#محمدحسین_فرج_نژاد
📌 آخرین کتاب...
📚 جدیدترین اثر فرج نژاد عزیز، کتابی بود که به صورت گروهی چند سالی روی آن کار کردند و به همت دوستان جهادی #انتشارات_شهیدکاظمی آماده چاپ شده بود.
📕 کتاب #اقتصاد_صهیونیسم آخرین اثر دکتر فرج نژاد بود...
🔻🔻🔻
http://nashreshahidkazemi.ir
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @taalighat
🔰️ چگونه باید مقام #نخبگان را ارج نهاد؟
1⃣ عبور از تعاریف مدرن و توسعه دایره نخبگی:
🔻 ادبیات غرب زده با اسلوب مضیق و بستهای نخبه را تعریف میکند به گونهای که بسیاری از نخبگان واقعی از دایره نخبگی خارج میشوند و عده قلیلی باقی می مانند. حاج مهدی #مطلبی بیشک یک #نخبه_فرهنگی بود حتی اگر #دکتری نداشته باشد و مقاله ISI ننوشته باشد. #فرج_نژاد بیشک نخبه ای چندوجهی بود حتی اگر مدارک آکادمیک را نداشت. طی این همه سال چقدر از نخبگان واقعی را نادیده گرفته ایم فقط به این دلیل که تعریف درستی از نخبه نداشتیم.
🔻 در یکی از شهرستان ها، عالم جلیل القدری است که از محضر بزرگان بسیاری بهره برده و توشه ارزشمندی از علم و معرفت دارد. چندی پیش از او پرسیدند در #حوزه علمیه شهر چه تدریس میفرمائید؟ فرمودند: به بنده اجازه تدریس نمیدهند چون #کد_استادی ندارم!!!
🔻 بسیاری تنها به دلیل این دست از #کج_سلیقگی ها از دایره توجه بیرون اند. وقتی او را استاد نمیدانند، از بسیاری حمایت ها نیز محروم میشود با اینکه ده ها جلد کتاب داشته باشد. آیتالله سبحانی درباره یکی از همین علمای بلاد گفته بودند یکی از 10 متکلم بزرگ ایران است او نیز در منطقه خود به دلیل نداشتن شرایط ظاهری و صوری در حوزه علمیه #مهجور مانده بود.
#نخبه_کشی
#مدرنیته
#غرب_زدگی
#نخبه_نشناسی
#فرج_نژاد
#حاج_مهدی_مطلبی
🆔 @taalighat
♻️ با توجه به اینکه دوستان بسیاری درگیر مقوله #پایاننامه هستند، موارد زیر تقدیم میشود. گفتم شاید برای کسی گرهگشا باشد 🔻🔻🔻🔻
راهبردهای رساله نویسی .mp3
30.87M
🎙 سخنرانی استاد #خسروپناه
📌 موضوع: راهبردهای #پایاننامه و رساله نویسی
در جمع دانشجویان دکتری دانشگاه معارف ۱۲ اسفند ۱۳۹۹
🆔 @khosropanah_ir
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @taalighat
ذبیح الله نعیمیان. راه و رسم پایاننامهنویسی.pdf
615.4K
📌 اصول #پایاننامه نویسی
♻️ اثر حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر ذبیحالله #نعیمیان
📚نویسنده کتاب محققانه و ارزشمند: مبادی و اصول #فقه_حکومتی (در 4 مجلد)
@andishkade_f_h
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @taalighat
درآمدی بر پایاننویسی در فقه سیاسی2. استاد ذبیح الله نعیمیان.mp3
11.24M
📌 درآمدی بر #پایاننامه نویسی
♻️ گفتاری از جناب حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر ذبیحالله دکتر #نعیمیان
🆔 @taalighat
1_1052406578.pdf
4.16M
🔺عنوان: نحوه برنامه ریزی، تدوین، نگارش و تکمیل #رساله_دکتری
✅ فایل الکترونیکی این کتاب که در بهار 1400 در 350 صفحه منتشر شده است خدمت پژوهشگران محترم تقدیم می شود.
@pejooheshyar
➖➖➖➖➖➖
🆔 @taalighat
📌 #خاطره_وارده
🔰 به یاد استاد محمدحسین فرجنژاد
☘ این روزها یاد و خاطرۀ مرحوم #فرجنژاد رهایمان نمیکند. مدتی با ایشان دمخور بودم و حتی در نوشتن مقالهای در نقد یکی از فیلمهای هالیوودی، با او همکاری کردم؛ با اینکه بخش اعظم مقاله را خودش نوشت، در عنوان مقاله، اسم بنده را بر اسم خودش مقدم کرد و به چاپ رساند و بهمحض دریافت حقالزحمهاش، سهمِ بیشتر از اندازه به من داد.
☘ اگر «اخلاص، تمرکز و جریانسازی» را از #شاخصههای_موفقیت بدانیم، ایشان واقعاً در کارش موفق بود؛ هم مخلصانه و #جهادی و قربة الی الله کار میکرد و هم در موضوعِ کارش تمرکز یا استقامت داشت و کار را رها نمیکرد و سست نمیشد، و هم اینکه اثرگذار بود و تربیت نسل و #جریانسازی و #جبههسازی میکرد. پژوهشگران حوزه و دانشگاه میتوانند از روحیات جهادی و رفتارهای علمی و اجتماعی ایشان الگوبرداری کنند. او حجتی است بر سایر پژوهشگران، مبنی بر اینکه میشود و میتوان مثل #فرجنژاد فکر کرد و سلوک نمود. باید به علما و اساتید حوزه علمیه بابت تربیت چنین الگوهایی تبریک گفت.
☘ امروز این مرد مخلص و بیقرار به جبهۀ فرهنگی انقلاب معرفی شده است. #پیشنهاد میکنم برنامههای مستندِ تلویزیونی و اینترنتی در معرفی ایشان ساخته شود و همچنین یک کتاب جامع و تفصیلی با عنوان «مرد بیقرار» تدوین گردد و سبک زندگیِ #آتشبهاختیار و انقلابیِ ایشان به نسل جوان معرفی شود. به امید آنکه دهها و صدها جوان در این مسیر به حرکت دربیایند و امواج بزرگی در امتداد راه ایشان به وجود بیاید.
📌 یکی از دوستان قدیمی ایشان
#محمدحسین_فرج_نژاد
#نخبه_فرهنگی
🆔 @taalighat
📌 یک جرعه عاشقانه
شیرش حلال آنکه مرا خاک پاش کرد
نانش حلال آنکه مرا مبتلاش کرد
هر آنچه می دهد کرمش کم نمی شود
باید کریم بلکه کرم را گداش کرد
پایم اگر به سمت جهنم نمی رود
دستم توسلی به ضریح عباش کرد
موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود
هنگام مشکلات، #نبی هم صداش کرد
تصویر اوست عکس تمام پیمبران
او را خداش آینه انبیاش کرد
#کعبه برای آمدنش بود نه طواف
پس کعبه را برای قدومش بناش کرد
خیلی گره زدند به اسلام باز کرد
هر آنچه کرد پنجه مشکل گشاش کرد
در کودکی ش نیز #علی مرد جنگ بود
پس ذوالفقار نیست اگر لافتی ش کرد
در آستان یک نخ عمامه سرش
باید تمام خلق جهان را فداش کرد
رد می شد از محله ی ما دلدل علی
افتاد سنگ زیر سم او، طلاش کرد
📌علي اكبر لطيفيان
🆔 @taalighat
♻️ #غدیریه بسیار زیبای شاعر گرانقدر جناب آقای محمد سهرابی به مناسبت این عید عزیز تقدیم میشود 🔻🔻
آموخت تا که عطر زشیشه فرار را
آموختم فرار ز یاران به یار را
دل می کشید ناز من و درد و بار را
کاموختم کشیدن ناز نگار را
پس می کشم به وزن و قوافی خمار را
*
گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسل
گیرم که گشت باده ازین خستگی خجل
گیرم که رفت پای طرب تا کمر به گل
ناخن به زلف یار رسانم به فتح دل
مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را
*
باید که تر شود ز لب من شراب خشک
باید رسد به شبنم من آفتاب خشک
دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک
از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک
از ما مکن دریغ لب آبدار را
*
شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه نگهت گفتگوی چشم
گفتی بسوز در غم من ای بروی چشم
تا می درم لباس بپا کن شرار را
*
بازار حسن داغ نمودی برای که؟
چون جز تو نیست پس تو شدستی خدای که؟
آخر نویسم این همه عشوه برای که ؟
ما بهتریم جان علی یا ملائکه؟
ما را بچسب نه ملک بال دار را
*
این دستپاچگی زسر اتفاق نیست
هول وصال کم زنهیب فراق نیست
شرح بسیط وصل به بسط و رواق نیست
اصلا مزار انور تو در عراق نیست
معنی کجا به کار ببندد مزار را
*
با قل هوالله است برابر علی مدد
یا مرتضی است شانه به شانه به یا صمد ؟
هستند مرتضی و خدا هر دو معتمد
جوشانده ای زنسخهء عیسی ست این سند
گر دم کنند خون دم ذوالفقار را
*
ظهر است بر جهاز شتر آفتاب کن
خود را ببین به صفحه آب و ثواب کن
این برکه را به عکسی از آن رخ شراب کن
از بین جمع یک دو ذبیح انتخاب کن
پر لاله کن به خون شهیدان بهار را
*
من لی یَکونُ حَسب یکون لدهر حسب
با این حساب هرچه که دل خواست کرد کسب
چسبیده است تیغ تو بر منکر نچسب
از انتهای معرکه بی زین گریزد اسب
دنبال اگر کنی سر میدان سوار را
*
کس نیست این چنین اسد بی بدل که تو
کس نیست این چنین همه علم و عمل که تو
کس نیست این چنین همه زهر و عسل که تو
احمد نرفت بر سر دوش تو بلکه تو
رفتی به شان احمد مکی تبار را
*
از خاک کشتگان تو باید سبو دمد
مست است از نیام تو عَمرِ بن عبدود
در عهد تو رطوبت مِی، زد به هر بلد
خورشید مست کردو دو دور ِ اضافه زد
دادی زبس به دست پیاله مدار را
*
مردان طواف جز سر حیدر نمی کنند
سجده به غیر خادم قنبر نمی کنند
قومی چو ما مراوده زین در نمی کنند
خورشید و مه ملاحظه ات گر نمی کنند
بر من ببخش گردش لیل و نهار را
*
دانی که من نفس به چه منوال می زنم
چون مرغ نیم کشته پر و بال می زنم
هر شب به طرز وصل تو صد فال می زنم
بیمم مده ز هجر که تب خال می زنم
با زخم لب چه سان بمکم خال یار را
*
امشب بر آن سرم که جنون را ادب کنم
برچهره تو صبح و به روی تو شب کنم
لب لب کنان به یاد لبت باز تب کنم
شیرانه سر تصرف ری تا حلب کنم
وز آه خود کشم به بخارا بخار را
*
خونین دلان به سلطنتش بی شمار شد
این سلطه در مکاشفه تاج انار شد
راضی نشد به عرش و به دلها سوار شد
این گونه شد که حضرت پروردگار شد
سجده کنید حضرت پروردگار را
*
آنکه به خرج خویش مرا دار می زند
تکیه به نخل میثم تمار می زند
تنها نه اینکه جار تو عمار میزند
از بس که مستجار تو را جار می زند
خواندیم مست جار همین مستجار را
*
از من دلیل عشق نپرسید کز سرم
شمشیر می تراود و نشتر ز پیکرم
پیر این چنین خوش است که هستی تو در برم
فرمود : من دو سال ز ایزد جوان ترام
از غیر او مپرس زمان شکار را
*
از عشق چاره نیست وصال تو نوبتی ست
مردن برای عشق تو حکم حکومتی ست
آتش در آب می نگرم این چه حکمتی ست
رخسار آتشین تو از بسکه غیرتی ست
آیینه آب می کند آیینه دار را
*
زلفت سیاه گشته و شد ختم روزگار
خرما زلب بگیر و غبار از جبین یار
تا صبح سینه چاک زند مست و بی قرار
خورشید را بگو که شود زرد و داغدار
پس فاتحه بخوان و بدم روزگار را
*
یک دست آفتاب و دو جین ماه می خرم
یک خرقه از حراجی الله می خرم
صدها قدم غبار از این راه می خرم
از روی عمد خرقه کوتاه می خرم
باپلک جای خرقه بروبم غبار را
*
یک دست آفتاب و هزاران دوجین بهار
یک دست ماهتاب و بهاران هزار بار
یک دست خرقه انجم پولک برآن مزار
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
وقت است ترکنم به سبو زلف یار را
📌 #محمد_سهرابی
🆔 @taalighat