شب شب آخر بود .
خواهرش خیلی غصهاش را میخورد !
فرمود : حسین جان
نیت يارانت را امتحان كردهای ؟
ميترسم در هنگام جنگ
شما را به دشمن بسپارند .
سیدالشهدا فرمود : خواهرم ؛
به خدا سوگند ،
اينها را امتحان كردهام ،
آنها را مردانی
سينه سپركرده يافتهام ،
به طوری که به مرگ
زير چشمی مینگرند !
و به مرگ همچون شيرخواره
به سينه مادرش ، انس دارند ..
[ مقتلالحسينمقرم ، ص۲۶۵ ] .
#فور .
امروز توی عزاداریاتون ، منه حقیر و
خیلی دعا کنید ..
ملتمس دعاهاتونم رفقا .. 🌿
من از این زندگی بی تو دگر سیر شدم ،
سر خوشی بودم و اکنون ز غمت پیر شدم ،
چابکی بودم و اما به هوای رخ تو ،
آنقدر لطمه زدم ، تا که زمین گیر شدم ؛
دلبر عراقی ؛
شیخ السکوت ؛
مکن ای صبح طلوع ؛ [ هنر ِ سکوت ] . #فور .
هر شب باید مجنونت شم ،
لیلا کیه ، لیلا تویی ، قربونت شم ..
شیخ السکوت ؛
مکن ای صبح طلوع ؛ [ هنر ِ سکوت ] . #فور .
حسین جان ، فروختم به غمت
تمام عیش و نوش روزگارم را ..
تمام یاران به شهادت رسیده بودند
و تنها شده بود ..
برای آخرین [ اتمام حجت ] .
خطاب به آنان فرمود :
واى بر شما ! چرا با من مىجنگيد ؟
آيا سنّتى را تغيير داده ام ؟
آيا شريعتى را دگرگون ساختهام ؟
آيا جرمى مرتكب شده ام ؟
و يا حقّى را ترك كرده ام ؟
گفتند حسین :
إِنّا نَقتُلُكَ بُغضاً لابِيكَ
تو را به خاطر كينه اى كه
از پدرت به دل داريم ، میکُشیم ..
اشک از چشمانش جاری شد
و بر مظلومیت پدرش گریست ..
[ ينابيعالموده ، ج۳ ، ص۷۹_۸۰ ] .
#فور .
شیخ السکوت ؛
💔 ؛
هر کس خواست عباس و خجالت بده ، حاجت گرفت :)
میگه یه مادری با بچهی کوچیکش اومد تو
حرم امام عباس ، بچه شو گذاشت جلو ضریح ،
رو کرد به حضرت عباس گفت :
عباس این بچم بمونه پیشت ، تا شفاش بدی ..
من میرم یه سر بازار و بر میگردم .. 💔
میگه یه خادمی این چیزا رو دید ،
گذشت و گذشت تا مادره برگشت و دید بچه
بی زبونش شفا پیدا نکرده ..
شروع کرده به گریه کردن و بچه رو زد زیر بغلش
گفت عباس ، میرم شکایت تو به حسین میکنم .. 💔
میگن شب شد و تو عالم رویا پرده کنار رفت و
خانومه حضرت عباس و دید ..
حضرت عباس رو کرد بهش گفت ؛
صبح که از خواب پاشی بچهات شفا پیدا کرده ،
ولی خواهش میکنم شکایت منو پیش حسینم
نبر ؛
من هنوز توی خجالت مخدرات موندم :))
تو دوباره شرمندم نکن .. :)) 💔
اخ قربون کرمت ابالفضل ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارکب بنفسی انت یا عباس .. 💔
#فور .
گر عشق تو رنگ غم نمیداد به دل ،
[ عشق ] و [ غم ] و [ دل ] سه لفظ بی معنا بود ..
[ هنر ِ سکوت ] .
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی سراغ نداری ،
تو را به من برساند .. ؟
[ هنر ِ سکوت ] .
همین که ابا عبدالله از اسب بر زمین افتاد ،
فریاد زد :
زینب فرار کنید ، اینها به هیچ کس رحم
نمیکنند ، خواهرم .. 💔
24.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه محکوماند به فراموشی ؛
[ تو ز ِ من جان بطلب من ندهم نامردم ] .
توی روضه اکثرا شنیدین ، که گفتن
حسین نگران شهید شد ..
میدونید نگران شهید شدن حسین چه شکلی
بود ؟
تا دقیقه آخر نگران این بود ، کسی سمت
خیمه ها نره .. 💔
نگران بود تعرض نشه به عمه زینب .. 💔
نگران بود که یه وقت کسی به رقیهاش ،
کمتر از گل نگه :) .
نگران بود یه وقت به عروس مادرش اهانت
نکنن .. 💔
نگران مخدرات بود ..
آخ بمیرم برای غریبیت حسین :) ..