eitaa logo
حسین سوزنچی
2.3هزار دنبال‌کننده
154 عکس
45 ویدیو
82 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8️⃣1️⃣ «وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً» در این آیه بعد از بیان وظایف مردان در خانواده (قوامیت بر زنان و تامین نفقه خانواده)، زنان را دو دسته کرد. در فراز قبل، از زنان صالح سخن گفت که مطیع و حافظ غیب بودند؛ و اکنون به سراغ زنان سرکش می‌رود؛ و می‌فرماید: «آن زنانی که از سرکشی‌شان بیم دارید، پس پندشان دهید و در بسترهای خواب رهایشان کنید و آنان را بزنید؛ پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانه‌ای مجویید.» ❇️ چنانکه عموم مفسران شیعه (مثلا: مجمع البيان، ج‏3، ص69 و الميزان، ج‏4، ص345 ) و اهل سنت (مثلا: جامع البيان (طبری)، ج‏5، ص42؛ الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏5، ص171؛ أنوار التنزيل (بیضاوی)، ج‏2، ص73) بیان کرده‌اند این سه کار به ترتیب است؛ یعنی ابتدا باید موعظه کند و اگر با موعظه مشکل حل شد، بیش از این نباید جلو برود؛ اما اگر حل نشد، قدم به قدم وارد مرحله‌های بعدی وارد شود ؛ و در خصوص زدن هم علاوه بر روایات متعدد، تقریبا اجماع فقهای شیعه و سنی بر این است که این زدن باید زدنی آرام و باملاطفت باشد که زن را صرفاً متوجه ناراحتی شوهر بکند، و به هیچ عنوان نباید زدنی باشد که صدمه‌ای به زن برساند (اصطلاحاً: ‌ضرب غیر مبرّح) و از این رو، در روایات نبوی تعبیر شده که مثلا با چوب مسواک وی را بزند❗️ و البته آیه تاکید می‌کند که در هر مرحله‌ای اگر زن از حالت نشوز و سرکشی خارج شد و مسیر همراهی و اطاعت را در پیش گرفت، مرد حق ندارد راه ستم بر وی را بپیماید. ❇️از این تعابیر برمی‌آید که: 🔹الف. سه مرحله موعظه، ترك هم‏خوابى و تنبيه، براى مطيع كردن زن است. پس اگر از راه ديگرى زن مطيع مى‏شود، مرد حقّ برخورد ندارد. جمله‏ى «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ» نشانه آن است كه هدف اطاعت است، گرچه از طريق ديگرى باشد. (تفسير نور، ج‏2، ص284) 🔹ب. برخورد با منكرات بايد گام به گام و مرحله به مرحله باشد. موعظه، قهر، تنبيه. تا موعظه مؤثر باشد، قهر و خشونت ممنوع و تا قهر و جدايى موقت اثر كند، تنبيه بدنى ممنوع است. (تفسير نور، ج‏2، ص284) 〽️ آیا این آیه دلالت بر جواز و دارد؟ 📝پاسخ فضای غربزده کنونی، که خانواده را کاملا شبیه شرکت‌ها و سازمان‌های اجتماعی می‌انگارد، این جواز زدن زن توسط مرد را نوعی و قلمداد می‌کند و این آیه را شاهدی بر مردسالاری و جواز ظلم به زنان در اسلام معرفی می‌کند؛ 📛ابتدا می‌گویند: حکومت مرد بر زن قابل قبول نیست؛ بلکه اینها باید مساوی باشند (که پاسخ این شبهه را در تدبرهای 6 و 8 به تفصیل بیان شد)؛ 📛و در گام بعد می‌گویند: فرض کنید قبول کردیم که مدیریت خانواده در دست مرد باشد؛ اما حتی اگر زن خطا کرد مرد حق زدن او را ندارد؛ بله، وقتی یک کارمند خطا می‌کند مدیر می‌تواند او را مواخذه و حتی جریمه کند، اما حق ندارد او را بزند؛ و این آیه باب سوءاستفاده را برای مردان باز کرده است. 📝در پاسخ به این شبهه به چند نکته باید توجه کرد: ❇️الف. تفاوتی جدی هست بین اجازه‌ای که دین می‌دهد با اجازه‌ای که قانون می‌دهد: دین صرفاً با ظاهر آدمها کار ندارد، بلکه با وجدان آنها کار دارد. در جایی که قوانین بشری اجازه کاری را می‌دهند کاملا بحث سوءاستفاده ممکن است؛‌ولی آنچه که دین می‌گوید باید جنبه‌های وجدانی و معنوی‌اش را هم در نظر گرفت. دین گفته ابتدا موعظه کن؛ موعظه جایی است که واعظ با یک حالت روحانی و خیرخواهانه وارد می‌شود. اینکه یک جمله به زنش بگوید «ای زن از خدا بترس» که موعظه نیست. یکبار قانون مدنی دستوری داده، فرد یک جمله موعظه می‌کند چند دقیقه در بستر جدا می‌شود و بعد می‌زند و می‌گوید من طبق قانون اقدام کردم❗️ بله، سر قانون می‌توان کلاه گذاشت اما سر دین که نمی‌توان❗️ برای همین است که پایان آیه با تعبیر «خداوند برتر و بزرگ است» آورد یعنی یک تهدیدی می‌کند که اگر خدا چنین اجازه‌ای به تو داده، خودش بالای سر توست و می‌داند که تو چه می‌کنی❗️ 🤔به تعبیر دیگر، اگر کسی قرار است سوءاستفاده بکند، اگر لازم شد قانون را هم دور می‌زند و کار خود را می‌کند؛ اما یک مرد وقتی می‌خواهد به قانون اسلام عمل کند، چطور است؟ اول باید همسرش را موعظه کند؛ یعنی واقعا خیرخواهانه با او صحبت کند، نه از روی لجاجت، که بخواهد از این حربه استفاده کند. بعد تازه نوبت هجر در بستر می‌رسد. یعنی یک مدت به او بی‌اعتنایی بکند. بعد نوبت به زدن می‌رسد که آن هم با حدود و قیودش. در واقع، اسلام به کسی اجازه می‌دهد که ایمان داشته باشد؛ و کسی که ایمان دارد اینها را رعایت می‌کند. 📚(نظام خانوادگی اسلام، (مطهری)، ص44-50) @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِكُمْ» در این آیه فرمود که هرکسی که مسلمان است، لزوما ایمان ندارد. 🤔اما این سخن بدین معنا نیست که هرجا قرآن کسی را به خطاب «مؤمن» یا «یا ایها الذین آمنوا» مخاطب قرار داد، وی حتما فراتر از یک مسلمان ظاهری است❗️ این بقدری رواج یافته که امروزه برخی با استناد به اینکه آیات حجاب (نور/۳۱ و احزاب/۵۹) مؤمنان را مخاطب قرار داده ادعا می‌کنند که پس برای عموم مسلمانان عادی، حجاب واجب نیست!!! 📝نکته تخصصی : عدم تفاوت احکام شرع برای و اگر تفکیک اسلام و ایمان در این آیه را بدون توجه به درهم‌تنیدگی اسلام و ایمان در آیات دیگر در نظر بگیریم دچار خطای راهبردی یهودیان (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض‏؛ بقره/۸۶) و منافقان (نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض‏؛ نساء/۱۵۰) خواهیم شد. حقیقت این است که بسیاری از اوقات کلمه «مؤمن» و «الذین آمنوا» در ادبیات قرآن به صورت یک اصطلاح برای اشاره به افراد مسلمان درآمده (به اصلاح فنی علم اصول، کاربردش در خصوصِ مطلقِ مسلمانان، «حقیقت شرعیه» شده است)؛ چنانکه گاه این دو را دقیقا به جای هم به کار می‌برد: «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ: [فرشتگان گفتند: پس هرکس از مومنان را در آنجا بود بیرون بردیم؛ هرچند در آنجا غیر از خانه‌ای از مسلمانان نیافتیم» (ذاريات/35-36). و عموم مواردی که مطلبی درباره مؤمنان مطرح می‌شود - جز مواردی که قرینه خاصی باشد مانند همین آیه-، مقصود، تمام جامعه مسلمانان است، نه صرفا افراد متعالی و خاص؛ و این آیه بیشتر ناظر به مدیریت عنوانی است که خود افراد برای خود برمی‌گزینند، نه عنوانی که حکم شرعی بر آن بار شود. کافی است به مواردی که در همین سوره از تعبیر مؤمن استفاده کرد نگاهی بیندازیم: در دو آیه اول با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» به افرادی هشدار داد که به خاطر عملشان به حبط اعمال (=نابودی تمام کارهای خوبشان) مبتلا می‌شوند؛ در آیه ۹ درباره طائفه‌ای از «مؤمنین» سخن گفت که از روی ستم به قتل و غارت طائفه دیگر اقدام کرده و چنان بر این تجاوز و ستمگری ادامه می‌دهد که بقیه مسلمانان وظیفه دارند آنان را با قاطعیت سرکوب کرده، سرجایش بنشانند؛ و در آیات ۱۱ و ۱۲ به رواج گناهانی همچون تمسخر کردن همدیگر، با القاب زشت خطاب کردن، عیب‌جویی، سوءظن‌های گناه‌آلود، تجسس نابجا، و غیبت کردن در میان «الذین آمنوا» خبر داد و از آنها خواست از این کارها دست بردارند! این گونه موارد در قرآن کریم فراوان است؛ ‌یعنی کسانی را با تعبیر «مؤمن» خطاب قرار می‌دهد که اگر کسی ایمان در دلش وارد شده باشد چنین کارهایی نمی‌کند، و با خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» از آنها می‌خواهد که از این کارها دست بردارند، کارهایی در حد ریاکاری (بقره/۲۶۴)، رباخواری (بقره/۲۷۸ و آل عمران/۱۳۰)، دوستی با کافران و کسانی که دین خدا را به بازی می‌گیرند (مائده/۵۷)، پذیرش ولایت دشمنان خدا و کسانی که مورد غضب خدا هستند (ممتحنه/۱و۱۳)، و حتی خیانت به خدا و رسول (انفال/۲۷) و پیروی از قدمهای شیطان (نور/۲۱). شاید از همه واضح‌تر، مواخذه «الذین آمنوا» باشد بخاطر اینکه چیزهایی می‌گویند که بدان عمل نمی‌کنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون‏؛ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏» (صف/۲-۳)؛ در حالی که در بسیاری از احادیث (که برخی از اینها در قسمت حدیث گذشت و بسیاری از آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد) عمل را جزیی از ایمان شمرده شده است. در واقع، رمز این مساله آن است که توجه کنیم که ایمان امری مشکک و ذومراتب است؛ یعنی (غیر از کافران صریح از سویی، و اولیای مقرب الهی همچون معصومان از سوی دیگر)، در مورد هر شخصی، با توجه به مرتبه‌ای که در آن قرار دارد، بتوان گفت که وی در نسبت با عده‌ای دیگر از افراد، ایمان دارد، و در نسبت با عده‌ای دیگری، هنوز ایمان در دل او وارد نشده است. @yekaye 💢شاید دو مثال از دو سر این طیف، مساله را بهتر معلوم سازد: 👈ادامه مطلب👇