بحث زنده درباره فلسفه خانواده
چهارشنبه ۱ مرداد 1399
ساعت ۲۲
لینک ورود:
🌐https://instagram.com/ifstngo?igshid=neyg91az7azz
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ»
بحث این آیات در اصحاب شمال بود که محور اصلی جهنمیان را تشکیل میدهند و اکنون دو وصف برای اینان برمیشمرد؛ گمراهی و تکذیبگری.
یعنی
🔻اولا راه را گم کردهاند؛ و
🔺ثانیا اهل تکذیباند؛
یعنی به جای اینکه اکنون که راه را گم کردهاند نسبت به کسانی که حقیقت را عرضه میکنند گوش شنوایی داشته باشند و حقیقتی که بر آنان عرضه میشود را بپذیرند هر حقیقتی که بر آنان عرضه میشود را دروغ میشمرند.
🔹شاید از اینکه وصف دوم را هم به وصف اول افزود بتوان نتیجه گرفت صرف اینکه کسی راه را گم کند وی را جهنمی نمیکند و هنوز امید به نجات او هست. زمانی یک گمراه جهنمی میشود که این گمراهی را مقصد خویش قرار دهد و هر حقیقتی که بر وی عرضه شود را تکذیب کند. (الميزان، ج19، ص125 )
🔸به تعبیر دیگر، بدتر از گمراهی، تکذیب کردن است؛ وگرنه بسیاری از گمراهان، توفیق هدایت مییابند (تفسیر نور، ج۹، ص۴۳۳)
💠نکته تخصصی #انسانشناسی:
#ضلالت بیچارهکننده #شکاکیت_مدرن
از بدبختیهای دوره مدرن این است که #گمراهترین_گمراهان_عالم، #بزرگترین_اندیشمندان و محور هدایت دیگران قلمداد شدهاند❗️
و بدین جهت است که شاید این نحوه گمراهی که در دوره مدرن در جهان شیوع پیدا کرده بیسابقه باشد:
بعد از رنسانس انسانی که با مسیحیت تحریف شده روبرو بود به جای اینکه از این تحریف برگردد و راه صحیح را بیابد اساسا دین آسمانی را کنار گذاشت و پنداشت که با #وهم_گسیخته_از_حقیقت_ماورایی (که به غلط نامش را #عقل و #عقلانیت گذاشته بود) میتواند کار خویش را پیش ببرد❗️
این گونه بود که برای اولین بار در تاریخ بشر، #منکران_حقیقت_متعالی، تحت نام #فیلسوف و #اندیشمند در جایگاه مرجعیت فکری جامعه قرار گرفتند؛ که اوج این فاجعه با #کانت رقم خورد که بحق نام #فیلسوف_مدرنیته به وی دادهاند. وی کسی بود که توانست #شکاکیت_سلبی #هیوم (که نتیجهاش صرفا اذعان به #نمیدانم در همه چیز بود) را به #شکاکیت_ایجابی (نه فقط ادعا کند #نمیدانم؛ بلکه هرکس را که ادعای دانستن داشته باشد پیشاپیش متهم و محکوم به دروغگویی کند) تبدیل کند.
در #منطق_دین مردم سه دسته بودند: #عالم_ربانی، #جوینده_علم که اگرچه به حقیقت نرسیده اما در مسیر رسیدن به حقیقت است؛ و بقیه بودند که «همج رعاع» (افراد #حیران_و_سرگردان) بودند (نهجالبلاغه، حکمت147 )؛
یعنی
🔺اگرچه می پذیرفتند عالمانی که به حقیقت دست یافته باشند (= عالم ربانی) بسیار ناچیزند
🔺اما دیگران میتوانستند در مسیر رسیدن به حقیقت قرار گیرند (متعلم علی سبیل النجاة) و
🔻تنها اگر کسی در این مسیر قرار نمیگرفت حیران و سرگردان و پوچ میشد؛
📛 اما ثمره فلسفه کانت این شد که چون دستیابی به حقیقت و در نتیجه وجود هرگونه «عالم ربانی» مورد انکار قرار گرفت، افتخار کردن به ندانستن، از حد واقعی خویش (= علامت تواضع عالِمی که علمش البته محدود است) بیرون شد و محور قضاوت درباره همگان قرار گرفت❗️
(جالب اینجاست که کسانی که رسیدن به حقیقت را انکار میکنند و منطقا راه هر گونه قضاوتی را میبندند، به خود اجازه میدهند درباره دیگران قضاوت قطعی داشته باشند‼️)
🌐این درست نقطه مقابل دیدگاه قرآن است که در عین حال که از انسانها میخواهد که هیچ سخنی را بدون تحقیق و بررسی نپذیرند و هر سخنی را بشنوند، اما اصرار دارد که تشخیص حق هم ممکن است و از انسانها میخواهد به شنیدن بسنده نکنند، بلکه سپس از بهترین آن پیروی کنند: «فَبَشِّرْ عِبادِ؛ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» (زمر/17-18)
🌀اما کانت به انسانها میگفت که اساسا هیچ سخنی درباره حقیقت غیرمادی ارزش شنیدن ندارد؛
و علیرغم توصیههای اخلاقی دستنیافتنی وی، تنها چیزی که برای پیروی کردن باقی ماند دلخواهها و هوسهای انسانها بود؛
که چون پیروی از همه دلخواهها و هوسها امکان نداشت مردمان مدرن با خود قرار گذاشتند که دلخواهها و هوسهای اکثریت معیار رفتار همگان باشد (که البته هرجا افرادی توانستند که با زور بر اکثریت غلبه کنند با قرار دادن حق وتو و امثالهم این حق را برای خود محفوظ نگه داشتند❗️)
♻️این گونه بود که با سیطره #شکاکیت_جدید و در پرتوی آموزههای #لیبرالیسم، #مکذّب بودن (یعنی هر حقیقتی را پیشاپیش تکذیب کردن) که #بزرگترین_رذیلهای است که انسان را از رسیدن به حقیقت محروم میکند، به عنوان #برترین_فضیلت قلمداد شد❗️
🤔و شاید این برترین دستاورد ابلیس در تاریخ بشر برای گمراه کردن انسانها باشد؛ زیرا مادامی که این امر به عنوان فضیلت قلمداد شود هرگز هیچ گمراهی درصدد جستجو و حتی گوش دادن به حقیقت برنخواهد آمد.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 1️⃣
💠درددلی با #اهل_معرفت
آنچه بیشتر جای تعجب دارد این است که برخی از کسانی که خود را مسلمان و شیعه میدانند فراموش کردهاند که خداوند زمین را بدون حجت نمیگذارد؛ و چون از فهم و تحلیل اختلاف نظرهایی که بین علمای شیعه رخ میدهد ناتوان ماندهاند میپندارند چون #امام_زمان از دیدگان ما #غایب است پس #حجت بر انسانها تمام نمیشود و انسانها مجبورند در #حیرت زندگی خود را ادامه دهند❗️ گویی اینان #غیبت_امام_زمان (که همچنان از #پشت_ابر جهان را روشن میکند) را به منزله #نبود_او (که جهان یکسره در #ظلمت باشد) میپندارند.
💢اینکه آنها نتوانند اختلاف بین علمای شیعه را تبیین کنند چندان جای تعجب ندارد (چون به هر حال هر تبیینی نیازمند درک ظرایفی است که بسیاری از اوقات بر افراد مخفی می ماند)
🚫اما این ناراحتکننده است که خود را شیعه و معتقد به #امامت_امام_حی میدانند، در عین حال به خاطر اینکه در جایی از یک تبیین ناتوان ماندهاند (یعنی در مورد چرایی اختلاف علما علیرغم نقشآفرینی امام ع)، به جای اینکه صرفا به #جهل خود در این موضوع خاص اذعان کنند و برای یافتن حقیقت بیشتر بکوشند، واضحترین واضحات معارف الهی (که خداوند انسانها را بدون حجت در جهان رها نمیکند) را #انکار میکنند.
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ»
پس از اشاره به گرد آمدن همگان در میقات آن روز، گمراهان تکذیبکننده را مخاطب قرار داد و در این آیات به سراغ این رفت که خوردنی و نوشیدنی آنها چیست.
اولین نکته در این باره این است که خوردن چنان برای انسان ضروری است که حتی در جهنم هم چارهای از آن نیست؛ و حتی سختیها و شدتهای روز قیامت هم مانع از آن نیست که انسان از خوردن و آشامیدن بازایستد. (حدیث۵).
نکته تخصصی #انسانشناسی: #خوردن
خوردن و آشامیدن از همان ابتدای خلقت انسان یکی از محورهای اساسی وجود او بود؛ چنانکه اولین خطابی که بعد از آفریده شدن و قرار گرفتن انسان در بهشت به وی رسید این بود که «بخورید از همه چیز غیر از این درخت» (وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين؛بقره/۳۵؛ در اعراف/19 هم عین همین است فقط به جای «وَ كُلا مِنْها رَغَداً» تعبیر «فَكُلا مِنْ» آمده است).
قبلا در جلسات مختلفی به اهمیت و جایگاه خوردن در زندگی آدمی و اینکه چگونه شروع خوردن آدمی در بهشت موجب تفاوتی بنیادین بین او و حیوان گردید و خوردن را به پدیدهای بشدت فرهنگی تبدیل نمود اشاره شد. *
* برای مشاهده مواردی که قبلا در این باره بحث شده به لینک زیر مراجعه کنید
https://eitaa.com/yekaye/8156
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر1
💢اکنون میافزاییم اساسا انسان به گونهای آفریده شده است که حتی در عالم قیامت هم چارهای از خوردن و نوشیدن ندارد؛
این نیز شاهدی دیگر است بر اینکه مساله خوردن و آشامیدن در انسان را نباید صرفا در حد یک رفع نیاز عادی دنیوی تحلیل کرد.
در واقع، رفع نیاز عادی دنیوی (که از آن با تعبیر «بدل ما یتحلل» یاد میکنند؛ که ناشی از آن است که انسان برای فعالیتهایش انرژی مصرف میکند و باید منبع این انرژی در بدن تامین شود) تنها سطحی از حقیقت خوردن و آشامیدن در انسان است.
💢این مطلب نهتنها فهم ما از انسان را عمیقتر میکند بلکه ما را به سمت فهم عمیقتری از نشأه آخرت رهنمون میشود: یعنی اگرچه درست است که زمان قیامت از جنس زمان دنیوی نیست و بساط زمان و مکان دنیوی در قیامت برچیده میشود (يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ؛ انبیاء/104)؛ اما برخلاف ظاهر کلام برخی از فلاسفه، این گونه نیست که مرتبه حضور انسان در عالم قیامت، مرتبه تجرد محض باشد؛ بلکه همچنان خوردن و آشامیدن در انسان برقرار است؛ و اساسا حتی حیات ملکوتی انسان هم جدای از خوردن و آشامیدن نیست.
💢شاید ریشه مساله در این است که انسان (و بلکه هر موجودی ما سوی الله) برای تداوم هستی خویش نیازمند افاضه دائم الهی است؛ و تجلی دنیوی این افاضه از طریق همین خوردنی است که مایه امتداد یافتن حیات دنیوی انسان میشود؛ و اگر بقا در مراتب بالاتری در عوالم ملکوت ادامه دارد پس در آن عوالم هم باید خوردنی به ازای آن مرتبه داشته باشد؛ پس شاید بتوان گفت حقیقت خوردن دریافت فیض از غیر است به نحوی که این فیض جدید با وجود قبلی وی کاملا آمیخته گردد و مایه بقای وجود آن موجود شود.
🤔پس چهبسا بدین معنا حقیقت خوردن، لازمه هر موجودی غیر از خداوند است؛ و موید این مطلب روایاتی است که از غذای فرشتگان مقرب (که غذایشان حمد و تسبیح و تهلیل است) سخن میگوید (مثلا؛ ر.ک: الإختصاص، ص45 ؛ تفسير فرات الكوفي، ص185 )
و بویژه اگر به تقابل معنایی «صمد» و «أجوف» توجه شود و اینکه تنها خداوند است که «صمد» است؛ هر موجود دیگری «أجوف»؛ و از این رو نیازمند طعام است (حدیث۵. ب).
و شاید با همین لحاظ بوده که برخی از محدثان همچون علامه مجلسی این معنا از تجرد تام را برای غیرخداوند انکار کردهاند.
💠تبصره
به نظر میرسد غلبه نگاههای عرفان هندی و مسیحی (که بدن را مزاحم روح میبینند و راهکار سعادت را در رهبانیت، و اوج انسان را در کنار گذاشتن و نفی نیازهای طبیعی میپندارند) فهم بسیاری از متفکران مسلمان از ملکوت را نیز تحتالشعاع قرار داده است؛ به طوری که گاه خودآگاه یا ناخودآگاه برترین مرتبه توحید را رسیدن به «مقام فنا» معرفی میکنند. البته بسیاری از متفکران اصیل مسلمان از مقام بقای بعد از فناء هم سخن گفتهاند؛
اما به نظر میرسد هنوز این مرحله، که اصل مرحله سعادت انسان است و تمام آیات ناظر به بهشت و جهنم حکایت از بقای اینچنینی انسان دارد، به اندازه کافی مورد توجه و تامل قرار نگرفته و همچنان شیوع ادبیات فنامحور از سویی، و فهم ظاهربینانه دنیامدار از نعمتهای بهشتی از سوی دیگر، کاری کرده که بسیاری از جاهلانی که نام خود را روشنفکر نهادهاند می پندارند توصیفات قرآنی از زندگی نهایی انسان در بهشت و جهنم نعوذ بالله صرفا توصیفهایی عوامپسندانه است و حقیقت را باید در جای دیگری جستجو کرد!!! بله؛ اینکه خوردنی و آشامیدنیهای بهشت را نباید در حد لذتهای دنیوی فروکاست سخن صحیحی است؛ اما اشکال ما آنجاست که چنان فهمی از انسان است که خیال شود نخوردن و نیاشامیدن در انسان کمال نهایی اوست! و توهم شود اگر سخن از خوردنیها و آشامیدنیها در بهشت به میان آمده ناشی از نگرش عوامانه است❗️
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ»
در آیه ۲۶ (جلسه۹۹5) به مناسبت اشاره به درخت «سدر مخضود» نکاتی درباره درخت بهشتی بیان شد.
اکنون میافزاییم که در قرآن کریم غیر از درختهای عادیای که به مناسبت از آنها سخن گفته شده؛ چند درخت خاص که ارتباط با ماوراء دارند نیز محل بحث است.
🌳یکی درختی است که در بهشت آدم و حوا بود و آنها از خوردنش نهی شدند اما از آن خوردند و به هبوط گرفتار شدند (بقره/۳۵؛اعراف/۱۹-۲۲؛طه/۱۲۰-121)
🌿دوم درخت مبارکی که خداوند با موسی از آن سخن گفت (قصص/۳۰) که البته در جاهای دیگری هم ظاهرا از این درخت سخن به میان آمده است. (وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلينَ، مومنون/20؛ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ، نور/۳۵)
🌳🌵سوم شجره طیبه و شجره خبیثهای است که کلمه حق و کلمه باطل بدان تشبیه شدهاند: «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ، تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون، وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ» (ابراهیم/24-26)
🌊دیگری درخت ملعونهای است که در کنار ویا ضمن رویای پیامبر از آن یاد شده: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآن»؛( اسراء/۶۰) که در احادیث شیعه و سنی بر بنیامیه تطبیق داده شده است؛ و جالب اینجاست که در منابع اهل سنت با سندهای مختلف از ابنعباس، علاوه بر اینکه تطبیق این شجره را بر بنیامیه نقل کردهاند، از وی نقل کردهاند که او این درخت را همان درخت زقوم هم میدانسته است. (مثلا در الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج6، ص111 ؛ الدر المنثور، ج4، ص191-192 )
🌲و مورد دیگری که کلمه «شجرة» برایش نیامده درخت «سدر» است که در آیه 28 بدان اشاره شد، که البته آن تعبیر بتنهایی بر مطلب خاصی دلالت ندارد (و از این جهت شبیه سایر درختانی همچون «طلح: موز» و «نخل:خرما» است که جزءدرختان بهشتی است؛ ولی تعبیر «سِدْرَةِ الْمُنْتَهى» (نجم/۱۴) اشاره به یک حقیقت ملکوتی و ماورایی دارد: «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى، إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى» (نجم/13-16) که چون «السدرة» نام درختی است و در روایات هم بر درخت بودن آن تاکید شده است پس در همین فهرست باید نامش افزوده شود.
💢اگر از دو مورد اول صرف نظر کنیم به نظر میرسد این احتمال که ما در اصل با دو درخت ماورایی مواجه باشیم بسیار زیاد است؛
🔺یکی شجرهای طیبه، که احتمالا همان سدرةالمنتهی است و احتمالا همین است که در روایات از آن به شجره طوبی یاد شده که تمام بهشت را در برگرفته است (احادیث جلسه ۹۹7) (و ظاهرا همان است که در برخی روایات از آن به درخت رضوان یادشده؛ جلسه997، حدیث۴)؛
🔻و دیگری شجرهای خبیثه، که احتمالا همین زقوم و شجره ملعونة باشد.
اگر این نکته را در کنار روایاتی قرار دهیم که اصل شجره طوبی را ولایت پیامبر اکرم ص و امیرالمومنین ع و اصل شجره ملعونه را بنیامیه معرفی میکند،
🤔آنگاه شاید بتوان نتیجه گرفت که این دو درخت دو جریان اصلی حق و باطل در جهاناند؛ و به تعبیر دیگر، چهبسا بتوان گفت که ما یک امت حق داریم که در آخرت در قالب شجره طوبی تجلی مییابد و یک امت (یا امتهای متعدد؛ از این جهت که باطل میتواند متکثر باشد و یکی نگردد) باطل داریم که همهشان ذیل یک شجره خبیثه بیقرار در جهنم جای میگیرند.
🍀چیزی که میتواند موید این برداشت باشد استفاده از تعبیر «درخت» است؛ درخت پدیدهای است که شاخههای آن در هم فرو رفته است و تمام اجزایش یک کل واحد را تشکیل میدهد؛
به علاوه اینکه در روایات،
🌱اولا خوردن از میوه این درخت را وضعیت همه کسانی که میمیرند و جهنمی میشوند معرفی کرده (احادیث۲ و ۳)؛
🌱و ثانیا این را به ازای درخت طوبی (که در خانه همه بهشتیان حضور دارد) دانستهاند (حدیث۶).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین والائمّة علیهم السّلام
💐🌹🌷عیدسعیدغدیر بر تمامی شیعیان و محبان امیرالمومنین و دوستداران عدالت علوی مبارک باد🌷🌹🥀
@souzanchi
@yekaye
انتظار؛ افضل اعمال.mp3
9.97M
سخنرانی شب اول محرم (1399/5/30)
در جمع خانوادههای ناجا در بندرعباس با موضوع
بازخوانی حدیث «افضل اعمال امتی انتظار الفرج»
@souzanchi