eitaa logo
شیخ السکوت ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
139 عکس
157 ویدیو
2 فایل
ای خواجه نمیخری غلامی ؟ - بر هیچ کس افسانهٔ امید نخواندیم ، جز علی ؛ - قبل از قضاوت من ، به این جمله دقت کن : من نه کافر مطلقم ، نه مسلمان ِ تمام ! - [ مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز ] .
مشاهده در ایتا
دانلود
مکن ای صبح طلوع ؛ [ هنر ِ سکوت ] . .
شب شب آخر بود . خواهرش خیلی غصه‌اش را میخورد ! فرمود : حسین جان نیت يارانت را امتحان كرده‌ای ؟ ميترسم در هنگام جنگ شما را به دشمن بسپارند . سیدالشهدا فرمود : خواهرم ؛ به خدا سوگند ، اينها را امتحان كرده‌ام ، آنها را مردانی سينه سپركرده يافته‌ام ، به طوری که به مرگ زير چشمی می‌نگرند ! و به مرگ همچون شيرخواره به سينه مادرش ، انس دارند .. [ مقتل‌الحسين‌مقرم ، ص۲۶۵ ] . .
امروز توی عزاداریاتون ، منه حقیر و خیلی دعا کنید .. ملتمس دعاهاتونم رفقا .. 🌿
من از این زندگی بی تو دگر سیر شدم ، سر خوشی بودم و اکنون ز غمت پیر شدم ، چابکی بودم و اما به هوای رخ تو ، آنقدر لطمه زدم ، تا که زمین گیر شدم ؛ دلبر عراقی ؛
شیخ السکوت ؛
مکن ای صبح طلوع ؛ [ هنر ِ سکوت ] . #فور .
هر شب باید مجنونت شم ، لیلا کیه ، لیلا تویی ، قربونت شم ..
شیخ السکوت ؛
مکن ای صبح طلوع ؛ [ هنر ِ سکوت ] . #فور .
حسین جان ، فروختم به غمت تمام عیش و نوش روزگارم را ..
شیخ السکوت ؛
-
چیزی نمونده تا عمه زینب این نوا رو زمزمه کنه .. 💔
همان هایی که از حیدر بُریدند ، حسین بن علی را سر بریدند .. 💔
تمام یاران به شهادت رسیده بودند و تنها شده بود .. برای آخرین [ اتمام حجت ] . خطاب به آنان فرمود : واى بر شما ! چرا با من مى‌جنگيد ؟ آيا سنّتى را تغيير داده ام ؟ آيا شريعتى را دگرگون ساخته‌ام ؟ آيا جرمى مرتكب شده ام ؟ و يا حقّى را ترك كرده ام ؟ گفتند حسین : إِنّا نَقتُلُكَ بُغضاً لابِيكَ تو را به خاطر كينه اى كه از پدرت به دل داريم ، می‌کُشیم .. اشک از چشمانش جاری شد و بر مظلومیت پدرش گریست .. [ ينابيع‌الموده‌ ، ج۳ ، ص۷۹_۸۰ ] . .
همه منتظرن ، مادرش برسه .. 💔
شیخ السکوت ؛
همه منتظرن ، مادرش برسه .. 💔
تا صدای برادر به خواهرش برسه .. 💔
شیخ السکوت ؛
دست قاتل اگه به سرش برسه .. 💔
آخ خدا به داد موی دخترش برسه .. 💔
شیخ السکوت ؛
💔 ؛
هر کس خواست عباس و خجالت بده ، حاجت گرفت :) میگه یه مادری با بچه‌ی کوچیکش اومد تو حرم امام عباس ، بچه شو گذاشت جلو ضریح ، رو کرد به حضرت عباس گفت : عباس این بچم بمونه پیشت ، تا شفاش بدی .. من میرم یه سر بازار و بر میگردم .. 💔 میگه یه خادمی این چیزا رو دید ، گذشت و گذشت تا مادره برگشت و دید بچه بی زبونش شفا پیدا نکرده .. شروع کرده به گریه کردن و بچه رو زد زیر بغلش گفت عباس ، میرم شکایت تو به حسین میکنم .. 💔 میگن شب شد و تو عالم رویا پرده کنار رفت و خانومه حضرت عباس و دید .. حضرت عباس رو کرد بهش گفت ؛ صبح که از خواب پاشی بچه‌ات شفا پیدا کرده ، ولی خواهش می‌کنم شکایت منو پیش حسینم نبر ؛ من هنوز توی خجالت مخدرات موندم :)) تو دوباره شرمندم نکن .. :)) 💔 اخ قربون کرمت ابالفضل ..
ساعات وداع است ، امان از دل زینب ؛ 💔
گر عشق تو رنگ غم نمیداد به دل ، [ عشق ] و [ غم ] و [ دل ] سه لفظ بی معنا بود .. [ هنر ِ سکوت ] .
ولی خودمونیما ، خوشبحال اونایی که دیشب شهادتنامه شون امضا شد ..
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی سراغ نداری ، تو را به من برساند .. ؟ [ هنر ِ سکوت ] .
مادرم زهرا در این گودال مهمانِ من است ، عیدِ قربان من است ..
آه ابا عبدالله غریب گیر آوردنت .. 💔
برای بریدن سرش ، استخاره می‌کردند ؛ 💔
با لباسی که از تنش کندند ، تیغ‌شان را تمیز می‌کردند .. 💔 [ مظلوم حسین ] .
همین که ابا عبدالله از اسب بر زمین افتاد ، فریاد زد : زینب فرار کنید ، اینها به هیچ کس رحم نمی‌کنند ، خواهرم .. 💔
24.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه محکوم‌اند به فراموشی ؛ [ تو ز ِ من جان بطلب من ندهم نامردم ] .
توی روضه اکثرا شنیدین ، که گفتن حسین نگران شهید شد .. میدونید نگران شهید شدن حسین چه شکلی بود ؟ تا دقیقه آخر نگران این بود ، کسی سمت خیمه ها نره .. 💔 نگران بود تعرض نشه به عمه زینب .. 💔 نگران بود که یه وقت کسی به رقیه‌اش ، کمتر از گل نگه :) . نگران بود یه وقت به عروس مادرش اهانت نکنن .. 💔 نگران مخدرات بود .‌. آخ بمیرم برای غریبیت حسین :) ..