eitaa logo
تأملات اجتماعی
183 دنبال‌کننده
287 عکس
89 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تحلیل وضعیت اسرائیل در شبکه وزارت خارجه آمریکا: اسرائیل دیگر نه تنها اهمیت استراتژیک برای غرب ندارد، بلکه به دردسر بزرگی برای آمریکا و اروپا تبدیل شده است! @taamollat
تأملات اجتماعی
🔴 تحلیل وضعیت اسرائیل در شبکه وزارت خارجه آمریکا: اسرائیل دیگر نه تنها اهمیت استراتژیک برای غرب ندار
📌اسرائیل و آخرین برگ استعمار قدیم 🔹به ابعاد سیاسی این اعتراف کاری ندارم، حتی به بعد اجتماعی آن و اینکه چه بر سر قوم یهود خواهد آمد. این را هم فعلا کاری ندارم. با توجه به این اعتراف، می خواهم توجه را به این نکته جلب کنم که: بعد از شروع حرکت های استقلال طلبانه در کشورهای مختلف برای رها شدن از استعمار، تاسیس اسرائیل آخرین پنجره ی حضور و نفوذ استعمارگران برای حضور و دخالت مستقیم در کشورهای جهان سوم بود. و غرب در این سالها تلاش کرد با حمایت و تقویت اسرائیل در این منطقه، همچنان کشورهای ضعیف را وابسته و درگیر نگه دارد. اکنون که چنین اعتراف می کنند و خودشان می گویند حمایت از اسرائیل به صرفه نیست، گویی آخرین پنجره ی استعمار مستقیم هم در حال بسته شدن است. این را بگذارید کنار فرسودگی فکری و سیاسی و فرهنگی تمدن غرب و قدرت گرفتن تدریجی شرق. فضایی که از مشرق زمین در حال ظهور است، سابقه ی استعمارگری ندارد، بلکه بیشتر به توافق و همسازی، تجارت و تبادل فرهنگی شهره است. پایان قریب الوقوع اسرائیل پایان تمدن غرب و آغاز روزهای جدید جهان خواهد بود. غرب برای بقای اسرائیل، در این ده ماه هر چه در توان داشت و میخواست به میدان آورد و از همه مهمتر، شمشیر آخته ی خود را در نهایت سبعیت بیرون کشید، اما شرایط برای اسرائیل روز به روز در حال بدتر شدن است. تیغ علم و اقتصاد و سیاست و نظامی‌گری غرب دیگر کارگر نیست. اوضاع طوری است که گویی روزهای زیبای جهان تازه دارد فرا می‌رسد. بوی گل و سوسن و یاسمن آید....🌷🌷🌷 @taamollat
تأملات اجتماعی
▪️برخی از نمادهای ساده ی زندگی شرقی مثل چای و بساط قهوه ی عربی و حلویات سوری و عراقیو اینجور چیزها
📌 در مسیر وحدت جهانی 🔹یکی از تجربیات جالبم در مدت حضور در مع بین الملل حرم حضرت معصومه س، و ارتباط با بازدیدکنندگان خارجی قم، این بود که اقوام و ملت هایی که بویی از حرکت انبیا برده و یا کلا در همین فضای ادیان بودند، از جهت امکان تفاهم بسیار مستعد بودند. مثلا آنجا دستم آمد که فضای فکری و روحی ما و بیشتر اروپاییها و حتی آمریکاییها بسیار به هم نزدیک است. مثلا آنها هم مثل ما از مفاهیمی چون توحید، معنا، تقدس، عبادت و امثال اینها درک روشن و واضحی داشتند. و یا مثلاً وقتی از صلح صحبت می کنیم، لایه های مشترکی از آن به ذهنمان می آید. گاهی برخی گروه ها را به زیر گنبد شبستان تابستانی مسجد اعظم می‌بردم و می گفتم نقش و نگارهای زیر گنبد را خوب نگاه کنید. این نقش ها نماد موجودات هستند که همگی به یک نقطه ی کانونی (مرکز زیر گنبد) بر می گردند و این همان مفهوم بازگشت همه ی موجودات به سوی خداست. عمیقأ از درک این مفهوم به وجد می آمدند و آن را سر می کشیدند. البته این تفاهم با هلندی ها یا آمریکاییها مثلا خیلی بیشتر و با فرانسوی ها و انگلیسی ها و چینی ها به مراتب کمتر بود و گاهی حس می کردم که بعضی حرف هایمان برای اینها کاملا مفهوم نیست. یک بار گروهی شامل ۱۴ آمریکایی را به مقبره ی پروین اعتصامی بردم و برایشان قدری درباره ی وضعیت زنان و شعر و ... صحبت کردم. ناگهان یکی شان شعری از پروین را مطالبه کرد. از قضا تک بیتی از او به یاد داشتم. همان را خواندم و به انگلیسی برگرداندم: «زان به تاریکی گذاری بنده را، تا ببیند آن رخ تابنده را» «Allah put you in darkness, to show you his light» وقتی جمله تمام شد همه با هم یک ووووووی بلند کشیدند و کلی به وجد آمدند. صحنه ی جالبی شد. یا مثلاً روز عرفه ای که چند مهمان هلندی داشتیم و دعا از بلندگوهای حرم در حال پخش بود، وقتی برخی از عبارات دعا را برایشان شرح میدادی، واقعا متاثر می شدند و به فکر فرو می رفتند. اینها بشارت های خیلی خوبی است که در عصر ما، بر اثر تعالیم انبیا و تجربیات تاریخی انباشته ی بشر، زمینه ی تفاهم و همگرایی اقوام و ملت ها در جهت حق و حقیقت خیلی بیشتر است. غرض آنکه امید می رود که فردای جهان که خیلی هم دور از نظر نیست، این تفاهم ها و اشتراکات بروز بیشتری داشته باشد و راه را بر غلبه ی جریانات قدرت سد کند. تاریخ و بشریت برای رسیدن به آن وحدت جهانی، به یک نیاز دارد تا بتواند این سرمایه ها را زنده کند. خودآگاهی در مقیاس کل بشریت. @taamollat
این تناقض ها نشانه ی آنست که ما هنوز هم مفهوم هویت و لوازم آن را به درستی فهم نکرده ایم و گمانمان این است که ایرانی هر آن کسی است که در ایران به دنیا آمده باشد، یا هر کسی که در ایران به دنیا آمده باشد ایرانی است. چنین تعریفی از هویت ایرانی (که هویت را با خاک پیوند می دهد) اساسا اشتباه است. چون در اینصورت هر چه که محصول این خاک باشد اعم از حیوان یا جماد را باید ایرانی یا فلان جایی تلقی کرد. در حالیکه هویت اساسا مقوله ای فرهنگی و روحی است و ایرانی واقعی کسی است که روحش با روح و معانی و ارزش ها و جهان بینی نهفته در فرهنگ ایران آمیخته باشد، چه متولد خاک ایران باشد و چه نباشد. با این حساب بسیاری هستند که در خاک ایران متولد شده اند، اما به جهت پیوندشان با فرهنگ های دیگر باید آنها را همان‌جایی حساب کرد. در مقابل برخی هستند که در بیرون خاک ایران متولد شده اند، اما روحشان با جهان بینی و فرهنگ ایرانی ممزوج است و در نقطه ی دیگری از عالم، اما در فضای فرهنگی ایران زیست می کنند. هویت اساسا مقوله ای فرهنگی است و نه جغرافیایی. اگر این را دقت داشته باشیم با این تناقض های ژورنالیستی بازی نمی خوریم. تمام. @taamollat
تأملات اجتماعی
این تناقض ها نشانه ی آنست که ما هنوز هم مفهوم هویت و لوازم آن را به درستی فهم نکرده ایم و گمانمان ای
📌 در یادداشت بعد قدری درباره ی عناصر اصلی تشکیل دهنده ی هویت ایرانی نوشتن خواهم کردن انشالله
📌 الگوی اصلاح اجتماعی در مسجد 🔹ابتدایی که مسئولیت مسجد را قبول کردم، نگاهم صرفا نماز و حتی کار فرهنگی هم نبود، بلکه نگاهم این بود که جامعه ی کوچکی را دارم در اختیار می گیرم که قرار است آن را تا سر حد یک تمدن محلی کوچک راهبری و مدیریت کنم. گفت و گوهایمان با برخی نخبگان داخل و خارج مسجد همین بود که چه باید بکنیم که مسجد محل رشد همه ی جانبه ی فرهنگی، دیتی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و .... مردم از زن و مرد و پیر و جوان باشد. از همان ابتدا هم گفت وگوهای مفصل علمی خوبی شکل گرفت و هنوز هم ادامه دارد. - یکی از نکات مورد اتفاق این بود که مسجد برای پیشرفت عمومی مردم حتما نیازمند اصلاحات فرهنگی و اجتماعی است. برخی عادات و سنت ها باید برگردد و برخی نگرش ها و اخلاقیات که مانع رشد است حتما باید اصلاح شود. در گفت و گوهایمان در حلقه های اندیشه ورز در باب تربیت اجتماعی، اخلاق اجتماعی و مسئولیت اجتماعی که لازمه ی حتمی یک جامعه ی سالم است به نتایج فوق العاده ای رسیدیم، هر چند اجرای آنها اصلا کار آسانی نیست. مبنای نظری مان هم در اعمال اصلاحات را عمدتا از مباحث شهید مطهری ره و مدل اجرایی کار را از روش مدیریت اجتماعی آیت الله خامنه ای اخذ کرده ایم. امیدوارم روزی بتوانم تجربیات این کار اصلاحی و دشواری های آن را قلمی و عرضه کنم؛ تا آن موقع به همین یادداشت های پراکنده اکتفا می کنم. اجمالا اینکه ما در ایجاد یک الگوی اصلاح اجتماعی بر اساس نظام اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی، داریم به جاهای خوبی می رسیم؛ ربنا و لک الحمد. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 الگوی اصلاح اجتماعی در مسجد 🔹ابتدایی که مسئولیت مسجد را قبول کردم، نگاهم صرفا نماز و حتی کار فره
📌 الگوی تربیت اجتماعی 🔹یکی از نتایج تجربیات اخیر این بود که در سیر تربیت اجتماعی، قبل از ساختارها باید سراغ افراد رفت و تا اصلاحات فردی و جزیی صورت نگیرد، اصلاح جامعه ی کلان هم امکانپذیر نیست.
تأملات اجتماعی
📌 الگوی تربیت اجتماعی 🔹یکی از نتایج تجربیات اخیر این بود که در سیر تربیت اجتماعی، قبل از ساختارها
📌فطرت و اصلاح اجتماعی 🔹 در طول این سالها، از فطرت، بعنوان مبنای انسان شناسی اسلامی و امتداد های آن در تربیت صحبت و مطلب بسیار داشتیم، اما خودم گمان نمی کردم که این مبنا در اصلاح اجتماعی، آن هم در سطح وسیعی مانند اجتماع مسجد به کار بیاید. پذیرش مبنای فطرت در انسان شناسی، بخش قابل توجهی از رفتارهای انسانی در عرصه ی تربیت، سیاست و فرهنگ و .... را دستخوش تغییر می کند. (برای فهم بهتر این ادعا، انسان شناسی های لیبرال و یا مارکسیستی را در نظر بیاورید و تاثیرشان در مدیریت اجتماع) مطلب بسیار است. امیدوارم بتوانم عرضه کنم.
دلم گرفته وشعرم شبیه باران است غزل که نه؛دوسه سطری سخن به یاران است دلی گرفته و شعرو دو چشم بارانی وشاعری که زکارزمانه حیران است کدام واژه سرآغاز حرف من باشد درون سینه ی باران سخن فراوان است حکایت من دلخسته نقل دلتنگی ست حکایت من از این فصل برگ ریزان است تهی شده دل انسان زعشق حضرت عشق وعشق های دروغین برای جبران است کسی به فکر غم دیگران نمی افتد یکی فسرده و غمگین؛یکی غزلخوان است یکی تهی ز غم پول و غرق ثروت پوچ یکی گرسنه شب وروز در پی نان است شکستن دل مظلوم کار آسانی ست بگیر دست ویقین دان که کار مردان است در این زمانه که بازار عاشقی سرد است در این زمانه که انگار قحط ایمان است خدا کند که" شهیدان" زیادمان نروند وگرنه نقطه ی آغاز خط پایان است "شهید"٬واژه ی سرخی میان آتش وخون همان که دین ووطن نزد اوبه ازجان است همان کسی که جهان باتمام وسعت خود برای چشم خدابین او چو زندان است شده سر من وتو گرم حضرت شیطان گنه برای من وتو چقدر آسان است زمان برای مناجات با خدا اندک چه ناسپاس وستم پیشه نسل انسان است کجاست منجی شبهای تار ؛یارکجاست؟ کجاست او که بهاری پس از زمستان است؟ ستون ارض وسماء؛آرزوی منتظران همان کسی که خود آیه های قرآن است همان کسی که میان قنوت ابری خویش شبانه بهر گناهان شیعه گریان است بنال شاعر دلخسته از گناهانت که گونه های گل فاطمه تر از آن است ببار؛ناله بزن؛اشک غم به دامن ریز بخوان دعای فرج را؛غزل پریشان است 📜 @sheraneh_eitaa
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۷ 🔹 «علم در اندیشه ی آیت الله
📌 درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » (بخش هشتم) 🔹 فصل سوم، چیستی علم: مقایسه ی کوتاه بین فضای علم در غرب و جهان اسلام 👈 چارچوب بحث از علم در فضای تفکر اسلامی، اساسا با آنچه که در فضای مدرن در باره ی علم مطرح می شود متفاوت است. اگرچه بحث از تعریف و حکایتگری علم نقطه ی مشترک مباحث طرفین است، اما فضای فکر اسلامی افق دیگری را در باب مسایل علم نشان می دهد که از افق نگاه مدرن آن بسی فراتر است. در جهان غرب، در دوره ای علم و بطور کلی معرفت، امری مقابل ایمان تلقی می شد و این دوگانه شکل دهنده ی یکی از تقابل های علمی دامنه دار در غرب بوده است. از اواخر قرون وسطی و همزمان با افزایش آگاهی عمومی، علم قوت بیشتری پیدا کرد و هر چه گذشت روش تجربی بعنوان یگانه روش کشف واقعیت، پایگاه محکم تری در میان دانشمندان پیدا کرد. این انحصار روشی در معرفت، موجب کم اعتبار شدن روش عقلانی و وحی گردید و هر چه گذشت خاصیت کارکردگرایی، در اعتبار معرفت، جایگاه بالاتری پیدا کرد. بطور کلی در فضای علمی غرب، هر چه زمان می گذرد، معرفت از لحاظ روشی دچار واگرایی بیشتر و از جهت کشف واقع نیز، ناتوان تر می گردد. ظهور جریانات پست مدرن در اواخر قرن بیستم، نشان دهنده ی بحران معرفت شناختی در فضای غرب است. 👈 اما در فضای جهان اسلام، غیر از «کشف واقع» که آرمان نهایی علم در همه ی ادوار بود، علم و معرفت، همواره با مفاهیم دیگری چون تعقل، واقعیت، ایمان و.... قرین بود و هیچ گاه میان این مفاهیم تقابلی احساس نمی شد. از اینرو بر خلاف جهان غرب، روش های علمی متنوع همواره میل به همگرایی داشتند. تلاش های علمی فقهای جریان حکمت و اجتهاد در تاثیر دادن عقل در فهم گزاره های عملی، اقدامات خواجه نصیرالدین طوسی در پیوند دادن کلام و فلسفه و اشراب روش برهانی به دامن علم کلام و همچنین اقدامات صدرالمتالهین شیرازی در ایجاد پیوند و توافق میان عقل و نقل را باید نمونه های برجسته ی همگرایی میان روش های علمی در جهان اسلام بشمار آورد. این اقدامات، همگی بر نگاه خاصی به علم مبتنی بوده است که مسائل زیر برخی از آنهاست: ارزش ذاتی و وجودی علم، ارزش دینی علم، ارزش ابزاری علم، علم و معرفت خدا -بعنوان مبدأ و منتهای عالم- و دین، علم و فرهنگ سازی، علم و رفتارهای اجتماعی ، علم و مدیریت اجتماعی و..... در ادامه برخی از مهمترین دیدگاه های آیت الله خامنه ای را در این باب مرور کرده و تاثیر آن را در رویکرد علوم انسانی برخواهیم رسید. @taamollat
📌 اخلاق پایه ی جامعه سازی 🔹 آنچه که از آیات و روایات در باب ساخت شخصیت انسانی بر می آید آنست که اخلاق و اعتدال اخلاقی پایه و نقطه ی آغاز حرکت انسانی است و حتی مفهوم مهمی چون ایمان نیز مؤخر از آنست. به عبارت دیگر ابتدا اخلاق و اعتدال اخلاقی باید در وجود شخص مستقر شود تا سپس پرنده ی ایمان بتواند در وجود شخص لانه کند. (الخلق وعاء الایمان) بر این اساس اصرار بر ایمان و آنگاه تقلید به مناسک عبادی، بدون تربیت اخلاقی ره بجایی نمی برد. سیره ی رسول خدا نیز در طول حیاتشان مؤید همین معناست. در بعد تربیت فردی و اجتماعی هرچه روی تربیت اخلاقی سرمایه گذاری شود، سود آن به سوی ایمان سرازیر خواهد شد و هرچه در اخلاق کم گذاشته شود، پایه های ایمان سست تر خواهد بود. ▪️گمان نگارنده بر این است که ریشه ی ضعف ایمان و تعهد به مناسک در جامعه ی امروز، بر هم خوردن نظام اخلاقی گذشته و جایگزین شدن روحیه ی لاقیدی و عرفی گرایی بجای آنست. تعهد و مسئولیت پذیری (نسبت به خود و دیگران)، تواضع و فروتنی نسبت به حق، خودباوری و عدم وابستگی به رد و قبول دیگران، اخلاص در عمل و استغناء از خلق، مردم دوستی و ایثار و سخاوت و ..... پایه و اساس رفتار انسانی است که ایمان ثمره ی شیرین آن است و بدون اینها ایمان و عمل به مناسک چهره ای خشک و بی روح از دینداری خواهد ساخت. 🔹ما اگر می خواهیم جامعه ی سالمی داشته باشیم اول باید این بند و بست های اخلاقی را محکم کنیم و آنگاه انتظار داشته باشیم جامعه در مسیر ایمان قرار بگیرد. این در حالیست که ما بیشتر به باید و نبایدها می پردازیم و کمتر به فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و اگر هم بپردازیم، آن را به ایمان و عمل مربوط نمی دانیم. 👈 خلاصه ی منبر امروز، ۲۰ مرداد۰۳، در یکی از هیئات شرق تهران @taamollat