eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
274 عکس
87 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 چرا با دهه‌هشتادی‌ها کنار نمی‌آییم؟ @Farsna
تأملات اجتماعی
📸 چرا با دهه‌هشتادی‌ها کنار نمی‌آییم؟ #خونه‌زندگی @Farsna
چنین وضعیت هایی نشان می دهد غیر از مبادی و کلیات مسائل اجتماعی، همه چیز دیگر آن متغیر است و همه ی شرایط و زمانها را با یک فرمول نمی توان مدیریت کرد. مایی که از دهه ی پنجاه و شصت برخاسته آیم و داریم برای این نسل نسخه می پیچیم، اینها را هم باید در نظر داشته باشیم. تازه! دهه نودی ها هم در راهند، آنها از هشتادی ها هم پیچیده تر و دور از دسترس ترند. @taamollat
هدایت شده از مجتمعنا
توسعه در لباس پیشرفت؟ تاملی در امکان تکرار تاریخ تلخ گذشته در پرتو ایده های اتوپیایی پیشرفت وقتی که امیدِ اتوپیایی می تواند به ضد امید مبدل شود. عبرت گیری از تاریخ و اتفاقات آن، حداقل کاری است که می تواند رجوع به تاریخ را برای امروز ما موجه سازد. البته در این رجوع تاریخی، نه اشخاص مهم اند و نه حتی شاید رویدادها، بلکه آنچه مهم است، درس گیری از منطق اتفاقاتی است که در تاریخ رقم خورده و تکرار آن منطق، می تواند تاریخ را به نحو گریزناپذیری، هرچند در ظاهری متفاوت، تکرار کند. در اوایلِ دهۀ هفتاد، بخش قابل توجهی از مسئولین، سیاستمدارن و نظریه پردازان کشور، افرادی بودند که بخشی از جوانی و زندگی خود را وقف جنگ تحمیلی و دفاع مقدس کرده بودند و بسیاری از دوستان، نزدیکان و آشنایان شان را در این جنگ از دست داده بودند، با این حال بی توجه به عبرت های تاریخی و فهم درستی از موقف تاریخی انقلاب اسلامی و شاید مشکلات بسیار زیاد کشور، راه را برای تن دادن تام و تمام به سیاست های توسعۀ سرمایه داری باز یافتند و با اجرای این سیاست ها، عملاً به تعبیر مقام معظم رهبری، مسیر حرکت کشور را از ریل آن خارج ساختند. با حذفِ لفظ سرمایه داری از ایدۀ توسعۀ سرمایه داری، «سازگاری اسلام با توسعه» را ایدۀ اصلی خود معرفی کردند. همانطور که می دانیم آنچه در دهۀ هفتاد در ایدۀ سازندگی دولت های پنجم و ششم و ذیل توسعۀ اقتصادی در کشور رقم خورد و در ادامه با ایدۀ توسعۀ سیاسی دورۀ اصلاحات تکمیل شد، مورد نقد جدیِ بسیاری از فعالان دهۀ هشتاد قرار گرفت و در نهایت، متفکرین و مسئولین کشور به این ایده رسیدند که مسئله و محل نزاع، نه تمایز توسعۀ اقتصادی دورۀ سازندگی با توسعۀ سیاسی دورۀ اصلاحات (منازعات نیمۀ ده، هفتاد)، بلکه محل نزاع بر سر دو ایدۀ توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) و پیشرفت (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) است. ماحصل این توجه تشکیل مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، انتشار مجلات و نشریات متعدد و البته ابلاغ سند الگوی پایۀ اسلامی-ایرانی پیشرفت توسط رهبری به نخبگان برای نقد و بررسی در سال 1397 و نظایر آنها بود. با این مقدمۀ تاریخی به نظر می رسد رجوع به تجربۀ تاریخی گذشته و پرسش از تمایز میان ایده های ناظر به توسعه یا پیشرفت و تعینات عینی آنها مخصوصاً در ارتباط با زندگی روزمره، فارغ از ظواهر امر، در این برهۀ حساس تاریخی، بی وجه و ناموجه نباشد. بی تردید تکرار تجربۀ ناکام دهۀ هفتاد، آنهم توسط اغلب منتقدین آن سیاستها در سال 1400 به بعد، به معنای نادیده انگاشتنِ عبرت های تاریخی و در نهایت، عقبگرد و پسرفت تاریخی است. به علاوه اینکه با شیوع استارتاپ ها و شتاب دهنده ها در دهۀ اخیر در کشور و تغییر ظواهر ایدۀ توسعۀ سرمایه داری (در عین تقید به همان منطق توسعه)، پرسش از این تمایز اهمیت مضاعفی یافته است. در این شرایط دستکم طرح این پرسش از طراحان، نظریه پردازان و موسسین رویدادهای ناظر به توسعه یا پیشرفت، موجه می نماید: تمایز فعالیت هایی که ذیل ایدۀ پیشرفت اسلامی-ایرانی انجام می شود، با تعینات ایدۀ توسعۀ سرمایه داری متقدم و متاخر در ایران چیست؟ برای ملموس شدن این پرسش، شما می توانید به شباهت ها و تفاوت های دو ایدۀ زیر توجه کرده و قضاوت کنید؛ ایدۀ اول، ایده هایی است که دکتر مجتبی لشکربلوکی، در سال های اخیر دنبال کرده است. لشکربلوکی، مشاور وزاری اقتصادی و دارایی دولت یازدهم و دوازدهم (آقای حسن روحانی) بوده و چنانکه در زندگی نامه اش آمده است، البته فردی به شدت متدین و مذهبی است. ایده های او، دربارۀ توسعه، بسیار کاربردی است و البته تحذیری هم ندارد که خود را مدافع ایدۀ توسعه بداند. http://lashkarbolouki.com/ ایدۀ دوم، مربوط به آقای دکتر محسن دوباشی است که در سال گذشته، به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری رویداد ملی نوپیا، این رویداد را با حمایت ستاد اجرایی فرمان امام (ره) و دکتر محمد مخبر، معاون اول ریاست جمهوری دولت سیزدهم برگزار کرده اند. شاید مهمترین ایدۀ دوباشی که در وب سایتش نیز بر آن تاکید شده، برجسته سازی نوآوری اجتماعی است. با این حال او و ایده اش عمدتاً ذیل ایدۀ پیشرفت ایران معرفی می شوند. https://dobashi.ir/ https://www.noupia.ir/ بررسی تمایزات این دو ایده، فارغ از حضور چهره های سیاسی و مخصوصاً از حیث منطق عملکرد و البته با نظر به تجربۀ دولت سازندگی در دهۀ هفتاد، می تواند موضوع پژوهشی برای ترسیم آیندۀ دقیق تری از ایران اسلامی باشد. با این حال، علیرغم اهمیت این پرسش، مخصوصاً با نظر به تجربۀ دهۀ هفتاد و هشتاد، بعید می نماید که در کوران رویدادهای پرشور و پرهیجان اتوپیایی، پرسش از این تمایزات، بیش از سطح منازعات سیاسی، رهاوردی داشته باشد، اما اقتضاء مسئولیت تاریخی، دستکم طرح این پرسش را لاجرم می ساخت. https://eitaa.com/mojtamaona
تأملات اجتماعی
توسعه در لباس پیشرفت؟ تاملی در امکان تکرار تاریخ تلخ گذشته در پرتو ایده های اتوپیایی پیشرفت وقتی که
📌 این یادداشت 👆 از جهت مرور رویکردهای قدیم و جدید در باب پیشرفت و توسعه، و در هم آمیختگی آنها، قابل توجه است.
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و چهارم) 🔹 شهید مطهری و جامعه ی ایران۱ ▪️رویکردها
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و پنجم) 🔹شهید مطهری و جامعه ی ایران ۲ ▪️رویکرد استبداد آسیایی اگرچه رویکرد ها در تحلیل اجتماعی به چند دسته قابل تقسیم است، اما این رویکردها بر یکدیگر اثرگذار و از یکدیگر متاثرند‌. یکی از رویکردهای که در سده ی اخیر بطور گسترده بر ذهنیت نخبگان و مردم در باب جامعه ی ایران اثرگذاشته، رویکرد استبداد شرقی یا استبداد آسیایی است. این رویکرد کلان در امتداد خود به عنوان یکی از اصول موضوعه ی تحلیل های مدرن و.... نقش بازی کرده است. خلاصه ی این رویکرد آنست که جوامع شرقی و آسیایی به علت کمبود منابع آبی مجبور به تمرکز در کنار منابع آبی بوده اند و عمیق بودن و هزینه بر بودن دسترسی به آب آنان را به قدرت های سیاسی و اقتصادی وابسته کرده و در نتیجه موجب رشد قدرت های استبدادی در این مناطق شده است و سپس این روحیه به تمام ارکان و لایه های رفتاری انسان شرقی رسوخ کرده است. بر خلاف مناطق غربی که وفور آب موجب گستردگی جمعیت و پخش شدن قدرت سیاسی و در نتیجه رسمیت یافتن آزادی گردیده است. غیر از اباء جامعه شناسی مدرن مانند مارکس و وبر که در شکل گیری این رویکرد تاثیر داشته اند، مستشرقین و جهانگردان اروپایی نقش عمده را در تثبیت این دیدگاه نسبت به مشرق زمین داشته اند و شرقیانی که از پنجره ی نگاه آنان به شرق نگریسته اند، با همین دیدگاه به تحلیل جوامع خودشان پرداخته اند. بنابر روایت مستشرقان، هند، چین، مصر و ایران کانون استبداد شرقی بوده و در نگاه انان، ایران -خصوصا در عصر قاجار- دارای برجستگی خاصی در این مسئله بوده است. رویکرد استبداد آسیایی دارای دوتقریر است که فعلا از آن می گذریم و در پایین مقاله ای در این باره معرفی خواهم نمود. 🔻رویکرد استبداد آسیایی با قرائتی که گفته شد، پیش زمینه ی تحلیل های مدرن معاصر قرار گرفته و جامعه شناسان متعددی، تلاش کرده اند نحوه شکل گیری و تثبیت استبداد در ایران را تبیین نمایند. چنانکه قبلا نیز اشاره شد، محمدعلی همایون کاتوزیان با تمرکز بر اقتصاد و اقتصاد سیاسی و آبراهامیان نیز با تمرکز بر تحولات اجتماعی، از این رویکرد بهره گرفته و تلاش های ایرانیان در طول تاریخ را تلاش هایی برای رهایی از استبداد معرفی کرده اند. بر اساس این دیدگاه ها، استبداد یگانه عامل عقب افتادگی ملت و راه خروج از عقب افتادگی نیز، زوال استبداد و رواج قانون و تثبیت پارلمان و .... است. این رویکردها مسیر کلی تاریخ ایران را در جهت رهایی از استبداد و حرکت به سوی آزادی تحلیل می کنند. اگرچه عموم این رویکردها، تاثیر لایه های دیگر اجتماع را نادیده گرفته اند، اما آبراهامیان در یکی از آثار خویش (مردم در سیاست ایران) به نقش توده ها در شکل گیری جنبش ها اشاره کرده است. 🔻رویکرد استبداد آسیایی در ادوار بعد با نقدهایی مواجه شده است. به نظر می رسد مهمترین نقد به این رویکرد تک بعدی دیدن جوامع و تمرکز بر قدرتها و حکومت ها در تحلیل جوامع است، در حالیکه ساختارهای اجتماعی، توده های مردم، نظامات معرفتی، وضعیت زیستی و.... همگی در شکل گیری وضعیت اجتماعی موثرند. واقعیت هرچه باشد، چنانکه در فضای زیست شناسی، نظریه ی تکامل امری مسلم و بی نیاز از گفت و گو شمرده می شود، به نظر می رسد که رویکرد استبداد آسیایی نیز در مدلهای تحلیل اجتماعی چنین جایگاهی پیدا کرده و همین مسئله، آن را در مقابل نقد جدی و عالمانه مصونیت بخشیده است. این وضعیت دوام نخواهد داشت. @taamollat
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 خطر نفاق در جریانهای فکری و انقلاب‌ها 🔹 در جریانهای فکری، اعتقادی، ایمانی و در انقلابهای الهی و غیر الهی که در دنیا به وجود می‏آید خطر بزرگ آن خطری است که قرآن از آن به نام نفاق یاد کرده است. آن جریانی که پیغمبر به وجود آورده است قهراً روحی و حقیقتی دارد و در عین اینکه روحی و حقیقتی و باطنی دارد، ظاهری و شعارهایی و پوسته‏ای هم دارد؛ هم هسته دارد و هم پوسته. 🔸 تاریخ و طبیعت بشری و تجربه‏ها و آزمایشهای تاریخی نشان می‏دهد که هرگاه یک جریان صحیح و مفید و خدمتگزارانه‏ای برای بشر به وجود می‏آید، دشمن وقتی که می‏بیند از مواجهه و رو در روی آن قرار گرفتن نتیجه‏ای نمی‏برد به فکر این می‏افتد که به آن ملحق بشود و خودش را در همان جریان قرار بدهد. ولی در این جریان، پوسته را حفظ می‏کند هسته را که درون هست خالی می‏کند و می‏خورد؛ ظاهر را نگه می‏دارد باطن را تغییر می‏دهد به طوری که اکثریت قریب به اتفاق مردم احساس نمی‏کنند که آن حقیقت از دستشان رفته، چون پوسته و حجم و هیکل محفوظ است روح وجود ندارد. 🔹 با رنگ‏آمیزی، یک مرده‏ را به صورت یک زنده نشان می‏دهند. آنچنان آن را از درون خالی می‏کنند و از باطن می‏پوسانند و از بین می‏برند که مدتی همین‏جور به ظاهر دوام پیدا می‏کند ولی مانند یک گردوی پوک و بی‏مغز. وقتی که باطن رفت - چون پوست را هسته نگه می‏دارد، حیات پوست به هسته آن است و ظاهر را باطن نگه می‏دارد - بعد از مدتی ظاهر خود به خود از میان می‏رود. 📗 شهید آیت‌الله مطهری، پانزده گفتار، ص۲۳۸ 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن تولد پیامبر(ص) در مترو تهران حال خوبی که جوون‌ها برای مردم ساختند👏 @Afsaran_ir
📌مروری بر سیر مباحث 🔹از بهمن سال گذشته تاکنون، طی حدود ۴۰ یادداشت، در خلال آثار استاد شهید مرتضی مطهری ره، در جست و جوی نظریه ی اجتماعی ایشان برآمدیم. ▪️در بخش اول این یادداشت ها مروری داشتیم بر سرفصل هایی که استاد شهید در آنها یا مستقیما به مباحث اجتماعی پرداخته اند و یا در آنها بصورت غیر مستقیم از مبانی اندیشه ی اجتماعی خود بهره گرفته اند؛ مباحثی چون: اجتهاد در اسلام، هستی شناسی جامعه، اصلاح اجتماعی، تغییرات اجتماعی و فلسفه ی دین. بعنوان مثال فلسفه ی دین اگرچه بحثی کلامی است، اما استاد شهید در تشریح دیدگاه خود در باب فلسفه دین، بطور گسترده از تاریخ و مباحث اجتماعی بهره برده است. بطوریکه مباحث فلسفه ی دین استاد شهید یکی از بهترین منافذ برای کشف نظریه ی اجتماعی ایشان است. ▪️در بخش دوم یادداشتها به روش شناسی اجتماعی استاد شهید اشاره شد و در این بخش بصورت مفصل تری به روش شناسی تاریخی ایشان پرداختیم. چنانکه در همان یادداشت ها نیز ذکر شد، تحلیل نگاه تاریخی استاد شهید در بستر اندیشه ی اسلامی، نیازمند کار وسیع است که فعلا از آن صرف نظر می کنیم. ▪️در بخش سوم یادداشت ها به بررسی مدل های تحلیل اجتماعی و برخی از بسترهای فلسفی و معرفت شناختی و انسان شناختی آنها پرداختیم. در این بخش جریان های مدرن، چپ و رویکرد استبداد آسیایی را بررسی کردیم تا جایگاه مدل تحلیلی متفکران مسلمان بهتر مشخص شود. ▪️اکنون در آستانه ی بخش چهارم، و بخش نهایی این یادداشت ها قرار داریم. در اینجا می خواهیم به این بپردازیم که استاد شهید، این حجم از معارف اجتماعی را چگونه در تحلیل جوامع کنونی به کار می گیرد. تحلیل جهان امروز و جامعه ی کنونی از زبان یکی از سرچشمه های اصلی فکر انقلاب اسلامی قطعا شنیدنی خواهد بود. امیدوارم که در شناخت اندیشه ی آن استاد کم نظیر به خطا نرفته باشیم و روح آن استاد بزرگوار و همه ی عالمان و مجاهدان از ما خشنود باشد. @taamollat
🚨گر پدر نیست، تفنگ پدری هست هنوز...
📌طوفان الاقصی، پایان یک نبرد تمدنی 🔹جنگ های تمدنی تاریخ، نبردهایی بودند که صرفا بعد سیاسی یا نظامی نداشتند، بلکه ابعاد ایدئولوژیک هم از آن پشتیبانی می کرد. ابعاد ایدئولوژیک این نبردها یا انگیزه ی ابتدایی برای نبرد بود و یا در طول نبردها ایجاد می شد و به نبردها و تقابل ها سمت و سو می داد. ویژگی دیگر نبردهای تمدنی طولانی و چند مرحله ای بودن انهاست. جنگ های تمدنی هیچ گاه تک مرحله ای نبودند، بلکه پس از فروکش کردن در نقطه ای پس از چند سال از گوشه ای دیگر سر بر می اوردند. جنگ های صلیبی و حمله ی مغول به ایران بهترین نمونه های نبردهای تمدنی هستند که اولی حدود سیصد سال و در ده مرحله بین مسیحیان و مسلمانان رخ داد و دومی بین اقوام بدوی مغول و تمدن ایران در سه مرحله و در حدود ۴۰ سال واقع شد. اگر با این دید ببینیم، سرزمین های اشغالی بازهم آوردگاه دو تمدن اسلام انقلابی و تمدن منافق غرب است که پس از طی مراحل گوناگون (جنگ هشت ساله در ایران، نسل کشی مسلمانان در شرق اروپا، اشغال عراق و افغانستان، فتنههای گوناگون سیاسی و امنیتی در ایران و....) به نقطه ی نهایی خود نزدیک می شود. جنگ جهانی سوم چند سده پیش شروع شده و اکنون به نقاط سرنوشت ساز خود رسیده؛ امروز همه ضعف محسوس و افول قدرت امریکا را می فهمند و همه منتظر دنیای جدیدی هستند. طوفان الاقصی نشان داد که قدرت جریان مقاومت بسیار بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور می شد. و غرب و هم د پالکی هایش بسیار بسیار ضعیف تر آن چیزی هستند که ما تصور می کنیم. آیا روزهای زیبای جهان در راه است؟ 🤔 @taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رژیم صهیونیستی بدست خود مردم فلسطین و نیروهای مقاومت در کل منطقه ریشه کن خواهد شد، به فضل الهی. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و پنجم) 🔹شهید مطهری و جامعه ی ایران ۲ ▪️رویکرد
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و ششم) 🔹شهید مطهری و جامعه ی ایران ۳ ▪️تحلیل جوامع کنونی و وضعیت فعلی بشر از دیدگاه شهید مطهری در دو ساحت قابل ردیابی است: ساحت فکر و اندیشه ساحت دوم: فطرت انسان و فطرت اجتماع و نسبت وضع موجود با فطرت انسان و جامعه 🔻ساحت اول: فکر و اندیشه در حالیکه عموم جامعه شناسان -,متاثر از فضاهای مدرن- در تحلیل اجتماعی به ظاهر پدیده ها اکتفا کرده اند، مطهری تحلیل اجتماعی را لایه ی فکر و اندیشه آغاز می کند. بر خلاف بسیاری که برای توجیه عقب افتادگی و انحطاط ایران و جهان اسلام سراغ عوامل عینی مانند استبداد و نفت و .... می روند، مطهری به سراغ عوامل زمینه ساز این پدیده های می رود. به عبارت دیگر مطهری این مسائل را خود معلول برخی امور دیگر می داند که تا زمانی که آن علل پرداخته نشود، اصلاحات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی طرفی نخواهد بست. در پرداختن به عوامل فکری و تاثیر آن بر رشد یا انحطاط اجتماعی، استاد مطهری تنها نیست و جمله ای از تاریخ نگاران و جامعه شناسان نیز با همین رویکرد به تحلیل امت اسلامی پرداخته اند. خود استاد شهید در مقدمه ی کتاب انسان و سرنوشت در حاشیه بحث از تاثیر قضا و قدر در وضعیت اجتماعی، به طرح و نقد دو تن از دانشمندان غربی می‌پردازد. ایشان ابتدا به نقل کلمات واشنگتن ارونگ دانشمند آمریکایی درباره ی جایگاه اعتقاد به قضا و قدر می پردازد و سپس کلمات ویل دورانت را در این باره طرح و نقد می کند. طبق نقل ها، این دو مسلمانان را باورمند به مسئله ی قضا و قدر و جبر دانسته و حتی ویل دورانت وضعیت اجتماعی مسلمانان را متأثر از آن دانسته است. مج.آ. ۱. ۳۶۱ اثر مهم ماکس وبر (روح سرمایه داری و اخلاق پروتستان) را نیز باید نمونه ای دیگر از این نوع رویکرد تحلیلی بر شمرد. در آن کتاب وبر بخوبی نشان می دهد که کاتولیسم چگونه به عنوان سدی در برابر حرکت جامعه عمل کرد و پس از آن پروتستانیزم و کالونیسم، چگونه با تغییر نگرش ها موجب تغییر رفتارها و ساختارهای اجتماعی شد. گستردگی بکارگیری این روش در آثار شهید علاوه بر انسان و سرنوشت، ایشان در اثر ماندگار «علل گرایش به مادیگری» به بخشی از عوامل معرفتی موثر در وضعیت اجتماعی جهان غرب اشاره کرده اند. شاید بتوان فصل «نارسایی مفاهیم فلسفی غرب» را مهمترین نمونه برای این روش تحلیلی بر شمرد. استاد شهید در این فصل به اشکالات و نارسایی های متعدد فلسفی در غرب که منجر به ایجاد تفکر مادی و سپس تمدن مادی غرب شده است می پردازد. به گمان نگارنده این کتاب و این فصل مورد اشاره، از مهمترین نمونه های تفکر اجتماعی شهید مطهری ره است. @taamollat
📌قدر گوهر 🔹مدتی است که در راستای برخی طرح های مرکز مدیریت حوزه ی علمیه ی استان تهران، جلسات مشترکی با بزرگان سایر ادیان تشکیل می شود و گفت و گوهایی در مباحث مختلف شکل می گیرد. طبیعتاً نقطه ی بدایت گفت و گوها، مباحثی چون خدا، دین، انسان و بشریت است. بنده در چند مورد از این جلسات حضور داشتم. یکی از مشاهدات جالب توجه در مواجهه با ادیان دیگر، سستی و بی پایگی بنیان‌های معرفتی آنهاست. بر خلاف دیدگاه های معرفت اسلامی که حقیقتا بنیان های محکم و نفوذناپذیری دارد. بامداد امروز جلسه ای داشتیم با یکی از محققین یهود و گفته های شنیدنی داشت. یکی از نکته های ایشان، تقدم تکلیف های عملی بر مسائل اعتقادی در دین یهود بود. و وقتی می پرسیدیم که بالاخره این تکلیف ها باید بر وجود خدا و اراده ی بشر و ده ها مقدمه ی دیگر مبتنی باشد و همه ی آنها نیازمند اثبات است، در جواب می گفت از نظر ما همه ی آنها روشن و قطعی و بی نیاز از اثبات است!!! در نتیجه ما مستقیما سراغ تکلیف مکلف می رویم!!! استاد شهید ره در کتاب ارزشمند «علل گرایش به مادیگری» یکی از علل روی گردانی از دین و معنویت را همین «نارسایی مفاهیم فلسفی» می داند. در جلسه ای با موبدان زردشتی نیز تقریبا با مبانی ای همین گونه مواجه شدیم. مبانی دین در میان مسیحیان از اینها هم سست تر و بی پایه تر است و من به مردم جهان حق می دهم که به چنین ادیانی باور نداشته باشند. حال شما اینها را مقایسه کنید با جایگاه و تعریف عقل در اسلام، دانش های فطری، مراحل تفکر و تخیل و تعقل و نحوه ی ارتباط ذهن و خارج، اتحاد عاقل و معقول، برهان منطقی و مقدمات برهان، مواد قضایای برهانی، يقين بالمعنی الاعم و یقین بالمعنی الاخص و .... که عناصر اصلی تشکیل دهنده نظام معرفتی اسلام هستند و مجموع آنها جایی برای تردید در کشف حقایق عالم نمی گذارد. انصافا سر سفره ای نشسته ایم که بدرستی نمی شناسیمش و قدرش را نمی دانیم. @taamollat
با اینکه الان تو فلسطین دست مقاومت بالاتر بوده و ابتکار عمل بدستش بوده و اعلام کردن فکر همه جا را کرده ایم و برای ماه ها آمادگی مبارزه داریم، با اینحال صدا و سیما بر خلاف رویه ی هفته گذشته، باز هم جبهه ی مقاومت را در موضع ضعف و مظلوم نمایی نشانده و همان حال و هوای سابق را بر ذهنیت مردم حاکم کرد. گویی سگ هار صهیونیسم است و مردم بی دفاع و دست و پابسته ی فلسطین. این در شرایطی است که توخالی بودن رژیم صهیونیستی الان خیلی آشکار و واضح شده و کمک تسلیحاتی فوری آمریکا و.... مؤید همین ادعاست. در شرایطی که کار به یک «یاعلی» جبهه مقاومت بسته است تا طومار اسرائیل برای همیشه پیچیده شود ، خدا کند کار را خراب نکنیم. @taamollat
📌 خبر اصلی 🔹 وضعیت این روزهای فلسطین و غزه، هیچ چیز جدیدی نیست؛ مردم غزه سالهاست که در سرزمین خودشان محاصره و تحت نسل کشی هستند. وضعیت جدید امروز اتفاقا مربوط رژیم صهیونیستی است که دیواره ی امنیت و بقایش ترک برداشته و رو به اضمحلال می رود. این را باید دید و برجسته کرد. آغاز روز شمار پایان اسرائیل بود. این است. @taamollat
📌انسان ایرانی و دریافت متعالی از هستی 🔹همه‌ی انسان‌ها فطرتا حقیقت‌جو هستند و به دنبال کشف واقعیت و بخصوص واقعیت مطلق، و برقراری نسبتی با هستی‌اند تا به وجود خود تعیّن و تشخّص بدهند. بدین علت، سراسر زندگی انسانها مبتنی بر درکی از واقعیت مطلق و نسبتی با هستی معنا و صیرورت می‌یابد. هر درکی از هستی و نسبتی با واقع، نحوه‌ای از زندگی را رقم می‌زند. چرا که هستی بی‌نهایت است و واقعیت لایه‌مند. هر انسانی به قدر وجودی و اندازه‌ی ادراکی خود با ظهوری از ظهورات واقعیت و تجلیّات هستی ارتباط برقرار می‌کند و تشبّه به هستی می‌یابد. 🔸 علوم انسانی در هر مقطعی از تاریخ و حیات انسانی، ظهور این درک از هستی و نحوه‌ی زندگی در توصیف و تبیین پدیده‌های انسانی در جهت رسیدن به آن درک پیشنی از هستی و بر قراری نسبت وجودی با آن است. 🔹انسان ایرانی در عقیه‌ی تاریخی و فرهنگی خود، نسبت‌هایی را با واقعیت و هستی برقرار کرده است که به او تعیّن وجودی، هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی بخشیده است که در سنت علمی و فرهنگی او تجلی یافته است. بدون شناخت عمیق این تعیّن وجودی و هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی نمی‌توان درک درستی از ایران و انسان ایرانی داشت. 🔸 هستی در فرهنگ و تمدن ایرانی به وصف متّصف شده است و لحظه به لحظه در حال تجلی و ظهور است فلسفه و دانش در نسبت با واقعیت را و و خوانده‌اند که حقیقت هستی را جاری و ساری در همه‌ی لایه‌های واقعیت دانسته‌اند و جوهره‌ی علم را نیز به نور و انکشاف حقیقت تعریف کرده‌اند. در این تلقی، ظهور تام هستی مطلق بیش و پیش از آنکه طبیعت باشد انسان است. به تعبیر دیگر فقط است که می‌تواند تجّلی و ظهور تام نور هستی باشد و طبیعت را هم نورانی و معنادار کند. لذا در مرکزیت حکمت و معرفت انسان ایرانی، قرار دارد. انسانی که اتصال غیب و شهود و پیوند آسمان و زمین است. لذا بر خلاف فلسفه‌ی غربی که انسان‌مداری در گرو «طبیعی شدن انسان» است در حکمت الهی مشرقی، این طبیعت است که جوهره‌ی انسانی می‌یابد و بستر تعالی هستی انسان می‌شود. 🔹نسبت انسان ایرانی با هستی متعالی را می‌توان در میراث علمی و تمدنی ایران مطالعه و شهود کرد. حکمت و شعر، قانون و سیاست، آداب و رسوم هر کدام طریقی به شناخت هستی انسان ایرانی است چرا که هر کدام از این آثار ره‌آورد اتصال وجودی انسان با واقعیت و نسبت با هستی متعالی و نورانی است که از جهان نفس‌الامر ابتدا وارد جهان ذهنی متفکر ایرانی شده است و از طریق تعلیم و تربیت، تالیف و تدریس وارد جهان بیناذهنیت انسان ایرانی شده است و به علم و صنعت، فقه و سیاست، ادب و هنر، آداب و رسوم تبدیل شده است. اما در عین حال محدودیت‌های موجود در این ظهورات را هم باید توجه کرد. محدودیت‌های ناشی از موقف تاریخی و اجتماعی انسان که امکان ظهور برخی دیگر از لایه‌های واقعیت را فراهم نکرده است. 🔸خلاصه با هر اثری از آثار جاودانه‌ی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی همچون شاهنامه و گلستان و مثنوی و دیوان حافظ و همچنین با آثار فقهی و اصولی و فلسفی می‌توان به پستوهای هستی انسان ایرانی و ظهوراتی از واقعیت تعین‌یافته راه یافت و لایه‌ای از لایه‌های وجودی انسان ایرانی و روح تاریخی ایران را کشف و مطالعه کرد تا چراغ راه آینده‌ی ما باشد. 🔹انقلاب اسلامی ایران نیز امتداد این هستی انسانی و ره‌آورد تحول در تعیّن وجودی انسان ایرانی و برقراری نسبتی جدید با هستی متعالی پس از گسستی است که در اثر ارتباط با عالم تجدد ایجاد شده بود. تحول و تجددی که نه در ستیز و گسست با گذشته‌ی هویتی و تمدنی خویش، بلکه در اتصال و امتداد آن، به همراه تلاشی برای آشکارسازی ظرفیت‌های نهفته‌ی ادراکی و گرایشی انسان ایرانی در مواجهه‌ی با واقعیت و هستی و درکی از نیازهای زمانه است. در این میان نقش محبّت به اهلبیت (علیهم السلام) برای ارتباط وجودی با هستی متعالی و جاری در فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی بی‌بدیل است.در انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی انسان ایرانی با تجربه‌ی وجودی حضرات معصومین ارتباط برقرار کرد و تلاش کرده زیست جهان خود را به آنها نزدیک کند و تا با اقتدا به آنها، زمانه‌ی خود را آنگونه که می‌طلبد بسازد. 🔸محور مهم این تشبّه و بازسازی هویت و تعیّن تاریخی خود، بود. مردم تحول‌خواسته و تشبه‌یافته، بیش از هر چیزی تلاش داشتند تا خود را تعریف کنند. 🔹 یکی از مهمترین ویژگی‌های مهم که در انسان ایرانی نیاز به تقویت دارد است. ارزشی که در سالهای آغازین انقلاب بسیار پر رنگ و اثر گذار بود اما به تدریج تضعیف شد و پنهان و روتوش‌دار جایگزین آن شد. ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و ششم) 🔹شهید مطهری و جامعه ی ایران ۳ ▪️تحلیل جوا
👆👆👆 این مطلب را باید عصاره ی دیدگاه استاد مطهری، در تحلیل جامعه ی ایران تلقی کرد. نگارنده ی فاضل آن نوشتار، وضعیت اجتماعی را اساسا بروز و ظهور درک انسان از هستی و واقعیت معرفی کرده و اظهار می دارد که موقف گذشته و کنونی انسان ایرانی، از همین طریق قابل فهم است. درباره ی این دیدگاه نکاتی عرض خواهم کردن.
توییت صفحه ایران به عبری.🇮🇷 زمان رو به اتمام است..‌ ما قرار نیست تماشاچی جنایت های رژیم صهیونیستی باشیم!! 🇵🇸✌
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بلند شو علمدار...!🖤 بیش از ۸۰۰ کودک فلسطینی در کمتر از ده روز گذشته بر اثر حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند...! @taamollat
📌با وجود اتفاق روز گذشته، شرایط تا همین الان هم قطعا به نفع جریان مقاومت است. چند روز پیش اخبار می گفت ۹۰٪ شهرک نشینان که از شهرک ها و سرزمین های اشغالی فرار کرده اند، گفته اند دیگر باز نمی گردند. و این همان چیزیست که ما دنبالش بودیم. فرایند آزادسازی کامل فلسطین همین الان آغاز شده و فلسطین دیگر جای امنی برای موش های ترسو نخواهد بود. بعلاوه اینکه اگر آتش جنگ هم بخوابد و اوضاع عادی شود، شک نکنید که تنش های داخلی رژیم صهیونیستی بیش از گذشته خواهد بود و صهیونیست ها پس از جنگ به سراغ خودشان خواهند رفت و آنجا تازه دیدن دارد. ضربه ی ۱۵ مهر کاری تر از آن بوده که ما فهم کردیم و اوضاع با شتاب به نفع مقاومت و ضرر رژیم غاصب است و این ضربه «ترمیم نخواهد شد.» حال فرایندی که با رهبری دقیق و عالمانه شروع شده و گام به گام دارد پیش می رود، چه لزومی دارد که به جنگ منطقه ای یا جهانی تبدیلش کنیم. کمی صبورتر! جهان بدون اسرائیل نزدیک است انشالله. بجای این حرفهای ناامید کننده و تردید افرین، بهتر است به جهان بدون اسرائیل و جهان چند قطبی و نقش خودمان در این آینده اندیشه کنیم. @taamollat
📌 مبانی اخباری گری و اشعری گری چگونه بر تحلیل اجتماعی اثر می گذارد؟ ۱. هیچ تحلیل اجتماعی از مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی خالی نیست و اصلا تحلیل اج بدون داشتن موضع روشن در این حوزه ها امکان پذیر نیست. استاد پارسانیا، برای واکاوی نظریات اجتماعی، مدل روش شناسی بنیادین را عرضه کرده و اهل علم را به اهمیت تاثیر مبانی آگاه کرده اند. ۲. در فضای تفکر اسلامی نیز علی رغم اتکای عمومی بر قرآن کریم، با اینحال نوع مواجهه با زبان قرآن، نوع مواجهه با سنت رسول خدا و اهل بیت و از همه مهمتر نظرگاه پیرامون عقل، منجر به تولید هستی شناسی ها، انسان شناسی ها و معرفت شناسی هابی گردیده که هر یک تاثیر خاص خود را در تحلیل اجتماعی برجای می گذارد. ۳. نکته ی جالب توجه آنکه مبانی کلامی متخذ در نحله های گوناگون، گاهی سر از انحطاط اجتماعی در اورده، برخی سر از نسبیت و برخی به دلیل قرابت ذاتی به بازتکرار پارادایم های غربی منجر گردیده است. ۴. در میان جریان های اسلامی، با کمال تعجب، جریان های نواخباری و نو اشعری ظرفیت بالایی برای پیوند با پارادایم های غربی دارند و نوعا از همان‌جایی سر بر می آورند که آنها. جریان های اخباری گری و اشعری گری هر دو با نفی یا کم توجهی به عقل، به ظاهرگرایی و جزیی نگری دچار شده و هستی و انسان و جامعه را نیز همین گونه می بینند. طبیعتاً این نگاه ها با تقلیل توان عقل، از درک و تحلیل کلیات جا می مانند و همین مانعی است بر سر درک پیچیدگی‌های اجتماعی. ۵. درک پیچیدگی‌های اجتماعی نیازمند درک کلیات جامعه و کلیت آن و همچنین درک لایه های تو در توی رفتار انسان و همچنین نیازمند درک اراده های متراکم و شبکه ای انسانها است و این همه، از دسترس نگاه نص گرا و جزیی نگر به دور است. ۶. به باور نگارنده، در میان جریانهای فکری جهان اسلام، هیچ جریانی باندازه ی جریان حکمت و اجتهاد شیعی از توان و ظرفیت تحلیل لایه ها و پیچیدگی‌های اجتماعی برخوردار نیست. جریان حکمت و اجتهاد به مدد عقل ناب قرآنی به درک کلیات و کشف نفس انسانی و سپس امتداد های اجتماعی آن نائل می شود. شمه ای از روش تحلیل اجتماعی حکمت بنیان در آثار استاد شهید مرتضی مطهری ره آشکار شده و بخش بیشتری در آثار سیدالقائد و مبانی آن در اندیشه ی امام و علامه و اساتید ایشان. ۷. این مطالب را از این جهت قلمی کردم که دیدم عده ای از دوستان طلبه، بر اساس متون دینی (و نوعا با مبانی قریب به اخباری گری و اشعری گری) دارند وقایع فلسطین و موضع ایران و حزب الله را تحلیل می کنند. سخن بسیار است. فقط خواستم توجهی داده باشم. یاعلی @taamollat