eitaa logo
حسین سوزنچی
2.4هزار دنبال‌کننده
154 عکس
47 ویدیو
84 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 ع و 🌹 بی‌تردید یکی از مهمترین محورهای دعوت انبیاء، دعوت به برقراری است (سوره حدید، آیه25) 🌐این امر بقدری مهم بوده که وعده برقراری ، از همان ابتدای آمدن انبیای الهی مطرح شده، و همه پیامبران مژده به ظهور منجی‌ای داده‌اند که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، و انسان‌ها را به آمادگی برای این مسیر فراخوانده‌اند🌱 از طرف دیگر، شاید مهمترین واقعه اجتماعی در زندگی ع، ایشان است با ؛ معاویه‌ای که همان زمان هم بر آگاهان مخفی نبود که نه‌تنها در مسیر عدالت گام نخواهد برداشت؛ بلکه تمام تلاش خود را در مسیر انحراف اسلام از مسیر اصلی خود در پیش خواهد گرفت.〽️ طبیعتا این واقعه سوالی را در اذهان همگان – بویژه شیعیان – پدید آورد: ❌آیا امام حسن ع با این ، از آرمان‌های اسلام دست برداشت⁉️ می‌دانیم که ▫️امام حسن ع به نص پیامبر اکرم ص امام بود: «حسن ع و حسین ع امام‌اند، بنشینند یا قیام کنند.» (علل الشرائع، ج1، ص211) ؛ و ▫️امام کسی است که حتما راهی را که پیامبران آغاز کرده‌اند ادامه می‌دهد. اما چگونه این صلح، که در نتیجه آن، دست معاویه در کردن باز شد، با حرکت در مسیر آرمان‌ سازگار است⁉️ انسان در درون خود نمی‌تواند از فهم وقایع خودداری کند؛ و شیعیانی که نتوانستند فهم صحیحی از این اقدام امام حسن ع داشته باشند، کم‌کم 🔻یا در دام جریان زیدیه افتادند - که ائمه‌ای را که قیام نمی‌کردند، تخطئه، و امامت آنان را انکار می‌نمودند - 🔻و یا دچار نوعی بی‌عملی و رخوت و شدند و رخوت خود را با کنار کشیدن امام ع توجیه می‌کردند❗️ 🔹کلیدواژه می‌تواند تبیینی جامعه‌شناختی از این اقدام به دست دهد🔹 تا پیش از گسترش نهایی حکومت عدل مهدوی، همواره در جهان، ظلم و ستم و موانعی در پیش روی انسانها و جوامع وجود داشته است؛ و انسان و پیرو انبیاء نمی‌تواند در مقابل ظلم و ستم ساکت بماند؛ و 🔺این است که را برای به یک ضرورت تبدیل می‌کند. 🔺 اما رفع و از عالم، نه یک اقدام فوری، بلکه نیازمند تلاشی مستمر و درازمدت است که انسان «مومن انقلابی» باید خود را برای پیمودن چنین مسیری آماده کرده باشد. و واضح است که 🔷این مسیر، مسیری نیست که همواره با موفقیت‌ها و پیروزی‌های ظاهری همراه باشد❗️ بلکه گاه ناچار است به شکست‌های ظاهری و عقب‌نشینی‌های تاکتیکی تن دهد: 🔹شکست‌هایی که حتی در درون پیامبران و یاران ایشان اضطرابی پدید می‌آورد که: «پس وعده نصرت خدا چه شد؟» (سوره بقره، آیه 214)؛ و 🔹عقب‌نشینی‌هایی که گاه دهها سال طول می‌کشید: فاصله پذیرش صلح امام حسن ع تا قیام امام حسین ع حدود 20 سال بود؛ یعنی 20 سال ظلم و ستم علنی معاویه، و صبر امام ع. ▪️مهم برای یک انسان مومن انقلابی این است که بین و _نشینی_تاکتیکی تمایز بگذارد؛ و بفهمد که این ها و ‌ها هیچگاه از باب دست برداشتن از آن نبوده است. یکی از لوازم است؛ یعنی 🔺 آرمانگراییِ نهفته در - و به تعبیر دیگر، - ما را از باز ندارد: 🚫در حالی که ذره‌ای از آرمان‌های اصیل خود دست برنداشته‌ایم، آرمان‌های خود را با ملاحظه واقعیت‌های موجود پیگیری کنیم؛ و باری بر دوش جامعه نگذاریم که از همراهی در اصل مسیر صرف‌نظر کند⛔️ اگر لحظه‌ای ظلم و ستم‌هایی را که بعد از کنار کشیدن امام حسن ع توسط معاویه و کارگزاران او در جامعه اسلامی واقع شد، از نظر بگذرانیم و به گرفتاری‌های شدیدی که بعد از این صلح، هم توده‌های مسلمان را فراگرفت و هم نخبگان دلسوز را به حاشیه برد و از دم تیغ گذراند توجه کنیم، درمی‌یابیم که «صبر انقلابی» داشتن چه اندازه دشوار است‼️ در آیه‌ 11 سوره هود، به جای ترکیب پرکاربرد «آمنوا و عملو الصالحات»، ترکیب «صبروا و عملوا الصالحات» آمده ، و به جای گذاشته شده است. شاید می‌خواهد به ما تذکر دهد که در جهانی که تحقق عدالت با فراز و نشیب‌های فراوان همراه است، و دو روی یک سکه‌اند؛ و بدون نمی‌توان از به آرمان های پیامبران دم زد و برای حتی اگر پیامبر اولواالعزم هم باشی، باید از خداوند درخواست کنی (سوره طه، آیه 25). ✳️ ‌یعنی اینکه امام حسن ع در صلح خود با نابکارترین انسانهای روزگار - که ظلم‌های فراوانی در حق انسان‌ها کرد - ذره‌ای و لحظه‌ای از آرمان‌های عدالتخواهانه اسلام دست برنداشت؛ و 💢اگر این نبود، هیچگاه زمینه امام حسین ع مهیا نمی‌شد.💢 🆔 @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
✳️شبهات 📛الف. و به او چون موجب نادیده گرفتن عواطف زنان می‌گردد، امر نامطلوبی است؛ بویژه که اغلب مردان را رعایت نمی‌کنند. 🤔پاسخ: ▪️اولا اگر جایی پای عدالت و حق عده‌ای از افراد در میان باشد، مخالفت عاطفی دیگران، نمی‌تواند دستمایه تضییع حق آن افراد اول شود. اشاره شد که همه زنان و و تجربه کردن را دارند؛ و نمی‌توان به بهانه عواطف عده‌ای این حق را از بقیه سلب کرد. ▪️ثانیا اسلام همان گونه که اصل تعدد زوجات را مطرح کرده، شروطی – از جمله عدالت – را برای آن قرار داده است؛ و اینکه عده‌ای به اسم اقدامی کنند اما شروطی که قانون تعیین کرده رعایت نکنند، نقص خود قانون نیست. مثلا اگر قانون اجازه سرپرستی کودکان یتیم را به زن و شوهری که باردار نمی‌شوند بدهد و دادن حق سرپرستی را مشروط کند که به آن بچه ظلم نکنند، اما زن و شوهری پس از گرفتن حق سرپرستی، به آن بچه ظلم کنند، آیا دلیل می‌شود که اصل قانون نادرست بوده و باید لغو شود؟ یا باید با این افراد خاطی برخورد کرد؟ ▪️ثالثا ساده ترین دلیل بر اینکه تعدد زوجات «لزوما» با ناسازگار نیست، خیل عظیم زنان دوم و سوم و ... در جوامع مختلف هستند که با علم به اینکه شوهرشان زن دیگری دارد حاضر به ازدواج با او می‌شوند. آیا آنان زن نیستند و عواطف زنانه ندارند؟! هم‌اکنون در برخی از کشورهای آفریقایی که منع قانونی از تعدد زوجات وجود دارد، چون بقیه زنان نیاز به تاهل و ... دارند، عملا بسیاری از مردان بیش از یک زن دارند و آن زنان دوم و ... هم از آن مرد بچه‌دار می‌شوند؛ تنها فرقش این است که به لحاظ حقوقی هیچ پشتوانه‌ای ندارند و مرد قانونا هیچ مسئولیتی در قبال آنان ندارد. 📛ب. یا چرا اسلام برای به نام احترام قائل است، اما همان را می‌نامد؟ 🔖حدیث 1.ب https://eitaa.com/yekaye/5711 🤔پاسخ: حسادت و غیرت، هر دو از این جهت که مشتمل بر نوعی انحصارطلبی‌اند، مشترکند؛ اما تفاوت در آن است که در غیرت، این مبتنی بر اقتضائات ، و لذا موجه است؛ اما در حسادت، مبتنی بر صرف است و ناموجه. ⭕️اما تطبیق آن بر مرد و زن: 👨🏻‍⚕️علت موجه بودن (انحصارطلبی) در مردان آن است که شکل‌گیری خانواده در گروی معلوم بودن نسبت پدر-فرزندی است؛ و اگر زن با مردان دیگران مراوده داشته باشد، این نسبت حاصل نمی‌شود. 🧕اما چنین وضعیتی برای زن وجود ندارد؛ و از این رو، اگر عدالت متعارف (نه عدالت آرمانی‌ در مودت و محبت که در وسع هیچ کس نیست، و آیه ربطی بدان ندارد؛ توضیح در حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/5714) توسط مرد رعایت شود، آنچه از این پس وجود دارد، مصداق حسادت است، نه غیرت. 👨‍👩‍👧‍👦برای اینکه مفهوم بهتر معلوم شود از کودکان مثالی می‌زنم. غالبا وقتی فرزند دوم به دنیا می‌آید، فرزند اول نسبت به محبتی که والدین در حق فرزند دوم ابراز می‌دارند حساس می‌شود. در اینجا وظیفه والدین آن است که عدالت را رعایت کنند و ورود بچه دوم مانع توجه آنها به بچه اول نشود؛ و اگر رعایت نکردند، اعتراضات فرزند اول بجاست. اما گاه علی‌رغم رعایت والدین، فرزند دوم اصرار دارد که هیچ توجهی به فرزند اول نشود، و اینجاست که همه اذعان دارند «حسادت» رخ داده است. 💑در خصوص زوجین نیز، اگر مرد با آمدن زن دوم، به زن اول بی‌توجهی کند واقعا محکوم است، اما اگر همچنان به هردو توجه لازم را مبذول دارد ولی زن اول باز بر طرد زن دوم اصرار ورزد، این انحصارطلبی توجیهی جز حسادت ندارد. @yekaye 👇ادامه شبهات👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانواده_عاشورایی 🎧جلسه پنجم (شب پنجم محرم) 🔹داشتن یا بودن: شکوفا شدن یا خودنمایی شهرت‌طلبی در #عصر_جدید ارزش انسان به چیست؟ #زن مسلمان به جای #خودنمایی #حجاب و #عفت را برگزید حجاب #پرچم است؛ لذا این اندازه با آن جنگ می‌شود 🔹تشکیل جامعه برای رفع نیاز، ضرورت #عدالت را ایجاب می‌کند؛ اما عدالت اولین گام برای خروج از حیوانیت است، نه آخرین گام. #عدالت تعیین و رعایت حدومرزهاست؛ اما قانون اصلی خانواده #مودت و #رحمت است که برداشتن حدومرزها و ایثار است #خانواده محل دریافت محبت بی‌دریغ برای شکوفا شدن و رسیدن به تجربه فراحیوانی در کودک؛ برای تربیت امثال #عبدالله_بن_حسن @souzanchi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧جلسه دهم (شب عاشورا) 🔹جایگاه در نقش ولیّ و مدیر خانواده می‌تواند ما را با نقش ولایت آشنا کند. 🔹اگر کف است و هدف اصلی و () است، پس منطق اصلی روابط خانوادگی، نیست؛ حق، یعنی اختیار؛ و اگر کسی مسئولیت بیشتری دارد باید اختیارات گسترده‌تری داشته باشد. 🔹 ولایت مرد در خانه یعنی مسئولیت سنگین او، نه‌تنها تامین ، بلکه و ... و هر مسئولیت دیگری اولا برعهده مرد است؛ و البته از زن و بچه‌ها کمک می‌گیرد و به آنها نقش می‌دهد: یک مدیر همه کارها را خودش نمی‌کند، اما مسئول همه کارهاست. 🔹 است، حتی پدر بچه‌های ناخلف؛ و نه‌تنها بر شهادت خوبان، بلکه از انحراف ناخلفان هم بسیار اذیت می‌شود @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه شرح حدیث 9 (فراز دوم) 💢اکنون برای فهم حدیث محل بحث، بگذارید از مخاطب حدیث شروع کنیم که روحیه‌اش در جملات پایانی منعکس شده است: 🤔این زن، ▪️از طرفی پیامبر را کاملا در مقام پیامبری قبول دارد، و ▪️ از طرف دیگر بقدری از پاسخ پیامبر ناراحت می‌شود که می‌گوید اگر این طور است هیچگاه ازدواج نخواهم کرد❗️ نکته مهم دقیقا همین است: ▪️هم او علی‌رغم این ناراحتی در نبوت پیامبر شک نکرد؛ و ▪️هم پیامبر ص ▫️نه برای خوشایند او از تحلیلش دست برداشت؛ و ▫️نه بر مجبور کردن وی اصرار کرد‼️ 🤔چگونه اینها با هم قابل جمع است؟ 🤔اگر بنای اسلام بر ظلم به زن است، چرا پیامبر تاکید می‌کند که اگر خودش اجازه ازدواج ندهد، کسی حق ندارد او را بدین کار مجبور کند؟ 💢ریشه اشکالی که در ذهن این خانم، و احتمالا در ذهن بسیاری از افراد پیدا می‌شود - و در تدبر 3 تاحدودی توضیح داده شد https://eitaa.com/yekaye/6906 – این است که می‌خواهند مسائل و حقوقی را که اساساً در فضای خانواده و با توجه به وضعیت خاص خانواده طراحی شده، از منظر کاملا فردگرایانه تحلیل کنند 🔖(توضیح بیشتر در جلسه 951، تدبر2 http://yekaye.ir/an-nesa-4-24/)؛ یعنی را صرفاً یک همکاری و مبتنی بر - آنچنان که در خصوص اغلب می‌بینیم- قلمداد می‌کنند❗️ درحالی که تفاوتی بنیادین با هرگونه دارد 🔖(توضیح در جلسه قبل، تدبر6 http://yekaye.ir/an-nesa-4-33/). 🔺(یک شاهد ساده بر این مدعا آن است که «بنگاه»ها و «شرکت»های اجتماعی مقدس نیستند: اگر افراد میلی به ادامه همکاری نداشته باشند براحتی می‌توانند آن شرکت را پایان دهند. اما خانواده مقدس است: اگرچه اسلام طلاق را پذیرفته، اما آن را حلال مبغوض معرفی کرده است.) 💢ضابطه اصلی در طراحی قوانین ناظر به سازمان‌های اجتماعی است؛ که در گروی بین افراد و رعایت آن توسط تمام اعضاء است. اما ضابطه اصلی در طراحی قوانین ناظر به روابط خانوادگی، –یا به تعبیر قرآنی:‌ (روم/21) – است؛ که بنای اصلی‌اش بر ، و باهم‌یکی‌شدن تمام اعضاء، و بلکه فداکاری اعضاء برای همدیگر است. 🔺و اگر قانونی که برای مودت طراحی شده با منطق عدالت بسنجیم از دلش تبعیض درمی‌آید.🔺 در واقع، ارتباط اعضای خانواده، نه یک که در اغلب سازمانهای اجتماعی می‌توان دید (که هر جزیی مستقلا یک خاصیتی دارد، و البته با در کنار هم گرفتن اعضاء خاصیتشان بیشتر می‌شود؛ ولی عوض کردن هر جزء‌با جزء ‌مشابه فرقی ندارد)، ‌ بلکه بیشتر شبیه ارتباط اجزای یک (موجود زنده) است: 🤔در یک ارگانیسم، تک‌تک سلولها، موجوداتی زنده، و مستقل از همدیگرند؛ اما آنچه ادامه حیات را برای همه آنها میسر می‌کند زیستن در بدن یک موجود زنده است. استقلال سلول‌ها به این معنا نیست که باید حقوق و وظایف کاملا برابر داشته باشند؛ بلکه حقوق و وظایف هرکس متناسب با نقشی است که حضورش در این بدن برعهده‌اش نهاده است. شاید موقعیت سلولهای مغز مهمتر و خطیرتر از مثلا گلبول‌های قرمز باشد، اما همه اینها به هم وابسته‌اند؛ و اگر هریک نقش خود را در مجموعه درست انجام ندهد، به فراخور نقش‌اش آن ارگانیسم آسیب خواهد دید؛ و دود این آسیب به چشم تمام سلولها خواهد رفت. 🤔اکنون از این منظر یکبار دیگر حدیث را بنگرید🤔 وقتی ضابطه اصلی در ارتباط اعضاء، تعیین حد و مرز، و رعایت عدالت باشد و هر فردی بتنهایی موضوعیت داشته باشد؛ ‌مهمترین دغدغه هر فردی این است که حقوقش دست کم به اندازه افراد دیگر باشد؛ اما وقتی که ضابطه اصلی در ارتباط اعضاء، برداشتن حد و مرزها و عشق ورزیدن و یکی شدن باشد، دیگر این فرد در قبال آن فرد موضوعیت ندارد، تا اینکه میزان برابر بودن یا نبودنِ حقوق، اصلاً مساله شود❗️ 💠 خانواده اصیل با خواستگاری [= درخواست و تقاضای] مرد از زن (یعنی ابراز محبت مرد به زن) شروع می‌شود؛ و علامت این محبت، با دادن هدیه‌ای گرانبها به زن است (مهریه = صَدُقَه = علامت صدق)؛ با عباراتی کاملا معین [= خطبه عقد] پیوند و یکی‌شدن ماورایی رقم می‌خورد [به تفاوت زنا و ازدواج دقت کنید: پس ازدواج، صرف توافق طرفینی نیست؛ بلکه توافق خود را به ماوراء گره زدن است] و خداوند مودت و رحمت را بین این دو برقرار می‌کند (روم/21). اکنون 👨🏻‍⚕️مرد می‌پذیرد مسئولیت ارگانیسم خانواده را عهده‌دار شود و مخارج کل ارگانیسم را تامین کند؛ و 🧕زن هم می‌پذیرد به این مدیریت تن دهد و روح حیات را در این ارگانیسم بدمد. 👨‍👩‍👧‍👦حالا برای این اجزاء قرار است توصیه حقوقی‌ای بشود که ارگانیسمِ خانواده [و نه استقلال‌طلبی اجزاء] تقویت شود: 💢بیشترین حق بر مرد را والدینش دارند؛ و بیشترین حق بر زن را شوهرش. 💢 🤔چرا؟🤔 @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
فرازی از تدبر3️⃣ که بازنویسی شد 💢 ج. به لحاظ : وقتی سخن از تساوی حقوق بشر (و به تبع آن تساوی حقوق زن ومرد) می‌شود اولین نکته‌ای که باید مورد توجه قرار داد این است که 🔺 این تساوی کاملا همه‌جانبه نیست🔺 یعنی فقط مارکسیستهای افراطی بودند که با انکار مطلق مالکیت، مدعی تساوی حقوق همه‌جانبه همه افراد بودند؛ دیدگاهی که خیلی سریع نامعقول بودنش را خودشان هم دریافتند. 🤔در واقع، آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است، ✅یکی تساوی همگان در برابر قانون است؛ و ✅ دوم اینکه خود قانون ابتداءاً [یعنی بدون هیچ پشتوانه‌ای از عدالت، و به صرف اعتبار و قرارداد] نباید منشأ تفاوت حقوق افراد شود. 📚(اقتباس از نظام خانوادگی اسلام، (مطهری) ص10) اما از اینها منطقاً نتیجه نمی‌شود که قانون گذاشتن بر اساس این باشد که حقوق همگان در همه چیز مساوی باشد❗️ به تعبیر دیگر، 💢خود قانون باید بر اساس تنظیم شود، نه بر اساس ؛ و چون عدالت «اعطای حقِ هر ذی‌حقی به او» است، پس در هر عرصه‌ای ابتدا باید معلوم شود که چه کسی در چه امری حق دارد؛ و آنگاه «دادن حقِ هرکس به او» عین عدالت است، هم در مقام قانون‌گذاری، و هم در مقام اجرای قانون. 🤔یعنی کاملا محتمل است که افراد مختلف در عرصه‌های مختلف، به دلایل متعدد، حقوق مختلفی داشته باشند، ⛔️و عدالت این نیست که حقوق همگان در همه‌جا یکسان باشد، ⭕️بلکه عدالت در این است که اولا حقوق افراد و اصناف بشر در هر زمینه‌ای درست شناسایی شود، و ثانیا هرجا هرکسی حقی دارد همه حقش به او داده شود؛ چنانکه امروزه همه می‌پذیرند که حقوق شغلی افراد نه‌تنها ضرورت ندارد یکسان باشد، بلکه اقتضای عدالت در بسیاری از موارد، تفاوت حقوق افراد است. ♦️بدین ترتیب، در خصوص حقوق زن و مرد، هرجا زن یا مرد بودن (به طور مستقیم یا غیرمستقیم) اقتضای حق خاصی داشته باشد، تفاوت حقوقی در متن قانون، عین عدالت است (مثلا تنها زنان‌اند که از «حق مرخصی زایمان» می‌توانند برخوردار شوند)؛ و اگر زن و مرد بودن در عرصه‌ای هیچ اقتضایی ندارد (مثلا )، تفاوت حقوقی توجیهی ندارد. به تعبیر دیگر، با توجه به اینکه تفاوت تکوینی زن و مرد قابل انکار نیست، مساله اصلی در مورد حقوق زن و مرد در مقام قانون‌گذاری، نه تساوی آن دو، بلکه اعطای هر حقی است که به اقتضای عدالت به هریک باید داده شود. ❇️پس به طور خلاصه: 🔸اگر از منظر ارزش‌گذاریِ صرف بنگریم احتمالاً بتوان از تساوی زن و مرد سخن گفت، یعنی با توجه به اینکه معیار برتری انسانها در اسلام به تقوا (یعنی ایمان و عمل صالح) است، که زن یا مرد بودن انسانها در مقبولیت و اثربخشی ایمان و اعمالی که انجام می‌دهد، اثری ندارد و از این جهت زن و مرد مساوی‌اند؛ اما این مقدار از ارزش‌گذاری ربطی به حقوق ندارد و پاداش در آخرت است؛ 🔸اگر از منظر تکوینی بنگریم تردیدی نیست که زن و مرد با هم متفاوتند؛ 🔸اکنون اگر توجه کنیم حکم حقوقی، صرفاً بر اساس وضعیت تکوینی یا ارزشی افراد نیست و به نحوی حاصل و برآیند مولفه‌های متعدد ارزشی و تکوینی و ... است؛ پس موضع درست در مقام وضع قوانین ناظر به زن و مرد، نه تساوی حقوقی مطلق زن و مرد خواهد شد و نه تفاوت حقوقی مطلق آن دو؛ 🔴در واقع، در عرصه حقوق، نه تساوی زن و مرد موضوعیت دارد و نه تفاوت آن دو؛ آنچه مهم است این است که ببینیم چه چیزی حق هریک از این دو (ویا حق مشترک بین این دو) است و دقت کنیم که حق هرکس به او داده شود؛ و در طراحی حقوق این دو، هیچ یک از آنچه حق اوست منع نشود.🔴 در واقع، ⛔️مغالطه مهمی که در این عرصه رخ داده این است که گمان شده این «تساوی حقوق» است که معلوم می‌کند که حق هریک از زن و مرد چیست؛ 🤔در حالی که آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است، ‌تساوی افراد در برابر قانون است، و نیز اینکه خود قانون، بدون توجیه موجه تفاوتی نگذارد؛ اما وضعیت‌های مختلف و زن و مرد در عرصه‌های مختلف حیات ، و انسانهاست که معلوم می‌کند چه چیزی حق چه کسی است؛ ✅و اگر این برآیند در عرصه‌ای برای زن و مرد مساوی شد، حق زن و مرد مساوی؛ و اگر متفاوت شد، حق زن و مرد متفاوت خواهد شد. 🤔و از زاویه‌ای دیگر، 💢در این آیه از برتری برخی بر برخی دیگر سخن گفته شده است؛ چه این برتری را طرفینی بدانیم یا یک‌طرفه، مهم این است که توجه شود که اصلا مقام بحث، مقام برتری ارزشی نیست؛ بلکه یا برتری تکوینی است ویا برتری حقوقی است؛ و هیچیک از این دو منطقا مستلزم برتری ارزشی نیست. به تعبیر دیگر، حتی اگر آیه ناظر به برتری مردان بر زنان باشد (که نسیت)،‌ ناظر به حیث تکوینی ویا حقوقی است؛ و نمی‌توان به این آیه نسبت داد که برتری ارزشی مردان بر زنان را مطرح کرده است.💢 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون» در حدیث ۵ بر اساس معتبرترین منابع اهل سنت دیدیم که عمر صدایش را در محضر پیامبر ص بالا برد که نگذارد پیامبر ص وصیتش را بنویسد؛ و عده‌ای هم با او همراهی کردند و موضع وی را تقویت نمودند؛ و این آیه صریحا از حبط اعمال کسانی که صدای خود را فوق صدای پیامبر ص بردند سخن می‌گوید. 📝نکته : همه صحابه یا برخی از آنها بسیاری از اهل سنت حدیثی را [از قول عمر] به پیامبر ص نسبت می‌دهند که «اصحاب من همچون ستارگان آسمانند و به هریک اقتدا کنید هدایت می‌شوید» 📚(مثلا: ر.ک: شرح مختصر الطحاوي (للجصاص) ج8، ص22) و بر همین اساس به عدالت همه صحابه قائلند. شیعه این حدیث را چون مخالف صریح آیات قرآن (از جمله همین آیه ۲ سوره حجرات است) جعلی می‌داند و به خاطر این گونه مخالفتهای برخی از صحابه در مقابل رسول الله ص، آنها را غیرقابل اقتدا می‌شمرد؛ و جالب اینجاست که این حدیث که امروزه یکی از پایه‌های اصلی تفکر وهابیت -و بسیاری از اهل سنت- است، از نظر امام حنابله (احمد بن حنبل) و نیز حدیث‌شناس معروف وهابی (البانی) حدیثی جعلی است! 📚(ر.ک: الجامع لعلوم الإمام أحمد، ج۵، ص۱۰۲؛ ج15، ص137) . جالبتر اینجاست که که درست نقطه مقابل این مفهوم، مفهوم است (به این معنا که عده‌ای از اصحاب بعد از رسول الله ص هرچند در ظاهر مسلمان بودند، اما حقیقتا از مرام اسلام واقعی بیرون رفتند و عملا سزاوار جهنم شدند)؛ و این مطلب نه فقط در کتب شیعه، بلکه صریحا در معتبرترین کتب اهل سنت نیز آمده است: فقط در (که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است) این حدیث نبوی ۱6 بار با سندهای مختلف (فقط برای ۳ بار آن ۳ سند مستقل آورده) از هفت نفر از صحابه (، ، ، ، ، ، ، و ) این مضمون در موقعیتهای مختلف از ص روایت شده است 📚صحيح البخاري؛ تحقیق مصطفی البغا؛ ج۴، صفحات1691 و 1766؛ ج۵، صفحات ۲۳۹۱ و ۲۴۰۴ و ۲۴۰۶ و ۲۴۰۷ و ۲۴۰۹ ؛ ج۶، ص۲۵۸۷ 📚لازم به ذکر است که این مطلب در سایر کتب اهل سنت از قول بسیاری دیگر از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا از قول در 📚مسند عمر بن الخطاب (ليعقوب بن شيبة)، ص84 در اینجا فقط دو نقل از این مضمون را که در صحیح بخاری (و بسیاری دیگر از منابع اهل سنت) آمده، تقدیم می‌کنیم: ☀️الف. ابن عباس خطبه‌ای را از رسول الله ص نقل می‌کند تا به این جمله ایشان می‌رسد که فرمودند: بدانید که همانا مردانی از امتم را می‌آورند و آنان را به سمت چپ [= محل اصحاب الشمال؛ جهنم] می‌برند. من می‌گویم: پروردگارا ! اینها اصحاب من‌اند؟! گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که بعد از تو چه‌ها کردند؟! پس من همان چیزی را می‌گوید که آن بنده صالح گفت: «و من شاهد بر آنان بودم مادامی که در میانشان بودم؛ ‌پس چون مرا توفی فرمودی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی شاهدی» (مائده/۱۱۷). پس گفته شود: اینان از زمانی که از تو جدا شدند دائما به جانب عقبه‌ی خود مرتد شدند و عقب عقب رفتند. 📚صحيح البخاري، ج4، ص1691 و ۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ (ح ۴۳۴۹ و 4463 و ۶۱۶۱) (ت البغا) ... حدثنا شعبة: أخبرنا المغيرة بن النعمان قَالَ: سَمِعْتُ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عباس رضي الله عنهما قال: خطب رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم فقال: ... ألا وإنه يُجاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي فَيُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ. فأقولُ: يا رَبِّ أُصَيْحابي؟! فَيُقَالُ: ‌إِنَّكَ ‌لَا ‌تَدْرِي ‌مَا ‌أَحْدَثُوا ‌بَعْدَكَ. فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: «وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني‏ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ». فَيُقال: إنَّ هؤُلاءِ لَمْ يَزالوا مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ مُنْذُ فارَقْتُهُم. @yekaye 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9261
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 2️⃣1️⃣ همه صحابه یا برخی از آنها ☀️ب. ابوهریره از رسول الله ص روایت کرده که ایشان فرمودند: یکبار خوابیده بودم که [صحنه‌ای از قیامت برایم آشکار شد] که در برابر جمعیتی هستم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید! گفتم: کجا؟ گفت: والله به سوی جهنم! گفتم: مگر چکار کرده‌اند؟ گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند. سپس در مقابل گروه دیگری قرار گرفتم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید! گفتم: کجا؟ گفت: والله به سوی جهنم! گفتم: مگر چکار کرده‌اند؟ گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند. پس ندیدم از آنان خلاص شوند جز به اندازه «همل النعم»* ✳️*پی‌نوشت: «همل النعم» به تک و توک شتران از کار افتاده‌ای گوید که شتربان آنها را به حال خود رها می‌کند و دیگر کاری به کارشان ندارد: کلمه «مهمل» از همین ماده گرفته شده است. 📚صحيح البخاري، ج5، ص2407، ح۶۲۱۲ (ت البغا) حدثني إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فليح: حدثنا أبي قال: حَدَّثَنِي هِلَالٌ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم قال: بينا أنا نائم إِذَا زُمْرَةٌ؛ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ. فَقُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رجل من بيني وينهم، فَقَالَ: هَلُمَّ. قُلْتُ أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ ‌إِلَّا ‌مِثْلُ ‌هَمَلِ ‌النَّعَمِ. ✅تبصره تعابیری مانند «مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ» و «ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى» که در این دسته از احادیث تکرار می‌شود، انسان را به یاد این آیه قرآن کریم می‌اندازد که: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ: ای آن کسانی که ایمان آوردند، اگر کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید شما را به پشت سرتان برمی‌گردانند، پس [از وضعیت سوددهی] به زیانکاری زیر و رو می‌شوید. (آل عمران/149) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 7️⃣«وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» از ابتدای تاریخ بشر، جز مقاطع بسیار محدودی (همچون دوره حکومت ذوالقرنین و معدودی از پیامبران بنی‌اسرائیل مانند داوود و سلیمان، و دوره بسیار محدود حکومت رسول الله ص در مدینه)، همواره آنچه مشاهده می‌شده غلبه قدرت اهل باطل و ضلالت اکثریت مردم بوده است. حتی در همین دوره‌ها نیز اگر نیک بنگریم معلوم نیست که بتوان براحتی از غلبه قدرت اهل حق و هدایت اکثر مردم سخن گفت؛ زیرا نه‌تنها این بزرگواران – غیر از ذوالقرنین- در همان زمان خویش هم در محدوده بسیار مختصری از کل کره زمین چنین قدرتی داشتند، بلکه همگی در همان محدوده حکومت خود نیز با انحرافات و ضلالتهای فراوانی مواجه بودند؛ بارزترینش دوره خود رسول الله ص است که به محض اینکه سر بر بالین خاک نهاد آن انحرافات عظیم رقم خورد؛ که این نشان می‌دهد حق در متن جامعه آن طور که باید و شاید غالب نشده بود. 📛این مساله گاه شبهه مهمی را در ذهن بسیاری از افراد رقم می‌زند که: اگر واقعا دین الهی و پیامبران حق‌اند، چرا غالبا نه تنها غلبه ظاهری از آنِ آنان نیست؛ بلکه اغلب مردم در زمان آنها از آنها بی‌خبرند و از هدایت آنها ظاهرا بی‌بهره می‌مانند؟! شاید از بهترین تقریرهای این شبهه، همان باشد که فرعون در برابر حضرت موسی ع گفت: وقتی حضرت موسی ع پروردگار را با این ویژگی معرفی کرد که او کسی است که هر موجودی را آفرید و سپس هدایت کرد: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» (طه/5۰) بلافاصله فرعون اشکال کرد که: پس تکلیف نسلهای گذشته چه می‌شود: «قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‏» (طه/۵۱)؟ یعنی چگونه ادعا می‌کنی که خدا بنا بر هدایت انسانها و برقراری عدالت و ... دارد در حالی که دیده‌ایم بسیاری از نسلهای گذشته از هدایت محروم بوده‌اند: آمدند و چند صباحی مشرکانه و در میان ظلمها زیستند و رفتند و خبری هم نشد. حضرت موسی ع پاسخ را به علم الهی به همه امور برمی‌گرداند؛ گویی می خواهد بگوید این مساله‌ای نیست که پاسخش بدین سادگی قابل فهم باشد؛ و اگر خدا خداست چیزی را فروگذار نکرده است؛ و به نظر می‌رسد این آیه سوره حجرات را هم اگر در افق کلان انتظار (که از بنیادهای معارف شیعی است)‌ ببینیم، پاسخی به همین شبهه است در عمیق‌ترین لایه‌های معرفتی. 📝تحلیل عقیدتی: جایگاه در ابتدا باید مقدمه‌ای قرآنی را در ذهن حاضر نمود که: نظام آفرینش برپا شده و انسان در دنیا آمده است تا اساسا انسان امتحان شود (هود/۷) تا نشان دهد که برتر از اغلب مخلوقات (اسراء/۷۰) و سزاوار مقام خلیفة‌اللهی (بقره/۳۰) است. از این رو، خداوند همگان را هر ساله در فتنه‌ها و آزمایش‌های سخت می‌افکند (توبه/۱۲۶) و هرلحظه که هرکس ادعای ایمان کند به انواع فتنه‌ها و بلاها آزمایش می‌شود (عنکبوت/۲)، و البته به محض استقامت ورزیدن و قبولی در هر امتحانی، فتنه و امتحان دیگری در پیش خواهد داشت (جن/۱۶-۱۷)، ولذا بسیار اندکند کسانی که در این امتحانات به خلوص کامل برسند و از همه این امتحانات سربلند بیرون آیند و به مقام مخلَصین – که شیطان هیچ راهی برای اغوای آنان ندارد (ص/۸۲-۸۳) - نائل شوند. از این رو، بسیاری از مردم افق زندگی را در راحت زیستن- یا کسانی که دغدغه‌مندترند: حصول عدالت اقتصادی و اجتماعی و ظلم نشدن- می‌بینند، و برای آن تلاش می‌کنند؛ آنان می‌خواهند وضعیت آرمانی مورد نظر خویش را در متن جامعه محقق سازند، در حالی که آرمانهایی همچون و هم تنها با تحقق آن افق والای انسانی () قابل وصول است؛ لذا حتی اگر آرمانشان به لحاظ ذهنی درست هم باشد، مقدمات کار مهیا نیست، زیرا هنوز بر نفس خویش غلبه نکرده‌اند: بسیاری از اینان وقتی قدرت در اختیار ظالمان است با جدیت و فداکاری با ظالمان می‌جنگند؛ اما همین که آن ظالمان سرنگون شدند، کم‌کم قدرت، اینان را شبیه قبلی‌ها می‌کند: حتی وقتی عثمان را به خاطر ظلمهایی که روا داشته کنار می‌زنند، از علی ع هم انتظار دارند دست آنان در عرصه اعمال قدرت باز بگذارد❗️ 🤔 و این جامعه‌ای که آماده نیست، عملا حکومت علی ع را هم چند صباحی بیشتر تحمل نخواهد کرد؛ جنگها بر او تحمیل می‌کنند و نهایتا از یاریش دست می‌کشند؛ تا معاویه بیاید و دوباره حسرت روزگار علی ع را بخورند. مساله یک چیز است: انسانی که به فکر جهاد اکبر نیست یا در آن ناکام مانده، اگر در جهاد اصغر هم بر ظالمان پیروز شود، عملا تغییر خاصی در نظام اجتماعی رخ نخواهد داد؛ و ظلم در لباسی دیگر همچنان غلبه خواهد داشت. از این روست که مکرر به صبر و انتظار دعوت شده‌ایم. 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9405
(۲) قسمت دوم فرازی از مصاحبه با مجله 7- به عنوان سوال آخر، آیا تلازمی بین عدالت وجمهوریت در این آیه [آیه ۲۵ سوره حدید] دیده می‌شود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، برای پر رنگ شدن این تلازم، چه تفسیری باید از این آیه ارائه نمود؟ دلالت این آیه بر همراهی بین و جای بحث ندارد؛ اما نه همراهی‌ای متناسب با تحلیل‌های ویا تحلیل‌های مبتنی بر ؛ که متاسفانه بسیار دیده می‌شود که افراد با چنین جهت‌گیریهایی این آیه را تفسیر می‌کنند. ... اکنون بگذارید به صورت مصداقی حکومت خودمان را بررسی کنم که چقدر به این عمل کردیم: ... محور اصلی نقد من در اینجا ناظر به قانون‌ها و رویه‌هایی است که در کشور مبنای عمل دولت قرار می‌گیرد؛ همان دغدغه که در سه واقعه‌ای که در پاسخ سوال قبل بیان شد مورد توجه است: آیا ما واقعا بر اساس کتاب (تعالیم و قوانین خدا) عمل می‌کنیم یا بر اساس برداشتها و فهم ناقص خود از عدالت؟!!! منظورم را با یک مثال توضیح می‌دهم: از معضلاتی که سالهاست در کشور محل بحث و گفتگوست مساله کالاهاست. قرآن کریم اگرچه درباره بسیاری از مسائل اقتصادی جامعه توصیه‌های جدی دارد، اما ظاهرا تصریحی درباره قیمت‌گذاری ندارد؛ البته کسانی که با تعالیم پیامبر ص و اهل بیت ع -که مفسران اصلی قرآن‌اند- آشنا باشند می‌دانند که قیمت‌گذاری در احادیث بشدت نهی و در حد شمرده شده است (وسائل الشيعة، ج۱۷، ص۴۳۰-۴۳۳) و بر همین اساس فقهای شیعه نیز عموما در فتاوی خود با آن مخالفت کرده‌اند، چنانکه تصریح می‌کند که علمای شیعه بر است، (المبسوط، ج۲، ص۱۹۵)؛ و فقط بحثی بین علمای شیعه مطرح شده در خصوص احتکار، که آیا در مقام مجبور کردن محتکر به فروش اموال احتکار شده (نه هرگونه گرانفروشی)، قیمت‌گذاری روی کالای وی جایز است یا خیر؛ که در این مورد تنها معدودی از فقهای شیعه جواز قیمت‌گذاری در خصوص این مورد را صرفا برای جلوگیری از اجحاف به مردم مطرح کرده‌اند (تفصیل اقوال در: مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۳۶۱-۳۶۲). البته همین را هم اغلب فقها از خود شیخ طوسی گرفته تا امثال قولی ضعیف دانسته و گفته‌اند صرف اینکه باید وی را از اجحاف بازداشت تنها راهش این نیست که قیمت تعیین شود و او مجبور به فروش بر اساس آن قیمت تعیین شده گردد (جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۸۶). نظر فقهی خود نیز این بود که قیمت‌گذاری ابتدا به ساکن جایز نیست؛ و فقط در خصوص محتکر، آن هم در جایی که معلوم شود وی می‌خواهد با عرضه قیمت نامتعارف عملا از فروش و عرضه کالا خودداری کند الزام وی به فروش کالایش به قیمتی که در بازار متعارف است جایز می‌باشد (کتاب البیع، ج۳، ص۳۱۲-۳۱۳) اما بعدا در همین را هم بنا بر احتیاط واجب جایز ندانستند (تحریر الوسیله، ج۱، ص۵۰۲). اما وجود برخی مشکلات در ابتدای انقلاب (و شاید همراه با رخنه ناخودآگاه تحلیل‌های کمونیستی در ذهن برخی مسئولان) در مقطعی نظام را مجبور به قیمت‌گذاری کرد. ظاهرا همان زمان جناح موسوم به روحانیت این رویه در اداره کشور را زیر سوال برد اما با برچسب از جانب جناح مقابل مورد هجوم واقع شد و اگر حمایتهای شخص امام خمینی از امثال نبود امروزه چه‌بسا برخی ایشان را به عنوان طرفدار اسلام آمریکایی [!] از قاموس یاران نظام حذف کرده بودند! متاسفانه این رویه (که چه‌بسا حداکثر از باب حکم ثانوی می‌توانست در عرصه‌های محدودی به طور موقت عمل شود) بقدری به نام اسلام اجرا شد که امروزه اغلب مردمان متدین یکی از وظایف حکومت را قیمت‌گذاری کالاها می‌دانند! و هم هر روز گزارشی از بازرسی قیمتها پخش می‌کند! هم با اینکه متوجه نادرست بودن این رویه و زیانهای اقتصادی آن شده، حتی در مقام آزادسازی قیمتها، دوباره یک قیمت پایه تعیین می‌کند و گویی دست برداشتن از قیمت‌گذاری را خلاف شرع می‌پندارد! 💢این مثال و دهها مثال دیگر را در نظام می‌توان یافت که چه‌بسا همگی مصادیق بارزی از آن نگرانی‌هایی هستند که امام باقر ع و امام صادق ع و امام کاظم ع ابراز می‌داشتند: آیا در این گونه موارد این طور نبوده که چون به نظرمان کاری خوب می‌آمد بدون اینکه واقعا مستندی در اسلام برای آن کار بیابیم وحتی با اینکه گاه اسلام آن را نهی کرده بود آن را عمل کردیم و اسم اسلام بر آن گذاشتیم؟! آیا نباید از این گونه اقدامات توبه کنیم و به مسیر اسلام برگردیم؟! @souzanchi 👇ادامه مطلب👇