بله، شیخ انصاری در تحلیل خود به مفهوم علم از نگاه سید مرتضی توجه ویژهای دارد. سید مرتضی معتقد است که علم به معنای یقین و قطعیت است و در نتیجه، خبر واحد نمیتواند علمآور باشد، زیرا به طور ذاتی احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد. این دیدگاه سید مرتضی بر مبنای اصول کلامی و فقهی او است که بر قطعیت و یقین در احکام شرعی تأکید دارد.
شیخ انصاری با بررسی این دیدگاه، به تحلیل مفهوم علم و نقش آن در حجیت خبر واحد میپردازد. او تلاش میکند تا با ارائه تفسیری دقیقتر از علم و شرایط آن، به نوعی تعادل میان دیدگاههای مختلف برقرار کند. شیخ انصاری بر این باور است که اگرچه خبر واحد به معنای دقیق کلمه علمآور نیست، اما میتواند در شرایط خاصی که قرائن و شواهد کافی وجود دارد، به عنوان مبنای عمل قرار گیرد.
این تحلیل شیخ انصاری نشاندهنده تلاش او برای یافتن راهحلی میانه و منطقی در مواجهه با اختلافات فقهی و کلامی است، به گونهای که هم اصول فقهی رعایت شود و هم نیازهای عملی جامعه اسلامی پاسخ داده شود.
پیام خود را اینجا بنویسید...
مدلهای هوشمصنوعی میتوانند اشتباه کنند، صحت اطلاعات مهم را بررسی کنید و از
📌 روانشناسی اجتماع
🔹بخش قابل توجهی از کنش های اجتماعی، و به تبع آن کنش سیاسی، در حالات روانی ریشه دارد که آن حالات روانی ممکن است مثبت یا منفی باشد. اما هرچه باشد، فهم و تبیین آن کنش اجتماعی بدون درک یا کشف آن حالت روانی ممکن نیست و معلوم است که فهم غلط، واکنش اشتباه را در پی دارد.
گفتم «کشف حالات روانی» چون در بسیاری موارد انگیزه های اصلی کنشگر پشت صحنه پنهان می شود و حتی گاهی خود کنشگر هم از آنها آگاهی دقیقی ندارد.
خلاصه آنکه در تحلیل های اجتماعی به این لایه هم باید توجه کافی نمود.
@taamollat
📌تحلیلی بر «نوع مواجهه ی شهید مطهری با مسئله ی وجود جامعه» (بخش ۱از۲)
🔹 در میان همه ی مسائل اجتماعی که استاد شهید به آنها پرداخته، مسئله ی اصل وجود جامعه و روش پرداختن به آن، دارای نکات و ملاحظات قابل تأملی است که در این یادداشت تنها به آنها اشارت می رود و اظهار نظر نهایی به تحقیقات بعدی موکول می شود.
۱. به سیاق بسیاری از متفکران مسلمان که به مسئله ی اصل وجود مستقل جامعه و عوارض آن پرداخته اند، شهید مطهری نیز بخش مهمی از مباحث اجتماعی خود را به اثبات و تحقیق درباره ی ذات و هویت جامعه اختصاص داده و بنابر مسلمات علوم اسلامی که اثبات وجود یا عدم را در حوزه ی دانش فلسفه می دانند، استاد شهید نیز بحث از این مسئله را با رویکردی کاملا فلسفی پی گرفته است.
۲. مقایسه ای بین روش متفکران مسلمان و نظریه پردازان مدرن نشان می دهد که حتی آنانی که به اصل وجود مستقل جامعه پرداخته اند، برای اثبات وجود مستقل جامعه، بیش از فلسفه، وامدار نگاه تاریخی به جامعه بوده و یا تنها به نگاه تاریخی متکی بوده اند.
به عبارت دیگر در جوامع دارای همبستگی مکانیکی یا ارگانیکی (که مبنای تقسیم اجتماعی دورکیم است) و یا در جوامع فئودال و سرمایه داری و .... (که محصول نگاه مارکس است) و یا جوامع جنگجو و صنعتی (که محصول نگاه اسپنسر است) و..... آن چیزی که مبنای مطالعه ی وجود مستقلی به نام جامعه شده، نگاه تاریخی به حیات انسانی و تغییراتی است که در دل آن رخ داده است.
جالب است که عموم نظریات مدرن نیز مربوط دوران پس از تغییرات اجتماعی و معرفتی گسترده مانند انقلاب فرانسه است.
این نوع مواجهه با جامعه و مسائل آن دلالت ها و نتایج خاص خود را دارد که از غرض فعلی این نوشتار بیرون است.
۳. فیلسوفان مسلمان در ابتدای آثار فلسفی خود به جایگاه فلسفه نسبت به سایر علوم اشاره کرده و تصریح دارند که همه ی علوم در اثبات موضوعات خود نیازمند فلسفه اند، در حالیکه خود فلسفه در اثبات موضوع خود نیازمند دانش دیگری نیست.
علاوه بر این نتایج فلسفه به جهت روش برهانی و اتکا به مقدمات یقینی، قطعی و یقینی است.
۴. در میان همه ی مسائل فلسفی استاد شهید برای اثبات وجود جامعه به سراغ بحث ترکیب می رود. بحث ترکیب از مباحثی است که ذیل مسئله ی ذات وجود و وجود باریتعالی از آن بحث شده و در هر دو بحث ، بعد از بر شمرده شدن اقسام ترکیب جمیع اقسام آن از ذات باریتعالی نفی می شود.
استاد شهید همین بحث را در مسئله ی وجود جامعه به کار می گیرد و با بر شمردن اقسام پدیده هایی که ممکن است از ترکیب اجزا پدید آید، در نهایت جامعه را نوعی مرکب حقیقی صناعی معرفی می کند. (جامعه و تاریخ)
۵. در بحث ایشان از مرکب حقیقی بودن جامعه دو نکته قابل تأمل و دقت است:
اول: آنکه جامعه هر مرکبی باشد، ترکیب جسمها و بدن ها نیست، بلکه ترکیب روح ها، ارزش ها و عواطف.
دوم: انکه جامعه یا همان روح جمعی همان هویت جدیدی است که توسط افراد مختلف پذیرفته شده، در نتیجه جامعه هویت یگانه و مستقلی ندارد. (همان)
👈بخش مهم تحلیل ایشان از کیفیت جامعه همان بخش دوم است که اگرچه ایشان تصریح بدان ندارند، اما به نظر می رسد با استمداد از دیدگاه استاد پارسانیا در کتاب جهان های اجتماعی که افراد یک جامعه ی انسانی را افرادی می دانند که با معانی مشترکی پیوند خورده اند» (جهان های اجتماعی ،ص۱۱۹) می توان توجیه نمود.
این رویکرد، در حقیقت یکی از مصادیق بحث اتحاد عاقل و معقول در فلسفه ی اسلامی است.
#شهید_مطهری
#نظریه_اجتماعی
#هستی_شناسی_جامعه
@taamollat
📌تحلیلی بر «نوع مواجهه ی شهید مطهری با مسئله ی وجود جامعه» (بخش دوم و پایانی)
۶. به عبارت دیگر کلمات استاد شهید و استاد پارسانیا را اینگونه می توان جمع بندی نمود:
«افراد انسانی با اتحاد با معانی، عواطف و ارزش ها، علاوه بر آن معانی، با افراد دیگری که آن معانی را دریافت کرده و با آنها متحد شده اند، نوعی اتحاد و یگانگی وجودی پیدا می کنند که امری افزون بر هویت فردی انهاست، به عبارت دیگر این هویت جدید و مشترک با سایرین که به هویت فردی آنها افزوده می شود همان روح جمعی یا جامعه است که نوعی یگانگی میان افراد متحد با آن معانی پدید می آورد.
نکته ی قابل توجه در کلمات استاد شهید آنست که جامعه، وجود مستقل و یگانه ای از افراد ندارد، بلکه همان روح جمعی موجود در هویت جمعی و مشترک افراد است.» (جامعه و تاریخ)
۷. نتایج:
الف: جامعه با همین نحو وجود که گویا وجود رابطی است، بعنوان بخشی از هویت افرادی که معانی موجود در آن را پذیرفته اند، بعضی امور را بر افراد انسانی تحمیل و آنها را تحت اجبار قرار می دهد. این البته هرگز به معنی جبر تکوینی انسانها نیست، بلکه بدان معناست که این روح جمعی، با وصف «مشترک بودن میان افراد متعدد» دارای چنین نیرویی هست.
ب: به فرموده ی آیات قرآن کریم که مورد استناد استاد شهید نیز می باشد، این روح جمعی خود دارای احکام ویژه ای چون حیات و ممات و حتی فطرت است.
تحلیل برخورداری روح جمعی از فطرت و اثرات آن نیازمند نوشتار مستقلی است، اما بطور خلاصه می توان گفت که اگر دسته ای از معانی در هویت ثانوی و روح جمعی مردمانی قرار گرفت، همین خاصیت مشترک بودن، ظرفیت ها و قابلیت هایی را در آن روح جمعی ایجاد می کند که از آن تعبیر به «فطرت» می کنیم.
ج: جامعه ی انسانی بیش از آن که مرز جغرافیایی داشته باشد، دارای مرزهای فرهنگی است. چه بسا انسانهایی که فرسنگ ها از موطن بعضی معانی دورند اما بجهت حفظ اتحاد با آن معانی همچنان عضو آن جامعه هستند و چه بسا جسم کسی در محیطی باشد، اما بجهت بیگانه بودن از معانی آن جامعه و اتحاد با معانی جامعه ی دیگر، از جامعه ی خود دور و عضو جامعه ی دیگر محسوب شوند.
د: یکی از مهمترین نتایج رویکرد متفکران مسلمان به هر تعریف جامعه تفاوت ذاتی آن با تعاریف مادی است.
در حالیکه جامعه در نظریات مدرن اجتماعی از انسانها در فرم تقسیم کار و کنش های شکل گرفته بر اساس آن و با هدف رفع نیازهای ذاتی است، جامعه در نگاه متفکران مسلمان مرتبه ای از حیات است که آدمی پس از حیات معدنی، نباتی و حیوانی و از طریق اتحاد با معانی متعالی به آن دست می یابد.
در حالیکه در نگاه های مادی جامعه با رفع نیازهای ضروری، انسان را در مسیر فردیت سوق می دهد، در نگاه اسلامی انسانها با اتحاد با معانی متعالی، وارد لایه های عمیقتر پیوند، آنهم در لایه ی معنوی و روحی می شوند.
در حقیقت اگر جامعه در نگاه مادی زمینه ای برای رفع نیاز ها و سپس رها شدگی بشر است، جامعه در نگاه اسلامی مرتبه ای از مراتب کمال توحیدی بشر است.
از همین رو مطابق آنچه آیت الله خامنه ای در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» ذکر کرده اند، الگوی اداره و نظم جامعه ی اسلامی الگوی ولایی است.
در این مطلب که چهارراه مباحث اجتماعی متفکران مسلمان است، نکات و دقائق بسیاری وجود دارد، که در نوشتاری دیگر بدان خواهیم پرداخت، به فضل الهی.
#شهید_مطهری
#نظریه_اجتماعی
#هستی_شناسی_جامعه
#نظام_اندیشه_متفکران_انقلاب_اسلامی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «,درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش دهم) 👈فصل سوم: چ
📌درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش یازدهم)
👈فصل سوم: چیستی علم
(مروری بر فصل)
👈مولف در اثر خویش به بحث های متنوعی در باب علم پرداخته که در ذیل به مرور سرفصل ها و سپس شرح برخی از مهمترین آنها خواهیم پرداخت:
🔹بخش اول: این فصل به جایگاه و اهمیت علم اختصاص دارد که مولف در آن ارزش علم از نگاه دین، ارزش وجودی و ارزش ابزاری آن را با استفاده از کلمات آیت الله خامنه ای تشریح نموده است.
🔹 بخش دوم این فصل به ماهیت علم و مولفه های آن اختصاص دارد که پس از بحثی نسبتا مستوفی درباره ی ماهیت علم از نگاه آیت الله خامنه ای به مباحثی چون:
〰 نسبت علم با اندیشه و تفکر
〰نسبت علم با فلسفه
〰 واقع گرایی در علم و اصل علیت
〰 تحول پذیری و پایان ناپذیری علم
پرداخته است.
نسبت علم با ارزش، دین و ایدئولوژی و همچنین با مدیریت اجتماعی و سیاستگذاری از مباحث مناقشه برانگیز در فضای مطالعات علم است که مولف این سرفصل ها را از نگاه آیت الله خامنه ای بررسی نموده است.
🔹بخش سوم:
این بخش به یکی از مباحث قدیمی و رایج در حوزه ی علم، یعنی تقسیمات علوم پرداخته است.
پژوهشگران حوزه علوم انسانی نیک می دانند که بحث تقسیمات علوم از سویی پنجره ایست به مبانی فلسفی متفکرین و همچنین مبنایی است برای سایر مباحث علم شناسی یک متفکر.
از این رو این بحث از اهمیت بالایی برخوردار است که نویسنده در این فصل به تشریح آنها از نگاه آیت الله خامنه ای پرداخته است.
🔻اگرچه همه ی مباحث این فصل مهم و سزاوار بررسی است، اما در ادامه به تشریح و تبیین مهمترین آنها خواهیم پرداخت.
#علم
#ایت_الله_خامنه_ای
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش یازدهم) 👈فصل سوم:
📌 بعد التحریر:
▪️چرا در کشف نظام فکری متفکران، بحث از چیستی علم مهم است؟
👈 بحث از چیستی علم، ماهیت ادراکاتی که به ذهن می آید، معنادار بودن یا بی معنا بودن آنها، مطابقت یا عدم مطابقت آنها با واقعیت خارجی، اصل واقعیت بیرون از ذهن، روش کشف واقعیت، تاثیر اراده های انسانی و ارزش ها در کشف واقعیت و نهایتا واقعیت در عرصه ی روابط انسانی از مهمترین مباحث فیلسوفان علم در طول تاریخ بوده است.
شاید دو بند آخر این ساسله، یعنی تاثیر اراده و ارزش در کشف واقعیت، و واقعیت در عرصه ی روابط انسانی را بتوان مهمترین و بحث برانگیز ترین حلقه های این زنجیره دانست.
این قبیل مسائل اگرچه از گذشته های دور مورد نظر متفکران مسلمان بوده، اما نظر به رویکردهای افراطی و تفریطی اتخاذ شده در سده های اخیر در سطح جهان، دیدگاه های متفکران مسلمان نیز در این دوره با نظم و نسق بهتری عرضه گردیده است.
در زیر برخی از مهمترین دیدگاه های آیت الله خامنه ای را درین باب مرور خواهیم کرد. نیاز به تکرار نیست که دیدگاه های معرفت شناسی ایشان بطور واضحی در امتداد دیدگاه های معرفت شناسی بزرگان #جریان_حکمت_و_اجتهاد، مانند امام خمینی ره، علامه طباطبایی ره و شهید مطهری قرار دارد.
@taamollat
📌 تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی
🔹آنچه تا بحال از جامعه گردی ها و اداره ی مسجد حاصل کرده ام آنست که بسیاری از چالش های کوچک و بزرگ ما در عرصه ی اجتماع، در تربیت ناشدگی اخلاقی ریشه دارد.
منظورم از اخلاق در اینجا چیزی فراتر از صداقت و مهربانی و کمک و ....است، منظور از تربیت اخلاقی اعتدال و استوای اخلاقی است که خود ریشه ی سایر مکارم اخلاقی خرد است.
نکته ی مهم در اینجا آنست که انسانها اگر تا سنین نوجوانی در مسیر این تربیت اخلاقی قرار نگیرند، راست کردن شخصیت آنان بعد از آن غیر ممکن یا بسیار دشوار است.
علت دشواری یا امتناع تربیت اخلاقی پس از این دوران آنست که به هر میزان که اعتدال اخلاقی در وجود افراد دیرتر باور شود، به همان میزان شهوات و غضب ها رشد کرده و به قول علمای اخلاق «مملکت وجود» انسان را به تصرف در می آورند و هر چه شهوتذو غضب ریشه دار تر، برکندن آن دشوارتر
زمینه ساز و مجری این مهم نیز در ابتدا خانواده است و سپس مدرسه و حلقه های دوستان و سپس محیط عمومی جامعه
▪️اکنون در محیط مسجد و مدرسه و اجتماع با جمع قابل توجهی از افراد مواجهیم که این تعادل اخلاقی و شخصیتی در آنان استوار نگشته و در نتیجه سایر تعالیم اخلاقی نیز در آنان اثر چندانی ندارد.
وقتی حالات اینها را ریشه یابی می کنیم به والدین یا مربیانی میرسیم که خود از تربیت اخلاقی محروم بوده اند و این سلسله همین طور ادامه پیدا کرده است.
اگر جایی جلوی این زنجیره گرفته نشود و عدم اعتدال اخلاقی اصلاح نشود، جامعه خودش خودش را خواهد بلعید.
▪️بر اهل دقت پوشیده نیست که در دهه ی اخیر، به دلایل متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نه تنها آداب اجتماعی و فرهنگی در جامعه ی ما، بلکه نظام اخلاقی ما نیز سخت دستخوش تغییر شده.
گمان نگارنده بر آن است که با تغییرات روبنایی در حوزه ی رفتار اجتماعی، اکنون نظام اخلاقی ما دچار دگرگونی اساسی شده و با این رخداد نمی توان از جامعه در حوزه ی رفتار اجتماعی انتظار بالایی داشت.
▪️زمان هنوز از دست نرفته و اگر مربیان و معلمان آگاه دست بجنبانند می توانند عقلانیت و اعتدال اخلاقی را به جامعه بازگردانند.
#تربیت_اجتماعی
#اصلاح_اجتماعی
#عقلانیت
@taamollat
📌حدود ده سال قبل که ما در قم مشغول درس و بحث بودیم و خط مقدم محور مقاومت یعنی سوریه در جنگ با داعش در حال سوختن بود، برای سفری تبلیغی عازم شمال بودم.
در بین راه برای ادای نماز و استراحت و نهار در یکی از رستورانهای بین راهی توقف کردیم.
از همان ابتدا یکی از کارگران رستوران روی من زوم کرده بود و چپ نگاه می کرد و انگار میخواست جلو بیاید و منتظر فرصت بود.
با خودم گفتم یا سوال شرعی دارد (که در اینجا خیلی بعید است) یا قصد سوئی دارد(که محتمل تر است.) (اوضاع جاده ی چالوس در ده سال پیش مثل این روزهای تهران بود)
خلاصه، هنگام خروج جلو آمد و گفت حاج آقا سوالی دارم، گفتم بگو. گفت می خواهم به سوریه بروم، می تونی کارمو راه بندازی!
اول فکر کردم دارد دستم می اندازد تا سرگرمم کند و.... بعد که قدری توضیح داد دیدم راست می گوید.
گفت سپاه تهران رفته ام و قبولم نکرده اند. سپاه کرج هم به تیپ فاطمیون رفتم تا بعنوان افغانستانی اعزام شوم، باز هم نشد. التماس می کرد که برایش کاری کنم.
دنیا روی سرم خراب شد.
این جوانی که اینجا فساد جلویش رژه می رود در فکر چیست و چه ها کرده و ما قم نشینان اصلا به ذهنمان هم نیامد که برای رفتن به میدان قدمی برداریم.
از آن روز این حدیث از جلوی چشمم دور نمی شود:
«من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو، فمات، مات علی شعبه من النفاق»
کسی که بمیرد و جهاد نرود و آرزوی جهاد هم در دل نداشته باشد و بمیرد، بر شعبه ای نفاق از دنیا رفته.
با خود گفتم مرا هم که نمی برند قطعا، ولی چرا در دل آرزوی آن را نداشتم....
دیشب وقتی شنیدم حرامیان بعد از ناکامی در لبنان، دوباره سوریه را بهم ریخته اند، حال و هوای آن ایام زنده شد، سوریه مثل لبنان نیست، حزب الله ندارد، سیدحسن ندارد. هیچی همین.
Reza Narimani - Manam Byad Beram (UpMusic).mp3
زمان:
حجم:
8.14M
منم باید برم...
📌فلسفه ی تاریخ
🔹این، یکی از بهترین کتابها در زمینه ی فلسفه ی تاریخ و جامعه ی انسانی از دیدگاه قرآن کریم است که تلاش کرده تا حیات انسانی را بر اساس سیری که آیات قرآن کریم معرفی می کند صورتبندی نماید.
کتاب بدون شک از پیش فرض های کلامی بریده نیست، از همین رو از جانشینی انسان (فصل اول) آغاز کرده و با «جامعه ی انسانی و پیدایش آن» (فصل دوم) و با بررسی نقش هوس های انسانی در ایجاد اختلافات در جوامع اولیه و سپس جایگاه دین در ایجاد وحدت (فصل سوم) ادامه داده.
فصل چهارم کتاب به بررسی حرکت تاریخ از نگاه قرآن اختصاص دارد و در فصل پنجم به نقش دین در تنظیم روابط اجتماعی انسانها در جوامع متأخر می پردازد.
فصل ششم و پایانی نیز با عنوان «وحدت نهایی دین» وحدت نهایی جوامع انسانی حول محور دین فطری را از نگاه قرآن کریم بازنمایی می کند.
کتاب از جهت ایجاد نظم ذهنی پیرامون آیات تاریخی قرآن کم نظیر است، با اینحال نکاتی به ذهن می رسد که انشالله در نوشته ای دیگر عرض خواهم نمودن.
علاوه بر اینها تطبیق یافته های فیلسوفان مسلمان بر این مطالب نیز طرح جذاب و لازمی است که دستان یاریگری را می طلبد.
@taamollat
📌 دقت کرده اید که مهمترین ابزاری که امروز در اختیار دشمن ماست و عملا با آن دارد جلو می اید، ایجاد ترس است؟
فقط کافیست نترسیم، سست نشویم و محکم بایستیم، الله مولینا و لا مولی لهم.
وَلَا تَهِنُواْ فِي ٱبۡتِغَآءِ ٱلۡقَوۡمِۖ إِن تَكُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ يَأۡلَمُونَ كَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرۡجُونَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا، نساء،١٠٤
و در تعقيب و جستجوى آن گروه (كفّار) سستى نورزيد؛ زيرا اگر شما درد و رنج مىكشيد، پس قطعاً آنها نيز درد و رنج مىكشند، همان طور كه شما درد و رنج مىكشيد و [لى] شما چيزى را از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند، و خدا داناى حكيم است.
@taamollat
📌 بحران اجتماعی، تربیت اجتماعی
🔹وقوع بحران در یک جامعه امری کاملا طبیعی است، اما گذر از آن بحرانها و تبدیل تهدیدها به فرصت حتما نیازمند مدیریت، راهبری و تربیت سیاسی و اجتماعی است.
چنانکه جنگ تحمیلی با اینکه خسارتهای بسیاری به کشور وارد کرد، اما با تدبیر رهبران انقلاب، شکل فرصت به خود گرفت و از درون آن بسیاری از رویش های انسانی، علمی، معنوی و .... شکوفا شد.
ما اکنون در بطن یک چالش پیچیده ی داخلی و بین المللی قرار داریم که هیچ کس از پایان آن خبر ندارد.
این وضعیت را در لایه ی اجتماع چگونه باید مدیریت کنیم که کمترین آسیب را ببینیم و بیشترین بهره را ببریم؟
قطعا قدم اول، شناخت و تبیین وضعیت موجود است.
@taamollat