eitaa logo
حسین سوزنچی
2.3هزار دنبال‌کننده
154 عکس
45 ویدیو
82 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» این آیه بوضوح بین اسلام و ایمان فرق می‌گذارد: عده‌ای ادعای ایمان می‌کنند؛ اما حقیقتا ایمان وارد دلهایشان نشده و فقط مسلمان‌اند؛ یعنی چون در ظاهر اقرار به اسلام کرده‌اند حکم مسلمانی بر آنان بار می‌شود و مانند مسلمانان با آنان رفتار می‌شود (ازدواج با آنان جایز است؛ حکم بازار مسلمین بر طهارت و حلیت کسب و کارهایشان حمل می‌شود؛ و ...)، اما مؤمن به معنای دقیق کلمه محسوب نمی‌شوند؛ هرچند مؤمن محسوب نشدنشان بدین معنا نیست که اگر اعمال خوبی انجام دهند پاداش نخواهند دید. 📝نکته تخصصی تفکیک اسلام و ایمان در این آیه دلالت آشکاری دارد که اسلام هم برای دنیای انسانها برنامه دارد و هم برای آخرت؛ و به تفاوت این دو حیثیت توجه دارد: ▪️یک برنامه ظاهری برای دنیای انسانها دارد، که در مقام اجرای این برنامه، مسلمان بودن (اظهار ظاهری اسلام) ‌را کافی می‌داند؛ ▪️در عین حال، برنامه اصلی‌اش را متناسب با آخرت انسانها تنظیم کرده، و افراد باید از سطح اسلام گذر کنند و ایمان بیاورند تا به مزایای واقعی این برنامه برسند. در واقع اسلام برنامه‌ای آورده که با مدیریتی در زندگی دنیوی ما، وضعیت اخروی ما را سامان دهد؛ اما در عین حال به اقتضائات متفاوت این دو هم توجه دارد. 🔸 توجه به این نکته چند ثمره مهم دارد: 🌴الف. نباید به خاطر توجه به هریک، دیگری را نادیده گرفت؛ یعنی گاه برخی چنان بر ابعاد دنیوی برنامه اسلام (که در آن تاکید خاصی بر رعایت ظواهر و مناسک و حقوق ظاهری هست) تاکید می‌کنند که گویی صرف همین ظواهر کافی است؛ و از آن سو، برخی چنان بر ابعاد اخروی برنامه اسلام (با محوریت ایمان و نیت درونی) تاکید می‌کنند که گویی این ظاهر هیچ اهمیتی ندارد و می‌توان آن باطن را بدون این ظاهر به دست آورد! 🌴ب. در عین اینکه اینها دو حیث متفاوتند اما بشدت درهم‌تنیده‌اند، تا حدی که در ادامه آیه توضیح می‌دهد اینکه ایمان در دل کسی وارد نشده باشد بدین معنا نیست که کارهایش در آخرت هیچ خاصیتی ندارد؛ بلکه همین شخص اگر از خدا و رسولش اطاعت کند ذره‌ای از اعمالش هدر نخواهد رفت؛ و در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون می‌برد و گاه حتی از اسلام هم بیرون می‌برد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵). از سوی دیگر، این توجه توأمان، تفاوت مهمی بین برنامه دنیوی اسلام با سایر مکاتبی که برنامه‌ای برای زندگی دنیوی انسان ارائه می‌کنند نیز ایجاد می‌کند. در واقع، اسلام برنامه دنیوی‌اش کاملا مستقل از ابعاد اخرویش نیست؛ از این رو، این گونه نیست که مساله ایمان در ابعاد زندگی دنیوی و برنامه‌ای که اسلام برای زندگی دنیوی ارائه می‌دهد نقشی نداشته باشد؛‌ بلکه بالعکس، بقدری این دو بعد درهم‌تنیده است که علی‌رغم اینکه در این آیه بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تفکیک شده، اما در همین قرآن بارها و بارها کسانی با تعبیر «مؤمن» مورد خطاب واقع شده‌اند، که صرفا از همین ظاهر اسلام برخوردارند (این تکته‌ای است که در تدبر بعد به تفصیل درباره آن توضیح داده خواهد شد). 📝تفاوت بنیادین و بخاطر همین توجه توأمان به اسلام و ایمان، احکامی که در @علم_فقه ارائه می‌شود، با اینکه در بسیاری از عرصه‌ها در ظاهر متکفل همان عرصه‌هایی است که در غربی مورد توجه است، اما تفاوتی بنیادین با آن دارد: 🤔شریعت اسلام برای ضمانت اجرای خود، عنصر ایمان را نیز به نحوی در معادلات خود وارد می‌کند؛ که بی توجهی به این نکته سوءتفاهم‌های فراوانی را در مقام تحلیل احکام شریعت در پی دارد. مثلا در علم حقوق مدرن وقتی قانونی گذاشته می‌شود مهمترین عنصری که برای کارآمدی قانون در نظر گرفته می‌شود ضمانت اجرای بیرونی آن است به طوری که اگر در قانونی ضمانت اجرای بیرونی لحاظ نشود آن را قانونی لغو و ناکارآمد می‌شمرند. اما در احکام شریعت، بسیاری از قوانین، با اینکه جنبه حقوقی دارد، اما ضمانت اجرایش در ایمان اشخاص تعقیب می‌شود. برای اینکه این تفاوت بهتر فهم شود شاید مثال زیر مناسب باشد. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِكُمْ» در این آیه فرمود که هرکسی که مسلمان است، لزوما ایمان ندارد. 🤔اما این سخن بدین معنا نیست که هرجا قرآن کسی را به خطاب «مؤمن» یا «یا ایها الذین آمنوا» مخاطب قرار داد، وی حتما فراتر از یک مسلمان ظاهری است❗️ این بقدری رواج یافته که امروزه برخی با استناد به اینکه آیات حجاب (نور/۳۱ و احزاب/۵۹) مؤمنان را مخاطب قرار داده ادعا می‌کنند که پس برای عموم مسلمانان عادی، حجاب واجب نیست!!! 📝نکته تخصصی : عدم تفاوت احکام شرع برای و اگر تفکیک اسلام و ایمان در این آیه را بدون توجه به درهم‌تنیدگی اسلام و ایمان در آیات دیگر در نظر بگیریم دچار خطای راهبردی یهودیان (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض‏؛ بقره/۸۶) و منافقان (نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض‏؛ نساء/۱۵۰) خواهیم شد. حقیقت این است که بسیاری از اوقات کلمه «مؤمن» و «الذین آمنوا» در ادبیات قرآن به صورت یک اصطلاح برای اشاره به افراد مسلمان درآمده (به اصلاح فنی علم اصول، کاربردش در خصوصِ مطلقِ مسلمانان، «حقیقت شرعیه» شده است)؛ چنانکه گاه این دو را دقیقا به جای هم به کار می‌برد: «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ: [فرشتگان گفتند: پس هرکس از مومنان را در آنجا بود بیرون بردیم؛ هرچند در آنجا غیر از خانه‌ای از مسلمانان نیافتیم» (ذاريات/35-36). و عموم مواردی که مطلبی درباره مؤمنان مطرح می‌شود - جز مواردی که قرینه خاصی باشد مانند همین آیه-، مقصود، تمام جامعه مسلمانان است، نه صرفا افراد متعالی و خاص؛ و این آیه بیشتر ناظر به مدیریت عنوانی است که خود افراد برای خود برمی‌گزینند، نه عنوانی که حکم شرعی بر آن بار شود. کافی است به مواردی که در همین سوره از تعبیر مؤمن استفاده کرد نگاهی بیندازیم: در دو آیه اول با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» به افرادی هشدار داد که به خاطر عملشان به حبط اعمال (=نابودی تمام کارهای خوبشان) مبتلا می‌شوند؛ در آیه ۹ درباره طائفه‌ای از «مؤمنین» سخن گفت که از روی ستم به قتل و غارت طائفه دیگر اقدام کرده و چنان بر این تجاوز و ستمگری ادامه می‌دهد که بقیه مسلمانان وظیفه دارند آنان را با قاطعیت سرکوب کرده، سرجایش بنشانند؛ و در آیات ۱۱ و ۱۲ به رواج گناهانی همچون تمسخر کردن همدیگر، با القاب زشت خطاب کردن، عیب‌جویی، سوءظن‌های گناه‌آلود، تجسس نابجا، و غیبت کردن در میان «الذین آمنوا» خبر داد و از آنها خواست از این کارها دست بردارند! این گونه موارد در قرآن کریم فراوان است؛ ‌یعنی کسانی را با تعبیر «مؤمن» خطاب قرار می‌دهد که اگر کسی ایمان در دلش وارد شده باشد چنین کارهایی نمی‌کند، و با خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» از آنها می‌خواهد که از این کارها دست بردارند، کارهایی در حد ریاکاری (بقره/۲۶۴)، رباخواری (بقره/۲۷۸ و آل عمران/۱۳۰)، دوستی با کافران و کسانی که دین خدا را به بازی می‌گیرند (مائده/۵۷)، پذیرش ولایت دشمنان خدا و کسانی که مورد غضب خدا هستند (ممتحنه/۱و۱۳)، و حتی خیانت به خدا و رسول (انفال/۲۷) و پیروی از قدمهای شیطان (نور/۲۱). شاید از همه واضح‌تر، مواخذه «الذین آمنوا» باشد بخاطر اینکه چیزهایی می‌گویند که بدان عمل نمی‌کنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون‏؛ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏» (صف/۲-۳)؛ در حالی که در بسیاری از احادیث (که برخی از اینها در قسمت حدیث گذشت و بسیاری از آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد) عمل را جزیی از ایمان شمرده شده است. در واقع، رمز این مساله آن است که توجه کنیم که ایمان امری مشکک و ذومراتب است؛ یعنی (غیر از کافران صریح از سویی، و اولیای مقرب الهی همچون معصومان از سوی دیگر)، در مورد هر شخصی، با توجه به مرتبه‌ای که در آن قرار دارد، بتوان گفت که وی در نسبت با عده‌ای دیگر از افراد، ایمان دارد، و در نسبت با عده‌ای دیگری، هنوز ایمان در دل او وارد نشده است. @yekaye 💢شاید دو مثال از دو سر این طیف، مساله را بهتر معلوم سازد: 👈ادامه مطلب👇