eitaa logo
اسناد
95 دنبال‌کننده
84 عکس
28 ویدیو
91 فایل
💠 این کانال جهت بایگانی اسناد و به صورت مکمل کانال ملاحظات و محاکمات راه اندازی شده است. ⭕️لینک کانال اصلی: @sm_javaheri ⭕️لینک کانال مکمل: @sm_javaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ادامه از 👆 👆 💠 برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. 💠 برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. 💠 باید «تولید نظریه‌ و فکر»، تبدیل‌ به‌ یک‌ ارزش‌ عمومی‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ شود و در قلمروهای‌ گوناگون‌ عقل‌ نظری‌ و عملی‌، از نظریه‌سازان‌، تقدیر بعمل‌ آید و به‌ نوآوران‌، جایزه‌ داده‌ شود و سخنانشان‌ شنیده‌ شود تا دیگران‌ نیز به‌ خلاقیت‌ و اجتهاد، تشویق‌ شوند. 💠 باید ایده‌ها در چارچوب‌ منطق‌ و اخلاق‌ و در جهت‌ رشد اسلامی‌ با یکدیگر رقابت‌ کنند و مصاف‌ دهند تا جهان‌ اسلام‌، اعاده‌ هویت‌ و عزت‌ کند و ملت‌ ایران‌ به‌ رتبه‌ای‌ جهانی‌ که‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد بار دیگر دست‌ یابد. 💠این‌ ایده‌ چه‌ در قالب‌ «مناظره‌های‌ قانونمند و توأم‌ با امکان‌ داوری‌» و با حضور «هیئت‌های‌ داوری‌ علمی‌» و چه‌ در قالب‌ تمهید «فرصت‌ برای‌ نظریه‌سازان‌» و سپس‌ «نقد و بررسی‌» ایده‌ آنان‌ توسط نخبگان‌ فن‌ و در محضر وجدان‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، تنها محدود به‌ برخی‌ قلمروهای‌ فکر دینی‌ یا علوم‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ نیز نماند بلکه‌ در کلیه‌ علوم‌ و رشته‌های‌ نظری‌ و عملی‌ (حتی‌ علوم‌ پایه‌ و علوم‌ کاربردی‌ و ...) و در جهت‌ حمایت‌ از کاشفان‌ و مخترعان‌ و نظریه‌سازان‌ در این‌ علوم‌ و در فنون‌ و صنایع‌ نیز چنین‌ فضائی‌ پدید آید و البته‌ برای‌ آنکه‌ ضریب‌ «علمی‌ بودن‌» این‌ نظریات‌ و مناظرات‌، پائین‌ نیاید و پخته‌گوئی‌ شود و سطح‌ گفتگوها نازل‌ و عوامانه‌ و تبلیغاتی‌ نشود، باید تمهیداتی‌ اندیشید و قواعدی‌ نوشت‌. 💠اینجانب‌ با چنین‌ طرحهائی‌ همواره‌ موافق‌ بوده‌ام‌ و از آن‌ حمایت‌ خواهم‌ کرد و از شورای‌ محترم‌ مدیریت‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ می‌خواهم‌ تا با اطلاع‌ و مساعدت‌ «مراجع‌ بزرگوار و محترم‌» و با همکاری‌ و مشارکت‌ «اساتید و محققین‌ برجسته‌ حوزه‌»، برای‌ بالندگی‌ بیشتر فقه‌ و اصول‌ و فلسفه‌ و کلام‌ و تفسیر و سایر موضوعات‌ تحقیق‌ و تألیف‌ دینی‌، و نیز فعال‌ کردن‌ «نهضت‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ نظری‌ و عملی‌ جامعه‌»، تدارک‌ چنین‌ فرصتی‌ را ببینند. 💠 از شورای‌ محترم‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ و بویژه‌ ریاست‌ محترم‌ آن‌ نیز می‌خواهم‌ که‌ این‌ ایده‌ را در اولویت‌ دستور کار شورا برای‌ رشد کلیه‌ علوم‌ دانشگاهی‌ و نقد متون‌ ترجمه‌ای‌ و آغاز «دوران‌ خلاقیت‌ و تولید» در عرصه‌ علوم‌ و فنون‌ و صنایع‌ و بویژه‌ رشته‌های‌ علوم‌ انسانی‌ و نیز معارف‌ اسلامی‌ قرار دهند تا زمینه‌ برای‌ اینکار بزرگ‌ بتدریج‌ فراهم‌ گردد و دانشگاههای‌ ما بار دیگر در صف‌ مقدم‌ تمدن‌سازی‌ اسلامی‌ و رشد علوم‌ و تولید فناوری‌ و فرهنگ‌، قرار گیرند. 💠بی‌شک‌ هر دو نهاد از طرحهای‌ پیشنهادی‌ فضلاء دانشگاهی‌ و حوزوی‌ و از جمله‌ طرح‌ شما، استفاده‌ خواهند کرد تا با رعایت‌ همه‌ جوانب‌ مسئله‌، جنبش‌ «پاسخ‌ به‌ سؤالات‌»، «مناظرات‌ علمی‌» و «نظریه‌پردازی‌ روشمند» را در کلیه‌ قلمروهای‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، نهادینه‌ و تشویق‌ کنند. امیدوارم‌ که‌ مراحل‌ اجراء این‌ ایده‌، دچار فرسایش‌ اداری‌ نشده‌ و تا پیش‌ از بیست‌ و پنجمین‌ سالگرد انقلاب‌، نخستین‌ ثمرات‌ مهم‌ آن‌ آشکار شده‌ باشد. والله‌المستعان‌. والسلام‌ علیکم‌ و رحمه‌ الله‌. 81.11.16 @almorsalat
💢 وحدت دین و سیاست را هم در تفقه و هم در عمل دنبال کنید. 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔅💠🔅💠🔅💠🔅 🔹فكر وحدت دين و سياست را، هم در تفقه و هم در عمل دنبال بكنيد. آقايان بدانند كه فكر جدايى دين و سياست، به عنوان يك آفت، بكلى ريشه كن نشده است. متأسفانه هنوز در حوزه ها كسانى هستند كه خيال مى كنند حوزه بايد به كار خودش مشغول بشود، اهل سياست و اهل اداره كشور هم مشغول كار خودشان باشند؛ حد اكثر اينكه باهم مخالفتى نداشته باشند! اما اينكه دين در خدمت اداره زندگى مردم باشد و سياست از دين تغذيه بكند، هنوز در بعضى از اذهان درست جا نيفتاده است. ما بايستى اين فكر را در حوزه ريشه دار كنيم؛ به اين شكل كه هم فقاهت را اينطور قرار بدهيم، و هم در عمل اينگونه باشيم. يعنى چه؟ 🔸يعنى استنباط فقهى، بر اساس فقه اداره نظام باشد؛ نه فقه اداره فرد. فقه ما از طهارت تا ديات، بايد ناظر به اداره يك كشور، اداره يك جامعه و اداره يك نظام باشد. شما حتّى در باب طهارت هم كه راجع به ماء مطلق يا فرضاً ماء الحمام فكر مى كنيد، بايد توجه داشته باشيد كه اين در يكجا از اداره زندگى اين جامعه تأثيرى خواهد داشت؛ تا برسد به ابواب معاملات و ابواب احكام عامه و احوال شخصى و بقيه ابوابى كه وجود دارد. بايستى همه اينها را به عنوان جزيى از مجموعه اداره يك كشور استنباط بكنيم. اين در استنباط اثر خواهد گذاشت و گاهى تغييرات ژرفى را به وجود خواهد آورد. 🔹در عمل هم بايد اينگونه باشيم. بايد طلاب را براى نيازهاى جامعه تربيت كنند. اين جامعه احتياج به قاضى دارد. بايد دستگاهى در قم طلاب را به سمت تربيت قاضى سوق بدهد. اينطور نباشد كه تربيت قاضى را هم حوزه به عهده ديگرى واگذار بكند. جايى در حوزه باشد كه طلاب را براى حضور در دستگاههاى گوناگون ادارى كشور مثل سازمانهاى عقيدتى، سياسى و ادارات مختلفى كه احتياج دارند سوق دهد. جايى باشد كه اشخاص و جمعى را به سمت پيدا كردن مسائل مهم كه نظام به آنها نياز دارد سوق دهد. 🔸ما امروز در باب اداره كشور به مسائلى برخورد مى كنيم كه مشكلات و معضلات دينى و فقهى ماست؛ ما پاسخ اينها را مى خواهيم، اما كسى جوابگو نيست. بايد خودمان بنشينيم، يا آقايى را ببينيم و از او بخواهيم، يا فرضاً بگوييم در كتابها بگردند و جواب اين مسئله را پيدا كنند. بايد دستگاهى آماده باشد و تمام مشكلات و معضلات نظام را پيشبينى كند؛ نسبت به آنها فكر كند، راه حل ارائه كند و جواب و پاسخ آماده را براى آن آماده نمايد. اين، جزو وظايف حوزه هاى علميه است؛ لذا متعلق به اسلام است، و اسلام آن چيزى است كه حوزه علميه براى آن به وجود آمده است. 🔹البته بُعد ديگر وحدت دين و سياست اين است كه حوزه هاى علميه بايستى از سياست هرگز دور نمانند. طلاب بايد آگاهى سياسى پيدا كنند. مبادا جريانهاى سياسى روز، بر ذهن طلاب در حوزه علميه سبقت بگيرند. طلاب بايد در فضاى سياسى حضور داشته باشند؛ بلكه جلوتر از زمان باشند و فكر سياسى روشن داشته باشند؛ كما اينكه علمايى كه فكر سياسى روشن داشتند، مفيد بودند. 🔸ما عالم ملاى محقق شجاع به دردبخورى از لحاظ شخصى را مى بينيم كه به خاطر نداشتن فكر سياسى، يكجا وجودش بايد مفيد واقع مى شده، اما مفيد واقع نشده است؛ يكجا نظرى داده، كه آن نظر برخلاف است؛ يكجا در مورد فردى تشخيصى داده، كه آن تشخيص، تشخيص غلطى است و موجب اشتباهات بزرگى در اين باب شده است. وقتى ما به فكر سياسى اهميت نداديم، اينگونه خواهد شد. عالم دين، بايستى فكر سياسى روشن و زنده و متناسب با لحظه حال داشته باشد. 📚 بیانات 70.06.31 @almorsalat
☸ویژگی های سلوک سیاسی امیرالمومنین(ع) 🔰 امام خامنه ای (مدظله) 💢بحثی که در اطراف آن چند نکته‌‌‌‌‌‌ای عرض خواهم کرد، بحث سلوک سیاسی امیرالمؤمنین است. این نکته را باید در نظر داشت و توجه کرد که سلوک سیاسی امیرالمؤمنین از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیخته‌‌‌‌‌ی با معنویت است، آمیخته‌‌‌‌‌ی با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفته‌‌‌‌‌ی از معنویت علی و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، برای مردمی که مواجه با آن سیاستند، وسیله‌‌‌‌‌ی کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاست‌‌‌‌‌ورزی میشود؛ یک وسیله‌‌‌‌‌ای برای کسب قدرت، به هر قیمت؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ برای خود سیاست‌‌‌‌‌ورز هم آفت است، برای مردمی هم که در عرصه‌‌‌‌‌ی زندگی آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است. 💢امیرالمؤمنین این حکومتی را که در آن سه جنگِ مفصل نظامی با هزارها کشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه کنید - با تعبیراتی معرفی میکند که نشان دهنده‌‌‌‌‌ی تحقیر او نسبت به این حکومت است. یک وقت او را - در خطاب به ابن‌‌‌‌‌عباس - از بند کفش کهنه‌‌‌‌‌ی وصله‌‌‌‌‌زده‌‌‌‌‌ی خود بی ارزشتر معرفی میکند. یکجا درباره‌‌‌‌‌ی همین حکومت میفرماید: «لألفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز»؛ آن رطوبتی که از عطسه‌‌‌‌‌ی یک بزغاله حاصل میشود چقدر ارزش رطوبتی و حیاتی دارد؟ هیچ. میفرماید: این حکومت، این قدرت، نشستن بر این اریکه برای علی، از این کمتر و کم‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌تر است. 💢در این سیاست‌‌‌‌‌ورزی، امیرالمؤمنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌ای از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمیبست، از همه‌‌‌‌‌ی آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم؛ این است که در روش امیرالمؤمنین، مکاری و حیله‌‌‌‌‌گری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است. 👈یکی از خطرهای جدائی دین از سیاست که عده‌‌‌‌‌ای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج میکردند، همین است که وقتی سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظامهای سکولار و بی رابطه‌‌‌‌‌ی با دین، اخلاق در اغلب نزدیک به همه‌‌‌‌‌ی موارد، از بین رفته است. حالا یک وقت استثنائاً در جائی یک عمل اخلاقی دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است. وقتی دین از سیاست جدا شد، سیاست میشود غیر اخلاقی، مبنی بر همه‌‌‌‌‌ی محاسبات مادی و نفع‌‌‌‌‌طلبانه. سلوک سیاسی امیرالمؤمنین بر پایه‌‌‌‌‌ی معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست. 💢امیرالمؤمنین تا حد ممکن با مخالفان خودش، حتّی با دشمنان خودش مدارا کرد. امیرالمؤمنین کسی نبود که بدون رعایت مداراهای لازم با مخالفان، اول دست به شمشیر ببرد. 💢یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشای سیاسی اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف میزد و استدلال میکرد. 💢یکی از خصوصیات سیاست‌‌‌‌‌ورزی امیرالمؤمنین این بود که برای پیروز شدن، به ظلم و به دروغ و به کارهای ظالمانه متوسل نمیشد. امکان ندارد امیرالمؤمنین با ظلم، با راه غلط و خطا، با شیوه‌‌‌‌‌های غیر اسلامی دوست برای خودش درست کند. 💢یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسی اش این بود که از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست میکند که با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسی نکنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. 💢یکی از خصوصیات دیگر این بزرگوار هم این است که رفتارش با مخالفان و معارضان یک جور نیست؛ همه را به یک چوب نمیراند. امیرالمؤمنین فرق میگذارد بین افرادی و جریانهائی، با افرادی و جریانهای دیگری. 💠این سلوک سیاسی امیرالمؤمنین است. وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که این سلوک سیاسی عیناً با رفتار معنوی آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبیق است. و امیرالمؤمنین در همه جا، همان علی بن ابی‌طالبِ برجسته‌‌‌‌‌ی ممتازی است که دنیا نظیر او را ندیده است. ✔️صوت و متن کامل👇👇👇👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8033 @almorsalat
💢خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است و نقش‌آفرینی علمای دین را از همه‌ی جایگاههای دیگر برجسته‌تر میبینیم و اگر علمای دین سر صحنه نباشند، دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد 🔰 رهبر معظم انقلاب 💠خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. بیشک تمدّن اسلامی میتواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌ای که تمدّنهای بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگی بشر شوند و منطقه‌ای را - بزرگ یا کوچک - تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانی و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدّن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه است. در دوران ظهور، تمدّن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد.   💠این نظام اسلامی، نظامی است که یک خطِّ حرکت معقول و منطقی برای خود تصویر کرده است. این سیْری نیست که بتواند متوقّف شود؛ این سیْری هم نیست که مراحل گوناگونی که در آن هست، برای آن دائمی و ابدی باشد. یک حرکت تکاملی است. از آغاز انقلاب اسلامی این حرکت به وجود آمد؛ این برق در این نقطه از عالم درخشید؛ چشمهایی را خیره کرد؛ بعد هم این توفیق را پیدا کرد که نظام اسلامی را به وجود بیاورد؛ این نظام اسلامی هم از آغاز تشکیل، با چالشهای خود، با مشکلات خود، با امکانات خود، حرکتی را آغاز کرده است و پیش میرود. این خط اگر با جدیّت، با پشتکار، با شناخت آنچه که لازم است، با عمل به آنچه که وظیفه است، ادامه پیدا کند، سرنوشت حتمی عبارت است از این‌که تمدّن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه‌ی عظیمی از دنیا، پرتوِ خود را بگستراند. 💠نه به معنای این‌که لزوماً نظام سیاسىِ اسلامی در نقاط دیگر جهان هم قبل از عصر ظهور گسترش پیدا کند؛ نه. معنایش این نیست؛ بلکه تمدّن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسائل بشر و مسائل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است؛ یک زبان نویی است که دلهای نسلهای نوی انسان و قشرهای محروم جوامع گوناگون، آن زبان را میفهمند و درک میکنند. به معنای رساندن یک پیام است به دلها، تا بتدریج در میان جوامع مختلف گسترش و رشد پیدا کند. این امری است که شدنی است. با وضعی که امروز من در کشورمان مشاهده میکنم، با ریشه‌های عمیقی که تفکّر اسلامی در کشور ما دارد، با حرکت بسیار وسیع و گسترده‌ای که از اوّل انقلاب در راه تعمیق این اندیشه آغاز شده است و امروز به جاهای خوبی هم رسیده است، به نظرم میرسد که این آینده برای نظام اسلامی، یک آینده‌ی قطعی و اجتناب‌ناپذیر است.  💠برای ایجاد یک تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان. 🔸فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است؛ یک اقیانوس است. هر کس که لب اقیانوس رفت، نمیتواند ادّعا کند که اقیانوس را شناخته است. هر کس هم که نزدیک ساحل پیش رفت و یا چند متری در آب در یک نقطه‌ای فرو رفت، نمیتواند بگوید اقیانوس را شناخته است. سیْر در این اقیانوس عظیم و رسیدن به اعماق آن و کشف آن - که از کتاب و سنّت همه‌ی اینها استفاده میشود - کاری است که همگان باید بکنند؛ کاری است که در طول زمان باید انجام گیرد. تولید فکر در هر زمانی متناسب با نیاز آن زمان از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است. در همه‌ی زمانها این امکان برای متفکّران آگاه، قرآن‌شناسان، حدیث‌شناسان، آشنایان با شیوه‌ی استنباط از قرآن و حدیث، آشنایان با معارف اسلامی و مطالبی که در قرآن و در حدیث اسلامی و در سنّت اسلامی هست، وجود دارد که اگر به نیاز زمانه آشنا باشند، سؤال زمانه را بدانند، درخواست بشریّت را بدانند، میتوانند سخن روز را از معارف اسلامی بیرون بیاورند. حرف نو همیشه وجود دارد؛ تولید فکر، تولید اندیشه‌ی راهنما و راهگشا برای بشریّت. شرط دوم، پرورش انسان است. 💠حال در آن‌جایی که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقش‌آفرینان چه کسانی هستند؟ این نقش‌آفرینان کسانی هستند که باید بتوانند افکار را هدایت کنند. چون این راه جز با پای ایمان و نیروی ایمان و عشق طی شدنی نیست، باید کسانی باشند که بتوانند روح ایمان را در انسانها پرورش دهند. بدون شک مدیران جامعه جزو نقش‌آفرینانند؛ سیاستمداران جزو نقش‌آفرینانند؛ متفکّران و روشنفکران جزو نقش‌آفرینانند؛ آحاد مردم هر کدام به نحوی میتوانند در خور استعداد خود نقش‌آفرینی کنند؛ اما نقش علمای دین، نقش کسانی که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده میکنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. نقش‌آفرینی را به علمای دین منحصر نمیکنیم؛ اما جایگاه نقش‌آفرینی علمای دین را از همه‌ی جایگاههای دیگر برجسته‌تر میبینیم؛ واگر علمای دین سر صحنه نباشند، دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد. 📚 79.07.14 @almorsalat
♨️ تعهداتی که اعتقاد به بر دوش یک جامعه میگذارد 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔺سخن در این است که توحید اگر قرار شد که یك عقیده ای باشد که به دنبال خود تعهدی را و مسئولیتی را و تكلیفی را، برای معتقد به این عقیده به ارمغان می آورد، پس باید فهمید، دانست، که این مسئولیت و این تعهد و این تکلیف ها چیست بالاخره. 🔺آیا این تعهد در همین خلاصه می شود که ما به زبان یا به دل و به فكر، این عقیده را بپذیریم؟ یعنی خود اعتقاد، يك مسئولیتی است؟ یا از منطقه فکر و دل بیرون تر می آید حد و قلمروی این مسئولیت. 🔺اما در اعمال شخصی، مثلا موحد، يك سلسله تکالیفی را به مقتضای توحید بر دوش خود دارد، از جمله اینکه نماز بخواند، از جمله اینکه نام خدا را در آغاز و انجام هر کاری بیاورد، از جمله اینکه مثلا فرض کنید گوسفند را، ذبیحه را جز به نام خدا نکشد و از این قبیل، در همین حد خلاصه می شود؟ یا نه، تعهدی که توحید به فرد موحد یا به جامعه موحد می دهد، از حد فرمانهای شخصی و تکالیف فردی بالاتر است. 🔺تعهدی که توحید به يك جامعه موحد می دهد، شامل مهم ترین، کلی ترین، بزرگ ترین، اولی ترین و اساسی ترین مسائل يك جامعه است، مثل چه؟ مثل حکومت، مثل اقتصاد، مثل روابط بین الملل، مثل روابط افراد با یکدیگر، که اینها مهم ترین حقوق اساسی است برای اداره و زندگی يك جامعه. ما معتقدیم که تعهد توحید و مسئولیتی که بار دوش موحد می شود، مسئولیتی است در حد تكاليف اساسی و حقوق اساسي يك جامعه. ص221 @almorsalat
♨️ علوم انسانى ما برخاسته از تفكرات قرن پانزده و شانزده اروپاست / اين علوم انسانى، تربيت شده و دانش آموخته خود را آنچنان بار مى آورد كه نگاهش به مسائل مورد توجه آن علم، نگاه غير اسلامى است. ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔅ما نميگوييم علوم انسانى غير مفيد است، ما ميگوييم علوم انسانى به شكل كنونى مضر است؛ بحث سر اين است. بحث سر اين نيست كه ما جامعه شناسى يا روانشناسى يا علم مديريت يا تعليم و تربيت نميخواهيم يا چيز خوبى نيست يا فايده اى ندارد؛ چرا؛ قطعا خوب است؛ قطعا لازم است. بحث در اين است كه اينى كه امروز در اختيار ما قرار دادند، مبتنى بر يك جهانبينى است غير از جهانبينى ما. علوم انسانى مثل پزشكى نيست، مثل مهندسى نيست، مثل فيزيك نيست كه جهانبينى و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثير نداشته باشد؛ چرا، تأثير دارد. شما مادى باشيد، يك جور علوم انسانى تنظيم ميكنيد. علوم انسانى ما برخاسته از تفكرات قرن پانزده و شانزده اروپاست. قبلا كه علوم انسانى اى وجود نداشته است؛ آنها آمده اند همين اقتصاد را، همين جامعه شناسى را در قرن هجدهم و نوزدهم و يك خرده قبل، يك خرده بعد تدوين كردند و ارائه دادند؛ خب، اين به درد ما نميخورد. @almorsalat 🔅اين علوم انسانى، تربيت شده و دانش آموخته خود را آنچنان بار مى آورد كه نگاهش به مسائل مبتلابه آن علم و مورد توجه آن علم، چه حالا اقتصاد باشد، چه مديريت باشد، چه تعليم و تربيت باشد، نگاه غير اسلامى است. ميبينيم همان شخص متدين در داخل دانشگاه كه فرض كنيد مديريت يا اقتصاد خوانده، هرچه با او درباره مبانى دينى اين مسائل حرف ميزنيم، به خرجش نميرود. نه اينكه رد ميكند، نه؛ اما آنچه كه شما در باب اقتصاد اسلامى با او حرف مي زنيد، با يافته هاى علمى او، با آن دو دوتا چهارتاهائى كه او در اين علم تحصيل كرده، جور در نمى آيد. 📚 بيانات در ديدار جمعى از اساتيد و فضلا و طلاب نخبه حوزه ى علميه قم در مدرسه فيضيه ى قم (02/ 08/ 1389) 📌 و جلسه 👇👇👇👇👇
💠 جایگاه و مزایای نظام اجتهادی امام خمینی (ره) در تولید علوم انسانی اسلامی 🔰 استاد علی فرحانی #اصول #پای_درس_استاد #علوم_انسانی_اسلامی #در_مدرسه_امام_خمینی @almorsalat 🔊🔊 #بشنوید 👇👇👇
استاد علی فرحانیnegahi-be-nazame-ejtehadi-emam@almorsalat.mp3
زمان: حجم: 5.98M
💠 جایگاه و مزایای نظام اجتهادی امام خمینی (ره) در تولید علوم انسانی اسلامی / اهمیت مباحث الفاظ علم اصول 🔰 استاد علی فرحانی @almorsalat
✳️وظایف حوزه های علمیه (3) ☣ وظایف اصلی 🔰شهید آیت الله مطهری 🔻آنچه در اين اوراق ذکر مي‌‌‌‌‌شود ارزش اين که نام طرح به آن داده شود ندارد، يک سلسله تذکرات است که به نظر نويسنده از نظر وظايف و مسئوليتها رسيده است و در اين اوراق يادداشت مي‌‌‌‌‌شود. 🔻اين وظايف را در دو بخش ذکر مي‌‌‌‌‌کنيم: بخش اول تحت عنوان وظايف اصلي و بخش دوم تحت عنوان وظايف فعلي. 🔻منظور از وظايف اصلي مجموع اموري است که ايده‌‌‌‌‌آل و کمال‌‌‌‌‌مطلوب در حوزه‌‌‌‌‌هاي علميه محسوب مي‌‌‌‌‌شود، که اگر اين حوزه‌‌‌‌‌ها در صدد برآمدند و امکانش را تحصيل کردند همه آنها را بايد انجام دهند، 🔻و منظور از وظايف فعلي مجموع کارهايي است که در حال حاضر شروع به آنها در امکان مدرسين عالي‌‌‌‌‌قدر فعلي حوزه علميه قم است. 🔻بديهي است که هر اندازه به حول و قوه الهي بر امکانات تدريجا افزوده شود، قسمتهايي از وظايف اصلي جزء وظايف فعلي قرار مي‌‌‌‌‌گيرد. 💢وظايف اصلي‌‌‌‌‌ 1. احياي همه علومي که هم اکنون جزء علوم اسلامي محسوب مي‌‌‌‌‌شود از تفسير، حديث، درايه، رجال، فقه، اصول، ادبيات، تاريخ اسلام، تاريخ ملتهاي مسلمان، کلام اسلامي، فلسفه اسلامي، عرفان اسلامي، اخلاق اسلامي، منطق اسلامي، با توجه به سير تحولي و تاريخي آنها و مشخص ساختن نقش شخصيتهايي که در پيشبرد اين علوم موثر بوده‌‌‌‌‌اند؛ يعني علاوه بر اين که خود اين علوم مشمول احياء و اصلاح و آرايش و پيرايش قرار مي‌‌‌‌‌گيرند، تاريخ تحول اين علوم نيز دقيقا مشخص مي‌‌‌‌‌شود. 2. حفظ و نگهداري و نگهباني مواريث فرهنگي اسلامي، اعم از علمي و فني، از طريق فهرست کردن و گردآوردن در حد امکان. 3. برقراري رابطه علمي با همه مراکز علمي اسلامي در کشورهاي عربي، آفريقايي، آسيايي، اروپايي و اطلاع از فعاليتهاي اسلامي در آن مراکز. 4. تقويت و ترويج زبان عربي در حد مکالمه کامل و استفاده وافي از هر نوع کتاب عربي به زبان معاصر. 5. آشنايي هر فرد لااقل با يک زبان خارجي در حد استفاده از کتابها و سخنرانيها. 6. ادبيات فارسي در جنبه‌‌‌‌‌هاي ارتباط با فرهنگ اسلامي و شناختن زبان فارسي به عنوان زبان دوم اسلامي. 7. آشنايي با علوم انساني جديد از قبيل روان‌‌‌‌‌شناسي، جامعه‌‌‌‌‌شناسي، جغرافي جهاني، تاريخ جهاني، در حد بيگانه نبودن. 8. اطلاع بر فلسفه اخلاق، تعليم و تعلّم مکاتب اخلاقي گوناگون قديم و جديدو مقايسه با اخلاق اسلامي، در حد اجتهاد و تخصص. 9. اطلاع بر فلسفه تاريخ و تعليم مکاتب مختلف اين فلسفه و روشن ساختن فلسفه تاريخ از نظر قرآن، در حد اجتهاد و تخصص. 10. اطلاع بر مکاتب و سيستمهاي اقتصادي جهان و تعليم و تعلّم آن مکاتب و روشن ساختن اصول اقتصاد اسلامي، در حد تخصص و اجتهاد. 11. شناخت ماهيت تمدن و فرهنگ اسلامي توأم با مقايسه با همه تمدنها و فرهنگهاي ديگر و روشن ساختن اصالت آن و مميزات آن و معرفي روح اين فرهنگ. 12. تاريخ اديان در حد آشنايي و بيگانه نبودن و احيانا در حد تخصص و اجتهاد. 13. تعليم مکتبهاي رايج الحادي معاصر به صورت بسيار دقيق از قبيل مارکسيسم، اگزيستانسياليسم، نهيليسم و غيره و نقد آنها با موازين اسلامي. 14. تعليم مکاتب حقوقي قديم و معاصر و مقايسه با حقوق اسلامي به عنوان حقوق تطبيقي. 15. فلسفه تطبيقي بر اساس تعليم زنده‌‌‌‌‌ترين مکاتب فلسفي معاصر و مقايسه با فلسفه اسلامي. 16. منطق تطبيقي بر اساس تعليم روشهاي منطقي جديد، بالخصوص منطق سمبوليک و مقايسه با منطق اسلامي. 17. سيره نبوي و سيره ائمه اطهار عليهم السلام به صورت تحليلي و تفسيري. 18. مسائل قرآني شامل تاريخ نزول آيات و سور، اعجاز قرآن، محکم و متشابه قرآن، ناسخ و منسوخ قرآن، معارف قرآن و غيره. 19. نقش اساسي شيعه در علوم و فرهنگ اسلامي. 20. تاريخ جهادهاي علمي و اخلاقي و اجتماعي شيعه. 21. بحثهاي مربوط به امامت، خصوصا با توجه به انحرافات جديد. 22. اثبات امامت به طور عام و امامت هر يک از ائمه به نحو خاص (جزء کلام است). 23. مسائل مربوط به وحي و نبوت و اثبات علمي بودن وحي (جزء کلام است). 24. مسائل مربوط به معاد (مندرج در کلام است). 25. مسائل مربوط به توحيد (مندرج در کلام است). 26. رشته‌‌‌‌‌اي شدن و تخصصي شدن [علوم اسلامي‌‌‌‌‌] به علوم ادبي، تاريخي، اصول ديني، فروع دینی و غیره. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران ص 205 @almorsalat
✅وظایف حوزه های علمیه (2) 💢خروج از انزوای حقارت آمیز 🔰 شهید آیت الله مطهری 🔹نکته‌‌‌‌‌اي که ضرورت دارد از آغاز مورد توجه قرار گيرد اين است که هرگونه تجديد نظر و تحول در برنامه‌‌‌‌‌هاي حوزه‌‌‌‌‌هاي علميه بايد بر اساس همان فرهنگ غني و قديم اسلامي و ادامه همان راه و تسريع در حرکت آن و آفت‌‌‌‌‌زدايي از آن بوده باشد. 🔹همين فرهنگ که از جوهر حياتي نيرومندي برخوردار است و متأسفانه در اثر غفلت پاسداران آن، قسمتهاي مهمي از آن به فراموشي سپرده شده و دچار زنگ‌‌‌‌‌زدگي شده و قسمتهايي از آن به نوعي آفتها دچار شده، بايد از نو احياء شود و از عناصري که فرهنگهاي جديد به وجود آورده‌‌‌‌‌اند تغذيه کند و مسير رشد و توسعه و تکامل خود را طي نمايد. 🔹لازم به تأکيد است که هر گونه تجديد نظر مبني بر جايگزين ساختن يک فرهنگ ديگر به جاي فرهنگ اصيل هزار و سيصد ساله اسلامي، خيانت به اسلام و مسلمين است و نتيجه‌‌‌‌‌اي جز کشاندن امت اسلامي به دامن فرهنگ و تفکر بيگانه شرقي يا غربي، چپ يا راست ندارد. 🔹خوشبختانه تحولات جديد و پيشرفتهاي علوم جديد ضمن اين که مسئوليتها را دشوارتر و سنگين‌‌‌‌‌تر کرده، فرصتهاي بسيار مناسبي نيز به وجود آورده و اصالت فرهنگ اسلامي را روشن‌‌‌‌‌تر و زمينه شکوفايي آن را فراهم‌‌‌‌‌تر کرده است. 🔹حوزه‌‌‌‌‌هاي علميه ما اگر از محدوديتهاي مصنوعي که خود براي خود به وجود آورده‌‌‌‌‌اند خارج گردند و با استفاده از پيشرفت علوم انساني جديد به احياي فرهنگ کهن خود و آراستن و پيراستن آن بپردازند و آن را تکميل نمايند و به پيش سوق دهند (که آمادگي تکامل و پيشروي دارد) مي‌‌‌‌‌توانند از اين انزواي حقارت‌‌‌‌‌آميز علمي خارج شوند و کالاهاي فرهنگي خود را در زمينه‌‌‌‌‌هاي مختلف معنوي، فلسفي، اخلاقي، حقوقي، رواني، اجتماعي، تاريخي با کمال افتخار و سربلندي به جهان دانش عرضه نمايند. 🔹بديهي است که انجام چنين رسالت مقدسي نيازمند به شوراها و طرحهاي متعدد، هر کدام براي مدت معين است. 📚آینده انقلاب اسلامی ایران ص 203 @almorsalat 🌐ادامه دارد....
♻️ وظایف حوزه های علمیه (4) ✳️وظايف فعلي‌‌‌‌‌ 🔰شهید آیت الله مطهری 💢 آنچه فعلا در امکان آقايان مدرسين است و از هم اکنون بايد شروع به کار شود: 1. کلام جديد. با توجه به اين که کلام علمي است که دو وظيفه دارد: يکي دفاع و ردّ شبهات و ايرادات به اصول و فروع اسلام، و ديگر بيان يک سلسله تأييدات براي اصول و فروع اسلام (کلام قديم تماما متوجه اين دو قسمت است) و با توجه به اين که در عصر ما شبهاتي پيدا شده که در قديم نبوده و تأييداتي پيدا شده که از مختصات پيشرفتهاي علمي جديد است و بسياري از شبهات قديم در زمان ما بلاموضوع است همچنان که بسياري از تأييدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، از اين رو لازم است کلام جديدي تأسيس شود. 🔺در کلام جديد حداقل مسائل زير مورد بحث قرار مي‌‌‌‌‌گيرد: الف. فلسفه دين، علل پيدايش آن از نظر روان‌‌‌‌‌شناسان و جامعه‌‌‌‌‌شناسان، نظريات مختلفي که در اين زمينه داده شده و همه نقض و طرد شده است، مسئله فطرت ديني و بحث عميق انساني درباره فطرت و فطريات، آينده دين و مذهب، مهدويت در اسلام. ب. وحي و الهام از نظر علوم رواني جديد (مسئله نبوت). ج. بررسي مجدد ادلّه توحيد با توجه به ايرادات و شبهاتي که ماديين جديد بر براهين توحيد از آن جمله برهان نظم و برهان حدوث و برهان وجوب و امکان و غيره کرده‌‌‌‌‌اند و با توجه به تأييدات جديد در همه آن زمينه‌‌‌‌‌ها، و همچنين بحث اساسي درباره شبهات ماديين در همه زمينه‌‌‌‌‌ها خصوصا در زمينه عدل الهي و عنايت الهي. د. بحث امامت و رهبري از جنبه اجتماعي با توجه به مسائل مهمي که امروز در مسائل مربوط به مديريت و رهبري گفته شده است و با توجه به مسائل مربوط به جنبه معنوي امامت و انسان کامل در هر زمان. ه. مسائل خاص حضرت رسول و قرآن و شبهاتي که در اين زمينه شده است. 2. فلسفه تاريخ با توجه به مکاتب قديم و جديد از نظريه ابن خلدون گرفته تا نظريه توين‌‌‌‌‌بي در زمان حاضر و مخصوصا نظريه مارکسيسم. در اين بخش، ازاسلام و مقتضيات زمان نيز بحث مي‌‌‌‌‌شود. 3. فلسفه اخلاق مشتمل بر بيان همه فلسفه‌‌‌‌‌هاي اخلاق قديم و جديد، مذهبي و غيرمذهبي و تدوين يک فلسفه اخلاق متقن اسلامي و به طور کلي بحثي در تعليم و تربيت اسلامي. 4. اقتصاد اسلامي با تبيين مشخصات اقتصاد سرمايه‌‌‌‌‌داري و اقتصاد سوسياليستي و وجوه اشتراک و افتراق اقتصاد اسلامي با هر يک از آنها. 5. فلسفه اجتماع از نظر تطبيقي و بيان اصول اجتماعي اسلام و جامعه ايده‌‌‌‌‌آل اسلامي. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران ص 207 @almorsalat
💢 تحجر فقهی و فقیه متحجر 🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای 💠 اين است كه، كسى كه مى خواهد كار بزرگى را با اين عظمت(انقلاب اسلامی) انجام دهد، نتواند و لوازم هر لحظه لحظه زندگى يك ملت را از قرآن بشناسد و بخواهد در يك وضعيت ايستا و بدون انعطاف، حكم نمايد و كار كند و پيش برود. اين، امكانپذير نيست. 💠معناى آن است كه، كسى كه مى خواهد از مبانى اسلام و اسلام، براى بناى جامعه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا نمايد و نتواند كشش طبيعى احكام و معارف اسلامى را، در آن جايى كه قابل كشش است، درك كند و براى نياز يك ملت و يك نظام و يك كشور كه نياز لحظه به لحظه است، نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه دهد. اين، بلاى بزرگى است. 💠اگر در رأس نظامهاى سياسى اى كه براساس اسلام، يا تشكيل شده است، يا در آينده تشكيل خواهد شد، چنين روحيه اى وجود داشته باشد، يقيناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لا يزال معارف و احكام اسلامى نخواهند توانست جامعه را پيش ببرند. 💠امام، خود را از اين آفت مبرّا كرد. به خاطر طول سالهايى كه فقهاى شيعه و خودِ گروه شيعه، در دنياى اسلام به قدرت و حكومت دسترسى نداشتند و ، يك فقهِ غير حكومتى و فقهِ فردى بود، امام بزرگوار، فقه شيعه را به سمت كشاند. 💠همچنان كه اهل فن اطّلاع دارند، در ميان كتب فقهى شيعه، بسيارى از مباحثى كه مربوط به اداره كشورند مثل مسأله حكومت، مسأله حسبه و چيزهايى كه با كارهاى جمعى و داشتنِ قدرت سياسى ارتباط پيدا مى كند چند قرن است كه جايشان خالى است. بعضى از آنها، از اوايل هم در كتب فقهى شيعه، مورد تعرّض قرار نگرفته است؛ مثل همين مسأله حكومت. بعضى مسائل مثل مسأله جهاد كه يك مسأله اساسى در فقه اسلام است چند قرن است كه از كتب فقهى استدلالى شيعه، بتدريج كنار گذاشته شده و در اغلب كتب فقهى استدلالى، مورد توجه قرار نگرفته است. علّت هم معلوم است. فقهاى شيعه، در اين مورد تقصير يا قصورى نكرده اند. براى آنها، اين مسائل مطرح نبوده است. شيعه، حكومت نداشته است. فقه شيعه، نمى خواسته است جامعه سياسى را اداره كند. حكومتى در اختيار او نبوده است كه جهاد بخواهد آن حكومت را اداره كند و احكامش را از كتاب و سنّت استنباط نمايد. لذا فقه شيعه و كتب فقهى شيعه، بيشتر بود؛ فقهى كه براى اداره امور دينى يك فرد، يا حدّ اكثر دايره هاى محدودى از زندگى اجتماعى، مثل مسائل مربوط به خانواده و امثال آن كاربُرد داشت. 💠شايد بشود به جرأت گفت كه فقه شيعه، عميقترين فقه هاى اسلامى است. يعنى كتب فقهىِ فقهاى اماميّه، از لحاظ عمق، از همه كتب فقهى اى كه ما ديده ايم، به طور معدّل عميقتر و دقيقتر است؛ امّا اين مباحث و اين گرايش در زمينه هاى مختلف، در آن وجود نداشته است. 💠امام بزرگوار، فقه شيعه را از دورانى كه خود در تبعيد بود، به سمتِ و فقه حكومتى و فقهى كه مى خواهد نظام زندگى ملتها را اداره كند و بايد پاسخگوى مسائل كوچك و بزرگ ملتها باشد، كشاند. اين، يعنى نقطه مقابل آن آفتى كه گفتيم است. حتّى در اواخر سالهاى عمرِ بابركت امام بزرگوار، مسائلى كه به ظاهر جزئى مى نمود اما با توجّه به اينكه يك خط و يك سَمتگيرى را به فقهاى شيعه نشان مى داد، بسيار مهم بود پيش آمد و ايشان بازهم نشان داد كه آن كسى كه مى خواهد نظام را اداره كند؛ آن فقهى كه مى خواهد يك ملت يا مجموعه عظيمى از انسانها و ملتها را اداره كند، بايستى بتواند را بشناسد و پاسخ هر نيازى را در هنگام آن نياز، به آن بدهد و نمى تواند در زمينه هاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و همه مسائلِ زندگى مردم، نقطه اى را بى پاسخ بگذارد. (76.03.14) @almorsalat