eitaa logo
سلطان نصیر
3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
430 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 104 } { تعلیقات 14 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 7 } ادامه ...👇 { ...و همین معنای فرمایش خداوند است که فرموده :« وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى » که منظور موافات و رسیدن به حضرت سدرة المنتهی می باشد و پس از آن که حضرت محمد (ص) به آن جایگاه رسید ، با چشم آیات بزرگ الهی را ملاحظه کرد ، که مقصود بزرگ ترین آیات پروردگار می باشد . امام باقر(ع) فرمود : 👈 قطر و ضخامت سدره به مقدار مسیر صد سال راه از روزهای دنیا است و هر برگی از آن ، اهل دنیا را می پوشاند و به درستی که خدای عزّ وجلّ فرشته هایی دارد که آن ها را موکل و مأمور گیاهان و درختان و نخل خرما قرار داده ، به همین خاطر هیچ درخت نخلی نیست مگر آن که همراه آن فرشته ای است و آن را نگهداری می کند و اگر چنین نمی بود درندگان وحشی و حشرات زمین تمام آن ها را با ثمرات و میوه هایشان ، می خوردند . سپس ( امام باقر ع ) فرمود : و به همین خاطر ( که در کنار هر درخت فرشته ای وجود دارد ) رسول خدا (ص) از ادرار و مدفوع کردن زیر درخت یا نخلی که میوه و ثمر دارد نهی نموده است ، چون فرشته های موکّل در آن جا حضور دارند و بر همین اساس است که درخت و نخل هنگامی که دارای ثمر هست ، مأنوس می باشند ، زیرا فرشته ها در آن جا حاضر هستند . } در اینجا نقل احادیث در باب شجره طوبی و سدرة المنتهی را به پایان می بریم . احادیث نقل شده در این باره بیش از آنچه بود که در این مختصر آورده شد . هر کس بیش از این را طالب است می تواند به تفسیر روایی البرهان رجوع نماید . اما حال به بررسی احادیث نقل شده می پردازیم : 👇 عده ای از مفسرین با توجه به مضمون حدیثی که می گوید شاخه های شجره طوبی در خانه هر مومنی در بهشت وجود دارد . شجره طوبی را با سدرة المنتهی یکی می دانند . زیرا در سوره نجم و هم در احادیث محل جنة المأوی ، در نزدیک درخت سدره یا پایین آن دانسته شده است . عده ای از مفسرین نیز با توجه به بعضی احادیث مربوط به معراج که در آن رسول الله (ص) ، سدرة المنتهی و شجره طوبی را یکی پس از دیگری مشاهده نموده ، این دو درخت را جدای از یکدیگر می دانند . اما اینکه در حدیث گاه اصل شجره طوبی در خانه رسول الله(ص) دانسته شده و گاه در خانه امیرالمومنین (ع) در حدیثی بدان پاسخ داده شده که خانه رسول الله و امیرالمومنین در یک مکان است : 👇 { ابوعلی طبرسی به نقل از حسکانی و با سند او روایت کرده است : امام کاظم (ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود : از رسول خدا (ص) پیرامون « طوبی » سوال کردند ? فرمود : درختی است که اصل آن در خانه من می باشد و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت منتشر و پراکنده می باشد . و چون مرتبه ای دیگر سوال کردند : فرمود : (اصل آن ) در خانه علی(ع) است ، پس در همین رابطه با حضرت صحبت شد و حضرت فرمود : همانا خانه من و خانه علی در بهشت ، در یک مکان می باشد . } حال با توجه به تطبیق عالم کبیر و صغیر ، به جسم خویش نگاه می نماییم تا ببینیم که جایگاه شجره طوبی و یا سدره در بدن انسان کجا می باشد ? و تطبیق آن چگونه می باشد ?ّ با دقت به بدن در می یابیم که ساختار نای به مانند تنه درختی است که به دو بخش نایژه ها تقسیم می شود که نایژه ها وارد فضای دو خانه ( ریه ها ) می شود . که این دو خانه را می توان به دو خانه رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) تشبیه نمود . یعنی اصل شجره طوبی و یا سدره یکی است که وارد دو خانه می شود . که یکی متعلق به رسول الله (ص) و دیگری متعلق به امیرالمومنین(ع) است . و سپس نایژه ها به نایژک ها تقسیم می شود که به مثابه شاخه های درخت می باشند . و در انتها نایژک ها وارد کیسه های هوایی می شود . و کیسه های هوایی را می توان به مثابه منزل مومنین در نظر گرفت که در حدیث اشاره شد که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن ( شجره طوبی ) وجود دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌵🌴🎄🌲🌳
تصویر دستگاه تنفسی ، که بخشی از آن شباهت به ساختار شجره طوبی و یا سدره در آیات و احادیث دارد . نای به مثابه تنه طوبی ، نایژک ها شاخه های طوبی و کیسه های هوایی منزل مومنین می باشد . @soltannasir
نقشه عالم به نقل از دایره المعارف معرفتنامه ابراهیم حقی 1195 هجری قمری که در آن کعبه مرکز جهان هست . به جایگاه شجره طوبی و سدره و در های بهشت و لوح و قلم نگاه نمایید . @soltannasir
ادامه .همانگونه که در بدن انسان شجره طوبی (نای و نایژه ها) و بهشت (کیسه های هوایی) و قلم (استخوان جناغ) و لوح محفوظ (ریه ها) در کنار یکدیگر است . در عالم کبیر نیز در کنار یکدیگر میباشند @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 105 } { تعلیقات 15 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 8 } ادامه ...👇 نکته 1: اگر به ساختمان کیسه های هوایی دقت شود . مشاهده می شود که سطح خارجی این کیسه ها با شبکه مویرگی از سرخ رگها و سیاهرگها احاطه شده است . که شبیه به اشارات آیات قرآن است که در آن می فرماید : در باغ هایی که تحت آن نهرها جاری است . نظیر آیه 76 سوره مبارکه طه : 👇 { جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى﴿۷۶﴾ بهشتهاى عدن كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است جاودانه در آن مى مانند و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد } نکته 2 : اگر به تصویری که از کتاب دایره المعارف معرفتنامه آورده شده ، دقت شود . سدرة المنتهی را انتهای شجره طوبی فرض نموده که در این تصویر شجره طوبی با نایژه ها و نایژک ها و کیسه های هوایی تطابق دارد . و سدره با نای تطابق دارد . یعنی درست همان نقطه ای که پیشتر در دروس گفته شد که مقام جبرائیل (ع) است . و در داستان معراج جبرائیل از این نقطه بالاتر نمی توانست برود و در اینجا متوقف می شد . نکته 3: شجره طوبی در بعضی متون عرفانی به گونه ای دیگر توصیف شده است که در دروس قاب قوسین بدان خواهیم پرداخت . نکته 4 : اما چرا جبرائیل در آن محل متوقف می شد ? از جبرائیل با نام روح الامین و روح نیز یاد شده است . اگر به دروس پیشین دقت نموده باشید . بخوبی سر این نام گذاری را در می یابید . زیرا جایگاه جبرائیل در عالم صغیر ، حنجره است که جان از اندکی بالاتر از جایگاه حضور وی یعنی حلقوم خارج می شود . و همچنین به یاد آورید که دستگاه تنفسی محل برج سرطان بود که در اسطوره روح از آن محل به بدن وارد می شود . جبرائیل چون روح بود اگر بالاتر از محل استقرار خویش می رفت میسوخت چنانچه اگر روح بخاری از محل حنجره بالاتر رود از حلقوم و دهان خارج می شود و. شخص می میرد ! نکته 5 : در داستان معراج پس از آنکه جبرائیل متوقف می شود رسول الله (ص) به سیر ادامه می دهد . 👈 « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾= سپس نزديك آمد و نزديكتر شد (۸)تا [فاصله اش] به قدر دو كمان يا نزديكتر شد (۹) / سوره نجم » حال اگر جایگاه جبرائیل در عالم صغیر حنجره باشد . جایگاه قاب قوسین و جایگاه أوأدنی کجاست ? با نگاه به منطقه حنجره و حلقوم که در ناحیه گردن قرار دارد . منطقه سر در بدن را بالاتر می یابیم . که جایگاه مغز است که فرمانده بدن می باشد . با نگاه به شکل سر و جمجمه آن را به مثابه دو کمان می بایم که می توان از آن به مقام قاب قوسین ، یعنی دو کمان تعبیر نمود . اما مقام أو أدنی در بدن انسان جایگاهی ندارد و خارج از سر و جمجه می باشد . نکته 6 : صوفیه و عرفا تفسیر دیگری از قاب قوسین و قوسین وجوب و امکان دارند که در دروس مربوط به قاب قوسین بدان خواهیم پرداخت . اما نکته مسئله اینجا است که شرح عرفا و صوفیه از قاب قوسین با تطبیق ارائه شده ، همخوانی ندارد . زیرا قوسین از دید آنان کل عوالم و هستی را در بر می گیرد . بنابراین شما عزیزان تطبیق ارائه شده را تنها به عنوان یک نظر در نظر بگیرید . نکته 7 : اگر قوسین را به مثابه سر در عالم صغیر نظر بگیریم . مغز را در این جایگاه به مثابه عقل اول یا عقل کل می توان در نظر گرفت و این با حدیثی که عقل را نخستین مخلوق خدا می داند . هم خوانی دارد . زیرا مثابه آن یعنی مغز در عالم صغیر بالاترین جایگاه را در بدن دارد . و همانگونه که عقل کل یا عقل اول مدبر افلاک است . در بدن نیز مغز فرمانده و مدبر بدن است . نکته 8: همانگونه که ملاحظه می نمایید مقام أو أدنی مقامی بالاتر از مقام عقل اول یا عقل کل است . بنابراین نظر صوفیه و عرفا درباره این مسئله که قائل به طور ورای طور عقل می باشند صحیح می باشد و اینکه بعضی معاصرین ما از اساتید فلسفه و حکمت قائل به این هستند که طور ورای طور عقل نداریم بی وجه است . نکته 9: همانگونه که مدبر بدن به طرق اولی نفس مجرد است که خارج از بدن است و عقل و سایر متعلقات قوای آن هستند و نفس با آنان وحدت دارد . حق تعالی نیز در عالم کبیر از مکان منزه است و نه عرش و نه کرسی و نه بهشت و دوزخ مکانی برای وی نیست . بنابراین قرب حقیقی رسیدن به مقام أو ادنی است که حضور محض است . نکته 10 : این تطابق ها را در تطبیق عالم صغیر و کبیر دریابید و نیک در باب آن اندیشه نمایید که سر بسیاری از مطالب درون آن نهفته است . «ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی» (مولانا ) ادامه دارد ... @soltannasir 🌲🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 106 } { تعلیقات 16 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی 9 } ادامه ...👇 نکته 11: بین ساختمان نایژه ها درون ریه ها با آیاتی از سوره الرحمن نیز شباهت وجود دارد : 👇 { وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾ذَوَاتَا أَفْنَانٍ﴿۴۸}فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾ = و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۷) كه داراى شاخسارانند (۴۸)پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۹)در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰) } ریه ها به مثابه دو باغ می باشند و نایژه و نایژک ها شاخسارنند و سرخرگ و سیاهرگ دو جوی می باشند . هر چند که شاید این تطبیق چندان معقول نباشد زیرا در آیه اشاره به دو باغ برای یک فرد نموده و ساختار نایژه و نایژک ها با شجره طوبی در احادیث تطابق بیشتری دارد و اگر تطابقش را بپذیریم . پس دو باغ که متعلق به یک فرد بهشتی می باشد باید بسیار کوچک تر از آنچه باشد که در تطبیق دومی ( الرحمن ) بدان اشاره شد . در نتیجه این تطبیق شاید چندان درست نباشد . مگر اینکه به تطبیق از جنبه فردی نگاه نماییم و بگوییم که به غیر از تطابق جسم انسان با عالم کبیر ، هر نقطه از جسم با بخش های دیگر عالم کبیر جداگانه نیز تطابق دارد . نکته 12: اگر به تصویر هیئت عالم در نزد مسلمانان (از دایره المعارف معرفتنامه ) و آنچه تاکنون در دروس تطابق گفته شده دقت نمایید . شجره طوبی و سدره به مثابه نای و نایژه ها و نایژک ها و کیسه های هوایی بود و لوح محفوظ ، ریه ها و استخوان جناغ ، قلم بود که در مجموع همه این تطابق ها با منطقه ریه ها و گلو در ارتباط بود . حال اگر بار دیگر به تصویر زمین در تصویر نقل شده ( هیئت عالم در نزد مسلمانان ) دقت نمایید . شکل زمین و آسمانهای هفت گانه و کوه قاف در این تصویر به شکل روده های بزرگ و کوچک تا حدی شبیه می باشد . و همانگونه که روده بزرگ روده کوچک را در بر می گیرد . کوه قاف نیز این نقش را در عالم کبیر دارد . نکته 13: در فضای بین ریه ها و روده ها در بدن اندام هایی نظیر کبد و کیسه صفرا و معده و طحال وجود دارد . که این اندام ها را می توان در نقشه فرضی با بحرهای نامبرده شده منطبق دانست . هر چند این انطباق چندان مورد پسند فقیر نیست . و به نظر فقیر ناهمگون است . و باید بر روی این تطابق جداگانه کار نمود . ممکن است ناهمگون بودن تطابق در اشتباه تصویر فرضی کتاب دایره المعارف معرفتنامه باشد . نکته 14: طبقات جهنم در تصویر یاد شده با اندام های تحتانی در بدن یعنی ران و ساق و پا تطابق دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌲🌳
تصیر تطبیق اندام های بدن با نقشه فرضی عالم . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 107 } { تعلیقات 17 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی } اما با توجه به تطابق های ذکر شده در تطبیق عالم صغیر و کبیر جایگاه ستاره تیشتر (شعرای یمانی) کجاست ? برای پاسخ به این سوال ابتدا درباره ستاره تیشتریه (شعرای یمانی) از کتاب «پژوهشی در اساطیر ایران» مهرداد بهار توضیحاتی را نقل می نماییم : 👇 { [تیشتر ] پهلوی : tir یا tistar ، اوستا tistrya ایزدی است که یشت هشتم اوستا از آن او است . بنابر این یشت ، تیشتر ستاره ای است سپید ، درخشنده و دور پیدا . او سرشت 👈 آب دارد ، توانا است و نژادش از آپم نبات( ایزد تخمه آب ها ) است . او سرور 👈 همه ستاره ها است . در شایسته ستایش و نیایش بودن همسنگ هرمزد(ایزد کوکب مشتری که تجلی اهورامزدا است) آفریده شده است. اگر چنین نمی بود ،دیو خشکسالی همه جا را از میان می برد . اگر 👈او (تیشتر ) را بستایند ، دشمن و گردونه ها و درفشهای ایشان به سرزمین های آریائی وارد نخواهد شد و بیماری ها وارد نخواهند شد . طلوع او همزمان با تازش دوباره چشمه های آب است . برای بر آمدن و طلوع او باید گوسپندی یکرنگ را قربانی و بریان کرد . آنگاه او طلوع خواهد کرد . در ده شب نخستین به پیکر مردی جوان و پانزده ساله در آسمان خواهد درخشید . در ده شب دوم به پیکر گاوی زرین شاخ خواهد درخشید و آنگاه به دریای فراخکرد خواهد رفت ، با اپوش دیو خواهد جنگید و نخست از او شکست خواهد خورد و سپس به یاری هرمزد بر او پیروز خواهد شد . آنگاه دریا را به موج ،جنبش ، خروش و طغیان در خواهد آورد و ابر از دریا بر خواهد خاست و باد آن ابر را به بومها خواهد راند و باران خواهد بارید . آنچه درباره تیشتر در ادبیات پهلوی افزون بر اوستا وجود دارد نخست 👈تقابل و تضاد سیاره تیر (عطارد) با تیشتر و سپس سپهبدی او بر شرق آسمان و سرانجام ، ارتباط تیشتر است با 👈 برج خرچنگ(سرطان) . اینک بهتر است اطلاعات خود را درباره این ایزد _ ستاره پر اهمیت ایرانی جمع بندی کنیم : 👇 1) او سرور همه ستاره ها است . 2) او بزرگترین ستاره شرق آسمان است . 3) ارتباط او باران و آب مسلم است . 4) او به سه پیکر : به پیکر مردی، اسبی و گاوی می گردد . 5) فعالیت او با برج خرچنگ مربوط است . 6) او با سیاره تیر در تضاد و تقابل است . در دانش نجوم این ستاره شعرای یمانی است که سرور همه ستاره ها است . زیرا از همه ستارگان پر نور تر است و در رأس ستارگان قدر اول قرار دارد و در شرق آسمان است . نقش تیشتر در ارتباط با برج خرچنگ را می توان به دو بخش کرد یکی طالع بودن او در برج خرچنگ است در آغاز انقلاب ربیعی ، به نیمه روز ، هنگامی که اهریمن بر جهان هرمزدی حمله آورد ، و دیگر قرار گرفتن تیرماه که همان تیشتر ماه است ، در آغاز تابستان که خورشید در برج خرچنگ است . در مورد اول باید گفت که منظور از جمله یاد شده در بندهش ورود تیشتر به برج خرچنگ نیست ، چون چنین امری محال است و ستارگان ثابت در صور یکدیگر نمی توانند داخل شوند. تیشتر متعلق به صورت فلکی کلب اکبر است و خرچنگ خود یکی از صور فلکی منطقة البروج است . اما همزمانی طلوع تیشتر در نیمکره شمالی زمین و ورود خورشید به برج خرچنگ منطقی است . .. } ( کتاب پژوهشی در اساطیر ایران صفحات 61 الی 63 ) با توجه به توضیحات ذکر شده محل ستاره تیشتر در بدن را جستجو می نماییم ! ستاره تیشتر با برج سرطان ارتباط دارد . محل برج سرطان در بدن قفسه سینه و نای و نایژه ها بود . ستاره تیشتر با بارندگی ارتباط مستقیم دارد . او با ستاره تیر (عطارد) در تضاد است ! می دانیم که کوکب عطارد (تیر) با سخن گفتن ارتباط مستقیم دارد . _پیشتر در دروس اشاره نمودیم که چاکرای گلو منسوب به کوکب عطارد می باشد . _ از سویی می دانیم که خوردن و نوشید با سخن گفتن در تضاد است . با نگاه به ساختار منطقه برج سرطان در بدن ساختار اپی گلوت را در بدن شبیه به عملکرد ستاره تیشتر می یابیم . اپی گلوت بافت غضروفی می باشد که هنگام خوردن غذا و 👈 نوشیدن آب روی لوله تنفسی نای را می بندد و مانع از ورود غذا و آب به درون ریه ها می شود . به عبارتی دیگر می توان اینگونه گفت که همانگونه که نوشیدن آب و غذا با سخن گفتن در تضاد است . کوکب تیشتر (شعرای یمانی) نیز با کوکب تیر (عطارد ) در تضاد می باشند . نکته : اپی گلوت با پوشاندن نای در هنگام نوشیدن آب مانع از ورود آب به نای می شود . در واقع آب با نوشیده شدن وارد معده و سپس روده کوچک می شود . روده ها همان نقطه ای است که در تطابق های شکل شناسی از نقشه هیئت عالم نزد مسلمانان زمین ما محسوب می شود . اگر این نوشیدن آب را به مثابه ایجاد بارندگی بدانیم . اپی گلوت نقش مهمی در این بارندگی ( نوشیدن آب ) دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧☔️
جایگاه اپی گلوت در بدن که با ستاره تیشتر ( شعرای یمانی ) تطابق دارد . @soltannasir
تصویر ستاره تیشتریه ( شعرای یمانی ) در آسمان شب @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 95 } { نکات طبی مهم و نایاب } 1⃣ : از شاه جمال چرمینه پوش نقل داریم که برای درمان تمامی بیماری ها اربعین سوره صافات فوق العاده موثر است . بدین گونه که 120 روز ( سه اربعین ) شخص سوره صافات را بدین شکل قرائت می نماید : 👇 روز اول ، 1 بار ، روز دوم 2بار و ...روز چهلم ، 40 بار و... روز صد و بیستم ، 120 بار . ترک حیوانی جمالی از شرایط این سه اربعین متوالی می باشد . نکته 1: زمان ختم ترجیحا از طلوع آفتاب الی غروب آفتاب است . در روزهای آخر اگر شخص مجبور شود. می تواند بخشی از دستور را پس از غروب آفتاب انجام دهد . نکته 2 : اربعین باید توسط شخص بیمار انجام شود . در صورتی که بیمار بدلیل ضعف جسمانی نتواند اربعین را انجام دهد ، شخصی به نیابت از وی و ترجیحا در محل بستری شدن بیمار اعم از منزل یا بیمارستان این دستور را انجام دهد . 2⃣ : یکی اساتید سلوکی فقیر یعنی حضرت آیت الله شیخ محمد صابر ... می فرمودند : در دورانی که در نجف طلبه بودم . یکی از دوستانم ، کتابی خطی در طب مغناطیسی ( آهنربا ) داشت که متعلق به حدود هزار سال پیش بود و در این کتاب درمان امراض را با کمک آهنربا شرح داده بود . مثلا در این کتاب نوشته شده بود که اگر شخصی ناراحتی قلبی دارد و آهنربا را به شکل لیمو شیرین درست نماید . که شبیه به قلب است . و این آهنربا را به مدت چهل روز ، هر روز ، پنج وعده بر روی قلب بگذراد و در این مدت هر روز لیمو شیرین میل نماید . بیماری قلبی وی درمان می شود . اگر آهن ربا را به مدت چهل روز ، روزی پنج وعده سمت روده گذاشته شود ، تمام عفونت ها و سمومات بدن به سمت خون کشیده می شود تا روده دفع نماید . اگر شخصی سرطان خون داشته باشد . آهن ربا را در استخوان های خون ساز بدن نظیر استخوان ساق پا قرار دهد روزی پنج وعده به مدت چهل روز ، موثر است . شیوه کلی استفاده از آهن ربا در درمان طبی اینگونه است که : 👈 به مدت یک اربعین تعدادی آهن ربا را در روی دو کف دست و دو کف پا و زیر دو زانو و دو طرف سر و زیر دو آرنج و همچنین پنج انگشت پایین قلب با نخ یا کاموا و یا مچ بند و زانو بند کشی به نقاط مربوطه می بندیم . ( با کش معمولی نباید بسته شود ) ده دقیقه قبل از ساعات اذان ( زمان اذان ها حتما به صورت پنج گانه محاسبه شود یعنی ظهر و عصر جدا و مغرب و عشا جدا ) آهن ربا را به نقاط مربوطه می بندیم . ( حتما ده دقیقه قبل از اذان آهن ربا بسته شده باشد چون فرایند بستن خود زمان بر است ) در این ده دقیقه آیه نور تلاوت شود . سپس نماز خوانده شود و ده دقیقه پس از اتمام نماز هم این روش را انجام دهیم . ( یعنی استفاده ار آهن ربا و تلاوت آیه نور ) در هنگام عمل باید به پشت دراز کشیده شود و بدن در حالت آرامش باشد . این روش برای درمان کلی بیماری ها بسیار مفید است . در طول اربعین از خوردن مکروهاتی چون سیر و پیاز و پنیر ، اجتناب شود . و همچنین ظرفی بزرگ تهیه شود و در آن آب ریخته شود و بر روی آب ، آیه نور ، 40 بار تلاوت شود . به طوری که دهان نزدیک آب باشد و با تلاوت آیه نور ، آب مرتعش شود . و سپس این آب ، درون شیشه های آب ریخته شود و در یخچال گذاشته شود و در طول روز میل شود . و شب به هنگام رفتن در بستر نیز سه بار آیه نور تلاوت شود . استفاده درست از این روش در درمان بسیاری از بیماری ها و همچنین تقویت و سلامتی بدن موثر است . و خود نوعی انرژی درمانی محسوب می شود . و شخص دیگر نیازی ندارد به نزد انرژی درمانگران برود . و از انرژی، انرژی درمانگران که معلوم نیست تا چه میزان با انرژی وجودی خود وی هم راستا است تغذیه شود . نکته 3 : این روش درمانی فشار خون را تا دو درجه بالا می برد . بنابراین بیماران قلبی و فشار خون ابتدا با پزشک خویش مشورت نمایند . و از وی پرسش نمایند که آیا می توانند دو درجه افزایش فشار خون را تحمل نمایند . در صورت اجازه پزشک معالج خویش از این روش استفاده نمایند . نکته 4 : عزیزان دقت نمایید که چه روش های بینظیری در عالم اسلام موجود بوده و هنوز موجود است که به دلیل خساست افرادی که تنها علم را انحصاری برای خود می خواهند . بخشی از این علوم در دل تاریخ از بین رفته و بخشی دیگر نیز هرگز بدست عموم خلق الله نمی رسد . زیرا عده ای باید همواره خود را با صفت علم از خلق الله که در نزد آنان عوام الناس هستند ممتاز بدانند . نکته 5 : روش درمان با آهنربا روشی منحصر به فرد است که باید بر روی آن تحقیق علمی و عملی انجام شود . چون اصل رساله در دست نیست . در نتیجه باید برای گسترش این روش نو آوری به خرج داد . امیدوارم بیماران و طبیبانی که از این روش برای درمان استفاده می نمایند . مجموعه سلطان نصیر را از دعای خیر فراموش ننمایند . @soltannasir 🖇📎
@soltannasir { پاسخ به سوالات 96 } { نکات طبی مهم و نایاب 2 } ادامه ...👇 نکته 6: از طب آهن ربایی بهتر است در فواصل 120 روز یک بار استفاده شود . یعنی در هر 120 روز ، یک اربعین توسط شخص انجام شود . اگر وضعیت بیماری شخص بغرنج است می تواند در صورت توان جسمانی به صورت متوالی از این روش استفاده نماید . نکته 7: ممکن است افراد سالم برای افزایش انرژی کالبد خویش ، تصمیم بگیرند که از این روش به طور مداوم استفاده نمایند . به این افراد نیز توصیه می شود که سالی دوبار تا حداکثر چهار بار (دو بار بهتر است ) بیشتر از این روش استفاده ننمایند . اصولا باید توجه داشت که تعادل همواره مهم است و افراط و تفریط دارای اشکال است . استفاده مفرط از چنین روش هایی ممکن است علاوه بر مشکلات جسمی احتمالی ، با وابستگی سالک به آهنربا باعث ضعف سالک در ذکر شود !! 3⃣ : آیه 11 سوره مبارکه فصلت در درمان بیماری سرطان ریه موثر است : 👇 { ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿۱۱﴾ سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذير آمديم (۱۱) } می توان آیه را به عدد نام شخص و مادرش و کن ( 70) قرائت نمود . یا می توان به عدد آیه به حساب جمل کبیر قرائت نمود . همچنین می توان آیه را با زغال پس از غروب آفتاب بر روی کاغذ سفید نوشت و با آن غسل نمود . نکته : می توان برای درمان بیماری کشنده سرطان ریه این روش را با روش درمان آهنربایی تلفیق نمود . همچنین می توان برای درمان بیماری سرطان خون از سوره حدید نیز به عنوان درمان مکمل استفاده کرد . 4⃣ : نوع دیگری از آب نورانی برای شفای بیماری ها و سلامت بدن : 👇 یک دیگ بزرگ تهیه شود و درونش آب ریخته شود . هفتاد بار حمد و 11 بار آیه الکرسی و یک بار چهار قل و 4 بار آیه نور بر روی آب خوانده شود . قرائت توأم با طمأنینه باشد تا آب ارتعاش پیدا نماید و ارتعاش ذکر و قرائت را دریافت نماید یعنی لب نزدیک ظرف آب باشد . بعد انجام دستور آب با لیوان و قیف داخل ظروف ریخته شود و داخل یخچال گذاشته شود و میل شود . نکته : این دستور به تنهایی برای درمان کافی نمی باشد و می توان از آن به عنوان روشی مکمل استفاده نمود . 5⃣ : در ظرفی آب داغ را با نبات و کمی زعفران ریخته شود و یک بار سوره حمد و 4بار آیه نور و 10 بار سوره شمس بر روی آن قرائت شود و سپس نوشیده شود . موقتا در رفع ضعف قوای بدنی موثر است . 6⃣ : در اربعینات ترک حیوانی از قارچ و غذاهایی نظیر آن استفاده ننمایید ! یکی از مهم ترین دلایل ترک حیوانی هم راستا شدن با موجودات نورانی نظیر فرشتگان است . زیرا فرشتگان موجوداتی روحانی هستند که فاقد صفت شهوت می باشند و برای تطابق با آنان از اغذیه غیر حیوانی استفاده می شود . تا هم راستایی با آنان راحت تر انجام شود . بنابراین با ترک حیوانی خصوصیات حیوانی در وجود فرد کاهش می یابد .اما یکی دیگر از دلایل ترک حیوانی خوردن غذاهای نورانی است . می دانیم که فرشتگان موجوداتی هستند که خلقت آنان از نور است بنابراین برای ارتباط با آنان باید با عالم آنان تطابق پیدا نمود . در نتیجه باید نورانی شد . نورانی شدن از طریق اذکار و دستورات انجام می شود . اما با اینحال تغذیه نیز در این امر بسیار مهم است . یکی از مهم ترین فرق غذاهای غیر حیوانی نظیر میوه جات ، حبوبات ، سبزی جات ، غلات و ... با غذاهای حیوانی این است که 👈 مستقیما در معرض تابش نور خورشید بوده اند . غذاهایی نظیر میوه که مستقیما در معرض تابش نور خورشید بوده اند در بدن انسان بسیار سریع تر و راحت تر با ذکر و دستورات اربعین به نور تبدیل می شوند . تا غذایی نظیر گوشت ، زیرا من باب مثال گوسفند ، علف میخورد که در معرض نور خورشید بوده و ما گوشت وی را . در نتیجه گوشت وی با ذکر و دستورات دیر تر و سخت تر به نور تبدیل می شود . حال با توجه به مطلب یاد شده می دانیم که قارچ های موجود در بازار در محیط مرطوب و تاریک پرورش می یابند . بنابراین استفاده زیاد از آن در اربعینات ترک حیوانی توصیه نمی شود . زیرا با نور خورشید پرورش نیافته اند و به سختی به نور تبدیل می شوند . نکته : میوه های گلخانه ای نیز چون در معرض نور خورشید قرار نگرفته اند . از این جهت مفید نمی باشند و استفاده از آن توصیه نمی شود . نکته مهم : ماهی درون آب زندگی می نماید و بدن ماهی به واسطه زندگی در آب کمتر در معرض نور خورشید قرار می گیرد . غذاهایی که ماهی از آن استفاده می نماید نیز اینگونه است . و از نور خورشید تغذیه نمی شود . بنابراین گوشت ماهی قابلیت تبدیل به نور را کمتر دارد . ادامه دارد ... @soltannasir ☀️
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 108} { تعلیقات 18 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 2} در قرآن مجید ، در آیه 49 سوره مبارکه نجم به ستاره شعری یا شعرای یمانی اشاره شده است : 👇 { وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾ و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (۴۹) } علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می آورد : 👇 { گویا مراد از « شعری » ستاره شعرای یمانیه باشد که یکی از ستارگان ثابت و پر نوری است که در شرق آسمان به صورت جباری آسمانی می درخشد . می گویند : دو قبیله خزاعه و حمیر این ستاره را می پرستیدند ، و نیز یکی از کسانی که آن را می پرستیده ، ابو کبشه یکی از اجداد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) بوده ، که البته جد مادری آن جناب بوده ، و مشرکین به این مناسبت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) راپسر ابوکبشه می نامیدند ، چون گفتیم ابوکبشه با پرستش شعری راه خود را از قوم خود جدا کرده بود . } ( ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 80) نکته : ظاهرا به این دلیل به رسول الله (ص) ابن ابوکبشه می گفتند که آن حضرت نیز راه خود را از اعراب جدا نموده بود و الله یکتا را می پرستید . حال عزیران یاد آوری چند مسئله : 👇 1: ستاره تیشتر یا شعرای یمانی با برج سرطان در ارتباط بود . 2: ستاره شعرای یمانی ، آبی است . 3: این ستاره و ایزد آن در اساطیر با بارندگی نیز در ارتباط است . 4: برج سرطان ، از👈 بروج آبی است و👈 کوکب آن قمر است . 5 : ستاره شعری با اندام اپی گلوت در بدن تطابق داشت . 6 : اپی گلوت ، اندامی است که با خوردن و نوشیدن آب ارتباط دارد . 7: برج سرطان در بدن محل لوله مری و نای است و با خوردن و نوشیدن و تنفس ارتباط دارد . نکته بسیار مهم : به ستاره شعرای یمانی در سوره نجم اشاره شده است . و گفته شد که این ستاره با برج سرطان در ارتباط است که از بروج آبی است و کوکب آن در نجوم احکامی قمر است . سوره نجم سوره 53 قرآن مجید می باشد . سوره بعدی یا سوره 54 در قرآن مجید سوره مبارکه👈 قمر می باشد . که (قمر ) کوکب برج سرطان است . یعنی همان برجی که ستاره شعری نیز با آن در ارتباط است . اما ماجرا بدین جا ختم نمی شود . به سایر ارتباطات معنا دار توجه نمایید😊 : 👇 حق تبارک تعالی پس از آنکه در پاسخ به اعرابی که ستاره شعرای یمانی را می پرستیدند می گوید «و انه هو رب الشعری = و هم اوست پروردگار ستاره شعری » و سپس در ادامه در آیات بعدی این سوره از نابودی تمدن های مختلف سخن می گوید : 👇 { وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾ = و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد (۵۰)و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت (۵۱)و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند (۵۲)و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افكند (۵۳)پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴)پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مى دارى (۵۵) } از ظاهر و سیاق مجموعه این آیات اینگونه بر می آید که حق تبارک تعالی برای پرستندگان ستاره شعرای یمانی در میان اعراب سرنوشت اقوام پیشین را مثال می آورد که مشرک بودند و چگونه توسط حق تبارک تعالی نابود شدند . و ظاهرا این نوعی تهدید است . اما این تنها یک شق قضیه است . نکته مهم : به نابودی تمدن های نامبرده شده در سوره قمر نیز اشاره شده است . که در ادامه بررسی خواهیم نمود . 😊 گفته شد که ستاره شعرای یمانی با برج سرطان در ارتباط است و عملکرد آن بر طبق متون زرتشتی و سایر اساطیر با بارندگی مرتبط است همچنین گفته شد که این ستاره با عضو اپی گلوت در بدن (عالم صغیر ) تطابق دارد . همچنین می دانیم که برج سرطان در بدن(عالم صغیر ) محل 👈 تنفس ( ریه ها و نای و ...) و محل 👈 خوردن غذا و 👈 نوشیدن مایعات ( مری ) است . همچنین می دانیم که اپی گلوت ( ستاره شعری ) بر سر راه ورودی نای و مری قرار دارد . حال به سراغ عالم کبیر می رویم . قوم عاد چگونه نابود شد ? ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️💫✨🌙
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 109} { تعلیقات 19 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 3 } ادامه دارد ..👇 حال به سراغ عالم کبیر می رویم . قوم عاد چگونه نابود شد ? حق تعالی در آیات 18 الی 20 سوره قمر در باب نابودی قوم عاد می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ﴿۱۸﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ 👈رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ﴿20}﴾ = عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۱۸)ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم (19) [كه] مردم را از جا مى كند گويى تنه هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده بودند (۲۰) } بنابراین قوم عاد با «ریحا صرصرا »( باد توفنده ) نابود شدند . حال در عالم صغیر( بدن انسان ) «ریحا صرصرا» چگونه ایجاد می شود ? باد با تنفس ( دم و بازدم ) ارتباط دارد . و تنفس با ریه ها که منسوب به برج سرطان است . و کوکب برج سرطان قمر است . و ستاره شعرای یمانی نیز با برج سرطان ارتباط دارد و جایگاهش در بدن اپی گلوت است که در برج سرطان قرار دارد . اما در ادامه در سوره نجم حق تعالی از نابودی قوم ثمود سخن می گوید : 👈 { وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾ = و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت (۵۱) } اما قوم ثمود چگونه نابود شدند ? حق تعالی در آیات 23 الی 31 سوره قمر در این باره می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ﴿۲۶﴾ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ 👈صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾ = قوم ثمود هشدار دهندگان را تكذيب كردند (۲۳) و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود (۲۴) آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است (۲۵) به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست (۲۶)ما براى آزمايش آنان [آن] ماده شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم]مراقب آنان باش و شكيبايى كن (۲۷) و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده است هر كدام را آب به نوبت خواهد بود (۲۸) پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد (۲۹) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۳۰) ما بر [سر]شان يك 👈 فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومه ها] ريزريز شدند (۳۱) } بنابراین قوم ثمود با یک صیحه( فریاد ) نابود شدند . حال در عالم صغیر ( بدن انسان ) صیحه (فریاد ) چگونه ایجاد میشود . در تولید صدا هوا و تارهای صوتی نقش دارند . که هر دو با برج سرطان ارتباط دارند . که از بروج آبی است . و منسوب به کوکب قمر و ستاره شعرای یمانی نیز در این برج قرار دارد . اما حق تعالی در آیه 52 سوره مبارکه نجم به نابودی قوم نوح اشاره می نماید : 👇 { وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ 👈قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾ =و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند (۵۲)} اما قوم نوح چگونه نابود شد ? حق تعالی در سوره مبارکه قمر در آیات 9 الی 14 این باره می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ 👈 قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿۱۰﴾ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ﴿۱۱﴾ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲}وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ﴿۱۴﴾ = پيش از آنان قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه اى است و [بسى] آزار كشيد (۹) تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (۱۰) پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم (۱۱) و از زمين چشمه ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدر شده بود به هم پیوستند (12) و او را بر [كشتى] تخته دار و ميخ آجين سوار كرديم (13) [كشتى] زير نظر ما روان بود [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود (14) } ادامه دارد .. @soltannasir 🌪💨
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 110} { تعلیقات 20} { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 4} ادامه ..👇 بنابراین قوم نوح با باز شدن درهای آسمان و ریخته شدن آب بر روی زمین نابود شدند . حال در عالم صغیر ( بدن انسان ) چگونه آب بر روی زمین که با روده ها مطابقت داشت . نازل می شود ? 👈 هنگامی که آب می نوشیم ! آب نوشیده شده از محل برج سرطان میگذرد . و برج سرطان برج آبی و منسوب به کوکب قمر می باشد. و از سوی دیگر ، اپی گلوت ( معادل ستاره شعری در عالم کبیر ) نیز با قرار گرفتن بر روی نای ، نقش مهمی در فرآیند نوشیدن آب ( ریخته شدن آب بر روی مردم ) دارد . نکته : در سوره نجم حق تعالی پس از آنکه نابودی قوم عاد و ثمود را مثال می آورد . اشاره به قوم نوح می نماید که پیش از اینها بودند و هلاک شدند . در سوره قمر نیز پس از انتقاد از مشرکین زمان رسول خدا (ص) اشاره می نماید که پیش از آنان قوم نوح نیز به تکذیب پرداختند . و این ارتباط معنا دار دیگری در باب سوره نجم و قمر می باشد . اما حق تعالی در ادامه سوره نجم اشاره به نابودی آبادیهایی می نماید : 👇 { وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴} = و شهرها[ى سدوم و عاموره ] را فرو افكند(۵۳) پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در باب تفسیر این آیه اینگونه می نویسد : 👇 { بعضی از مفسرین گفته اند : موتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . و کلمه « اهواء » که مصدر فعل « اهوی » است به معنای اسقاط است . و معنای آیه این است که : قرای قوم لوط (موءتفکة ) را به این وسیله به زمین کوبید و ساقط کرد ، که سرزمینشان را زیر و رو نموده دستخوش خسف نمود ، « فغشیها ماغشی » در نتیجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش کرد ، آن مقدار که شاملش شد و احاطه اش کرد . احتمال هم داده اند که مراد از « موتفکة» اعم از قرای قوم لوط و تمامی قریه هایی باشد که سکنه آنها در تاریخ بشریت دچار عذاب شده و منقرض شدند ، و خرابه های آن قریه ها و علامتهایی از آنها بجای مانده . } اما قوم لوط چگونه نابود شدند ? در سوره قمر در آیات 33 و 34 درباره نابودی قوم لوط اینگونه آمده : 👇 { كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾إنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ = قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند (۳۳)ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم (۳۴) } بنابراین قوم لوط با سنگباران عذاب شدند . حال سنگباران در عالم صغیر ( بدن انسان ) به چه شبیه است و چگونه روده ها که به مثابه زمین هستند سنگباران می شوند ? می توان سنگباران را به بلعیدن غذا و سنگ را به لقمه های غذا شبیه دانست . که آن نیز از محل برج سرطان انجام می شود که کوکب آن قمر است . و از محل ستاره شعرای یمانی ( اپی گلوت ) می گذرد . نکته 2: هدف از بیان این تطابق ها نشان دادن ارتباط معنا دار سوره نجم و قمر با یکدیگر بود . خواننده گرامی توجه داشته باشد که چگونه از دل یک نظریه جدید ، مطالب متنوع و گوناگون استخراج می شود . امیدوارم که این دروس باعث شود که به آیات قرآن مجید و نجوم احکامی و جسم انسان و اسطوره از منظری دیگر نگاه نمایید . @soltannasir 💧💦
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 111} { تعلیقات 21} { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن } { خرمگس } « نقل است که خود را به تشبیه می نمود . او در دادگاه محاکمه خویش ، خطاب به آتنی ها می‌گوید: «شما مردم مانند اسب تنبلی هستید که احتیاج دارید برای این که راه بیفتید گاهی خرمگسی به شما نیش بزند و من همچون آن خرمگسی بوده‌ام که نیشکی می‌زده‌ام و شما را به اندیشیدن وامی‌داشته‌ام و اکنون اگر مرا بکشید، دیگری را مثل من نخواهید یافت.» یکی از مشکلاتی که ما در کشور در باب تحلیل متون مختلف ، نظیر اسطوره داریم . نگاه صفر یا صد درصدی نسبت به مطالب است . چنین نگاه مطلق گرایانه ای یک جوینده حقیقت را به سوی حقیقت رهنمون نخواهد نمود . اسطوره باید درست شناخته و تبیین و تحلیل شود . دلایل متعددی برای شناخت اسطوره ، برای ما دین باوران وجود دارد . فهم بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث معصومین در باب شناخت عالم و کیهان شناسی جز با مطالعه اساطیر کهن ، میسر نخواهد شد . وقتی به تفاسیری نظیر المیزان و نمونه و سایر تفاسیر نسبتا جدید قرآن ، مراجعه می کنیم و تفسیر بعضی از آیات کیهان شناسی آن را با احادیثی که در کتب تفسیری روایی نظیر تفسیر قمی و البرهان و نورالثقلین و صافی و .. آمده است . مقایسه می نماییم .دچار شگفتی می شویم . هر جا حدیثی ، با نظر این مفسرین بزرگوار ، و با علم روز و نظام کیهان شناسی جدید مطابقت نداشته باشد . بدون بررسی سندی ، جزء احادیث بنی اسرائیلی شمرده می شود . یا گاه نسبت به بعضی احادیث تعمدا چشم پوشی می شود . نکته : اصولا مسئله روایات بنی اسرائیلی هم به نظر فقیر جزء آن دسته از مسائلی است که بیشتر با نگاه های افراطی و تفریطی روبرو بوده است . از کتب تفسیری معاصرین که بگذریم . بعضا کتبی در باب تحلیل نجومی آیات قرآن به بازار کتاب آمده است . که فقیر نمی دانم بخندم یا بگریم . اسم این تفاسیر را حتی بعضا تفسیر به رأی نیز نمی توان گذاشت . بلکه بیشتر باید از آن با نام تحریف یاد نمود . یکی از عللی که فقیر به تطابق عالم صغیر و کبیر با توجه به آیات قرآن و استفاده از علم طب و اسطوره و نجوم احکامی پرداختم . این بود که پاسخ بعضی شبهاتی که در نسل امروز وجود دارد را با زبان بدن دهم . برای این منظور ابتدا به مبحث شباهت صور فلکی منطقه البروج با اعضای بدن پرداختم . تا به نوعی پاسخی باشد بر انکار و تمسخر طرفداران نجوم و کیهان شناسی جدید که بدون آنکه سالها وقت مبارک خویش را صرف علم نجوم احکامی نموده باشند . به انکار این علم کهن می پردازند . سپس دامنه شباهت را به مسائلی نظیر شجره طوبی ، جنة المأوی و لوح محفوظ و قرآن ، ن و قلم ، رساندم تا با زبان بدن به منکرین حقایق قرآنی که روایت معراج و آیات قرآن در باب شجره طوبی و لوح و قلم و ... را تمسخر مینمایند . پاسخ داده شود . تا به جایی که در بیرون خویش و یافته های تلسکوپ آلما بدنبال شجره طوبی و قاب قوسین بگردند . حقیقت را به سادگی در وجود خویش بیابند . اما اکنون قصد دارم تا بار دیگر اندکی به بعضی شباهت های اسطوره ای آیات قرآن و احادیث بپردازم . تا حداقل خوانندگانی که سالها با تفکر اشتباهی که در کشور در باب اسطوره و معارف دینی وجود دارد . در نگاه اشتباه خویش تجدید نظر نمایند . نگاه اشتباهی که در شکل گیری آن بعضی اساتید دشمن شناس کشور مقصرند . نگاهی که به شخص اینگونه القا می نماید که من باب مثال هر آنچه که از دنیای شرک آمیز اسطوره های سومری یا مصری آمده ، دارای اشکال است . تحلیل های سطحی ای که این اساتید از مسائل مختلفی نظیر اسطوره و علوم ماوراء دارند . شاید در سطح عامیانه برای جامعه مفید باشد و باعث در امان ماندن دین افراد جامعه از دستبرد رهزنان دین و ایمان باشد اما در سطح خاص ، برای کشف حقیقت چندان سودی ندارد . رویکرد فقیر در نقطه مقابل است و سعی بر این دارم تا تبیین درستی از اسطوره و نظام آن داشته باشم . و بخوبی از خطرناک بودن این مسیر آگاهم زیرا باید بر مسیر باریکی گام زنم که شراره های آتش از دو سوی آن زبانه می کشند . اسطوره وادی لغزنده و جذابی است که از دل شرک می گذرد . تا فکر از این مسیر خطرناک عبور ننماید . حقایق هستی هویدا نخواهند شد . نکته 2 : در ابتدای کانال مطالب با رویکردی عامیانه به مخاطب ارائه شد اما رفته رفته ، مطالب تحلیلی تر خواهند شد . من باب مثال در ابتدای کانال از پیوند اسماعیلیه و شوالیه های معبد سخن گفتیم . اما در آینده هنگامی که تخصصی تر به اسماعیله بپردازیم ممکن است در جاهایی به نقد اندیشه شان و در جاهایی از آنان دفاع نماییم . زیرا مورخینی که در باب اسماعیلیه قلم زده اند همواره از مخالفین شیعیان از جمله اسماعیلیه بوده اند ! در ادامه با اسطوره همراه باشید . 😊 @soltannasir 🌻
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 112 } { تعلیقات 22 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 2 } الله تبارک تعالی در سوره مبارکه یس آیات 37 الی 44 در باره حرکت خورشید و ماه می فرماید : 👇 { وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾ وَالشَّمْسُ 👈 تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾ وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُون َ﴿۴۲﴾ وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾ إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾ = و براى آنان شب پديده شگرفى است كه روز را از آن جدا می سازيم كه آنگاه در تاريكى فرو می روند (37) و خورشيد با قرار و قاعده[ى معينش] 👈 جريان دارد، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست (38) و ماه را نيز منزلگاههايى مقرر داشتهايم تا [در سير خويش] همچون شاخه خشكيده ديرينه باز می گردد(39) نه خورشيد را سزاوار است كه [در سير خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جويد، و همه در سپهرى 👈 شناورند(40) و نشانه اى [ديگر] براى آنان اينكه ما نياكانشان را در كشتى انباشته سوار كرديم(41) و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم(42) و اگر بخواهيم غرقشان مى كنيم و هيچ فريادرسى نمى يابند و روى نجات نمى بينند(43) مگر رحمتى از سوى ما [بينند] و برخوردارى تا زمانى معين(44) } پیش از آنکه به احادیث نقل شده در باب تفسیر این آیات بپردازیم ابتدا نگاهی به بخش هایی از این آیات می نماییم و ترجمه بعضی لغات آن را بررسی می نماییم : 👇 در کتاب مفردات راغب در باره واژه «فَلَكٍ » آمده : 👈  : [اصطلاحا به معنای ] و تسمیه آن به این خاطر است که همچون می باشد . فرمود : « وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » [ یس /40] «فلکة المغزل» : شکاف ریز و دایره وار بالای دوک ریسندگی . و جمله ی « فَلَكٍ ثدی المرأة : سینه های زن برجسته شد . « فَلَكٍ  الجدی » : هنگامی که چیزی دایره وار در دهان بزغاله بگذاری که مانع از شیر خوردن او شود . همچنین معنی فَلَكٍ  را «چرخ» ، « گردون «حلقه و دایره هر چیز » ، « آب که باد آن را بجنباند » ، « موج خروشان و گرد دریا » ، « پاره های مدوّر و گرد زمین که از زمینهای پیرامونش بلندتر باشد » ، « هر چیز برجسته و گرد » آورده اند . همچنین در کتاب مفردات راغب در باب واژه «الْفُلْكِ » آمده : 👈  : کشتی که این واژه برای مفرد و جمع یکسان به کار می رود اما تقدیرشان متفاوت است . حال بار دیگر به این آیات دقت نمایید . حق تبارک تعالی در آیه 38 سوره مبارکه یس می فرماید : « والشمس تجری .. » خورشید جریان دارد ! اما در کجا ? بر طبق آیات و احادیث و روایات متعدد و همچنین اساطیر در 👈 . زیرا بالای آب است . نکته 1 : اینکه این آب است و در بعدی که ما در آن به سر می بریم قرار دارد یا در بعد دیگری ( بعد اسطوره ای عالم ) که هم اکنون قابلیت رویت ندارد اما در آینده که مرز عوالم باز شود . قابلیت رویت پیدا می نماید مسئله دیگری است که باید جداگانه بررسی شود . نکته 2: بخشی از این آیات و روایات را در این مجموعه دروس خواهیم آورد لطفا صبور باشید . الله تبارک تعالی در ادامه در آیه 40 سوره یس می فرماید : « لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » یعنی خورشید و ماه هر کدام در فلکی شناورند ! اما فَلَكٍ  چیست? فَلَكٍ مسیری مدور و حلقه ای است که بنا به روایات در آن آب جاری است . پیشتر اشاره شد که واژه الْفُلْكِ به معنای کشتی می باشد . بنابراین می توان از آیه با توجه به مجموعه آیات و احادیث و روایت اینگونه برداشت نمود که فَلَكٍ به معنای مسیر مدور آبی است که خورشید به مانند کشتی الْفُلْكِ در آن حرکت مینماید . این تفسیر زمانی قوت می گیرد که ما آیات بعدی سوره یس یعنی آیات41 الی 44 را مشاهده نماییم . اگر آیه را به گونه ای امروزی تفسیر نماییم و من باب مثال بگوییم خورشید به دور مرکز کهکشان می چرخد و ماه به دور زمین بین آیات 37 الی 40 با آیات بعدی که ناگهان سخن از کشتی و طوفان می نماید . به نوعی ناهماهنگی به وجود می آید . جالب است بدانید که در بعضی اساطیر ملل ایزد خورشید سوار بر زورقی مسیر آبی را هر روز در آسمان می پیماید ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛🚣
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 113 } { تعلیقات 23 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 3} حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به اسطوره مصری ایزد فرومایه رع که از ایزدان خورشید در تمدن مصر است می نماییم ، که چگونه وی به همراه تعدادی دیگر از ایزدان (فرومایه) مصری سوار بر زورق می شده و درون فلک آسمانی حرکت می نموده : 👇 { از هنگامی که رع به آسمان رفت جهان دارای ساختاری دیگر و نظامی دیگر شد . به روایت از آموزه هرموپولیس زمین با 👈 کوه ها محصور و کوه ها👈 تکیه گاه آسمان شد و دامنه کوه ها قلمرو نونت زوجه نون(از ایزدان مصری و معادل اقیانوس کیهانی که آفرینش از وی انجام شد ) شد ، و هم از این کوه ها بود که خورشید هر روز بر می خاست . در روایتی خورشید در نقش پسر خدا بانوی آسمان هر روز از 👈ژرفای آب ها بر می خاست . در روایتی دیگر خورشید هر بامداد از پس کوه مانو maanu و از میان دو درخت توت انجیر سفر روزانه خود را در 👈 زورقی به نام منجت manjet یا « زورق میلیون ها سال » آغاز و در این سفر خدایانی چون «جب» (خدای زمین ) ، «تحوت» ( خدای ماه ) و جلوه قدرت های مختلف خورشید به ویژه «حو » hu « کلام توانا » یعنی فرمانده و آفریده خدا ،سیا sia ، هوش ، و حیک hike جادو ، ( به نام نرم افزار hike هندی دقت نمایید که چگونه در مصر معنای جادو می دهد و یکی از تجلیات رع ایزد مصری است .) خدمه زورق وی بودند . در این سفر حورس( از خدایان دیگر خورشید) سکان زورق را در دست داشت و تحوت در کنار وی دشمنان رع را نابود می کرد . رع در این زورق تاج دو طبقه مصر را که نماد وحدت مصر سفلی و علیا بود بر سرداشت و بر فراز این تاج نیز همانند تاج فراعنه « یوریوس » یا ماری دیده می شد که نماد فرمانروائی و قدرت و از کام وی آتش فرو می بارید . سر دشمنان رع ماری غول آسا بود که « اپیپ » یا « اپوفیس » Apophis نام داشت . اپیپ در ژرفای آب های نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هر روز بر آن بود که راه زورق رع را سد کند . ستیز رع و اپیپ جاودان و در برخی از روایات قدمت اپیپ از رع بیشتر و به پیش از آفرینش جهان می رسید . کار اپیپ ایجاد مزاحمت در سفر روزانه رع و در این نبرد همیشه رع پیروز بود . به روایتی در این سفر «ست»( از ایزدان دیگر مصری برادر کوچکتر اوزیریس ) سکاندار زورق «رع» و هم اوست که دشمنان رع را به ورطه های هولناک می افکند . مصریان باستان هوای توفانی را جلوه ای از پیروزی موقتی «اپیپ » و هنگام گرفتن خورشید براین باوربودند که اپیپ زورق رع را بلعیده است. در بسیاری ازروایات رع هر بامداد چون کودکی زاده می شود ، نیمروز بلوغ می یابد و شامگاه پیرمردی خمیده و می میرد ، واین اسطوره با اسطوره ی فرمانروایی وی برزمین پیوند دارد . رع درسفر شبانه خویش «اوف_رع » (Auf_ra) یا که اوف به معنی لاشه ، نام داشت . زورقِ سفر شبانه ی رع ، زورقی دیگر و (مسِكتِت) (Mesektet) یا زورق شب نام داشت . در برخی روایات مِسِكتِت به هیأت ماری است وسفر شبانه ی رع نیز ، چون سفر روزانه ی وی دوازده ساعت به طول می انجامد . دراین سفر نیز خدایانی چون «حو» ، «سیا» ، و «حیک» و خدایانی دیگر رع را همراهی می کنند . شب ها خدا (اوپواوت) ، (Upuant) گشاینده ی راه ها بر دماغه ی زورق رع می ایستاد و زورق وی را ازگذرگاه های پرخطر عبورمی داد . به باوری دیگر ارواح فراعنه مرده (وبعدها ارواح مردم عادی) پس ازمرگ به هیأت ستارگان درمی آمدند ودر زورق رع وی راخدمت می کردند . بدین باور گروهی ازستارگان «آنان که هرگز غروب نمی کنند » خدمه ی زورق سفر روزانه رع و درپرتو خورشید ناپیدا و « آنان که خسته نمی شوند » ستارگانی هستند که در بخشی ازشب پدیدار و یکی پس از دیگری در پیوستن به زورق شبانه ی رع به جهان نامرئی ، «دوت» (Duat)می روند. خطرهایی که رع ، طی پیمودن دروازه قلمرو شب با آن روبرو می شد ، از خطرهای سفر روزانه وی بیش تر و در هر دو سفر اپیپ دشمن بزرگ وی بود . جهان زیرین و قلمرو های سفر شبانه رع ، جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بودکه مردگان رادر سفر خویش تهدید می کردند . شکل های گوناگون خورشیدخدا:اتوم ، رع و خپری باجهان زیرین پیوند داشت . بسیاری ازخدایان اوف( همان رع ) را در سفر شبانه وی در دوت و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری می کردند . باد را در دوت راهی نبود و هم بدین دلیل خدایان زورق ، اوف را به جلوی می راندند وخدابانوی وقت باگفتن کلام عبور ، دوازده دروازه ی شب را یکی پس ازدیگری می گشود. ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🚣🚣♀🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 114 } { تعلیقات 24 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 4 } ادامه ...👇 { ...سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار بود مارهای دوسَر ، مارغول پیکر قلمرو چهارم که بر پشت او سر چهار مرد ریشو دیده می شد ، مار عظیم ششم به نام «درنده ی ارواح » که درچشم اوف نیز نامرئی بود و در برخی روایات پشت این غول مار جایگاه پسران حورس ، پاسدار کوزه ی شش «Canopic jar » جگر ، معده و روده های حنوط شدگان بود . پسران حورس ساکن پشت این غول مار ، دراین روایت «ایمست،Imest» ، « حاپی ، Hapy » «دواموتف ، Duamutef » ،و « قَبح سِنوف ، Qebeh senuf » نام داشتند . بدین روایت این غول مار ، دشمنان شکست یافته ی رع و اوزیریس را می درید ومی بلعید . پس از رواج آئین اوزیریس ، این مار هیأت متفاوتی یافت که عاموت «Ammut» نام داشت و درنده ی ارواح «بدپیمانان» بود. شرح مختصرساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین ، نمودی ازخطرها و وحشت رازآمیزی است که بااسطوره های خورشید پیوند دارد . در کیشِ اوزیریس، جهان زیرین قلمرو زندگی جاودان است ، امادراین باورها نیز روح مرده برای عبورازاین قلمرو و رهایی ازچنگ اهریمنان به اوراد وادعیه بسیار نیاز داشت. یکی ازکارهای اوف( رع) درجهان زیرین ، روشن کردن راه ارواح مردگان باروشن کردن راه آنان بود . نور اوف برروح مرده می تابید و روح باگذر از مغاکی به مغاک دیگر ، تحسین و هیابانگِ 👈 ساکنان جهان زیرین راکه ناشکیبا در 👈انتظار پرتوی از 👈 نور بودند برمی انگیخت وپس ازعبور هر روح ، دیگر بار جهان زیرین درظلمتی وحشت بار فرو می رفت. باغالب شدن بر خطرات زیرین واز آن شمار به بند کشیدن اپیپ بود که عبور اوف از جهان زیرین میسّر می شد . دربرخی روایات «اوف_رع» ، خود ماری غول آسا و هر شب از کام ماری غول آسا زاده می شد ؛ همان گونه که روز از نوت( ایزد بانوی آسمان ) زاده می شد . با عبور از قلمرو شب خورشید خدا دیگر بار بر فراز زمین درخشیدن می گرفت:خدایان ملازم وی «مَنجِت،Manjet» با زورق رع را بالا می کشیدند و 👈خورشید خدا درجلوی خپری( خپری با معنای 👈سوسک ایزد دگرگونی حیات و با حالت طلوع خورشید ارتباط دارد ) از افق بالامی رفت. به روایتی دراین لحظه «شو» ( ایزد نگه دارنده آسمان ) با دستانی گشوده 👈 قرص خورشید رامی گرفت و رع در زورق روز می نشست ، وشامگاه خدابانوی شرق رع را به خدابانوی غرب ( برای غروب نمودن آفتاب )تحویل می داد. جز روایات کلّی تفسیر چرخه ی حرکت خورشید ، روایات دیگری نیز نزد مردم رایج بود. دراین روایات رع پسر نوت ، خدابانوی آسمان هر بامداد به هیأت گوساله ای از نوت متولد و شامگاه توسط وی بلعیده می شد. دربرخی روایات خورشید پسر نون بود ودرآموزه ی هرموپولیس ، خورشید هر بامداد درون گلبرگ های یک نیلوفرآبی برآب های نون پدیدار و شامگاه با بسته شدن گلبرگ های نیلوفر ناپدید می شد. گاهی رع چون خورشید ، دایره ساده ای بود که در زورقی حمل می شد و غالبا درتصاویر و نقش ها انسانی بود با سر شاهین ویگانه شده با حورس خدای بزرگ مصر که چشم راست او خورشید بود . درتصاویر دیگر تارک رع تاجدار و تاج وی خورشیدی بود در چنبره ی یوریس که از کام وی بر دشمنان رع آتش می بارید. خورشیدخدادراین هیأت «رع_حراختی» وغالبا عصای سلطنتی موسوم به عنج یا (یواس،Uas) رادر دست داشت. نقش ها و تصاویر اوف ، کما بیش همانند «رع_حراختی» اما دایره ی خورشید بین شاخ های یک قوچ ، که احتمالا از خنوم یا از قوچ مقدّسِ مِندِس به عاریت گرفته شده بود تصویرمی شد. تصاویر بنو (ققنوس) در حال پرکشیدن از سنگ بِن بِن(ابلیسک) به هنگام بامداد وندای او بشارت آفرینش بود . نقش های شاهین ، شیر یا گربه در پیوند با خورشید خدا ، گویای دشمنی با اپیپ و درهم دریدن وی بود. نرگاو (کمفیس) یا (ورزاو منفیس) ، پیرمردی که روبه غروب می رفت وبر سر او تاجی ازخورشید در چنبره ی یوریس قرارداشت ، همه وهمه تصاویری بود که خورشید خدا را بدان تصور و ترسیم می کردند و پیرمردی که تاج خورشید برسر داشت ، همانا اتوم و خورشید غروب بود. فراعنه خود را منسوب به رع و بدین سان رع ، خدایی حامی دودمان فرمانروایی بود ...}( کتاب اساطیر مصر ورونیکا ایونس صفحات 58 الی 63) نکته مهم : ایزد فرومایه رع که در نزد مصریان باستان حقیقت و تجلی و عین خورشید بود سوار بر قایق در آسمان روز حرکت می نمود و هنگام شب به حرکت خویش ادامه می داد اما دیگر در آسمان شب حضور نداشت بلکه به دنیای زیرین سفر می نمود که شرح آن در متن آمده است . در آیین مصری برای تحوت( ایزد ماه ) نیز سفری با زورق ترسیم شده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌛🚣🚣♀
تصویر سفر 24 ساعته ایزد رع ( خورشید ) با قایق در مسیر آبی . @soltannasir
تصویر سفر 24 ساعته ایزد تحوت (ماه ) با قایق در مسیر آبی بر طبق اساطیر مصری @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 98} { نکاتی از حضرت مولانا زین الدین } به مناسبت عید غدیر نکاتی را از حضرت مولانا زین الدین به اشتراک می گذرم . باشدکه مفید واقع شود . 1⃣ : روز عید غدیر ، روزی است که امام علی بن ابی طالب ( ع) بر تخت نشستند . بر اهل طریقت واجب است که در این روز به احترام حضرتش بر روی زمین بنشینند . 2⃣ : اگر شخص مومنی سه روز ترک هر نوع عمل حرام و مکروهی نماید . و نمازهای یومیه خویش را در زمان خویش به جای آورد . آنگاه در شب چهارم 12000 بار ذکر «یاعلی» بگوید . برای هر حاجت شرعی مناسب است . این عمل را برای حاجت شرعی تنها یک بار می توان به جای آورد . اما برای طی طریق طریق سلوک بارها قابل انجام است . نکته 1 : مقصود از ذکر «یا علی» الله تبارک تعالی می باشد . زیرا اسم «علی» از اسماالله است که ولایت کلیه الهیه بر موجودات از دریچه این اسم ساری است . و امام علی بن ابی طالب (ع) 👈کاملترین👉 مظهر این ولایت مطلقه الهیه می باشند . نکته 2: این دستور در کتب جفری و اذکار نیز آمده است . 3⃣ : نکته ای مهم از علم جفر که علمای این علم ، آن را از نا اهل می پوشانند . یکی از قوانین علم جفر قاعده ، ترقی و ترفع و تنزل و مساوات است . این قاعده در علم الاذکار نیز استفاده می شود . فرض نمایید می خواهیم غنی شویم و برای اینکار ذکر غنی می گوییم . می توانیم اسم خود را با اسم مادر و کلمه «کن » (70) و ذکر «غنی » (1060) جمع نماییم . و به مدت یک اربعین پس از هر نماز به این تعداد به ذکر غنی مبادرت ورزیم . یا می توانیم به مدت یک اربعین ، یک نوبت صبح و یک نوبت شب این ذکر را بگوییم . همچنین می توانیم ذکر غنی را به صورت «الغنی » با الف و لام یک اربعین به عدد 5555 بگوییم . یا به شکل «یا غنی » با «یا» به عدد 5355 بگوییم . همچنین می توانیم این ذکر را به مدت یک اربعین به صورت «غنی » بدون «الف و لام» و« یا » به عدد 3180 بگوییم . اما حال باید ببینیم که هدف ما از گفتن ذکر «غنی » چیست ? آیا می خواهیم از نظر مادی غنی شویم یا از نظر معنوی ? 1: قاعده ترقی : 👇 اگر بخواهیم از نظر مادی ترقی نماییم و غنی شویم این ذکر را به صورت « غنيً» با تنوین نصب مي گوییم . 2 : قاعده ترفع : 👇 اگر بخواهیم از نظر معنوی ترفع پیدا نماییم و غنی شویم . این ذکر را به صورت «غنيٌ» با تنوین رفع می گوییم . 3: قاعده تنزل : 👇 اگر بخواهیم غنی بودن را در خود و یا هر کس دیگر تنزل و کاهش دهیم . این ذکر را به صورت «غنيٍ » با تنوین جر می گوییم . نکته 3 : در این روش اگر می خواهیم غنی بودن را در کسی تنزل دهیم باید نام شخص به همراه نام مادر و کلمه کن (70) و ذکر مربوطه ( در اینجا غنی 1060) را به حساب جمل کبیر محاسبه نمود و یک اربعین پس از هر نماز بدان مبادرت ورزیم . همچنین می توانیم یک بار از نیمه شب شرعی تا پیش از طلوع آفتاب و بار دیگر از ظهر تا پیش از 👈 غروب آفتاب بدان مبادرت ورزیم . علت این امر این است که پس از نیمه شب شرعی تا طلوع آفتاب شب در حال کاهش یافتن است و از ظهر تا پیش از غروب آفتاب نیز روز در حال کاهش یافتن است . نکته 4: برای ترقی و ترفع قاعده زمان ذکر برعکس است . یعنی از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی و از طلوع آفتاب تا اذان ظهر از این روش استفاده می شود . زیرا شب و روز در حال افزایش هستند . و البته به طور خاص زمان ترقی (مادی) از طلوع آفتاب تا یک چهارم روز که حدودا نصف زمان ظهر است می باشد و زمان ترفع از انتهای زمان ترقی تا اذان ظهر می باشد . در شب نیز قاعده به همین منوال است . نکته 5 : اگر می خواهیم غنی بودن را در شخصی تنزل دهیم . باید ذکر را به بیرون دم بزنیم . اگر ذکر را به درون فرو بریم . عمل بر خود ما نیز تاثیر گذار خواهد بود . 4: قاعده مساوات : 👇 اگر بخواهیم با صفت غنی برابر شویم یا به اصطلاح مساوات یابیم . این اسم را به حالت جزم یا سکون به صورت «غني» می گوییم. در این حالت با توجه به استعدادهای مادی و معنوی وجود شخص ، شخص غنی می شود . یعنی اگر شخص در جنبه مادی و کسب درآمد بکوشد به ثروت مادی می رسد . و اگر در جنبه معنوی و علوم معنوی می کوشد . در این علوم غنی می شود. نکته مهم : اگر بخواهیم شخصی را هلاک نماییم . باید اسم «حی» را با قاعده ذکر شده به طریق تنزل به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا صفت حیات را در فرد کاهش دهیم . و سپس اسم ممیت را ابتدا با قاعده ترقی و سپس با ترفع هر کدام به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا شخص هلاک شود. @soltannasir 🌨🌨🌨
@soltannasir {مسبحات و چاکراها 115} { تعلیقات 25 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 5 } ادامه ...👇 حال تعدادی از احادیث معصومین را که مرتبط با موضوع مورد بحث بوده به عنوان شاهد می آوریم . البته فقیر این احادیث را که در ادامه خواهند آمد را بررسی سندی ننموده ام . به فرض احتمالی اشکال بر سند بعضی از این احادیث ، شاید بتوان بر بخش هایی از محتویات حدیث مناقشه نمود . اما با اینحال آنچه که از مجموع آیات و روایات در باب آسمان و جهان استنباط می شود . سنخیت چندانی با 👈 کیهان شناسی جدید ندارد . حتی با آنچه که ما بر زمین و آسمان می بینیم نیز سنخیت کامل ندارد و با عصر اسطوره سنخیت بیشتری دارد . عصری که جهان شکل دیگری بوده و با شروع آخرالزمان ، که مرز ها بار دیگر باز شود . جهان به سیمای حقیقی خویش بر جهانیان آشکار خواهد شد . حدیث : 👇 { «حَدِیثُ الْبَحْرِ مَعَ الشَّمْسِ» 41_ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم َ، عَنْ أَبِیه ِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَان ٍ ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ الْمُسْتَوْرِدِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام، قَالَ : «إِنَّ مِنَ الاْءَقْوَاتِ الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ لِلنَّاسِ مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ الْبَحْرَ الَّذِی خَلَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالاْءَرْضِ » ، قَالَ: «وَإِنَّ اللّهَ قَدْ قَدَّرَ فِیهَا مَجَارِیَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، وَقَدَّرَ ذلِکَ کُلَّهُ عَلَی الْفَلَکِ، ثُمَّ وَکَّلَ بِالْفَلَکِ مَلَکاً وَمَعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ ، فَهُمْ یُدِیرُونَ الْفَلَک َ، فَإِذَا أَدَارُوهُ دَارَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْکَوَاکِبُ مَعَهُ، فَنَزَلَتْ فِی مَنَازِلِهَا الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِیهَا لِیَوْمِهَا وَلَیْلَتِهَا ، فَإِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْعِبَادِ وَأَرَادَ اللّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالی أَنْ یَسْتَعْتِبَهُمْ بِآیَةٍ مِنْ آیَاتِهِ، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یُزِیلَ الْفَلَکَ الَّذِی عَلَیْهِ مَجَارِی الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، فَیَأْمُرُ الْمَلَکُ أُولئِکَ السَّبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ أَنْ یُزِیلُوهُ عَنْ مَجَارِیهِ». قَالَ: «فَیُزِیلُونَهُ فَتَصِیرُ الشَّمْسُ فِی ذلِکَ الْبَحْرِ الَّذِی یَجْرِی فِی الْفَلَکِ» قَال َ: «فَیَطْمِسُ ضَوْوءُهَا، وَیَتَغَیَّرُ لَوْنُهَا، فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُعَظِّمَ الاْآیَةَ، طَمَسَتِ الشَّمْسُ فِی الْبَحْرِ عَلی مَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُخَوِّفَ خَلْقَهُ بِالاْآیَةِ» قَالَ: «وَذلِکَ عِنْدَ انْکِسَافِ الشَّمْسِ» قَالَ: «وَکَذلِکَ یَفْعَلُ بِالْقَمَرِ». قَالَ: «فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ أَنْ یُجَلِّیَهَا أَوْ یَرُدَّهَا إِلی مَجْرَاهَا، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یَرُدَّ الْفَلَکَ إِلی مَجْرَاهُ، فَیَرُدُّ الْفَلَکَ، فَتَرْجِعُ الشَّمْسُ إِلی مَجْرَاهَا» قَالَ: «فَتَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ وَهِیَ کَدِرَةٌ» قَالَ: «وَالْقَمَرُ مِثْلُ ذلِکَ». قَالَ: ثُمَّ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام: «أَمَا إِنَّهُ لاَ یَفْزَعُ لَهُمَا، وَلاَ یَرْهَبُ بِهَاتَیْنِ الاْآیَتَیْنِ إِلاَّ مَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِذَا کَانَ کَذلِکَ فَافْزَعُوا إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَیْهِ». حكم بن مستورد از حضرت علی بن الحسین (ع) نقل نموده که فرمود : از چیزهایی که مردم به آن نیاز دارند و خدای عزّ و جلّ برای آنان مقدّر و خلق نموده ، 👈 دریایی است میان آسمان و زمین و خدا مسیر حرکت خورشید و ماه و ستاره ها را در آن قرار داده و همه آنها را بر یک مداری (فلک ) مقرّر فرموده و فرشته ای را بر فلک مأمور نموده که هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او هستند و فلک را می چرخانند و وقتی که فلک را به چرخش در آوردند خورشید و ماه و ستارگان با أن می چرخند و هر یک در مدار مخصوص خود دور می زند که روز و شب از آن پدید می آید ، هنگامی که گناه بندگان زیاد شد و خداوند اراده نمود آنان را بترساند و نشانه ای از عذاب به ایشان نشان دهد به فرشته مأمور فلک دستور می دهد که فلک را از مدار خارج نماید . 😳 آن فرشته به آن هفتاد هزار فرشته زیر دست خود دستور می دهد آنان فلک را از مدار خارج می نمایند و خورشید در آن دریایی قرار می گیرد که در میان آسمان و زمین است و رنگ آن تغییر می کند و نور آن نابود می گردد ، و اندازه تغییر و کم نوری آن به اراده خداوند بستگی دارد که بخواهد بندگان را چه مقدار بترساند ، گرفتگی خورشید همین است . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌚
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 116} { تعلیقات 26 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن6 } ادامه ...👇 { ... و درباره ماه نیز چنین است . فرمود : وقتی که خدا خواست نور خورشید را به آن برگرداند به آن فرشته دستور می دهد فلک را به مدار خود برگرداند و خورشید نیز در مدار خود قرار می گیرد و در وقت بیرون آمدن از آن دریا تیره است و ماه نیز چنین است. سپس امام زین العابدین (ع) فرمود : از دو آیه ( خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی ) جز کسی از شیعیان ما باشد نمی ترسد و عبرت نمی گیرد هر وقت یکی از این دو آیه رخ داد توبه کنید و به خدا پناه برید .} ( ترجمه روضه کافی صفحات 208و 209) در تفسیر روایی البرهان در باب تفسیر آیات 38 و 39 سوره مبارکه یس اینگونه آمده : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از ابوذر غفاری روایت کرده است که گفت : دست رسول خدا (ص) را گرفته بودم و ما با هم قدم می زدیم و پیوسته به خورشید نظر می کردیم تا آن که ( غروب کرد و ) پنهان شد ، عرض کردم : ای رسول خدا ! خورشید در کجا پنهان می شود ? فرمود : در آسمان و بعد از آن از آسمانی به سوی آسمان دیگر بلند می شود تا آن که به سوی آسمان هفتم که از همه بالاتر است ، بالا می رود تا در زیر عرش قرار گیرد و بر رو به حالت سجده می افتد و نیز فرشته هایی که موکل آن بوده اند با آن سجده می کنند ، سپس خورشید عرضه می دارد : پروردگارا ! از کجا امر می فرمایی تا طلوع کنم : از مغرب طلوع کنم یا از محل طلوع قبلی خود ? و همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ که فرموده : « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ » _ و خورشید به سوی قرار گاه خویش در حرکت است ، این فرمان خدای عزیز و دانا می باشد _ که مقصود از آن صنعت پروردگار عزیز است در ملک و پادشاهی او نسبت به آفرینش او می باشد . و فرمود : سپس جبرئیل (ع) حله روشنی از نور عرش را که به مقدار ساعت های روز نسبت به درازای روزهای تابستان و کوتاهی روزهای زمستان و یا میان این و آن نسبت به پاییز و بهار ، نزد خورشید می آورد و سپس خورشید با آن حله در فضای آسمان حرکت می کند تا آن که از محل طلوعش ظاهر می شود . و رسول خدا (ص) فرمود : گویا من به سوی آن می نگرم که به مقدار سه شبانه روز محبوس شده ( و هیچ طلوع نمی کند ) و نور روشنی را از آن بر خود نپوشاند تا این که مأمور شود از مغرب طلوع کند ، و این همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾= چون خورشید در هم پیچیده شود و چون ستارگان تیره و تار شوند . = سوره تکویر » و ماه همچنان ( مانند خورشید ) خواهد بود که از محل طلوع و مجرای خود درکناره آن و مغرب آن و نیز بلند شدن آن به سوی آسمان هفتم و سپس زیر عرش به سجده می افتد و جبرئیل (ع) حله ای از نور کرسی را در نزد آن (ماه) می آورد ، و این نیز همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا » = او همان خداوندی که خورشید را بسیار روشن گردانید و ماه را روشنایی داد . = سوره یونس آیه 5 » ابوذر _ رحمت خدا بر او باد _ گفت بعد از آن با رسول خدا (ص) به گوشه ای رفتیم و نماز مغرب را بجا آوردیم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 117 } { تعلیقات 27 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 7 } ادامه ...👇 عزیزان آیات و احادیث و اساطیری که در متن می آید را با دقت مطالعه نمایید و در خاطر بسپارید . زیرا در هنگام تحلیل متن بدان نیاز داریم از آنجایی که مطالب روزانه نوشته می شود . در نتیجه صبور باشید تا مطالب شکل و قوام لازم را پیدا نماید . و آنگاه ملاحظه نمایید که چگونه بین دین و اسطوره پیوند وجود دارد . و چگونه اسطوره هر چند که حاوی نوعی بینش شرک آمیز است می تواند به ما در فهم بهتر دین کمک نماید . الله تبارک تعالی در آیات 53 الی 55 سوره مبارکه فرقان می فرماید : 👇 { وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ 👈الْبَحْرَيْنِ هَذَا 👈عَذْبٌ 👈فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ وَهُوَ الَّذِي 👈خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾ وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا﴿۵۵﴾ = و اوست كسى كه دو دريا را موجزنان به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد (۵۳) و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (۵۴) و غير از خدا چيزى را مى پرستند كه نه سودشان مى دهد و نه زيانشان مى رساند و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [دشمنان ] است (۵۵) } ابتدا احادیث مربوط به تفسیر این آیات به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 8220/1) علی بن ابراهیم گفته است : (درباره) فرمایش خداوند متعال «وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ» از ابوالجارود روایت کرده است که امام باقر فرموده : خداوند دو دریا را ارسال نموده است ، «هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاج» منظور از «اجاجٌ» (آب شور همراه با) تلخی است ، «وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا» منظور مانع (از اختلاط و امتزاج با یکدیگر) است ، «وَحِجْرًا مَحْجُورًا» یعنی حرام قطعی ، که ممنوعیت کلی خواهد بود (و طعم هیچ کدام با دیگر ممزوج نخواهد شد). 8221/1) . کلینی با سند خود از برید عجلی روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) درباره فرمایش خدای عزّ و جل «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا » _ و او همان کسی است که آدمی را از آب بیافرید و او را دارای نسب و پیوند (داماد) قرار داد و پروردگار تو به این کارها توانمند است _ سوال کردم ? فرمود : خداوند متعال 👈آدم را از آب شیرین و گوارا آفرید و همسرش (حوا) را از سنخ و اصل او آفرید _ از پایین ترین و آخرین دنده هایش _ و به وسیله همان دنده (خویشاوندان) سببی و نسبی را قرار داد ، سپس حوا را به همسری آدم در آورد و به وسیله این برنامه ، در میان آنان داماد (خویشاوندان سببی) ایجاد نمود ، و این همان فرمایش خداوند است که فرمود : «نسباً و صهرًا» ،بنابراین ، ای برادر قبیله بنی عجل «نسب» ، آن خویشاوندانی هستند که از طرف مرد باشند و «صهر» از طرف زن می باشد . 8223/3).محمد بن عباس با سند خود از ابو مالک روایت کرده است ، که گفت : ابن عباس در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ : «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» گفته است : این آیه درباره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) نازل شده است که حضرت ، دختر خود ( حضرت فاطمه س) را به ازدواج علی (ع) در آورد و او پسر عمویش بود ، پس او هم «نسب» می باشد و هم «صهر» خواهد بود . 8224/4). همچنین با سند خود از جابر جعفی ، به نقل از عکرمه ، از ابن عباس ، روایت کرده است که گفت : در مورد فرمایش خدای عز و جل : « وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» ،گفته است : هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید ، او را از نطفه آفرید که آن را به نور خود ممزوج نموده بود ، سپس آن را در وجود آدم (ع) ودیعه نهاد و بعد از او در شیث ، انوش ، قینان و همچنین یکی پس از دیگری تا آن که به ابراهیم (ع) و از او به اسماعیل رسید وهمچنان نسل اندر نسل از صلب (پشت) های پاک و رحم های مطهر منتقل گردید تا در عبدالمطلب ودیعه قرار گرفت و در آن جا نور به دو قطعه تقسیم شد : یک قطعه در وجود عبدالله قرار گرفت که حضرت محمد(ص) از آن تولد یافت و قطعه دیگر در وجود ابوطالب قرار گرفت که علی (ع) از آن تولد یافت . سپس خداوند نکاح را بین ایشان تألیف و مأنوس گردانید . و علی(ع) با فاطمه(س) ازدواج نمود و این همان معنای فرمایش خداوند متعال است که فرموده: ...} ادامه دارد . @soltannasir 💧