eitaa logo
حسین سوزنچی
2.4هزار دنبال‌کننده
154 عکس
47 ویدیو
84 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» در مورد تمام پیامبرانی که تا پیش از لوط در این سوره ذکر شد، صرفا اشاره کرد که آنان را به قومشان فرستادیم و آنان چه مطالبی گفتند؛ اما در مورد لوط، 🔹اولا صرفا با «لوطاً» تعبیر کرد (که این تعبیر، علاوه بر اینکه می‌تواند معنایش همان «فرستادیم»ی باشد که در موارد قبل ذکر شد؛ این ظرفیت را دارد که به معنای «یاد کن لوط را» باشد؛ چنانکه بسیاری از علمای نحو* بر این مطلب تصریح کرده‌اند و بسیاری از مترجمان** نیز این آیه را این‌چنین ترجمه کرده‌اند) و 🔹ثانیاً تعبیر «إذ: هنگامی که» را آورد یعنی درباره لوط، «این هنگام که او این اعتراض را کرد» موضوعیت دارد. پس، محور اصلی داستان حضرت لوط، اعتراضی است که بر عمل شنیع قوم خود کرد؛ پس، 💢اعتراض بر کار ، مصداق عمل به یک رسالت الهی است.💢 ✳️پی‌نوشت‌ها: * مثلا اخفش، به نقل از مجمع‌البیان، ج4، ص685؛ ویا ابن‌عطیه و زمخشری، به نقل از البحر المحیط، ج5، ص99 ** مثلا ترجمه‌های مکارم شیرازی، مشکینی، مجتبوی، قرائتی (تفسیر نور)، شعرانی، انصاریان، اشرفی، برزی، ثقفیِ تهرانی (روان جاوید)، خسروی، نجفیِ خمینی (تفسیر آسان)، رضایی، صفی علیشاه، طاهری، عاملی، جلال‌الدین فارسی، قرشی (احسن الحدیث)، بانو مجتهده امین (مخزن العرفان)، مصباح‌زاده و ... @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
4) آیا و شهوترانی است یا امری درونی و غیرارادی است؟ ☀️الف. عمرو می‌گوید: امام باقر ع فرمود: به خدا سوگند بر پُشتی‌های بهشتی تکیه نزند کسی که از پشت با او کاری می‌کنند! گفتم: فلانی آدم عاقل و خردمندی است؛ ولی مردم را به خویش می‌خواند و خداوند او را مبتلا کرده است! فرمود: آیا این کار را در مسجد جامع انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: آیا جلوی درب منزلش انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: پس کجا انجام می‌دهد؟! گفتم: در خلوت و نهان. فرمود: پس خداوند او را مبتلا نکرده است؛ او دنبال لذت بردن خویش است و چنین کسی بر پشتی بهشتی تکیه نزند. ✳️توضیح ظاهرا او می‌خواهد بگوید این امری است که خدا در او قرار داده و در اختیار خودش نیست؛ حضرت هم با این سوالات وی را متوجه می‌کند که اگر امر غیراختیاری باشد در هر جایی از او سر می‌زند، همین که تنها در خلوت این کار را می‌کند نشان می‌دهد که محرک وی، نه امری غیرارادی، بلکه شهوترانی و لذت‌جوییِ وی بوده است. ☀️ب. و از امام صادق ع روایت شده است که: در میان شیعیان ما، هر جور آدمی هم پیدا شود، کسی که دستش را برای گدایی دراز کند، پیدا نشود؛ و نیز کسی که [چشم] کبودِ سبزه‌رو [= کنایه از برخی خصلتها؛ طه/102] باشد؛ و نیز کسی که از پشت با او کاری کنند. ☀️ج. اسحاق بن عمار می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم این افراد همجنسگرا را می‌بینید که به این بلیه مبتلا شده‌اند؛ گاهی فردی را می‌بینم که مومن است و به این بلیه مبتلا شده؛ اما مردم گمان می‌کنند که خداوند هیچکسی را که خیری در او سراغ داشته باشد به این بلا مبتلا نمی‌سازد. بله، گاه فردی مبتلا می‌شود؛ اما به آنان مگر چرا که این سخن شما مایه آسودگی خیال آنان می‌شود. گفتم: فدایت شوم! آنان توان صبر کردن بر این امر را ندارند. فرمود: آنان می‌توانند صبر کنند ولیکن با این کار دنبال لذت‌جویی هستند. ✳️توضیح در اینجا اسحاق بن عمار از روایاتی می‌پرسد که در میان مردم شیوع دارد و نمونه‌اش در بند الف گذشت. امام ع توضیح می‌دهند که راه نجات بر آنان بسته نیست؛ یعنی ممکن است شخصی مرتکب این کار شود ولی توبه کند و از این جهت مشمول کسانی نشود که خیری در آنان نیست؛ اما این را طوری بازگو نکن که افراد به این واقعیت (که اگر کسی این گونه بماند خیری در او نخواهد بود) بی‌اعتنا شوند و به امید اینکه بعدا توبه می‌کنند بی‌دغدغه به این کار روی آورند. اسحاق در ادامه می‌خواهد انجام این کار توسط افرادی که وی آنها را مومن می‌داند توجیه کند و می‌گوید: این دست خودشان نیست؛ یک میل درونی در آنها هست و توان مقاومت در برابر آن را ندارند. حضرت هم در پاسخ، وجود چنین میلی را انکار نمی‌کنند؛ اما می‌فرماید توان مقاومت دارند (شبیه مضمونی که در حدیث ب گذشت) و علت اصلی اینکه آنان چنین بدعاقبت می‌شوند این است که دنبال لذت‌جویی‌شان هستند. 📚الكافي، ج5، ص550-551 ☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرٍو عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَقْسَمَ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يَقْعُدَ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ. فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فُلَانٌ عَاقِلٌ لَبِيبٌ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ قَدِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ. قَالَ فَقَالَ فَيَفْعَلُ ذَلِكَ فِي مَسْجِدِ الْجَامِعِ؟ قُلْتُ لَا. قَالَ فَيَفْعَلُهُ عَلَى بَابِ دَارِهِ؟ قُلْتُ لَا. قَالَ فَأَيْنَ يَفْعَلُهُ؟ قُلْتُ إِذَا خَلَا. قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْتَلِهِ هَذَا مُتَلَذِّذٌ لَا يَقْعُدُ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ. ☀️ب. أَحْمَدُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا كَانَ فِي شِيعَتِنَا فَلَمْ يَكُنْ فِيهِمْ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ مَنْ يَسْأَلُ فِي كَفِّهِ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ أَزْرَقُ أَخْضَرُ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ. ☀️ج. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع هَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ مُبْتَلَوْنَ بِهَذَا الْبَلَاءِ فَيَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُبْتَلًى وَ النَّاسُ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ لَا يُبْتَلَى بِهِ أَحَدٌ لِلَّهِ فِيهِ حَاجَةٌ؟! قَالَ نَعَمْ قَدْ يَكُونُ مُبْتَلًى بِهِ، فَلَا تُكَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ يَجِدُونَ لِكَلَامِكُمْ رَاحَةً. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنَّهُمْ لَيْسُوا يَصْبِرُونَ. قَالَ هُمْ يَصْبِرُونَ وَ لَكِنْ يَطْلُبُونَ بِذَلِكَ اللَّذَّةَ. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...» حضرت لوط کاری که قومش انجام می‌دادند را با تعبیر «الفاحشة» یاد کرد. ⛔️ به عملی می‌گویند که: 🔻 قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است 🔖نکات ادبی https://eitaa.com/yekaye/3583 🔻به طوری که هیج انسان اخلاق‌مداری آن را روا نمی‌بیند؛ 🔻و کاری است که انجامش به دستور شیطان و مصداق پیروی از اوست: « الشَّيْطانُ ... يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» (بقره/248) ⛔️ و اینکه حرف «الـ» ‌هم بر آن افزود، شدت این قبح را بیشتر می‌کند؛ زیرا این «ال»: 🔸یا «الـِ» معرفه است، که می‌خواهد بگوید آن امر «فاحشه»ای است که «فاحشه» ‌بودنش چنان نزد عقول آدمیان آشکار است که کاملا معروف و شناخته شده می باشد؛ 🔸 و یا «الـِ» ‌جنس است که در این گونه موارد برای مبالغه در مطلبی به کار می‌رود، گویی از شدت «فاحشه‌» بودن مصداق همه فواحش است، برخلاف «زنا» که با اینکه قُبحش بسیار آشکار است قرآن کریم هنگام نهی از آن، آن را بدون «الـ» آورده؛ یعنی یک فاحشه‌ای است در میان فواحش: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً» (اسراء/32) (البحر المحیط، ج5، ص99) 🚫پس و قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است، کاری است بشدت قبیح‌تر از زناکاری (که قرآن بارها بر مجازات شدید انجام‌دهندگانش اصرار کرده؛ مثلا: نور/1)؛ و مصداق واضح پیروی از شیطان است. 🌐تاملی در وضعیت معاصر وضعیت و و وی در دوره مدرن چه اندازه سقوط کرده که امروزه برخی با ادعای ، از عمل دفاع می‌کنند❗️ و انجام را یکی از وانمود می‌نمایند❗️ و اسف‌بارتر اینکه بسیاری از افراد را در جوامع با خود همراه کرده‌اند تا حدی که انجام این عمل را رسماً در بسیاری از کشورها قانونی اعلام کرده‌اند‼️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» این آیه در ادامه آیه قبل، نشان می‌دهد مهمترین گناه که حضرت لوط از آن در آیه قبل با تعبیر یاد کرد این بود که مردانشان به جای اینکه روابط جنسی را با زنان انجام دهند، به سراغ مردان می‌رفتند؛ و این مطلب را با تاکیدات متعدد (هم حرف «إنّ» برای تاکید است و هم حرف «لـ» که بر روی فعل آمده است؛ و هم آوردن جمله به صورت جمله اسمیه) مورد تاکید قرار می‌دهد؛ یعنی دقیقا همان چیزی را که امروزه عده‌ای به نام درصدد ترویج آن هستند و از کارهای شنیعِ این افراد به عنوان «حق » دفاع می‌کنند❗️ این آیه بوضوح تمام نشان می‌دهد که: 🔹اولا آنچه قوم لوط انجام می‌دادند و مورد مؤاخذه شدید حضرت لوط بود، دقیقا همین و با بود، نه چیزی دیگر؛ و 🔹ثانیا این کارشان به هیچ عنوان حقی برای آنان ایجاد نمی‌کرد؛ بلکه آنها با این کارشان مصداق «مسرف» یعنی کسی که «از حد و اندازه‌ای که خداوند مقرر فرموده، تجاوز می‌کند و به حق خویش راضی نیست» معرفی شده است. ⛔️سوء استفاده از قرآن⛔️ همجنسگرایان در دوره مدرن، فعالیتهایشان را از حوالی 1970 آغاز کردند و با جوسازی‌های رسانه‌ای توانستند در بسیاری از کشورهای غربی جو عمومی جامعه را از مخالفت با خویش بازدارند به این بهانه که اینها هم اقلیتی هستند که باید آزاد باشند❗️ یکی از مهمترین موانع ایشان، باورهای دینی جوامع بود. اغلب انسان‌هایی که در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) زندگی می‌کنند متدین به یکی از ادیان ابراهیمی، بویژه دین مسیحیت هستند و در تمامی ادیان ابراهیمی، نه‌تنها عمل همجنسگرایانه (لواط) بشدت نهی شده؛ بلکه حکایت قوم لوط و عذابی که خداوند بر قوم لوط نازل کرد نیز به تفصیل مطرح شده است؛ از این رو، یکی از پروژه های آنان تحریف این داستان از معنای اصلی‌اش بود و بدین منظور از روشی که در یهودیان رایج است استفاده کردند (خاخام‌های یهودی، علی رغم تصریحات کتاب مقدس،در آثار خود، گناه اصلی عذاب قوم لوط را اموری همچون برخورد بد آنان با غریبه‌ها و ... اظهار می کردند، و نه لواط)؛ و این روشی بود که ابتدا در تحریف برداشت مسیحیت 📚(مثلا مقاله What does the Bible say about homosexuality نوشته Sam Allberry ) و سپس در تحریف داستان قرآن 📚 (مثلا مقاله what the Qur'an says about homosexuality که توسط یک موسسه دانماركي ضداسلامی حمایت از همجنسگرایان به نام EduDivers تهیه شده) می‌توان مشاهده کرد؛ و متاسفانه برخی از کسانی که خود را مسلمان می‌خوانند نیز سعی می‌کنند همان محتواها را - یعنی تردید انداختن در اینکه واقعا هدف از عذاب قوم لوط چه بوده - در مورد قرآن کریم تکرار کنند‼️ مثلا یکی از آنان می‌نویسد: «در آنجا که لوط قوم خود را به علّت ارتکاب «کار زشت» یا «الفاحشه» مورد نکوهش قرار می دهد، مفسّران آن کار زشت یا «فاحشه» را معادل «عمل لواط» تفسیر می‌کنند. اما روایت قرآنی و نیز پاره‌ای قرائن برون متنی نشان می دهد که قوم لوط مرتکب انواع گناهان فاحش می‌شدند، و هیچ دلیلی وجود ندارد که آن «فاحشه» را که عامل اصلی عذاب ایشان بوده است معادل عمل «همجنس گرایانه» در میان مردان قوم تلقی کنیم؛ از قضا از منظر قرآنی، در صدر گناهان قوم لوط کفرورزی و انکار نبوّت لوط و سایر پیامبران الهی قرار داشته است» 📚( ، قرآن و مساله ،‌ ص4) و در ادامه به آیاتی که درباره تکذیب حضرت لوط توسط قومش سخن می‌گوید اشاره می‌کند، از جمله آیات 12 تا 14 سوره ص که فلسفه عذاب همه اقوام (از جمله قوم لوط) را تکذیب پیامبران معرفی می‌کند. 🤔در حالی که: 🔹اولاً تکذیب «پیامبر» چه معنایی دارد جز تکذیب پیام او؟ و چنانکه در جلسه قبل، تدبر 1 گذشت، 🔖https://eitaa.com/yekaye/3595 اتفاقا قرآن کریم از حضرت لوط ع، برخلاف سایر انبیاء، سخنی درباره مبارزه وی با کفرورزیدن و بت‌پرستی نقل نکرده است؛ و پیام اصلی او را همین «نهی از و عمل همجنسگرایانه» برشمرده است. آنگه چگونه از نازل شدن عذاب به خاطر تکذیب این پیامبر (یعنی تکذیب پیام او) نتیجه می‌گیرد که عذاب آنها ربطی به لواط ندارد‼️ 🔹ثانیا در این آیه که بلافاصله بعد از کلمه آمده، صریحا این به عنوان شهوترانی با مردان تفسیر شده است؛ و اتفاقا در سه آیه بعد، تصریح می‌کند که عذاب نازل شد و ببین عاقبت «این مجرمان» چه شد؟ آیا اینکه ابتدا می‌گوید «الفاحشه» بعد می‌گوید «با شهوت، به جای زنان، به سراغ مردان می‌رفتند» و بعد آنان را «مجرم» می‌خواند و عذاب را ناشی از «مجرم» بودنشان می‌شمرد، به اندازه کافی واضح نمی‌کند که این عذاب به خاطر همین بوده است⁉️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 🔟 حضرت لوط ع اشکالی بر زمان خویش مطرح کرد که نشان می‌داد کار شما کاری آدمیان است: ایشان فرمود چرا به کاری روی آورده‌اید که در میان جهانیان سابقه نداشته است⁉️ چرا که خداوند اساساً را برای ارتباط با قرار داده است؛ شما چرا زنان را رها کرده و به مردان روی آورده‌اید⁉️ 🤔و شاهد بر اینکه منظور ایشان، اعتراض بر خلاف بودن رفتار آنها بود، این است که با عبارت «قوم مسرفون» عملا بیان کرد که کار شما‌ «خروج از حد صحیحِ» استفاده از غریزه جنسی است. استدلال وی جای هیچ پاسخی را برای آنان نگذاشت؛ از این رو، تنها جوابی که دادند این بود که وی را به بیرون کردن از شهر خود تهدید کردند❗️ 💢و با پاک معرفی کردن حضرت لوط ع، عملا به ناپاکی خود گواهی دادند. 📝نکته تخصصی ❌آیا استدلال حضرت لوط درباره بودن، ‌و از این رو، ناصواب بودنِ این رفتار قوم لوط، استدلال موجهی بود؟ مدافعان یکی از مهمترین ادله مخالفان همجنسگرایی را «غیرطبیعی بودن این رفتار» برشمرده‌؛ و کوشیده‌اند در آن مناقشه کنند. 🌀خلاصه مناقشه آنان این است که: 🔻اولا این رفتار لزوما نیست، چرا که موجه‌ترین معنای «غیرطبیعی» این است که چیزی «خلاف غایت طبیعی و کارکرد اصلی این اندام» باشد؛ و «تولید نسل» تنها یکی از کارکردهای است؛ و هم کارکرد دیگر این غریزه است؛ و هم درصدد استفاده از این کارکرد است؛ 🔻و ثانیاً غیرطبیعی بودن، دلیل بودن نمی‌شود؛ چرا که منطقاً از نمی‌توان به ‌رسید. ( ، ، ص 14-5) 🌀و نهایتا نتیجه گرفته‌اند اکنون که در ادله مخالفان همجنسگرایی مناقشه شد، پس [یا به تعبیر آنان، ] انسان‌هایی است که دلشان می‌خواهد چنین کنند❗️ ♻️اما حق این است که این مناقشات مبتنی بر درک ناصوابی از مفهوم و بنا شده است‼️ 🤔وقتی درباره سخن می‌گوییم، زمانی سخنمان است که برای بشر یک نحوه و خاصی باور داشته باشیم، تا آن کرامت و شرافت، برای او «حق»ی ایجاد کند که غیر او (مثلا ) این «حق» را ندارد. آنگاه بر مبنای به چنین کرامتی برای «انسان»، «حق» انسان‌های دیگر را محترم بشماریم. 👈در اینجاست که مساله به عنوان معنی و اهمیت پیدا می‌کند. یعنی تا معلوم نباشد چه چیزی در بشر هست که مایه کرامت وی شده، ‌صرف دلخواه وی، هیچ «حق»ی را برای او اثبات نمی‌کند: مثلا خود اینان قبول دارند که اگر کسی بخواهد به انسان دیگری تعدی کند (مثلا او را بیازارد یا بکُشد)، «حق» ندارد❗️ 🤔اما اگر صرفِ ، معیارِ باشد، چرا «حق ندارد»⁉️ اگر بگویند چون شخص مقابل هم یک است، سوال این است که معیار انسان بودن چیست که «آزادی مرا در تعدی کردن به او» محدود کند؟ اگر معیار انسان، صرفاً همین پوست و گوشت و این بدن ویا بهره‌مندی وی از حیات است، این بدن زنده چه مزیتی مثلا بر بدن زنده گوسفند و گیاه زنده هویج دارد که بین کشتن گوسفند و خوردن گوشت او ویا کندن هویج و خوردن آن، با کشتن انسان تفاوت می‌گذارید⁉️ و اگر این حق، ناشی از اوست، یعنی ویژگی منحصر به فردی که در انسان هست و در سایر موجودات زنده (حیوانات و گیاهان) نیست؛ 🤔پس 💢تنها و تنها چیزی می‌تواند «حق» شمرده شود که در راستای آن ویژگی منحصر به فرد باشد.💢 🚫حتی اگر «غیرطبیعی» ‌را صرفا به معنای «برخلاف روال طبیعیِ اندام‌های بدن» در نظر بگیریم، و انسان را در حد حیوان فروبکاهیم، باز نمیتوان مناقشه فوق را وارد دانست؛ و صرف لذت بردن برای این مقصود کافی نیست؛ چون: 🔹اولا جلوه دادن اینگونه لذت، سبب غایت طبیعی می‌شود، و در تعارض و تزاحم با آن است؛ 🔹ثانیا رسیدن از به ،تنها برای امثال هیوم که را تنها محصول می‌دانند، نشدنی است؛ وگرنه این انتقال بر یک مبنای بسیار دقیق منطقی استوار است (اگر کرامتی در انسان نداشته باشد، آیا اینکه «باید» را رعایت کرد، دلیلی خواهد داشت؟) 🔹علاوه بر اینکه - همانطور که گذشت - اگر # در عبارات فوق ‌را، نه در معنای «طبیعت»ی که در گیاه و حیوان هم هست، بلکه به معنای یعنی آنچه برخلاف اقتضای روح و حقیقت ملکوتی بشر است، بدانیم، آنگاه واضح است که صرف مجوز نمی‌شود. 🤔شاید به همین جهت بوده که قوم لوط، در مقابل اشکال حضرت لوط، دنبال چنین پاسخی برنیامدند، و عملا با پاسخی که دادند نشان دادند: کسانی که معیارش برای «حق داشتن» صرف «دلخواه»شان است، اگر دلشان بخواهد که کسی را صرفاً به خاطر پاک بودنش از شهر بیرون کند، این کار را هم می‌کنند‼️ @Yekaye 👇ادامه👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👇ادامه از👆 در واقع، قوم لوط با این پاسخ خود نشان دادند که 💢 وقتی » هیچ ضابطه‌ای جز نداشته باشد، پس به دیگران چرا باشد⁉️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6⃣ «... إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ» خداوند همسر لوط را در زمره همان مردم لواط‌کار و معرفی کرد. با اینکه می دانیم که این زن، هیچگاه اقدام به نکرده است. (این مطلب در بسیاری از روایات تاکید شده که هیچ پیامبری نبوده که همسرش روابط جنسی نامشروع داشته باشد؛ و علت برشمردن وی در زمره آن قوم، این بود که با آنان همدست بود؛ بدین معنا که اگر حضرت لوط ع کسی را به خانه‌اش می‌برد، آنان را خبردار می‌کرد، چنانکه در مورد فرشتگان الهی که بر آنها وارد شدند، نیز همین کار را کرد؛ و این روایات، کاملا در راستای این آیه شریفه است که خداوند هیچگاه اجازه ازدواج زن ویا مرد بدکاره با مرد ویا زنی که پاکدامن‌اند، نمی دهد: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ» ؛ نور/26) این نشان می‌دهد که کسی که از دفاع می‌کند، نزد خداوند همانند آنهاست و اگر عذابی نازل شود، همراه آنان عذاب خواهد شد؛ چنانکه امیرالمومنین ع فرمود: «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُم: کسی که به کار قومی راضی باشد، مانند کسی است که در آن کار همراه آنان وارد شده است.» 📚(نهج‌البلاغه، حکمت 154) (این مضمونی است که از اغلب اهل بیت ع روایت شده است چنانکه تنها در 📚وسائل الشیعه (ج16، ص137-143) در یک باب، 17 حدیث با همین مضمون از پیامبر اکرم ص و ائمه اطهار ع روایت شده است.) 💠ثمره 💢کسانی که از اقدام دفاع می‌کنند، طبق منطق قرآن کریم، در زمره به حساب می‌آیند❗️ @Yekaye
مناقشه در همجنسگرایی.pdf
456.7K
پیتر اسپریجگ، پژوهشگر ارشد «شورای تحقیقات خانواده در واشنگتن دی سی» است که از نهادهای مدنی جدی مخالفان است. وی در سال 2004 کتابی نوشت با نام : 📙 فاجعه: چگونه فعالان و قضات با دستکاری در تعریف ازدواج، را به زباله‌دان می‌اندازند» و در همان سال با همراهی آقای تیموثی دیلی سرویراستاری کتابی را عهده‌دار شد با عنوان: 📘معمولی باشید: آنچه تحقیقات درباره نشان می‌دهد» که در آن تلاش می‌شود شش افسانه مهم هم‌جنس‌گرایان برملا گردد. وی در سال 2011 مقاله‌ای نوشت با عنوان: 📰 ؛ فهم دو دیدگاه» و فایل ضمیمه گزارشی است از این مقاله. @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» مقصد اصلی این فرشتگان - چنانکه در آیه 70 گذشت – قوم لوط بود. با این حال، قرآن کریم به جای اینکه مستقیم سراغ داستان قوم لوط برود، با این طول و تفصیل درباره ورود فرشتگان خدا بر حضرت ابراهیم ع و پذیرایی وی از آنان و نگران شدن از برخوردار آنان و بشارتی که برای حضرت ابراهیم ع آوردند و واکنشی که زن حضرت ابراهیم ع نشان داد و گفتگویی که بین او و فرشتگان درگرفت و سپس واکنشی که حضرت ابراهیم ع به ماموریت اصلی فرشتگان الهی (عذاب قوم لوط) نشان داد، پرداخت. چرا؟ ا🤔ا ا🤔ا ا🤔ا ‌چه بسا می‌خواهد بفهماند که خداوند بین مومن (مرد باشد یا زن، پیامبر اولواالعزم باشد یا خانه‌دار، ...) با غیرمومن چه اندازه فرق می گذارد❗️ از طرفی باکی ندارد که شهرهایی را ویران کند و از طرف دیگر تحمل لحظه‌ای نگرانی مومن را ندارد و حتی پاسخگویی به دغدغه‌های یک مومن درباب عذابی که بر غیرمومنان می‌فرستاد، نیز برایش اهمیت دارد‼️ 📝نکته تخصصی 🌐خداوند انسان را آفرید بدین جهت که وی با ایمان و عمل خود تا مقام خلیفة‌اللهی بالا رود و از فرشتگان هم برتر شود (بقره/30-32). از این جهت بود که بنی‌آدم را کرامت بخشید و بر اغلب مخلوقات خویش برتری داد (اسراء/70) . واضح است که منشأ این برتری، آن حقیقت عظیمی است که خداوند از آن به «روح» تعبیر کرده و زمانی فرشتگان خویش را امر به سجده بر آدم کرد که روح را در کالبد آدم دمید. (حجر/29؛ ص/27). 💢به تعبیر دیگر، اگر انسان صرفاً موجودی همچون سایر موجودات طبیعی و حیوانات - که افق وجودیِ آنها در افقِ خاک و عناصر مادی است - قلمداد شود، ارزش و کرامت ویژه‌ای ندارد؛ ⛔️و ابلیس هم وقتی بر آدم سجده نکرد، دلیلش را این قرار داد که من به موجودی که از همین عناصر مادیِ موجود در خاک و آب (گِل) آفریدی سجده نمی‌کنم (حجر/33 ؛ اسراء/61 ) و اشکال سخن او این بود که آدم را بدون «دمیده شدن روح در او» در نظر گرفت؛ و اگر واقعا آدم همان بود که او می گفت، حق داشت؛ چرا که اگر همانند سایر موجودات عالم طبیعت، صرفاً از عناصر خاک و آب آفریده شده باشد، چه برتری‌ای بر دیگران خواهد داشت؟ 🔺اینها نشان می‌دهد که انسان، از آن جهت که انسان است، کرامت دارد؛ اما تعبیر «از آن جهت که انسان است» معنایش این نیست که «از آن جهت که پوست و گوشت و استخوان دارد»، یا «از این جهت که شهوت و میل دارد»، یا ... . 🤔بلکه «از آن جهت که انسان است» یعنی از همان جهتی که او را بر سایر موجودات کرامت بخشیده، یعنی از جهت ظرفیت خاص الهی‌ای که در او نهاده شده است. بدین جهت است که: 🔺از طرفی، اگر کسی (مانند حضرت ابراهیم ع و همسرش) در مسیر الهی قرار گرفت، بزرگترین فرشتگان الهی با آنان همنشین می‌شوند و در پیشگاه عظمت آنان زانو می‌زنند؛ و وجود حتی یک فرد از این گونه انسانهای واقعا انسان، در میان جماعت انسان‌نما کافی است که – مادامی که او در میان آنهاست - عذابی بر آنان نازل نشود و کسی مثل حضرت ابراهیم ع به خود حق بدهد که با خدا درباره عذاب نکردن آنان محاجه کند 🔖 (حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873)؛ 🔻و از طرف دیگر، وقتی این انسان با غوطه‌ور شدن در شهوات و رذایل و به بهانه آزادی، به «انسانیت و کرامت خویش» پشت پا زد، گرفتار شدنِ فوج فوج آنان به قهر و غضب الهی، و نابودی و هلاکتِ خیل عظیم آنها، ذره‌ای اهمیت ندارد. پس، از این جمله که «انسان از آن جهت که انسان است کرامت و حقوق ویژه‌ای دارد» منطقا فقط حقوق متعالی و خاص انسان نتیجه می‌شود، نه اجازه انجام هرگونه عمل حیوانی و شهوانی❗️ 🤔 و عجیب اینجاست که مدافعان برای دفاع از این عمل شهوانی، به اینکه «تمام انسانها از حقوق و کرامت انساني برابر برخوردارند» ( ، مقاله قرآن و مسأله حقوق اقليتهاي جنسي) تمسک می‌کنند‼️ آری، انسانها «از آن جهت که انسان‌اند» حقوق و کرامت برابر دارند؛ نه «از آن جهت که شهوت دارند و شبیه حیوان‌اند». 🤔اگر صرف برخورداری از و برخورداری از (= توان إعمال شهوت به دلخواه) معیار کرامت بود، همه حیوانات هم با انسانها برابر بودند و هیچ انسانی بر هیچ حیوانی برتری نداشت و دیگر سخن از به عنوان یک حق ویژه، که به برگردد بی‌معنا بود. 🚫اینجاست که باید گفت دفاع از به بهانه و ، مصداق بارز «بر سر شاخه نشستن و بن بریدن» است.🚫 @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ؛ إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ» حضرت ابراهیم ع با فرشتگان خداوند در ایفای ماموریت الهی‌شان مجادله می‌کند؛ اما خداوند او را با اوصافی همچون بردباری، اهل آن و ناله و مناجات و تضرع به درگاه خداوند بودن و رجوع دائمی به خدا می‌ستاید. اما 🤔چرا این سه صفت؟ 🤔و چرا او را مدح کرد؟ 💢شاید اگر این را ضمیمه کنیم به آیه دیگری که به مومنان می‌فرماید که اگر واقعا به خدا و روز آخرت ایمان دارید در اجرای مجازات زناکاران دچار رأفت و سستی نشوید، (الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر؛ نور/2) بهتر بتوانیم به پاسخ این سوال برسیم. در واقع، از آنجا که در مومن، و بلکه از زمره برترین مومنان بودن حضرت ابراهیم ع تردیدی نیست، معلوم می‌شود که این مجادله حضرت ابراهیم ع با خدا، 🔻نه از سر دلسوزی‌های احساساتی بوده 🔻نه از سر مخالفت با خداوند 🔻و نه تردید در رحمانیت و رحیمیت خداوند؛ بلکه 🔺 «بردباری» را از آن جهت ذکر کرد که نشان دهد تقاضای حضرت ابراهیم ع تأخیر انداختن عذاب آنان بوده، نه مطلقاً عذاب نشدن آنان؛ 📚(المیزان، ج10، ص326) (در نکات ادبی بیان شد که «حِلم» مهلت دادن و عجله نکردن در مجازات است) 🔺و «أوّاه» را ذکر کرد که تذکر دهد که او بارها به درگاه خداوند از گمراهی گمراهان ناله می‌کرد 📚(المیزان، ج10، ص327) 🔺 ویا از این جهت که بفرماید خودش دائما اهل تضرع به درگاه خداوند بود و به هیچوجه این نبود که بخواهد بر خدا خرده بگیرد و در برابر خدا، برای خود، شأنیتی قائل باشد و بخواهد دلسوزی عاطفیِ خود را معیار نقض حکم خدا قرار دهد؛ 🔺و «منیب» را ذکر کرد که بگوید که بارها به خداوند برای نجات یافتن آنان [از آن عمل زشت‌شان] مراجعه کرده بود 📚 (المیزان، ج10، ص327) ویا چه‌بسا نشان دهد که او چون خود اهل انابه و توبه بود (و با توجه به عصمت وی، علی‌القاعده معنای انابه او این است که برای کوچکترین کاری که احتمال می‌داد نکند حق عبودیت را بجا نیاورده باشد، به استغفار و توبه می‌پرداخته) احتمال می‌داد که آنان هم انابه کنند و از مسیر انحرافی‌شان برگردند. به تعبیر دیگر، 🔹این تعابیر بخوبی نشان می‌دهد که محاجه حضرت ابراهیم ع برای عذاب نشدن قوم لوط، به هیچ عنوان مصداق دفاع گناهکاران در گناهشان [یعنی عادی دانستن و دفاع از از آن جهت که به روی می‌آورند] ، نبوده است❗️ 📚(المیزان، ج10، ص326) @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ» 🔻عذابی که برای قوم لوط آمده بود، بی‌بازگشت بود؛ 🔺در حالی که می‌دانیم در تاریخ قوم یونس هم بودند که عذاب تا نزدیکیِ آنان آمد، اما خداوند عذاب را از آنان برداشت و مهلتی دوباره بدانان داده شد. (یونس/98) و البته علت برطرف شدن عذاب از قوم یونس، این بود که آنان توبه کردند. ♦️این مقایسه نشان می‌دهد که هیچ امیدی به توبه قوم لوط نبود که عذابی این‌چنین سراغشان آمد. در نتیجه: 🔹از سویی، مادام که امید به توبه است، از دعوت و هدایتگری انسانها نباید دست برداشت. 🔹و از سوی دیگر، این گونه نیست که دعوت و هدایتگری همواره بتواند مایه هدایت شود؛ انسان‌ها اختیار دارند، و از این رو ممکن است علی‌رغم دانستن حق، از حق پیروی نکنند؛ و عذاب برایشان اجتناب‌ناپذیر و بی‌بازگشت گردد. 💠نکته تخصصی آیا لازمه «حرمت نهادن به انسان» این است که را به عنوان یک به رسمیت بشناسیم؟! و در قبال امور ناحق بی‌خیال باشیم⁉️ برخی ادعا کرده‌اند: ‌"گوهر ‌ به ‌رسميت ‌شناختن ‌«حقِ ‌ناحق‌بودن» ‌است. ‌يعني ‌افراد ‌جامعه ‌اين‌ واقعيت ‌را‌ به‌رسميت ‌مي‌شناسند ‌که ‌ديگران ‌لزوماً ‌و ‌هميشه ‌ارزشها ‌و ‌باورهايي ‌مشابه ‌ما‌ ندارند ‌و ‌مادام ‌که ‌التزام ‌ايشان ‌به ‌آن ‌روشها‌ و ‌باورها ‌مخلّ‌ حقوق‌ اساسي ‌ديگران‌ نباشد، ‌افراد‌ حق ‌دارند‌ زندگي ‌خود‌ را ‌بر ‌وفق ‌آنچه ‌از ‌منظر ‌باورهاي ‌ديگران ‌ناحق ‌مينمايد ‌سامان‌ بخشند. ‌به‌رسميت ‌شناختن ‌اين ‌حق ‌امري ‌اخلاقي ‌است. ‌يعني ‌ما‌ به‌ حکم ‌اخلاق،‌ و ‌نه ‌به‌رغم‌ آن، ‌حق ‌ديگران ‌را ‌در ‌خصوص ‌زيستن ‌بر ‌وفق ‌ارزشها ‌و ‌باورهايشان ‌به‌رسمیت ‌مي‌شناسيم.‌ به‌ رسميت‌ شناختن‌ اين‌ حق‌ اخلاقي‌ را‌ به‌ هيچ‌وجه‌ نمي‌توان‌ امري‌ خلاف ‌اخلاق ‌و‌ نشانة ‌زوال ‌يا‌ نقصان‌ يک‌ جامعه ‌دانست." 📰( ، مقاله «مسئله در انديشة شيعي ايران معاصر» ایران‌نامگ، بهار 97، ص97) این ادعا 🔻هم پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ 🔻هم مبتنی بر خلط ناروای «هست» و «باید» است؛ و 🔻هم بر پیشفرضی ناصواب در عرصه شناخت انسان تکیه دارد: 🚫اول اینکه پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ زیرا از طرفی «حق بودن یا نبودن» را امری کاملاً «وابسته به منظر این و آن» قلمداد کرده؛ و از طرف دیگر ضابطه‌ای به نام «‌مخلّ‌ حقوق‌ اساسي ‌ديگران‌ نباشد» را یک حق فراتر از هر منظری دانسته است! اگر حقِ فراتر از هر منظری می‌توان داشت، پس آن «حق» بر «ناحق» برتری دارد و به «ناحق» نباید میدان داد و آن به رسمیت شناخت. 🚫دوم اینکه بین «اختیار» (که یک امر «تکوینی» و از مقوله «هست‌ها»ست) با «حق» (که یک امر اعتباری و از مقوله «بایدها»ست) خلط نموده است: اینکه انسان‌ها می‌توانند (= اختیار دارند) به گونه‌های مختلف رفتار کنند منطقا دلیل نمی‌شود که حقِ انجام چنان رفتاری هم داشته باشند؛ چنانکه هرکس می‌تواند (= اختیار دارد) از باب تفریح سیلی‌ای به گوش دیگری بزند، اما قطعا چنین «حق»ی ندارد؛ و 🚫سوم اینکه بر این پیشفرض واضح‌البطلان متکی است که هر عملی که از شخصی سر بزند، حتما آن شخص به «حق بودن» و «سزاوار بودنِ» آن باور دارد؛ در حالی که سیگار کشیدنِ پزشکی که مضرات سیگار کشیدن را قبول دارد؛ ویا مبتلا شدنِ بسیاری از گناهکاران به عذاب وجدان، ویا پشیمانی افراد از اقدامی که در شرایط عصبانیت انجام داده‌اند، بسادگی نشان می‌دهد که فردی ممکن است کاری را در عمق وجود خویش ناحق بداند، اما به خاطر غلبه عناصر غیرمعرفتی‌ای همچون شهوت، غضب، و ...، در موقعیتی، و حتی سالیان متمادی به انجام آن عمل اقدام کند و حتی بدان شهره شود. در واقع، 🤔در کلام فوق، «حق» (که امری فراتر از سلیقه‌هاست و همگان ملزم به رعایتش هستند) در زمره «امور سلیقه‌ای» (که حق و ناحق در آن معنا ندارد) وانمود شده است. البته امور سلیقه‌ای، اموری هستند که اخلاقاً حکمی ندارند (یعنی به‌خودیِ خود نه خوبند و نه بد)؛ و از این روست که ملزم کردن دیگران به یک امر سلیقه‌ای، اخلاقاً توجیهی ندارد؛ یعنی: 🔸چون «مداخله بی‌توجیه در زندگیِ دیگران، اخلاقاً نارواست»، پس: 🔶مجبور کردنِ افراد به امری که صرفاً سلیقه ماست، اخلاقاً ناروا می‌باشد. 💢اما (از جمله همین حکمِ اخلاقی: «مداخله بی توجیه ...») به هیچ‌وجه امور سلیقه‌ای نیستند که الزام کردنِ انسانها بدان اخلاقاً ناروا باشد.💢 🤔 آن لیبرالیسمی که تکیه‌اش بر چنین خلطی است بین «امور سلیقه‌ای» (که به خودی خود حکم اخلاقی ندارد؛ و از این جهت، عرصه آزادیِ عملِ افراد است)‌ با «حقِ» انسان‌ها (که کاملا مشمول حکم اخلاقی است، ودیگران «باید» به مراعات آن پای‌بند باشند)، آیا برای یک انسان حقیقت‌جو ذره‌ای می ارزد⁉️ @Yekaye