.
🟢 بلوغ سیاسی با انتخابات
🔷 یک ملت زمانی به بلوغ می رسد
که انتخاب کند ، حتی اگر غلط هم
انتخاب کند ، باز هم بهتر از
انتخاب نکردن است .
در غیر این صورت آن ملت ،
هیچگاه به بلوغ نمی رسد
و همیشه در معرض سقوط است .
✍شهید مطهری (ره)
📚 مجموعه آثار شهید مطهری ،
ج ۲۴ ، ص ۳۹۱
@taamollat
📌انتخابات و رشد اجتماعی
🔹انتخابات و مشارکت دادن مردم در تصمیمات سیاسی آرزوی دیرینه مردم ایران در طول قرنها بوده است که اکنون به برکت جمهوری اسلامی بدست آمده است.
انتخابات در کشور ما غیر از آنکه به معنای واقعی کلمه، موجب گردش مدیران تصمیم گیر شده، زمینه رشد سیاسی و اجتماعی جامعه را نیز فراهم کرده.
فارغ از مواضع و دیدگاه ها، همینکه مردم از پیر و جوان و زن و مرد خود را در امور سیاسی صاحبنظر و دارای حق می دانند، قطعا یک دستاورد بزرگ است.
انتخابات و مشارکت سیاسی در طول این چهل سال، دغدغه ی عمومی را از مسائل خرد و پیش پاافتاده به مسائل کلان و عمومی تر سوق داده و از این طریق زندگی اجتماعی را بهبود بخشیده است.
ما در جامعه ی خودمان هنوز با انبوهی از مسائل ریز و درشت مواجهیم و در آینده نیز همینگونه خواهد بود، اما خوشحالیم که به برکت انتخابات و مشارکت سیاسی مردم، سطح عمومی جامعه برای مواجهه با بحرانها قطعا بالا رفته و توده های مردم قطعا در حل بحرانهای آینده مشارکت جدی و اثرگذار خواهند داشت، چنانکه تا به امروز نیز همینگونه بوده است.
🔹ساخت تمدن اسلامی، یک فرایند دستوری و بخشنامه ای نیست و یکی از لوازم حتمی آن حضور آگاهانه و موثر مردم است. انتخابات با دخالت دادن مردم در امور سیاسی و کمک به افزایش درک عمومی، قطعا بخشی از فرایند ساخت تمدن اسلامی خواهد بود.
سلام و صلوات خدا به روح مطهر امام عزیز و شهدای انقلاب اسلامی که بعد از سده ها انتظار راه را بر ورود مردم به عرصه ی سیاست باز و بر ورود مردم در این عرصه ها اصرار کردند.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌انتخابات و رشد اجتماعی 🔹انتخابات و مشارکت دادن مردم در تصمیمات سیاسی آرزوی دیرینه مردم ایران در ط
📌بعدالتحریر
🔹 چند دقیقه قبل از مسجد برگشتم، مردم هنوز داشتند می آمدند.
الحمدلله الحمدلله الحمدلله
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 سنت گردش ایام و از جاکندگی معرفتی در جبهه فکری انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
🔹یکی از سنن الهی، چرخش روزگار و دست به دست شدن آن میان مردمان مختلف و احزاب رنگارنگ است که از یک سو، موجب آشکار شدن حقایق و بهتر شناخته شدن وقایع میشود و از سوی دیگر، موجب امتحان و ابتلای افراد میشود تا هم جواهر رجال شناخته شود، هم افراد غربال بشوند و هم جبههی حق گزیدهتر و قدرتمندتر و چابکتر بشود و مراحل تکامل تاریخی و تعالی وجودی را بپیماید.
🔸 در حوادث تاریخی و وقایع اجتماعی این سنت وجود دارد و امکان تغییر بطی و تدریجی جامعه و تحول فرهنگی و ساختاری آن وجود دارد. در این سیر و حرکت تکاملی، گروهها و احزاب رنگارنگ سیاسی و اجتماعی با افکار و فلسفههای مختلف عرض اندام میکنند و به تبلیغ و یارگیری میپردازند و درصد تصاحب قدرت و کنترل مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی هستند.
🔹 آنچه موجب قدرت گرفتن یک جریان فکری و سیاسی میشود تغییری است که در نوع نگاه و بینش مردم ایجاد میکند. تغییری که محصول ارائه یک روایت جدید از گذشته، حال و آینده است. هر چقدر این روایت با خیال بخشی از مردم (افکار عمومی) پیوند بخورد بهتر میتواند بر اریکهی قدرت تکیه زند. از اینرو، جریانات به سمت تبلیغ و ترویج روایت خود هستند. این تبلیغ و ترویج گاه با رشد عقل و عقلانیت همراه است و گاه با اغواگری و تفاهم برآمده از قدرت رسانه و دست کاری احساسات.
🔸 مشکل اصلی در جبههی انقلاب اسلامی، ورود جریانات فکری و سیاسی متنوع و متکثری است که علیرغم عدم اعتقاد به مبانی فکری و فلسفی رهبران و متفکران اصیل انقلاب، درصدد تغییر ذائقهی انسان ایرانی از طریق ارائهی روایتی متفاوت و در عین حال جذاب و جنجالی از انقلاب هستند که از این طریق بتوانند به دستگاه محاسباتی مسئولان کشور نفوذ کنند و راهبردهای کشور را تغییر دهند.
🔹جریانهایی باشعارهای جذابی چون «عصر اضطرار»، «عصر عسرت»، «عصر حیرت»، و مدعیاتی چون عدالت خواهی و دکترینال و مانند اینها، هرکدام آگاهانه یا ناآگاهانه تغییری است در راهبردهای انقلاب اسلامی و گریزی است از مبانی فلسفی و فقاهتی امام خمینی وسایر متفکران اسلامی باارائه روایتی متفاوت از انقلاب اسلامی و مبانی فکری و فرهنگی آن.جریانهایی که توانستهاند در عرصهی عمومی خودرا به عنوان روایت اصیل از انقلاب معرفی کنند و غیر خود را به حاشیه برانند. توانستهاند بخشی ازبندهی نیروهای انقلابی را جذب خود کنند وبه ورطهی غربستیزی و حتی علمستیزی بکشانند ودرعوض، جمع کثیری از مردم وجوانان تحصیل کرده رانگران سرنوشت خود وآینده کشور ساخته است. چرا که بواسطه اقتدار و گسترش این روایتها، انقلاب اسلامی درتقابل باعلم، نوآوری وپیشرفت وتمدن است. هرچند در زبان به این مفاهیم اشاره میشود اما بیشتر شعار است تا واقعیت. (پدیده مهاجرت وبیاقبالی درمشارکت را از این منظرهم باید مطالعه شود)
🔸 شاید این نکته بر خیلی از خوانندگان سنگین آید و آن را حمل بر بدبینی و غرضورزی کنند اما این واقعیتی است که نمیتوان آن را پنهان کرد و غفلت از آن محصول، روایتهای ناموجه و محرّف از انقلاب اسلامی است که در دو دههی اخیر رواج یافته است و با منطق اغوا و تفاهم در تریبونهای رسمی و غیررسمی و منابر مذهبی به خورد جامعه دادهاند. به نحوی که امروز، غیر این روایتها را بر نمیتابیم و به راحتی حمل بر غیر انقلابی بودن میکنیم.
🔹 امروز در نبود افکار و اندیشههای متفکران اصیل انقلاب اسلامی و جایگزینی افراد و جریانهای دیگر، جامعهی ما در معرض یک امتحان بزرگ و گسست فکری هستیم و یک دگردیسی نرم و گردش زیربنایی در میانی فلسفی و فقاهتی انقلاب اسلامی در حال رقم خوردن است (حتی شاید بتوان گفت رقم خورده است و بخش زیادی از کنشگران مدعی انقلاب را جذب خود کرده است) اما کمتر کسی به این تغییر و تحول بطی، تدریجی و کاملا نامحسوس توجه دارد و بدان متذکر است بلکه عموم دلسوزان آن را انکار میکنند و از این انذار و تذکار گلهمندند. بارها برخی از بزرگان و دوستان علیرغم پذیرش این تحلیل و احساس این وضعیت از جاکندگی معرفتی در جبهه انقلاب اسلامی، به دلایل مختلف سکوت در برابر آن را به مصلحت شخص نویسنده دانستهاند و به سکوت و احتیاط و مصلحت اندیشی دعوت کردهاند.
🔸 اما نکته مهم این است که مطالعهی تاریخ از صدر اسلام تا حوادث دوران معاصر از قدرت گرفتن اخباریان و ظهور باطنیگری شیخی و فرقهی بابییه و بهائیه، تا شکست مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد، از انحرافات فکری مجاهدین خلق تا فتنه انقلابیون دهه شصت در سال ۸۸ همه این مطلب را تذکر میدهند که اگر از مبانی فلسفی و فقاهتی اصیل انقلاب مراقبت نشود و نوبهنو در فرهنگ عمومی تزریق نشود و در گفتمان مسلط تثبیت نشود همواره امکان انحراف و تحریف وجود دارد.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1630
آیتالله امامی کاشانی درگذشت
🔹آیتالله محمد امامی کاشانی نماینده مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران ساعتی پیش در منزل به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
🔸وی متولد ۱۰ مهر ۱۳۱۰ بود و ریاست مدرسه عالی شهید مطهری را نیز بر عهده داشت.
@TasnimNews
تأملات اجتماعی
آیتالله امامی کاشانی درگذشت 🔹آیتالله محمد امامی کاشانی نماینده مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت
خدا رحمت کند ایشان را.
بخشی از تراث علمی جهان اسلام، خصوصا آثار فیض، به اهتمام ایشان زنده شد و در دسترس قرار گرفت.
بعلاوه اهتمام ایشان به موضوع امام عصر ع در قالب هایی علمی از اقدامات ماندگار و مهم ایشان است.
ما حدود بیست سال قبل در مدرسه ی عالی شهید مطهری گاهی محضر ایشان را درک می کردیم، خصوصا نماز ایشان نماز با معنویتی بود.
نمازهای جمعه و سخنرانی های محرم ایشان در مدرسه نیز خاطرات خوش کودکی و نوجوانی ما از ایشان است.
خدایش رحمت کند و در جنان جای دهد.
@taamollat
📌تحقیق در ریشه های فرهنگ عمومی در علم اصول
🔹مرحوم مظفر ره در میانه ی بحث از ملازمات عقلیه در جلد اول کتاب اصول فقه، در خلال بحث از حسن و قبح ذاتی به معانی مختلف حسن و قبح می پردازد.
سومین معنایی که ایشان طرح می کند عبارتست از جاییکه عقلا و عرف چیزی را حسن یا قبیح بدانند. (اگر چه ممکن است آن مطلب دارای حسن یا قبح ذاتی نباشد) .
در فصل پنجم بحث حسن و قبح ایشان به ریشه های این معنا از حسن و قبح می پردازد که این بحث همان قرائت اصولی از ریشه های شکل گیری فرهنگ و ارزش در جوامع انسانی است.
ایشان در اینجا پنج مولفه را به عنوان عوامل شکل گیری حسن و قبح های عرفی یا همان ارزش ها و ضد ارزشهای اجتماعی بر می شمرد:
-کمال و نقص نفس انسانی
- درک ملائمت یا منافرت با نفس
- خلقیات انسانی
- انفعالات نفسانی
-عادات انسانی
مرحوم مظفر عوامل فوق را عمده ترین عوامل حکم عقل عملی به حسن یا قبح افعال می داند.
پس از تشریح هرکدام به این بحث می پردازد که آیا احکام عقل عملی دارای دلالت شرعی نیز می باشد یا خیر.
▪️نکاتی پیرامون حسن و قبح ذاتی افعال و مقوله ی فرهنگ
۱. بحث مرحوم مظفر با یکی از بخش های مهم مباحث فلسفه ی فرهنگ مرتبط است.
ایشان در اینجا در حال کندوکاو این پرسش است که ریشه ی ارزش های اجتماعی و عرفی و عقلایی کجاست و آیا این ارزش ها ریشه در واقعیت دارند یا خیر؟
۲. به نظر می رسد که عوامل ایجاد ارزشهای فرهنگی از عوامل بیشتری متاثر است. جهان بینی و فضای زیست (از جمله محیط طبیعی و آب و هوا و....)، زبان و..... همگی از عوامل مهم اثرگذار بر ارزش های اجتماعی هستند.
۳. یکی دیگر از بخش های مهم مباحث «فلسفه ی فرهنگ»، بحث از تاثیر جهان بینی در احکام عقل عملی است.
این مسئله، قطعا مهمترین عامل اثرگذار بر فرهنگ عمومی است.
خدا، قیامت، عالم غیب، ظاهر و باطن، نبوت، وحی، فطرت و..... همگی از عواملی هستند که پذیرش یا عدم پذیرش آنها جهان بینی متفاوت و نهایتا فرهنگ متفاوتی را شکل خواهد داد.
به نظر می رسد که قرآن کریم نیز برای تغییر فرهنگ عمومی، به سراغ همین مفاهیم عام و کلی رفته است.
۴. مهمترین پیامد بحث از ریشه های فرهنگ عمومی، اثبات امکان مدیریت فرهنگ است.
به عبارت دیگر بر خلاف گمان اولیه، فرهنگ امری رها و سرگردان نیست، بلکه از جهان بینی و فرهنگ مستقر تاثیر می پذیرد و اگر جامعه ای دارای جهان بینی خاصی است باید تلاش کن. تا فرهنگ متناسب با آن را تولید کند.
اگر جامعه ای چنین نکند، جامعه فرهنگ عاریتی متناسب با جوامع دیگر را اخذ خواهد نمود. پیامد چنین وضعیتی از خودبیگانگی فرهنگی است.
علاوه بر این، این نتیجه حاصل می شود که فرهنگ نیز بمانند مرز جغرافیایی نیازمند حفاظت و حراست است.
۵. پذیرش مراتب مختلف واقعیت خارجی و امکان شناخت آن (که از مدعیات بنیانی حکمت اسلامی است) و همچنین تفکیک میان حقایق و اعتباریات از مهمترین عوامل هستی شناختی موثر بر فرهنگ عمومی است.
پذیرش ارزش های اخلاقی و ثبات و جاودانگی آنها نتیجه ی پذیرش واقعیت خارجی آن حقایق، و حواله دادن آنها به عرف و تاریخ و جغرافیا، نتیجه ی نفی واقعیت داشتن آنهاست.
۶. این همان تقابل تاریخی حکمت شیعی و کلام اشعری است که در عصر ما با ادبیاتی دیگر ظاهر شده است و ریشه ی اصلی آن پذیرش یا انکار دامنه ی واقعیت است.
بحث کاملا زنده است.
#حکمت_اسلامی
#فرهنگ_عمومی
@taamollat
روش مطالعه آثار شهید مطهری، مرحله اول.mp3
13.78M
📌 روش مطالعه آثار استاد مطهری
مرحله اول: سبک زندگی ایمانی با رویکرد نظام جامع اندیشه اسلامی
❇️ کتابها:
#داستان_و_راستان
#حکمتها_و_اندرزها
#گفتارهای_اخلاقی
✍استاد: سید مهدی موسوی
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
https://eitaa.com/usul121/1023
تأملات اجتماعی
📌تحقیق در ریشه های فرهنگ عمومی در علم اصول 🔹مرحوم مظفر ره در میانه ی بحث از ملازمات عقلیه در جلد او
📌بعد التحریر
🔹دانش اصول موجود با مباحث گوناگون خود می تواند پشتوانه ی خوبی برای دانش اجتماعی باشد؛ باضافه ی اینکه تدوین بخش هایی از دانش اجتماعی اسلامی، به داشتن مبانی اصولی مشخص وابسته است.
این نکته هم گفتنی است که معتقدیم تدوین بخش هایی از دانش اجتماعی وابسته به علم اصول است، منظور علم اصول موجود نیست! بلکه منظور تفکر اصولی است. و تفکر اصولیست که منتج به تولد اصول فقه اجتماعی می گردد.
تعبیر «تفکر اصولی» را اول بار در کلاسهای کفایه از استاد بزرگوارم حاج آقای عصاری شنیدم و آموختم و این نگاه به اصول، در همه ی این سالها بر فهم اینجانب از دانش های. اسلامی سایه گستر بوده است.
امیدوارم بتوانم بزودی پرونده ای درین رابطه گشودن کنم.
#اصول_فقه_اجتماعی
@taamollat
📌ایت الله یزدان پناه در جلسه ی چهارشنبه ۱۶ اسفند در خلال توضیح مقدمه ی جلد ششم اسفار و در بیان اهمیت توحید نظری فرمودند: «تا توحید نظری بدرستی فهم نشود، سلوک بجایی نمی رسد» و سپس درباره اهمیت بحث توحید در نظام اندیشه ی اسلامی نکاتی فرمودند.
آیه ی ۱۹ سوره ی مبارکه ی حشر بگونه ای اشاره به همین معنا دارد که اگر خدا فراموش شود یا نادیده گرفته شود، نتیجه اش خودفراموشی است و اگر کسی خود حقیقی اش را فراموش کند اساسا سلوک درباره ی او بی معناست.
گویی توحید مقدمه ی خودشناسی و خودشناسی هم مقدمه ی سیر معنوی است.
@taamollat
📌 تهران
در این روزها بمناسبتی، رفت و آمد بیشتری در مرکز تهران و مکانهایی مانند مترو و بیمارستان و مسجد دارم.
نکاتی که قلمی می کنم، چیزهایی است که از مشاهده ی شهر و مردمانش، در این روزهای شلوغ و پرتراکم شب عید دستگیرم شده، که از کنار هم چیدن آنها شاید بتوان به نگاه جامعی درباره ی وضعیت تهران، زندگی شهری و.... رسید.
تحلیل وضعیت تهران از اینجهت مهم است که همه ی تولیدات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و.... آن به شهرهای دیگر سرریز می کند.
▪️سرفصل هایی که طی چند یادداشت بدانها خواهم پرداخت:
۱. وضعیت حجاب در بالا و پایین شهر و مکانهای دولتی و خصوصی
۲. ظهور طبقه ی جدید بیکار و سربار
۳. تراکم جمعیت شهری و منافع و مضرات آن
۴. وضعیت خدمات بهداشتی و درمانی و بیمه
۵. وضعیت حمل و نقل عمومی
۶. فضای روحی و فکری جامعه پس از حوادث ۰۱
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 تهران در این روزها بمناسبتی، رفت و آمد بیشتری در مرکز تهران و مکانهایی مانند مترو و بیمارستان و
1⃣حجاب
▪️این یادداشت صرفا در پی «توصیف» پدیده ی بی حجابی به عنوان یک کنش خلاف قانون و عرف مستقر در ایران است. «تبیین» و «تجویز» درباره ی آن را به یادداشتی دیگر واگذار می کنم.
🔹 وضعیت حجاب در مناطق جنوب و مرکز شهر با شمال شهر هم از جهت کمیت و هم کیفیت متفاوت است.
در مجموع به نظر نمی رسد که بیش از ۱۰-۱۵ درصد جامعه درگیر این این مسئله باشند و حتی با نگاه چشمی و غیر دقیق به نظر می رسد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. (البته این مسئله ممکن است بدلیل برودت هوا یا علل متعدد دیگری باشد و الزاما به معنای بازگشت بی حجاب ها نیست)
در جنوب و مرکز غیر از آنکه بی حجابی شیوع کمتری دارد، از لحاظ کیفیت نیز به نظر می رسد از پشتوانه ی اعتقادی کمتری برخوردار است.
غالب بی حجاب ها از جوانان و نوجوانان هستند و در میان افراد مسن و میانسال به طرز آشکاری کمتر است.
🔹بر خلاف آنچه تبلیغ می شود، بی حجابی ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی ندارد، بلکه بیشتر تحت تأثیر فضای عمومی و خصوصا رسانه هاست.
فلذا اگر فضای عمومی برگردد یا رسانه ها به سمت دیگری بروند، فضا کاملا تغییر پذیر است.
🔹 در حالیکه عملا مانعی برای کشف حجاب وجود ندارد و کسی تذکر نمی دهد، بی حجابی در فضاهای اداری و رسمی دولتی نسبت به فضاهای مشابه خصوصی بسیار متفاوت است.
و این نشان دهنده ی نقش حاکمیت در فرهنگ و رفتارهاست.
🔹برخی از مدل های بیحجابی کاملا معنادار است.
برخی از بی حجاب ها عملا با استایل مردانه در خیابانها تردد می کنند. این ممکن است ناشی از نوعی بحران هویت جنسی هم نشأت بگیرد.
اگر اینگونه باشد، شناخت و تحلیل جدی لازم دارد.
مسئله ی بحران هویت جنسی از مسائلی است که ما کمتر بدان پرداخته ایم و در عوض غربی ها آن را بر اساس مبانی خود جهت داده و این طبقه ی جامعه ی ما را هم درون برنامه ی خود تعریف کرده اند. متقابلا مبتلایان هم آن را پذیرفته اند.
🔹به نظر نمی رسد که وضعیت بی حجابی بی این صورت بتواند مدت زیادی دوام بیاورد، با اینحال علی رغم خشم و ناراحتی بی وصف متدینین، به نظر می رسد که نوعی همسازی و حتی همدلی عمومی بین محجبه ها و بی حجاب ها بوجود آمده است و متدینین خواه ناخواه «دارند کنار می آیند.»
🔹امر بمعروف و نهی از منکر اگرچه یکی از فروغ و واجبات دینی است، اما به جهت عدم ارائه ی ساز و کار اجرایی مشخص، عملا معطل مانده است.
به نظر می رسد که این فریضه باید با نگاه جامعه شناختی و روانشناختی مجددا باز تعریف و بر اساس آن راهکار عملی طراحی شود.
تقریبا برای همگان روشن شده است که امربمعروف و نهی از منکر بدون اقناع فکری و بدون حمایت اجتماعی، بیفایده و عملا موجب تقویت جبهه ی مقابل خواهد گردید.
🔹- به نظر می رسد پدیده ی بی حجابی در شرایط کنونی را باید بیشتر در قالب آشفتگی اجتماعی پدیدآمده پس از حوادث ۰۱ تحلیل کرد.
بی حجابی ها غالبا از پشتوانه های فکری و اعتقادی خالی است، و بیشتر بحران هویتی و اجتماعی است که آن را پیش میبرد.
شاهد آنکه به موازات شیوع بی حجابی وضعیت رانندگی و رعایت حقوق عمومی نیز به شدت متغیر شده و این بیشتر نشان دهنده ی نوعی آشفتگی روانی و اجتماعی است.
@taamollat
📌 پهنای علم و فناوری
🔹امروز و در آستانه ی ماه مبارک و بمناسبت یک برنامه ی درمانی، ساعاتی طولانی را پشت در اتاق رادیوتراپی و رادیو سرجری در یکی از بیمارستانهای تهران گذراندم.
ساعات طولانی انتظار این فرصت را داد که با یکی از نزدیکان که از قضا متخصص همین رشته است و برخی دیگر از کادر درمان صحبت های علمی خوبی در بگیرد.
از عالم پیچیده و تودرتو و ناشناخته ی مغز آدمی، از مواد و تشعشعات ناپیدا در عالم طبیعت و اثر آنها بر بخش های مختلف طبیعت و بخش های مختلف بدن انسان.
یکی از بحث های بسیار جالب امروز در پشت در اتاق «گاما نایف», نحوه بکارگیری تشعشعات رادیو اکتیو در درمان بیماری ها بود.
در حالیکه تیغ جراحی به بسیاری از نقاط حساس مغز راه ندارد، اما این تشعشعات بدون آسیب به نواحی گوناگون دیگر، مستقیم به سراغ توده ی مورد نظر می روند و با قطع کردن رگ های خونی آن را از بین می برند.
دو نکته ی بسیار حیرت انگیز در این میان یکی طیف وسیع امواج نور از مادون قرمز گرفته تا ماوراء بنفش که غالب آنها دیده نمی شوند، اما در طبیعت هستند و بر آن (و از جمله جسم انسان) اثرگذارند.
یکی از این اشعه ها،اشعه ی گاماست که تاثیرات عجیبی بر سلول های سرطانی دارد و دوز مناسب درمان آن، تنها در سنگ های خاص . در مناطقی محدود از جهان یافت می شود.
دیگر تکنولوژی بسیار پیشرفته و دقیق «استحصال و ذخیره ی تشعشعات رادیواکتیو از طبیعت» و سپس هدایت آن در مسیر درمان.
▪️امروز از آن کارشناسان سوال کردم که شما تشعشعات سنگ را چگونه جمع آوری و ذخیره می کنید و آیا با این اقدام، هسته ی اتم آن از حرکت نمی افتد؟
در اینصورت چگونه آن را مجددا فرآوری کرده و به حرکت در می اورید؟
(دنیایی از سوالات فلسفی، از جمله در بحث حرکت جوهری در اینجا وجود دارد که مجال طرحش و بحثش نیست.)
جواب ها خیلی علمی و تقریبا برای من کمتر قابل فهم بود.
یکی دیگر از نکات جالب، نحوه تنظیم و پرتاب تشعشعات رادیویی به توده های سرطانی بود، بنحویکه از میان ده ها لایه ی پوستی و گوشتی و عصبی بدون آسیب بگذرد و تنها توده ی سرطانی را مورد تهاجم قرار دهد.
این هم از نکات محیر العقول تکنولوژی پزشکی امروز است که فهمش برای عموم اصلا آسان نیست.
اینها همه بخشی از نتایج شناخت جهان سحرانگیز طبیعت، و بکارگیری آن در جهت تکامل تاریخی بشریت است.
❓آیا اینها را می شود نادیده گرفت؟
آیا با تکنولوژی های چنین می توان برخورد سلبی داشت؟
آیا نگاه اسلام و قرآن به این سرمایه های معرفتی و تکنیکی (که همه ی بشریت در حصول آن شریکند)، نفی و انکار است؟
🔹 اگر موقعیت سرک کشیدن به اتاق عمل، آزمایشگاه پزشکی، یا فیزیک یا شیمی یا سالن تشریح و.....را دارید، حتما این کار را انجام دهید.
برنامه ی «چرخ» و «چهار سوی علم» شبکه چهار را هم که مرتب پخش می شود از دست ندهید.
به چیزهای جالبی می رسید.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 پهنای علم و فناوری 🔹امروز و در آستانه ی ماه مبارک و بمناسبت یک برنامه ی درمانی، ساعاتی طولانی را
📌بعد التحریر
(درباره ی روش بیهوشی از گذشته تاکنون و نتایج آن)
🔹کتاب «سینوهه طبیب فرعون» در قسمتی، روش بی حسی بدن یا همان بیهوشی برای درمان های سخت را شرح می دهد. در آنجا راوی داستان توضیح می دهد که چگونه با برخی گیاهان مانند تریاک و.... عضلات و بافت ها را طوری شل می کند که گویی بیمار به یک خواب بسیار عمیق و سنگین فرورفته.
از جمله داستان بیهوش کردن فرعون و جراحی جمجمه ی او را به زیبایی شرح می دهد.
چند سال قبل که شبی خاص را در اتاق ای سی یو گذراندم، در حالت هوشیاری از دکتر بیهوشی ام درباره ی اینکه «در بیهوشی چه اتفاقی می افتد؟» سوال کردم.
با نگاهی که از تعجب او -بخاطر سوالی چنین در شرایطی چنان- حکایت داشت، توضیحاتی داد که تقریبا با روش های مرسوم در مصر باستان خیلی شبیه بود.
از جمله اینکه اکنون هم عمل اصلی در بیهوشی، شل کردن عضلات حسی است، اما با مواد دیگر از جمله گازهای بی حس و بیهوش کننده و....
▪️اصل کار از عصر باستان تاکنون تغییری نداشته و گویی برخاسته از طبیعت بدن انسان است که فطرت انسان هم به همین توجه می دهد، در نتیجه دین و اعتقاد و پیشفرض ها تاثیری در آن ندارد.
واقعیت، طبیعت و فطرت حقایقی هستند که بشر گریزی و گزیری از پذیرش آنها ندارد. انکار آنها مساوی اثبات آنهاست و پایه ی هر معرفتی هستند.
@taamollat
📌 گزارشی از خط سیر مطالب کانال
۱. رویکر کلی این درگاه تحقیق درباره علوم اجتماعی مبتنی بر نظام اندیشه ی متفکران مسلمان است.
۲. در همین راستا قریب چهل یادداشت در باب «نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره» عرضه شد که عمدتا مبتنی بر مطالعات و تحقیقات گذشته ی این جانب بود. ادامه مطالب نیازمند مطالعات بیشتر و عمیقتر است و به یاری خدا ادامه خواهد یافت.
۳. در یادداشت «تهران» که به تازگی شروع کردم، تلاش دارم تا مورد «تهران» را بعنوان پدیده ای اجتماعی با ساختاری مدرن-سنتی و .... مبتنی بر نظام اندیشه ی شهید مطهری تحلیل نمایم تا نظریه ی اجتماعی آن استاد شهید لباس عصر بخود بپوشد و به میدان عمل نزدیکتر شود.
این یادداشت ها نیز نیازمند مطالعه و تحقیق و مباحثه استو از این جهت با تامل و فاصله منتشر خواهد شد؛ انشالله
۴. مشاهداتم از یک مرکز درمانی و نکاتی درباره ی پزشکی مدرن و ابزار آن نیز ناظر به مباحثه ی استاد فاضل جناب حجت الاسلام و المسلمین سیدمهدی موسوی با یکی از منتقدان شان در کانال«امتداد حکمت قرآنی و فلسفه ی الهی» است.
آنجایی که ایشان موضع برخی جریانهای انقلابی در موضوع غرب ستیزی را با اتکا و تاکید بر اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی به نقد می کشند.
اگر دو یادداشت اخیر (درباره ی علوم پزشکی) و استنتاج نهایی آن شاهد و مویدی بر مدعای ایشان باشد، نگارنده به هدف خود رسیده است.
۵. در نتیجه تشتت و پراکندگی در مطالب کانال رخ نداده و همگی در پی اثبات و تبیین همان مدعای اصلی (نظام اندیشه ی متفکران مسلمان است.)
والحمدلله اولا و آخرا🌷
@taamollat
📌 از کف جامعه
🔹امشب دو جوان بصورت اتفاقی به مسجد ما آمده بودند.
یکی مسافری از غرب ایران بود که برای کار به تهران آمده بود و دیگری پسری از شمال تهران.
یکی کلا عقل تعطیل و غیر منطقی و دیگری کمی عاقل و منطقی.
هر دو از لحاظ اقتصادی رد داده بودند و خسته و ناامید و فقط فحش می دادند.
علی رغم خستگی و بیماری، با یک یک آنها وارد گفت و گوی جداگانه شدم.
کار اولی که عقلش تعطیل بود و اصلا گوش نمی داد، خیلی زود به فحاشی کشید، اما دومی کمی بهتر بود.
آنقدری که از احوالشان پرس و جو کردم، در خانه و خانواده ی خود وضعیت الزاما بدی نداشتند، ولی تعدد بحرانهای کوچک، انبوه سوالات پیچ در پیچ سیاسی، رفتارها و مواضع نابخردانه متدینین و انقلابی ها و نهایتا فشار جنسی و اقتصادی، آنها را به یک نقطه ی ناامیدی مطلق رسانده بود.
از ۴۰۱ تاکنون، از این دست جوانان بسیار دیده ام.
حرفها و سوالاتشان کاملا قابل توجه است، اما عمده ی آنها جواب دارد.
پس چه چیز نمی گذارد که آرام شوند:
به گمانم دو چیز:
اول: فشار اقتصادی و نداشتن کار مناسب و در نتیجه ناامیدی مفرط نسبت به آینده
دوم: برهم خوردن فکر منطقی و در نتیجه عدم توانایی برای حل مسئله
▪️با آن جوان دوم که قدری عاقل تر بود، گفت و گوی مفصل تری داشتم.
از لحاظ اقتصادی، تحصیلات، و امکانات زندگی وضعیت خوبی نداشت، اما بد هم نبود و وضعیت معمولی داشت.
اما معترض بود و مدام وضع خودش را یه سیاست های کلان کشور ربط می داد.
ابتدا تلاش کردم تا از خلط مباحث بی ربط و با ربط جلوگیری کنم، بحمدلله شد و اول از همه ذهن خودش آرام شد.
بعد رفتیم سراغ وضع داخلی خودش و اینکه چگونه می تواند از سرمایه های موجودش وضعش را بهتر کند، ازدواج کند و.... .
جلسه با این دومی، به قرار بعدی با او منتهی شد و قرار گذاشتیم که در دیدار بعدی درباره پلن کلان تغییر وضعیتش گفت و گو کنیم.
راضی و با حال نسبتا خوش خداحافظی کردیم.
▪️بارها این مطلب به ذهنم رسیده است که مسئله ی اصلی در جامعه ی کنونی ما -خصوصا تهران- فقدان عقلانیت و تفکر منطقی است.
بسیاری از مسائلی که با آنها درگیر هستیم، اگرچه نامطلوب اما لازمه ی طبیعی زندگی شهری است، اما ما راه حل آن مسائل را نه خود آموخته آیم و نه به فرزندانمان یاد داده ایم.
این است که حرمان ها و سختی ها بجای آن که ما را به فکر وا دارد، به ناامیدی می کشاند.
جوانان انقلابی، طلبه ها، ائمه ی جماعات، در شکل دادن این تفکر منطقی و رشد عقلانیت خیلی خیلی می توانند مؤثر باشند.
@modmasjed
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 از کف جامعه 🔹امشب دو جوان بصورت اتفاقی به مسجد ما آمده بودند. یکی مسافری از غرب ایران بود که برا
📌تلنگر
🔹در شرایط آشوب فکری و بحران معنوی امروز و در حالیکه بهترین فرصت تبلیغی تازه آغاز شده، بهترین موضوع برای ابلاغ و رساندن به مردم کدام است؟ 🤔🤔🤔
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌تلنگر 🔹در شرایط آشوب فکری و بحران معنوی امروز و در حالیکه بهترین فرصت تبلیغی تازه آغاز شده، بهترین
📌 آقای پناهیان- که حق او بر گردن نسل ما غیرقابل انکار است- در بحث سحرگاهی شان، دوباره سراغ بحثی رفته اند که سالهای قبل هم با زبانهای مختلف آن را تکرار کرده اند: «آسیب شناسی جامعه ی مومنین برای عصر حضور امام ع»
شرایط دوران امیر ع، قریش، حسادت اهل ایمان و..... .
تقریبا تمام این حرفها برایم آشناست.
نسبت به تکرارش اعتراضی ندارم؛ هنر ایشان است که می تواند همان بحث ولایت را از بعدی دیگر دوباره برای سی روز تشریح کند.
ولی الان فضای دوران اصلاحات و .... -که بستر این بحث ها بود- گذشته و دینداری جامعه در جای دیگری قفل شده، اما ایشان هنوز در همان فضای بیست و چند سال قبل مانده اند.
این خطا از ایشان نابخشودنی است.
- تغییرات اجتماعی گسترده و پیچیده در این چند دهه،
- فضای روانی تحریم در این سالها،
- فشار اقتصادی،بر بخشی از مردم و آثار روانی آن بر کل جامعه
- آشفتگی روانی و فکری ناشی از زمامداری دولت اعتدال،
- حوادث ۰۱ ،
-رواج عرفی گرایی در جامعه و رسانه ها(که خود بزرگترین نشانه ی تناقض در فکر جامعه است)
- و گسترش استفاده از رسانه ها،
- و انبوهی از سوالات در هم تنیده و بی پاسخ،
نظام فکری و منطقی جوانان جامعه را بهم زده است.
وقتی با جوان و نوجوان در مسجد و خیابان حرف می زنم، خودش نمی فهمد چه می گوید و از دوختن بی ربط و با ربط بهم نتیجه می گیرد و از ارزوهای غیرمنطقی و نسنجیده و نشدنی اش می گوید.
وقتی منطق و عقلانیت در ذهن ها خشکید و در محاق رفت، بحث اعتقادی و موعظه به چه کار می اید؟ فیه تأمل🤔🤔🤔
(درباره ی سایر منبرها و تریبون ها هم هیچ نگویم بهتر است.)
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 آقای پناهیان- که حق او بر گردن نسل ما غیرقابل انکار است- در بحث سحرگاهی شان، دوباره سراغ بحثی رفت
📌عقلانیت در مقیاس اجتماع (برشی از مسئله ی اصلاح اجتماعی در اندیشه ی شهید مطهری ره)
........
تأملات اجتماعی
📌 تهران در این روزها بمناسبتی، رفت و آمد بیشتری در مرکز تهران و مکانهایی مانند مترو و بیمارستان و
📌 تهران ۲
▪️اشاره ای به فضای اخلاقی و معنوی تهران
از سالهای نه چندان دور، جلسات مناجات، یکی از مناسک مذهبی مورد توجه در فضای مذهبی تهران بوده که علاوه بر اثرات معنوی، دارای آثار اجتماعی گسترده نیز بوده است.
نگارنده در شهرها و مناطق دیگر کمتر با این پدیده روبرو شده ام.
خصوصا در چند دههی اخیر و تحت تاثیر سلوک اخلاقی و عرفانی مرحوم آیت الله حق شناس، چند نسل با این سبک رشد یافتند و ظاهر شدند.
در سالهای دهه ی شصت جلسات مناجات مرحوم سیدعلی میرهادی در مسجد امین الدوله ی بازار تهران، از مجالس پر رونق آن عصر بوده که طیف وسیعی از جوانان و بازاریان را مجذوب خود کرده بود.
آن جلسات با همان سبک و سیاق و حال و هوا هنوز هم در شبهای ماه رمضان و غیر آن، در مسجد ارک و مسجد امام حسین (ع) و مسجدالشهدا جریان دارد.
این جریان اخلاقی و معنوی در معرفی دعاهایی مانند ابوحمزه و منظومه به عموم جامعه سهم عمده ای داشته است و دارد.
درباره ی اثرات اجتماعی این سلوک دینی، و روش مرحوم آیت الله حق شناس و خصوصا جلسات مسجد امین الدوله، مشاهدات و گفتنی های بسیاری هست که از نوعی سلوک اخلاقی و اجتماعی خاص و منحصر بفرد در فضای تهران پرده بر می دارد.
انشالله در فرصتی درباره اش مفصل نوشتن خواهم کردن.
@taamollat
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌عید نوروز، روز اظهار عبودیت است:
عید نوروز یک عید شرقی و حامل ارزشهای برجسته و ممتازی است. در واقع عید نوروز یک نماد است؛ نماد نوآوری و طراوت و جوانی و نشاط، همچنین نماد مهربانی و محبت به یکدیگر، سرکشیِ برادران از یکدیگر، محبت خانوادههای خویشاوند به یکدیگر، محکم کردن روابط دوستی و مهربانی میان دوستان، آشنایان و زدودن کینهها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و همهی این معانی در واقع در بهار وجود دارد. و این یک امتیاز است برای ملتهای ما که نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاریخ قرار دادند؛ به خاطر اینکه حامل این معانی برجسته است.
این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست؛ لکن از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تأیید قرار گرفته. ما روایات متعددی داریم که در آنها از نوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده. این موجب شده است که نوروز وسیلهای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع فرصتی است برای اینکه انسان دل خود را با یاد خدا هم طراوت ببخشد. ۱۳۸۹/۰۱/۰۷
🔹شرح دعای تحویل سال بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای
🔸بخوانیم:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42032
#عید_نوروز
#بهار_طبیعت
#هدایت_تکوینی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1675
📌آیت الله جوادی آملی:
🔹حقوق متقابل مادر و فرزند، ایجاب میکند که فرزند مادرش را بشناسد و بشناساند و حضرت خدیجه(س) به فرموده قرآن کریم مادر مومنان هستند.
حضرت خدیجه(س) فضای تقلید کورکورانه و عصبیت جاهلی را پشت سر گذاشت و قبل از بعثت، موحدانه خدا را عبادت کرده است و به نبوت انبیاء ابراهیمی معتقد بود. آیا این ارزش ندارد که ما چنین مادری را بشناسیم؟ در چنان عصری حضرت خدیجه کبری(س) عالمه، عابده، زاهده و موحده بود. ما به چنین مادری فخر میکنیم.
وجود مبارک مادرمان خدیجه کبری(س) آمد و فرهنگ عقلانیت را در فضای جاهلی اجرا کرد.
اقتصاد جاهلی در محدوده ربا دور میزند و حضرت خدیجه(س) بر آن خط بطان کشید و فرهنگ و اقتصاد جاهلی را عوض کرد.
عرض ادب خاصی که ائمه(ع) نسبت به حضرت خدیجه(س) دارند، ما را به کرنش در مقابل این بانو موظف می کند.
اگر بخواهیم این مادر از ما راضی باشد، باید به لطف الهی راهی را که مادرمان رفته اند، ادامه دهیم تا عاق آنها نشویم.
خدیجه کبری(س) طرف مشورت پیامبر(ص) بودند.
حضرت خدیجه(س) برای ما مریم ثانی است.
حضرت خدیجه(س) ولی الله هست، پس چرا به او اقتدا نکنیم و او را اسوه قرار ندهیم؟ او برای ما نه تنها مادر بلکه الگوست.
حضرت خدیجه(س) در برابر امواج سهمگین شرک و کفر و بت پرستی و فساد و فحشا و آلودگی ها ایستاد؛ زیرا دارای لایه های عمیق معرفتی و فکری بود. آن بانو در میان حنفای عصر جاهلیت، مانند خورشید می تابید و معرفت او در حدی بود که بوی رسالت را استشمام می کرد.
استشمام بوی رسالت کار هر کسی نبود. این استشمام، معرفت عمیق و تحلیل ناب میخواست؛ دستمایه ای از عالم ملکوت که باید در این وجود تجلی بکند تا بوی رسالت را استشمام نماید و وزش یک باد جدید از عالم ملکوت و عالم ملک را احساس کند.
حضرت خدیجه(س) نقطه گذر از این جاهلیت به عصر نور و تمدن جدید و نقش آفرین این گذار است.
آن بانو عنصر منفعل در این گذار نبود، بلکه عنصر فعال بود؛ یعنی علاوه بر داشتن شم معرفت و عمق نگاه و تحلیل عمیق خود، عنصری فعال در گذر از جاهلیت به دنیای جدید و جهان بعثت به شمار می آمد. او پرچم دار دوره گذار و انتقال از تاریکی ها به روشنایی ها بود. انتقال تاریخ بشر از یک مرحله پست به یک مرحله بسیار باشکوه و پایه ریزی یک تمدن نو آن هم از بدترین نقطه عالم و منحط ترین جامعه.
حضرت خدیجه کبری(س) قهرمان این میدان نیز بود. کدهایی وجود دارد که به ما می گوید حضرت خدیجه(س) خود را آماده این انتقال می کرد. انتخاب ازدواج آن بانو با حضرت رسول(ص) خیلی هوشمندانه و آگاهانه بود. این ازدواج برای آماده سازی جامعه برای یک تحول بزرگ به شمار می آمد. ایشان نگاه عمیق ملکوتی و راهبردی داشت، در عصری که کسی هیچ نشانی حس نمی کرد.
حضرت خدیجه(س) الگوی جدیدی از زن و خانواده بود. من این نوع خانواده ها را آرمانی می نامم.
تجمع ثروت و مال و همراه شدنشان با دانش و معرفت و مقاومت و جهاد، مصادیق کمی دارد. جمع این ارزشها دشوار است؛ زیرا طبیعت ثروت، معمولاً تن آسایی و گریز از معرکه هاست. طبیعت تعلق به تمتعات مادی دور شدن از معرفت های آسمانی است. ولی خدیجه کبری(س) در سخت ترین دوران، الگوی بی مثالی در جمع بین ثروت و معرفت و حکمت و جهاد و مقاومت به شمار می رفت و این تضادها در این بانوی بزرگوار جمع شده بود.
حضرت خدیجه(س) جلو ه گاه انوار امامت بود و میراث همه انبیا و اولیای الهی، از این زن پاک به عالم منتقل شده است. این یک طهارت ذاتی و طهارت اکتسابی می خواهد که هر دو در آن بانو جمع بود. ایشان در کنار رسالت قرار گرفت و پایگاه امامت و مادر مؤمنان شد.
@taamollat