eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
37.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
394 فایل
کانال رسمی مجموعۀ مستقل و مردمی تبیین (ارائه دهنده و مجری اولین سیر مطالعاتی آشنایی با منظومۀ فکری رهبر انقلاب) پایگاه اطلاع‌رسانی: http://tabyinmanzome.ir پشتیبانی فنی: @support_tabyin روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
همه می‌دانند و صاحب‏نظران جهانى هم می‌دانند كه اين مسئله [ولایت فقیه] از ابتكارات بسيار برجسته و نمايان و ممتاز اسلام است. فكر حكومت ولى فقيه ـ به معناى درست اين كلمه ـ فكرى است كه امروز پاسخگوى نيازهاى حقيقى بشر است. بشر امروز از بی‌تقوايي‏‌ها رنج می‌برد؛ از بی‌توجهى به معنويات رنج می‌برد. زندگى انسان‏‌ها دستخوش غرقه شدن در مادّيات است. اگر حكومتى تشكيل بشود كه در رأس آن حكومت ـ كه طبيعى است بيشترين تأثير را حكومت در وضع زندگى، در سرنوشت مردم دارد ـ در رأس حكومت كسى قرار داشته باشد ـ كه فرض اين است كه عالم به دين است، عالم به معنويات است، خويشتندار در مقابل گناه است، مطيع خداست ـ اگر اين حقيقت تحقق پيدا بكند، هيچ چيز براى بشريت از اين مفيدتر، نجات‏بخش‏‌تر و انجام آن براى بشريت فوری‌تر و ضروري‏‌تر نيست. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
مسئله رهبرى كه همان ولايت فقيه است جزو مترقی‌ترين مسائل اجتماعى و سياسى امروز است. و تِز جمهورى اسلامى، يكى از پيشروترين تِزهاست. بعضى خيال می‌كنند، ولايت فقيه يك چيزى است كه داخل مدارس ـ مدارس طلبگى ـ بحث ولايت فقيه را درست كرده‏‌اند؛ اين‏جور نيست. ولايت فقيه مترقی‌ترين و مدرن‏ترين تزهاى حكومتى امروز است. ولايت فقيه يعنى حاكميت آن انسانى كه در تفكر و ايمان و ايدئولوژى حاكم بر جامعه خودش از همه بهتر وارد است و بهتر می‌شناسند. يك چنين كسى بايد در يك جامعه حكومت بكند؛ يك چنين انسانى می‌تواند اين جامعه را به فلاح و نجات و به تكامل مادى و معنوى برساند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
سلطنت و ولايتعهدى همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيد الشهداء (علیه‏السلام) براى جلوگيرى از برقرارى آن قيام فرمود و شهيد شد. براى اينكه زير بار ولايتعهدى يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد قيام فرمود، و همه مسلمانان را به قيام دعوت كرد. اينها از اسلام نيست. اسلام سلطنت و ولايتعهدى ندارد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
ماهيت امامت، با ماهيت سلطنت، مغاير و متفاوت و متناقض است. اين دو ضدّ همند. امامت، يعنى پيشوايىِ روحى و معنوى و پيوند عاطفى و اعتقادى با مردم. اما سلطنت، يعنى حكومت با زور و قدرت و فريب؛ بدون هيچ‌گونه علقه معنوى و عاطفى و ايمانى. اين دو، درست نقطه مقابل هم است. امامت، حركتى در ميان امت، براى امت و در جهت خير است. سلطنت، يعنى يك سلطه مقتدرانه عليه مصالح مردم و براى طبقات خاص؛ براى ثروت‌اندوزى و براى شهوترانى گروه حاکم. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. ... شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير ... بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمی‌جنگد لذا شما می‌بينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت می‌كنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهت‏گيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياست‏‌هاى استعمارى و استكبارى است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر علماى اسلام قبول مى‌كنند كه قرآن فرموده‎است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه» پيامبر نيامد كه نصيحتى بكند، حرفى بزند، مردم هم كار خودشان را بكنند و به او هم احترامى بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگيرد، جامعه و زندگى را هدايت كند، نظام را تشكيل بدهد و انسان‏‌ها را به سمت اهداف زندگى درست پيش ببرد. اگر علماى اسلام قبول دارند كه قرآن كريم مى‌فرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ايجاد زندگى صحيح براى بشر، هدف اديان است، پس بايد حركت به سمت حاكميت اسلام باشد و حاكميت اسلام در كشورها و جوامع اسلامى، امرى ممكن است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمي‏‌توانند اداره كنند، اين مختص به ‎انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام... سياست به معناى پشت هم اندازى و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومى مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعنى اداره درست جامعه؛ اين جزو دين است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. اگر عمل مسلمين به احكام اسلامى يعنى همين احكام فردى و عبادات؛ به گاو و گوسفند قدرتمندان جهانى ضررى نزند و سياست استعمارى و سلطه طلب آنها را تهديد نكند آن قدرها با اسلام داعيه بر مبارزه نخواهد داشت. شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير يعنى در صد سال، صد و پنجاه سال اخير بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمی‌جنگد لذا شما می‌بينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت می‌كنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهت‏‌گيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياست‏‌هاى استعمارى و استكبارى است. در رژيم منحط گذشته هم همين جور بود با ظواهر اسلامى و با عبادات تا آنجايى كه صحبت از سياست نباشد تهديد حاكميت طاغوت نباشد هيچ‏گونه معارضه‏‌اى نبود. پس توجه می‌فرمایيد كه مسئله حاكميت در اسلام چقدر مهم است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
پس از رحلت رسول اكرم (صلی‏‌الله علیه و آله)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است، ترديد نداشت. هيچ كس نگفت حكومت لازم نداريم. چنين حرفى از هيچ كس شنيده نشد. در ضرورت تشكيل حكومت همه اتفاق نظر داشتند. اختلاف فقط در كسى بود كه عهده‏‌دار اين امر شود و رئيس دولت باشد. لهذا، پس از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)، در زمان متصديان خلافت و زمان حضرت امير (علیه‏السلام)، هم حكومت تشكيل شد. سازمان دولتى وجود داشت و اداره و اجرا صورت می‌گرفت. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمي‏توانند اداره كنند، اين مختص به ‎انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
يكى از چيزهايى كه براى ما [روحانیون] خيلى مهم است، مسئله «ارتباط با سياست» است... سال‏‌هاى متمادى سعى كردند كه مقوله دين را از مقوله سياست جدا كنند. با اينكه ‎انقلاب اسلامى پيروز شده و سياست دينى در كشور، محور همه فعاليت‏‌هاست و مسئله ‎الهام‌گيرى و سرچشمه پيدا كردن سياست از دين ـ نه دين از سياست، بلكه سياست از دين ـ جزو عرفهاى رايج ملت‏‌هاى مسلمان شده، هنوز دارند تلاش مى‌كنند، بلكه بتوانند اين عرف را بشكنند. اگر با لايه‌هاى عميق‌تر تبليغات سياسى جهانى ... آشنا باشيد، مى‌بينيد همين حالا دارند تلاش مى‌كنند كه دين را از سياست جدا كنند. آنها دنبال اين هستند كه سياستمدارها بدون ارتباط با دين و بدون اعتناى به دين، كار خودشان را بكنند و آخوند و مبلغ دين هم فقط احكام فردى و شخصى و طهارت، نجاست و دماء ثلاثه و حداكثر مسئله ازدواج و طلاق را براى مردم بيان كند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری