هدایت شده از یک آیه در روز
✳️شبهات #تعدد_زوجات
📛الف. #عواطف_زن و #ظلم به او
#تعدد_زوجات چون موجب نادیده گرفتن عواطف زنان میگردد، امر نامطلوبی است؛ بویژه که اغلب مردان #عدالت را رعایت نمیکنند.
🤔پاسخ:
▪️اولا اگر جایی پای عدالت و حق عدهای از افراد در میان باشد، مخالفت عاطفی دیگران، نمیتواند دستمایه تضییع حق آن افراد اول شود. اشاره شد که همه زنان #حق_تأهل و #تشکیل_خانواده و تجربه کردن #مادری را دارند؛ و نمیتوان به بهانه عواطف عدهای این حق را از بقیه سلب کرد.
▪️ثانیا اسلام همان گونه که اصل تعدد زوجات را مطرح کرده، شروطی – از جمله عدالت – را برای آن قرار داده است؛ و اینکه عدهای به اسم #قانون اقدامی کنند اما شروطی که قانون تعیین کرده رعایت نکنند، نقص خود قانون نیست. مثلا اگر قانون اجازه سرپرستی کودکان یتیم را به زن و شوهری که باردار نمیشوند بدهد و دادن حق سرپرستی را مشروط کند که به آن بچه ظلم نکنند، اما زن و شوهری پس از گرفتن حق سرپرستی، به آن بچه ظلم کنند، آیا دلیل میشود که اصل قانون نادرست بوده و باید لغو شود؟ یا باید با این افراد خاطی برخورد کرد؟
▪️ثالثا ساده ترین دلیل بر اینکه تعدد زوجات «لزوما» با #عواطف_زنان ناسازگار نیست، خیل عظیم زنان دوم و سوم و ... در جوامع مختلف هستند که با علم به اینکه شوهرشان زن دیگری دارد حاضر به ازدواج با او میشوند. آیا آنان زن نیستند و عواطف زنانه ندارند؟! هماکنون در برخی از کشورهای آفریقایی که منع قانونی از تعدد زوجات وجود دارد، چون بقیه زنان نیاز به تاهل و ... دارند، عملا بسیاری از مردان بیش از یک زن دارند و آن زنان دوم و ... هم از آن مرد بچهدار میشوند؛ تنها فرقش این است که به لحاظ حقوقی هیچ پشتوانهای ندارند و مرد قانونا هیچ مسئولیتی در قبال آنان ندارد.
📛ب. #غیرت_زنان یا #حسادت
چرا اسلام برای #احساسات_مرد به نام #غیرت احترام قائل است، اما همان #احساسات_در_زن را #حسادت مینامد؟
🔖حدیث 1.ب https://eitaa.com/yekaye/5711
🤔پاسخ:
حسادت و غیرت، هر دو از این جهت که مشتمل بر نوعی انحصارطلبیاند، مشترکند؛ اما تفاوت در آن است که در غیرت، این #انحصارطلبی مبتنی بر اقتضائات #فطرت، و لذا موجه است؛ اما در حسادت، مبتنی بر #خودخواهی صرف است و ناموجه.
⭕️اما تطبیق آن بر مرد و زن:
👨🏻⚕️علت موجه بودن #غیرت (انحصارطلبی) در مردان آن است که شکلگیری خانواده در گروی معلوم بودن نسبت پدر-فرزندی است؛ و اگر زن با مردان دیگران مراوده داشته باشد، این نسبت حاصل نمیشود.
🧕اما چنین وضعیتی برای زن وجود ندارد؛ و از این رو، اگر عدالت متعارف
(نه عدالت آرمانی در مودت و محبت که در وسع هیچ کس نیست، و آیه ربطی بدان ندارد؛ توضیح در حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/5714)
توسط مرد رعایت شود، آنچه از این پس وجود دارد، مصداق حسادت است، نه غیرت.
👨👩👧👦برای اینکه مفهوم #حسادت بهتر معلوم شود از کودکان مثالی میزنم. غالبا وقتی فرزند دوم به دنیا میآید، فرزند اول نسبت به محبتی که والدین در حق فرزند دوم ابراز میدارند حساس میشود. در اینجا وظیفه والدین آن است که عدالت را رعایت کنند و ورود بچه دوم مانع توجه آنها به بچه اول نشود؛ و اگر رعایت نکردند، اعتراضات فرزند اول بجاست. اما گاه علیرغم رعایت والدین، فرزند دوم اصرار دارد که هیچ توجهی به فرزند اول نشود، و اینجاست که همه اذعان دارند «حسادت» رخ داده است.
💑در خصوص زوجین نیز، اگر مرد با آمدن زن دوم، به زن اول بیتوجهی کند واقعا محکوم است، اما اگر همچنان به هردو توجه لازم را مبذول دارد ولی زن اول باز بر طرد زن دوم اصرار ورزد، این انحصارطلبی توجیهی جز حسادت ندارد.
@yekaye
👇ادامه شبهات👇
✍️خلاصه سخنان من (#سوزنچی) در #مناظره با #مهدی_نصیری
🔰مقدمه
با توجه به مشکلات روز، من #مساله_حجاب را مهمترین مساله امروز کشور نمیدانم؛ در عین حال، اهمیتش در ردیف یک مساله جزیی فقهی نیست:
#حجاب غیر از کارکرد اصلیاش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است؛ قرآن کریم میفرماید «بزرگداشت شعارهای دین خودش مایه تقوای قلب است (سوره حج، آيه۳۲). آیا ارزش پرچم یک کشور برای مردمش، فقط در حد قیمت پارچهاش است؟
✅الف. دلیل ضرورت وجود قانون حجاب در جمهوری اسلامی ایران
#قانون_حجاب، ناظر است به حضور زن در مقابل نامحرم، نه در حریم شخصی خود؛ یعنی برای نحوه حضور زن در مجامع عمومی است؛ پس سنخ این حکم، یک حکم اجتماعی است، نه صرفا مربوط به حریم خصوصی افراد.
حکومت همان طور که دغدغه مساله #سلامت_جسمی مردم (مثلا کرونا) را دارد، نسبت به #سلامت_معنوی مردم (از جمله عفت عمومی) هم باید حساس باشد. درجهای از پوشش و الزام به آن، در عرف بشر در جهان وجود دارد، که درجهی کمی هم نیست؛ بحث ما این است که محدوده قانونیِ آن را اسلام تعیین کند یا سلیقههای شخصی؟!
در جامعهای که عموم مردم مسلمانند، احکام اجتماعی اسلام باید در عرصه قوانین جدی گرفته شود [اصل چهارم قانون اساسی: کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد.]
به علاوه، یک کارکرد مهم قانون حجاب، تعیین مرز معین برای رعایت قانون در عرصه عفت عمومی است؛
درست است که حداقل ۷۰-۸۰ و بلکه ۹۰ درصد زنان جامعه ما عفیفاند و اگر قانون حجاب برداشته شود اغلب به نحو زنندهای پوشش خود را کنار نمیگذارند؛ اما آن ۱۰ درصد و حتی کمتری که بیعفتاند چطور؟! اگر برای حفظ عفت عمومی باید جلوی اینها را گرفت، با چه قانونی؟
با کنار گذاشتن حد و مرزی که خداوند برای رعایت پوشش معین کرده، همواره درباره اینکه چه حدی از عدم پوشش، خلاف عفت عمومی است مناقشه خواهد شد.
✅ب. اشکالات و مخالفتها با قانون حجاب؛ و پاسخ
همه اشکالات منطقیای که موجب مخالفت عدهای با قانون بودن حجاب میشود، ناظر به بد اجرا شدن قانون بوده، نه اصل الزام قانونی؛
اما:
🔹بد اجرا شدن، دلیل موجهی برای «اجرا نکردنِ» قانون نیست: مثلا، آیا اگر پلیس از قانون ممنوعیت عبور از چراغ قرمز سوءاستفاده کرد، باید عبور از چهارراهها کاملا دلبخواهی شود؟!
و
🔹بد اجرا شدن، ناشی از این است که با اینکه مساله حجاب از جنس #قانون_مدنی است، اما جامعه ما فقط #قانون_کیفری را به عنوان #قانون میشناسد!
مساله اصلی در #قانون_کیفری (مثلا قوانین مربوط به دزدی یا قتل)، تعیین مقدار مجازات و سپس مجازات کردن مجرم است.
اما مساله اصلی در #قانون_مدنی، تنظیم روابط افراد جامعه با یکدیگر است؛ مانند قوانین مربوط به معاملات ویا قوانین رانندگی؛ و البته مجازات، آخرین گام آن است. در این دسته از قوانین، نگاه اصلی به قانون، نگاه فرهنگی و اجتماعی است؛ البته حد و مرزها هم مشخص میگردد و اگر کسی تخطی کرد مجازات میشود.
💢 اشکالات و مخالفتهای منطقی همه به این برمیگردد که چرا میخواهید با زور افراد را محجبه کنید؟!
منظورشان این است که چرا با «قانون کیفری» میخواهید حجاب را مستقر کنید؟!
و از این جهت راست میگویند.
اما اشتباهشان این است که با اصل قانون بودن حجاب مخالفت میکنند؛ در حالی که سزاوار بود میگفتند: این قانون را به عنوان «قانون مدنی» ببینید و اجرا کنید؛ که الزام گام آخر آن است، نه از ابتدا تا انتهای آن.
✅ج. شرایط دست برداشتن حکومت از اجرای یک قانون
اگر واقعا اکثریت مردم در جامعهای با اجرای قانونی مخالفت کنند، هر حکومتی ناچار است در نحوه اجرای آن تجدیدنظر کند؛
اما عمل نکردن افراد، لزوما مخالفت با اصل قانون نیست. از مشاهده افرادی که حجاب شرعی صددرصدی را رعایت نمیکنند نمیتوان نتیجه گرفت آنها مخالف وجود اصل قانون حجاب، و طرفدار غیرالزامی شدن آن هستند؛ مانند این است که گفته شود افرادی که قوانین رانندگی را کامل رعایت نمیکنند، مخالف وجود قوانین رانندگی در جامعه، و طرفدار غیرالزامی شدن قوانین رانندگیاند؟!
همچنین تفاوت بسیار است بین #ناتوانی از اجرای برخی از قوانین (= به خاطر مشکلاتی فعلا نتوانیم یک قانونی را اجرا کنیم)، با #کنار_گذاشتن یک قانون (= به سلیقه خودمان ویا به خاطر عرف، احکام دین را اهم و مهم کرده، از ابتدا اجرای برخی قوانین را معلق کنیم)!
قوانین اسلام منظومهوار است؛ و خداوند است که مقدار واجبالالزام این منظومه را معین کرده است؛ ما حق نداریم به تشخیص سلیقهای خود، از قانون دانستن برخی از قوانین اجتماعی اسلام صرف نظر، و این منظومه را کم و زیاد کنیم؛ هرچند ممکن است که گاهی به خاطر شرایط پیرامونی نتوانیم یک قانون را اجرا کنیم.
@souzanchi