 عکس
27 ویدیو
91 فایل
💠 این کانال جهت بایگانی اسناد و به صورت مکمل کانال ملاحظات و محاکمات راه اندازی شده است. ⭕️لینک کانال اصلی: @sm_javaheri ⭕️لینک کانال مکمل: @sm_javaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از المرسلات
♻️ تفاوت دیدگاه اصولی و ادبی درمورد زبان شناسی 🔰 حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری: 🆔: @smojtabaamin ♨️ این پست مشاوره یکی از کاربران محترم کانال با مشاور محترم حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری است درباره زبان شناسی موجود در علم اصول. 🌀 : با عرض سلام. بنده چندین سوال درمورد زبان شناسی موجود در علم اصول و تفاوت آن با ادبیات عرب _که همین موضوع را نیز متکفل است_ دارم. 🔅 چرا اصولیین فارغ از بررسی آراء اهل زبان (ادبا عرب) بعضی از قواعد نحوی را به وجدانیات ارجاع می دهند. به عنوان نمونه اختلاف میان زبان شناسان و اصولیین در مسأله ی دلالتِ نسبت اضافه بر تحقق اضافه _که این اختلاف به خاطر اختلاف در روش آن هاست_ را بیان میکنم: دانشمند اصولی قائل است که نسبت اضافی دال بر تحقق نسبتش نیست. «تهذيب الأُصول، جلد۱، صفحه ۵۲» اما دانشمند ادبی می گوید: نسبت اضافی دال بر تحقق نسبت اضافی هم می تواند باشد. «دلائل الإعجاز في علم المعاني، صفحه : ۳۶۰». سوال بنده مشخصا این است که در اختلاف میان اصولیون و دانشمندان ادبی چرا به قول ادبا بی توجهی شده است در حالی که مباحث زبانی نزد اصولیین انتزاعی است و حواله به ادله انتزعی می شود در حالی که ادبا به مطالعه دقیق عرف زبانی استناد می کنند! 🔅 اصولیون با حدوسط هایی مانند ارتکاز و وجدان چنین مقابله ای با دانشمندان ادبی می کنند، اساسا مقصود از ارتکاز و وجدان در مباحث زبان شناسی اصولیین چیست!؟ 🔅 حد و مرز و حریم اهل زبان و اصولی در چیست.؟ 🔅 و سوال آخر ایکنه چطور ممکن است که اصولیین قاعده ای را بر همه زبان ها حاکم می کنند بدون این که هر یک را بررسی کرده باشند؟ 🔷 : سلام و عرض ادب. خیلی مطلب مهمی رو پیگیری می کنید و بنده هم در حد سوادم نکاتی رو که به نظرم میرسه رو عرض عرض می کنم. 🔶 درباره مباحث الفاظ در علم اصول که وارد حوزه زبان شناسی می شود، پنج نکته حائز اهمیت را بیان می کنم سپس به بررسی اشکالی که به امام «ره»فرمودید می پردازم: 🔹 در علم اصول مباحث الفاظ "من جهت عامه" است یعنی مسائل مشترک زبان را بررسی می کنند که مربوط به ظرف اعتباری ذهن بشر و بر محور لغویت یا عدم لغویت در تفهیم و تفهم است. مواردی که وارد زبان خاص (عربی) می شود به دلیل آلی بودن علم اصول برای استنباط است و چون بعضی از مباحث در علوم مربوط به زبان خاص مثل صرف، نحو، لغت و... آن طور که مورد نیاز اصولی هست بحث نشده، به آن می پردازند. 🔹 متأسفانه علم اصول با تأثیراتی که از مکتب نجف پذیرفت در این زمینه به صورت غلطی از منطق و کلام الهام گیری کرده و از ظرف اعتباری زبان غافل بوده. مبنای بسیاری از مباحث زبانی به اشتباه مبتنی بر معرفت شناسی تقریر شده. مثل حدوسط حکایت که در اقسام وضع مرحوم آخوند خراسانی است و دیگران از آن استفاده کردند و حضرت امام خمینی با انتقاد از ایشان محور اقسام را بر تداعی معانی قرار داده و آن را تابع دلالت در ظرف اعتبار تبیین می کنند. به همین دلیل از نظر ایشان استحاله قسم رابع واضح البطلان است. چون استحاله در مستوای دلالت بی معنی است. 🔹 اگرچه ظرف اعتبار نادیده انگاشته شده و از ادله یا مبانی فلسفی و منطقی استفاده شده ولی این نکته نیز حائز اهمیت است که ذهن در امر دلالت، ویژگی های ثابت هم دارد. یعنی می توان قواعد عامی را بر مسائل زبان حاکم دانست که البته این قواعد حاصل برهان یا مباحث فلسفی و عقلی نیست و از بدست می آید. این ارتکاز عمومی در زبان بعضی از اصولیین همان "" است. مثل یا و... . به عبارت دیگر قوانین عام حاکم بر الفاظ در عین این که اعتباری است، دارای ثبوت نیز است. بنظرم دو مفهوم "" و "" را باید در این فضا از یکدیگر تفکیک کنید. سیره عقلائیه نیاز به برررسی و رصد جامعه یا عرف ندارد چون بر هر ذهن انسانی حاکم است ولی عرف بر محور پذیرش اجتماعی یک مسأله است. 🔹 اختلافات میان علما بیشتر در مورد صغریات این قواعد است. مثلاً ممکن است عده ای ناخودآگاه امری که همراه با قرینه در کلام است را به ذات دال و مدلول نسبت دهند در این صورت برای تبیین اشکال آن ها، ناچاریم به تجزیه یا پیراستن کلام بپردازیم تا عناصر مخفی آشکار شود. مثلا در کتاب مغنی بسیاری از معانی که موضوع له حروف بیان می شود همراه با قرینه ای بوده که از ذهن مصنف مخفی مانده. اختلافی که میان اصولیین و ادبا نقل کردید ظاهراً از همین دسته است. متن تقریر حضرت امام خمینی «ره» ناظر به این نیست که نسبت اضافی محال است بر تحقق نسبتش دلالت کند بلکه ایشان معتقدند به صورت عادی و فارغ از قرائن دیگر، ذهن انسان از صرف اضافه نمی تواند حکم به تحقق نسبت بکند. اگرچه ممکن است در مواردی این امر با قرینه یا عوامل دیگر حاصل شود. 🔹 تفاوت ظریفی در زاویه دید اصولی با ادبی وجود دارد و آن هم غرض علم اصول یعنی استنباط است. ادیب به توصیف کلام و لفظ می پردازد و اصولی به قدرمتیقن ها در دلالت، چون او به دنبال حجیت در کلام شارع است. البته بنده هم به این مطلب اشراف دارم که حجیت در مباحث الفاظ به معنای حجیت لغوی است نه حجیت شرعی ولی غرضم از بیان این نکته اشاره به روح حاکم بر مباحث الفاظ در علم اصول است. اصولی چاره ای ندارد از این که محدوده دلالت را بر دال فارغ از قرینه یا ضمائم دیگر ببیند تا بتواند قاعده عام در اختیار فقیه قرار دهد. اگرچه آیات و روایات بدون قرینه نیستند ولی این مسأله به ذهن فقیه کمک می کند تا هر آنچه غیر از دال اصلی در کلام است را در حکم قرینه تجزیه و تحلیل کند و در ادامه او می تواند خطابات شارع را فارغ از شئونات زمانی و مکانی تحلیل کند. 🔅 و اما اشکالی که به حضرت امام «ره» در نسبت تحلیل خود به وجدان هر صاحب زبان وارد کردید بنظرم خلاف مدعای خودتون بود. در این بحث که حضرت امام با قاطعیت دیدگاه خود را به وجدان عمومی نسبت دادند اتفاقا در مقام نقد اصولیون هستند. ایشان معتقدند مباحثی که اصولین در معنای حرفیه مطرح کردند مباحث منطقی یا فلسفی است و وجدان زبانی و ظرف اعتباری را نادیده انگاشته اند. بنابراین در همان پارگراف ابتدا اهداف فلسفی و منطقی را کنارگذاشته و می فرمایند من تنها به دنبال اثبات اصل این نوع از استعمال و دلالت حروف در کلام عرب، فارس و زبان های دیگر هستم. اتفاقا کسانی که با پیشفرض های فلسفی و معرفت شناسانه وارد این بحث شده اند مثل آخوند و مرحوم نائینی وجدان عمومی و زبانی بشر را نادیده گرفته اند. 👌 نکته آخر: این که در اختلاف میان اصولی و ادیب کلام کدام یک نافذ است؟ بنظرم باید به شیوه استدلال و قرائن کلام آن ها دقت کرد و ادیب بودن یا اصولی بودن در این مسأله کافی نیست. همانطور که امام در بحث حقیقت و مجاز از قول سکاکی بهره می برند و اتفاقا آن را در اعتبارات دیگر نیز سرایت می دهند که چیزی بیش از تشخیص سکاکی بود. @almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
♻️ تفاوت دیدگاه اصولی و ادبی درمورد زبان شناسی 🔰 حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری: 🆔: @smojtabaamin ♨️ این پست مشاوره یکی از کاربران محترم کانال با مشاور محترم حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری است درباره زبان شناسی موجود در علم اصول. 🌀 : با عرض سلام. بنده چندین سوال درمورد زبان شناسی موجود در علم اصول و تفاوت آن با ادبیات عرب _که همین موضوع را نیز متکفل است_ دارم. 🔅 چرا اصولیین فارغ از بررسی آراء اهل زبان (ادبا عرب) بعضی از قواعد نحوی را به وجدانیات ارجاع می دهند. به عنوان نمونه اختلاف میان زبان شناسان و اصولیین در مسأله ی دلالتِ نسبت اضافه بر تحقق اضافه _که این اختلاف به خاطر اختلاف در روش آن هاست_ را بیان میکنم: دانشمند اصولی قائل است که نسبت اضافی دال بر تحقق نسبتش نیست. «تهذيب الأُصول، جلد۱، صفحه ۵۲» اما دانشمند ادبی می گوید: نسبت اضافی دال بر تحقق نسبت اضافی هم می تواند باشد. «دلائل الإعجاز في علم المعاني، صفحه : ۳۶۰». سوال بنده مشخصا این است که در اختلاف میان اصولیون و دانشمندان ادبی چرا به قول ادبا بی توجهی شده است در حالی که مباحث زبانی نزد اصولیین انتزاعی است و حواله به ادله انتزعی می شود در حالی که ادبا به مطالعه دقیق عرف زبانی استناد می کنند! 🔅 اصولیون با حدوسط هایی مانند ارتکاز و وجدان چنین مقابله ای با دانشمندان ادبی می کنند، اساسا مقصود از ارتکاز و وجدان در مباحث زبان شناسی اصولیین چیست!؟ 🔅 حد و مرز و حریم اهل زبان و اصولی در چیست.؟ 🔅 و سوال آخر ایکنه چطور ممکن است که اصولیین قاعده ای را بر همه زبان ها حاکم می کنند بدون این که هر یک را بررسی کرده باشند؟ 🔷 : سلام و عرض ادب. خیلی مطلب مهمی رو پیگیری می کنید و بنده هم در حد سوادم نکاتی رو که به نظرم میرسه رو عرض عرض می کنم. 🔶 درباره مباحث الفاظ در علم اصول که وارد حوزه زبان شناسی می شود، پنج نکته حائز اهمیت را بیان می کنم سپس به بررسی اشکالی که به امام «ره»فرمودید می پردازم: 🔹 در علم اصول مباحث الفاظ "من جهت عامه" است یعنی مسائل مشترک زبان را بررسی می کنند که مربوط به ظرف اعتباری ذهن بشر و بر محور لغویت یا عدم لغویت در تفهیم و تفهم است. مواردی که وارد زبان خاص (عربی) می شود به دلیل آلی بودن علم اصول برای استنباط است و چون بعضی از مباحث در علوم مربوط به زبان خاص مثل صرف، نحو، لغت و... آن طور که مورد نیاز اصولی هست بحث نشده، به آن می پردازند. 🔹 متأسفانه علم اصول با تأثیراتی که از مکتب نجف پذیرفت در این زمینه به صورت غلطی از منطق و کلام الهام گیری کرده و از ظرف اعتباری زبان غافل بوده. مبنای بسیاری از مباحث زبانی به اشتباه مبتنی بر معرفت شناسی تقریر شده. مثل حدوسط حکایت که در اقسام وضع مرحوم آخوند خراسانی است و دیگران از آن استفاده کردند و حضرت امام خمینی با انتقاد از ایشان محور اقسام را بر تداعی معانی قرار داده و آن را تابع دلالت در ظرف اعتبار تبیین می کنند. به همین دلیل از نظر ایشان استحاله قسم رابع واضح البطلان است. چون استحاله در مستوای دلالت بی معنی است. 🔹 اگرچه ظرف اعتبار نادیده انگاشته شده و از ادله یا مبانی فلسفی و منطقی استفاده شده ولی این نکته نیز حائز اهمیت است که ذهن در امر دلالت، ویژگی های ثابت هم دارد. یعنی می توان قواعد عامی را بر مسائل زبان حاکم دانست که البته این قواعد حاصل برهان یا مباحث فلسفی و عقلی نیست و از بدست می آید. این ارتکاز عمومی در زبان بعضی از اصولیین همان "" است. مثل یا و... . به عبارت دیگر قوانین عام حاکم بر الفاظ در عین این که اعتباری است، دارای ثبوت نیز است. بنظرم دو مفهوم "" و "" را باید در این فضا از یکدیگر تفکیک کنید. سیره عقلائیه نیاز به برررسی و رصد جامعه یا عرف ندارد چون بر هر ذهن انسانی حاکم است ولی عرف بر محور پذیرش اجتماعی یک مسأله است. 🔹 اختلافات میان علما بیشتر در مورد صغریات این قواعد است. مثلاً ممکن است عده ای ناخودآگاه امری که همراه با قرینه در کلام است را به ذات دال و مدلول نسبت دهند در این صورت برای تبیین اشکال آن ها، ناچاریم به تجزیه یا پیراستن کلام بپردازیم تا عناصر مخفی آشکار شود. مثلا در کتاب مغنی بسیاری از معانی که موضوع له حروف بیان می شود همراه با قرینه ای بوده که از ذهن مصنف مخفی مانده. اختلافی که میان اصولیین و ادبا نقل کردید ظاهراً از همین دسته است. متن تقریر حضرت امام خمینی «ره» ناظر به این نیست که نسبت اضافی محال است بر تحقق نسبتش دلالت کند بلکه ایشان معتقدند به صورت عادی و فارغ از قرائن دیگر، ذهن انسان از صرف اضافه نمی تواند حکم به تحقق نسبت بکند. اگرچه ممکن است در مواردی این امر با قرینه یا عوامل دیگر حاصل شود. 🔹 تفاوت ظریفی در زاویه دید اصولی با ادبی وجود دارد و آن هم غرض علم اصول یعنی استنباط است. ادیب به توصیف کلام و لفظ می پردازد و اصولی به قدرمتیقن ها در دلالت، چون او به دنبال حجیت در کلام شارع است. البته بنده هم به این مطلب اشراف دارم که حجیت در مباحث الفاظ به معنای حجیت لغوی است نه حجیت شرعی ولی غرضم از بیان این نکته اشاره به روح حاکم بر مباحث الفاظ در علم اصول است. اصولی چاره ای ندارد از این که محدوده دلالت را بر دال فارغ از قرینه یا ضمائم دیگر ببیند تا بتواند قاعده عام در اختیار فقیه قرار دهد. اگرچه آیات و روایات بدون قرینه نیستند ولی این مسأله به ذهن فقیه کمک می کند تا هر آنچه غیر از دال اصلی در کلام است را در حکم قرینه تجزیه و تحلیل کند و در ادامه او می تواند خطابات شارع را فارغ از شئونات زمانی و مکانی تحلیل کند. 🔅 و اما اشکالی که به حضرت امام «ره» در نسبت تحلیل خود به وجدان هر صاحب زبان وارد کردید بنظرم خلاف مدعای خودتون بود. در این بحث که حضرت امام با قاطعیت دیدگاه خود را به وجدان عمومی نسبت دادند اتفاقا در مقام نقد اصولیون هستند. ایشان معتقدند مباحثی که اصولین در معنای حرفیه مطرح کردند مباحث منطقی یا فلسفی است و وجدان زبانی و ظرف اعتباری را نادیده انگاشته اند. بنابراین در همان پارگراف ابتدا اهداف فلسفی و منطقی را کنارگذاشته و می فرمایند من تنها به دنبال اثبات اصل این نوع از استعمال و دلالت حروف در کلام عرب، فارس و زبان های دیگر هستم. اتفاقا کسانی که با پیشفرض های فلسفی و معرفت شناسانه وارد این بحث شده اند مثل آخوند و مرحوم نائینی وجدان عمومی و زبانی بشر را نادیده گرفته اند. 👌 نکته آخر: این که در اختلاف میان اصولی و ادیب کلام کدام یک نافذ است؟ بنظرم باید به شیوه استدلال و قرائن کلام آن ها دقت کرد و ادیب بودن یا اصولی بودن در این مسأله کافی نیست. همانطور که امام در بحث حقیقت و مجاز از قول سکاکی بهره می برند و اتفاقا آن را در اعتبارات دیگر نیز سرایت می دهند که چیزی بیش از تشخیص سکاکی بود. @almorsalaat
و 💢عدم تقدّم حکمت سینوی بر حکمت متعالیه در سیر فراگیری علم فلسفه 🔰مشاور: عباس افروزی 🆔: @A_Afrouzi133 ♻️ پست حاضر، مشاورۀ یکی از کاربران محترم با مشاور کانال حجت الإِسلام عباس افروزی است درمورد روش سلوک تحصیلی در فراگیری علم فلسفه 🌀 : با عرض سلام و احترام. بنده قصد جدّی در فراگیری علم فلسفه دارم اما نمی دانم آیا حتما قبل از حکمت متعالیه باید حکمت سینوی خوانده شود یا منطقا چنین تقدّمی در کار نیست؟ 🔶 : با عرض سلام و قدر دانی از دغدغۀ یادگیری صحیح حکمت الهی، برای جواب دادن به این سؤال، دو نکتۀ مهم را باید مد نظر قرار دهید: 🔹 : متعلّم فلسفه باید در ابتدا مشخص کند که غرضش از خواندن فلسفه چیست؟ آیا می خواهد در علم فلسفه مجتهد شده و یکی از صاحب نظران در عرصۀ فلسفه گردد؟ یا نه؛ می خواهد با علم فلسفه، یک نظام فکریِ صحیح بر ذهن خود حاکم کند تا با آن بتواند خودش را، جهانش را، خدایش را، بشناسد و به ندای «أَفلا تعقلون» های قرآن لبیک گوید؟ همان نظام تفکّری که بتواند با آن توحید، مبدء و معاد و معارف دین خود را به صحیح ترین شکل یاد بگیرد، با یقین و جزم راسخ به اصالت معارف دین خود پی برده و در نهایت با آن نظام فکری، به بنیانی مرصوص تبدیل گردد. «كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ». 🔅 اگر متعلّم فلسفه، غرض اول را مد نظر دارد، اقتضایش این است که تمامی کتب و نوشته جاتی که در موضوع فلسفه به رشته تحریر در آمده است را خط به خط خوانده و با نقد و بررسی فیلسوفانه، عمر خود را در نقض و إبرام جمیع آن کتب سپری کند. 🔻 بدیهی است که لازمۀ این سیر و این هدف، سپری شدن مدت زیادی از عمر او در سر و کله زدن با کتب و مقالات فلسفی است. و در نهایت هم به خاطر تشتّت و اختلاف نظرهای شدید فیلسوفان، معلوم نیست به آرامش رسیده و قلۀ حقیقی پیشرفت علم را فتح کند. 🔅 اما اگر متعلّم غرض دوم را در نظر دارد، لازم نیست که تمام کتب و مقالات فلسفی را زیر و رو کرده و در مسیر علمی، ذهن خود را به هزاران نظر غلط و متناقض آلوده سازد. بلکه می تواند با روشی صحیح در علم آموزی، آخرین نظرات مطرح شده در علم -که دقیقترین و صحیح ترین نظرات هستند- را بیاموزد و در مدّت مان کوتاه تر، نظام فکری منظم و منسجمی را از گزاره های صحیح فلسفی در ذهن خود به وجود بیاورد. 🔹 : علم آموزی به دو سبک امکان پذیر است: 🔅 سبک اول: آموزش علم بر اساس طول عمر و تاریخ آن علم است. به این گونه که متعلّم قدم به قدم مطابق با فراز و نشیب هایی که در طول تاریخ آن علم - از روز تولّد علم تا آخرین نظریات مطرح شده- به وجود آمده علم آموزی کند. 🔅 سبک دوم: علم آموزی بر اساس دقیق ترین و صحیح ترین نظرات مطرح شده در علم بدون آلوده ساختن ذهن به نظرات غلط و متناقض مطرح شده در طول تاریخ آن علم. 🔻در سبک دوم علم آموزی -که آن را سبک آموزشی مهندسی شده می نامند- تمام تاریخ علم را از روز تولد تا آخرین نظرات مطرح شده در آن، به دو قسمت اساسی تقسیم کرده و دو نوع متن برای علم آموزی آماده می کنند: ، و . 🔸 ؛ کتابی است که مؤلّف در آن سالیان آخر علم – که شامل دقیقترین و صحیح ترین نظرات در آن علم است- را در برای آموزش آماده کرده است. که در نظام های آموزشی صحیح ابتدئا -قبل از متون پژوهشی- آن متن آموزشی را به دانش آموز تعلیم می دهند تا ذهنش با دقیق ترین نظرات آن علم سامان یابد. 🔸 ؛ بعد از آنکه به وسیلۀ متن آموزشی دقیقترین نظرات علم را به متعلّم یاد دادند، نظرات و کتبی که در تاریخ علم مطرح شده است را به عنوان متن پژوهشی به او ارائه می کنند. 👌بدیهی است وقتی متعلم نظام صحیح تفکّری علم را به دست آورد، دیگر در دریای متون پژوهشی علم غرق نمی شود. بلکه با نظام فکری صحیح خود بر آن نظرات تاریخی سیطره پیدا کرده و آن ها را جرح و تعدیل می کند. ♨️بررسی فواید و مضرّات دو سبک علم آموزی فوق: 🔻در سبک اول علم آموزی بر فرضی که متعلّم سیر علم را تا قلۀ نهایی بالا رود، به قوی ترین شکل ممکن بر آن علم تسلّط پیدا می کند. اما در این سبک، ذهن با یاد گرفتن نظرات غلط و متناقضِ مطرح شده در تاریخ علم، دائما رنگ عوض کرده و دچار فرسودگی و خستگی مفرطی می شود. به علاوه که این سبک نیز بخش زیادی از عمر او را به خود اختصاص می دهد. 🔻اما در سبک دوم از آنجا که نظام و چارچوبۀ ذهن با دقیق ترین و صحیح ترین نظرات سامان یافته، دچار فرسایش و افسردگی نمی شود و در مدت زمان بسیار کمتری می تواند نظام فکری صحیح آن علم را به دست آورد. 👌 در پایان، با توجه به اینکه در تدریس های خود، سبک آموزشی مهندسی شده را مد نظر قرار داده و به بهترین شکل اجرا می کند، پیشنهاد می شود که برای شروع فلسفه، صوت درسی ایشان را استماع کنید. بخصوص که چنین سبک تدریسی موجب می شود شما بتوانید مفاهیم فلسفی را به خوبی تصوّر کرده و به جان و دل بسپارید. 📌 لینک دانلود صوت بدایه الحکمه استاد علی فرحانی👇 🆔:http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/doroos/falsafe/bedaye-sadooghi-89-92-kamel-edit 🌐@almorsalaat