هدایت شده از یک آیه در روز
قسمت سوم تحلیل مساله تساوی زن و مرد
✳️پس به طور خلاصه:
🔸اگر از منظر ارزشگذاریی صرف بنگریم میتوان از تساوی زن و مرد سخن گفت، یعنی با توجه به اینکه معیار برتری انسانها در اسلام به تقوا (یعنی ایمان و عمل صالح) است، که زن یا مرد بودن انسانها در مقبولیت و اثربخشی ایمان و اعمالی که انجام میدهد، اثری ندارد و از این جهت زن و مرد مساویاند؛
🔸اگر از منظر تکوینی بنگریم تردیدی نیست که زن و مرد با هم متفاوتند؛
🔸اکنون اگر توجه کنیم حکم حقوقی، صرفاً بر اساس وضعیت تکوینی یا ارزشی افراد نیست و به نحوی حاصل و برآیند مولفههای متعدد ارزشی و تکوینی است؛
پس موضع درست، نه تساوی حقوقی مطلق زن و مرد خواهد شد و نه تفاوت حقوقی مطلق آن دو؛
🔴در واقع، در عرصه حقوق، نه تساوی زن و مرد موضوعیت دارد و نه تفاوت آن دو؛ آنچه مهم است این است که ببینیم چه چیزی حق هریک از این دو (ویا حق مشترک بین این دو) است و دقت کنیم که حق هرکس به او داده شود؛ و در طراحی حقوق این دو، هیچ یک از آنچه حق اوست منع نشود.🔴
در واقع،
مغالطه مهمی که در این عرصه رخ داده این است که گمان شده این #تساوی_حقوق است که معلوم میکند که حق هریک از زن و مرد چیست؛
در حالی که #برآیند وضعیتهای مختلف #تکوینی و #ارزشی زن و مرد در عرصههای مختلف حیات #فردی، #خانوادگی و #اجتماعی انسانهاست که معلوم میکند چه چیزی حق چه کسی است؛
✅ اگر این برآیند در عرصهای برای زن و مرد مساوی شد، حق زن و مرد مساوی؛ و اگر متفاوت شد، حق زن و مرد متفاوت خواهد شد.
🤔و از زاویهای دیگر،
💢در این آیه از برتری برخی بر برخی دیگر سخن گفته شده است؛
و چه این برتری را طرفینی بدانیم یا یکطرفه، مهم این است که توجه شود که اصلا مقام بحث، مقام برتری ارزشی نیست؛ بلکه یا برتری تکوینی است ویا برتری حقوقی است؛ و هیچیک از این دو منطقا مستلزم برتری ارزشی نیست.
به تعبیر دیگر،
حتی اگر آیه ناظر به برتری مردان بر زنان باشد، ناظر به حیث تکوینی ویا حقوقی است؛ و نمیتوان به این آیه نسبت داد که برتری ارزشی مردان بر زنان را مطرح کرده است.💢
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فرازی از تدبر3️⃣ که بازنویسی شد
💢 ج. به لحاظ #حقوقی:
وقتی سخن از تساوی حقوق بشر (و به تبع آن تساوی حقوق زن ومرد) میشود اولین نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که
🔺 این تساوی کاملا همهجانبه نیست🔺
یعنی فقط مارکسیستهای افراطی بودند که با انکار مطلق مالکیت، مدعی تساوی حقوق همهجانبه همه افراد بودند؛ دیدگاهی که خیلی سریع نامعقول بودنش را خودشان هم دریافتند.
🤔در واقع، آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است،
✅یکی تساوی همگان در برابر قانون است؛
و
✅ دوم اینکه خود قانون ابتداءاً [یعنی بدون هیچ پشتوانهای از عدالت، و به صرف اعتبار و قرارداد] نباید منشأ تفاوت حقوق افراد شود.
📚(اقتباس از نظام خانوادگی اسلام، (مطهری) ص10)
اما از اینها منطقاً نتیجه نمیشود که قانون گذاشتن بر اساس این باشد که حقوق همگان در همه چیز مساوی باشد❗️
به تعبیر دیگر،
💢خود قانون باید بر اساس #عدالت تنظیم شود، نه بر اساس #مساوات؛
و چون عدالت «اعطای حقِ هر ذیحقی به او» است،
پس در هر عرصهای ابتدا باید معلوم شود که چه کسی در چه امری حق دارد؛
و آنگاه «دادن حقِ هرکس به او» عین عدالت است، هم در مقام قانونگذاری، و هم در مقام اجرای قانون.
🤔یعنی کاملا محتمل است که افراد مختلف در عرصههای مختلف، به دلایل متعدد، حقوق مختلفی داشته باشند،
⛔️و عدالت این نیست که حقوق همگان در همهجا یکسان باشد،
⭕️بلکه عدالت در این است که اولا حقوق افراد و اصناف بشر در هر زمینهای درست شناسایی شود، و ثانیا هرجا هرکسی حقی دارد همه حقش به او داده شود؛ چنانکه امروزه همه میپذیرند که حقوق شغلی افراد نهتنها ضرورت ندارد یکسان باشد، بلکه اقتضای عدالت در بسیاری از موارد، تفاوت حقوق افراد است.
♦️بدین ترتیب، در خصوص حقوق زن و مرد، هرجا زن یا مرد بودن (به طور مستقیم یا غیرمستقیم) اقتضای حق خاصی داشته باشد، تفاوت حقوقی در متن قانون، عین عدالت است (مثلا تنها زناناند که از «حق مرخصی زایمان» میتوانند برخوردار شوند)؛
و اگر زن و مرد بودن در عرصهای هیچ اقتضایی ندارد (مثلا #حق_حیات)، تفاوت حقوقی توجیهی ندارد.
به تعبیر دیگر،
با توجه به اینکه تفاوت تکوینی زن و مرد قابل انکار نیست، مساله اصلی در مورد حقوق زن و مرد در مقام قانونگذاری، نه تساوی آن دو، بلکه اعطای هر حقی است که به اقتضای عدالت به هریک باید داده شود.
❇️پس به طور خلاصه:
🔸اگر از منظر ارزشگذاریِ صرف بنگریم احتمالاً بتوان از تساوی زن و مرد سخن گفت، یعنی با توجه به اینکه معیار برتری انسانها در اسلام به تقوا (یعنی ایمان و عمل صالح) است، که زن یا مرد بودن انسانها در مقبولیت و اثربخشی ایمان و اعمالی که انجام میدهد، اثری ندارد و از این جهت زن و مرد مساویاند؛ اما این مقدار از ارزشگذاری ربطی به حقوق ندارد و پاداش در آخرت است؛
🔸اگر از منظر تکوینی بنگریم تردیدی نیست که زن و مرد با هم متفاوتند؛
🔸اکنون اگر توجه کنیم حکم حقوقی، صرفاً بر اساس وضعیت تکوینی یا ارزشی افراد نیست و به نحوی حاصل و برآیند مولفههای متعدد ارزشی و تکوینی و ... است؛
پس موضع درست در مقام وضع قوانین ناظر به زن و مرد، نه تساوی حقوقی مطلق زن و مرد خواهد شد و نه تفاوت حقوقی مطلق آن دو؛
🔴در واقع، در عرصه حقوق، نه تساوی زن و مرد موضوعیت دارد و نه تفاوت آن دو؛ آنچه مهم است این است که ببینیم چه چیزی حق هریک از این دو (ویا حق مشترک بین این دو) است و دقت کنیم که حق هرکس به او داده شود؛ و در طراحی حقوق این دو، هیچ یک از آنچه حق اوست منع نشود.🔴
در واقع،
⛔️مغالطه مهمی که در این عرصه رخ داده این است که گمان شده این «تساوی حقوق» است که معلوم میکند که حق هریک از زن و مرد چیست؛
🤔در حالی که آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است، تساوی افراد در برابر قانون است، و نیز اینکه خود قانون، بدون توجیه موجه تفاوتی نگذارد؛
اما #برآیند وضعیتهای مختلف #تکوینی و #ارزشی زن و مرد در عرصههای مختلف حیات #فردی، #خانوادگی و #اجتماعی انسانهاست که معلوم میکند چه چیزی حق چه کسی است؛
✅و اگر این برآیند در عرصهای برای زن و مرد مساوی شد، حق زن و مرد مساوی؛ و اگر متفاوت شد، حق زن و مرد متفاوت خواهد شد.
🤔و از زاویهای دیگر،
💢در این آیه از برتری برخی بر برخی دیگر سخن گفته شده است؛ چه این برتری را طرفینی بدانیم یا یکطرفه، مهم این است که توجه شود که اصلا مقام بحث، مقام برتری ارزشی نیست؛ بلکه یا برتری تکوینی است ویا برتری حقوقی است؛ و هیچیک از این دو منطقا مستلزم برتری ارزشی نیست.
به تعبیر دیگر،
حتی اگر آیه ناظر به برتری مردان بر زنان باشد (که نسیت)، ناظر به حیث تکوینی ویا حقوقی است؛ و نمیتوان به این آیه نسبت داد که برتری ارزشی مردان بر زنان را مطرح کرده است.💢
@yekaye
بسم الله الرحمن الرحیم
📝 احتیاط (قسمت اول)
فهم اقتضائات احتیاط؛ راه برونرفت از عمده مشکلات کشور!
✍️ حسین سوزنچی
در ابتدای رسالههای توضیح المسائل مینویسند که انسان برای عمل به احکام دین باید یا #مجتهد باشد یا #مقلد یا #محتاط.
همواره برایم سوال بود که: «انسان مجتهد باشد یا مقلد» رویهای معقول است (نهفقط در فقه، بلکه در تمام عرصههای زندگی: مثلا برای علاج بیماری، انسان یا مجتهد [= پزشک] است یا مقلد [= به پزشک مراجعه میکند] و ...)،
اما #محتاط یعنی چه؟
انسان یا پاسخ را میداند یا نمیداند؛ اگر نمیداند، از کسی که میداند بپرسد؛ چرا احتیاط کند (برود سراغ همه متخصصان، و به سختترین گزینه ممکن عمل کند)؟!
آیا احتیاط، خلاف عقل متعارف نیست؟!
آیا واقعا یک تقسیم ثنایی (مقلد-مجتهد) باید داشت یا یک تقسیم ثلاثی (مقلد-مجتهد- محتاط)؟
امروز دقیقا میفهمم که بیتوجهی به این قسم سوم نه فقط به بسیاری از طلاب و دانشجویان آسیبی جدی زده، بلکه مشکلات حادی را در زندگی اجتماعی ما ایرانیان پدید آورده است!
مساله از این قرار است:
هر انسانی در ابتدای تحصیل در هر رشتهای ابتدا مقلد است، و زمان میبرد تا مجتهد شود؛
لیکن حرکت از مقلد بودن به مجتهد شدن، دفعی نیست، #تدریجی است؛
یعنی دانشجو و طلبه، پس از مدتی و به خاطر مواجه با دیدگاههای رقیب و ...، به مرحلهای میرسد که دیگر نمیتواند مقلد باشد؛ یعنی دیگر هر «دیدگاه معین» (در فقه: فتوا؛ در پزشکی: نحوه معالجه؛ و ...) را که میبیند، اشکالاتی دربارهاش به ذهنش میآید که نمیتواند مثل گذشته، آن را بپذیرد؛ و احتمال میدهد که «گزینههای رقیب» بهتر باشند؛ اما هنوز به حدی نرسیده که خودش بتواند با ادلهای که در دستش است به نتیجه معتبر و اطمینانبخش در حد آن رشته علمی (که عرف جامعه علمی مربوطه آن را قابل اعتنا بداند) برسد.
در چنین وضعیتی که انسان در برزخ بین تقلید و اجتهاد است، چه بکند؟
اینجاست که مفهوم «محتاط» معنیدار میشود؛ به عنوان یک راهنمای عمل میگوید:
درست است که تو دیگر نمیتوانی تقلید کنی؛ اما یادت باشد که هنوز مجتهد نشدهای؛
تو به دیدگاه مجتهدان انتقاد داری، اما یادت باشد که آنها قبل از اینکه تو در این وضعیت قرار بگیری مجتهد بودهاند، و به خاطر فراتر رفتن تو از مقلد بودن (حتی اگر نقد تو بر دیدگاه آنها وارد هم باشد) اجتهادشان باطل نشده است؛ زیرا مجتهد انسان معصوم نیست که خطا نکند؛ او انسانی است که در حد عقلایی لازم تلاشش را کرده و عقلا تایید میکنند که حتی اگر در نظر نهاییاش اشتباه هم کرده باشد معذور است.
پس در چنین موقعیتی که نمیتوانی از آن یک نفر – که قبلا مقلدش بودی- تقلید کنی، او و بقیه متخصصان سطح بالا را جلوی خودت بگذار و احتیاط کن!
احتیاط یعنی وقتی مثلا مریض شدی و به هیچ متخصصی اطمینان کامل نداری، راهش این نیست که به سلیقه شخصی خودت عمل کنی؛ بلکه به جای یک نفر، سراغ چند متخصص برتر برو و اگر اولی گفت انگور نخور، و دومی گفت انار نخور، و سومی گفت سیب نخور، فعلا هیچیک از این سه میوه را نخور تا زمانی که خودت واقعا متخصص شوی.
رویه غلطی که متاسفانه رایج شده این است که بسیاری از طلاب و دانشپژوهان بدون اینکه در عرصه تخصصی خود به اجتهاد رسیده باشند موضعی را که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار میدهند!
و بدتر اینکه در مسائل مربوط به مشکلات جامعه هم، به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، میکوشند نظر خودشان را به کرسی بنشانند!
و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل #اقتصادی، #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی، #خانوادگی، #سلامت، و .... دچار مشکل هستیم و روز به روز بر مشکلاتمان افزوده میشود؛
چون بسیاری از ما از تقلید درآمدهایم،
اما هنوز مجتهد نشدهایم
و یادمان رفته که کسی که در این برزخ بسر میبرد:
اولا وظیفه خودش احتیاط است، نه فتوا دادن؛
و ثانیا وظیفه ندارد سایر مقلدان را از رجوع به مجتهدان بازدارد و به پیروی از خودش دعوت کند.
اگر هرکدام از ما وقتی از تقلید درمیآمد،
توجه میکرد که آنان که تا دیروز مجتهد بودند هنوز مجتهدند
و میفهمید که صرف گرفتن مدرک دکتری یا سطح چهار حوزه، انسان را مجتهد نمیکند،
آنگاه نقشآفرینی متخصصان هر عرصه جدیتر میشد و مسئولان و تصمیمگیران کشور یا از متخصصان واقعی در هر عرصهای پیروی میکردند و احتمالا با بسیاری از مشکلات امروزی مواجه نبودیم.
هنوز هم دیر نشده است.
من امروز فهمیدهام که نمیتوانم در برخی عرصهها مقلد باشم؛
اما میدانم که هنوز مجتهد هم نشدهام؛
از این روست که راه احتیاط را در پیش گرفتهام.
شما هم با خودت روراست باش؛
اگر نمیتوانی تقلید کنی ابتدا مطمئن باش که مجتهد شدهای بعد فتوا بده!
@souzanchi
.
بسم الله الرحمن الرحیم
📝احتیاط (قسمت دوم)
#حکومت، #علم_دینی و #احتیاط
✍️حسین سوزنچی
خلاصه مطلبی که در قسمت اول بیان شد این بود که:
«رویه غلطی متاسفانه رایج شده که: بسیاری از افراد در عرصههای علمی مختلف بدون اینکه به اجتهاد در آن حوزه رسیده باشند، موضعی که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار میدهند و میکوشند در جامعه نیز به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، نظر خود را به کرسی بنشانند!
و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل #اقتصادی، #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی، #خانوادگی، #سلامت، و .... دچار مشکل هستیم؛
چون بسیاری از ما از تقلید درآمدهایم، اما هنوز مجتهد نشدهایم؛ و نمیخواهیم قبول کنیم که کسی که از تقلید درآمده، مادام که هنوز مجتهد نشده، باید احتیاط کند.»
اکنون میخواهم اقتضائات این احتیاط را بر موضوع بسیار مهم #علم_دینی تطبیق دهم؛ موضوعی که از مهمترین دغدغههای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، و نیز از مهمترین دغدغههای پژوهشی من در دو دهه اخیر بوده است.
خلاصه صورت مساله «علم دینی» به عنوان مسالهای برای نظام اسلامی، این است که:
«علوم مدرن، که داعیه برنامهریزی برای تمام شؤون زندگی انسان را دارد، در بسیاری از عرصهها با آموزههای دینی ناسازگار است؛ و با اتکا به چنین علمی نمیتوان اهداف دین را محقق کرد. اگر قرار است در این کشور یک نظام اسلامی برپا شود، باید نرمافزار آن فراهم گردد؛ یعنی علمی سازگار با – وبلکه در راستای- آموزههای اسلامی.»
این دغدغه همچنان به قوت تمام در من زنده است؛ و سخنان حاضر تکملهای بر آن است؛ نه نفی آن.
مساله این است که وقتی هنوز به این علم نرسیدهایم چه باید بکنیم؟
بگذارید مقصودم را با یک مثال عینی واضحتر کنم.
با شروع ریاست جمهوری دکتر #احمدینژاد بسیاری از جریانات دینمدار خوشحال شدند؛ اما بعد از مدتی بسیاری سرخورده شدند. یکی از اشکالاتی که بر او میگرفتند این است که چرا متخصصان را کنار گذاشته و فقط به سخن امثال مشایی عمل میکند.
آیا احتمال ندارد این اقدام ناصواب وی، تاحدودی به خاطر نوع پرداختن ما به مساله علم دینی بوده باشد که ما در طرح این مساله به اقتضای احتیاط عمل نکردیم؟!
ما مرتب علوم غربی را زیر سوال بردهایم (چون نمیخواستیم مقلد غرب باشیم)، در عین حال، چون هنوز در عرصه مسائل این علوم مجتهد نشدهایم، جایگزینی برای آنها ارائه نکردهایم.
خوب، او در مقام رئیس جمهور باید عمل میکرد؛ و اگر علوم غربی زیر سوال رفتند، پس متخصصان این رشتهها هم زیر سوال رفتهاند؛ و وقتی رشته علمی منقحی در کار نباشد، معیاری برای تشخیص متخصص باقی نمینماند؛ و در چنین شرایطی هرکس میتواند خود را متخصص جا بزند!
قطعا اینکه حکم اسلامی عمل شود بهترین مطلوب همه ماست؛ اما اگر در عرصهای هنوز نمیدانیم واقعا حکم اسلامی چیست، آیا
🤔 احتیاط حکم نمیکند که بگذاریم فعلا تصمیمات بر اساس نظر کارشناسان فن گرفته شود (ولو که چون خود ما از تقلید درآمدهایم به لحاظ مبنایی، اشکالاتی را بر آنها وارد بدانیم) و البته نظر آن کارشناسان را هم نه به عنوان نظر اسلام، بلکه به عنوان یک نظری که فعلا در دنیا بدان عمل میشود مبنای عمل قرار دهیم؟
🤔یا فعلا باید همان نظر غیرمجتهدانه خود را - که بدون حجت شرعی و صرفا بر اساس حدس و گمان آن را اسلامی میدانیم - به عنوان #حکم_اسلامی اجرا کنیم؟!
💢 از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر اکرم ص وقتی امیری را به جنگی میفرستاد توصیههایی به وی میفرمود که یکی از آن توصیهها این است:
هنگامی که اهل پادگانی را محاصره کردی و آنان از تو خواستند که: «تسلیم تو شوند مشروط بر اینکه حکم خدا را در مورد آنان اجرا کنی» نپذیر!
بلکه قرار بگذار که حکم خودتان را در مورد آنان اجرا کنید!
و سپس آنچه را صلاح میدانید در مورد آنان اجرا کن!
زیرا اگر با آنان مشروط به اجرای حکم الله توافق کنید نمیدانید که آیا واقعا حکم خدا را در مورد آنان پیاده کردهاید یا خیر.
📚كافي، ج5، ص29-30
✅ تبصره
بحث فوق ناظر به عرصههایی است که واقعا #حکم_اسلام در عرصه مربوطه را #نمیدانیم ویا محل نزاع است و صرفا با #حدس و #گمان، به اسم اسلام اقدام میکنیم؛
وگرنه در جایی که حکم شرع واضح است، قطعا همان باید مبنای عمل قرار گیرد.
این بحث ادامه خواهد داشت، ان شاء الله تعالی.
@souzanchi