🔰 تاخر فرهنگی و خودروهای برقی
✍️ محمد سلیمی
🔸ما در مواجهه با بسیاری از پدیده های نوظهور دچار #تاخّر_فرهنگی هستیم. یعنی قبل از این که فرهنگ آن پدیده به ما برسد و یا در ما ایجاد شود، سر و کله خودش پیدا می شود و باعث #ناهنجاری های فراوانی می گردد؛ و ما سالیانی را در برطرف کردن #عوارض ناشی از آن به خود می لولیم و تباه می کنیم.
🔹یکی از دلایلی هم که #جامعه و #مردم ما به برخی از نوپدیدها رو نمی آورند همین مساله است. به طور مثال یک هو با چیزی به نام "خودروهای برقی" مواجه می شوند که کار از کار گذشته و بدون شناخت نسبت به جوانب اش ناچارند به آن تَن در دهند. خوب یا بد، آن پدیده به سرعت می آید و خودش و فرهنگش، همه را زیر می گیرند و در افق محو می شود.
🔸یک بابایی در گوشه ای از عالَم نشسته و گفته چگونه می شود وسیله نقلیه ای ساخت که فرضاً آلایندگی نداشته باشد و کمترین آسیب محیطی را دارا باشد، نهایتا رسیده به مدل های برقی. ما کجای این #جغرافیا هستیم؟ همیشه رده دومی بوده ایم و مصرف کننده. اصلن نشسته ایم فکر کنیم که آیا برای حمل و نقل می توان به مدیوم های دیگری هم رسید؟ اگر #جهان ما صرفاً مادی نیست، آیا می توان به مقوله حمل و نقل و جابه جایی، غیرمادی نگریست؟؟؟
اساسا تا وقتی که مدل ها بومی نشده اند و اورجینالیته خودمان را نَجُسته باشیم تا ابدالدهر جهان چندمی" خواهیم ماند.
🔻پ.ن: به بهانه تلاش دوستان عزیزم در طراحی و تولید #خودرو_برقی.
#خودرو
#فرهنگ
#تسلا
#tesla
⚜️ @taammolat74
تاملات
🔽 یادداشتهایی در اندیشه فلسفی ـ اجتماعی شهید مطهری 🔖 آینده جوامع و نقش دین در ساخت جامعه
✔️ ادامه...
🔘 بخش 2 از 2
2️⃣ دوم اینکه دین اسلام با نفی عوامل فرعی تکوّن روح جمعی مانند #نژاد (قومیت) و #جغرافیا و مبتنی ساختن روح جمعی بر جهانبينى توحیدی در شناخت صحيح از نظام كلّى وجود و ساختن شخصيّت روحى و اخلاقى انسانها بر اساس همان جهانبينی، این امکان را در اختیار دارد که پایهگذاری فرهنگى و روح جمعیِ نوينی کند که در عین اینکه فرهنگی اسلامی است، فرهنگی بشری و فراملی باشد.
⬇️ایشان در رد نظریه #قومیتی_بودن_فرهنگ_اسلامی میگوید:
" آنچه در گذشته پيرامون نظريّه اسلام درباره يگانگى و چندگانگى ماهيّت جامعهها و درباره اينكه سير طبيعى و تكوينى جامعهها به سوى جامعه يگانه و فرهنگ يگانه است و برنامه اساسى اسلام استقرار نهايى چنين فرهنگ و چنين جامعهاى است بيان كرديم، كافى است كه نظريّه فوق (قومیتی بودن فرهنگ اسلام) را مردود سازد. #فلسفه_مهدويّت_در_اسلام، بر اساس چنين ديدى درباره آينده اسلام و انسان و جهان است." (همان، ص: 367)
⬇️نکته قابل توجه این است ایشان بر اساس نظریه اعتباریات و تابع شرایط زمانی و مکانی دانستن ادراکات عملی، امکان تنوع در جامعه واحد دینی را بر اساس شرایط متفاوت زمانی و مکانی میپذیرد، ولی معتقد است که این تنوع و تفاوت جوامع، مخلّ به وحدت جوامعی که دین اسلام بر اساس جهان بینی توحیدی به دنبال آن است، نیست.
"ما در اصول فلسفه درباره اطلاق و نسبيّت اصول انديشه بحث كردهايم و ثابت كردهايم آنچه نسبى است علوم و ادراكات اعتبارى و عملى است. اين ادراكات است كه در فرهنگهاى مختلف بر حسب شرايط مختلف زمانى و مكانى، مختلف است و اين ادراكات است كه واقعيّتى ماوراى خود كه از آنها حكايت كند و معيار حقّ و باطل و صحيح و غلط بودن آنها باشد، ندارند. امّا علوم و ادراكات و انديشههاى نظرى كه فلسفه و علوم نظرى انسان را مىسازند، همچون اصول جهانبينى مذهب و اصول اوّليه اخلاق، اصولى ثابت و مطلق و غير نسبى مىباشند. در اينجا متأسّفانه بيش از اين نمیتوانيم سخن را دنبال نماييم." (همان،ص: 366)
⚜️ @Taammolat74