🔶 برائتیهای محبوب استکبار
🔹 معرکه طوفانالاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمیکنند
(بخش چهارم)
دو روز بعد شیخ علی الانصاری نسبت به قضیه فلسطین واکنش بسیار جالب توجهی نشان داد؛ او در یک ویدئو به زبان عربی چنین اظهار داشت: «بله؛ میدانیم در فلسطین مسجدالاقصی قرار دارد و بر ماست که از مسجدالاقصی و مردمش دفاع کنیم اما قبرستان بقیع و دفاع از آن واجبتر است؛ چرا که مسجدالاقصی یک مسجد است، اما در بقیع قبر چهار امام معصوم قرار دارد و...» انگار که شیخ سنجهای در جیب دارد که میزان تقدّس اراضی را با دقّت میسنجد و البته این هم پیداست که تقدس یک زمین از آبرو و ناموس و جان مسلمین -خصوصا اگر سنّی باشند- بالاتر است. روی این حساب اولویت مردم غزه و مسئله فلسطین نیست، اولویت بقیع است. این است فهم مقدّسمآبان! پیمان امامت را زیر پا بگذاریم و اجازه دهیم زن و مرد و کودک مسلمان در خاک و خون بغلتند، چون در بقیع چهار امام دفن هستند و میزان تقدس بقیع از زمین قدس بیشتر است. این سخن خلاف آیات بینات قرآن است.
مراجعه به تفسیر ذیل آیه ۷۵ سوره نساء بسیار در این خصوص آموزنده است. معمولاً تصور میشود که دلیل حملهٔ لشکریان اسلام به مکه و فتح مکّه نجات خانه خدا بوده است. حال آنکه ماجرا ظلمی بود که ظلمه نسبت به مرد و زن و کودکان مسلمان روا داشته بودند. در پیمان صلح حدیبیه ضرورت امنیت و عدم تعدی و تجاوز به مسلمین مورد عهد واقع شده بود؛ اما چیزی نگذشت که کفار این عهد را زیر پا گذاشتند و علیه مسلمین و مستضعفین ستم و ظلم پیشه کردند؛ در این ایام بود که این آیهٔ شریفه نازل شد: «شما را چه شده است که در راه خدا و مستضعفین قتال نمیکنید؟ مستضعفین از مردان و زنان و فرزندان که ندای تظلمخواهی سر داده از خداوند میخواهند که پروردگارا ما را از این شهر ستمپیشه خارج فرما». پس «خدای تعالی دعای ایشان اجابت کرد و رسول(علیه السلام) مکه بگشاد و عتاب بن اُسَید را بر او امیر کرد و او یار ایشان شد تا آنان که مظلوم بودند و ذلیل و ضعیف، قاهر و غالب و قوی گشتند بر ظالمان». زمین مکه مقدس بود و خانه کعبه مقدّسّ، اما رسولالله(ص) نه برای تقدس آن زمین که برای رفع ظلم و فساد جهاد فرمود و همین جهاد بود که قرآن از آن به «قتال فی سبیلالله» یاد کرد. برای آنکه جهادی "جهاد فی سبیلالله" باشد لازم نیست حتما زمین و حرم و قبر مقدسی در کار باشد؛ آن مستضعفینی که در آیه شریفه به اسم جلاله «الله» عطف شده است کافی است که جهاد، جهادی فی سبیل الله و واجب باشد. خود این مستضعف نیز چیزی مقدس است و شایستهٔ جنگیدن. هر چند پیشاپیش در فهرست مقدسات اهل تقدس نیامده باشد.
@Sourehmagazine
🔶 برائتیهای محبوب استکبار
🔹 معرکه طوفانالاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمیکنند
(بخش پنجم و پایانی)
🔻 خاتمه الکلام
اختلاف اسلام با تحجر، صرفاً اختلافی در اولویتها نیست؛ بلکه اختلاف در فهم روح اسلام و جوهرهٔ امامت و ولایت است. چنین نیست که ما با آنان در ولایت مشترک و در توافق باشیم و در چند تشخیص سیاسی دچار تفاوت باشیم؛ نخیر. او چون اساساً از خود مقولهٔ ولایت درک غلط و تحریفشدهای دارد، در تشخیص اولویتها هم صم و بکم و عمی است. اولویتهای متفاوت ما حاصل درک متفاوت ما نه از سیاست، بلکه از خود ولایت است. ولایت و امامت برای ما مقامی است که بر حبّ مستضعفان استوار است و برای آنان -چنانکه قبلا ذکر شد- امامت یک دعوای تاریخی و کلامی است. اهل ولایت در معنای اصیل آن در کنار مستضعفین عالم میایستند و در راهشان جهاد میکنند، اهل ولایت در معنای تحریفشده آن با خنجر فرقهگرایی از پشت به جبهه مستضعفین عالم ضربه وارد میآورد و یا در بهترین حالت نظیر مستکبرین، مستضعفین را نادیده میگیرند. اولی در مقام تولّی به حقیقت امامت است و دومی در مقام تبرّی از حقیقت امامت و همدستی با دشمنان آن حقیقت.
در دورانی که دوباره شاهد ترویج اندیشهٔ تحجری بر منبر هیئات و مساجد -حتی در میان حزباللهیها- هستیم، واجب است دائماً متذکر باشیم که انقلاب اسلامی ایران احیاگر و بیدارگر مستضعفان است؛ و دقیقاً از همین رو است که احیاگر حقیقت ولایت است. صفبندی این روزها در میان متحجرینی که بسیار هم در برگزاری آیینها و جشنهای دینی کوشا و سهیماند نشان داد که مناط احیاگری انقلاب اسلامی نسبت به حقیقت اسلام، تنها و تنها ایستادگی و مقاومت در کنار مستضعفین و قتال علیه مستکبرین است. کوشش در پاسداشت مراسمات دینی و شعایر اسلامی، هرچند شرط لازم است و ظهور قوت دین است، اما ابداً نشان احیاء حقیقت اسلام نیست. حقیقت اسلام در احیاء امامت است و حقیقت امامت احیاء و اقامه مستضعفان. فقط از این راه است که میتوان امید داشت با حقیقت تبری و حقیقت تولی، راه پرفراز و نشیب امت محمد(ص) به سمت قله کمال خود که شوکت و حکومت مستضعفان است طی بشود؛ «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»
@Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
💠 رئیس مردمسالاری دینی
🔰 پیشفروش شمارهٔ دوازدهم و سیزدهم ماهنامه سوره آغاز شد.
🔻 در این شماره میخوانید
🔸 رئیس مردمسالاری دینی
🔹 مسعود پزشکیان، نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران متعهد به کدام معنا از «مردم» خواهد بود؟
✍️ سید علی سیدان
💠 ویژهنامۀ جبهۀ مردمسالاری دینی؛
🔸 مردم علیه «تحلیل آسان»
🔹 انتخابات اخیر کدام انگاره های تحلیلی مشهور را باطل کرد
✍️ سارا عاقلی
🔸 لیبرالیسم ایرانی؛ تنهاتر از همیشه
🔹 درباره روشنفکران ایرانی که میخواهند اصول لیبرالیسم را به آمریکا آموزش بدهند
✍️ مرضیه کارگر
🔸 نظریهپرداز جمهوری اسلامی فلسطین
🔹 مروری بر اندیشۀ شهیدفتحی الشقاقی، مؤسس و دبیرکل جنبش جهاد اسلامی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
🔸 خمینی، خلاصۀ عدل پایمالشدۀ تاریخ
🔹 متن خطابۀ شهیدفتحی عبدالعزیز الشقاقی در نمازجمعه تهران پس از رحلت امام خمینی(ره)
✍️ ترجمه: حمیدرضا میررکنی بنادکی
🔸 غزه؛ دولتشهر مقاومت
🔹 چه عقلانیتی، منجر به تابآوری و بقای دولت غزه شده است؟
✍️ رضا رضایی
🔸 ظهور مردم به مثابه امر قدسی
🔹 گذری بر تحول مفهومی واژۀ «مردم» در اندیشۀ سیاسی ایران
✍️ سید حسین شهرستانی
🔸 لیبرالیسم، توجیهگر امپریالیسم
🔹 چرا جان لاک از استعمار دفاع میکرد؟
✍️ بیخوپارک مترجم: حسین ولدخانی
💠 همچنین در دیگر بخشهای مجله خواهید خواند؛
🔸از صدر اسلام در میان خون حرکت کردیم
🔹 ضرورت کار تشکیلاتی در نظام دینی با نظر به سه تعبیر قرآنی قیام فیالله، قیام الیالله و قیام لله
✍️ استاد محمدتقی فیاضبخش
🔸 وحدت در مدار معروف
🔹 از نگاه شهیدان بهشتی و مطهری، امر به معروف و نهی از منکر عامل وحدت جامعه است
✍️ فاطمه رومنا
🔸 مبارزه با نهیلیسم منفعل
🔹 تلاشی برای فهم معنای عمل مبلغان حجاب و عفاف از خلال گفتوگو با چند تن از ایشان
✍️ سحردانشور
🔸 حجاب به مثابه مقاومت
🔹 مروری بر تاریخ مقاومت جامعه ایرانی و علمای اسلام در برابر نسخه روشنفکران برای زنان
✍️ محمود ذکاوت
🔸 پیرمرد و دریا
🔹 روایت حاج خلیل، پیرمرد ماهیگیر ساکن روستای زیرآهک استان بوشهر از سالها زندگی در دل دریا
✍️ فردین آریش
🔸 برای مخاطب نوشتم، نه کتابخانهها
🔹 گفت و گو با معصومه سپهری درباره آخرین کتابش که یک اثر مهم در ادبیات پایداری است
✍️ محمدصالح سلطانی
🔸 درست مثل یک رابطۀ واقعی
🔹 گفت و گو با هادی مقدم دوست به بهانه فیلم «عطرآلود»
✍️ ساجده ابراهیمی
🔸 فقدان کلانروایت
🔹 تلویزیون پس از طوفان الاقصی به رغم تلاش گسترده نتوانسته است تصویری کلی از صحنه نبرد ارائه بدهد
✍️ علی کاشانی
✔️ برای پیشخرید شمارهٔ دوازدهم و سیزدهم ماهنامه سوره میتوانید به صفحات ماهنامه سوره در اینستاگرام و پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید.
🆔 @sourehmagazine
هان! تبر بر دوش میآییم ابراهیموار
تا بگیریم انتقام خون اسماعیل را...
#خونخواهی_هنیه_عزیز
🆔 @Sourehmagazine
IMG_20240801_190315_334.jpg
10.2M
نسخهٔ باکیفیت پوستر اختصاصی سوره به مناسبت ترور شهید اسماعیل هنیه
#خونخواهی_هنیه_عزیز
🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از سیمافکر
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمینی؛ تنها گزینه
فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸
ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
هدایت شده از سیمافکر
خمینی؛ تنها گزینه
فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸
ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی
تاریخ هنوز به پایان نرسیده است اما آن چه تا کنون به خود دیده نشانگر این است که دست کم در منطقهی ما هیچ طرحی جز طرحی اسلامی از دولت، راه به سوی استقلال ملی نخواهد برد. تجربهی ناسیونالیسم افراطی عربی و ایرانی و ترکی همه شکست خوردند و به نحو تناقضآمیزی در تأسیس و حفظ دولتی مستقل و ملی ناکام ماندند.
از سوی دیگر طرح اسلامی از دولت که ابتدائاً تنها در ایران به تشکیل حکومت رسید، باز به نحو تناقضآمیزی گرچه داعیهی جهانوطنی دارد اما در تأسیس و حفظ یک دولت ملی و مستقل به خوبی توفیق یافت.
این تجربهی «شکست» طرحهای ناسیونالیستی برای اهالی شامات و مصر بیشتر معنا دارد. آنها به چشم دیدهاند که چگونه ارتش اسرائیل در کمتر از ۶ روز تمام صحرای سینا را طی کرد، جولان و کرانه باختری را اشغال و جمال عبدالناصر و حافظ اسد را به تسلیم وادار کرد.
شهید فتحی شقاقی که همراه با دو دانشجوی دیگر در اواخر دههی ۱۹۸۰ جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تأسیس کرد، در این ویدئو چنان از امام خمینی سخن میگوید که گویی امام در فلسطین انقلاب کرده است نه در ایران. شقاقی از صرف طرح اسلامی فراتر میرود و آن چنانکه در کتاب «امام خمینی، تنها گزینه» توضیح میدهد، فقط راه و روش امام را طریقی برای مبارزه با دشمنان جهان اسلام میداند.
فتحی شقاقی، دبیر کل وقت جهاد اسلامی فلسطین، در سال ۱۹۹۵ توسط موساد به شهادت رسید و عمر او کفاف نداد تا دلاوریهای این روزهای همرزمانش در سرایا القدس و کتائب عزالدین قسام را ببیند.
پینوشت: کرمل نام کوهی است در منطقه حیفا.
فیلم بخشی است از سخنرانی شهید فتحی شقاقی در اولین نماز جمعه پس از رحلت امام خمینی که در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ایراد شده است.
همچنین متن کامل ترجمهی این سخنرانی را میتوانید در آخرین شمارهی مجلهی سوره بخوانید.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر
🔰 پیشفروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد.
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر 🔰 پیشفروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد. 🆔 @Sourehmagazine
💠 نقاش مسلمان و صیادان متحجر
🔰 پیشفروش شمارهٔ چهاردهم ماهنامه سوره آغاز شد.
🔻 در این شماره میخوانید:
🔸 چه کسی گفت «تحجر»؟
🔹 درنگی بر مفهوم تحجر و مصداقهایش
✍ سید علی سیدان
🔸 نقاش مسلمان و صیادان متحجر
🔹 درنگی بر سرآغاز و سرانجام جهان هنری حسن روحالامین
✍️ علیرضا سمیعی
🔸 تحجر مدرن و ظهور زن مصرفی
🔹 زن مولد انقلاب اسلامی میان تحجر سنتی و مدرن
✍ سحر دانشور
🔸 خطشکنی در برابر تحجر
🔹 گفتوگویی میان وحید یامینپور، سید محمدمهدی شفیعی و مرتضی ابراهیمپور دربارهٔ نحوهٔ حضور مداح انقلابی در میدان هیئت
🔸 دلایل افت مشارکت در انتخابات
🔹 میزگردی با حضور وحید شالچی، عباس کاظمی و سجاد صفار
💠 همچنین در دیگر بخشهای مجله خواهید خواند؛
🔸 رستاخیز پس از رستاخیر
🔹 نگاهی به آثار نقاشی علی بحرینی در فرهنگسرای نیاوران
✍️ مرتضی گودرزی دیباج
🔸 اقامت در رنگها
🔹 مروری بر آثار نمایشگاه «نقشی در سنگ» که انسان آوارهٔ فلسطینی را روی بوم نقاشی منزل دادهاند
✍️ علیرضا سمیعی
🔸 رؤیای از دست رفتهٔ «بِلاپوک»
🔹 المپیک پاریس صحنهٔ ریشخند به سکولاریسم فرانسوی شد
✍️ مهدی مافی
🔸 روایت ناخواستهٔ یک شکست بزرگ
🔹 دربارهٔ کتاب «پایاب شکیبایی» نوشتهٔ محمدجواد ظریف
✍ زینب شوندی
🔸 سینمای زیرزمینی در برابر سینمای سرزمینی
🔹 دربارهٔ سینمای زیرزمینی که ضد سینما و علیه سرزمین است
✍️ فردین آریش
🔸 طفره رفتن از درام
🔹 دربارهٔ فیلم شور عاشقی
✍ محمدحسین بابایی
🔸 پایانی به گوارایی شهد
🔹 واکنش هنرمندان فلسطینی به شهادت شهید اسماعیل هنیه
✍ محمدرضا وحیدزاده
🔸 حقهٔ میانهروی
🔹 ترجمه و تلخیصی از پیشگفتار کتاب ادوارد سعید با عنوان «صلح و ناراضیانش»
✍ حسین ولدخانی
🔸 تحجر؛ همراه با ظلم، علیه آزادی
🔹 بازخوانی گفتوگوی شمارهٔ دوم دورهٔ چهارم سوره با حجتالاسلام پارسانیا
✍️ میثم بالزده
🔸 تحجر، محصول اسلام آمریکایی
🔹 امام نسبت به خطر تحجر انذار میدهد
✍️ محمود ذکاوت
➕ همراه با شمارهٔ ششم فصلنامهٔ «سوره سیمرغ»
برای پیشخرید شمارهٔ چهاردهم ماهنامهٔ سوره میتوانید به صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید.
🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از سوره سیمرغ
📽️ شماره ۶ فصلنامه #سوره_سیمرغ
📌 با پروندهای درباره مدیریت بومگرا
🗞️ برای دریافت این شماره میتوانید با خرید شماره چهاردهم #ماهنامه_سوره از دکه یا به صورت مجازی، فصلنامه سوره سیمرغ را به عنوان ضمیمه دریافت نمایید.
🔻 #خرید مجازی سوره و سوره سیمرغ، از صفحات ماهنامه سوره در بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام و روبیکا:
🆔 @sourehmagazine
🌐 عضویت در صفحه اختصاصی #سوره_سیمرغ (درباره هنر و روایت بومی انقلاب اسلامی):
اینستاگرام:
🌀 @souresimorgh
ایتا:
🌀 https://eitaa.com/joinchat/2280391413C16a2e5c3ee
بله:
🌀 https://ble.ir/sourehsimorgh
سایت:
🌀 https://simorgh.hozehonari.ir
ویژهنامۀ طوفان الأقصی.pdf
59.72M
#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی
ویژهنامه «جمهوری اسلامی فلسطین» به مناسبت «طوفان الأقصی» که در شمارۀ «ششموهفتم» سوره، آبان و آذر 1402، منتشر شده است.
فهرست مطالب ویژهنامه؛
🔹 جمهوری اسلامی فلسطین؛ سید علی سیدان
🔸 طوفان در میدان؛ هادی معصومی زارع
🔹 طوفان اذعان به واقعیت؛ سارا عاقلی
🔸 حضور مجاهدانه انسانرسانهها در برابر تجدد و تحجر؛ رضا اصغری آذر
🔹 طوفان الاقصی، چگونه نشانهٔ دوران تازه فلسطین است؟ ؛ نظرخواهی از محمد اصغری، علیرضا کمیلی، استاد اصغر طاهرزاده
🔸 پدیدهای به نام «انسان فلسطینی»؛ محسن فایضی
🔹 ایدۀ همهپرسی و نابودی اسرائیل؛ محسن پاکآیین
🔸 خشونت فرعونی، ظلم را سرنگون میکند؛ محمدجواد نجفی
🔹 خون آگاهی میآورد؛ محمدجواد نجفی
🔸 سکولاریسم مقدس و خشونت صهیونیستی؛ محمدرضا قائمینیک
🔹 جنایت با دستان بسته؛ حجتالاسلام رسول صادقیان
🔸 برائتیهای محبوب استکبار؛ حمیدرضا میررکنی بنادکی
🔹 مقاومت فلسطین، تولد یک ملت؛ حمید ملکزاده
🆔 @sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش اول
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 این سطور در وقتی نوشته میشود که یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ بر سر آزادی فلسطین برقرار است؛ طوفانالأقصی. صبح هفتم اکتبر، وقتی که طوفانالأقصی آغاز شد، کسی فکر نمیکرد این «عملیات» آغاز یک «نبرد» به وسعت سرزمینی پنج میلیون کیلومتر مربع باشد. اما شد. مگر شوخی است که ظرف بیست روز از منتهاالیه حجاز تا مرز اروپا و آسیا همگی وارد «نبردی واحد» بشوند؟ گویا دعوت تازهای پیدا شده؛ دعوت به انقلاب و تحولی اساسی. با مروری بر اخبار برای ما روشن میشود که باور به تحول و انقلابی بزرگ در آینده، در ارتکاز بسیاری از گویندگان و نویسندگان و تحلیلگران کنونی حاضر اسـت. برخی از «جنگ جهانی سوم» سخن میگویند، برخی از انتقال قدرت از غرب به آسیا، برخی از پایان جهان تکقطبی و آغاز دوران چند قطبی و... مشربهای مختلف این تحول بزرگ را به زبانها و بیانهای گوناگونی مطرح و پیشبینی میکنند؛ اما قدر متیقَن حرفهای همۀ آنها «در راه بودن تحولی بزرگ» است. این حاصل شنیدن ندای تازهای است که صحنه سرداده است. صحنه (و یا هرچیز دیگری که گویای واقعیت کلیتی بهنام جهان باشد) خود را در مستعدّترین وضع خود بر نیروهای صحنه نمایان و عیان کرده است؛ چنانکه نیروهای مختلف و متعارض وقتی به صحنه نظر میکنند؛ همگی اذعان میکنند که «بله! صحنه هیچ موقع اینقدر مستعدّ انقلاب و تحوّل نبودهاست».
🔹 نبرد طوفانالأقصی از پس محاسبهای طراحی و ممکن شدهاست؛ محمد الضیف، از بزرگان مقاومت اسلامی فلسطین در دقایق اول عملیات دربارۀ اهداف این عملیات توضیحاتی داد: «اهانت به مسجدالأقصی توسط صهیونیستها، تشدید ظلم نسبت به اسرای فلسطینی و...» این اهداف حتماً جزء انگیزههای اصلی مقاومت فلسطین بوده است؛ اما چرا مقاومت «حالا» عزم به چنین نبردی کرده است؟ این عزم در درکی از صحنه ریشهدار است. مقاومت صحنه را مستعدّ تحولی بزرگ یافته و از سر همین درک، عملیات طوفانالأقصی را ممکن دیده است. همینطور اولیاء طاغوت؛ آنان هم صحنه را بسیار مستعدّ این تحول بزرگ یافتهاند؛ صفبندی سریع بینالمللی در برابر مقاومت، تجمیع نیروهای منطقهای غربی در خاک اسرائیل ظرف مدت سه روز و آرایش شدید آنان در برابر مقاومت و مهمتر از همه سبُعیت بیمثال آنان در بمباران غزه، همه و همه بهخاطر آن است که آنان هم آن تحول بزرگ را واقعاً محتمل و نزدیک یافتهاند. طرحهای سادهلوحانۀ دودولتی بیش از هر زمان دیگری بچگانه مینماید؛ چرا که نسبتی با بلندای دعوت صحنه به انقلاب و تحول، پیدا نمیکنند.
🔸 گفتارهای معمولِ تحلیلی در مسائل بینالملل، ریشهها و نشانههایی برای این تغییر و تبدیل شناسایی کردهاند؛ تقویت بنیۀ نظامی مقاومت (هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ نیروی انسانی)، ضعف ائتلاف غربی در منطقه بهطور عامّ و ضعف درونی رژیم بهطور خاص و قدم گذاشتن چین در منطقه به عنوان یک قدرت اقتصادی و ... اینها البته علل و عوامل قابل تأمل و لازم توجهی است. اما پیداست که طوفانالأقصی و تمام مناسباتی که تحت عنوان «محور مقاومت» میشناسیم، بیش از هر چیز حاصل یک «عزم» است. حتی اگر تصور تقویت بنیۀ نظامی مقاومت، بیعزم انسانی درست و ممکن باشد، وقتی همۀ این توشه و توان فراهم باشد و عزمی به جهاد و راهی برای مجاهدتِ در آن در کار نباشد، چطور آرایشی به این وسعت محقق خواهد شد؟ تحلیلهای مادی نسبت به آنچه با آن روبهروییم چندان گویا نیستند؛ چرا که از دیدار عزمها عاجزند؛ غافل از آنکه مهمترین استعداد صحنه در تغییر و انقلاب، ظهور و زوال عزمهاست. آنچه میجنگد، عزم است. آنچه شکست میخورد عزم است. آنچه ظهور میکند، عزم است. آنچه زایل میشود و میمیرد هم عزم است. اما عزم چیست؟ «عزم جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است»(چهل حدیث؛ امام خمینی، صفحۀ 7). آدمی همه عزم است؛ انسانی است و عزمی. اگر صحنۀ مستعدّ کنونی را عزم تازهای خلق کرده است، و اگر عزم جوهرۀ انسان است، پس آیا نباید حکم کنیم که انسان تازهای قدم به صحنه گذاشته است؟ صحنه تازه نخواهد شد، مگر آنکه انسان تازه شده باشد؛«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(رعد، 11). باید انسانها تازه شوند تا عزمهای تازه صحنه را مستعدّ تازگی کنند. اگر صحنه بیش از هر زمان دیگری مستعدّ تحولی بزرگ شدهاست، این یعنی بیش از هر وقت دیگری انسانی تازه پا به عرصه گذاشته و بیش از هر زمانی انسان تازه شده است. این انسانِ تازه وجوه دیدنی مختلفی دارد. اما آنچه اینجا میباید در نظر آورد، عزم و ارادۀ این انسان به ساخت یک جغرافیای مستقل است.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش دوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 وقتی توافق «سایکس-پیکو» در 1916 بـه امضای طرفین بریتانیایی و فرانسوی رسید، دورنمای روشنی در ذهن امضاکنندگان دربارۀ منطقه وجود نداشت؛ اما آنچه مسلّم گرفتـه میشـد، آن بـود که طرفیـن میخواستند جغرافیایی خلق کنند که در آن، جغرافیایِ سلطهپایۀ خودشان ممکن بشود.(سرنوشت فلسطین، صفحۀ 46) این ائتلافات و نزاعهای اروپایی بود که در قالب رقابت استعماری در منطقۀ غرب آسیا جلوه کرده بود. البته که یکی از اصلیترین مسائل، تلاش برای از میان برداشتن سدّ نیمهجان عثمانی بود. برای اینکار آنها تصور میکردند ایجاد ائتلاف با یهودیان میتواند کارسازتر باشد. «فیتس موریس» از دولتمردان بریتانیا در یادداشتی در سال 1916 چنین نوشته است: «اگر ما میتوانستیم در فلسطین ترتیبی بدهیم که به مراد دل یهودیان باشد، شاید میتوانستیم از آنها بخواهیم که در ازایش دست از حمایت ترکهای جوان بردارند و آنگاه ترکها خودشان سقوط میکردند.»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ دیوید فرامکین، صفحۀ 187). این تصور گرچه غلط بود، اما آغاز فکر کردن به یهودیان به عنوان عنصر مؤثر در برنامۀ منطقهای غربیها بود. بعدها با دلایل گوناگون دیگری ائتلاف غرب و صهیونیسم بیشتر و بیشتر شد. اما این ائتلاف فقط و فقط بر بستر تلاشی پیشینی از سوی نظام سلطهپایۀ غرب برای مصرف سرزمینهای منطقه، به نفع جغرافیای خودشان بود.
🔹 این تلاش غربیها بههرحال نتیجه داد؛ «ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شدیم»(ولایت فقیه؛ امام خمینی، صفحۀ 34). در وانفسای همین متحد نبودن و آماده نبودن، «وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاهطلب تجزیه کردند. امت اسلام را از هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآوردند»(همان، صفحۀ 36). منطقه قطعهقطعه شد و نظمی پیدا کرد که با نظم پیشین نسبتی نداشت. این نظم انسان تازهای را هم خلق کرد که به نحو «تیپیکال» _ بهقول ادوارد سعید _ «عربِ نفتفروش» است. این تیپیکال حاصل همین جغرافیای غربی است؛ جهانی که واجد یک مرکز است و اشیاء همگی در نسبت با جهات و آمال و حاجات آن «مرکز» معنا و هیئت و صورت پیدا میکنند. دیگر جغرافیای مستقلی در کار نیست؛ مثلاً مرکز جهان به نفت محتاج است؛ پس نفت، فرصت بودن در جهان میشود. مادامی که نفت در کار باشد و مادامی که مرکز جهان از شما نفت بخرد، میتوانی در جهان باشی. مرکز جهان میخواهد خون بریزد، چپاول کند و تجاوز کند. مادامی که این امکان را فراهم کنی و مادامی که مانعی بر سر راه این خواست نباشی، فرصت بودن در جهان را دارا هستی. حق جنگیدن با تو نیست، این حقّ را مرکز تعیین میکند. جنگ، جنگِ اوست و صلح، صلحِ او؛ چرا که جغرافیا، جغرافیای اوست. در چنین جغرافیایی تنها راه برای به دست آوردن «فرصتی برای بودن» همان «عربِ نفتفروش» بودن است. چهرۀ تمامی کسانی که منطق این جغرافیا را پذیرفتهاند، جز همین تیپیکال نیست. اینان قد آدمیت را خم کردهاند و در بهترین حالت به خدم و حشمهای قدرتهای بزرگ یا همان مرکز تبدیل شدهاند. اقتصاد و سیاست تمامی کشورهای حجاز و حاشیۀ خلیج فارس، نمود روشن این وضع است.
🔸 محور مقاومت اسلامی از اساس چیزی در برابر این طرح است و این ریشه در روح دینی و اسلامی این سرزمین دارد. فرامکین، در دیباچۀ کتاب معروف خود که در سال 1989 به چاپ رسیده است، بیان شایان احترامی در این باره دارد: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه _ یعنی دین _ را روسها با کمونیسمشان و انگلیسیها با ناسیونالیسم یا وفاداریِ دودمانی زیر سؤال بردند. ایرانِ انقلابی در جهان تشیّع و إخوانالمسلمین در مصر و سوریه و سایر کشورهای سنّیمذهب این قضیه را زنده نگه داشتهاند»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد، صفحۀ 11). نظر او در اینکه شالودۀ نظم سیاسی، یعنی اساسیترین یافت ما _ به عنوان مردم منطقه _ و طرح ما برای زندگی، یک طرح دینی است، صائب و صحیح است. اما او موفق نمیشود توضیح دهد که چرا اسلام توانسته است چنین سرزمینی را خلق کند. پاسخ این سؤال را باید در تعریف اسلام در کتاب تاریخساز «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) جستجو کرد:
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش سوم و پایانی
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 «اسلام دین افراد مجاهدی است که بهدنبال حقّ و عدالتند. دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصی که در حوزههای علمیه عرضه میشود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند، حکومتی به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کنند، چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است»(ولایت فقیه، صفحۀ 10)
🔹 کشف و رعایت مدام شأن انسان در همۀ شئون، پژوهش و مجاهدت اصیلی است که مسلمان از اساس و از آن حیث که مسلمان است، آن را دنبال میکند. جهت تمام احکام و آداب اسلام تدارک زندگیای است که در شأن انسان است؛ و مسلمان، مادامی که در مقام تأسیس چنین زندگانیای باشد، به راستی مسلمان است. مسلمان قد خم نمیکند، بلکه جهت حرکت او اساساً «قدِ آدمیت راستگرداندن» است: «هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند»(همان، صفحۀ 70)
🔸 حالا، انسان مسلمان _ معتقد به اسلام با چنین مختصاتی _ پا به عرصۀ تاریخ گذاشته است. او به عبودیت حق نظر دارد و در این راستا «نفی عبودیت غیر خدا» را پیشه ساخته، به دستور «أنِ اعبُدونی» تن داده و دیگران را هم به این عبودیت دعوت میکند. لازمۀ این نظر داشتن و این دعوت، بیرون آمدن از تمام رقیتها است. او رفتهرفته بندهای رقیت که لازمۀ حضور در جغرافیای سلطهپایۀ پیشین بود را کنار زده، ندای «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» سر داده و حال آمادۀ ساخت جغرافیای خود است؛ جغرافیای مقاومت. فلسطین دقیقاً در میدان جنگ این دو جغرافیاست. در تأسیس این جغرافیای تازه، فلسطین نقطهای تعیینکننده است. فلسطین، امروز حیاتیترین نقطۀ تماس نیروهای وابسته به دو جغرافیای موجود در تاریخ و منطقه است؛ جغرافیای سلطهپایۀ کفر و جغرافیای ایمانی مقاومت.
🔹 پیداست که جهت تمامی نیروهای جغرافیای مقاومت، میباید قدس و آزادی تمام فلسطین باشد. انسان مسلمانِ مقاوم، به آزادی فلسطین نه از آن رو فکر میکند که مسجدالأقصی مقدس است و نه از آن رو که فکر میکند باید دشمنان ستمپیشۀ خدا و خلق را به سزای اعمالشان برساند. بلکه او به آزادی قدس فکر میکند، چون در تمنای یکسره کردن تکلیف جغرافیای کفر است. در میان امت حزبالله تبادری عرفی دربارۀ کلمۀ «نبرد پایانی» وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است. ما وقتی از نبرد پایانی سخن میگوییم، نوعاً جنگ با اسرائیل و تحریر و آزادسازی فلسطین را اراده میکنیم. چرا که فلسطین را بهواقع میدان پایان دادن به جغرافیای کفر در تمامیتش میشناسیم. این تصور لزوماً غلط نیست و بسا که دودمان کفر با برچیده شدن منحوسترین دستآوردش به کلی بیمعنا و تهی شود؛ انشاءالله. آنچه مهم است، ظهور انسانی است با چنین عزمی. تمام استعداد صحنه به ظهور این انسان با این عزم است؛ اگر همه چیز آماده بود و این عزم در کار نبود، همه چیز بیمعنی بود و هیچ استعدادی در صحنه نبود.
🔸 طوفانالأقصی محقق شده است؛ آن آدمی که از آن میترسیدند موجود شد، ظهور کرد، تولید مثل کرد و حالا شده است یک «محور»، یک «بلوک»؛ شده است «طوفانالأقصی». این آدم شده است جوان بسیجی، شده است انسان مجاهد لبنانی، شده است مجاهد یمنی، مجاهد سوری، مجاهد عراقی، شده است ملت شجاع و مجاهد فلسطینی که در شبها و روزهای خوف و خطر، بیدار و هوشیار است و ذرهای پا به خواب غفلت و طوق رقیت نمیدهد: «سلام بر مردان و زنان مجاهد فلسطین که لاینام ایام الخوف». اینجا جنگی برپا است، انسانی سر برآورده و جغرافیایی در حال تولد است.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش اول
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 برای تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا در اثر جنگ اول، عثمانی باید از درون، رشتۀ وحدت بخش یعنی دین را از دست میداد و بر مبنای نژاد، شکل جدیدی پیدا میکرد. شکل جدید، تجزیۀ عثمانی و تبدیل شدن آن به تعداد زیادی کشورهای کوچک بود. دیوید فرامکین، مورخ آمریکایی درباره اش میگوید: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه، یعنی دین را روس ها با کمونیسم و انگلیسی ها با ناسیونالیسم زیر سؤال بردند.»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ صفحۀ 11)
🔸 دین همانگونه که فرامکین به آن اذعان میکند، شالوده و شیرازۀ سیاسی منطقه بود. نظمی بر پایۀ هویت دینی که استقرار سیاسی داشت و کمابیش میتوانست فِرق و مذاهب و نژادهای گوناگون را در برابر بیگانگان با عنوان «کفار» نسق بخشد. اما نظم جدیدی که بریتانیا برای منطقه سوغات آورد، بر پایۀ ناسیونالیسم بود و بذر هویتی خود را از نژاد مردم منطقه میگرفت.
تبدیل امپراطوری عثمانی به ده ها کشور ریز و درشت، اولین گام برای تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا بر پایۀ عنصر «سرزمین» بود. عنصر دیگر که برای برقراری نظم جدید باید تغییر میکرد، «جمعیت» بود. قاطبۀ جمعیت منطقۀ غرب آسیا را مسلمانان تشکیل میدادند. البته ارامنه و مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک و یهودی ها دیگر ساکنان بومی این منطقه بودند اما در اقلیت به سر میبردند. برای مثال در سالهای ابتدایی جنگ اول، فلسطین متشکل از 500 هزار مسلمان، 60 هزار مسیحی و 60 هزار یهودی بود. غیرمسلمانان روی هم رفته یک پنجم جمعیت مسلمان فلسطین را تشکیل میدادند و بنا بر ایدۀ بریتانیا باید مقادیر زیادی «صهیونیست» به ساحل مدیترانه وارد میشد تا بر اساس حضور آنها «دولت ملی یهود» ساخته شود.
🔹 تغییر هر یک از این مؤلفه ها زمانبَر بود و مستلزم صرف هزینه های گزاف نظامی و سیاسی. اما بریتانیا برای این هزینه کردها انگیزهای قوی داشت. «فلسطین» بر سر راه مستعمرات انگلیس بود و پل بین آسیا و آفریقا محسوب میشد که اگر به دست رقیبان بریتانیا می افتاد، آنان را به سمت هندوستان گسیل میکرد و وضع برترِ انگلیس در آسیا را به خطر میانداخت. «بریتانیا تصمیم گرفته بود در آسیا جانشین امپراطوری عثمانی شود»(همان؛ صفحۀ 296) و باید هزینۀ آن را میپرداخت.
🔸 صهیونیست های تازه از راه رسیده از اواخر قرن 19 نیاز به یک قیم سیاسی داشتند تا ایدۀ پا در هوای آنها مبنی بر بازگشت به ارض موعود را روی زمین پیگیری کند و عینیت بخشد و از طرف دیگر انگلیسی ها هم برای تداوم و توجیه حضورشان در غرب آسیا، به دنبال یک موکل بودند تا وکیل مدافعش شوند. یهودی ها چنین کاربردی برای بریتانیا داشتند؛ به ویژه آنکه «ترکهای جوان» که در طول جنگ جهانی، صحنۀ سیاست عثمانی را در دست داشتند، با یهودی های بومی و ساکن فلسطین درگیر بودند و آنان را گوشمالی میدادند و در واقع گزک دست بریتانیا میدادند.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش دوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 چرچیل، سیاستمدار مشهور انگلیسی، ناسیونالیسمِ یهود را که مبتنی بر دین نژادی بود به دیدۀ ستایش نگاه میکرد و دربارۀ نسبت آن با بریتانیا میگفت: «اگر در زمان حیات ما و با حمایت دولت بریتانیا، در سواحل رود اردن دولتی یهودی شکل بگیرد، از هر نظر سودمند و همسو با حقیقی ترین منافع امپراطوری بریتانیا خواهد بود».(همان؛ صفحۀ 504)
در این نقطه بود که «طرح الهیاتی صهیونیسم» مبنی بر بازگشت یهودی ها به ارض موعود که از اواخر قرن 19 شکل گرفته بود با «طرح سیاسی بریتانیا» در جنگ جهانی، پیوندی نامشروع برقرار کرد و موجود نامشروعی تحت عنوان «اسرائیل» را آبستن شد تا در سواحل مدیترانه آن را متولد کند. شناسنامۀ آن را هم «لُرد بالفور»، وزیر خارجۀ بریتانیا به صورت غیرقانونی در زمان جنگ صادر کرد. «کابینۀ انگلیس به او مأموریت داد تا اعلامیهای حاکی از اظهار علاقۀ خود به موافقت با خواست صهیونیست ها صادر کند.»(بذرهای توطئه؛ صفحۀ 14) بالفور هم در اعلامیۀ خود نوشت: «دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقی میکند و برای رسیدن به این هدف، مَساعی حسنۀ خود را کار خواهد برد.»
🔸 مقاومت در برابر اسرائیل، از همان روزهای ابتدایی آغاز شد. از زمانی که عرب ها متوجه غیرعادی بودن اوضاع و اهداف اصلی انگلیسی های حاضر در فلسطین شدند. تا جایی که «کلیتون»، مسئول ادارۀ امور سرزمین های متصرفۀ بریتانیا به وزارت خارجۀ کشورش تلگراف زد و نوشت: «اعراب فلسطین نسبت به صهیونیست ها به شدت حالت خصومت از خود نشان میدهند و از بابت اهداف صهیونیسم در سرزمینشان دچار نگرانی و اضطراب هستند، ... علتی هم جز این ندارد که آنها تدریجاً هدف اصلی دولت انگلیس را دریافته اند و اینک به خوبی میدانند که دولت انگلیس واقعاً برای اجرای برنامه های صهیونیست ها در فلسطین تعهداتی به گردن گرفته است»(بذرهای توطئه؛ صفحۀ 40)
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش سوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 گروه های مبارز که از ابتدا تاکنون در مقابل اسرائیل شکل گرفتند، ماهیت های گوناگونی داشتهاند؛ از گروههای ملیگرا که بر «فلسطین عربی» به جای «فلسطین یهودی» تأکید داشتند تا گروههای مبارز که رویکردی چپ و چریکی داشتند. اما هیچ کدام در مقابله با اسرائیل توفیقی به دست نیاوردند و پس از مدتی مبارزه به ناچار مجبور به پذیرش آن شدند. چراکه آنها اگرچه با «موجودی» به نام اسرائیل می جنگیدند اما در ساحت «وجودی» با آن موجود، تفاوت بنیادی نداشتند. چه ایده های ملی گرا و ناسیونالیستی و چه نگاههای چپ با ایده های سوسیالیستی، تاریخ تولدی همچون اسرائیل دارند و غرب مدرن، پدر وجودی همۀ آنها به شمار می آید. به همین خاطر این گروه ها همواره موجودیتی در عرض اسرائیل بودند، نه مقابل آن و در نهایت توسط آن هضم میشوند و به ورطۀ عادی سازی روابط کشیده میشوند؛ مانند «سازمان آزادی بخش فلسطین» اما در این میان هستههای مقاومتی شکل گرفت از جنس نظمِ پیشین منطقه؛ گروه هایی با ماهیت دینی و اسلامی که از اساس پایۀ وجودی متفاوتی با اسرائیل داشتند و همین ویژگی به آنان توانِ تاب آوری و هضم نشدن در برابر طرح غربی را میداد. کمااینکه اکنون در 2023 پس از گذشت یک سده از کاشت اولین بذر صهیونیسم، در جنگ میان ساکنان غزه و اسرائیلی ها، این گروه های اسلامی همچون حماس و جهاد اسلامی هستند که با انگیزه ای فراتر از «نژاد» و «سرزمین» در صف اول مقاومت حاضرند.
🔸 نظام دوقطبی ایجاد شده پس از جنگ دوم نیز به سرنوشت نظام های پیشین مبتلا شد. پایان هر جنگ، در حکم پایان نظم مستقر و آغاز دورۀ جدیدی بود. با پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، عملاً نظام دوقطبی از پای درآمد و دورۀ جدید یعنی نظام تک قطبی با محوریت ایالات متحده آغاز شد. پروژه «تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا» عنصر ثابت در همۀ دوره ها بود، چراکه در نظام های مختلف بین المللی، محوریت با غرب مدرن بود و طرح ترویج سکولاریسم وناسیونالیسم به دیگر نقاط جهان از جمله غرب آسیا پیگیری میشد. حتی خاورمیانه نامی است که غرب مدرن پس از اندازه گیری فاصلۀ این منطقه با خودش، بر غرب آسیا گذاشت. اما آمریکا بدشانسی آورد و در مسیر تغییر نظم بین الملل و پیشبرد پروژه غرب مدرن، اختلالی پدید آمد. در 1979 میلادی، چند سال پیش از فروپاشی شوروی، انقلابی در منطقۀ غرب آسیا رخ داد؛ انقلابی که از جهت میزان تأثیر به جنگ ها شباهت داشت و نظم را تغییر میداد؛ انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی در ایران که پیش از آن نظام سلطنتیِ هماهنگ با ایالات متحده داشت. انقلاب اسلامی باعث شد ایران، تبدیل به دشمنی جدی برای آمریکا شود؛ حتی جدی تر از شوروی که آن زمان هنوز برقرار بود. چراکه انقلاب ایران، ماهیتی دینی و مشترک با نظم منطقه پیش از ورود غربی ها داشت. همین ویژگی باعث میشد ایران بتواند منطقه را به نظم دینی بازگرداند و تبدیل به دیگریِ غرب مدرن شود.
آمریکا اما مسیرِ یک صد سالۀ غرب را در خاورمیانه ادامه میداد. طرح آمریکا در این منطقه پیش از فروپاشی شوروی، مقابله با گسترش کمونیسم بود و پس از ظهور انقلاب ایران و رشد هویتِ دینی، مقابله با گروه های مقاومت اسلامی. آمریکا برای این ایده، حادثۀ 11 سپتامبر 2001 را دستاویزی برای حمله به افغانستان قرار داد و وجود سلاح کشتار جمعی را بهانه ای برای ورود به عراق. اسرائیل هم در سال 2006 داشت به نیابت از آمریکا با لبنان و گروه مقاومت اسلامی آن یعنی «حزب الله» میجنگید.
🔹 طرح ایالات متحده «خاورمیانۀ بزرگ» نام داشت و مبتنی بر تجزیۀ کشورهای غرب آسیا و تبدیل آنها به کشورهای کوچکتر و هماهنگ تر بود. از جمله تجزیۀ عراق به سه منطقۀ فدرالی. در واقع آمریکا داشت کاری که بریتانیا یک قرن پیش با تجزیۀ عثمانی آغاز کرده بود را ادامه میداد و تکمیل میکرد.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش چهارم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجۀ وقت ایالات متحده، جنگ 33 روزۀ لبنان و اسرائیل را به درستی بخشی از طرح آمریکا می دانست و می گفت: «آن چه شاهدش هستیم، دردهای زایمان یک خاورمیانۀ جدید است. ما باید مطمئن باشیم که به سوی این خاورمیانه قدم برمیداریم و نه برای بازگشت به خاورمیانۀ پیشین.» اما برعکس پیشبینی او، دردهای زایمان بیشتر از آنکه باعثِ تولد «خاورمیانۀ جدید» یا آمریکایی شود، گروه های مقاومت و نزدیک به ایران را تقویت کرد. چون جنگ 33 روزه با دست برتر «حزب الله» به پایان رسید و در ادامه در 2017، پروژۀ حذف «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه و متحد ایران، با شکست روبرو شد. آمریکا حتی توجیه حضور خود در افغانستان و عراق را هم از دست داد و در بازه های زمانی مختلف، مجبور به ترک این کشورها شد.
🔸 حالا منطقۀ غرب آسیا اگرچه ترکش های جنگ جهانی اول را در تن دارد اما توانسته در برابر «طرح خاورمیانۀ بزرگ» و تجزیۀ بیشتر، مقاومت کند. دولت ها و گروه های مقاومتی که اکنون در خاورمیانه شاهد آنها هستیم، اگرچه تفاوت های مذهبی و نژادی زیادی باهم دارند اما در یک نقطه مشترک هستند و آن دشمنی با اسرائیل با تکیه بر هویت اسلامی است. آنها اسرائیل را یک نمونۀ فشرده و اغراق شده از غرب مدرن میبینند که در تمامیت خواهی، میراثدار چند صد سالۀ استعمار غربی است. رهبر انقلاب اسلامی، کل این تاریخ را خلاصه میکند و به اختصار اسرائیل را «سگ نگهبان آمریکا در منطقه» می نامد. اسرائیل در اشاعۀ دموکراسی و توسعۀ غربی هم الگوی کشورهای منطقۀ غرب آسیا محسوب میشد. کشورهای منطقۀ غرب آسیا به نسبت عادی سازی رابطۀ خود با این غرب کوچک، توسط غرب بزرگ به رسمیت شناخته می شدند و در جامعۀ جهانی مورد پذیرش قرار می گرفتند. قراردادهایی همچون کمپ دیوید، پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان در 2023 از این جنس به شمار می آمد.
اما این ها همگی، مربوط به پیش از تاریخ هفتم اکتبر 2023 بود؛ پیش از آنکه گروه های مقاومت اسلامیِ فلسطین در غزه با اسرائیل وارد جنگ شوند. «طوفان الاقصی»، این جنگ پردامنه که اکنون سه ماه است جریان دارد، تاریخ این منطقه را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرده و باعث شده نیم میلیون اسرائیلی، اسرائیل را ترک کنند و مهاجرت به این سرزمین، 70 درصد افت کند. در واقع «طوفان الاقصی» در حال به باد دادنِ زحمات صد سالۀ بریتانیا و آمریکا برای کوچاندن یهودی ها به ارض موعود است و نیرویی را به میدان جنگ آورده که فراتر از قومگرایی عربی و قوی تر از احساسات ناسیونالیستی کار میکند. به قول فرامکین «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه، دینی است»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ صفحۀ 11)
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
•بخش آخر
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 نبرد «نیروی مقاومت» با «نیروهای نیابتیِ آمریکا» حالا به ایستگاه پایانی یعنی قلب نظم مدرن در خاورمیانه (اسرائیل) رسیده است. از بین رفتن اسرائیل به معنای از بین رفتن نظم مدرن صدسالۀ این منطقه و بازگشت به نظم طبیعی و دینی غرب آسیاست. بر همین اساس، «طوفان الاقصی» از جنس جنگ جهانی اول است؛ از جنس جنگ هایی که تاریخ را ورق میزنند و نظمی دیگر را مستقر میکنند. بی راه نیست که اگر آن را به لحاظ بزرگی و تأثیرگذاری، جنگ جهانی سوم بنامیم. با این تفاوت که برعکس جنگ اول و دوم، این جنگ را غربِ مدرن برای توسعۀ سرزمینی راه نینداخته بلکه جریان مقاومت آن را برای بازگشت به خویشتن منطقه ای برپا کرده است. به همین خاطر شاهد مشارکت کل جبهۀ مقاومت در آن هستیم. «مقاومت» از فلسطین تا یمن و حزب الله لبنان، از سوریه تا ایران به «طوفان الاقصی» معتقد است و در آن مشارکت میکند چون آن را دروازۀ بازگشت تمام منطقه به خود واقعی میداند. این خود، چیزی در گذشته نیست، بلکه شالودۀ سیاسی منطقه است و ارادهای برای ساختن این خود در آینده.
🔸 نیروی مقاومت فعلی فقط با اسرائیل نمی جنگد، بلکه با کل فرایندی می جنگد که از اوت 1914 آغاز شد و خاورمیانۀ فعلی را بنیان نهاد و سلول سرطانی اسرائیل را در آن کاشت. «طوفان الاقصی» با جانشینی بریتانیا به جای عثمانی می جنگد، با تجزیۀ غرب آسیا، با قرارداد سایکس-پیکو بین انگلیس و فرانسه، با لشکرکشی «آلنبی» به دروازه های فلسطین، با بیانیۀ بالفور، با طرح مهاجرت هزاران یهودی، با ایدۀ دو دولتی و جاساز کردن صهیونیست ها در کنار فلسطینی ها، با آوارگی در سال 1948، با قراردادهای عادی سازی روابط با اسرائیل از کمپ دیوید تا معاملۀ قرن و با طرح «خاورمیانۀ بزرگ».
🆔 @Sourehmagazine
دربارهٔ کتاب «پاییز آمد» نوشتهٔ گلستان جعفریان
🔹 بانویی ایستاده در میدان
✍️ محمدصالح سلطانی
#بازنشر از پیششمارهٔ اول به مناسبت انتشار تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «پاییز آمد»
🆔 @Sourehmagazine