eitaa logo
ماهنامۀ سوره
543 دنبال‌کننده
144 عکس
14 ویدیو
8 فایل
ماه‌نامهٔ «سوره» ارتباط با ادمین؛ @Sourehmagazine_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سوره سیمرغ
✅ شماره ۵ فصلنامه 🚩 در این شماره می‌خوانید: 🔹 آپاراتچی؛ سینمای «سینمای انقلاب» 🔸 نگاهی دیگر به کتاب فیلمِ «آپاراتچی» و کمپانی فیلمسازی آقاجلیل و دوستان ✍ امیر سعادتی 🔹 آپاراتچی؛ عبور از نشانه‌شناسی به زیست‌شناسی 🔸 میزگردی درباره ارزش‌های روزآمد و هویتی یک فیلم بوم‌گرا ✍ با حضور داوود مرادیان و مسعود ملکی 🔹 امید شاعران شهر 🔸 سه روایت از آیت‌الله آل‌هاشم و نسبتش با اهالی سینما، گرافیک و شعر 🔹 در جستجوی شمایل بومی قهرمان 🔸 درباره نماهنگ «اسطوره» خراسان رضوی ✍ سید حسین شهرستانی 🔹 ذوق بصری ایرلندی در خدمت انیمیشن 🔸 تام مور چگونه با استفاده از هنر بومی به فرم انیمیشنی خود می‌رسد؟ ✍ ایمان صفرآبادی فراهانی 🔹 مائوری‌ها علیه آنگلوساکسون‌ها 🔸 تجربه نیوزیلندی‌ها در تاریخ و تاریخ شفاهی به ما چه می‌آموزد؟ ✍ زهرا ایزدی 🔹 رشد راوی در لحظه حضور حقیقت 🔸 گفتگو با محمدمهدی رحیمی درباره تجربه روایت یوم‌العباس(ع) و حادثه کرمان ➕ روایت‌هایی از نویسندگان سراسر کشور درباره‌ی: 🔹 یوم‌العباس(ع) زنجان 🔹 حادثه تروریستی کرمان 🔹 واکنش‌های مرمی به «وعده صادق» 🔻برای دریافت این شماره می‌توانید به صورت حضوری به دکه‌ها مراجعه کنید و برای خرید مجازی و سوره سیمرغ، از صفحات ماهنامه سوره در بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام و روبیکا اقدام نمایید: 🆔 @sourehmagazine عضویت در صفحه اختصاصی در اینستاگرام: 🌀 @souresimorgh ایتا: 🌀 https://eitaa.com/joinchat/2280391413C16a2e5c3ee بله: 🌀 https://ble.ir/sourehsimorgh
هدایت شده از سوره سیمرغ
📽️ شماره ۵ فصلنامه 🗞️ برای دریافت این شماره می‌توانید با خرید شماره یازدهم از دکه یا به صورت مجازی، فصلنامه سوره سیمرغ را به عنوان ضمیمه دریافت نمایید. 🔻 مجازی سوره و سوره سیمرغ، از صفحات ماهنامه سوره در بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام و روبیکا: 🆔 @sourehmagazine 🌐 عضویت در صفحه اختصاصی (درباره هنر و روایت بومی انقلاب اسلامی) در اینستاگرام: 🌀 @souresimorgh ایتا: 🌀 https://eitaa.com/joinchat/2280391413C16a2e5c3ee بله: 🌀 https://ble.ir/sourehsimorgh
💠 برائتی‌های محبوب استکبار دهۀ محرم امسال در شرایطی فرا رسید که دنیا در دوران پساطوفان الاقصی سر می‌کرد و بیش از ۲۸۰ روز بود که غزه مورد تجاوز شبانه‌روزی رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود و بیش از ۳۸ هزار نفر به شهادت رسیده بودند. با این وجود اما سهم فلسطین و مظلومیت‌های مردم غزه در هیئات دهۀ اول محرم بسیار کم و ناچیز بود و سکوتی آزاردهنده نسبت به این "اصلی‌ترین مسئلۀ امروز جهان اسلام" به چشم‌ می‌خورد. «برائتی‌های محبوب استکبار» در شمارۀ ۶و۷ سوره منتشر شد و به مواجهۀ جریان تحجر نسبت به مسئلۀ فلسطین پرداخت. بازخوانی این مطلب در شرایط امروز و با توجه به وضعیت هیئات عزاداری حضرت اباعبدالله حسین علیه‌السلام خالی از لطف نیست. 🆔 @Sourehmagazine
🔶 برائتی‌های محبوب استکبار 🔹 معرکه طوفان‌الاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمی‌کنند ✍️ حمیدرضا میررکنی‌بنادکی (بخش اول) الحدیث: بر منبر نشسته بود. می‌خواست دهان مبارکش را به مدح و ثنای برادرش علی(ع) متبرک کند؛ اما از کدام فضیلت بیاغازد، که برادرش ابوالفضائل است؟! دمی سکوت کرد. هان. پیدا شد آن فضیلتی که شایسته است فضایل علی(ع) را با آن بیاغازیم؛ لب بازکرد که: «یاعلی! إِنَّ اللَّهَ وَهَبَكَ‏ حُبَ‏ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ» ای‌علی! خداوند دوستی تنگدستان و مستضعفان را به تو ارزانی داشته. «فَرَضِيتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِكَ إِمَاماً.» پس بدین محبت، تو به امامت تنگدستان و مستضعفان راضی شدی، و ایشان به امامت و رهبری تو رضایت دادند. 🔻 پیمان امامت، پیمان مستضعفین بالاترین فضیلت و بلندترین مرتبه از مراتب توحید و ولایت را امامت گفته‌اند؛ مرتبه‌ای که ابراهیم بدان نائل نشد، مگر با آزمونی عظیم «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات، فاتمهمن قال انّی جاعلک للناس اماما». این امامت بالاترین مرتبه و جامع مراتب پیشین بود. در روایت است که خداوند ابراهیم(ع) را اول به مقام عبودیت، سپس به مقام نبوت، سپس به مقام رسالت و بعد از آن به مقام خُلَّت رساند. «فلمّا جعل له الاشیاء قال انی جاعلک للناس اماماً.» وقتی همه این مراتب در او جمع شد امام مردم شد. اگر حدیث پیش‌گفته را ملاک قرار دهیم، با پنج مرتبه مواجهیم؛ مقام عبدالله(عبودیت حق)، مقام نبی‌الله(نبوت حق)، مقام رسول‌الله(رسالت حق)، مقام خلیل‌الله(خلّت حق) و امام النّاس. مضاف‌الیه در چهار مرتبه پیشین خدا است، و در مرتبه آخر، مردم. مقامات عبودیت و نبوت و رسالت و خُلَّت به خدا اشاره دارند و مقام امامت به مردم. بنده، بنده خدا است، نبی نبی‌ خدا است، رسول رسول خدا است و خلیل خلیل خدا. اما امام، امام ناس است. جوهره امامت اساسا در نسبت با مردم تعریف شده و امامت در اصل ایستادن در نسبتی با مردم است. رسول خدا(ص) در بیان فضائل مولی علی(ع) از فضیلتی آغاز فرموده است که اشرف فضائل و مقامات است؛ اما این مقام را به باطنش یاد فرموده و نه صرفا به ظاهرش. امامت «مقامی» است و نظیر هر مقام دیگری بر عهد و پیمانی استوار است. مثلاً عهد و پیمان عبودیت، عهد بندگیِ خدا است و نفی شرک و عبودیت غیر خدا: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ». هر مقامی به پیمان و عهدی استوار است. پیمانی که پایه و اساس مقام امامت است چیست؟ از بیان حضرت ختمی مرتبت(ص) چنین بر می‌آید که پیمان و پایه و اساس امامت «حب مساکین و مستضعفین» است. واژه مسکین به معنای فقیر و مستمند است، اما سوال این است که مستضعف کیست؟ برای فهم معنای این لفظ به خود قرآن رجوع می‌کنیم. در قرآن واژه مستضعف به انحاء گوناگونی به‌کار رفته؛ اما موضعی که بیش از هرجا معنای این لفظ را معلوم می‌کند، آیه 33 سوره سبا است: «وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» @Sourehmagazine
🔶 برائتی‌های محبوب استکبار 🔹 معرکه طوفان‌الاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمی‌کنند (بخش دوم) (و مستضعفان به مستکبران می‌گویند: «وسوسه‌های فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهی ما شد)، هنگامی که به ما دستور می‌دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم!» و آنان هنگامی که عذاب (الهی) را می‌بینند پشیمانی خود را پنهان می‌کنند (تا بیشتر رسوا نشوند)! و ما غل‌وزنجیرها در گردن کافران می‌نهیم؛ آیا جز آنچه عمل می‌کردند به آن‌ها جزا داده می‌شود؟!) پس وقتی سخن از مستضعف به میان می‌آید، به دلالتی تضمّنی سخن از یک صف‌بندی در کار است؛ صف‌بندی مستضعف-مستکبر؛ صف کسانی که ضعیف شمرده شده‌اند، ضعیف داشته شده‌اند و صف کسانی که خود را بزرگ می‌بینند و بزرگ می‌دارند به دنبال برتری بر دیگران‌اند. این ضعیف‌ داشته‌شدن البته دارای شدّت و ضعف است؛ و البته ظاهرترین نمونه آن، کسانی‌اند که تحت ظلم واقع شده‌اند؛ در آیه ۷۵ سوره نساء در توصیف مستضعفین وارد است: «َالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا» (مستضعفین همان مردان و زنان و فرزندانی‌اند که از ظلم ظالمان به ستوه آمده، از خدا می‌خواهند که ایشان را از آن شهر ستم‌پیشه خارج فرماید.) حسب این آیه شریفه، صف‌بندی مستضعف-مستکبر همان صف‌بندی تاریخیِ عدل و ظلم است. پیمان امامت بر این صف‌بندی استوار است. امام امام است زیرا حبّ مستضعفین در دل دارد؛ امام است چرا که پیش از امامت در پیوند برادری با مستضعفین است؛ امام است چرا که رضایت مستضعفین در امامت او است؛ «فَرَضِيتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِكَ إِمَاماً». 🔻 پیمان امامت در عرف متحجران آیا می‌شود چنین معنایی را تخته‌بند تاریخ و اختلافات تاریخی کرد؟! آنچه مورخین و تاریخ‌زدگان از امامت و ولایت برای ما نقل می‌کنند، خالی از این معانی است. آنان ماجرای امامت را به اختلافی تاریخی بر سر وصایت رسول‌الله(ص) تقلیل می‌دهند. اول اثبات می‌کنند که رسول خدا(ص) مانند هر رسول دیگری برای امت خود یک وصیّ قرار داده بود. سپس اثبات می‌کنند که این وصی دیگران نبودند، بلکه علی بن ابی‌طالب(ع) بود و تمام! در نوشته‌های آنان هیچ توضیحی دربارهٔ جوهرهٔ امامت نمی‌یابیم؛ می‌گویند که «الحق مع علی» اما نمی‌گویند که این «حق» چیست؟ می‌گویند علی امام است، اما نمی‌گویند که امام چیست؟ اطاعت آنان اطاعت از نام‌هایی تاریخی است و انزجار آنان هم انزجار از نام‌هایی تاریخی. هرجا که دعوای زنده‌ای میان حق و باطل هست، این‌ جماعت نیستند و اگر باشند هم به‌نام نام‌های مقدس تاریخ در جبهه اباطیلِ زنده سربازی و کارگری می‌کنند. از تبری می‌گویند، اما تبری را در سطور منجمد تاریخ حبس می‌کنند و از تولی می‌گویند، اما تولی را منحصر در وقایع تاریخی گذشته فهم می‌کنند. انگار دعوای حق و باطل جایی در میانه‌های قرن سوم با آغاز دوران غیبت پایان‌یافته است. دیگر مستضعفی نیست که حُبّش مایهٔ پیمان امامت باشد؛ دیگر ظلمی نیست تا ندای «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ» در گوششان کارگر افتد. سوال اینجا است که وقتی ظلمی نیست تا جهادی باشد و وقتی مستضعفی نیست تا پیمان امامت جاری باشد، تبری و تولّی چه معنا دارد؟ البته که برای متحجرین که دورترین افراد نسبت به حقیقت امامت و ولایت بایدشان خواند، تبری و تولی معنا دارد؛ مثلاً در جشن‌های کذا در ایام نهم ربیع. امامت باقی است، زنده و جاری است؛ چه پیمان امامت زنده است. وقتی اساس امامت حبّ مستضعفین و برادری با ایشان است، پس تولی به ولایت و امامت هم پاسداشت همین نسبت و دفاع از ایشان و به بیان قرآن جهاد در راه مستضعفین است: «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ». چنانکه گفته شد، آنچه در این صف‌بندی در برابر مستضعفین قرار دارد، جبهه و صف مستکبرین است. پس تبرّی -که روی دیگر پاسداشت پیمان امامت است- در اصل تبرّی از صف اسکتبار است. حسب این معنا، تبری صرفاً تبری از کسانی نیست که در تاریخ نامشان به عنوان دشمنان ائمه هدی(ع) آمده باشد؛ بلکه تبرّی، تبری از هر آن کسی است که به پیمان امامت و رضای ناس و مستضعفین جفا کند. @Sourehmagazine
🔶 برائتی‌های محبوب استکبار 🔹 معرکه طوفان‌الاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمی‌کنند (بخش سوم) در زیارت شریفه عاشورا که نماد و نمود واضحی از تبرّی و تولّی است چنین می‌خوانیم؛ «اللهم العن اول ظالـم ظلم حقّ محمد و آل‌محمد(ع) و آخرَ تابعٍ لهم». حق محمد و آل‌محمد(ع) پاسداشت پیمان ایشان است؛ که همان مبارزه با ظلم و اهل‌ظلم و جهاد در راه مستضعفین باشد. قید «و آخر تابعٍ» زائر را توجه می‌دهد به اینکه متوقف در چند مصداقی که مورخین نقل کرده‌اند نشود، بلکه پی‌جوی تبرایی واقعی از هر ظالم و جائری در عصر خود نیز باشد. وقتی پیمان امامت متکی بر صف‌بندی مستضعف و مستکبر و صف‌بندی عدل و ظلم است، حقیقت تبری، تبری از ظلم و صف ظلمه و حقیقت تولی تولی به عدل و اهل‌ عدل است؛ روی این مبنا تبری از جبهه حال حاضرِ ظلم، مصداق تبری است و تولی به جبهه حی و حاضر حق مصداق تولی است. اما اهل‌تحجر از درک این معنا عاجزند و هرگاه سخن از تبری از سران جبهه باطل و تولی به حق به میان می‌آید، ندای «لایقاس بنا اهل‌البیت» سر می‌دهند و متهم می‌کنند اهل‌ولایت را که چرا غیرمعصوم را با معصوم قیاس می‌کنید؟ انگار تا به‌حال لفظ «اسوه» را در قرآن نشنیدند و نمی‌دانند که قرآن کتاب قصه نیست و هرچه در قرآن و سیره معصومین وارد است، از آن رو است تا سنجه بدست آوریم و وقایع حال حاضر را با آن سنجه "قیاس" کنیم و بسنجیم و به حکم و داوری‌ای عادلانه درباره آن برسیم. در صف‌بندی‌ها و اظهارات متحجرین حول عملیات بزرگ طوفان‌الاقصی این فهم معوج به‌خوبی به‌چشم آمد. وقتی که دیوارنگاره میدان ولی‌عصر(ع) تهران خلائق را دعوت می‌کرد تا از اسرائیل به عنوان شمر زمان تبری جویند؛ جماعتی در صفحات خود نوشته بودند که «متاسفانه مردم ضعف در سواد دینی دارند و نمی‌دانند که نباید اهل‌بیت را با کسی قیاس کرد!» مواضع این طایفه در بحبوحه این طوفان فلسطینی بسیار درس‌آموز بود؛ هم در سکوتشان می‌توان نکات قابل توجهی یافت و هم در اظهاراتشان. در همان روز اول عملیات؛ شایان مصلح (شاعر/فوتبالیست) که در مجامع مورد علاقه برائتی‌ها نوعاً حاضر است -و با فیلمی که از عدم مشروعیت ولایت فقیه مطابق با نظر اجتهادی‌اش گفته بود- در حساب توییتری خود خلاصه و موجز و البته پرمعنا نوشت: «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین». کنایه از ظالم بودن مردم فلسطین و ظالم بودنِ رژیم صهیونیستی. اولی به جرم سنّی بودن و دومی به جرم غصب و جنایات جنگی و امثال این. از آنجایی که فهم او از ولایت فهمی فرقه‌ای و تاریخی است، اول چیزی که در مواجهه با مردم فلسطین به چشم او می‌آید، سنی بودن آن‌هاست (البته بگذریم از اینکه ظلم در سنت فقهی شیعه معنای مشخصی دارد و مراجع عظام کسی را به صرف سنّی بودن ظالم نمی‌شمرند. به هرحال آقای مصلح در این زمینه با سایر مراجع اختلاف فتوا دارند!). حال آنکه اگر امامت و ولایت در معنای حقیقی‌اش نزد آنان جایی می‌داشت، اول چیزی که به چشم او -به عنوان پاسدار پیمان امامت- می‌آمد، می‌باید استضعاف و مظلومیت این مردم می‌بود. یکی دیگر از اظهار نظراتی که بسیار قابل تامل بود، واکنشی است که شیخ علی الانصاری از روحانیون مقیم نجف از خود نشان داد. او نگارنده کتابی است در طعن و ردّ سه خلیفه اول، موسوم به «الحقایق المطاعن» در ۵ جلد. این کتاب در نجف اشرف به‌ چاپ رسیده است. اول نکته‌ای که حائز اهمیت است، آنکه او با گذشت حدود یک هفته از شروع عملیات طوفان‌الاقصی -که فی‌نفسه یک پیروزی بزرگ برای جبهه اسلام است- و نیز آغاز بمباران غزه، هیچ واکنشی اعم از حمایت یا تسلیت از خود نشان نداد. در عین حال در همین ایام در قالب یک استوری واکنشی حزن‌آلود نسبت به واقعه تروریستی در مسجد صاحب‌الزمان افغانستان نشان داد. دلیل این واکنش واضح است. در متن واکنش او چنین می‌خوانیم: «و تستمر الدماء فی افغانستان لمجرد الانتماء لسید الاولین و الآخرین امیرالمومنین(ع)». از آنجا که قربانیان این واقعه شیعه هستند او بر خود لازم دیده است تا واکنش نشان دهد؛ و چون کودکان بی‌نوای غزه سنّی بودند او چنین تکلیفی نسبت به ایشان احساس نکرده‌است. پیداست که حادثهٔ افغانستان با حدود ۴۰ شهید و مجروح بسیار دردناک است و هم‌دردی و تسلیت با ملت افغانستان لازم است؛ اما همین‌قدر هم پیدا است که عظمت و بزرگی این درد با بمبارانی چند روزه که هزاران شهید از مردم غیرنظامی بر جای گذاشته است برابری نمی‌کند. اما به هر حال مردم فلسطین سنّی هستند و درد آنان چندان به‌ چشم شیخ نمی‌آید! @Sourehmagazine
🔶 برائتی‌های محبوب استکبار 🔹 معرکه طوفان‌الاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمی‌کنند (بخش چهارم) دو روز بعد شیخ علی الانصاری نسبت به قضیه فلسطین واکنش بسیار جالب توجهی نشان داد؛ او در یک ویدئو به زبان عربی چنین اظهار داشت: «بله؛ می‌دانیم در فلسطین مسجدالاقصی قرار دارد و بر ماست که از مسجدالاقصی و مردمش دفاع کنیم اما قبرستان بقیع و دفاع از آن واجب‌تر است؛ چرا که مسجدالاقصی یک مسجد است، اما در بقیع قبر چهار امام معصوم قرار دارد و...» انگار که شیخ سنجه‌ای در جیب دارد که میزان تقدّس اراضی را با دقّت می‌سنجد و البته این هم پیداست که تقدس یک زمین از آبرو و ناموس و جان مسلمین -خصوصا اگر سنّی باشند- بالاتر است. روی این حساب اولویت مردم غزه و مسئله فلسطین نیست، اولویت بقیع است. این است فهم مقدّس‌مآبان! پیمان امامت را زیر پا بگذاریم و اجازه دهیم زن و مرد و کودک مسلمان در خاک و خون بغلتند، چون در بقیع چهار امام دفن هستند و میزان تقدس بقیع از زمین قدس بیشتر است. این سخن خلاف آیات بینات قرآن است. مراجعه به تفسیر ذیل آیه ۷۵ سوره نساء بسیار در این خصوص آموزنده است. معمولاً تصور می‌شود که دلیل حملهٔ لشکریان اسلام به مکه و فتح مکّه نجات خانه خدا بوده است. حال آنکه ماجرا ظلمی بود که ظلمه نسبت به مرد و زن و کودکان مسلمان روا داشته بودند. در پیمان صلح حدیبیه ضرورت امنیت و عدم تعدی و تجاوز به مسلمین مورد عهد واقع شده بود؛ اما چیزی نگذشت که کفار این عهد را زیر پا گذاشتند و علیه مسلمین و مستضعفین ستم و ظلم پیشه کردند؛ در این ایام بود که این آیهٔ شریفه نازل شد: «شما را چه شده است که در راه خدا و مستضعفین قتال نمی‌کنید؟ مستضعفین از مردان و زنان و فرزندان که ندای تظلم‌خواهی سر داده از خداوند می‌خواهند که پروردگارا ما را از این شهر ستم‌پیشه خارج فرما». پس «خدای تعالی دعای ایشان اجابت کرد و رسول(علیه السلام) مکه بگشاد و عتاب بن اُسَید را بر او امیر کرد و او یار ایشان شد تا آنان که مظلوم بودند و ذلیل و ضعیف، قاهر و غالب و قوی گشتند بر ظالمان». زمین مکه مقدس بود و خانه کعبه مقدّسّ، اما رسول‌الله(ص) نه برای تقدس آن زمین که برای رفع ظلم و فساد جهاد فرمود و همین جهاد بود که قرآن از آن به «قتال فی سبیل‌الله» یاد کرد. برای آنکه جهادی "جهاد فی سبیل‌الله" باشد لازم نیست حتما زمین و حرم و قبر مقدسی در کار باشد؛ آن مستضعفینی که در آیه شریفه به اسم جلاله «الله» عطف شده‌ است کافی است که جهاد، جهادی فی سبیل الله و واجب باشد. خود این مستضعف نیز چیزی مقدس است و شایستهٔ جنگیدن. هر چند پیشاپیش در فهرست مقدسات اهل‌ تقدس نیامده باشد. @Sourehmagazine
🔶 برائتی‌های محبوب استکبار 🔹 معرکه طوفان‌الاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمی‌کنند (بخش پنجم و پایانی) 🔻 خاتمه الکلام اختلاف اسلام با تحجر، صرفاً اختلافی در اولویت‌ها نیست؛ بلکه اختلاف در فهم روح اسلام و جوهرهٔ امامت و ولایت است. چنین نیست که ما با آنان در ولایت مشترک و در توافق باشیم و در چند تشخیص سیاسی دچار تفاوت باشیم؛ نخیر. او چون اساساً از خود مقولهٔ ولایت درک غلط و تحریف‌شده‌ای دارد، در تشخیص اولویت‌ها هم صم و بکم و عمی است. اولویت‌های متفاوت ما حاصل درک متفاوت ما نه از سیاست، بلکه از خود ولایت است. ولایت و امامت برای ما مقامی است که بر حبّ مستضعفان استوار است و برای آنان -چنان‌که قبلا ذکر شد- امامت یک دعوای تاریخی و کلامی است. اهل‌ ولایت در معنای اصیل آن در کنار مستضعفین عالم می‌ایستند و در راهشان جهاد می‌کنند، اهل‌ ولایت در معنای تحریف‌شده آن با خنجر فرقه‌گرایی از پشت به جبهه مستضعفین عالم ضربه وارد می‌آورد و یا در بهترین حالت نظیر مستکبرین، مستضعفین را نادیده می‌گیرند. اولی در مقام تولّی به حقیقت امامت است و دومی در مقام تبرّی از حقیقت امامت و هم‌دستی با دشمنان آن حقیقت. در دورانی که دوباره شاهد ترویج اندیشهٔ تحجری بر منبر هیئات و مساجد -حتی در میان حزب‌اللهی‌ها- هستیم، واجب است دائماً متذکر باشیم که انقلاب اسلامی ایران احیاگر و بیدارگر مستضعفان است؛ و دقیقاً از همین رو است که احیاگر حقیقت ولایت است. صف‌بندی این روزها در میان متحجرینی که بسیار هم در برگزاری آیین‌ها و جشن‌های دینی کوشا و سهیم‌اند نشان داد که مناط احیاگری انقلاب اسلامی نسبت به حقیقت اسلام، تنها و تنها ایستادگی و مقاومت در کنار مستضعفین و قتال علیه مستکبرین است. کوشش در پاسداشت مراسمات دینی و شعایر اسلامی، هرچند شرط لازم است و ظهور قوت دین است، اما ابداً نشان احیاء حقیقت اسلام نیست. حقیقت اسلام در احیاء امامت است و حقیقت امامت احیاء و اقامه مستضعفان. فقط از این راه است که می‌توان امید داشت با حقیقت تبری و حقیقت تولی، راه پرفراز و نشیب امت محمد(ص) به سمت قله کمال خود که شوکت و حکومت مستضعفان است طی بشود؛ «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
💠 رئیس مردم‌سالاری دینی 🔰 پیش‌فروش شمارهٔ دوازدهم و سیزدهم ماهنامه سوره آغاز شد. 🔻 در این شماره می‌خوانید 🔸 رئیس مردم‌سالاری دینی 🔹 مسعود پزشکیان، نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران متعهد به کدام معنا از «مردم» خواهد بود؟ ✍️ سید علی سیدان 💠 ویژه‌نامۀ جبهۀ مردم‌سالاری دینی؛ 🔸 مردم علیه «تحلیل آسان» 🔹 انتخابات اخیر کدام انگاره های تحلیلی مشهور را باطل کرد ✍️ سارا عاقلی 🔸 لیبرالیسم ایرانی؛ تنهاتر از همیشه 🔹 درباره روشنفکران ایرانی که می‌خواهند اصول لیبرالیسم را به آمریکا آموزش بدهند ✍️ مرضیه کارگر 🔸 نظریه‌پرداز جمهوری اسلامی فلسطین 🔹 مروری بر اندیشۀ شهیدفتحی الشقاقی، مؤسس و دبیرکل جنبش جهاد اسلامی ✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی 🔸 خمینی، خلاصۀ عدل پایمال‌شدۀ تاریخ 🔹 متن خطابۀ شهیدفتحی عبدالعزیز الشقاقی در نمازجمعه تهران پس از رحلت امام خمینی(ره) ✍️ ترجمه: حمیدرضا میررکنی بنادکی 🔸 غزه؛ دولت‌شهر مقاومت 🔹 چه عقلانیتی، منجر به تاب‌آوری و بقای دولت غزه شده است؟ ✍️ رضا رضایی 🔸 ظهور مردم به مثابه امر قدسی 🔹 گذری بر تحول مفهومی واژۀ «مردم» در اندیشۀ سیاسی ایران ✍️ سید حسین شهرستانی 🔸 لیبرالیسم، توجیه‌گر امپریالیسم 🔹 چرا جان لاک از استعمار دفاع میکرد؟ ✍️ بیخوپارک مترجم: حسین ولدخانی 💠 همچنین در دیگر بخش‌های مجله خواهید خواند؛ 🔸از صدر اسلام در میان خون حرکت کردیم 🔹 ضرورت کار تشکیلاتی در نظام دینی با نظر به سه تعبیر قرآنی قیام فی‌الله، قیام الی‌الله و قیام لله ✍️ استاد محمدتقی فیاض‌بخش 🔸 وحدت در مدار معروف 🔹 از نگاه شهیدان بهشتی و مطهری، امر به معروف و نهی از منکر عامل وحدت جامعه است ✍️ فاطمه رومنا 🔸 مبارزه با نهیلیسم منفعل 🔹 تلاشی برای فهم معنای عمل مبلغان حجاب و عفاف از خلال گفت‌وگو با چند تن از ایشان ✍️ سحردانشور 🔸 حجاب به مثابه مقاومت 🔹 مروری بر تاریخ مقاومت جامعه ایرانی و علمای اسلام در برابر نسخه‌ روشنفکران برای زنان ✍️ محمود ذکاوت 🔸 پیرمرد و دریا 🔹 روایت حاج خلیل، پیرمرد ماهی‌گیر ساکن روستای زیرآهک استان بوشهر از سال‌ها زندگی در دل دریا ✍️ فردین آریش 🔸 برای مخاطب نوشتم، نه کتابخانه‌ها 🔹 گفت و گو با معصومه سپهری درباره آخرین کتابش که یک اثر مهم در ادبیات پایداری است ✍️ محمدصالح سلطانی 🔸 درست مثل یک رابطۀ واقعی 🔹 گفت و گو با هادی مقدم دوست به بهانه فیلم «عطرآلود» ✍️ ساجده ابراهیمی 🔸 فقدان کلان‌روایت 🔹 تلویزیون پس از طوفان الاقصی به رغم تلاش گسترده نتوانسته است تصویری کلی از صحنه نبرد ارائه بدهد ✍️ علی کاشانی ✔️ برای پیش‌خرید شمارهٔ دوازدهم و سیزدهم ماهنامه سوره می‌توانید به صفحات ماهنامه سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید. 🆔 @sourehmagazine
هان! تبر بر دوش می‌آییم ابراهیم‌وار تا بگیریم انتقام خون اسماعیل را... ‌ 🆔 @Sourehmagazine
IMG_20240801_190315_334.jpg
10.2M
نسخهٔ باکیفیت پوستر اختصاصی سوره به مناسبت ترور شهید اسماعیل هنیه 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از سیمافکر
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمینی؛ تنها گزینه فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی 💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
هدایت شده از سیمافکر
خمینی؛ تنها گزینه فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی تاریخ هنوز به پایان نرسیده است اما آن چه تا کنون به خود دیده نشانگر این است که دست کم در منطقه‌ی ما هیچ طرحی جز طرحی اسلامی از دولت، راه به سوی استقلال ملی نخواهد برد. تجربه‌ی ناسیونالیسم افراطی عربی و ایرانی و ترکی همه شکست خوردند و به نحو تناقض‌آمیزی در تأسیس و حفظ دولتی مستقل و ملی ناکام ماندند. از سوی دیگر طرح اسلامی از دولت که ابتدائاً تنها در ایران به تشکیل حکومت رسید، باز به نحو تناقض‌آمیزی گرچه داعیه‌ی جهان‌وطنی دارد اما در تأسیس و حفظ یک دولت ملی و مستقل به خوبی توفیق یافت. این تجربه‌ی «شکست» طرح‌های ناسیونالیستی برای اهالی شامات و مصر بیشتر معنا دارد. آن‌ها به چشم دیده‌اند که چگونه ارتش اسرائیل در کمتر از ۶ روز تمام صحرای سینا را طی کرد، جولان و کرانه باختری را اشغال و جمال عبدالناصر و حافظ اسد را به تسلیم وادار کرد. شهید فتحی شقاقی که همراه با دو دانشجوی دیگر در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تأسیس کرد، در این ویدئو چنان از امام خمینی سخن می‌گوید که گویی امام در فلسطین انقلاب کرده است نه در ایران. شقاقی از صرف طرح اسلامی فراتر می‌رود و آن چنانکه در کتاب «امام خمینی، تنها گزینه» توضیح می‌دهد، فقط راه و روش امام را طریقی برای مبارزه با دشمنان جهان اسلام می‌داند. فتحی شقاقی، دبیر کل وقت جهاد اسلامی فلسطین، در سال ۱۹۹۵ توسط موساد به شهادت رسید و عمر او کفاف نداد تا دلاوری‌های این روزهای همرزمان‌ش در سرایا القدس و کتائب عزالدین قسام را ببیند. پی‌نوشت: کرمل نام کوهی است در منطقه حیفا. فیلم بخشی است از سخنرانی شهید فتحی شقاقی در اولین نماز جمعه پس از رحلت امام خمینی که در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ایراد شده است. همچنین متن کامل ترجمه‌ی این سخنرانی را می‌توانید در آخرین شماره‌ی مجله‌ی سوره بخوانید. 💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
‌💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر 🔰 پیش‌فروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد. ‌‌ 🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
‌💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر 🔰 پیش‌فروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد. ‌‌ 🆔 @Sourehmagazine
‌ 💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر 🔰 پیش‌فروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد. ‌‌ 🔻 در این شماره می‌خوانید: ‌‌ 🔸 چه کسی گفت «تحجر»؟ 🔹 درنگی بر مفهوم تحجر و مصداق‌هایش ✍ سید علی سیدان ‌ 🔸 نقاش مسلمان و صیادان متحجر 🔹 درنگی بر سرآغاز و سرانجام جهان هنری حسن روح‌الامین ✍️ علی‌رضا سمیعی ‌‌ ‌🔸 تحجر مدرن و ظهور زن مصرفی 🔹 زن مولد انقلاب اسلامی میان تحجر سنتی و مدرن ✍ سحر دانشور ‌ 🔸 خط‌شکنی در برابر تحجر 🔹 گفت‌وگویی میان وحید یامین‌پور، سید محمدمهدی شفیعی و مرتضی ابراهیم‌پور دربارهٔ نحوهٔ حضور مداح انقلابی در میدان هیئت ‌‌ 🔸 دلایل افت مشارکت در انتخابات 🔹 میزگردی با حضور وحید شالچی، عباس کاظمی و سجاد صفار ‌ ‌ 💠 همچنین در دیگر بخش‌های مجله خواهید خواند؛ 🔸 رستاخیز پس از رستاخیر 🔹 نگاهی به آثار نقاشی علی بحرینی در فرهنگسرای نیاوران ✍️ مرتضی گودرزی دیباج 🔸 اقامت در رنگ‌ها 🔹 مروری بر آثار نمایشگاه «نقشی در سنگ» که انسان آوارهٔ فلسطینی را روی بوم نقاشی منزل داده‌اند ✍️ علی‌رضا سمیعی 🔸 رؤیای از دست رفتهٔ «بِل‌اپوک» 🔹 المپیک پاریس صحنهٔ ریش‌خند به سکولاریسم فرانسوی شد ✍️ مهدی مافی ‌ 🔸 روایت ناخواستهٔ یک شکست بزرگ 🔹 دربارهٔ کتاب «پایاب شکیبایی» نوشتهٔ محمدجواد ظریف ✍ زینب شوندی ‌ 🔸 سینمای زیرزمینی در برابر سینمای سرزمینی 🔹 دربارهٔ سینمای زیرزمینی که ضد سینما و علیه سرزمین است ✍️ فردین آریش ‌ 🔸 طفره رفتن از درام 🔹 دربارهٔ فیلم شور عاشقی ✍ محمدحسین بابایی ‌ 🔸 پایانی به گوارایی شهد 🔹 واکنش هنرمندان فلسطینی به شهادت شهید اسماعیل هنیه ✍ محمدرضا وحیدزاده ‌ 🔸 حقهٔ میانه‌روی 🔹 ترجمه و تلخیصی از پیش‌گفتار کتاب ادوارد سعید با عنوان «صلح و ناراضیانش» ✍ حسین ولدخانی ‌ 🔸 تحجر؛ همراه با ظلم، علیه آزادی 🔹 بازخوانی گفت‌وگوی شمارهٔ دوم دورهٔ چهارم سوره با حجت‌الاسلام پارسانیا ✍️ میثم بال‌زده 🔸 تحجر، محصول اسلام آمریکایی 🔹 امام نسبت به خطر تحجر انذار می‌دهد ✍️ محمود ذکاوت ‌ ➕ همراه با شمارهٔ ششم فصل‌نامهٔ «سوره سیمرغ» ‌‌ برای پیش‌خرید شمارهٔ چهاردهم ماهنامهٔ سوره می‌توانید به صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید. ‌‌ ‌‌ 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از سوره سیمرغ
📽️ شماره ۶ فصلنامه 📌 با پرونده‌ای درباره مدیریت بوم‌گرا 🗞️ برای دریافت این شماره می‌توانید با خرید شماره چهاردهم از دکه یا به صورت مجازی، فصلنامه سوره سیمرغ را به عنوان ضمیمه دریافت نمایید. 🔻 مجازی سوره و سوره سیمرغ، از صفحات ماهنامه سوره در بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام و روبیکا: 🆔 @sourehmagazine 🌐 عضویت در صفحه اختصاصی (درباره هنر و روایت بومی انقلاب اسلامی): اینستاگرام: 🌀 @souresimorgh ایتا: 🌀 https://eitaa.com/joinchat/2280391413C16a2e5c3ee بله: 🌀 https://ble.ir/sourehsimorgh سایت: 🌀 https://simorgh.hozehonari.ir
ویژه‌نامۀ طوفان الأقصی.pdf
59.72M
به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی ویژه‌نامه «جمهوری اسلامی فلسطین» به مناسبت «طوفان الأقصی» که در شمارۀ «ششم‌وهفتم» سوره، آبان و آذر 1402، منتشر شده است. فهرست مطالب ویژه‌نامه؛ 🔹 جمهوری اسلامی فلسطین؛ سید علی سیدان 🔸 طوفان در میدان؛ هادی معصومی زارع 🔹 طوفان اذعان به واقعیت؛ سارا عاقلی 🔸 حضور مجاهدانه انسان‌رسانه‌ها در برابر تجدد و تحجر؛ رضا اصغری آذر 🔹 طوفان الاقصی، چگونه نشانهٔ دوران تازه فلسطین است؟ ؛ نظرخواهی از محمد اصغری، علی‌رضا کمیلی، استاد اصغر طاهرزاده 🔸 پدیده‌ای به نام «انسان فلسطینی»؛ محسن فایضی 🔹 ایدۀ همه‌پرسی و نابودی اسرائیل؛ محسن پاک‌آیین 🔸 خشونت فرعونی، ظلم را سرنگون می‌کند؛ محمدجواد نجفی 🔹 خون آگاهی می‌آورد؛ محمدجواد نجفی 🔸 سکولاریسم مقدس و خشونت صهیونیستی؛ محمدرضا قائمی‌نیک 🔹 جنایت با دستان بسته؛ حجت‌الاسلام رسول صادقیان 🔸 برائتی‌های محبوب استکبار؛ حمیدرضا میررکنی بنادکی 🔹 مقاومت فلسطین، تولد یک ملت؛ حمید ملک‌زاده 🆔 @sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا • سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره ( به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی) ✍ حمیدرضا میررکنی 🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا • سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش اول ( به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی) ✍ حمیدرضا میررکنی 🔸 این سطور در وقتی نوشته می‌شود که یکی از بزرگترین جنگ‌های تاریخ بر سر آزادی فلسطین برقرار است؛ طوفان‌الأقصی. صبح هفتم اکتبر، وقتی که طوفان‌الأقصی آغاز شد، کسی فکر نمی‌کرد این «عملیات» آغاز یک «نبرد» به وسعت سرزمینی پنج میلیون کیلومتر مربع باشد. اما شد. مگر شوخی است که ظرف بیست روز از منتهاالیه حجاز تا مرز اروپا و آسیا همگی وارد «نبردی واحد» بشوند؟ گویا دعوت تازه‌ای پیدا شده؛ دعوت به انقلاب و تحولی اساسی. با مروری بر اخبار برای ما روشن می‌شود که باور به تحول و انقلابی بزرگ در آینده، در ارتکاز بسیاری از گویندگان و نویسندگان و تحلیل‌گران کنونی حاضر اسـت. برخی از «جنگ جهانی سوم» سخن می‌گویند، برخی از انتقال قدرت از غرب به آسیا، برخی از پایان جهان تک‌قطبی و آغاز دوران چند قطبی و... مشرب‌های مختلف این تحول بزرگ را به زبان‌ها و بیان‌های گوناگونی مطرح و پیش‌بینی می‌کنند؛ اما قدر متیقَن حرف‌های همۀ آن‌ها «در راه بودن تحولی بزرگ» است. این حاصل شنیدن ندای تازه‌ای است که صحنه سرداده است. صحنه (و یا هرچیز دیگری که گویای واقعیت کلیتی به‌نام جهان باشد) خود را در مستعدّترین وضع خود بر نیروهای صحنه نمایان و عیان کرده‌ است؛ چنانکه نیروهای مختلف و متعارض وقتی به صحنه نظر می‌کنند؛ همگی اذعان می‌کنند که «بله! صحنه هیچ موقع اینقدر مستعدّ انقلاب و تحوّل نبوده‌است». 🔹 نبرد طوفان‌الأقصی از پس محاسبه‌ای طراحی و ممکن شده‌است؛ محمد الضیف، از بزرگان مقاومت اسلامی فلسطین در دقایق اول عملیات دربارۀ اهداف این عملیات توضیحاتی داد: «اهانت به مسجدالأقصی توسط صهیونیست‌ها، تشدید ظلم نسبت به اسرای فلسطینی و...» این اهداف حتماً جزء انگیزه‌های اصلی مقاومت فلسطین بوده است؛ اما چرا مقاومت «حالا» عزم به چنین نبردی کرده ‌است؟ این عزم‌ در درکی از صحنه ریشه‌دار است. مقاومت صحنه را مستعدّ تحولی بزرگ یافته و از سر همین درک، عملیات طوفان‌الأقصی را ممکن دیده است. همینطور اولیاء طاغوت؛ آنان هم صحنه را بسیار مستعدّ این تحول بزرگ یافته‌اند؛ صف‌بندی سریع بین‌المللی در برابر مقاومت، تجمیع نیروهای منطقه‌ای غربی در خاک اسرائیل ظرف مدت سه روز و آرایش شدید آنان در برابر مقاومت و مهم‌تر از همه سبُعیت بی‌مثال آنان در بمباران غزه، همه و همه به‌خاطر آن است که آنان هم آن تحول بزرگ را واقعاً محتمل و نزدیک یافته‌اند. طرح‌های ساده‌لوحانۀ دودولتی بیش از هر زمان دیگری بچگانه می‌نماید؛ چرا که نسبتی با بلندای دعوت صحنه به انقلاب و تحول، پیدا نمی‌کنند. 🔸 گفتارهای معمولِ تحلیلی در مسائل بین‌الملل، ریشه‌ها و نشانه‌هایی برای این تغییر و تبدیل شناسایی کرده‌اند؛ تقویت بنیۀ نظامی مقاومت (هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ نیروی انسانی)، ضعف ائتلاف غربی در منطقه به‌طور عامّ و ضعف درونی رژیم به‌طور خاص و قدم گذاشتن چین در منطقه به عنوان یک قدرت اقتصادی و ... این‌ها البته علل و عوامل قابل تأمل و لازم توجهی است. اما پیداست که طوفان‌الأقصی و تمام مناسباتی که تحت عنوان «محور مقاومت» می‌شناسیم، بیش از هر چیز حاصل یک «عزم» است. حتی اگر تصور تقویت بنیۀ نظامی مقاومت، بی‌عزم انسانی درست و ممکن باشد، وقتی همۀ این توشه و توان فراهم باشد و عزمی به جهاد و راهی برای مجاهدتِ در آن در کار نباشد، چطور آرایشی به این وسعت محقق خواهد شد؟ تحلیل‌های مادی نسبت به آنچه با آن روبه‌روییم چندان گویا نیستند؛ چرا که از دیدار عزم‌ها عاجزند؛ غافل از آنکه مهم‌ترین استعداد صحنه در تغییر و انقلاب، ظهور و زوال عزم‌هاست. آنچه می‌جنگد، عزم است. آنچه شکست می‌خورد عزم است. آنچه ظهور می‌کند، عزم است. آنچه زایل می‌شود و می‌میرد هم عزم است. اما عزم چیست؟ «عزم جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است»(چهل حدیث؛ امام خمینی، صفحۀ 7). آدمی همه عزم است؛ انسانی است و عزمی. اگر صحنۀ مستعدّ کنونی را عزم تازه‌ای خلق کرده است، و اگر عزم جوهرۀ انسان است، پس آیا نباید حکم کنیم که انسان تازه‌ای قدم به صحنه گذاشته است؟ صحنه تازه نخواهد شد، مگر آنکه انسان تازه شده باشد؛«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(رعد، 11). باید انسان‌ها تازه شوند تا عزم‌های تازه صحنه را مستعدّ تازگی کنند. اگر صحنه بیش از هر زمان دیگری مستعدّ تحولی بزرگ شده‌است، این یعنی بیش از هر وقت دیگری انسانی تازه پا به عرصه گذاشته و بیش از هر زمانی انسان تازه شده است. این انسانِ تازه وجوه دیدنی مختلفی دارد. اما آنچه اینجا می‌باید در نظر آورد، عزم و ارادۀ این انسان به ساخت یک جغرافیای مستقل است. 🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا • سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش دوم ( به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی) ✍ حمیدرضا میررکنی 🔸 وقتی توافق «سایکس-پیکو» در 1916 بـه امضای طرفین بریتانیایی و فرانسوی رسید، دورنمای روشنی در ذهن امضاکنندگان دربارۀ منطقه وجود نداشت؛ اما آنچه مسلّم گرفتـه می‌شـد، آن بـود که طرفیـن می‌خواستند جغرافیایی خلق کنند که در آن، جغرافیایِ سلطه‌پایۀ خودشان ممکن بشود.(سرنوشت فلسطین، صفحۀ 46) این ائتلافات و نزاع‌های اروپایی بود که در قالب رقابت استعماری در منطقۀ غرب آسیا جلوه کرده بود. البته که یکی از اصلی‌ترین مسائل، تلاش برای از میان برداشتن سدّ نیمه‌جان عثمانی بود. برای این‌کار آن‌ها تصور می‌کردند ایجاد ائتلاف با یهودیان می‌تواند کارسازتر باشد. «فیتس موریس» از دولتمردان بریتانیا در یادداشتی در ‌سال 1916 چنین نوشته است: «اگر ما می‌توانستیم در فلسطین ترتیبی بدهیم که به مراد دل یهودیان باشد، شاید می‌توانستیم از آن‌ها بخواهیم که در ازایش دست از حمایت ترک‌های جوان بردارند و آن‌گاه ترک‌ها خودشان سقوط می‌کردند.»(صلحی که همۀ صلح‌ها را بر باد داد؛ دیوید فرامکین، صفحۀ 187). این تصور گرچه غلط بود، اما آغاز فکر کردن به یهودیان به عنوان عنصر مؤثر در برنامۀ منطقه‌ای غربی‌ها بود. بعدها با دلایل گوناگون دیگری ائتلاف غرب و صهیونیسم بیشتر و بیشتر شد. اما این ائتلاف فقط و فقط بر بستر تلاشی پیشینی از سوی نظام سلطه‌پایۀ غرب برای مصرف سرزمین‌های منطقه، به نفع جغرافیای خودشان بود. 🔹 این تلاش غربی‌ها به‌هرحال نتیجه داد؛ «ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شدیم»(ولایت فقیه؛ امام خمینی، صفحۀ 34). در وانفسای همین متحد نبودن و آماده نبودن، «وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاه‌طلب تجزیه کردند. امت اسلام را از هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآوردند»(همان، صفحۀ 36). منطقه قطعه‌قطعه شد و نظمی پیدا کرد که با نظم پیشین نسبتی نداشت. این نظم انسان‌ تازه‌ای را هم خلق کرد که به نحو «تیپیکال» _ به‌قول ادوارد سعید _ «عربِ نفت‌‌فروش» است. این تیپیکال حاصل همین جغرافیای غربی است؛ جهانی که واجد یک مرکز است و اشیاء همگی در نسبت با جهات و آمال و حاجات آن «مرکز» معنا و هیئت و صورت پیدا می‌کنند. دیگر جغرافیای مستقلی در کار نیست؛ مثلاً مرکز جهان به نفت محتاج است؛ پس نفت، فرصت بودن در جهان می‌شود. مادامی که نفت در کار باشد و مادامی که مرکز جهان از شما نفت بخرد، می‌توانی در جهان باشی. مرکز جهان می‌خواهد خون بریزد، چپاول کند و تجاوز کند. مادامی که این امکان را فراهم کنی و مادامی که مانعی بر سر راه این خواست نباشی، فرصت بودن در جهان را دارا هستی. حق جنگیدن با تو نیست، این حقّ را مرکز تعیین می‌کند. جنگ، جنگِ اوست و صلح، صلحِ او؛ چرا که جغرافیا، جغرافیای اوست. در چنین جغرافیایی تنها راه برای به دست آوردن «فرصتی برای بودن» همان «عربِ‌ نفت‌فروش» بودن است. چهرۀ تمامی کسانی که منطق این جغرافیا را پذیرفته‌اند، جز همین تیپیکال نیست. اینان قد آدمیت را خم کرده‌اند و در بهترین حالت به خدم و حشم‌های قدرت‌های بزرگ یا همان مرکز تبدیل شده‌اند. اقتصاد و سیاست تمامی کشورهای حجاز و حاشیۀ خلیج فارس، نمود روشن این وضع است. 🔸 محور مقاومت اسلامی از اساس چیزی در برابر این طرح است و این ریشه در روح دینی و اسلامی این سرزمین دارد. فرامکین، در دیباچۀ کتاب معروف خود که در سال 1989 به چاپ رسیده است، بیان شایان احترامی در این باره دارد: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه _ یعنی دین _ را روس‌ها با کمونیسم‌شان و انگلیسی‌ها با ناسیونالیسم یا وفاداریِ دودمانی زیر سؤال بردند. ایرانِ انقلابی در جهان تشیّع و إخوان‌المسلمین در مصر و سوریه و سایر کشورهای سنّی‌مذهب این قضیه را زنده نگه ‌داشته‌اند»(صلحی که همۀ صلح‌ها را بر باد داد، صفحۀ 11). نظر او در اینکه شالودۀ نظم سیاسی، یعنی اساسی‌ترین یافت ما _ به عنوان مردم منطقه _ و طرح ما برای زندگی، یک طرح دینی است، صائب و صحیح است. اما او موفق نمی‌شود توضیح دهد که چرا اسلام توانسته است چنین سرزمینی را خلق کند. پاسخ این سؤال را باید در تعریف اسلام در کتاب تاریخ‌ساز «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) جستجو کرد: 🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا • سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش سوم و پایانی ( به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی) ✍ حمیدرضا میررکنی 🔸 «اسلام دین افراد مجاهدی است که به‌دنبال حقّ و عدالتند. دین کسانی است که آزادی و استقلال می‌خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به ‌وجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه عرضه می‌شود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند، حکومتی به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کنند، چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است»(ولایت فقیه، صفحۀ 10) 🔹 کشف و رعایت مدام شأن انسان در همۀ شئون، پژوهش و مجاهدت اصیلی است که مسلمان از اساس و از آن حیث که مسلمان است، آن را دنبال می‌کند. جهت تمام احکام و آداب اسلام تدارک زندگی‌ای است که در شأن انسان است؛ و مسلمان، مادامی که در مقام تأسیس چنین زندگانی‌ای باشد، به راستی مسلمان است. مسلمان قد خم نمی‌کند، بلکه جهت حرکت او اساساً «قدِ آدمیت راست‌گرداندن» است: «هدف بعثت‌ها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند»(همان، صفحۀ 70) 🔸 حالا، انسان مسلمان _ معتقد به اسلام با چنین مختصاتی _ پا به عرصۀ تاریخ گذاشته است. او به عبودیت حق نظر دارد و در این راستا «نفی عبودیت غیر خدا» را پیشه ساخته، به دستور «أنِ اعبُدونی» تن داده و دیگران را هم به این عبودیت دعوت می‌کند. لازمۀ این نظر داشتن و این دعوت، بیرون آمدن از تمام رقیت‌ها است. او رفته‌رفته بندهای رقیت که لازمۀ حضور در جغرافیای سلطه‌پایۀ پیشین بود را کنار زده، ندای «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» سر داده و حال آمادۀ ساخت جغرافیای خود است؛ جغرافیای مقاومت. فلسطین دقیقاً در میدان جنگ این دو جغرافیاست. در تأسیس این جغرافیای تازه، فلسطین نقطه‌ای تعیین‌کننده است. فلسطین، امروز حیاتی‌ترین نقطۀ تماس نیروهای وابسته به دو جغرافیای موجود در تاریخ و منطقه است؛ جغرافیای سلطه‌پایۀ کفر و جغرافیای ایمانی مقاومت. 🔹 پیداست که جهت تمامی نیروهای جغرافیای مقاومت، می‌باید قدس و آزادی تمام فلسطین باشد. انسان مسلمانِ مقاوم، به آزادی فلسطین نه از آن رو فکر می‌کند که مسجدالأقصی مقدس است و نه از آن رو که فکر می‌کند باید دشمنان ستم‌پیشۀ خدا و خلق را به‌ سزای اعمالشان برساند. بلکه او به آزادی قدس فکر می‌کند، چون در تمنای یکسره کردن تکلیف جغرافیای کفر است. در میان امت حزب‌الله تبادری عرفی دربارۀ کلمۀ «نبرد پایانی» وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است. ما وقتی از نبرد پایانی سخن می‌گوییم، نوعاً جنگ با اسرائیل و تحریر و آزادسازی فلسطین را اراده می‌کنیم. چرا که فلسطین را به‌واقع میدان پایان دادن به جغرافیای کفر در تمامیتش می‌شناسیم. این تصور لزوماً غلط نیست و بسا که دودمان کفر با برچیده شدن منحوس‌ترین دست‌آوردش به کلی بی‌معنا و تهی شود؛ ان‌شاءالله. آنچه مهم است، ظهور انسانی است با چنین عزمی. تمام استعداد صحنه به ظهور این انسان با این عزم است؛ اگر همه چیز آماده بود و این عزم در کار نبود، همه چیز بی‌معنی بود و هیچ استعدادی در صحنه نبود. 🔸 طوفان‌الأقصی محقق شده ‌است؛ آن آدمی که از آن می‌ترسیدند موجود شد، ظهور کرد، تولید مثل کرد و حالا شده ‌است یک «محور»، یک «بلوک»؛ شده است «طوفان‌الأقصی». این آدم شده است جوان بسیجی، شده ‌است انسان مجاهد لبنانی، شده است مجاهد یمنی، مجاهد سوری، مجاهد عراقی، شده است ملت شجاع و مجاهد فلسطینی که در شب‌ها و روزهای خوف و خطر، بیدار و هوشیار است و ذره‌ای پا به خواب غفلت و طوق رقیت نمی‌دهد: «سلام بر مردان و زنان مجاهد فلسطین که لاینام ایام الخوف». اینجا جنگی برپا است، انسانی سر برآورده و جغرافیایی در حال تولد است. 🆔 @Sourehmagazine