eitaa logo
تعلیقات
1.1هزار دنبال‌کننده
359 عکس
52 ویدیو
25 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (طلبه حوزه علمیه قم) 📝مسیر ارتباط: @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 هدایت قلوب و تربیت نفوس مستعده 🔻 ☘ از همان سنین کم با خانواده از ایران رفته بودند و در مالزی زندگی می‌کردند. همان‌جا مدرسه می‌رود، بزرگ می‌شود و ارتباطش با فرهنگ ایرانی _ اسلامی محدود می‌شود به جمع خانواده و برخی دوستان. ولی فضای غالب اطرافش حال و هوای دیگری داشت. ☘ خوش استعداد بود و ذهن ریاضی قوی داشت و بسیار اهل مطالعه و عاشق و درس. همیشه در مدرسه و دبیرستان شاگرد اول بود. همین موجب شد در یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌هاي مالزی در رشته مشغول تحصیل شود. حالا به یکی از دانشجویان موفق رشته خودش تبديل شده بود. بقیه برای سوالات شان به او مراجعه می‌کردند. ☘ یک برای یک دختر جوان امروزی! زندگی در یک کشور خوش آب و هوا، تحصیل در یک دانشگاه معروف در رشته‌ای خوب، تسلط به زبان و دارای آینده علمی و شغلی خوب... ☘ ناگهان ورق برگشت... با خانمی آشنا می‌شود که کتابی از آثار معرفتی را تدریس می‌کند. احساس می‌کند دارد به مرحله جدیدی از زندگی‌اش قدم می‌گذارد و دنیا معنای دیگری پیدا کرده است. ☘ ترم آخر دانشگاه بود. حالا دختر امروزی قصه ما، نگاهش به عالم و زندگی عوض شده بود. شب‌ها تا صبح می‌کرد و روزها مطالعه و سکوت و و عبادت و گوش دادن به سخنرانی‌ها و دروس . دنبال انصراف از بود و می‌خواست بیاید ایران برای تحصیل در !!! ☘ حالا پای کلاس درس علامه، تعریف جدیدی از انسان، جهان، مرگ، هدف و معنای زندگی، پیدا کرده بود و نگاهش به عالم تغییر کرده و شده بود یک انسان جدید... ☘ همه سرزنشش می‌کردند که داری به خودت لگد می‌زنی ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. تازه زندگي برایش معنادار شده بود و انگار خودش را پیدا کرده بود. ☘ دختری را از آن گوشه دنیا عاشق خدا کرده بود. به محض پایان ترم آخر دانشگاه و نگارش پایان‌نامه، بدون خانواده به ایران آمد و رفت به و این شد آغاز یک زندگی و حیات نو... 🆔 @taalighat
◾️ در سوگ استاد فقید (1) 🔻 حوالی سال‌های 77 بود که با آشنا شدم. نامش بر روی لب همه به نیکی موج می‌زد. درب خانه‌اش به‌روی جوانان و نوجوانان باز بود. با روی گشاده، با لبخندی دلنشین و نگاهی پدرانه پذیرای ما بود. منزلش بچه‌های انقلابی اهل مطالعه و تفکر بود. 🔻 گاهی شب‌ها ساعت 11 گذشته بود، احساس میکردم پر از پرسشم، زنگ می‌زدم و می‌گفت بیا منزل. ساعت 11 شب تا 12 وقت استراحت بود، اما یک نوجوان را بدون درنگ می‌پذیرفت تا باشد برای روح متلاطم. 🔻 وقتی کنار سیدآقا می‌نشستیم یک دنیا و می‌شدیم. وجودش مملو از حرارت بود. دوست داشت جوان مؤمن انقلابی، باشد، افق‌های بلند داشته باشد، به جامعه و جهان فکر کند. سعی می‌کرد بچه‌ها را رشد دهد، افق بلند و بزرگی برای‌شان تصویر کند. 🔻 یک بود. می‌گفت حدود 20 سال به‌صورت منظم روزی 14 تا 18 ساعت مطالعه داشتم. به‌شوخی می‌گفتم خانه سیدآقا دیوار ندارد، از بس همه دیوارها از پوشیده شده بود. اصلاً با کتاب زندگی می‌کرد. کتابخانه‌اش چندین هزار جلد کتاب داشت. یکبار که درگیر مسئولیت اجرایی شده بود، با ناراحتی می‌گفت کار اجرایی باعث شده روزی بیشتر از 8 ساعت نمی‌توانم کنم. 🔻 بچه‌ها را به مطالعه تشویق می‌کرد. هر چه کتاب داشت در اختیارشان می‌گذاشت. تمرکز ویژه‌ای بر روی و و جریان‌های فکری جهان داشت. شاید اولین کتاب‌ها درباره صهیونیسم را با تشویق او بود که خواندم. 🔻 به تاریخ معاصر، تاریخ ایران، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه غرب، تمدن غرب، صهیونیسم و یهودیت، عجیبی داشت. بر حوزه‌های مختلف علوم تسلط و اشراف داشت. وقتی یکی از برجسته کشور را نزدش بردم، متحیر شده بود که عجب گنجی دارید در همدان. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
📚 و مسئله مطالعه در زیست رهبر انقلاب، عنصری اساسی و محوری است. نمی‌شود داعیه ولایت‌مداری داشته باشیم و بخواهیم در تراز آقا کنیم ولی و انس با کتاب در سبد زندگی ما کمرنگ باشد. انقلابی منهای مطالعه می‌شود انقلابی قشری... 🆔 @taalighat