eitaa logo
"سوخته♡
320 دنبال‌کننده
79 عکس
26 ویدیو
0 فایل
غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست. . . ... اشعاری را که علاقه دارید را برایم بفرستید🤝 . 👤 @moradi_hos3ein
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتند روزی پدر لیلی به مجنون اجازه ی دیدار داد ،دیداری کوتاه وقت مجنون کم بود ،دیر خبرش داده بودند هرچه دیرتر هم میرسید از ان ساعت کوتاه جا می ماند می دوید ،می افتاد و برمی خاست و به خورشید که انگار برای رفتن همپای مجنون می دوید نگاه نمی کرد ... خار بیابان بود و گرمای زمین بود و نیش زبان مردمان ... مجنون را نه پای افزاری بود از شتاب ؛ نه دستاری بر پوشاندن رو که نیازش هم نبود... اما گوشهایی داشت برای نشنیدن صدای مردمان و چشمانی فقط برای دیدن معشوق و زبانی لیلی گو و قلبی وسیع که جایی برای غیر نداشت .... روی خاک آلود و موی پریشان و پای پرخون را نمی دید ... شاید از محبت معشوق اطمینان داشت و شاید اصلا برای او مجنونی هم نبود ... پس می رفت و می شتافت و درد زمانه و خورشید شتابان و بیابان نامهربان جز یاد یار نمی افزود ... خوشا مجنون جان عقلم همه در سلسلهٔ موی‌ تو گم شد ماهِ خردم در شبِ گیسوی تو گم شد از هر طرفی جلوه‌کنان بود نسیمی چون بوی تو آمد، همه در بوی تو گم شد @sooookhteh
یاران همنشین همه از هم جدا شدند ماییم و آستانه دولت پناه تو... @sooookhteh
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تَحریر کنم... @sooookhteh
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟ تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟ دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تَحریر کنم با سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟ آن زمان کآرزویِ دیدنِ جانم باشد در نظر نقشِ رخِ خوبِ تو تصویر کنم گر بدانم که وصالِ تو بدین دست دهد دین و دل را همه دَربازم و توفیر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم نیست امّید صَلاحی ز فسادِ حافظ چون که تقدیر چُنین است، چه تدبیر کنم @sooookhteh
گرد بادی را که میبینی تو در دامان دشت روح مجنون است کآنجا خاک بر سر میکند. @sooookhteh
من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا هی بروی و برگردی ، تا پیر بشوی و دیگر هیچ ؟! یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد ؟ @sooookhteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای زاغ در این باغ تو تنها چه میکنی!؟ گل رفت ولاله رفت، تماشا چه میکنی؟!... @sooookhteh
عشق اگرچه می سوزاند اما جلای جان نیز هست. لحظه ها را رنگین می کند. خون را داغ میکند. آفتاب است. کشف تازه ای از خود در خود. ریشه هایی تازه در قلب به جنبش و رویش آغاز میکنند. در انبوه غبار باطن ، موجی نو پدید می آید‌. چگونه اما عشق می آید؟ من چه می دانم؟ نسیم را مگر که دیده است؟ غرش رعد را چه کسی پیش از غرش شنیده است؟ از کجا می روید؟ در کجا جان می گیرد؟ در کدام راه پیش می رود؟ رو به کدام سوی؟ @sooookhteh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجاست یک 'دو'سه همدم که هم چو موسیقار نشسته پهلوی هم ' برکشیم آوازی... @sooookhteh
کس ندانست که مجنون چه ندا کرد به دشت که صدای جرسِ قافله؛ لیلا لیلاست... @sooookhteh
ما گوشه نشینان خرابات الستیم تابوی می هست در این میکده مستیم... @sooookhteh
کشتی‌شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را...
کسی مجنون را آرام تر از همیشه یافت. پس او را گفت: ای نیک نهاد! تو را دیگر رمقی نمانده. آیا از تب و تاب عشق لیلی فروافتاده ای؟ مجنون گفت: دست از من بدار که بی لیلی بودن از صبوری نیست، از اجبار است. آن کس چون این جواب از مجنون شنید، مهربان شد و خواست که لطفی کند. گفت: خواهی خبری از تو به لیلی رسانم؟ مجنون گفت: زنهار تا در برابر محبوب من، نام بی مقدارم را بر زبان نیاوری! بگفتا مبر نام من پیش دوست که حیف است نام من، آن جا که اوست... @sooookhteh
شب جمعه‌ست نثار دل مرحوم خودم بروم از سر بازارچه خرما بخرم... @sooookhteh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موج دریا زده را تنگه ساحل قفس است ماهی تُنگ نباشد دل طوفانی ما... @sooookhteh
از جلال پرسیدم هيچوقت دلتنگ میشوی ؟!... جلال گفت: گاهی... پرسیدم برای کی؟ گفت : برای مرده ها که رفته اند بر نمیگردند بعد گفت : برای زنده ها هم دلتنگ میشوم آنها هم میروند و بر نمیگردند ..‌. @sooookhteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ساحتی که جز عجر از کس نمیخریدند ما از سیاه بختی بیچاره هم نبودیم... @sooookhteh
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود؟! @sooookhteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین روز را بخاطر داری؟! غافلگیر شدیم چتر نداشتیم! دویدیم به شلاپ شلوپ های گل الوده عشق ورزیدیم... دومین روز را چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی.چتر اورده بودی! من غافلگیر شدم... سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس شد... و سومین روز را چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله سرما خوردن نداری! چتر را روی سرت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد... و چند روز پیش را چطور؟ بخاطر داری که با یک چتر اضافی امدی؟؟؟ و مجبور شدیم برای اینکه چتر در چش و چالمان نرود از هم فاصله بگیریم... و دیروز؟؟؟ دیگر برای قدم زدن نمی ایم!!! تنها برو... @sooookhteh