eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.6هزار دنبال‌کننده
991 عکس
275 ویدیو
114 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مهدی نصیری
دیدگاههایی از روشنفکران در باره انقلاب در سالهای ۵۷ و ۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلم کمتر دیده شده مرحوم امام در فرودگاه پاریس جهت حرکت به سمت ایران.
borna9-98.pdf
3.41M
مسئلۀ اجتماعی مسکن شماره بالا از نشریۀ دانشجویی «بُرنا»، نشریۀ انجمن علمی دانشجویان برنامه‌ریزی اجتماعی دانشگاه تهران (@socialplanning_ut)، به مدرسۀ تابستانی مطالعات انتقادی شهری اختصاص یافته که در تابستان امسال با تمرکز بر مسئلۀ مسکن از سوی مرکز تحقیقات مسکن و شهرسازی برگزار شد. در این مدرسه، فرانک میرآفتاب، سعید مدنی، پرویز صداقت، و علی طیبی بحث‌هایی را تحت عنوان‌های «پژوهش انتقادی و مناسبات قدرت»، «مسکن؛ خانه یا سرمایه؟»، «بررسی شکل‌گیری جنبش حق مسکن در ایران و جهان»، و «میراث فرهنگی؛ بلای جان هویت محله‌ای» ارائه کرده‌اند و در میزگرد نهایی مدرسه نیز، کارشناسان این حوزه روند تحولات سیاست‌گذاری مسکن در ایران را بررسی کرده‌اند. همچنین در ایام برگزاری مدرسه بازدیدهای میدانی از محله‌های ده‌ونک و عودلاجان انجام شده است. @satliyat
4_5920468712225244270.pdf
709.5K
📚 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗 انقلاب یتیم: معنای اکتبر ۱۹۱۷ نقد اقتصاد سیاسی ✍🏻 نویسنده: الکس کالینیکوس 📝 مترجم: بهرنگ نجمی οـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @teghtesadi
ما اهل محله هایی هستیم که به آن می گویند. قریب به ده سال است که همه مسئولین کشوری و شهری حق خود می دانند که محله های زندگی ما را که ده ها سال برای ساخت اجزاء آن کار کرده ایم به تبدیل کنند و یا مجوز سازی های عظیم در آنها بدهند. خانه پدرم در محله ای است که همه اش هتل و مسافرخانه شده و خانه برادرم در محله ای است که اش را پیاده راه کرده اند. درد آنجاست که اهل محل می ایستند تا همه اتفاقات بیافتد، کوچه ها شلوغ و شود و دست آخر شهرداری با شکم سیری بیاید و یکی دو تا را یک طرفه کند و بعد که مسیرها محدود شد، آن وقت اهل محل بیایند هایشان را سر هم خالی کنند و با ماشین بیایند و مسئولین و همدیگر را در ترافیک کنند! دیشب ساعت دوازده شب داشتم برادرزاده هایم را می بردم خانه شان. من یک هستم و با پشت فرمان ماشین می نشینم. هیچ حقی برای خودم نمی بینم که خلاف بروم. بخاطر همین گاهی نیم ساعت باید مسیرم را دور کنم تا از خیابانی وارد محل شوم که خلاف جهت معین شده توسط تابلوهای شهرداری نباشد. حتی یک بار برای اینکه در محل خلاف نروم، توی کوچه دنده عقب رفتم، اما با تیرچراغ برقی که در آینده های بغل پیدا نبود تصادف کردم. به قیمت دو سال پیش، هفتصد هزار تومان پول دادم و نزدیک به دو میلیون هم افت قیمت ماشین داشتم. اما باز هم حق خود نمی بینم که خلاف بروم. حال اهل محل!ً اهل محل همه فریادهایشان را از این وضعیت نابسامان سر هم می کشند، نه سر مدیریت شهری که زندگی آنها را تاکسیدرمی کرده و ناملایمات آنها برایش اصل مهم نیست. داشتم می گفتم. دیشب ساعت دوازده شب داشتم برادرزاده هایم را میرساندم خانه شان. بعد از کلی چرخ وا چرخ برای اینکه خلاف نروم، توی کوچه آخر، یک ماشین مدل بالا با یک راننده بالای پنجاه سال، و از تنها کوچه ای که می شد بیرون رفت، بیرون آمد و جلوی من پیچید و از من خواست که دنده عقب برگردم تا او بتواند مسیر یکطرفه را خلاف برود و احتمالا کلی در زمان صرفه جویی کند. با اشاره گفتم مسیر به نفع من یک طرفه است، شما باید مسیر را باز کنید و راه باز کردن مسیر را هم به او نشان دادم. اینجا بود که سر از ماشین بیرون آورد و با صدای بلند گفت: «من اهل همین محل هستم و میدانم که دارم چی می گم، دنده عقب برو تا من رد شوم.» اینجور موقع ها همه بیماری های اجتماعی ام بیرون می زند. واقعا نمی دانم باید گذشت کنم یا حرف بزنم؟ یادم می آید که هیمن آدمها، آن روزهایی که شهوت جذب گردشگر، محله را اینطور نابود می کردند، سعی می کردم با اهل محل صحبت کنم تا جلوی این خطا را بگیرند، اما کسی حوصله نمی کرد. امروز هم من از معدود کسانی هستم که به قانونی که محصول کوتاهی جمعی ماست تمکین می کنم، آن وقت این آدم به راحتی توی صورت من نگاه می کند و می گوید دنده عقب برگرد تا من بتوانم خطاهایی که در صیانت نکردن از زندگی روزمره داشته ام را با زرنگ بازی دور بزنم. پی نوشت: دیشب از آن شب هایی بود که نتوانستم گذشت کنم. زرنگ بازی این پیرمرد حسابی آتشم زده بود. ماشین را خاموش کردم و ساکت نشستم و تماشا کردم. حتی از ماشین پیاده شدم و رفتم دنبال خرید. از توی ماشین فرزندان جوان راننده ام کردند. مطمئنم تا چند روز و چند ماه و چند سال خاطره این از ذهنشان نخواهد رفت و شاید اصلا دیدشان نسبت به طلبه ها شود!! اما واقعا دید مثبت این آدمها به چه درد می خورد؟ چطور می توانم به آنها توضیح دهم که من برای همین یک صحنه چقدر وقت و هزینه دادم و آنها با زرنگ بازی یک ثانیه ای، چطور همه این دردها را زنده کرده اند؟ً! چطور در چند ثانیه برای آنها تصویر یک طلبه را توضیح دهم؟ میدانم که شدنی نیست. و می دانم که همیشه، بهتر است، اما گاهی اوقات نمی توانم خودم را برای گذشت آماده کنم. @teghtesadi
احتمالا به زودی #کرونا به یک موضوع و مساله برای #علوم_انسانی_و_اجتماعی بدل خواهد شد و دیگر نخواهیم گفت که این مساله یک موضوع #تخصصی برای دانش درجه دویی مثل #پزشکی است (پزشکی از این جهت درجه دواست، که در اصل مهارت #نسخه نویسی مبتنی بر #علوم_زیستی است)! توضیح می دهم. @teghtesadi
احتمالا به زودی به یک موضوع و مساله برای بدل خواهد شد و دیگر نخواهیم گفت که این مساله یک موضوع برای دانش درجه دویی مثل است (پزشکی از این جهت درجه دواست، که در اصل مهارت نویسی مبتنی بر است)! توضیح می دهم. 👇 1- سالهاست ها، از این تصمیم در فضای خبر می دهند که نمی تواند همه این جمعیت حمایت کند و باید به فکر بود. آنها استناد به می کنند، که اولین رساله اقتصاد سیاسی مدرن است. تحلیل مالتوس موقتا با رشد کنار گذاشته شد اما موضوع آن هیگاه منتفی نشد. انتی گلوبالیست ها معتقدند، بر روی ، اگر بخواهد آرمان و را حفظ کند، در نهایت با زنده ماندن کمتر از یک میلیارد نفر امکان ادامه حیات دارد و دیر یا زود باید این تصمیم را بگیرد و همانطور که مالتوس گفته است، چه بهتر که حذف شوند. 2- از فضای تخیلی ضدجهانی سازی ها که بگذریم،باز هم برای ما علوم انسانی و اجتماعی ها مهم است. کرونا دارای یک خاصیت ویژه است که ممکن است را بالاجبار بهم بزند! کرونا ویروسی است دو قابلیت و بالا! یعنی فرض کنید، سرعت تغییرش کمی کمتری شود اما سرعت انتشارش چند صد برابر شود! لذا اگر هنوز برای ایدز به ایده ای درمانی دست پیدا نکردیم، کرونا نیز چنین است با این تفاوت که امکان تکثیر آن دیگر به یک موقعیت خاص محدود نمی شود، بلکه در انسانها نیز قابل تکثیر است و حتی اگر میزان کشتار آن پایین باشد، اما زندگی اجتماعی را حتما مختل خواهد کرد! حال اگر به این زودی ها ایده جدی مبتنی بر علوم زیستی پیدا نشود، ممکن است مثل چین مدتی مردم را قرنطینه کنیم، اگر اگر باز هم جهش پیدا کرد و قبل از جهش بعدی هیچ ایده ای برای کنترل آن پیدا نشود، آنگاه ممکن است راه حل در علوم اجتماعی دنبال شود! شاید مجبور باشیم برای مدتی از این های و و متکی بر دل بکنیم و دوباره به فضاهای ، و از هم تر بازگردانیم.... 3- می دانم که حرفهایم کمی شبیه است، اما به هر حال فراموش نکنید که رسانه و روش های کنترلی آن، آنقدر قوی هستند که ما را مثل آنقدر آرام به جوش بیاورند که تنها وقتی متوجه تغییرات جدید شویم که شده ایم @teghtesadi
هدایت شده از اندیشه مقاومت
⭕️ سیستم انتخاباتی شوراهای شهر و مجلس در ایران غیردمکراتیک است ✍️ عبدالله شهبازی، مورخ و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر 🔹نظام انتخاباتی ایران برای تعیین نمایندگان مجلس و شوراهای شهر کاریکاتوری است از نظام پارلمانی و شورایی در غرب جدید. کسانی که در زمان مشروطه این سیستم را تعبیه کردند بدون شناخت ساختارهای کهن ایرانی از «پارلمنت» غربی تقلیدی سطحی کردند. 🔹خانم آن لمبتون تحقیقی درباره ساختارهای سیاسی سنتی در ایران پس از اسلام، بویژه دو نهاد «رئیس» عصر سلجوقی و «کلانتر» عصر صفوی، منتشر کرده است. این مقاله، و تحقیقات مشابه، نشان می‌دهد که ایرانیان در گذشته دارای ساختارهای سیاسی کارآمدی بودند منتخب واحدهای اجتماعی کوچک که امور این واحدها را اداره می‌کردند. بزرگان صنوف و محلات در شهرها نماینده مردم خود در مقابل حکومت و بالعکس نماینده حکومت در نزد مردم خود بشمار می‌رفتند. 🔹در غرب، از آنجا که پارلمان ادامه ساختارهای سیاسی سنتی است، نظام انتخاباتی نزدیکتر است به مفهومی که از «وکیل» در اسلام می‌شناسیم. به این معنا که «وکیل» برگزیده حوزه‌های انتخاباتی کوچک است؛ یعنی فردی است که در محله‌ای زندگی می‌کند، در نزد مردم آن محله شناخته شده است و با انتخاب‌کنندگانش رابطه مستقیم دارد که او را می‌شناسند و سوابقش را می‌دانند و طبعاً منتخب باید در برابر انتخاب‌کنندگان مسئول و پاسخگو باشد. 🔹پدیده‌ای بنام «نماینده لندن» یا «نماینده نیویورک» وجود ندارد. در لندن با نمایندگان ۳۳ «بارو» (محله دارای حوزه انتخابیه مستقل) سروکار داریم و کلان‌شهر نیویورک به ۵ «بارو» (محله بزرگ) تقسیم می‌شود که مشتمل بر ۵۱ حوزه انتخابیه (محله کوچک) است. بعکس، در ایران با پدیده‌ای بنام «نماینده تهران» یا «نماینده شیراز» مواجهیم 🔹کلان‌شهرهای نوظهور و فاقد ساختار هم در اروپای سده نوزدهم میلادی، که ناگهان با «انفجار جمعیتی» مواجه شد، و هم در جوامع امروزی در «جهان پیرامونی» که با پدیده فوق دست به گریبانند، به سادگی می‌توانند به کانون آشوب‌های مهیب شهری تبدیل شوند. 🔹برگزاری انتخابات در مقیاس کلان‌شهرهای بی‌ریخت، یعنی فاقد ساختار جاافتاده مبتنی بر محله، مانند چکش زدن بر بمبی بزرگ و مخرب است زیرا در هر زمان می‌تواند به شورش‌های شهری عظیم بینجامد. 🔹انتخابات در مقیاس محله‌ای این «تهدید امنیتی» را به شدت کاهش می‌دهد. 🔹مفاهیمی چون مشارکت و نظارت و پاسخگویی و غیره در سطوح خُرد و کوچک اجتماعی معنی واقعی می‌دهد. در فضای کلان، دمکراسی با پوپولیسم آمیخته می‌شود و نماینده مجلس یا شورای شهر ظاهراً در مقابل انبوه میلیونی انتخاب‌کنندگانش مسئول است در حالی که امکان واقعی برای پیوند و ارتباط مستقیم میان او و انتخاب‌کنندگان وجود ندارد./ کانال عبدالله شهبازی @andisheh_moghavemat
🔴 *یادداشتی بدون عنوان درباره کرونا* 🖌محسن دنیوی(دکتری فلسفه علم) 1⃣ از 3⃣ (هر چه سعی کردم عنوانی انتخاب کنم، نشد که نشد.) 🔺آیا ویروس کرونا در جهان وجود داشته است و ما اکنون آن را کشف کرده ایم و یا پدیده نوظهور است که قبلا وجود نداشته و تازه به وجود آمده است؟ وقتی ما چیزهایی را کشف نمی‌کنیم، آیا آنها پیش از کشف ما وجود داشته¬اند یا وجود نداشته‌اند؟ چطور می‌توانیم به این سوال پاسخ دهیم؟ ابتدایی ترین پاسخ این است که وجود داشته اند و فقط توسط انسان کشف نشده اند و علم ما توان شناخت آن ناشناخته را نداشته است. اگر فرض بگیریم که وجود داشته‌اند، پس چرا ما موفق به کشف آن نشده بودیم؟ با توجه به سیری ناپذیری ساینس(علم جدید) برای شناخت ناشناخته‌های جهان، ممکن است این ویروس قبلاً وجود داشته باشد و ثبت نشده باشد؟ بعید به نظر می‌رسد. پس فرض دوم تقویت می‌شود که این ویروس وجود نداشته و پدیده ای جدید است. هرچند نمونه هایی شبیه به آن قبلا ثبت شده ولی قطعا این مورد مشخص که به نام کووید 19 آن را صدا می زنیم ثبت نشده است. چطور واقعیتی جدید به جهان اضافه شده است؟ 🔺چه فرض بگیریم که این ویروس در آزمایشگاه ایجاد شده و حمله ای بیولوژیک به اقتصاد چین بوده است و چه فرض کنیم که این ویروس به طور اتفاقی در اثر نحوه تعامل خاصی میان انسان و حیوان در بازار فروش حیوانات زنده در شهری در چین ایجاد شده و یا حتی اگر داستان ایجاد این ویروس از طریق خوردن سوپ خفاش را بپذیریم، در همه این موارد پای مساله به فراتر از علوم طبیعی تجربی مانند پزشکی و زیست و شیمی می رود و پای علوم انسانی و اجتماعی به میان می آید. در فرض اول یعنی تولید آزمایشگاهی، مناسبات قدرت در جهان به نحوی است که ساینتیستها را به خدمت می‌گیرد تا ویروسی مرگبار را ایجاد کنند و از آن برای تضعیف یک دشمن یا ساختار اقتصادی استفاده کنند. در این فرض، دانشمندان زیست شناسی، شیمی، علوم آزمایشگاهی و به ویژه رشته های مختلف پزشکی مانند بیماری های عفونی و برخی دیگر از تخصص ها باید نقش آفرینی کرده باشند تا این ویروس با امکان موتاسیون در تجربه ای آزمایشگاهی اتفاق افتاده باشد. این تجربه دیگر نه از جنس مشاهده برای کشف قوانین علمی است و نه حتی تجربه برای توجیه نظریه ای علمی، بلکه مدل سازی ویروسی است که شباهت هایی به هم خانواده های خود دارد اما با آنها متفاوت است و برخی فاکتورها برای اثربخشی بیشتر آن در نظر گرفته شده است. درست مثل وقتی که در بخش تحقیق و توسعه اپل یا مایکروسافت برای ساخت نسخه ای جدید از کامپیوترهای شخصی طراحی صورت می گیرد و برنامه ریزی می شود که چه مقدار سرعت دستگاه جدید را باید افزایش داد و یا مثلا حجم حافظه آن چقدر باید بیشتر باشد. در این فرض هم طراحان این سلاح مرگبار بیولوژیکی، روی میزان و سرعت شیوع، راه های انتقال و قدرت آسیب رسانی ویروس بر دستگاه تنفسی انسان کار کرده اند و با دستکاری ژنوم ویروس موفق به خلق و یا تولید آن شده اند. بیایید مقدمه یک مقاله علمی درباره ویروس ایدز را که توسط پژوهشگران گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه تهران نوشته شده با هم مرور کنیم: نشانگان کمبود ایمنی اکتسابی (Syndrome Immunodeficiency Acquired) در اثر آلودگی بـه ویروسـی از خـانواده لنتـی ویـروسهـا (Viruses Lenti) بـه نـام ویـروس نقـص ایمنـی انـسان (Virus Immunodeficiency Human) ایجاد می شود. این بیماری برای نخستین بار در سال 1981 کشف شد و از آن زمان تاکنون میلیـونهـا انـسان در سراسـر جهان جان خود را از دست داده اند. در ایران تاکنون بیش از شانزده هزار فرد آلـوده بـه HIV شناسـایی شـده انـد و تعـداد مبتلایان به آن هر روز در حال افزایش است؛ علت عمـده مـرگ و میـر مبتلایـان بـه ایـن بیمـاری، ابـتلا بـه عفونتهـای فرصت طلب و سرطانهـای متفـاوت بـه دلیـل تـضعیف شـدید سـامانه ایمنـی بـدن اسـت. پیـشرفتهای اخیـر در زمینـه زیست شناسی مولکولی درک دانشمندان را از ساختار مولکولی و نحوه بیماری زایی این ویروس افزایش داده است و امید آن می رود که پیشرفت شتابنده علم در سالیان نه چندان دور، منجر به ابداع روشهای مؤثر درمان ایـن بیمـاری شـود. 🔺به جملات دقت کردید؟ از 1981 یعنی دهه های انفجار تکنولوژیک جهان در سالهای پس از جنگ دوم جهانی کشف شده و از آن زمان تاکنون میلیونها انسان جان خود را بر اثر این ویروس از دست داده اند! آیا پیش از 1981 هم میلیونها انسان می مردند و ما علت مرگ آنها را نمی دانستیم و یا توضیحی دیگر درباره مرگ آنها داشتیم و بعدا متوجه شدیم که آنها ایدز داشته اند؟ آیا پس از کشف، سرعت و میزان ابتلا به این بیماری افزایش یافته است؟ اما چرا و چگونه؟ کشف یک پدیده چرا باید اثربخشی آن در زندگی ما را افزایش دهد؟ ادامه دارد... @teghtesadi
🔴 یادداشتی بدون عنوان درباره کرونا 🖌دکتر محسن دنیوی (دکتری فلسفه علم) 2⃣ از 3⃣ اگر این بیماری قبلا بوده است پس کشف آن نباید تاثیری در عملکرد آن داشته باشد، بلکه برعکس با کشف و روشن شدن آن ما باید بتوانیم بهتر آن را کنترل کنیم؛ اما اگر منظور از کشف، چیزی است که به رفتار و کنش انسانی ما مربوط است و ما دستکاری در جهان کرده ایم، این موضوع دیگری است. 🔺اجازه دهید از این داستان های تخیلی و هالیوودی فاصله بگیریم و به فرض دوم بپردازیم که این ویروس در اثر هم زیستی و یا نحوه زیستن خاص و تغذیه خاص مردمان ناحیه ای از چین ایجاد شده است. اولا باید دید این نحوه زیستن جدید بوده است و مثلا این وضعیت سابقه ای در تاریخ چین نداشته است. اگر سابقه داشته، چرا این ویروس قبلا ایجاد نشده است. اگر فرض بگیریم که وضعیت جدیدی است، این وضعیت جدید زندگی چرا و چگونه به وجود آمده که منجر به شکل گیری چنین ویروس خطرناکی شده است؟ شاید در اینجا دیگر از یادداشت خسته شوید و این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که هدف نویسنده چیست و اصلا این آسمان و ریسمان بافتن ها برای چیست؟ هدف از سوالات و فرضهایی که با هم مرور کردیم دو نکته است: 1. در ماه های ابتدایی سال 2020 میلادی و ماه پایانی سال 1398 هجری شمسی، ایرانیان نسبتاً مسلمان نسبتاً مدرن، به مانند هشتاد و چند کشور دیگر جهان، گرفتار مشکلی با ابعاد جهانی شده اند(مثل همیشه ایران در صدر اخبار است که این هم ماجرایی است!) و آنقدر ابعاد پزشکی مساله پررنگ است و آنقدر مسائلی مانند بهداشت عمومی، قرنطینه سازی بیماران، شیوه های کنترل و مدیریت بحران، پیشگیری از شکل گیری اپیدمی، تولید و توزیع اقلام بهداشتی، روحیه بخشی به کادر درمانی، تجهیز و تخصیص بیمارستانهای اختصاصی و ...به طور مرتب و روزانه تکرار می شود که پرداختن به وجوه انسانی و اجتماعی مساله کاملا مورد غفلت است و هیچگاه نیز فرصت نخواهد شد که باز گردیم و مساله را مرور کنیم. 🔺همانگونه که هیچگاه راجع به آنفلوآنزای خوکی که در سال 2009 بروز کرد و جهان را در وضعیت ترسناکی قرار داد بازنگشتیم و به آن نپرداختیم. در آن سال، سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که آنفلوآنزای خوکی در مناطق مختلف جهان در حال پیشروی است. این سازمان با اعلام مرحله ۵، وضعیت هشدار اعلام کردند که شیوع جهانی آنفلوآنزای خوکی امری حتمی خواهد بود. این اولین بار بود که سازمان بهداشت جهانی وضعیت هشدار خود را به مرحله ۵ ارتقا می‌داد که یک مرحله مانده تا وضعیت قرمز است و نشان دهنده اینکه اپیدمی جهانی این بیماری حتمی است. در همان زمان در آگوست 2009، دویچه وله آلمان اینگونه تیتر زد: احتمال مرگ ۹۰ هزار آمریکایی به دلیل ابتلا به آنفلوآنزای خوکی! معاون دبيركل سازمان بهداشت جهاني اعلام كرد در صورت شيوع بيماري آنفلونزاي خوكي يك سوم جمعيت جهان به اين بيماري مبتلا مي شوند. در همان ایام نیز اولین مورد در ایران شناسایی شد و دكتر گويا(رئیس مرکز مدیریت بیماری های واگیر وزارت بهداشت در حال حاضر که آن زمان هم در وزارت بهداشت مسئولیت داشته‌اند) درسمينار آنفلوآنزاي خوكي که در انستيتو پاستور ايران برگزار شد، با اشاره به ورود آنفلوانزاي خوكي به فاز 6 پاندمي اعلام کردند: طبق برآوردها طي دو سال، احتمالا حدود 10 ميليون و 500 هزار نفر تا 24 ميليون در كشورمان به اين نوع آنفلوآنزا مبتلا مي شوند که از اين تعداد 525 هزار تا يك ميليون و 225 هزار نفر نياز به بستري دارند و برآورد مي‌شود حدود 105 هزار تا 245 هزار نفر جان خود را از دست بدهند( August 2009). 🔺نه در مقیاس جهانی و در نه در ایران چنین اتفاقاتی نیفتاد. اما به لحاظ زمانی وقتی تقارن این اپیدمی جهانی از مکزیک را با بحران مالی آمریکا در نظر می¬گیریم، ابعاد انسانی و اجتماعی مساله صورت دیگری به خود می گیرد. بحران مالی ۲۰۰۷–۲۰۰۸ که به بحران مالی جهانی و بحران مالی ۲۰۰۸ نیز مشهور است، توسط بسیاری از اقتصاددانان به عنوان بدترین بحران مالی از زمان رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ شناخته می‌شود. کمیسیون تحقیق بحران مالی اینطور نتیجه‌گیری کرد که بحران مالی اجتناب ناپذیر بود و دلایل متعددی برای علل وقوع آن برشمردند. تحقیقات در خصوص دلایل بحران مالی هم‌چنین بر نقش گسترش نرخ بهره تمرکز داشت. بلافاصله پس از بحران مالی، سیاست‌های پولی و مالی تسکین‌دهنده برای کم‌کردن شوک‌وارده به اقتصاد تصویب شدند. در ژوئیه سال ۲۰۱۰، اصلاحات نظارتی برای کم کردن شانس یک وقوع مجدد در ایالات متحده، تصویب شد! باز هم لازم است به توالی زمانی پدیده¬ها دقت کنیم. مجال نیست درباره اتفاقات سالهای 2007 و 2008 و بروز خودکشی های گسترده در آمریکا و به ویژه آغاز خودکشی های جمعی و خانوادگی اشاره کنیم. چرا که مردم آمریکا به طور مرتب بخشی از دارایی خود را از دست می داند و چشم انداز پیش روی مردم این کشور، چشم انداز روشنی نبود. ادامه دارد... @teghtesadi
🔴 یادداشتی بدون عنوان درباره کرونا 🖌دکتر محسن دنیوی (دکتری فلسفه علم) 3⃣از 3⃣ 🔺خلاصه کلام اینکه بین پدیده های ظاهراً علمی و تکنولوژیک ممکن است رابطه وثیقی با پدیده های انسانی و اجتماعی وجود داشته باشد که ما کمتر به آنها توجه داریم و اغلب تمرکزمان را روی بعد علمی و تکنولوژیکی قضیه می گذاریم درحالی که ریشه مساله جای دیگری است. 🔺دلیل دوم هم اینکه در هنگامه وقوع چنین حوادثی، دوباره به یاد سوالات و شبهات کلامی و الهیاتی میفتیم و یقه دین و دینداری و خلقت و مساله شرور و خدا را می گیریم که چرا؟ واقعا چرا؟ درحالی که شاید بهتر باشد کمی بیشتر روی زمین دنبال پاسخ به سوال چرا بگردیم. نمی شود بر اساس مناسباتی زمینی زندگی کنیم و تنها موقع گرفتاری و برای تسکین خود و یا یافتن مقصر به یاد خدای کهنه جا گرفته در ذهنهایمان بیفتیم. اگر قرار است خداوند، حقیقتی جاری و صاحب هستی باشد، تمام مناسبات لازم است بر اساس این جهان بینی مورد بازبینی قرار گیرد و اگر این چنین نیست، بهتر است خدای خودساخته را رها کنیم. چرا که نه آن خدا قدرتی برای تسکین دارد که فقط موقع دردها و رنجها به درگاهش رویم و نه حمله به او و زیر سوال بردنش از رنج ما می کاهد. جهان کنونی، یک برساخته اجتماعی است. عوامل متعددی در شکل¬گیری آن نقش داشته اند و مناسبات آن با حقیقت دین و آنچه توسط انبیای الهی برای توجه دادن بشر به غیب و جهان پیش و پس از جهان کنونی امده است فاصله دارد. پیامبران آن فیلسوفان و دانشمندان و سیاستمدارن و تاجران هستند و دین خاص خود را دارد و قوانین خاصی بر آن حاکم است. این برساخته اجتماعی قطعا واقعی است و اثر دارد اما لزوما حقیقت نیست و یکی از نحوه هایی است که بشر می توانسته است اراده کند و اراده بشری به اراده الهی قدرت یابد و جهان را صورت ببخشد و امکان انحا دیگری از برساخت جهان نیز وجود دارد که با حقیقت نسبت بیشتری داشته باشد و ... @teghtesadi
1️⃣ 🖍حسین مهدیزاده-طلبه 1- حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی حوزه است. 2- حوزه باید طرحش از سلامت و بیماری که آن را متناسب با جهانگری است که از انبیاء گرفته است پیدا کند. طب قدیم ما به نحوی طب بابل و مصر و یونان است. کتاب العین می گوید الطب: السحر. یعنی طب قدیم علم نسخه نویسی بر اساس یک جهان نگری خاص بود که از بابل و مصر تا یونان آمده بود و نمی دانم در چه دورانی(شاید هلنیسم اسکندر مقدونی)، تقریبا جهانی شد. در این مدل بدن در جبر مزاجهایش اسیر است و تنها نقطه اختیار انسان تعادل این مزاجهاست و این نقطه سلامتی، این نقطه اخلاق است، این نقطه عدل است. در رسیدن به این تعادل هم طبیعت بیرون از بدن، ابزار و تکنولوژی رسیدن به سلامتی است. پس باید به کمک خود طببعت، از مدخل تغذیه، تنفس(مثل غلیان)، روغن مالی، دارو(سم طبیعی)، ورزش و.... این تعادل را به درون بدنمان راهنمایی کنیم. چینی ها اما درک دیگری از جهان داشتند و همان را هم به طب تبدیل کردند. آنها در عالم جریان انرژی های حیات را دنبال می کردند و در بدن نیز کارشان با همین انرژی هاست. مثلا طب سوزنی نوعی خاص از اثرگذاری بر روی گذرگاه های انرژی حیات بود که منتهی به اثراتی در بدن می شد. یا ورزش هایی (که امروز به آن ورزش رزمی میگوییم) در اصل نحوه از رشد فاعلیت بر اساس این انرژِی را هم دنبال می کردند و توسعه اختیار را به نحوی با توسعه انرژِی هایی که در تصرف بدن شان است جستجو می کردند طب جدید هم که «کمیت» را در عالم اصل می داند و اندازه کمیت های مادی را عامل تحولات کیفی عالم میداند. همین مساله را در فهم زیربنایی از سلامت هم بکار می برد. تعداد کرومزوم ها را می شمارد. تعداد ویروس ها را اندازه می گیرد، تکثیر آنها را دنبال میکند. با کم و زیاد کردن سلول ها، باکتریها، ریز مغزی ها و... از بدن تا روان انسان را کنترل و بهینه می کند. 3- اما طرح ما حوزه های علمیه که می خواهیم بگوییم جهان معنایی انبیاء نه جهان معنایی سحره بابل و مصر است و نه دنیای انرژِ چینی های یاجوج و ماجوج، چیست؟ آیا همه جهان بینی ها طرحی دارند برای فهم عالم و بدن اما طرح انبیاء که می گفتند ما واسطه حقیقی عالم بالا با زمین هستیم هیچ معنایی برای سلامت و تعادل و... ارائه نمی کرد؟ یعنی انبیاء طرح دیگران را به کار می گرفتند؟ طب نسخه نویسی بر اساس فهمی است که از جهان داریم. ما اصلا هیچ فهمی از جهان و بعد سلامت و تعادل در جهان نداریم که برای خودمان باشد و بگوییم بر اساس آن می خواهیم دست به گزینش از طب موجود، سنتی، چینی، روایات طبی و... بزنیم؟ حالا تاسیس طب که پیشکشمان! 4- بلکه اصلا مساله انسان شناسی را رها کردیم. کار ما شده است نسبت دادن مطالعات دیگران به اسلام و بعد اثبات اینکه اسلام هم همین را می گوید! ایا واقعا قابل قبول است که جهان معنایی انبیاء، سلامت را به نحوی جبر طبایع یا انرژی ها یا کمیت مادی عناصر بدن بداند؟ من کاری به نسخه نویسی و کارآمدی نسخه های هر کدام از این طب ها ندارم. مساله ام جهان معنایی است که سلامت را معنی می کند. وضعیت موجود طلبه های جهادی در طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران استعاره ای از رفتاری است که با اصل ایده سلامت انجام داده ایم. 5- ما اگر طرحی برای سلامت نداریم، آیا واقعا هیچ نقدی به نظریه «مراقبت» مدرن که در بیمارستان و قرنطینه بیمار کرونایی انجا می شود هم نداریم؟ شواهد میدانی نشان می دهد که ناامیدی و ترسی که اصل ایده «مراقبت در بیمارستان» در دل بیمارکرونایی ایجاد کرده است(فارغ از تغذیه بیمارستان، نحوه ضد عفونی کردن بیمارستان و...) به اندازه خود کرونا قربانی داشته است. ما حتی الان نمی دانیم که چه میزان از مرگ و میر کرونا، بخاطر ویروس است و چه مقدار بخاطر علم ناامید و خشنی که این روزها با زور و ترس بیماران را زندانی می کند فوکو که به شبیه ترین بیماری به کرونا -یعنی ایدز- مرده است، تز دکتری اش مقایسه ایده مراقبت بیمار و تنبیه دیوانه در بیمارستان و تیمارستان مدرن با دنیاهای ماقبل آن است و می خواهد بگوید مدرنیته در اصل با بیمارستان هدف اصلی اش درمان نیست، بلکه چیزی شبیه زندانی کردن اوست. طنز تلخ تاریخ این است که جمهوری اسلامی و حوزه علیمه و طلبه هایش یک ماه است همه تلاش خود را برای صرف «ایثار» طلبه ها و طبیان و پرستاران جان برکف و ایثار گر برای زندانی کردن بیمار ناامید و ترسیده کرونایی می کند و به گفته آقای دکتر حریرچی نیروی انتظامی هم رَحِم بیمار را با زور از بیمارستان اخراج می کند چرا که ایده بیمارستان چنین اقتضا می کند. @teghtesadi
نقدی بر یادداشت بنده 👇 بیمارستان خط مقدم 🔹روشن است که حرکت جهادی طلاب در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی، پزشکی و سازندگی ناشی از گفتمان حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری است که با یک نگاه جامع حکیمانه و فقیهانه سعی در جمع میان دنیا آخرت، عقل و دین، علم و ایمان دارد. 🔹گفتمانی که می تواند در دنیای جدید انقلاب اسلامی را ایجاد کند، قانون اساسی را از متن شریعت استخراج اجتهادی کند، جنگ با ابزار نوین را به دفاع مقدس ارتقا ببخشد، فناوری هسته ای را به یک مقوله مقدس و حق طبیعی یک ملت تبدیل کند، دست یابی به قله های علمی جهان در همه دانش های نوین بشر را یک آرمان الهی و تکلیف شرعی معرفی کند، خواندن رشته‌ی پزشکى که براى مردها مثل بقیّه‌ی رشته‌ها واجب و براى زنها واجب‌تر بداند، دفاع از ملت های مسلمان و غیر مسلمان را بیداری اسلامی بداند و کشته شدن در راه انسانیت و مردم سایر مذاهب و حتی بی دین را شهادت بداند. 🔹همین گفتمان است که می تواند طلاب، پرستاران، پزشکان، نیروهای مسلح و ... را در یک جبهه واحد بسیج کند تا از سلامت ملت و حیثیت کشور دفاع کنند. 🔹طلاب جهادی گوش به بیان و حکم ولی امر خود دارد و چندان به حرف های گوشه و کنار، مذمت ها و تحقیرهای این و آن کار ندارند؛ چه این مذمت ها و تحقیر ها را از سوی رسانه های بیگانه و دشمنان خارجی باشد؛ چه از سوی برخی داخلی هایی باشد که با پرچم طب سنتی و یا باصطلاح اسلامی، طلاب را متهم به «طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران» کنند. یا با تمسک به فوکو و ادبیات پست مدرن «حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی» طلاب و حوزه بداند. 🔹میدان مبارزه و جهاد امروز بیمارستان و همراهی و همکاری با وزارت بهداشت و متخصصان پزشکی و مدافعان سلامت کشور است. سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hodanandboshra
نقدی بر نقد وحید سهیلی-طلبه جناب حجت الاسلام مهدی زاده در یادداشتی انتقادی با عنوان تاملات کرونایی مطاب را فرمودند که آقای سید مهدی موسوی در یادداشتی با عنوان «بیمارستان خط مقدم» این نوشته را نقد کردند. یادداشت« تاملات کرونایی» به سویه های بنیادین مسئله توجه دارد در حالیکه به نظر می رسد بسیاری دوستان از این سطح بحث غافل هستند و از قضا ریشه تمام مسائل ما در این سطح باید جستجو شود؛ در نتیجه تصمیم گرفتم نکاتی که ناظر به این دو یادداشت به ذهنم می رسید را تقدیم کنم تا بلکه باب گفتگو شکل بگیرد. 1. آنچه که از متن نویسنده محترم استفاده می شد توجه به فهم بدن و مقوله سلامت در بنیان های اندیشه اسلامی است که طبعاً تفاوت هایی با بقیه طب ها و نظام های سلامت دارد. در واقع این یادداشت بیشتر به طرح پرسش از امکان طب اسلامی و لوازم آن می پرداخت و در مقام نفی و یا اثبات کارکردهای مثبت اجتماعی طلاب در بیمارستان ها و نقش انقلاب اسلامی و تفکرات ایشان نبود... 2. قطعا تمام این دوستان طلبه و جهادی ماجور هستند اما فراموش نکنیم که حوزه ها؛ پسوند علمیه را با خود به یدک می کشند و در عصر مدرن با هجوم سوالات متعدد و بسیار بنیادین روبرو هستند که شاید در تاریخ مثل و مانند نداشته باشد. توجه بفرمایید که چند صباحی دیگر وقتی این بیماری رخت بربست و همه چیز دوباره به حالت عادی بازگشت جامعه نخبگانی از شما سوال خواهد کرد که شما بر چه بنیادی طب و نظام سلامت ویژه جهان بینی خود را بنا می کنید و چه طرحی در مقابل نقدهایی که در همین جهان مدرن به پزشکی می شود؛ دارید؟ 3. البته در متن نویسنده محترم آقای مهدی زاده نیز نکاتی بود که جای تامل دارد از جمله: 1-3. به نظر می رسد تلویحا این موضع را تقویت می نماید که امکان گفتگو و جمع بین ایده سلامت در اسلام با بقیه طبابت هایی که در شرق و غرب عالم؛ ممکن نیست 2-3. مسئله کمی سازی امور کیفی، بحث مشهور و نقد معروفی است که جندان هنوز بنیان های فلسفی آن از منظر اندیشه و حکمت اسلامی توضیح داده نشده است بلکه شاید بتوان طرحی در این زمینه مبتنی بر حکمت اسلامی استخراج نمود. @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 1️⃣از 3️⃣ دکتر ابراهیم فیاض، دانشیار گروه مردم شناسی دانشگاه تهران که در عهد جوانی دانش آموخته حوزه های علمیه نیز بوده است، در نقد اتفاقاتی که در بسته شدن درب حرمهای اهلبیت به دلیل بیماری کرونا رخ داد، اشاره انتقادی به فرهنگستان علوم اسلامی قم داشت اند که طبق آنچه در فضای مجازی منتشر شد این نکات به فرهنگستان مربوط می شد: 👇 🔹متاسفانه قم تسخیر اخباری گری مشهد و تسلیم شهری در کنار خود از لحاظ عرفانی گری شده به نام کاشان و بدتر از همه از سوی پاردایم وحشتناک تحت عنوان فرهنگستان علوم اسلامی اداره می شود که صداوسیما به مسئولش علامه می گوید، تئوریزه شده است. 🔹معترضان شبیه منبری مشهوری هستند که در حرم حضرت معصومه(س)اکثرا به منبر می رود و حرفهایی از شیخیه می زند با این تفاوت که رادیکال شده اند. 🔹اولین کاری که فرهنگستان یا همان آکادمی علوم اسلامی کرده زیر سوال بردن فقه جواهری حضرت امام بوده است. امروز همین عرفان فقهی شده، درصدد ایجاد فرقه است. 👆 بنده نکاتی که از فقه فرهنگستان دریافت کرده ام را تا آنجایی که می شود کوتاه نوشت، کمی تا حدودی گزارش می کنم: 1️⃣ نکته اول این است که فرهنگستان خودش را اساسا ادامه اصولی گری می داند و از گذشته برای توضیح خود، اخباری گری، دینامیزم قران، قبض و بسط شریعت و... را توضیح می داده است و آنها را نقد می کرده و مکتب اصولی در فقه را ترجیح می داده است. کتابی از فرهنگستان به اسم «اجتهاد ترجیحی و تخریجی» در بازار کتب الکترونیکی هست که نهادکتابخانه های عمومی چند سال قبل آن را چاپ کرده و گزارشی از این بحث است 2️⃣ اساسا فرهنگستانی ها بیشتر از اینکه فلسفه، نفیا یا اثباتا مد نظرشان باشد، منطق را مورد پژوهش قرار می دهند، چرا که پروژه آنها «اسلام در تحقق» و کشف «اسلامیت یک نظام در عصر حاضر» است.از این منظر فرهنگستان کمی تا حدودی مثل شهید صدر است. یعنی مساله اش، نظام اجتماعی است، چیزی که فقه ما در نیم قرن اخیر به آن توجه پیدا کرده است و زمان مرحوم صاحب جواهر، موضوعیت نداشته. از این منظر، محور تحول خواهی فرهنگستانی ها به فقه، ارتقاء مکلف فقه، از «فرد» به «جامعه» است. این نقد هم امروزه مشترک بین تمام تحول خواهان است. آیت الله محسن اراکی یا ایت الله مبلغی یا آیت الله اعرافی و... که فقه حکومتی را دنبال می کنند هم برای توضیح تحول خواهی اش، محور بحث را بر همین ارتقاء مقیاس مکلف از فرد به جامعه قرار می دهد. لذا حرف فرهنگستان حرف شاذی نیست. می شود رجوع کرد به هم اندیشی های فقه حکومتی موسسه معنا که 13 نظریه را در این فضا پایش کرده و با هم مقایسه کرده. تقریبا همه بر این ارتقاء موضوع فقه از فرد به جامعه متفق هستند 2- فرهنگستان سعی کرده است توضیح دهد که اگر جامعه هم بخواهد تسلیم وحی شود(چنانچه فقه موجود مناسک تسلیم فردی به وحی را ارائه می کند) از لحاظ علمی چه اموری متحول شود. محوری ترین یافته آنها در این بحش هم این است که ما باید از منطق «کلی نگری» به منطق «کل شناسی» یا همان منطق های سیستمی رجوع کنیم. اینجاست که فرهنگستان به مطالعات فلسفی روی آورد تا درک فلسفی خود را از رابطه و کل و سیستم ارائه کند. بر اساس یافته های فرهنگستان در این دوره است که فرهنسگان از نکاه ذات گرایی(که درک یونانی از عالم است و اصالت و جود و ماهیت آن را دنبال می کند) راساً عبور می کند و به یک پروژه فکری ربط گرا بدل می شود. تا بتواند منطق سیستمی دیدن حکم و موضوع و سپس راهبری عینیت بر اساس ایده تسلیم به دین را پیدا کند. البته آقای میرباقری، چون فلسفه خوانده قهاری در حوزه است، این پروژه فلسفی را شخصا خیلی بال و پر داده تا فضای فلسفی حوزه آن را بهتر درک کند، اما ظاهرا سو تفاهم ها بیشتر از تفاهم ها رشد کرده است. تا جایی که منطق سیستمی می خواهد وارد فقه شود، شهید صدر و شاگردانش هم همراه این حرکت هستند، اما آنجایی که قرار می شود دقت در منطق تا مقیاس دقت فلسفی پیش برود، فرهنگستان تنها می ماند. @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 2️⃣از 3️⃣ 3️⃣ فرهنگستان در فهم از سیستم، به دنبال درک جامعه شناسانه از «رابطه» هم هست. در علوم اجتماعی بر سر اینکه آیا رابطه بهینه «تضاد» است(کما اینکه غرب در عصر روشنگری به آن باور پیدا کرد و در کانت و هگل آن را به فهم فلسفی از کل هستی بدل کرد.) یا »تعاون»، یک نزاع کلاسیک وجود دارد. فرهنگستان در ربط گرایی فلسفی و منطقی و بعد هم علمی اش، به دنبال یک نظریه ای است که بگوید اصل در ربط، تعاون است نه تضاد و جدال و دیالکتیک. به قول خودشان در ربط، هماهنگی اصل است نه تضاد. جمع بندی نهایی آنها در توضیح شان از ربط غیر تضادی، ربط و نظامی است که از رابطه فاعلیتی خاصی به اسم «ولایت و تولی» حاصل شده باشد. لذا اگر تحلیل هگل از رابطه تضاد است، تحلیل فرهنگستان از رابطه ولایت و تولی است که نوعی از تحلیل سیستمی از تعاون است. یکی از تاثیراتی که این پروژه فلسفی-منطقی بر پروژه فقهی فرهنگستان گذاشته این است که آنها نیز معتقد می شوند که فقه نباید احکام را در قالب رابطه ای که گرته برداری از ارباب و رعیت است طبقه بندی کند چرا که این رابطه نوعی تضاد بدخیم است. تا اینجای کار خطابات قانونی مرحوم امام، حق الطاعه شهید صدر، فقه قانون آیت الله سیستانی و استاد احمد مددی و... نیز بدون درگیری فلسفی با این مساله، همین حرف را زده اند، اما معمولا تقریبا در همه آنها راه نجات از ارتکاز ارباب و رعیتی حاکم بر فقه را توجه به «رابطه قانونی» دانسته اند. فرهنگستان اما قانون به معنای مدرن را بخشی از نظریه «جامعه بازار» و مکمل آن می داند و معتقد است که اگر ابتدا «نظریه اجتماعی جامعه تعاون» و بنیانهای فلسفی و حکمی آن تحلیل نشود، ارتکاز شما از قانون، فقه را مکمل و امضا کننده جامعه بازار می کند در حالی که جامعه بازار جامعه تضاد و منفعت خواهی است، نهایتا یک تضاد خوش خیم، نه تعاون!! @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 3️⃣از 3️⃣ 4️⃣ نکته ای که فرهنگستانی ها همیشه در ابتدای توضیح پروژه فقهی خود می گویند این است که دال مرکزی فقه شیعه از قدیم تا صاحب جواهر، تا امروز، «حجیت گرایی» است. سپس آنها سعی می کنند توضیح دهند که در دستگاه فکری ما که جامعه را اصیل میداند، و عقل آن با منطق سیستمی غیر تضادی عمل می کند، حجیت چیست و در هر قسمت فقه که وارد می شود، احتمالا چه شکلی می شود. آنها نیز تاکید می کنند که فقه جواهری درست می گوید که فقه به دنبال کشف های عقل نظری انسانها نیست، بلکه به دنبال تسلیم در مقابل خطابات دینی است و اگر هم عقل در فقه جواهری حجت است، به معنای این است که هنگام احتجاج با شارع، معذر و منجز است و آنها نیز عقل را به این شکل در فقه می دانند و تمایز حجت منطق ارسطویی و حجت در اصول فقه شیعه را در همین می دانند. اما یک نکته در پروژه فرهنگستان در مساله حجیت وجود دارد که با فقه جواهری تفاوت ایجاد می کند. فرهنگستانی ها معذیریت و منجزیت را سطح حجیت و تسلیم حداقلی به دین میدانند. یا به تعبیر دیگر، آن را تسلیمی متناسب با درک ارباب و رعینی از رابطه با شارع می داند. و اگر رابطه تعاون و تولی و ولایت متناسب با آن شکل بگیرد، شاید بتوان تسلیم در مقابل دین را در مقیاس «قرب حداکثری» هم صورت بندی کرد، چیزی که فقه هنوز آن را شروع نکرده است. 5️⃣ به نظر اصحاب فرهنگستان، این نگاه باید به مبادی فقه نیز سرایت کند که در راس آنها کلام و الهیات است. در صورتی که ما نتوانیم جهان معنایی یک مومن را از فردگرایی و انفعال اضطراری که در دوران زندگی در حکومت و قدرت مخالفین به آن مبتلا بوده است، به سطحی فعال و نظامند بدل کنیم، نه حکومت دینی را فهم خواهد کرد و نه عقلانتی که به سختی به دنبال بازتولید آن از میان منابع معتبرمان هستیم. شاید برای همین است که جناب اقای میرباقری منبر و هیات را به عنوان ماموریتی مهم تر از سخنرانی در مراکز نخبگانی و روشنفکری و علمی برگزیده است. مشی جناب آقای میرباقری حضور در منابر و هیأت ها برای ارتقاء الهیات اجتماعی بر توضیح جایگاه ولایت تاریخی معصومین علیهم السلام است. استدلال ایشان هم شاید این باشد که اگر ما صرفا به کار نخبگانی بپردازیم و نتوانیم احساسات و عقلانیت فطری و تاریخی ای را که در لایه عمومی شخصیت هر انسان مومنی نهفته است (و ساختار هیات و منبر بر این اساس عمل میکند) را احیا کنیم و در نسبت با معصومین علیهم السلام به خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام وجود دارد، برانگیخته‌تر کنیم و این حب و بغض تاریخی را تا «اکنونِ درگیری جبهه حق و باطل»؛ یعنی تقابل همه جانبه انقلاب اسلامی با تمدن مدرن امتداد ندهیم، جامعه، سرمایه‌ی روانی و فکری ای برای عبور از بت پرستی مدرن نخواهد داشت و در برابر هیبت تمدن غربی (این مهمترین «دیگری» انقلاب اسلامی که با «دیگری» سنتی شیعه که جریان عامه است، فرق می کند) زمینگیر خواهد شد. لذا شاید اشاره دکتر فیاض به عرفان فقهی شده فرهنگستان که رادیکال و شیخی مذهب همین باشد، چه اینکه شیخیه خود را بیشتر به ساخت منظومه ای درون شیعی مکلف میدانست تا پاسخگویی به شبهات «دیگریان» غیر شیعی. اما واقعیت این است که این شباهت با شیخیه، نقیصه ای برای هیچ پروژه ای نیست. وانگهی آقای میرباقری هم در داشتن این پروژه در متکلمین حوزه شاذ نیست، بلکه این جریان بعد از آیت الله جعفر سبحانی تبریزی، و در نقطه انتقال به کسانی مثل حجه الاسلام محمدتقی سبحانی هم در حال تحقق است! علم کلام و الهیات امروزِ حوزه، صرفا به پاسخگویی به شبهات سنتی عامه و مدرن مسیحیت مشغول نیست. طیف های زیادی امروز در الهیات پژوهی حوزه هستند که پروژه شان درون شیعی است؛ یعنی اعتقادات شیعه را به هدف رشد عقلانیت سیاسی و راهبردی شیعه مورد مطالعه قرار می دهند، نه قدرت پاسخ گویی به شبهات آن را. جالب آنکه در عرفان نظری هم این جریانها در حال غلبه پیدا کردن هستند، مثل پروژه عرفانی-فلسفی استاد یزدان پناه. 🔆 لذا به نظرم سخنان دکتر فیاض در فهم کلام و فقه فرهنگستان چندان درست نباشد. مساله فرهنگستان عبور از فقه جواهری شیعه نیست، انگار در همان پارادایم قرار دارد ولی می خواهد در مقیاس های جدیدی فقه را گسترش دهد 🌹 @teghtesadi
اتاق بازرگانی تهران نسخه pdf کتاب های ارزشمند ترجمه شده خود را روی سایت قرار داد! (کتابها هرکدام‌ قیمت روی جلدش بیش از صدهزارتومان بوده اما الان رایگان عرضه شده است ) عناوین جذابی دارد http://tccim.ir/PublishedOutlets.aspx?id=1
مقایسه طب قدیم و طب جدید.pdf
225.3K
✅طب قدیم و طب جدید: نزاع دو سرمشق تحلیلی علم شناسانه از امکان قیاس پذیری دو نظام سلامت 🖍مهدی عاشوری، دکتری فلسفه علم (از شاگردان پرکار و نزدیک استادخسروپناه) در این نوشتار تلاش میکنم از منظزی علم شناسانه مقایسه ای ابتدایی میان طب قدیم و طب جدید داشته باشم. نکته اساسی این تحلیل این است که در این مقایسه باید سه زیرنظام (1) درمان (2) تشخیص (3) بهداشت از هم تفکیک گردد و در هر زیرنظام دو بحث (1) الگوی توضیحی (تبیین علل) از (2) الگوی عمل (دستورالعملها و پروتوکلها) تفکیک گردد. نگارنده هرچند دانش آموخته فلسفه علم است، ولی حدود بیست سال است که از برخی خدمات بهداشتی و درمانی چند تن از اساتید به نام طب سنتی بهره برده ام و البته گاه نقادانه بحث هایی با ایشان داشته¬ام. همچنین در دوران خدمت وظیفه، دوره آموزش تکمیلی را در دانشکده بهداشت مرکز آموزش بهداری نزاجا طی نمودم و مدت هجده ماه به عنوان پزشکیار، مسؤول اورژانس و داروخانه دانشکده افسری بوده ام
این فیلم درباره بانک فدرال آباکوس، بانکی خانوادگی در محله چینی‌های منهتن در نیویورک است که به‌جای «زیادی بزرگ برای شکست خوردن»، «به‌اندازه کافی کوچک برای زندانی شدن» بود. آباکوس تنها موسسه مالی در آمریکا بود که در بحران مالی در سال ۲۰۰۸ با اتهامات قضایی مواجه شد و مدیران آن دادگاهی شدند. فیلم در سپتامبر ۲۰۱۶ و در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد. در سال ۲۰۱۷ هم به‌صورت آنلاین و به‌رایگان در دسترس همگان قرار گرفت. در ایران از طریق فیلیمو این فیلم قابل ‌مشاهده است. فیلم در نودمین دوره جوایز اسکار، نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شد. فیلمی در مدح رویای آمریکایی است. هرچند در لحظاتی از این فیلم با این خانواده همراه می‌شویم و از حماقت سیستم آمریکایی لج‌مان می‌گیرد، اما در نهایت این رویای آمریکایی است که سربلند می‌شود. مستند تلاش بانک کوچک آن ‌هم در دل مهم‌ترین محله شهر دنیا برای زنده ماندن را نمایش می‌دهد. آباکوس مسیر سخت بقا در میان غول‌ها را به نمایش می‌گذارد و مشاهده آن برای همه مدیران ماتم‌زده توصیه می‌شود. https://www.aparat.com/v/vpsiV @teghtesadi