✳️فطرت انسان وقتی به جایی می رسد که دیگر هیچ چاره نیست ناخودآگاه خداوند متعال را می خواند.
✳️مثل حدیثی می شود که وقتی شخصی نزد یکی از ائمه آمد و عرض کرد: من اسم أعظم را می خواهم، امام معصوم فرمود: او را بگیرید و در آب بیندازید، او را در آب عمیق انداختند، داشت غرق می شد، گفت: من شنا بلد نیستم. حضرت هم شروع کرد با اطرانیان خود صحبت کردن و اصلا انگار نه انگار که او دارد آنجا غرق می شود. وقتی که دید اوضاع خیلی خراب است و این ها قطعا قصد نجات او را ندارند و هیچ کسی کاری به او ندارد و او هم دارد غرق می شود، در آن لحظه به یك حقیقتی متوسل شد، تا توسل رخ داد، حضرت فرمود: او را بگیرید. او را گرفتند و بیرون آوردند، فرمود: آن لحظه آن حقیقتی که در آن رابطه به دست آوردی و دیگر از همه قطع امید کرده بودی آن اهم اعظم الهی بود.
✳️اسم اعظم را عملی به او نشان داد، منتهی چه کسی اینطوری می خواهد؟ چه کسی این طوری اسم اعظم می خواهد؟ طرف را تا پای جان می برند!
✳️لذا اسم اعظم را با این شهود که از همه، قطع تعلق بکند به انسان می دهند.
کتاب لحظه دیدار صفحه 227
حجت السلام و المسلمین عابدینی
#کتاب #لحظه_دیدار #اسم_اعظم #خدا #روایات #معصوم #ائمه #توسل #قطع_امید
@ta_abad_zendegi