eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
671 عکس
709 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️سوال از محضر آیت الله سید محمد صادق روحانی : بعضی از روحانیون طرفدار ولایت فقیه می گویند که مخالفت با حکم ولی فقیه مساوی با شرک به خداست . نظر شما در این مورد چیست ؟ 🔹جواب : این حرف این قدر سخیف است که ادم عاقل چنین حرفی نمی زند یا اگر گوینده این حرف عاقل بوده در حال غیر طبیعی این حرف را زده است یا اینکه منظور این بوده است که شرک مراتبی دارد که واجبی ترک شود یا گناهی انجام شود و از آن به شرک خفی تعبیر میشود این حرف هم باطل است 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️آیت الله مصباح یزدی : 🔹بر اساس مضمون پاره‌اى از روايات ـ از جمله مقبوله عمر بن حنظله ـ اگر كسى از فرمان و حكم ولىّ فقيه سرپيچى كند مشرك است. بر اساس روايت فوق، اگر فقيه جامع الشرايطى متصدّى تشكيل حكومت و يا انجام امور حكومتى شد، كسى كه با او مخالفت كند و سخن و فرمان او را ردّ كند، مثل اين است كه با امامان معصوم مخالفت كرده باشد، و مخالفت با آنها در حكم و در حدّ شرك به خداوند است. 🔹...به اين ترتيب روشن مى‌گردد وقتى خداوند متعال اطاعت امام معصوم را واجب مى‌شمرد، اگر كسى نپذيرد و شانه از زير بار اطاعت خالى كند، ربوبيت تشريعى خداوند را نپذيرفته است و آلوده به شرك در ربوبيت تشريعى شده است. همچنين وقتى امام معصوم كسى را نصب و تعيين كرد و اطاعتش را بر ديگران واجب ساخت، اگر كسى نپذيرفت و تسليم امام معصوم نشد، به شرك در ربوبيت تشريعى آلوده شده است. پس اگر امام صادق(عليه السلام) فرمودند: مخالفت با ولىّ فقيه «عَلى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللّهِ‌؛ در حدّ شرك به خداست» مبالغه نكرده‌اند و سخن از واقع گفته‌اند، منتها نه شرك در خالقيت و يا شرك در ربوبيت تكوينى‌؛ بلكه شرك در ربوبيت تشريعى كه شيطان نيز به آن آلوده گشت. ♦️پاسخ استاد به جوانان پرسشگر ج 1 ص 54 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️آیت الله مصباح یزدی : 🔹اگر ما قانون اساسى فعلى جمهورى اسلامى ايران را معتبرمى‌دانيم نه به لحاظ اين است كه قانون اساسى يك كشور است و درصد زيادى از مردم هم به آن رأى داده‌اند 🔹بلكه به اين دليل است كه اين قانون اساسى به امضا و تأييد ولىّ فقيه رسيده و ولىّ فقيه كسى است كه به اعتقاد ما منصوب از جانب امام زمان عليه السّلام است ... و اگر غير از اين باشد و امضا و تأييد ولىّ فقيه در كار نباشد قانون اساسى ارزش و اعتبار ذاتى براى ما ندارد. ♦️نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ص 117 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️ آن‌چه از وظايف و اختيارات در قانون اساسى براى ولىّ فقيه شمرده شده است تمثيلى، و نه احصايى، است. به اين معنا كه شمّه‌اى از اهمّ وظايف و اختيارات ولىّ فقيه را كه معمولا مورد حاجت است برشمرده است نه اين‌كه در مقام احصاى تمامى آنها باشد. ♦️از نظر خود اصول قانون اساسى هم، مقتضاى مطلقه بودن ولايت فقيه كه در متن قانون اساسى آمده همين است كه وظايف و اختياراتى كه در قانون اساسى براى ولىّ فقيه شمرده شده است، تمثيلى، و نه احصايى، باشد زيرا در غير اين صورت قيد «مطلقه» در متن قانون لغو خواهد بود نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه ص 118 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️خاطره مشترک هاشمی و مصباح - بخش اول ♦️پیرو تذکرات ، انتقادات و پیشنهادات برخی از اعضای محترم کانال در مورد این پست لازم دیده شد توضیحاتی ارائه شود 🔹این خاطره در کتاب خاطرات مرحوم هاشمی درج نشده است . در واقع خاطرات دست نوشته ایشان از سال 1360 تا 1376 را شامل است و این خاطره حاصل مصاحبه با ایشان در اواخر عمرشان هست که در سایت مرکز اسناد مرحوم قابل رویت است. البته سایت های بسیاری این خاطره را نقل کرده اند 🔹بعد از انتشار این خاطره آیت الله مصباح به نوعی دیگر این خاطره را نقل می کند و به عبارتی درصدد پاسخ به مرحوم هاشمی جوابیه ای می دهند . روایت آیت الله مصباح این هست که " پيش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آقايان خامنه‌ای و هاشمی توسط آقای قدوسی وقتی تعيين کردند که برای صبحانه به منزل ما تشريف بیاورند.»" در آن جلسه صبحانه «غير از اين دو بزرگوار، شخص ديگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اين‌جا شروع کردند که ما سال‌ها با هم همکاری فرهنگی و سياسی داشتيم، اما مدتی است که تو کنار کشيدی و با ما نيستی 🔹هاشمی رفسنجانی در آن جلسه خواستار اتحاد با تمام جريان‌ها و گروه‌های «ضد امپرياليستی» در مبارزه بود: «گفتند بيا و با مجاهدين همکاری کن! گفتم من آن‌ها را نمی‌شناسم. گفتند ما می‌شناسيم. گفتم من کار شما را تخطئه نمی‌کنم. شما پيش خدا حجت داريد و کارتان را بکنيد،‌ اما من تا آن‌ها را نشناسم، تاييد نمی‌کنم.» از اول تا آخر اين گفت‌وگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هيچ نمی‌گفتند و فقط صحبت‌‌های آقای هاشمی بود و جواب‌های بنده. «پس از اين گفت‌وگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.» ادامه دارد... 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️خاطره مشترک هاشمی و مصباح - بخش دوم 🔹روایت های متفاوت اين دو روايت از يک ديدار، علاوه بر تفاوت محتوايی، در محل تشکيل جلسه نيز متفاوت است. به گفته آقای هاشمی، ديدار او و مقام معظم رهبری با آیت الله مصباح يزدی در خانه شهید قدوسی صورت گرفت اما مرحوم مصباح يزدی می‌گويد که اين ديدار به درخواست آقايان خامنه‌ای و هاشمی و در خانه خود او انجام شده است. 🔹در روايت مرحوم مصباح اشاره‌ای به واکنش مقام معظم رهبری به پاسخ‌های آیت الله مصباح يزدی نشده است؛ به ويژه اينکه در روايت مرحوم هاشمی رفسنجانی آمده که رهبر انقلاب آنقدر از سخنان مصباح يزدی ناراحت و عصبانی شد که برای ۱۰ سال (تا ۱۳۵۷) با او قهر می‌کند. ♦️تنها فردی که در هر دو روایت حضور داشته شخص مقام معظم رهبری هست. تایید یا تکذیب روایت هر یکی از این دو بزرگوار بدست ایشان است ♦️حال برادران عزیز چرا روایت هاشمی کذب و روایت مصباح یزدی صحیح است ؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️آیت الله مصباح یزدی : اسلام اصل بردگی را به طور کلی نفی نمی کند، بلکه در مواردی به دلايلی برده گرفتن را امری ضروری می داند 🔹 تا جامعه بشری برقرار است، دست كم جنگ هست. از ميان جنگ‌ها بعضى مشروع و عادلانه است: جنگ حق در برابر باطل که در آن کسانی که از طرفداران باطل به اسارت در مى‌آيند، به بردگى كشيده مى‌شوند و بايد بشوند. اسلام هيچ‌گاه در صدد الغای اين‌گونه برده‌گيرى نبوده و نيست و اين موضع اسلام كاملاً قابل دفاع و توجيه عقلانى است. 🔹كوشش بسيارى از روشنفكران و نويسندگان غربزده جهان اسلام كه اسلام را نافى و ناسخ هرگونه برده‌دارى قلمداد مي‌كنند و آيات مربوط به بردگى و برده‌دارى را ناظر به امرى موقت و گذرا مي‌دانند كه مختص صدر اسلام بوده تلاشى بيهوده است. اسلام بردگى را مطلقاً الغا نمى‌كند، بلكه يكى از راه‌های بردگی را صحيح مى‌داند. در عين حال، حسن سلوك با بردگان را به شدت توصيه مى‌كند و اسباب آزادى آنان را از طرق مختلف فراهم مى‌سازد و اين از مفاخر اين دين الهى است. 🔹نقش اسلام در زوال تدريجي نظام برده‌داری بر اهل تحقيق پوشيده نيست. اسلام عوامل بردگی را محدود ساخت و برده گرفتن را فقط منحصر در جنگ‌هاي مشروع کرد. مادام که ساختار جهان چنين باشد، نبرد ميان حق و باطل جريان دارد و طرفداران حق همان‌گونه که جنگ و دفاع از ارزش‌هاي ديني را حق خود مي‌داند، مي‌تواند پيروان باطل را اسير و برده سازند. اين بردگی به صلاح بردگان و مصلحت امت اسلامي است‌ و اين موضع اسلام کاملاً قابل دفاع و توجيه عقلانی است. افزون بر محدود کردن راه‌هاي بردگی، اهتمام به آزادی بردگان مورد تأکيد اسلام است. 🔸نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام ج 1 ص 175 👇👇 @Taammolate_talabegi