eitaa logo
تعلیقات
1.1هزار دنبال‌کننده
351 عکس
51 ویدیو
25 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (طلبه حوزه علمیه قم) 📝مسیر ارتباط: @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
پروژه ناتمام سیدمصطفی 🔻 این روزها همه رفقا بی‌قرار و خسته دل هستند از غصه سیدمصطفی. بغض گلوگیری همدم مان شده است. همه از لزوم ادامه راه سید می‌گویند و این هم حق است. اما پروژه‌های سید چه بود؟ 🔻 روز اول فوت سید به استاد فلاح عرض کردم سید دو خصلت اصلی داشت: هم بود و هم . سید در فکر اصلاح بود، پروژه سنت‌ها را دنبال می‌کرد، دغدغه مکتب امام داشت و... اما این دغدغه‌ها در بستر خاصی پدید آمد. همه این‌ها پروژه سید هم بود و هم نبود. سید کارویژه مهمتری داشت. ابتدا یک مقدمه: 🔻 گمان کنم نسبتاً فرق بین و را متوجه می‌شوم. و در بین اندیشمندان را متوجه می‌شوم. دوستان عزیز یک کم‌نظیر است که هنوز قدر دانسته نشده است. دانشمندی هرچند عزیز است اما به‌سان اندیشمندی دشوار و نیست. اما دانشمندان بیش از اندیشمندان قدردانسته می‌شوند. 🔻 این نکته را باهمه وجود دریافت و ذیل اندیشه و اندیشمندی رشد کرد و صاحب تحلیل و سخن شد مانند بسیاری دیگر. و سید و بود و پای استاد ایستاد. به تدوين و ترویج و استنطاق اندیشه استاد پرداخت. این پرداختن به اندیشه استاد بستر تحول ده‌ها طلبه فاضل بود و این پروژه نیمه کاره اش بود. 🔻 مهم این است که بدانیم اهمیت شخصیت و اندیشه برای در حوزه، طلبه انقلابی و خدمت رسانی عمیق به انقلاب چیست. سید این مسئله را درک کرد و خود را وقف کرد و البته در این رشد کرد و برای خودش صاحب نظر شد. 🔻 رفقا اگر سخن از طرح‌های سید بر زبان است که دغدغه‌ی مکتب امام، عاقله نخبگانی، قیام لله، خیزش جوانان برای ساخت ایران و.... داشت، توجه داشته باشیم چسبیدن به‌این عناوین، تکیه به شاخه است نه ! همه این‌ها ریشه در اندیشه استاد دارد که اگر از آن غفلت کنیم هم خودمان ضرر می‌کنیم هم جبهه انقلاب. 🔻 رفقای عزیز همت کنید و این را تمام کنید و کنیم.... 🔻 سابقاً در یادداشت‌هایی با عنوان از شخصیت استاد سخن گفتم: https://eitaa.com/taalighat/260 https://eitaa.com/taalighat/262 🆔 @taalighat
🔹 وفاداری، نشانه‌ی ایمان اواخر دهه 80 یک سفر ده روزه همدان بود. تقریباً هر روز با حاج آقا بودیم. خاطرات زیبایی رقم خورد. ☘ یک روز جمعه صبح به‌همراه ابوی و حاج آقا رفتیم شهر تویسرکان (از توابع همدان) ابتدا به زیارت مقبره یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل جناب رفتیم. بعد از آن به دیدار آیت‌الله سبزواری امام جمعه سابق آن شهرستان و چند برنامه دیگر. حوالی عصر بود به همدان برگشتیم. سفر کوتاه و خاطره‌انگیزی بود. درهمین سفر کوتاه ابوی و حاج آقا خیلی باهم شدند. ☘ کل دوره آشنایی و رفاقت حاج آقا و ابوی در همین سفر یک‌روزه رقم خورد. اما احساس محبت، احساس اینکه ما یکبار به فلانی زحمت دادیم و برای ما زحمتی کشید از ذهن حاج آقا پاک نشد. ☘ به‌همین خاطر بعد از آن سفر تا همین الان هر بار حاج آقا من را دیدند بعد از سلام! اولین جمله شان سراغ گرفتن از ابوی و پرسیدن حال ایشان بود. طوری سراغ ایشان را می‌گیرند انگار یک رفاقت طولانی باهم داشتند. ☘ این رفتار من را یاد روایاتی به این مضمون انداخت که و را نشانه‌ی ایمان می‌دانست. ➖➖➖➖➖➖➖ 🔻 پی‌نوشت: 🔹 برخی کمترین خوبی و محبت را اند و نسبت به دوستان خود . این همان نشانه‌ی ایمان است. اما برخی چنان قدرنشناس اند که بماند. 🔹 رفقای جوانم حرمت نان و نمک بزرگترها را داشته باشیم... 🆔 @taalighat