eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر «یمه» از منظر هندوان @soltannasir
تصویر «یمی» خواهر همزاد « یمه » که عاشق برادر خویش شد . @soltannasir
تصویر «یمه» در محل جایگاه قضاوت , و یک ریشی در کنار وی در دو طرف تصویر دوزخ و عذاب مردمان در آن به تصویر کشیده شده است . نقش یمه بعدها به عنوان پادشاه قلمرو دوزخ تغییر پیدا می نماید . @soltannasir
@soltannasir {جغرافیای علوم غریبه در ایران 62} {جمشید 6} بهشت «ایندرا» را نیز توشتری بنا نهاده و «سورگ» نام دارد . «سورگ» در 👈کوه مرو 👉قرار دارد و به گونه ای است که چون گردونه ای به هر جا کشیده می شود . «سورگ » نیز چون بهشت های دیگر باروئی از درختان بهشتی دارد و پرندگان خوشنوا بر شاخسارش آواز می خوانند و از بوی گل ها سرشار است . «ایندرا » در بارگاه خود با ملکه خویش بر مسندی با شکوه نشسته و با جامه های سفید و تاج گل و گردن بند های رخشان آراسته است . خادمان بارگاه ایندرا از ماروت ها , خدایان بزرگ , فرزانگان عارف , قدیسان و کسانی که ارواح پاک و بی گناه آنان چون آتش می درخشد تشکیل می شود . و هنوز از بهشت «ایندرا» با چنین ویژگی هایی یاد می شود . بهشت «ایندرا » دیاری بدون اندوه , بی نشان از رنج و ترس , مأوای ارواح نیکبخت , مردان دین , و پیروان شادمان , فرزانه و وفادار است . در این بهشت جلوه های طبیعت چون باد , تندر , آتش , آب ابرها , نباتات , ستارگان و سیارات نیز وجود دارند . و شادمانی ساکنان این دیار را «آپسره ها » و «گند هروها» , ارواح بهشتی و قهرمانان و جنگجویان آسمانی با خواندن سرود و نواختن ساز و برپا کردن مراسم آئینی و مقدس فراهم می آورند . در این بهشت پیامبران آسمانی پیوسته در گردونه های بهشتی از این سوی به آن سوی می روند . و بهشت توسط خدای جنگ اداره می شود . در بسیاری از روایات بهشت ایندرا جایگاه همیشگی یا موقتی جنگجویان است . در کتاب «مهابهاراته » پسر ایندرا , آرجونا جنگجوی بزرگ ساکن کوه «مرو» کس است که ورود قهرمانان دو لشکر و کسانی را که وظایف جنگی خود را انجام داده اند . به بهشت خوشامد می گوید . برخی از کسانی که به بهشت «ایندرا» وارد می شوند . از امتیازات خاصی برخوردار می گردند . که از آن جمله بهیشما که به مقام مشاوری ایندرا دست می یابد . با پیدایی بهشت های دیگر نقش «یمه» تغییر می یابد. و بهشت به جای آنکه جایگاه هم مردگان باشد پاداش فضیلت و تقوا و نیز افراد بد اقبالی است . که بی فرزند مرده اند و کسی نیست که برای آنان فدیه و قربانی بدهد . به تدریج آرزوی رفتن به 👈سرزمین نیاکان👉 به آرزوی رفتن به 👈دیار خدایان 👉تبدیل می گردد . و پس از آن اندک اندک قلمرو یمه به دوزخ و جایگاه شکنجه گناهکاران تبدیل می شود . «یمه » در این نقش سیمایی وحشت بار دارد و در روایات مختلف از چندین دوزخ سخن می رود . برخی تعداد دوزخ ها را صدها هزارها و برخی از «28» و یا «7 »دوزخ سخن می گویند . در این دوزخ ها شکنجه ها مختلف و در خور گناهکاران است : انسان های ظالم را در 👈 روغن👉 می جوشانند ; آنان که به حیوانات ستم روا می دارند . به دوزخی می روند که آنجا هیولایی آنان را تکه تکه می کند . و این شکنجه جاودان ادامه دارد ; آنکسی که برهمنی را بکشد به اعماق دوزخی فرستاده می شود . که دهانه آن چون ماهیتا وه ئی است . شاهان ستمگر میان دو غلتک خرد می شوند و این شکنجه آنان همیشگی است ; آن کسی که پشه ای را بکشد به شکنجه بی خوابی گرفتار می شود . آن کسی میهمان نواز نیست به دوزخی می رود که به کرم بدل می شود و کرم های دیگر او را می خورند ; کسی که با فردی خارج از کاست خود ازدواج کند محکوم می شود هیأت انسانی آتشین را در آغوش کشد ; فرامانروایان و وزیرانی که به مراسم آیینی بی اعتنا بوده اند در رودی از وحشتبار ترین ناپاکی ها افکنده می شوند تا طعمه حیوانات خبیث آبزی شوند . این نظریه های استادانه درباره زندگی پس از مرم توسط بسیاری از فیلسوفان دوره برهمنی مورد تایید قرار گرفت و تعمیم یافت . اکنون برهما نزد عامه مردم همانا آفریننده بود و رشد و گسترش اعتقاد برهمنی اعتقاد به تناسخ , مهاجرت روح و ادامه زندگی بعد از مرگ را پدید آورده بود . اعتقادی که از اعتقاد به زایش دیگر باره , سمسارا [دایره وجود] و پیوند روح فرد با روحی جهانی بود که عامه مردم به درستی آن را درک نمی کردند . اعتقاد بر این بود که گناهکاران پس از مردن به هیأت کرم , شب پره , اژدرمار سمی و جز آن در می آمدند و در جنوب و در یکی از دوزخ های «یمه» مأوا می گزیدند ; و نیکوکاران به سرزمین نیاکان در جنوب شرقی می رفتند . و از آنجا از طریق 👈ماه👉 به شمال و سرزمین خدایان و سرانجام به 👈خورشید👉 راه می یافتند . بدان سان گناهکاران را به گروه های مختلف تقسیم می کردند نیکوکاران نیز چنین بودند . بدین سان با گذشت زمان سرزمین نیاکان از قلمرو «یمه» به بهشت های دیگر منتقل شد . و تنها کسانی به دیار نیاکان راه می یافتند که پیرو «درمه» خویش و مطیع باشند و به هنگام زنده بودن به مراسم قربانی , بخشندگی و ریاضت کشیدن وفادار و به عبارت دیگر پیرو سنت ها باشند . {کتاب اساطیر هند ورونیکا ایونس صفحات 56و58} ادامه دارد ...👇 @soltannasir 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴?
@soltannasir {جغرافیای علوم غریبه در ایران 63} {جمشید 7} ادامه 👇👇 نیکوکارانی از این دست به 👈دود 👉 و از دود به👈 شب 👉 [از شب به نیمه تاریک شب ]از آنجا به 👈دیار نیاکان 👉و سرانجام به 👈ماه👉 راه می یافتند . راه یافتگان ماه بنا به روایتی (با ماه , سومه , روغن های خوشبو و خوراک های بهشتی ) 👈 خوراک خدایان👉 می شدند . و از خدایان به فضا , از فضا به ابرها , از ابرها به باران و از باران به زمین باز می گشتند . و در هیأت موجودی جدید زاده می شدند . به روایت دیگر ارواح مردگان نیکوکار (به ویژه قدیسان و قهرمانان ) یا به روایتی زنان مرده و نیکوکار به ستارگان آسمان تبدیل می شدند . به روایت دیگر پرهیزکارانی به دیار خدایان راه می بردند که به هنگام زنده بودن پرهیزکارانی وفادار به شریعت و کسانی بودند که با روح جهان پیوند یافته و از سمساره (زنجیره کارما که منجر به تناسخ می شود بنا به نظر هندوان) رهایی یافته بودند . بدین روایت فرزانگان عارف پس از مردن و پالوده شدن با آتش مراسم مرده سوزی به هیأت شعله در می آمدند . و از این طریق به 👈روز 👉و از روز به 👈دیار خدایان 👉 و آذرخش راه می یافتند . و این مرتبه ئی بود جاودانی , سعادت آمیز و بی زوال . {کتاب اساطیر هند : ورونیکا ایونس صفحات 58و59و60} در ادامه تحلیل و نقد کوتاهی از این فقرات ارائه خواهد شد . و کمی هم به درد و دل در باب حیطه ادیان پژوهی در کشور پرداخته می شود تا تنفس الصدائی باشد بر وضعیت پژوهش در کشور ما علی الخصوص دانشگاه ها و حوزه های علمیه . 😔 و سپس در ادامه دوباره وارد داستان جمشید اینبار از متون ایرانی خواهیم شد . و این داستان مقدمه ای خواهد بود بر آنچه در دروس سال آینده در باب اسطوره ها و اسطوره خلقت و آفرینش و تاریخ دنیای باستان ارائه خواهد شد . و پس از آن به ضحاک و فریدون و درفش کاویانی خواهیم پرداخت که بر خلاف آنچه در کتب تاریخی منقول است . درفش مقدس ما تا کنون سالم و پای برجا است . و ان شاء الله پیش از ظهور در دستان خراسانی بزرگ_ که احتمالا با «شاه بهرام ورجاوند» در متون ایرانی همسانی دارد . _خواهد بود و آشکار می شود . 😊 نکته : درفشی که به نام درفش کاویانی در دوران ساسانی در لشکر ایرانیان وجود داشته است نسخه باز طراحی شده درفش توسط مغان ایرانی بوده است . و درفش اصلی هرگز به دست شاهان ساسانی نرسیده است . زیرا شاهان ساسانی و همچنین شاهان مادی و هخامنشی و اشکانی لیاقت مالکیت آن را نداشته اند . و هیچ گاه وارث درفش کاویانی نبوده اند . @soltannasir 🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
@soltannasir {درد و دل 26 } { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است } اگر داستان جمشید را از حیطه اسطوره شناسی آکادمیک نگاه نماییم باید بگوییم که نویسندگان وداها نیز مانند سایر انسان ها برای نسل انسان منشأ آسمانی قایل شدند . و یک دو قولوی اولیه را منشأ نسل انسان ها دانسته اند . و یمه به عنوان منشأ این نسل کسی است که راهی به نام راه نیاکان را, در عالم ارواح باز می نماید . و این عقیده ناشی از میل انسان به جاودانگی است , و دین بشر نخستین همراه با پرستش ارواح نیاکان بوده است . و اسطوره یمه مربوط به این دوران تاریخ بشری است . در ابتدا یمه مالک بهشت نیاکان است . اما به مرور پس از اینکه ادیان در سیر تکاملی خویش از پرستش نیاکان و البته قوای طبیعی به سوی پیدایش و پرستش خدایان می رود . (یعنی بشر با ذهن خویش خدایان متعدد را برای خویش می سازد ) که البته این خدایان نیز جنبه های مینوی عناصر طبیعت (خاک و آب و باد وآتش ) و اجرام آسمانی بودند . که بشر خود برای خویش قایل شد و وجود خارجی ندارند . به مرور نقش یمه نیز تغییر می نماید و سرایندگان وداها او را از فرمانروای بهشت نیاکان وارد دوزخ می نمایند تا به حساب مردگان رسیدگی نماید . تمامی این تغییر نقش ها ناشی از این است که سرایندگان وداها به مرور نظام کامل تری را برای دستگاه آفرینش خیالی خویش متصور می شوند . اما به مرور در تاریخ ادیان جای خدایان با یکدیگر عوض می شود . در این دوره در تاریخ ادیان اختلافات بسیاری بر سر پرستش خدایان متعدد شکل می گیرد . به مرور افرادی فرزانه(انبیای الهی) در میان تمدن های مختلف بشری پدیدار می شوند . _البته نه در هندوستان بلکه در بین النهرین و مصر و ایران و غیره _زیرا در آن تمدن ها نیز وضعیت کم و بیش مانند هندوستان بوده است و مردمان قائل به پرستش خدایان متعدد بوده اند . این فرزانگان برای از بین رفتن این اختلافات و همچنین اصلاح جامعه بشری چاره را در پرستش خدای واحد و نادیدنی می جویند . بعضی از این فرزانگان چون با مقاومت مردمان مواجه می شوند تن به قبول نمودن بعضی از این خدایان در دستگاه آفرینش می نمایند و به آنان در آیین خود ساخته خویش نقشی می دهند . (نظیر زرتشت که چون نتوانست ریشه مهر پرستی را در ایران بر کند به او نقشی در کتاب خویش اوستا داد ) اما بعضی از این فرزانگان برای ایجاد وحدت در جامعه انسانی قایل به جهانی خیالی نظیر دوزخ شدند . تا افرادی که از احکام خود ساخته آنان که برای اصلاح جامعه بشری وضع شده بود تخطی نمایند را وعده دوزخ خیالی دهند . تا مردمان از ترس به احکام آنان که برای بهبود وضع خود آنان وضع شده بود گردن نهند . نکته : بنا به این نظر زرتشت قائل به وجود دوزخ شد و بعد از برخورد تمدن و فرهنگ یهودی با. زرتشتی در ایران فرزانگان یهودی (انبیای یهود) نظریه بهشت و دوزخ را از زرتشتیان کپی برداری نمودند . و این اندیشه وارد دیانت یهود می شود . بخصوص در دوران نوشتن تلمود. این اندیشه بعدها به شکل تغییر یافته توسط محمد (ص) وارد دین اسلام می شود . اما در ادامه از سویی چون دوزخ خیالی فایده نداشت از مجازات های بشری نظیر حد زدن (شلاق) و اعدام و غیره برای مجازات بعضی اعمال زشت استفاده نمودند . عزیزان تحلیل بالا 👆👆👆شکل آکادمیک نگاه به تاریخ ادیان است . در جامعه دانشگاهی در حیطه ادیان و در بسیاری از حیطه های علوم انسانی اساسا جایگاهی برای نگاه دین مدارانه و اسلامی به علوم انسانی نیست . وقتی شما در حیطه تاریخ ادیان وارد می شوید . در ساحت دین وارد شده اید . پس چگونه می شود که دین باوران اجازه نظریه پردازی بر اساس نگاه دین مدارانه را ندارند?! اگر شما قائل به منشأ وحی برای ادیان الهی شوید . محکوم به نگاه ذوقی و غیر علمی می باشید . اگر با نگاهی دین باورانه و با توجه به آیات قرآن در حیطه تاریخ ادیان نظریه پردازی نمایید . محکوم به نگاهی غیر علمی خواهید شد . اساسا جامعه دانشگاهی کشور در حیطه علوم انسانی که حیطه نظریات است نه حیطه علمی از نوع سایر علوم پایه نظیر ریاضیات و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و... نظرات دینی را چندان نمی پذیرد , یا اگر بپذیرد , پذیرشی همراه با اکراه خواهد بود . در جامعه دانشگاهی نوع نگرش نسبت به👈 مسائل علوم انسانی 👉,👈 تعریف مشخص👉 و 👈حیطه و چهارچوب 👉مشخصی دارد . که نظرات خارج از آن چهارچوب تعریف شده را نمی پذیرد . رهبر انقلاب بارها نسبت به وضعیت علوم انسانی در جامعه دانشگاهی کشور هشدار داده اند . و ایشان بر اسلامی و قرآنی شدن علوم انسانی در جامعه دانشگاهی کشور تاکید نموده اند . به نظر فقیر نگرانی ایشان در این باب کاملا به جا است . ادامه ...👇👇👇 @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
سخنان رهبر انقلاب 👆👆👆 در باب وضعیت علوم انسانی در دانشگاه های کشور @soltannasir 💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
@soltannasir {درد و دل 27} {انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 2} ادامه 👇👇👇 ... منتهی در حیطه عملی می توان به دانشگاه ها تا حدی خطی مشی دینی و اسلامی در حیطه علوم انسانی داد . اما به نظر فقیر نمی توان دانشگاه ها را از چهارچوب تعریف شده ای که برای تحقیق و پژوهش خود برای خویش تعریف نموده اند . خارج نمود . (یک انتقاد از دانشگاه ها) چهارچوب برخورد با دین و تفکر دینی در جامعه دانشگاهی کشور تا حدی مشخص است . اما کاش جامعه دانشگاهی ما در حیطه علوم انسانی به این بسنده می نمود . مدتهاست که عده ای در جامعه دانشگاهی کشور دم از کرسی های آزاد اندیشی می زنند . تعریف آزاد اندیشی برای بسیاری از این عده این است که حرف سیاسی بزنند و آزادانه به انتقاد از مسائل جاری کشور بپردازند و در حیطه دین (تقریبا فقط دین اسلام) حرف های انتقاد آمیز بزنند . فقیر بالشخصه موافق جریان آزاد اندیشی و انتقاد و پرسش گری می باشم . و این را هم قبول دارم که ما در حیطه آزادی بیان در کشور با مشکلاتی مواجهیم . اما جالب است که همین جامعه دانشگاهی آنچنان مقهور بعضی از نظریات غربی ها در حیطه علوم انسانی می باشند که تاب تحمل شنیدن نظریه جدید درباره یک موضوع را ندارد . و به شدت در برابر نظریه جدید یا در برابر انتقاد به نظریه پذیرفته شده در مجامع علمی غربی مخالفت می نماید . من باب مثال همه ما در کتب تاریخ خوانده ایم که آریایی ها مردمانی بودند که در بازه زمانی پنج هزار سال پیش تا سه هزار سال پیش از بخش هایی از آسیای صغیر به فلات ایران کوچ نمودند . منشأ این نظریه بخش هایی از کتاب وندیداد اوستا و همچنین وداها می باشد . که در آن آریایی ها در مکانی به نام آریاویج ساکن بوده اند . و به علت سرما از آن مناطق به مرور کوچ نموده اند . اینجا سوالات بسیاری وجود دارد . 1: آریا ویج کجاست ? امروزه اکثر دانشمندان غربی محل آریاویج را در منطقه خوارزم می دانند و در کتب تاریخی ما و جامعه علمی ما به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است . عده ای از دانشمندان آریاویج را در سیبری می دانند. عده ای درقفقاز و عده ای در قطب شمال و عده ای در نیشابور , عده ای در آذرباییجان و عده ای در ترکیه و عده ای در اروپا و عده ای در آفریقا 😳 و.... 2: مهاجرت در چه زمانی اتفاق افتاده ? پاسخ : 5000الی 3000سال پیش بر طبق نظر غالب در جهان که غربی ها از آن دفاع می نمایند ! اما بر طبق یافته های زمین شناسی آخرین دوره یخبندان بزرگ دوره یخبندان چهارم در حدود 14000سال پیش شروع و 10000سال پیش به پایان رسیده است ! و درحدود 8500الی 7500سال پیش یک دوره یخبندان میانی به وقوع پیوسته است ! به همین دلیل در خود غرب نیز امروزه عده ای بازه تاریخی مهاجرت آریایی ها را به دوران پیشتر می رسانند . 3: چگونه آریایی ها که بنا به گفته دانشمندان قومی دامدار و دامپرور بوده اند . به ترکمنستان و هند و ایران تا ترکیه و آذرباییجان و از سویی تا اروپا و حتی بنا به بعضی شواهد زبانشناسی و باستان شناسی به قاره آمریکا کوچ می نمایند ???!!! و تمدن ها و فرهنگ های سرزمین های محل کوچ خویش را تحت تاثیر زبان و تمدن و فرهنگ خویش قرار می دهند ???!!! 4: آریاویج چه وسعتی داشته است که قومی بزرگ را با تعداد فراوان در خود جای داده است که این قوم به سرتاسر جهان کوچیده اند ???!!! 5: چرا آریایی ها به منطقه بین النهرین تا مصر مهاجرت ننمودند ??!! یا اگر مهاجرت کردند چرا تاثیر آنچنانی بر حیطه تمدن های آن منطقه نگذاشتند ???!!! و همچنین سوالات بسیار دیگر در این باره وجود دارد ???!!! در عوض طرفداران نظریه مهاجرت نیز بر شواهد باستان شناسی ای تاکید می نمایند که در بخش های زیادی از تمدن های فلات ایران و هند وجود دارد در دوره 5000 الی 3000 سال پیش دو حیطه تمدنی در این تمدن ها بر اساس آثار باستانی مشاهده می شود ! (بر اساس اشیا پیدا شده در تمدن های این منطقه ) و این اشیا پیدا شده که با اشیاء پیدا شده در تمدن های حیطه خوارزم و حتی قفقاز و آسیای صغیر شباهت دارد و با سایر اشیا تفاوت هایی دارد . بر اساس این شواهد باستانشناسی و شواهدی دیگر عده ای به مهاجرت آریایی ها در این حیطه تاریخی باور دارند ! جدای از این مسئله که آریایی ها به فلات ایران مهاجرت نموده اند یا خیر ! که این مسئله نیاز به بررسی های بسیار گسترده دارد . آنچه که جای سوال دارد این است که چرا بخش زیادی از اساتید تاریخ ایران باستان فارغ از هر گونه آزاد اندیشی علمی , متعصبانه بر نظریه مهاجرت آریایی ها تاکید می نمایند . ?! و حتی اجازه نوشته شدن تز دکترا در رد فرضیه مهاجرت را به دانشجوی خویش نمی دهند ?! ادامه دارد ...👇 @soltannasir 🌨🌨🌨🌨☃☃☃☃
@soltannasir { درد و دل 28} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است3} هنگامی که عده ای از مورخین اسلامی معاصر نظیر استاد رسول جعفریان می نویسند که مورخ با پیش زمینه های ذهنی خویش به نگارش تاریخ می پردازد .عده ای به ایشان و سایر کسانی که تفکری نزدیک به نظر ایشان دارند انتقاد می نمودند که این گونه تاریخ نگاری بر خلاف انصاف و تدقیق و تحقیق در جریان پژوهش های تاریخی است . جدای از اینکه پژوهش های تاریخی نیز خود نیازمند رجوع به کتب تاریخی ای است که نویسندگان آن کتب از گرایش های خاص فکری برخوردار بوده اند . (عمدتا گرایش فکری وابسته به حکومت های حاکم بر آن دوران ) و این مسئله محقق تاریخ را از دست یابی به حقیقت بدون پیش زمینه ذهنی تا حدودی محروم می نماید . اماحرف جناب جعفریان از آنجا مورد حمله عده ای از اساتید تاریخ قرار گرفت که ایشان یک روحانی شیعه و متعهد به اصول تشیع در تاریخ نگاری می باشند . و این حرف ایشان به منزله این است که ایشان با تعهد به نظام فکری اسلام شیعی به تحقیق در تاریخ اسلام می پردازند . بر ایشان و سایر افرادی که نظیر ایشان شجاعت و جسارت ابراز گرایش فکری خویش را در نوشتن کتب دارند . اشکالی وارد نیست . زیرا حیطه تاریخ نگاری اسلامی به امثال ایشان نیاز دارد و بدون شک ایشان یکی از بهترین محققین تاریخ تشیع و اسلام در کشور می باشند . انتقاد به کسانی است که در جامعه دانشگاهی خود را دارای پیش زمینه ذهنی نمی دانند . و به دیگران انتقاد می نمایند . حال آنکه بعضی از این افراد تجلی کامل این آیه قرآن می باشند 👇👇👇 { فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (10) سوره بقره { در دل آنها مرض است  به همین خاطر خدا بر مرضشان می افزاید و به کیفر دروغی که می گویند عذاب دردناکی برای آنها می باشد } برای مثال بعضی از این اساتید در مورد قیام خرمدینان و بابک خرمدین قول« ابن حوقل» و «اصطخری» را در باره قرآن خواندن خرمدینان در مساجد نمی پذیرند . و از سویی قول دشمنان بابک خرمدین را در باب زندیق و غیر مسلمان بودن بابک و خروج وی از دین را می پذیرند !!! از سویی دیگر همین آقایان قول همان دسته از مورخینی که به بابک خرمدین اتهام غیر مسلمان بودن و خروج از دین و زندیق بودن و غیره را می زنند در باب حرام زادگی بابک خرمدین را نمی پذیرند . (ابن ندیم در الفهرست و طبری در تاریخ الرسل و الملوک) یا قول اشتراک در زنان و نوامیس را که ابن مطهر در کتاب آفرینش و تاریخ به خرمدینان نسبت می دهد را نمی پذیرند . و تمام این سخنان را ساخته دشمنان بابک خرمدین می دانند . اما این که چرا این آقایان نسبت به تاریخ اینگونه گزینشی عمل می نمایند . در نوع خویش جالب است 😊 زیرا قلب مریض آنان نمی تواند بپذیرد که شخصی هم مسلمان باشد و قرآن بخواند . و از سویی به آیین های پدران خویش _آیین ها و رسم و رسومات ایرانی_ نیز پایبند باشد . و با اعراب و تازیان نیز که در خاک ایران زمین به ظلم و ستم می پرداختند مبارزه نماید . این آقایان ظاهرا فراموش نموده اند که در قرن دوم و سوم با وجودی که ایران تحت تسلط تازیان بود . اما از آنجایی که اسلام دین جدیدی بود و زبان کتاب آن به زبانی غیر از زبان بومی مردمان این سرزمین بوده و تمدن اسلامی کم کم در حال شکل گیری بوده است . آن معنایی که ما امروزه از مسلمان بودن توهم می نماییم در آن زمان چندان وجود نداشته جریانات فقهی و حدیثی و کلامی و عرفانی در آن دوران رفته رفته در حال قوام یافتن بوده و اینگونه نبوده که در آن دوران در جای جای خاک ایران فقیهانی باشند که احکام دین خدا را ترویج نمایند . و مردمان هم مسلمان به معنای امروزی آن بوده باشند . بنابراین اگر عده زیادی از ایرانیان در عین گرایش به دین محلی و آبا و اجدادی خویش و انجام مناسک آن به قرآن و نماز خواندن در مساجد می پرداخته اند . نباید تعجب نمود و آن را امری دروغین پنداشت . از این ماجرا که بگذریم یکی دیگر از اساتید فقیر در حیطه زبان های باستانی بدون هر گونه نگرش علمی بسیار عامیانه این عقیده باطل و دروغین را ترویج می نمایند که سلام گفتن به معنای تسلیم است و چون اعراب به ایران حمله می نمودند . و ایرانیان را به قتل می رساندند ایرانیان از ترس به آنان سلام می گفتند یعنی تسلیم هستیم 😳 وگرنه خود اعراب هرگز به یکدیگرسلام نمی نمایند 😳 گویی ایشان قرآن نخوانده اند (که بنده مطمئنم خوانده اند ) و آیاتی نظیر [سلام قولا من رب رحیم ](58یس) (و سلامي از جانب پروردگار مهربان به آنهاابلاغ می شود) را در کتاب خدا ندیده اند . @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴
@soltannasir {درد و دل29} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 4} مرحوم آیت الله سید جلال الدین آشتیانی که بدون شک یکی از متبحرترین اساتید معاصر در حکمت متعالیه صدرایی و عرفان نظری ابن عربی بوده اند . در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب مشارق الدراری نوشته اند . در باب وضعیت جامعه دانشگاهی شروع به شکوه و گلایه می نماید البته ایشان چون طلبه حوزه های قدیم بودند و سپس از حوزه بیرون آمدند و به تدریس در دانشگاه پرداختند . و چون مقدمه ایشان قدیمی است به شرایطی که حوزه ها در بعد از انقلاب دچار آن شدند نپرداختند وگرنه به نظر فقیر وضعیت حوزه های علمیه نیز وضعیت چندان مناسبی نیست . که ان شاء الله بدان خواهیم پرداخت . سخنان استاد آشتیانی : 👇👇👇👇👇👇 { سال 1339 شمسی که حقیر در دانشگاه مشهد به شغل شریف معلمی اشتغال ورزید , مشاهده نمود که اگر به تدریس تنها با وضع موجود در مدارس عالیه مملکت اکتفا نماید , آنچه را که فراگرفته است , فراموش خواهد نمود . محیط چیزی که مطالبه نمی کند تحقیق در مباحث علمی است از طریق زحمت توأم با استعداد ذاتی , خودی نشان دهد , او را دست به سر نمایند ; چون از اول تأسیس مدارس عالیه , در امر تربیت معلم مستعد برای پیشرفت و ترقی علمی مسامحه شد , و جماعتی راه به دانشگاه ها پیدا نمودند که صلاحیت علمی درست نداشتند و با تجربه ثابت شده است کسی که صلاحیت علمی ندارد , برای حفظ خود صلاحیت اخلاقی را هم از دست می دهد . (این درد و دل استاد آشتیانی در باره عده ای از مسئولین کشور نیز صدق می نماید که بدون داشتن تخصص لازم پست هایی را در اقصی نقاط کشور عهده دار شده اند 😔) چون نزد این جماعت ترجیح مرجوح بر راجح باطل یا قبیح است . و نه تقدیم مفضول بر فاضل و جاهل بر عالم , و اینان باید فطرتا پیروان شیخ اشعری (بنیانگذار مکتب کلام اشعری که مهم ترین مکتب کلامی اهل سنت است )به تمام معنای کلمه محسوب شوند و اصل ادعا نیز میدان وسیعی در این قبیل مراکز دارد برخی که در دوران تحصیل در مراکز علمی صحیح درس خوانده اند , چون محیط علم بالطبع علم پسند نیست , تدریجا با کتاب وداع می کنند و جمعی نیز که ذاتا علم دوست اند , به مطالعات خود ادامه می دهند . نگارنده با صراحت می گویم اگر روزی بنا شود ما محیط علمی و دانشگاهی صحیحی داشته باشیم , باید محیط را در درجه اول از سلطه اشخاص کم سواد و فاقد معلومات لازم و کافی و در درجه دوم از مردم فاقد حیثیت اخلاقی خارج نمود . نالایقان مدارس عالیه را به نکبت و فلاکت مبتلا کرده اند . در حوزه های تعلیماتی قدیم _که طلبه و دانشجو برای 👈به دست آوردن مدرک علمی👉 جهت ارتزاق و استخدام در ادارات درس نمی خواند _ معلم و استاد ناوارد در هیچ فنی از معقول و منقول وجود نداشت . ما زمانی که به طلبگی اشتغال داشتیم , اگر استاد محقق قدری احیانا کم مطالعه می کرد , عرصه را بر خود تنگ می دید . و استاد و معلم و جزوه ای وجود نداشت که اگر احیانا نوشته اش را از او بگیرند , در مخمصه واقع شود . شاگرد عاشق علم و معرفت , معلم را سر شوق می آورد و او را به کار وا می دارد . اساتید بزرگ علوم و فنون از برکت طلاب مستعد و پرکار ورزیده شده و استعداد خویش را ظاهر ساخته اند و در کثیری از افکار خود تجدید نظر نموده و عالی ترین آثار جاودانی خود را , هنگام تدریس به وجود آورده اند و بهترین اثر علمی , اثری است که در حوزه تدریس مورد تحقیق و انتقاد علمی و نقد فنی قرار گیرد .} (مقدمه کتاب مشارق الدراری صفحات 13و14) @soltannasir 💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘
@soltannasir { درد و دل 30} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تاکنون گفته شده است 5} { .... در ایران ما چون حوزه های فلسفی استمرار داشت تا این اواخر نیز اساتید متبحر در عرفان نظری و عملی فلسفه و حکمت مشائی و اشراقی و حکمت متعالیه صدرالحکما وجود داشتند و در هر یک از این مشارب و شعب علمی , استاد خریط در مسند تدریس قرار داشت که بعد از ایجاد دانشگاه به سبک غرب , این علوم به تدریج رو به زوال رفت , با آن که ضرورت آن احساس می شد , ولی چون ما به طور کلی همه چیز را به جد نگرفتیم و حوزه های ما ضعیف و فاقد تحرک لازم بود , آنچه خود داشتیم از دست دادیم و در دانش غربی و علوم جدید نیز شق القمر ننمودیم و الآن با صرف هزینه سنگین آنچه که داریم شبیه مراکز علمی موجود در ممالک راقیه است ; نه استاد احساس مسئولیت می کند و نه شاگرد رغبت به تحصیل دارد . و هر دواز زیر بار کار شانه خالی می کنند . ذوق و شوق و نشاط علمی در مراکز تعلیماتی ما وجود ندارد , نهایت آرزوی شاگرد تحصیل مدرک جهت گذراندن معاش است از هر راه که به دست آید و لاغیر . در مجامع علمی ما دانش مطلوبیت ذاتی ندارد و وسیله ای است برای جلب مادیات و نیل به مقامات , و هر گاه دانش مطلوبیت ذاتی خود را از دست بدهد , کسی سراغ تحقیق و تدقیق نمی رود . گویا ملت ما با آن توان و قدرت حیرت آور گذشته تبدیل شده است به ملت آسایش طلب و کم کار و تجمل پرست و عیاش و لاف زن و مقلد و سبک مغز که به فردای خود نمی اندیشد , اخلاق و سلامت نفس و متانت و تحمل و بردباری و روح سلیم و التزام به مبانی دینی در مردم ما بسیار ضعیف شده است . ایادی و عمال اجانب جوهر تقوا و پرهیزکاری و حیا و نجابت و فتوت و روح قناعت را از مردم گرفتند . و عوامل فساد , فزون طلبی در شهوات , رشوه و ارتشا و نادرستی و اخاذی چنان رواج دارد که آدمی حیران می ماند . جمعی به تاراج ثروت مردم اشتغال دارند و کثیری از آنها ثروت خود را به خارج منتقل می نمایند و جمع زیادی که از سلامت نفس بی بهره نیستند , مأیوس و بی تفاوت زندگی می کنند. اگر وضع مجامع علمی ما عوض نشود , دراسارت کشورهای صاحب صنایع واقعی خواهیم ماند . و هرگز کمر راست نخواهیم نمود . گویا ممالک استعماری با ما و امثال ما کج دار و مریز رفتار می نمایند تا منابع باد آورده , که به طور تصادف نصیب ما شده است , و بعد از تمام شدن این ثروت عظیم که چیزی باقی نمانده معلوم نیست به چه روزی بیفتیم . 😔} (کتاب مشارق الدراری مقدمه صفحه 30و31) «تاریخ نوشتار 6شوال 1397» همچنین استاد آشتیانی در مقدمه کتاب شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم می نویسد👇 { ... جوانان مستعدی که با مشکلات فراوان و زحمات طاقت فرسا در ممالک مترقی تحصیل نموده اند و موفق بکسب فضائل و تحصیلات عالیه شده اند . بعد از مراجعت بکشور خود اگر خیال ورود به مراکز آموزشی را داشته باشند , مواجه با صدها موانع می شوند . بهمین جهات در محیط علمی ما اشخاصی صاحب نظر و محقق پرورش نمی یابند . وروح ابتکار و تحقیق در این محیط ضعیف است . اساتیدی در محیط علمی ما موجودند که یک جزوه چهل یا پنجاه صفحه ای را یک قرن تدریس می کنند .😃 و شاید این جزوه را خود تهیه ننموده باشند . اگر این قبیل از استادان , نوشته خود را گم کنند , قادر به برگزار نمودن یک جلسه تدریس نیستتد . گمان نشود ما مدعی هستیم که استاد محقق نداریم , استادان و دانشیاران متضلع در جمیع شعب علمی داریم که دائما به معلومات خود می افزایند و منشأ خدمات ارزنده ای هستند و محصلین جدی و ساعی بوجود آنها دلگرمند , ولی این استادان در اقلیت واقع شده اند . محیط علمی وقتی بوجود می آید که اکثریت با محققان و دانشمندان متضلع باشد و محیط , خود بخود اشخاص نالایق را از خود دور کند . به این نکته نیز اعتراف داریم که بحمدالله تعالی و منه , جنبش و تحرک قهری بتدریج در مراکز علمی ما نیز شروع شده است . کم و بیش , کتب تحقیقی در رشته های مختلف بچشم می خورد و عشق و علاقه کامل در برخی از دانشمندان دیده می شود } (شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم مقدمه ص69 و 70) «نوشته شده در تاریخ بهمن 1343» @soltannasir 🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓🎓
@soltannasir {درد و دل 31} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است6 } انتقاد استاد آشتیانی از شرایط دانشگاه ها در حیطه علوم انسانی مربوط به دوران قبل از انقلاب می باشد . و شاید کسی با خود بگوید بعد از انقلاب شرایط بهتر شد . به نظر فقیر در بعضی زمینه ها بهتر شد .(مانند علوم پایه و مهندسی و پزشکی ) اما در حیطه علوم انسانی شاید کمی بدتر هم شد اصولا ما در حیطه تولید علم و پژوهش با دو مشکل اساسی مواجه هستیم . 1: مردن روح علم جویی و تحقیق در جامعه که استاد آشتیانی به درستی به آن اشاره می نمایند . ملتی که روزگاری بزرگترین دانشمندان جهان را به عالم بشریت تحویل داده است . امروزه در بسیاری از زمینه ها به تنبلی در حیطه تولید علم خو نموده است . بسیاری از اساتید ما (حتی اساتید بزرگ) چه در دانشگاه و چه در حوزه تاجر و کاسب هستند !!! و به تدریس در یک دانشگاه یا در یک حوزه قناعت نمی نمایند بلکه در چندین دانشگاه به تدریس می پردازند و عملا همان جمله استاد آشتیانی در مورد آنان صدق می نماید . مدرک وسیله ارتزاق آنان است ! و متاسفانه وزارت علوم بر حجم ساعت های تدریس اساتید خویش هیچ نظارتی ندارد ! مشخص نیست که این دسته از اساتید در طول هفته چند ساعت فرصت مطالعه و تحقیق را دارند !😔 بنابراین اگر وضعیت ما در تولید علوم نامناسب است یک علت را باید در عدم کنترل نظام تدریس و تحقیق وزارت علوم بر اساتید خویش دانست . 2: ناکارآمدی سیستم آموزش عالی کشور : اشاره کردیم که در حیطه علوم انسانی ما شاید در بعضی زمینه ها پسرفت نیز داشته ایم . خود استاد آشتیانی با سالها تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد , نتوانستند حتی یک شاگرد در حد و اندازه های خویش تحویل جامعه دهند ! بسیاری از اساتید بزرگ حیطه علوم انسانی از دنیا رفتند و هیچ جانشینی برای آنان در دانشگاه پیدا نشد ! 😔 اساتیدی نظیر 👈بدیع الزمان فروزانفر , عبدالحسین زرین کوب , ذبیح الله صفا , علی اصغر حکمت , سعید نفیسی , مهرداد بهار , فره وشی , احمد آرام , ابراهیم پورداوود, مجتبی مینوی و محمد جواد مشکور و بسیاری از بزرگان دیگر ..... نکته : این روند در حوزه های علمیه نیز کم و بیش وجود دارد اساتید بزرگ حوزه ها که امروزه شاهد این هستیم که آخرین نسل آنان که تربیت یافته های حوزه های علمیه قبل از انقلاب هستند یکی یکی از میان ما می روند . و هیچ جانشینی که در حد و اندازه های آنان باشد به جامعه حوزوی تحویل داده نشده است . اساتیدی نظیر آیت الله العظمی بروجردی , امام خمینی , علامه طباطبایی , شهید مطهری , آیت الله العظمی بهجت , علامه محمدتقی جعفری , آیت الله العظمی میلانی , آیت الله شعرانی , آیت الله رفیعی قزوینی , آیت الله قمشه ای , آیت الله فاضل تونی , علامه طهرانی و ..... نکته : بنده نمی گویم ما در حوزه و دانشگاه (علوم انسانی) شخصیت های فاضل و دانشمند نداریم ! بلکه سخن این است که نسل بزرگان در حال از بین رفتن است و هیچ جانشینی برای آنان تربیت نشده است . و علت این امر ناکارآمدی سیستم آموزشی ماست . که خود فضلای دانشگاهی و حوزوی به آن اذعان دارند . در نظام آموزشی که بر اساس واحد های درسی طراحی شده است . و هر دانشجو برای گذراندن واحد درسی مورد نظر حداکثر 12 جلسه آموزشی را می گذراند . و کتابی که به عنوان منبع به دانشجو معرفی می شود . و استاد از روی آن تدریس می نماید . حتی یک پنجم آن قرائت نمی شود . در چنین سیستم آموزشی متخصص تربیت نمی شود . برای مثال شخصی که مدرک دکترا در حیطه فلسفه اسلامی می گیرد . باید کتبی نظیر اشارات و تنبیهات ابن سینا را از نمط سوم تا دهم و الاهیات و طبیعیات و نفس شفا ابن سینا را و حکمة الاشراق با شرح قطب الدین شیرازی و تعلیقات ملاصدرا و شرح منظومه حکیم سبزواری را تمامی بخش های آن را به غیر از منطق آن و شواهد الربوبیه ملاصدرا و اسفار اربعه ملاصدرا را حداقل سفر اول آن را زیر نظر استاد به طور کامل قرائت نموده باشد . اما متاسفانه در دانشگاه های ما حتی یک سوم این کتب تدریس نمی شود . جدای از اینکه اساتید قابلی که توان تدریس عالی کتب مذکور را داشته باشند بسیار قلیل می باشند . اما با این حال همین اساتیدی هم که وجود دارند . سیستم نظام آموزشی بر اساس واحد های درسی اجازه تدریس کامل این دروس را به آنان نمی دهد . بنابراین مشخص است که طی چند نسل متخصصین بی تخصص تربیت می شوند و در این حیطه به عنوان استاد وارد دانشگاه می شوند . ضمن اینکه برای تربیت یک متخصص در حیطه فلسفه اسلامی لازم است که در برنامه درسی دانشحویان این رشته , مختصری حساب و هندسه و علم اعداد و علم هیئت و موسیقی و علم النفس وطبیعیات قدیم و طب و فیزیک و فیزیک کوانتوم تدریس شود . @soltannasir 📓📓📓📓📓📓📓📓📓📓
@soltannasir { درد و دل 32 } { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7} ...و فیزیک کوانتوم تدریس شود . ادامه 👇👇👇👇 زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر, فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد ! اما علاوه بر مسائل گفته شده : رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن از یکدیگر جدا شود . و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود . و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی تقسیم شود. همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔 نکته : فقیر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊 مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد . و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر و 2: عرفان علمی تخصصی را داشته باشیم اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود . و این رشته در همان مقطع کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود . سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1: اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت 4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..) 6ادیان خاور دور (بودیسم و تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود . و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود . و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی) 2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی ) باید ایجاد شود . و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی پرداخته شود . @soltannasir 📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
@soltannasir { درد و دل 33} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 8} غربی ها سال هاست که در حیطه ادیان و اسطوره ; تقریبا اکثر این رشته های تخصصی را ایجاد نموده اند و به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند . آنان در تمامی حوزه های علوم انسانی به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند . برخلاف آنچه که عامه افراد جامعه تصور می نمایند . که علوم پایه و یا علوم فنی و مهندسی و پزشکی مهمترین علوم هستند . علوم انسانی و در رأس آن علومی نظیر فلسفه که جهان بینی جامع را برای یک سیستم تعریف می نماید ریاست علوم را بر عهده دارد . زیرا نظام های مختلف بر اساس ایدئولوژی های مختلف اداره می شوند . و نوع جهان بینی یک نظام و سیستم نظیر جهان بینی مادی و غیر الهی دول غربی باعث می شود که تمام علوم مورد تحقیق در آن سیستم بر اساس آن جهان بینی خاص تحقیق و تعریف شود . بنابراین سخنان رهبر انقلاب در باب نگرانی ایشان از این مسئله که علوم انسانی غربی بدون تحلیل بر اساس جهان بینی مادی و غیر الهی غرب وارد کشور می شود کاملا به جاست . منتهی ما در حیطه علوم انسانی در ساختار آموزش عالی خود مشکلات پایه ای بسیار مهم داریم . بنابراین انتظار تولید علوم انسانی اسلامی از دانشگاه ها به شکل بسیار خوب و کامل با توجه به نقایص موجود در سیستم آموزشی کشور و اینکه جامعه دانشگاهی ما بنیاد آن کاملا به شکل غربی بنیانگذاری شده است . به نظر فقیر در شرایط فعلی امری ممکن نیست . وما نیاز داریم که ابتدا در شیوه آموزش عالی کشور اصلاحاتی بنماییم و سپس با شیبی ملایم به مرور علوم انسانی را به سمت اسلامی شدن سوق دهیم . بعضی از روش هایی که تاکنون بکار گرفته ایم نه تنها کمکی به بهبود اوضاع ننموده بلکه در بعضی موارد اوضاع را بدتر نیز نموده است . مانند انقلاب فرهنگی یا اعمال بعضی محدودیت ها که به خروج جمعی از استعدادها به خارج از کشور منجر شد . و یا وارد کردن نیروهای ارزشی در دانشگاه های بزرگ پایتخت به منظور ارزشی شدن جو دانشگاه ها که در نهایت این نیروهای ارزشی چون از نظر سطح دانش با نیروهای نخبه تر موجود در این مراکز آموزشی قابل مقایسه نبودند. در آن سیستم حل شدند و نتوانستند ابراز وجود نمایند . اما اینجا سوالی پیش می آید که پس چاره کار چیست ? پاسخ : اگر ما بدانیم که دشمنان ما چه راهی را رفته اند ما نیز می توانیم بر اساس شیوه آنان الگوی مناسب بر اساس جهان بینی اسلامی طراحی نماییم . در غرب برخلاف اینکه نظام دانشگاهی آنان غیر الهی و مادی است . نظام های حکومتی غربی که بخشی از آن در دستان انجمن های مخفی است . کاملا بر اساس اعتقاد به ماوراء شکل گرفته است . منتهی اعقاد به ماورا بر اساس اصول غیر الهی وشیطانی . بنابراین این که ما فکر کنیم که حکومت های غربی بر اساس اعتقاد به جهان بینی مادی اداره می شوند . تا حدودی اشتباه است . اساس رژیم صهیونیستی بر اساس اعتقاد به این مسئله که خاک فلسطین ارض موعود یهودیان(موعود یهودیان عیسی(ع) بود که با نپذیرفتن دعوت وی امروزه موعود آنان دجال لعین است ) شکل گرفته است . ما پیشتر گفتیم که مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به افغانستان پیدا نمودن عالم المسط بوده است . (که هنوز یادمان نرفته که قول شرح آن را داده ایم 😊) و مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به عراق احیای تمدن بابل بزرگ بوده است . و همچنین پیدا نمودن محل زندگانی حضرت حجة بن الحسن عسکری(ارواحنا فدا) که احتمال می دادند در آن منطقه باشد . و در بسیاری موارد دیگر نیز دولتمردان غربی با مشورت گرفتن از کاهنین عصر جدید , تصمیمات مهم سیاسی خویش را می گیرند . غربی ها برای تحقیقات خویش دو سیستم جدا در اختیار دارند . یک سیستم ظاهری که دانشگاه های غربی هستند که بر اساس ساختار تعریف شده به تحقیقات در حیطه انواع علوم می پردازند . در این شیوه مدارک و اسناد مختلف در کنار یکدیگر گذاشته می شود و به بررسی موارد مشترک پرداخته می شود . و در نهایت پس از ارزیابی وتحلیل شواهد , در مورد مسئله نظریه پردازی می شود . چون اعقاد به جهان بینی بر اساس ماوراء در این روش تحقیقاتی وجود ندارد . و فقط نظرات بر اساس شواهد در روند تاریخی خویش مورد ارزیابی قرار می گیرد . در نتیجه این تحقیقات تا جایی که شواهد و مدارک وجود داشته باشد جلو می رود . بدیهی است که در این روش تحقیقی بدلیل کمبود مدارک حیطه نظریه پردازی بسیار محدود می شود . @soltannasir 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
مقاله ای 👆👆👆در باب علت حمله آمریکایی ها به عراق به نقل از یکی از شخصیت های فراماسونری آمریکایی فارغ از اینکه در این مقاله این شخصیت فراماسون در توانایی های جبهه خویش(دشمنان ما) تا حدی بزرگ نمایی و اغراق نموده است اما علی ای حال این مقاله حاوی نکات جالب و قابل تأملی می باشد . منبع : مشرق @soltannasir 🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛🏛
@soltannasir { درد و دل 34} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 9} حیطه نظریه پردازی بسیار محدود می شود . .... ادامه 👇👇👇 اما غربی ها چنانچه پیشتر گفته شد دارای موسسات خصوصی و نیمه خصوصی هستند . که در همه زمینه های علوم , تحقیقات دامنه داری می نمایند . این موسسات و آزمایشگاه ها گاه وابسته به ارتش و یا سازمان های جاسوسی کشورهای غربی هستند. (موسسات نیمه خصوصی) و گاه وابسته به انجمن های مخفی نظیر لژهای ماسونی می باشند . برای مثال لژ بزرگ لندن و لژ بزرگ اسکاتلند و یا لژ بزرگ لس آنجلس و لژ بزرگ نیویورک و لژ بزرگ پاریس و یا بنیاد صهیونیستی راک فلر و سازمان ایلومیناتی جهانی همه موسسات خصوصی تحقیقاتی در اختیار دارند . که در اکثر علوم دانشمندانی در این موسسات در حال تحقیق و پژوهش و نظریه پردازی می باشند . آنان در حیطه هایی نظیر تاریخ دنیای باستان و باستان شناسی و تاریخ معاصر و زمین شناسی و دیرینه شناسی و جغرافیا و جامعه شناسی و روانشناسی و علوم سیاسی و اقتصاد و فلسفه و جانورشناسی و ژنتیک و بیو تکلونوژی و داروسازی و فیزیک و نجوم جدید و هیئت و نجوم قدیم و نجوم احکامی و شیمی و اسطوره شناسی و ادیان و عرفان های مختلف و علوم غریبه و خفیه و ماورا (علوم روحی و فراروانشناسی ) و تمامی انواع علوم جدید و قدیم متخصصینی در اختیار دارند . که در راستای نظام فکری غیر الهی و معتقد به ماورا برای آنان به تحقیق می پردازند . این متخصصین دست آوردهای علمی جامعه دانشگاهی و علمی (ظاهری) غرب را در اختیار دارند . و خود نیز با تحقیقاتی در راستای علمی مورد نیاز به تحقیق در باب آن مسئله می پردازند منتهی از دریچه ای متفاوت (اعتقاد به ماوراء) من باب مثال در علم ژنتیک دانشمندان این علم به بررسی های ژنتیکی انسان و حیوانات می پردازند و سعی دارند که قدمت گونه انسان و تاریخ زندگی بشر را در یابند . همچنین با بررسی های ژنتیکی انسان ها علت بیماری های ژنتیکی را در یابند و همچنین سعی نمایند که با دانستن این مسئله که کدام ژن ها با قدرت و سلامتی جسمی ارتباط دارد و یا کدام ژن ها با هوش انسان مرتبط است . یا کدام ژن ها با پیری و جوانی مرتبط است و .... دست به اصلاح ژنتیکی انسان ها بزنند و بقول خویش سعی نمایند که ابر انسان تولید نمایند . در این موسسات خصوصی که وابسته به انجمن های مخفی یا سرویس های جاسوسی و یا ارتش است . علاوه بر موارد یاد شده , سعی می نمایند که با دستکاری در حیطه غذا و دارو , بیماری های مختلف برای مردمان , علی الخصوص مسلمین جهان ایجاد نمایند . و حتی در حال کار کردن بر روی تفاوت های ژنتیکی مردمان کشورهای مختلف می باشند . تا بتوانند در هر کدام از نژادها بنا به خصوصیت ژنتیکی آن نژاد تغییرات لازم را ایجاد نمایند . برای مثال مردمان خاورمیانه احساسی و خدا باور هستند و به جهان ماوراء عموما اعتقاد دارند . در این کشور ها علاوه بر اینکه از طریق فرهنگی (رسانه ها) بی بند و باری و فحشا و کفر را ترویج می نمایند . از جنبه ژنتیکی و هم بیو تروریسم نیز در حال کار کردن بر روی مواد و ویروس هایی هستند که بتواند . کفر و قسی القلب بودن را در میان مردمان خاورمیانه گسترش دهند . هر چند به اعتقاد فقیر موفقیت در انجام چنین پروژه ای کار آسانی نیست زیرا نژادها در هم آمیختگی دارند . و نباید نسبت به مسائلی از این قبیل سریع واکنش نشان داد . و همچنین از خبرهایی از این دست , بی تفاوت هم نباید گذشت . زیرا اصل مطلب کاملا درست است . ولی تاثیر آنچه آنان واقعا در حیطه عمل بدان دست یافته اند را تنها گذر زمان مشخص می نماید . باید بررسی های لازم انجام شود . زیرا به نظر می آید که خود آنان نیز در حال بررسی نتیجه آنچه بدان دست یافته اند می باشند . تا اینجا هر چه گفته شد در باب ژنتیک نکته ای عجیب و تازه ای نبود زیرا در سطح جامعه اخبار آن وجود دارد . و این خود نتیجه زحماتی است که دشمن شناسان ما در این باره کشیده اند . اما در ادامه به بررسی ژنتیک و ماوراء و آزمایش های آزمایشگاه های فوق سری غربی ها خواهیم پرداخت 👇👇👇 @soltannasir 🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓
@soltannasir { درد و دل 35} { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تاکنون گفته شده است 10} { ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان} اما کاش غربی ها به آنچه عموم افراد جامعه از آن خبر دارند بسنده می نمودند . آنان سالهاست که بر روی مسائلی بسیار پیشرفته تر در علم ژنتیک تحقیق می نمایند که عموم افراد جامعه از آن بی خبرند . و آن ژنتیک ماوراء است . یکی از مسائلی که سالهاست در میان علما محل سوال و اختلاف است . مسئله ازدواج انسان و این فرومایگان (جنیان و پریان و دیوها ) می باشد . عده ای اصل آن را غیر ممکن می دانند و عده ای این ازدواج را ممکن می دانند و معتقدند که از این ازدواج فرزندی متولد نمی شود . و عده ای نیز قائل به ازدواج و فرزند دار شدن انسان و این فرومایگان هستند . نظر سوم در این باب درست است . فقیر یقین به امکان ازدواج انسان و این فرومایگان دارم . و یقین به امکان صاحب فرزند شدن از چنین ازدواجی دارم . از ازدواج انسان ها با این فرومایگان فرزندانی متولد می شود . که به این فرزندان جنسان , پریسان , دیوسان می گویند . این فرزندان اگر تا حدود 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . کاملا مرئی و به مانند یک انسان خواهند بود . و اگر بیش از 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . آنگاه نامرئی می شوند . و در عالم و بعد این فرومایگان به حیات خویش ادامه می دهند . مثال : اگر جنسانی 70% وجود وی جن و 30% وجود وی از انسان باشد . وی کاملا مرئی خواهد بود و در عالم ما به مانند یک انسان زندگی خوهد نمود حتی ممکن است خود وی نیز از جنسان بودن خویش با خبر نباشد . برای شخصی که با این فرومایگان سر و کار داشته است . در چهره و حالات و حرکات صورت و بدن چنین موجودی نشانه هایی وجود دارد که تنها با کمی دقت قابل تشخیص می باشد . اما تشخیص میزان درصد جنسان بودن علاوه بر تجربه عملی نیاز به علم باطنی دارد . که چنین علمی در اختیار اساتید قابل این فن (تسخیر و مسخرات ) می باشد . نکته1 : این میزان درصد که بیان شد با میزان درصد آب بدن ارتباط مسقیم دارد . نکته2: شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی در کتاب بی نظیر فتوحات مکیه بابی در باره جنیان دارد . که بعضا نکات جالبی در آن وجود دارد و پس از وی صدر متألهان جهان ملاصدرای شیرازی بر اساس نظرات ابن عربی و آیات قرآن در کتاب ارزشمند مفاتیح الغیب که مقدمه ای بر تفسیر قرآن وی است . در باب جنیان از دیدگاه فلسفی خویش نظریه پردازی نموده است . پس از این اعاظم عده ای از علمای اهل سلوک و عرفان در حوزه که جزء طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده اند . بر اساس این نظرات قائل به این مسئله شدند که ازدواج با جنیان ممکن نیست و یا فرزند دار شدن از این ازدواج ممکن نیست . 😳 زیرا بر طبق نظر آنان جنیان موجودات مثالی هستند و عالم مثال عالمی است لطیف حد فاصل بین عالم ماده و مجردات . در نتیجه ازدواج موجود مثالی با موجود مادی یا ممکن نیست و در صورت امکان فرزندی از آن متولد نخواهد شد . با وجودی که این بزرگان خود اهل سلوک بوده اند . و بعضی از آنان با بخش علمی علوم غریبه نیز آشنایی داشته اند . اما ظاهرا گویی در باب وادی تسخیر و مسخرات اطلاعات دقیقی نداشته اند . چون نظرات آنان بر خلاف واقع است . و یا باید گفت نظرات آنان از باب تقیه بوده است . 😳 و بعضی از مخالفین فلسفه و عرفان از سران مکتب تفکیک که دستی در وادی تسخیر داشته اند . ظاهرا بر همین تعریفات حکما از جن و یا حتی فرشتگان اشکال داشته اند . زیرا آنچه که به عنوان حقیقت عینی با آن مواجه شده اند . با بعضی نظرات حکما یا شارحین معاصر حکمت تطابق کامل نداشته است . فقیر به عنوان یکی از طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی می گویم که ما باید در بعضی از تعاریف خویش در باب عالم مثال و سایر مسائل حکمت تجدید نظر نماییم . و نیاز داریم که در ساحت اندیشه به پیش برویم و از میراث گذشتگان به عنوان پایه ای برای ساختن نظرات جدید و کامل تر استفاده نماییم . نه اینکه در گذشته در جا بزنیم . 😔 ادامه دارد .... @soltannasir 👿👹👿👹👿👹👿👹👿👺👿👺👿👹
@soltannasir { درد و دل 36} {ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان 2} ادامه .... 👇👇👇 از موجودات دو رگه سخن گفتیم . و امکان ایجاد آنان در اثر ازدواج با انسان ها . موسسات ژنتیکی خصوصی وابسته به انجمن های مخفی سالهاست که بر روی پروژه ژنتیک و ماوراء کار می نمایند . جادوگران و متخصصین علوم ماوراء در انجمن های مخفی افراد و فرزندان دورگه ای که نتیجه ازدواج این فرومایگان و انسان هستند . را در اختیار آزمایشگاه های ژنتیکی خصوصی وابسته به انجمن خویش قرار داده اند . و دانشمندانی که در این آزمایشگاه های فوق سری کار می نمایند . بر روی تفاوت ژنتیکی انسان ها و دورگه ها کار نمودند . زیرا هنگامی که فرزندی دو رگه در اثر ازدواج با این فرومایگان بوجود می آید . پس باید ژنوم این دورگه ها با انسان ها تفاوتی ولو اندک داشته باشد . دانشمندان این موسسات به تحقیق در این باره پرداختند . و در نهایت راز تفاوت را دریافتند . اینکه راز تفاوت چیست فقیر اطلاع ندارم . آنان پس از رسیدن به چنین موفقیتی پروژه ژنوم خدایان را نیز کلید زدند . هنگامی که فراعنه مصری از نسل خدای فرومایه رع می باشند . وجود یک مومیایی از این فراعنه زمینه را برای تحقیق ژنتیکی تفاوت دو رگه های اینچنینی برای آنان فراهم می نماید . اما پروژه دیگر آنان شبیه سازی ژنتیکی موجودات دورگه و بالا بردن درصد خلوص نژادی آنان بود . که در این امر نیز به موفقیت دست یافتند . مثال : جنسانی را در نظر بگیرید که 45 % درصد وجود وی جن و 55% وجود وی انسان باشد . شبیه سازی چنین جنسانی کار بسیار ساده ای می باشد و هیچ مورد عجیبی ندارد زیرا شما با در اختیار داشتن یک سلول بدن وی که حاوی نسخه ژنتیکی وی می باشد . می توانید وی را شبیه سازی نمایید. و چنین عملی در هر آزمایشگاه عادی ژنتیکی که بر روی شبیه سازی کار می نماید قابل انجام است . اما دانشمندان انجمن های مخفی توانستند . با کشف علتی که باعث تفاوت ژنتیکی بین انسان و این فرومایگان است . در شبیه سازی این دو رگه ها درصد خلوص آنان را بالا ببرند . برای مثال جنسانی که 45% وجود وی از جن می باشد را درصد جن بودن وی را در عمل شبیه سازی تا 70% بالا ببرند . و بدین ترتیب فرزندانی با خلوص بالاتر تولید نمودند . تا در راستای اهداف آنان مفید باشند . بدیهی است که فرزندی که 70% وجود وی از جن باشد . بخش زیادی از قابلیت های این موجودات را در خود نهفته دارد و می تواند با کمترین تمرین و ریاضت این قابلیت های متافیظیکی را بالفعل نماید . چنین فرزندی بسیار راحت تر از یک انسان عادی می تواند به قابلیت هایی نظیر طیران نمودن و رد شدن از در و دیوار و خبر از گذشته دست یابد . و استعداد بسیار خوبی در یادگیری زبان های مختلف دارد . و در یادگیری و حرکات خویش سرعت قابل ملاحظه ای دارد . البته در هوش فلسفی و منطقی و ریاضی و تجزیه و تحلیل ضعیف می باشد . ضمن اینکه باید در نظر داشت در مراسم های کثیف شیطانی و احضارات و جادوی مراسمی و آیینی در بخش جادویی انجمن های مخفی که از بخش سیاسی آنان جداست . سران شیاطین جنی و سایر این فرومایگان حضور می یابند . همچنین بعضی از خدایان باستانی نیز که آنان موفق به فراخوانی وی شده اند . نیز حضور می یابند . و در این مراسم ها گاه این فرومایگان (سران شیاطین یا خدایان و...) در خواست همسری خاص برای فرزند دار شدن و انتقال ژنوم خویش می نمایند . که گاه این همسر از بین زنان مستعد روحی که در مراسم حضور دارند . انتخاب می شود و گاه از بین زنان مستعد روحی که در آن کشور و یا کشوری دیگر حضور دارند . می شود . در چنین شرایطی اعضای انجمن مخفی برای برآوردن نیازهای کثیف و خشنودی این فرومایگان سعی به پیدا نمودن آن بانوی خاص می نمایند . و پس از پیدا نمودن وی را در صورت امکان می ربایند . تا در زمانی خاص که توسط آن فرومایه تعیین شده است . مراسمی برگزار شود . و آن فرومایه (از سران شیاطین و یا خدایان باستانی و..) حضور یابد . و مراسم زفاف انجام شود . و فرزند مورد نظر ایجاد شود . هر چند که چنین مسائلی بیشتر برای بانوان اتفاق می افتد اما گاه برای آقایان نیز اتفاق می افتد . یعنی اگر فرومایه ای که احضار می شود از شیاطین مونث یا از الهه های مونث , باشد . ممکن است یکی از مردان حاضر در مجلس (جادوی مراسمی) را تقاضا نماید . یا مردی که در نقطه مشخصی در جهان زندگی می نماید . و این مرد مورد نظر نیز توسط اعضای انجمن مخفی و پرستندگان پیدا و سپس در صورت امکان یا با لطایف الحیل و نشان دادن در باغ سبز وی را به کشور مورد نظر می برند . اگر این پروژه ناموفق بود وی را می ربایند . مثال : 👇👇👇 @soltannasir 😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈
@soltannasir { درد و دل 37} ّ { ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان 3} مثال : واقعه ای در باب یکی از دجال یاوران که توسط الهه مگانیت که در آمریکا فرود آمده فراخوانی شده است : 👇👇👇👇👇👇 [ او را ( نام وی و مادرش مجموعا 372) با تمامی گناهان روی زمین وسنگین ترین و فاخرترین گناهان بیارایید و به تمامی انواع گناهان بزرگ , وزین و مزین کنید . (گناهانی نظیر زنا , زنا با محارم , قتل نفس به شکل قربانی در مراسم, تجاوز به نوامیس, خوردن مال یتیم , شرب خمر و دروغ , توهین به مقدسات دینی و...) و به حجله گاه من بیاورید . در روز موعود که می بایست پادشاه ما داوود (ماشیح یهودیان یا همان دجال لعین ) با خون زفاف من خلاح خود را بخورد . 😳 و بنوشد . که من طالب همخوابگی با او(372) گشته ام . این است فرمان الهه مگانیت بزرگ ,دختر همسر اله ساگین بزرگ , برای جشن و سرور . تو نیز راه خود گیر و بدان که تمامی اراذل پشت سرت 😳 و شیخکان دریوزه گرد درگاه خداوندت 😳 اگر جمع شوید مانع اجرای اراده ما و هوسرانی دختر من نتوانید شد . دست از سرش بکش . صدای زیارت عاشورا از سمت ... شنیده شد . کسی با قرائت زیارت عاشورا جنیان شیعه را فراخواند . (با قرائت زیارت عاشورا جنیان شیعه فراخوانده می شوند و به کمک افراد نیازمند می روند . اگر در اطراف محل حضور داشته باشند . ) ادامه جمله حضرت مولانا زین الدین .. 👇👇👇 ذکر «جابر شاکر » هر دو کلمه با تنوین رفع به عدد جمل کبیر 727 (عدد ذکر) + نام شخص +نام مادر +عدد کلمه «کن» که 70 است . و در این علوم کلید است . (عدد «70» عدد «کن» ) برای اینکه شخص اصلاح شود یا اگر نشود مریض شود و ضربه خورد و یک بخش از نتیجه اعمالش را در این دنیا پس دهد و بمیرد . بعد هر نماز خوانده شود . ذکر « جبار شکور » هر دو با تنوین رفع به همان شیوه محاسباتی بالا برای کسی که دیگر تغییر ناپذیر است و هلاک او خوانده شود . نکته 1: نام ماشین مگان از نام الهه مگانیت مشتق شده است . نکته2 : هر چند مطلب بالا ممکن است برای عده ای گنگ باشد . اما کسی که اهل باشد خود در خواهد یافت . بنابراین فقیر نیازی به شرح این فقرات نمی بینم . @soltannasir 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🐁
@soltannasir { درد و دل 38} { ژنتیک و ماوراء 4} فرزندان حاصل از ازدواج هایی که در مراسم های خاص انجمن های مخفی بدنیا می آیند . احتمالا نمونه ای از ژنوم آنان در اختیار آزمایشگاه های خصوصی وابسته به انجمن های مخفی قرار می گیرد. تا بر روی آن آزمایش و مطالعه انجام شود . این که دانشمندان موسسات فوق سری غربی تاکنون موفق به انجام چه کارهایی شده اند , بدرستی نمی دانیم . اما شاید کسی بگوید: پس با شرایطی که شما ذکر نموده اید . مطمئنا انجمن های مخفی , تا کنون هزاران فرزند دورگه با استعدادات خاص را متولد نموده اند. پاسخ منفی است , اصولا اینچنین آزمایشگاه های خصوصی تحقیقاتی که فوق العاده پنهانی می باشند . شرایط تولید انبوه را ندارند . ضمن اینکه تولید انبوه در چنین پروژه هایی علاوه بر هزینه های سنگین , نیازمند فضای لازم برای نگهداری می باشد . و وارد کردن این فرزندان به اجتماع نیز خود دردسری دیگر دارد . حال آنکه این آزمایشگاه ها موسسات خصوصی ای می باشند که انجمن های مخفی وجود آنان را از دولت حاکمه در کشور محل فعالیت های خویش نیز پنهان می دارند . و ضمن اینکه این انجمن ها علی رغم اینکه با یکدیگر در بسیاری موارد همکاری های مشترک دارند . و در راستایی هماهنگ کار می نمایند . اما در عین حال رقابت شدیدی نیز بر سر کسب قدرت با یکدیگر دارند . اینکه عده ای از دشمن شناسان ما صحبت از یک نظام واحد فراماسانری جهانی می نمایند . حرفی کاملا اشتباه است . هر لژ یا معبد و فرقه مخفی ای تشکیلات خاص خود را دارد . لژ بزرگ لندن با لژ بزرگ اسکاتلند و لژ بزرگ پاریس و لژ بزرگ نیویورک و لژ بزرگ لس آنجلس و ایلومیناتی ها و انجمن جمجمه و کلوپ بوهومیان و معبد ست (پرستندگان خدای ست مصری) و معبد ایشتار (پرستندگان ایشتار بابلی ) و..... تشکیلاتی جدای از یکدیگر می باشند . که در عین هماهنگی و همکاری بر سر اهداف مشترک با یکدیگر رقابتی بسیار شدید نیز دارند . آنان بدلیل همین رقابت , در تشکیلات یکدیگر جاسوس هایی دارند . گاه پس از پیدا نمودن مسائلی که آزمایشگاه های خصوصی وابسته به یک فرقه در حال تحقیق بر روی آن می باشد . با بعضی از اعضای بلند پایه آن فرقه وارد معامله می شوند و نتیجه تحقیقاتی آن آزمایش ها را خریداری می نمایند . اگر مدیران فرقه ای که اسرارشان فروخته شده از مسئله اطلاع پیدا نمایند . عضو خائن را به قتل می رسانند . البته گاه نیز اعضای بلند پایه فرقه خود تعمدا اخباری در مورد موفقیت های خویش در مسئله ای تحقیقاتی را به عنوان شایعه درست می نمایند . تا اعضای دیگر انجمن های مخفی برای خرید اسرار وارد معاملات پنهانی شوند . و با فروختن نتایج تحقیقات به صورت نصفه و نیمه به چندین انجمن مخفی دیگر , بخشی از هزینه های گزاف تحقیقات خویش را جبران می نمایند . چنانچه سازمان ناسا نیز به عنوان یک موسسه تحقیقاتی ظاهری در علم نجوم بارها به چنین عملی اقدام نموده است . و تحقیقات سری خویش را با شایعه سازی پیرامون آن در بازار سیاه به صورت نصفه و نیمه به کشورهایی نظیر روسیه و چین و ... و انجمن های مخفی فروخته است . نکته : برخلاف اینکه بعضی نویسندگان و نظریه پردازان دشمن در آثار خویش صحبت از خلقت انسان توسط خدایان سومری بدلیل کشت ژنتیکی می نمایند . آنچه که امروزه در آزمایشگاه های خصوصی انجمن های مخفی در حال انجام است کاملا متفاوت است . و دانشمندان این موسسات در حال تحقیق بر روی ژنتیک ماوراء هستند . تا بتوانند انسان هایی با توانایی های فراتر از خدایان فرومایه و سایر این فرومایگان تولید نمایند . @soltannasir 🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐁🐍🐾🐾🐾🐾🐾
@soltannasir { درد و دل 39} { ژنتیک و ماوراء 5} از آنچه که در آزمایشگاه های خصوصی وابسته به انجمن های مخفی در حال انجام است . اطلاع کامل و دقیقی در دست نیست . اما همانگونه که گفته شد در این آزمایشگاه ها فرزندان دو رگه به تولید انبوه نرسیده اند . اما با این حال ما با تعداد بسیار زیادی از نسل دو رگه ها در جهان غرب مواجه هستیم . که در اثر ازدواج و عمل جنسی با این فرومایگان بوجود آمده اند . جنسان ها و پریسان ها و دیوسان ها و دورگه های انسان و اساطیر (خدایان ) و همچنین دو رگه انسان و رپتالین ها { خزندگانی سوسمار شکل که جزء شیاطین غواص سلیمان (ع)بودند . و با جن و دیو و پری متفاوت هستند و در ابعادی دیگر از زمین ما زندگانی می نمایند } آری ما با نسلی از دو رگه های غربی طرف هستیم که هم از جنبه فیظیکی توانمند هستتد و هم از جنبه توانایی های متافیظیکی . (البته توانایی های آنان با توانایی های مقام اولیا الله قابل قیاس نیست منتهی کثرت تعداد آنان کار را بسیار مشکل و خطرناک می نماید . ان شاء الله در آینده بابی مستقل در باره مهم بودن کثرت باز خواهیم نمود) بسیاری از دشمن شناسان ما در اثر مطالعه منابع غربی , از احتمال دو رگه بودن خاندان منحوس سلطنتی بریتانیا سخن گفته اند . (دو رگه انسان و خزنده ها)فقیر نظر بر چند رگه بودن این خاندان دارم . اما با این حال کمتر کسی از حضور نسل دو رگه ها در داخل کشور عزیزمان ایران خبر دارد . عده ای از نسل دو رگه ها در ایران در اثر ازدواج بعضی علوم غریبه کاران مسلمان با جنیان بوجود آمده اند . اما به درستی معلوم نیست از چه زمانی و چگونه ?! گروهی از کلیمیان ساکن استان های اصفهان و مرکزی و همدان , که در وادی علوم غریبه و ماوراء دستی داشته اند . با طایفه یا طوایفی ناشناخته از جنیان ارتباطاتی پیدا نمودند . این اتفاق ظاهرا در دوره قاجاریه شروع شد . اینان با این فرومایگان که پایشان به آن حیطه جغرافیایی خاص باز شده بود یا پایشان را باز نموده بودند . ازدواج نمودند و وارد معاملات و بده بستان هایی شدند . این گروه از کلیمیان به مرور از حیطه جامعه کلیمیان در منطقه شهرهای بزرگ نظیر اصفهان و کاشان و همدان فاصله گرفتند . و به حاشیه این شهر ها یا روستا ها رفتند . و در آنجا ساکن شدند تا فعالیت هایشان از چشم هموطنان کلیمی خویش نیز پنهان بماند . از فعالیت های آنان و شکل ارتباطاتشان با این موجودات اطلاع دقیقی در دست نیست . اما این را به خوبی می دانیم که در دوران رژیم سابق (پهلوی) که فعالیت های فراماسون ها در کشور کاملا رسمی و بسیار گسترده بود , این گروه از یهودیان جذب لژهای داخلی شدند . یا شاید توسط این لژ ها شناسایی و دعوت به همکاری شدند . اما این را می دانیم که این گروه های کوچک و پراکنده از یهودیان دو رگه در همان دوران پهلوی به خارج از کشور(اروپا و آمریکا) کوچ نمودند . تا از شناسایی مصون بمانند . آنان در خارج از کشور تحت دوره های آموزشی خاصی در حیطه اسلام شناسی و تشیع و عرفان و ماوراء و علوم غریبه و جادو قرار گرفتند . و سپس پس از انقلاب به شکل پراکنده از کشور های مختلف غربی در قالبی کاملا اسلامی و انقلابی وارد کشور شدند . و توانستند به مرور در بسیاری از دستگاه های مهم کشور به عنوان نیروهای ارزشی و مومن و انقلابی وارد شوند . این دسته از یهودیان دو رگه بیشترین محل تجمعشان در شهر کرج می باشد . و سپس تهران و اصفهان . اینان کاملا به مانند یک مسلمان زندگی می نمایند . وهیچ نشانی از اعمال و مناسک یهودی در ظاهر و باطن (زندگی شخصی خویش) از خود نشان نمی دهند . نکته : اینان به لژهای متفاوتی در خارج از کشور وابستگی دارند . و هر دسته , دسته دیگر را محکوم می نماید . و سعی می نماید بر علیه دسته دیگر به وزارت اطلاعات گزارش دهد . 😊 نکته 2: این دو رگه ها دارای توانایی های متافیظیکی نسبتاخوبی هستند . و در منطقه غرب استان قزوین , گروهی کوچک از جنیان مرئی شده اند . که ظاهری مصری دارند . یعنی مدل موی زنانشان مصری و مردانشان نیز ریش هایی بزی شکل به مانند فراعنه مصری دارند . احتمالا این فرومایگان اجداد این یهودیان دو رگه می باشند . و اینان به نزد این فرومایگان می روند و مجالسی نیز برگزار می نمایند . نکته3: از سالها پیش پروژه ای تحت شناخت یهودیان مخفی در دو بخش جداگانه از وزارت اطلاعات کلید خورده است . و در حال بررسی شناخت این عوامل دشمن می باشند . فقیر ترجیح می دهم وارد این مبحث به دلیل حساس بودن آن نشوم . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل 😊 نکته 4: ممکن است سوال شود که علمای قزوین و سایر بزرگان باطنی چرا سکوت می نمایند .برای پاسخ به این سوال ان شاء الله بابی مستقل در آینده باز خواهیم نمود. @soltannasir 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🐁🐍🌼🌼🌼🌼🌼🌼
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا