شیخ السکوت ؛
قبله سمت ِ نجف ِ ، کعبه کوی علیه ؛ [ مستی ِ مدام ] .
خاك تو کیمیا نجف ،
مقصد اولیاء نجف ،
کاش یه روزی خاکم کنن ،
تو بهشت ِ خدا نجف ..
شخصی در مقابل امیرمومنان گفت :
قسم به خدایی که ،
در پس هفت حجاب پوشیده است !
مولا بر پشت او زد ؛
فرمود : چه کسی را میگویی .. ؟
عرض کرد : پروردگار عالم !
فرمود :
خطا رفتی !
بین خدا و خلق او ، حجابی نیست ..
[ الغارات ، ج۱ ، ص۱۱۲ ] .
در نجف برگهی زوار تو امضا میشود ؛
کربلایِ اربعین را باید از حیدر گرفت ..
[ ابی عبدالله ] .
ز مرگ واهمه داری اگر ، تصور کن ،
که مردهای و بالا سرت نشسته علی ؛
[ خاصَهُ اللّه ] .
عمروعاص به ابوموسی اشعری گفت :
نه تو نظر و رای بده ، نه من ..
که هم مسلمانان روی آسایش ببینند
و هم بینشان دودستگی نباشد .. !
ابوموسی فریب خورد و رأی نداد ..
گفت : نه علی و نه معاویه هیچکدام
صلاحیت حکومت ندارند .. !
عمروعاص هم به هدفش رسید
و گفت : فقط معاویه صلاحیت این
منصب را دارد .
کار به نفع معاویه تمام شد .. !
در مردم آشوب افتاد .
و علیعلیهالسلام با یک رای ندادن
حکمیت را واگذار کرد .
در آخر هم عمروعاص به ابوموسی گفت :
تو همچون الاغی هستی
که فقط مُشتی کتاب بارش کردهاند ..
علیعلیهالسلام و حکومتش قربانی
بی بصیرتی مردمش شد ..
#فور .
شیخ السکوت ؛
هر که را میخواهی دوست داشته باش ؛ اما بدان بالاخره از او جدا خواهی شد .. [ علم موثق ِ مولا علی ] .
داشتم یه کتابی رو میخوندم ،
در مورد معاد و قیامت بود ..
یکی از اتفاقاتی که در قیامت میوفته
خیلی ترسناك بود برام ..
نوشته بود که :
روز قیامت ، رشتهی تمام نسب ها ،
و سبب ها پاره میشود ..
فرزند از پدر و مادر خود فرار میکند !
همسر از همسر خویش فرار میکند !
عاشق از معشوق میگریزد !
و در روز قیامت هیچ شناختی نسبت
به هم دیگر ندارند !
و به خاطر نخواهند داشت که روزی ،
در دنیا چه اتفاقاتی بینشان رخ داد ..
فقط به دنبال نامه اعمال خود هستند
و رهایی از عذاب الهی ..
-
و چه قشنگ گفت ، مولا علی ..