چند روز پیش برای انجام کاری، ساعتی را در خیابان جمهوری و یکی از بازارهای اصلی موبایل گذراندم. فضای معنایی بازار، بیشتر حال و هوای جایی مثل بازارهای کیش یا ترکیه را تداعی می کرد و آدم ها ناخودآگاه تحت تاثیر آن فضا رفتار می کردند. نه مکان به تهران می خورد و نه زمان به ماه رمضان.
شهر و شهرنشینی، بازار، پاساژ و .... هر کدام دلالت های معنایی خود را دارد که آدمی را در چنگال خود اسیر می کند و اگر فطرت انسان بیدار نباشد، خیلی راحت در این فضا هضم می شود. اقدامات نظامی و امنیتی بجای خود، سیاست های شهرسازی و... هم، اما برای فطرت دست مالی شده انسان ها در این فضای غفلت زا فکری باید کرد.
@taamollat
تأملات اجتماعی
چند روز پیش برای انجام کاری، ساعتی را در خیابان جمهوری و یکی از بازارهای اصلی موبایل گذراندم. فضای م
📌عرفی گرایی در دین و اجتماع
🔹در نزدیکی مسجدی که خودم مسئولیتش را بر عهده دارم چند مدرسه قرار دارد.
در یکی از آنها امشب مراسم افطار و جشن تکلیف پسران پایه هشتم برقرار بود، با یکی از بچه های فرهنگی مسجد، دقایقی در برنامه حاضر شدیم.
گروه سرودی دعوت شده بود که سرودهایی مذهبی درباره امام زمان و امام علی ع، با آهنگ هایی تند اجرا کرد و مجلس را پر از شور و هیجان کرد. آهنگ ها و بعضی حرکات متعارف نبود.
یکی از اساتید حوزه که امروز برای انجام کاری به یکی از دادگاه ها رفته بود، از بازبودن بوفه و رستوران در مجتمع قضایی و بی تفاوتی قضات روحانی با زنان مکشوف، آنهم در دادگاه خبر می داد.
اینها نمونه هابی از وضعیت امروز جامعه ی ماست. (برنامه های تلویزیونی چون معلی و محفل نیز علی رغم نقاط قوت کم نظیرشان، نمونه های خوبی هستند برای تجدید نظر در سنتها)
🔹خیلی بعید است که جامعه ی ایران تحت تاثیر اتفاقات مختلف کلا دینداری را کنار بگذارد، اما وفادار ماندن به نسخه ی کنونی دینداری هم خیلی دور از ذهن است.
به نظر می رسد که جامعه ی ما در حال تولید نسخه ای از دینداری است که شریعت و اعتقادات در آن نقش کمتری دارد و بجایش تلاش می شود تا اخلاق نقش برجسته تری پیدا کند.
تغییر در منش دینداری البته نسخه های جدیدی از اخلاق را عرضه کرده که از مسئولیت اجتماعی و قانونمداری، تعهد و....خبری در آن نیست و صرفا عاملش را از لحاظ روحی و روانی ارضا می کند.
آنچه که از گشت و گذار در تهران و گفت و گو با مردم در می یابم، آنست که جامعه با سرعت زیادی در حال عرفی شدن و تسامح و تساهل گرایی دینی و اخلاقی است که این مسئله بسیار نگران کننده است.
#تهران
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌خلاصه ی مطالب جلسه ی هفتم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»، (جمعه ۱۷ اسفند۰۳، ششم رمضان ۱۴۴۶) (بخش د
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی هشتم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(شنبه، ۱۸اسفند۰۳، هفتم رمضان۱۴۴۶)
.....
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی هشتم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (شنبه، ۱۸اسفند۰۳، هفتم رمضان۱۴۴۶) .....
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی هشتم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(شنبه، ۱۸اسفند۰۳، هفتم رمضان۱۴۴۶)
.....
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی هشتم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (شنبه، ۱۸اسفند۰۳، هفتم رمضان۱۴۴۶) .....
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی نهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(یک شنبه، ۱۹ اسفند۰۳، هشتم رمضان۱۴۴۶)
۱. عالمان اسلامی، عرفان را به دو شاخه تقسیم می کنند. عرفان نظری و عرفان عملی.
در عرفان نظری غایت شناخت هستی بر اساس توحید است و عارف بر اساس تجربیات خود تلاش می کند تا تصویری از نظام عالم را عرضه کند.
عرفان نظری دو محور مهم دارد:
بازگشت همه ی عالم به توحید و اینکه عالم همه جلوات توحید است
محور دوم انسان است بعنوان مظهر جامع آسمانی و الهی که می تواند به مظهر کامل اسما تبدیل شود.
گاهی منظور از مکتب عرفانی همین عرفان نظری است.
۲. اما ساح دیگر عرفان عملی است که ما در اینجا با تربیت سر و کار داریم که با کمالات انسان سروکار دارد و غایتش می شود توحید .
۳. در عرفان نظری توحید نقطه ی آغاز است تا برسد به کثرات.
اما در عرفان عملی از کثرات شروع می کنیم و از بازگشت آنها به وحدت و توحید بحث می شود.
در قوس نزول از چگونگی ایجاد آن عالم کثرات از عالم وحدت صحبت می شود، اما در قوس صعود بحث می شود که نظام عالم ازین کثرت چگونه به وحدت می رسد، در اینجا نقطه ی آغاز کثرات است.
۴. ما در نظام فطرت این بحث را داریم که چگونه می توانیم کثرات را به فطرت توحیدی برگردانیم.
انسان نگاه کثراتگرایی به پدیده ها دارد، با تشنگی به سمت آب و با گرسنگی به سمت عذا، اینگونه توجهات انسان متکثر است و اینگونه ضعف و احتیاج در او راه پیدا می کند.
تشتت و کثرت گرایی توجه انسان را به امور متعدد جلب می کند که هر کدام دچار ضعف است، اما اگر انسان این توجهات ناقص را کم کند و به یک وسیله و مطلوب بزرگ توجه کند، آنگاه می تواند به سمت وحدت سیر کند.
۵. گاهی کمالات کوچک و پراکنده همه ی سرمایه ی عمر انسان را به باد می دهد.
اما اگر از ابتدا خواطر پراکنده را مدیریت کند و توجهش را به کمال مطلق معطوف کند، در اینجا تمام سرمایه ی او نقد می شود.
و هر سال رشد می کند.
مثل کسی که در رشته های متعدد کتاب خوانده، بعد مدتی هیچ رشدی ندارد ، در مقابل کسی که در یک رشته و یک شخص ممحض شده در پایان سال حقایقی را می یابد که در غیر اینصورت به آنها دست نمی یافت.
۶. تمحض و تمرکز در هر راهی، و برقراری ارتباط وجودی با آن مطلوب، راه رسیدن به کمال است.
با تمرکز است که عشق افزون و با معشوق اتصال وجودی برقرار می شود.
۷. عشق و محبت اکتسابی است، اما عشقی که با تمرکز و تدریجی می آید و معرفت به لایه های وجودی مطلوب ذره ذره ایجاد می شود ، این عشق پایدار است.
مانند عشقی که بین پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها وجود دارد که اصلا نتیجه ی محبت ظاهری نیست. تدریجا شکل گرفته اما در آخر فانی در یکدیگرند.
بر خلاف عشق مادی که با همان سرعتی که شکل می گیرد زایل می شود.
۸. در آیه ی آیه ی شریفه ی قرآن می فرماید : «...وجعل بینکم نوده و رحمه»
مودت، محبت دوران خوشی است، اما رحمت محبت دوران سختی و دشواری و بحران است.
عشق مربوط به دوران خوشی نیست، اگر در دوران سختی هم محبت باقی ماند این می شود عشق
۹. دفاع مقدس محکی بود برای شناخت عاشقین و مومنین واقعی، عاشقی در صحنه ی بلا آشکار می شود، لذا خدا برای محبوبیت خودش ابتلائاتی را ایجاد می کند.
بلا می شود معیار عشق
۱۰. در مسیر عاشقی بلا طبیعی است، ابراهیم زمانی به مقام خلیت و امامت رسید که بلاهای مختلف را پشت سر گذاشت.
برای همه ی انبیا اینگونه بوده، نمونه اش نبی مکرم اسلام که از همان ابتدا بلاهای متعدد دید. بلا نشانه ی عاشقی است.
۱۰.هر چه بلاها بیشتر باشد، فطرت عشق راحت تر ظهور می کند.
کسی که از مسئولیت ها در جمهوری اسلامی فرار می کند معلوم می شود بدرستی تربیت نشده.
عاشق آنست که در سختی و راحتی ها توجه به خدا دارد و متذکر است.
۱۱. تمام زندگی امام مصداق همین تمرکز و فنای در حضرت حق است.
چنین کسی عاشق همسر و فرزندش هم هست و وطنش اما همه ی اینها در طول محبت حضرت حق و تجلی و ظهور آن محبت به خداست.
۱۲. اگر چنین عشقی به خدا ایجاد شود، به همه ی موجودات عالم عاشق می شود. اما همه از این جهت که تجلی حضرت حق اند .
زمین و زمان و خاک و.... همه می شود ظهور حضرت حق
۱۳. اصلا عشق فقط در مکتب توحید به دست می آید. که حتی نسبت به دشمنان هم دلسوزند.
این دلسوزی تجلی عشق فطری و توحیدی است.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 چرا بدترین جنایات در تاریخ توسط خشکهمقدسان صورت گرفته است؟
🔹به طور کلی افرادی که به دین میگروند و سپس بیرون میروند از افرادی که از اول گرایش پیدا نکردهاند خشنتر و ضد انسانتر میشوند؛ زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود همه عواطف دیگر انسانی را تحتالشعاع قرار میدهد و اگر رفت همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود نیز با خود میبرد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بیدین شدهاند از بیدینهای اوّلی خشنتر و بیعاطفهتر و خطرناکتر میشوند.
🔸اما خطرناکتر از این طبقه، متدینان منحرفشده و کجسلیقه خشکه مقدساند. این طبقه علاوه بر اینکه عواطف انسانیشان تحتالشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تأثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم اینکه منحرف شده اثر خود را نمیبخشد و از آن طرف چون زائل نشده و به صورت انحرافی کار میکند به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است فعال است. اینها دیگر از هر سبع خطرناکتر و وحشتناکترند.
🔹 تاریخ نشان میدهد که بیرحمانهترین جنگها، کشتارها، زجر و شکنجهها به وسیله خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگترین نمکنشناسیها را اینها انجام میدهند زیرا «یحْسَبونَ انَّهُمْ یحْسِنونَ صُنْعاً». جنگهای صلیبی، جنگهای خوارج، حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است.
📝 استاد مطهری، پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب، ص۷۵-۷۴
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی نهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (یک شنبه، ۱۹ اسفند۰۳، هشتم رمضان۱۴۴۶) ۱.
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(دوشنبه، ۲۰اسفند۰۳، نهم رمضان۱۴۴۶) (بخش اول)
🔹مختصات مکتب تربیتی امام:
۱. حیات انسان بر پایه ی عشق استوار است و همگی انسانها بدون استثنا عاشقند و معشوقی را می طلبند. این مهمترین مولفه در حیات انسانی است.
این بدان معناست که انسان هر آنچه را درش کمال مطلق ببیند به سراغش می رود.
۲. بخشی از نامه ی عرفانی امام به حاج احمد آقا:
«کمال مطلق خواهی نخواهی داریم و فطرت گریز از نقص مطلق که مطلق نقص است....
ما به فطرت الهی عشق به کمال مطلق داریم و از این عشق، عشق به مطلق کمال که آثار کمال مطلق است خواهی نخواهی داریم، و لازمه این فطرت گریز از نقص مطلق که لازمهاش گریز از مطلق نقص است نیز داریم. پس ما خود هر چند ندانیم و نفهمیم عاشق حق تعالی که کمال مطلق است و عاشق آثار او که جلوه کمال مطلق است میباشیم، و با هرکس و هرچه دشمنی داریم و از هرچه و هرکس گریز داریم نه کمال مطلق است و نه مطلق کمال، بلکه نقص مطلق است یا مطلق نقص که در طرف مقابل است و نقیض آن است، و نقیض کمالْ عدم آن است. و چون در حجاب هستیم در تشخیص گمراهیم و اگر حجاب برخیزد آنچه از او - جلّ و علا - است محبوب است و آنچه مبغوض است از او نیست، پس موجود نیست.(صحیفه ی امام، ج۱۶، ص۲۱۹)
۳. ما با چیزی دشمنی نداریم مگر اینکه اول خیر بودن و کمال را در او نفی می کنیم و سپس دشمن می شویم.
ریشه ی همه ی اینها میل به کمال مطلق است. دعوا در مصداق است.
۴. در ۴ احزاب فرمود خداوند در یک انسان بیش از یک قلب قرار نداد و آن قلب کانون محبت است و عشق، قلب انسان محل همان عشق و محبت است.
البته نه این قلب صنوبری، بلکه از این جهت که این قلب بروز دهنده حالات نفسانی است، آن بعد از نفس ناطقه که را که مجلای احساسات است می گویند قلب که پیوندی دارد با قلب صنوبری. همانگونه که ادراک را به راس نسبت می دهند.
قلب کانون محبت و محل ظهور فطرت کمال خواه است، محبت به شیئی که ایجاد می شود تنفر از ضدش را هم ایجاد می کند.
قلب انسان هم اگر عاشق چیزی شد از نقیضش متنفر می شود.
۵. محبوب ها دو دسته اند، بعضی ها نقیض خود را کنار می زنند.
قلب انسان اینگونه است که جز یک محبوب را بر نمی تابند گ.
رسمعاشق نیست با یکدل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن
اگر یک محبوب را انتخاب کرد، مثلا قدرت را انتخاب کرد دیگر جا برای هر چیز دیگر تنگ می شود.
بلکه نسبت به آنها متنفر هم می شود. این خاصیت محبت های محدود است که نگاه منفعت طلبانه در وجود انسان ایجاد می کند.
مثلا وقتی منافع ملی برایش ارزش شد منافع ملت های دیگر اهمیتی برایش ندارد.
۶. اما اگر عشق به کمال مطلق شد در واقع تمام محبوب های خرد ذیل آن، صورت معنایی نویی پیدا می کند. عشق به خدا جای عشق به همسر و فرزند را نمی گیرد. بلکه همه چیز در دایره ی کمال مطلق قرار می گیرد، چون همه تعینات او هستند، لذا عشق به خدا منافات با عشق به همسر و... ندارد.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (دوشنبه، ۲۰اسفند۰۳، نهم رمضان۱۴۴۶) (بخش ا
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(دوشنبه، ۲۰اسفند۰۳، نهم رمضان۱۴۴۶) (بخش دوم)
🔹مختصات مکتب تربیتی امام:
لذا امام نسبت به همسرش آن تعابیر عاشقانه و محبت آمیز را به کار میبرد.
علامه طباطبایی سالها در فراق همسرش می گرید، چون می داند عشق به همسر ظهور عشق به خدای متعال است. عشق به فرزند وطن و... همگی در راستای عشق به خداست.
« از امور مهمی که لازم است وصیت نمایم، اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصا محرومان و مستمندان که در جامعهها مظلوم و بیپناهند، هرچه توان داری در خدمت اینان که بهترین زادراه تو است و از بهترین خدمتها به خدای تعالی و اسلام عزیز است، به کار بر و هرچه توانی در خدمت مظلومان و حمایت آنان در مقابل مستکبران و ظالمان کوشش کن! »
زر خلاف بعضی که فکر می کنند با عشق خدا باید عشق یه همسر و ... را کنار بگذارد.
در حالیکه در دستگاه امام همه چیز نشانه و آیت خداست و این، عنصری اساسی در مکتب تربیتی امام است.
۷. آیات آخر آل عمران معنایش همین است. با خدمت به همین موجودات و انسانها می توانی به خدا برسی. در این نگاه انسان حتی نسبت به حیوانات خود را مسئول می داند.
«اتقوا الله في عباده وبلاده فإنكم مسؤولون حتى عن البقاع والبهائم...» (نهج البلاغه)
محیط زیست و .... همگی آیات و نشانه اند و ما نسبت به همه مسئولیت داریم.
خدمت به حیوانات هم کمک کار سیر و سلوک است.
چنین نگاهی به طبیعت و حیوانات فقط در مکتب اهل بیت است، پاکیزگی شهر و ....همگی ظهوری از عشق خدای متعال است، عشق به هیچ موجودی در تعارض با عشق خدا نیست.
پیامبر خدا حتی به کفار هم عاشق بود.
۸. صدور انقلاب اصلا یعنی ارسال شعار عشق و محبت و عدالت خواهی به سراسر جهان چون همه ی عالم مظهری از مظاهر خدای متعال است.
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گرچه در چشم تو حوریست
به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهٔ مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و رویی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست
تو لب میبینی و دندان که چونست
اگر جهان را مظهر حق ببینیم خیلی از حالات نفسانی از وجود انسان رخت بر می بندد.
بر همین اساس
عشقی که از روی آگاهی ایجاد شود باید به آن رسید.
۹. در دستگاه تربیتی امام، برای رسیدن به چنین عشقی سه راه وجود دارد:
اول تفکر در محبوب و آیات و نشانه هایش
اگر در او و ظهوراتش توجه کنیم عشق زیاده می شود. (سیر آفاق و انفس)
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
دوم ذکر و یاد بسیار همراه با تامل در معانی اذکار
سومین عنصر در ازدیاد محبت و عشق دعاست. اهل بیت و عرفا الهی نامه می نوشتند و دعا و مناجات انشا می کردند.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat
📌تربیت فطری، در ساحت فرد و اجتماع
🔹در امتداد بحث از مبانی تربیتی امام ره، و طرح مسئله ی فطرت بعنوان یکی از مبانی مهم آن جای طرح این سوال هست این مبنا در تربیت فردی یا تربیت اجتماعی چگونه ظاهر می شود؟
آیا همان تربیت فردی برای تربیت اجتماعی هم کفایت می کند؟
آیا مخاطب تربیت اجتماعی همان افراد هستند یا جامعه؟
یا اینکه آیا اصلا خود جامعه دارای فطرت است؟
در اینصورت بیدار کردن فطرت جامعه چه معنایی دارد؟
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (دوشنبه، ۲۰اسفند۰۳، نهم رمضان۱۴۴۶) (بخش د
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(سه شنبه، ۲۱اسفند۰۳، دهم رمضان۱۴۴۶) (بخش اول)
🔹مختصات مکتب تربیتی امام:
۱. اینکه خدیجه س را به حامی مالی و علی ع را به حامی نظامی تقلیل دهیم هم ظلم به آنها و هم ظلم به تاریخ اسلامی است، اینها همه درست است، اما مال و شمشیر موضوع نبوده، آنچه برای آنها اهمیت داشت عشق به نبی مکرم بود و بر پایه رأفت و عشق به او فانی در این مسیر شدند، اول خودشان را فدا کردند که یکی از متعلقات آن اموال حضرت خدیجه و شمشیر علی ع است.
۲. آیات ۱۰۳ به بعد آل عمران مهمترین آیات فقه الاجتماعی قرآن و از عجایب آیات قرآن در حوزه ی اجتماعی است.
۳. علامه ذیل آیه ۲۱۳ بقره و ۲۰۰ آل عمران نکات مهمی فرموده اند، اما الان متناسب با موقعیت کنونی این آیات محوریت بیشتری دارد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ ﴿١٠٠﴾ وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿١٠١﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿١٠٢﴾ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٠٣﴾
توصیه می کند که تقوا داشته باشید، تقوایی در خور تقوا، اینها شرح وضعیت امروز جامعه ی ماست اگر میخواهیم جامعه را بیمه کنیم چاره ای نداریم روی اینها فکر کنیم.
۴. آیا رفتار این دو بزرگوار را باید در فضای منطق جدال فهم کنیم یا ذیل منطق فطرت و هدایت و عشق باید فهمیده شود؟
شما بر اساس منطق جاهلی با هم زندگی می کردید، مطلوب های محدود داشتید و بر اساس آن با هم دشمن می شدید.
جدال بر جامعه ی عرب حاکم بود. کنتم علی شفا حفره ،... فاصبحتم بنعمته اخوانا.
با کدام نعمت اخلاق جاهلی را کنار گذاشتید و با یکدیگر برادر شدید؟ با نعمت توحید.
۵. پیغمبر نگاه ها را تغییر داد و کمال مطلق شد متعلق فطرت انسانها و وقتی همه چیز تجلی و ظهور خدا شد، تمام کینه ها و نفرت ها یک جا از بین رفت. چیزهای کوچک دیگر دیده نشدند و عشق به خدا عشق به همه چیز را بجایش نشاند.
۵. در این دوره، محور فقط نسبت وجودی هرچیز با خدای متعال است، عشق اصالی برای خداوند است و عشق تبعی برای دیگران
با این نگاه و با این عشق ، جامعه یکپارچه می شود محبت، و همه می شوند اخوان، من و تویی نیست، همه در میدان سیر و سلوک و حرکت به سمت خدا قرار می گیریم.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی دهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (سه شنبه، ۲۱اسفند۰۳، دهم رمضان۱۴۴۶) (بخش
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی یازدهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(سه شنبه، ۲۱اسفند۰۳، دهم رمضان۱۴۴۶) (بخش دوم)
۶. شهدا در چنین مکتبی تربیت شدند.
خدیجه س در چنین فضایی نه فقط ثروت که همه ی وجودش را فنای در رسول خدا کرد. و الا در ایام شعب ابی طالب نباید همراه رسول خدا می ماند.
مقایسه کنید با عشق های امروزی که تا به دوران سختی می رسد از هم جدا می شوند.
خدیجه س چون فانی در رسول خداست اصلا ثروتش را نمی بیند، چون همه چیزش را فانی در رسول کرده،
نشانه اش آنکه در دوران حیات رسول اصلا حدیثی از علی ع نداریم.
۶. در واقع حقیقت فطرت هم همین فنای در معشوق است و اگر با توجه خدا را دیدیم همه چیز نزد ما یک رنگ می شود، این عصاره ی نامه ی امام به حاج احمد آقا است:
۷. فرزندم، احمد خمینی - رَزَقَک الله هِدایَته -! جهان چه ازلی و ابدی باشد یا نه و چه سلسلههای موجودات غیرمتناهی باشند یا نه، همه فقیرند چون هستیْ، ذاتی آنان نیست.
اگر با احاطه عقلی جمیع سلسلههای غیرمتناهی را بنگری آوای فقر ذاتی و احتیاج در وجود و کمال آنها به وجودی که بالذات موجود است و کمالاتْ، ذاتی آن است، میشنوی، و اگر به مخاطبه عقلی خطاب به سلسلههای فقیر بالذات نمایی که «ای موجودات فقیر چه کسی قادر است رفع احتیاج شما را نماید؟» همه با زبان فطرت
جلد 16 - صفحه 208
هم صدا فریاد میزنند که ما محتاجیم به موجودی که خود همچون ما فقیر نباشد در هستی و کمال هستی؛ و این فطرت نیز از خود آنان نیست فِطْرَةَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لا تَبدِیلَ لِخَلقِ الله (1) فطرت توحید از خداوند است و مخلوقات فقیر بالذات مبدّل نمیشوند به غنیّ بالذات و امکان ندارد چنین تبدیلی. و چون بالذات فقیر و محتاجند جز غنیّ بالذات، کسی رفع فقر آنان را نخواهد کرد. و این فقر که لازم ذاتی آنان است همیشگی است،
۸. سه راه: تفکر در آیات الهی و ذات خودمان:
امام در چهل حدیث اولین گام ورود به دستگاه عرفانی را تفکر می داند.
بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکر» است. بعضی از علمای اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار دادهاند و آن نیز در مقام خود صحیح است. تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان در هر شب و روزی مقداری- ولو کم هم باشد- فکر کند در اینکه
آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه، که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران میکند، به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟»
۹. اصلا تفکر بنیاد فکر اسلامی و پایه ی ایمان است، و الا می شود جهالت.
آقا در طرح کلی بر مقدمیت تفکر در ایمان اصرار دارند، همین جاست که مکتب امام از تصوف -که ایمان محصول ارادت به قطب است و فکر در آن جایی ندارد و اگر تعارضی پیش آمد اراده ی استاد مقدم است- جدا می شود.
ولی در آثار امام چنین رابطه ای اصلا وجود ندارد.
استاد برای مرید بازی نیست، استاد کسی است که عقل را فعال کند. مانند انبیا
عقل محور است و کسی که معارف عقلانی را تکمیل نکرده نمی تواند وارد سلوک شود.
۱۰. در مکتب امام گام اول سلوک عقل است و تفکر، استاد هم برای همین است. قرار نیست ذکر و ورد دهد.
ستون اصلی حرکت و شخصیت عقل است. دعامه الانسان العقل
۱۱. کلینی در کافی کار بزرگی کرده، اول کتاب عقل بعد کتاب توحید.
اگر عقل مقدم نباشد از دینداری، صوفیه و اباحی گری در می آید. لذا امام اولین قدم سلوک را تفکر می داند.
۱۲. در مدرسه ی قم و نجف معرفت النفس گام اول است. انسانی که وارد سیر و سلوک می شود اول عاقل می شود.
آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگری در کار است؟ آیا انبیاء کرام و اولیای معظم و حکمای بزرگ و علمای هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع میکردند و آنها را از شهوات حیوانی و از این دنیای فانی پرهیز میدادند با آنها دشمنی داشتند و دارند، یا راه صلاح ما بیچارههای فرو رفته در شهوات را مثل ما نمیدانستند؟
۱۲. در دستگاه تربیتی امام ذیل حدیث امام صادق ع وزیر عقل خیر است و وزیر شر جهل و همه خیرات و شرور محصول این دو وزیر است.
اگر در دایره ی مملکت وجود خیر حاکم شود و جنود عقل اختیار او را به دست گیرند، او به سعادت می رسد.
امام صادق ع می فرماید انسان دو نوع حدود دارد. اگر عقل وزیر شد لشکریان صالح را استخدام می کند و اگر جهل حاکم شد ظالمان حاکم خواهند شد.
۱۳. در سوره ی یونس آیه ی ۱۰۰ یونس می فرماید: «یجعل الرجس علی الذین لا یعقلون»
تمام رجس و پلیدی در وجود کسانی است که تعقل نمی کنند.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی یازدهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره» (سه شنبه، ۲۱اسفند۰۳، دهم رمضان۱۴۴۶) (ب
📌 خلاصه ی مطالب جلسه ی یازدهم «مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»
(سه شنبه، ۲۱اسفند۰۳، دهم رمضان۱۴۴۶) (بخش سوم)
مفهومش آنست بهر میزان که عقل حاکم شد زشتی ها کنار می رود.
لذا اساس مکتب تربیتی امام که در امتداد فطرت اوست عقل است.
۱۴. همه ی انسانها بدنبال کمال مطلقند، حال اگر عقل امد و مصداق صحیح عقل را داد ، و محبوب درست را نشان داد فضائل بصورت شبکه ای در وجود او پدید می آید.
اما اگر جهل حاکم شد ، مجموعه از جنود ظلمانی در وجود آدمی مستقر می شود.
عشق که آمد همه ی فضاىل سر جایش می نشیند، چله های متعدد نمی خواهذ، یک شبه ره صد ساله را می رود.
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat