eitaa logo
اداره تبلیغات اسلامی اسدآباد
366 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
157 فایل
گزارش برنامه های فرهنگي تبلیغی خود را با روابط عمومی اداره به اشتراک بگذارید 09353743892
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا مولای ما در انتظاریم برای روز موعود بی قراریم بیا دنیا تو را کم دارد امروز دل هرمنتظر غم دارد امروز بیاعالم غریق ظلم و جوراست ببین حال مسلمانان چطوراست؟ دعای مومنان ، امّن یجیب است جهان دراضطرابی بس عجیب است بیا آرامش دلهای مضطر کجا باشد بجز تو یار بهتر بیا عالیترین شاه ولایت تمام جان عالم بر فدایت به هر سبزی نشان بودن توست به هر گل حسرت بوئیدن توست بده فرمان زجا برخیزد امت قیامت را قیام انگیزد امت ندایت را به گوش جان بگوشیم!! بفرما تا به پای جان بکوشیم هزاران صف به صف آماده هستیم از ایران تا نجف آماده هستیم بیا لبنان به دست شیعیان است بیا شام از حضورت ،شادمان است بیا ای پرده دار کعبه عشق بیا قانونگذار کعبه عشق حجاز و پادشاهش را بگیریم اشارت کن ،ببین که بی نظیریم قدمگاه تو را با دیده شوئیم تو لب تر کن، که ما "بر دیده" گوئیم علی میر سپهدارت امین است به خیر مقدمت ،سردار دین است بیاور پرچم سبز علی را بپا کن انقلاب مهدوی را اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد @tableghatasadabad
🌺 کاروان منزل به منزل در بیابان می رود حج به جا آورده اکنون شاد و خندان می رود بهر نشر آیه اکمال دین زین کاروان یک نفر آهسته وآن دیگر شتابان می رود تا غبار ره بگیرد حاجی از دامان خود خسته از کوه و بیابان سوی سامان می رود ناشر اسلام ناب آن خاتم پیغمبران فارغ از تاب و تعب وه چه خرامان می رود حیدر از شوق پیمبر می رود شیدا چنان یوسف گمگشته گویا سوی کنعان می رود گفته گویا حضرت پیغمبر از راز سفر آخرین حج مرا دفتر به پایان می رود در ضمیر اهل ایمان این سخن گویا هنوز وقت برگشتن چونان آهنگ حرمان می رود اشرف مخلوق عالَم عالِم از راز نهان در تفکر با علی سر در گریبان می رود چند باری حی داور از علی گفته سخن مصطفی در جستجوی راه عنوان می رود در میان کاروان هستند بیماران دل حضرت طه پی اکسیر درمان می‌رود هر رسولی بعد خود دارد کسی را جانشین میرسد ماه تمام و مهر تابان میرود گفته با امت یکایک آنچه را مأمور بود امر آخر گردد اعلام عطر باران می رود وقت ابلاغ پیام آخر جبریل بود از جلالت این یکی هموزن قرآن می رود گفت بلِّغ یا رسول الَّه پیام آخرین گر نگردد این چنین حقا که پیمان می رود عمر خود را صرف مردم کرده ای میر هدی بی ولایت دین و قرآن رو به نسیان می رود لحظه لحظه ، لحظه مقصود منّان میرسد بر شریعت موسم تمرین طوفان می رود باز موسی میرود نوبت به هارون میرسد از نبوت تا امامت اهل فرقان می رود گفت بلِّغ! گفت آنجا رفته گان را باز گرد آنکه مشتاق است از چلّه چو پیکان می رود گفت طه از جهاز اشتران منبر کنید منبری کز آن به بالا شیر غران می رود رفتگان برگشته اندو ماندگان هم می رسند انتظار پرسش از پیدا و پنهان می رود خواند طه خطبه ای در جایگاه رهبری لحظه ها هر لحظه تا شه بیت فرمان می رود بعد آیاتی ز قرآن سمت حیدر رو نمود یا علی دست یداللهی به عنوان می رود دشمنش را سیف و سائل را که خاتم می دهد محو دستانش ملائک مات و حیران می رود هرکه من مولای اویم گفت علی مولای اوست این پیام از خم به گوش کل دوران می رود دست حیدر را به دست خود گرفت و اوج داد گوئیا طاهاست سمت عرش رحمان می رود می رسد آوای بخٍ بخٍ از آنان بگوش سینه در سینه سخن با نسل انسان می رود آن کتاب محکم و این یک وصی محترم تا به کوثر در تعادل همچو میزان می‌رود حق علی هست و علی حق، این حقیقت روشن است منکر او روز محشر زار و گریان می‌رود از طول سخن خاطر مرنجان و مرنج کی به خورد سنگ خارا آب حیوان می‌رود = روح الله رستمی @RuhollahRostami
دست علی دردست ختم المرسلین بود یک جمله حرف اولین وآخرین بود اینجا فقط یک برکه دیدند اهل دنیا غافل از آنکه انقلابی در زمین بود ای کاش اهل سرزمین من در آنجا آن روز همراه علی سردار دین بود قوم عرب در حد فهم دین نبودند در حیرتم کار خدا را کین چنین بود آنانکه بر گرد پیمبر حلقه بستند جز عده ای اندک تمامی اهل کین بود پیمان شکن های عرب پیمان شکستند پیمانشان هرگز نه از روی یقین بود آه از زمانی که سقیفه سایه انداخت تاریکی آن بر سر دین مبین بود لعنت به بخل سینه های تنگ تاریخ گویی نفهمیدند پیغمبر، امین بود خم بود و حاجی های مست مانده درخواب عقل مسلمانان نگون ازاسب و زین بود اینجا برات کربلا را پاره کردند قومی که حکامش تمام ظالمین بود ما از غدیر خم شکستی کهنه داریم باید هوادار امیرالمومنین بود شاهی که از روز ازل سلطان دین بود از دست بوجهلان گرفتار وحزین بود شوریده غم درسینه پروردی،غدیراست باید به شادی درکنار مسلمین بود اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد @tableghatasadabad
ماهِ سحرِ روضه رضوان ،محرم است در کلبه ما رونق احزان ،محرم است این ماه دل آرا که غروبش بخون نشست قتل قمر ساقی عطشان، محرم است ماهی که خدا در پی نوعی بهانه بود تا گریه کند بر غم طفلان، محرم است آزادی چومعنا شود از منظر قران در فلسفه شاه شهیدان ،محرم است ماهی که خدا هم حرمش گشته سیه پوش از حرمت خون خود یزدان، محرم است زیبایی اگر جلوه گر آید به تجسم در خطبه زینب شده عنوان، محرم است روزی که درآن مردی و میدان گزیده شد در کرب و بلا آئینه گردان، محرم است یا للعجب آن طفل صغیرِ شده درخون در معرکه ی حنجر وپیکان، محرم است این ماه خدادانی چرا ماه حرام است؟ ماه عسل خنجر برّان ، محرم است آب از همه جا آمده دریاشده لبریز لب تشنه ترین ماهیِ درآن، محرم است ای سینه زنان مژده که آمد مه خونین برسینه و سر،خاکی بیافشان،محرم است کن تکیه ومسجد به عزاخانه مبدل تا گریه کند منبر ومیزبان،محرم است آماده کن ای اهل عزا چایی مجلس تا دم بکشد چایی مهمان، محرم است مارا بزنید قسمت کفشداری مجلس شاید بشوم یک شبه انسان،محرم است "شوریده" قلم را به قلم کرده سیه پوش در رسم قلم جوهر غلطان،محرم است
گریه کن امشب فراوان،اندکی هم بیشتر اهل مجلس را بسوزان،اندکی هم بیشتر نوحه خوان،برسینه زن ازداغ هفتادو دوتن از غم شاه شهیدان،اندکی هم بیشتر سر در کاشانه را زینت بده با یاحسین درعزای شاه خوبان،اندکی هم بیشتر شربتی با یاد آن لبهای تشنه نوش کن یاد آن قنداق عطشان،اندکی هم بیشتر روضه خوان را گو برایم قصه مقتل بخوان مقتل ماه جوانان،اندکی هم بیشتر اندکی هم در نظر آور حریق خیمه را کودک افتان و خیزان،اندکی هم بیشتر مشک آبی رفته تا آب آورد بر خیمه ها یاد آن مشکِ به دندان،اندکی هم بیشتر تا توانی درمحرم روزوشب قرآن بخوان سوره فرقان و انسان،اندکی هم بیشتر جان شوریده بگو بر نیزه سرها را چه شد از سر قاری قرآن،اندکی هم بیشتر سوز دل دارد رقیه نانجیبان را بگو تادهندآبی به طفلان،اندکی هم بیشتر هرچه گوئیم ازفساد ظالمان کم گفته ایم از فساد آل سفیان،اندکی هم بیشتر نعل اسبان بهر یاری کردنش میخ میکنند برتن صدچاک و عریان،اندکی هم بیشتر امتداداین عزا تا روز محشر می رود تا رسد بر خط پایان،اندکی هم بیشتر
برخیز ای برادر ، دشمن کف خیابان آورده عده ای با، اغراض شوم شیطان با حربه های ابلیس، بایدهمیشه جنگید گاهی به ضرب شمشیرگاهی به حرف قرآن در آخرالزّمانیم ، ورنه روا نباشد سنگ افکند عجوزه برپیکر شهیدان برخیز ای مسلمان با اتحاد و پیمان سنّی ویا که شیعه آئیم به سوی میدان دشمن اگر تواند حکمی به ما براند سرها بریده بینی از دم به تیغ برّان ای خواهر عزیزم غمخوار زینبی تو مفهوم چادر تو آزادی است وعرفان در مکتب شیاطین جز این نظر نباشد زنها برهنه بینی، چون گله های حیوان جنگی که در پی آن حرمت شکسته گردید جنگ رسانه ها بود با رمز قشر نسوان "دشمن کجا تواند ما را عقب براند" ما شهسوار موجیم درخاطرات توفان دشمن به این حقیقت پی برده با رذیلت ما ملت حسینیم در خیمه گاه یزدان در مکتب خمینی شوریده سر بماند تا انقلاب مهدی این امت مسلمان
شکوه رزم مارا نیک، می دانند دشمن ها به هنگامی که زیرتانک پرپر می شودتن ها هنوز از تنگه مرصاد می آیدصدای تیر هنوز از تنگه می آید، بوی نکبت زنها کجا دانند حال ما کر و کوران بی منطق اثرکی حرف حق دارد به گوش سخت آهن ها هر از گاهی به چشم خصم بایدموشکی کوبید که گُر گیرند از آتش، خفاشان مامن ها صدای کفر می آید گه از پیراهن عثمان صدای طلحه می خیزد از خاک تهمتن ها هزاران فتنه می خیزد زگور دشمنان حق از اخبار خبرچینها، ز حال کوی و برزن ها سه رنگ پرچم ایران حریم نام یزدان است از این دردانه می ترسند احمقهاوکودن ها به دل گفتم فرودآر این سرشوریده را بی شک شکوه رزم مارا نیک می دانند دشمن ها
قلم آدین، یازدی گوزیاشینان، آغلادی دفتر، فاطمه جانم یاده سالدم،قاپی دالندا ، بیر گل پرپر،فاطمه جانم سلام اولسن،شان وشوکتیه،هرگجه گوندوز،هردم و ساعت که یوخدور سندن ساوای بانو، عالمه افسر فاطمه جانم ساوای سندن، دوغمیوب اوغلان هیچ آنا هرگز طول تاریخده که قویسون اسلام یولونداباش،بی تن وپیکرفاطمه جانم سنین روحین اوچده پیکردن،آل پیغمبر،اولده سیه پوش حسن چکدی آه مصیبتدن،آغلادی حیدرفاطمه جانم مسلمانلار، کچدی دونیادن، حضرت زهرا، آه و واویلا عزادار اولدی ولی خدا،ساقی کوثر، فاطمه جانم یتشدی زهرا شهادتی،غملی گون آچدی سمت مشرقدن اورک آغلار،آی و گون آغلار،مصطفی سسلر فاطمه جانم
به جنت سرور و مولا، اَبَر شخصیت والا علی عالی اعلا از اول تا همین حالا امام عالم بالا علی عالی اعلا شدی مولود بیت الله، خدایت را تویی لیلا عدالت را تویی محور ، تویی اوّل تویی اُولا علی عالی اعلا کنی گر جستجو دلپر ، جهان را بهترین کالا یقیناً جنّ و انسانها ، مکرر میکنند املا علی عالی اعلا به روز محشر عظما ، قسیم جنهُ الاعلا نمایان می شود بر تو ، به نام نامی مولا علی عالی اعلا گرور عقبانی عین الله ، بلیر هر سرّی بین الله اولوب عالمده سرّالله ، ایدیب امداد دین الله علی عالی اعلا محبتدن اوزاخ دورما،اوزون‌سن ساق‌سولا وورما دیوبدور حضرت طاها، ادون سن سسله اَلاندا علی عالی اعلا = روح الله رستمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد @tableghatasadabad
به مناسبت تداوم دهه فجر و انقلاب 👇 راه ماندگار گلبانگ یا مهدی که آن روح خدا داشت در ماه بهمن خود نوید این ندا داشت مرد خدا باید خدا را در نظر داشت ! هیهات من الذله را مد نظر داشت باید سلاح رزم معقولانه برداشت آفت ز باغ لاله و ریحانه برداشت تهدید داعش میشود نزدیک خانه باید برای خانه، دل از خانه برداشت بودم به حیرت از پدر، از جنگ و رزمش حالا که میفهمم..! قدم مردانه برداشت! بر تن مدال زخمهایش یادگاریست در یورش سختی که بر بیگانه برداشت اهل حرم میترسد از شیپور آتش باید حسینی دیده از دردانه برداشت راه شهیدان و شهادت ماندگار است چون نقش آتش که پر پروانه برداشت نما خالی دل از اهل و عیالت باید که دست از ساغر و پیمانه برداشت = روح الله رستمی https://telegram.me/RuhollahRostami
یک نفر نظم نوین را همه بر هم زده است کمر اهل ستم را تبر از دم زده است یک نفر هست که در مغلطه حیله گران همه جاحرف وسخن متغن ومحکم زده است یک طرف او طرف دیگر اگر کل جهان گل آخر به جهان را به دمادم زده است یک نفر یکه تن از خان هزاران گذرد پهلوانان جهان را به دو تا خم زده است عارفی کو به بلندای طربخانه ی او طعنه بر شوکت صد مرشد ادهم زده است چشم بد کور که فرزانه این خانه ما جام نوشین به سراپرده زم زم زده است بارالها نشود لال به هنگام ممات هر زبانی که از آقائی او دم زده است سر شوریده فدای قدمش در همه عمر که قلم در جهت یاری او کم زده است اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد @tableghatasadabad
ناله ای می آید از عمق درون گاهی آهسته گهی مثل جنون همصدای نبض مچ دست من هم نوا با تار و پود هست من گاه بر خویشم نباتی می دهد لحظه هایم را حیاتی می دهد این نفس "ها" می شوددرکام دم جان مرفه می شود از باز دم واجب است این رفت وآمدراسپاس تا زمانی که بدن دارد حواس خواب اگر هستی کسی بیدارتوست ساز و کار هستی اندر کار توست خواب ومرگت نزد تو آخر یکیست آنکه احیا می کند مرگ تو کیست کیست این خوابیده احیا می کند خفته را کی خفته پیدا می کند کیست این خوابیده راجان می دهد حکم دریا را به فنجان می دهد چشم او بینای بینا آمده آیه ی فتحاً مبینا آمده کیست این بیننده پشت چشم او کیست اندر ماورای خشم او کیست در جانش سخن می پرورد یا زبانش در دهن می پرورد این دهان از غیب جانان آمده پر ز گوهر های دندان آمده لب چو باز آید بچسبد روی هم تا شود قند و عسل پهلوی هم لب تماشائی ترین پروانه است بوسه گاه عاقل و دیوانه است لب چو واشددل هویدا می شود راز دل ناگفته پیدا می شود تا دل شوریده گفتا این سخن قفل نابگشوده آمد بر دهن
در فراق تو جگرها خون شده آقا کجایی طعنه های دشمنان افزون شده آقا کجایی صاحب ما تا بیایی عمر ما رفته به پایان پیکر بی جان مامدفون شده آقا کجایی صبح جمعه می شود آئینه دلدادگی ها قصه ی ما لیلی ومجنون شده آقا کجایی وای ازآن غمخانه مغرب که بینم درفراقت آسمان هم دیده اش گلگون شده آقاکجایی ناله ها دارد دل مظلوم ازاین اوضاع عالم فتنه ها درفتنه ها مفتون شده آقا کجایی تا رسد بوئی زتو ای یوسف زهرای اطهر کامیابی مظهر افیون شده آقا کجایی نظم عالم در تبادل می شود تاتو بیایی پا و سر از قائده بیرون شده آقا کجایی در سر"شوریده"ی ما جز هوای تو نباشد این سراز روزازل مدیون شده،آقاکجایی انتظارت برده منزل ازمسیرکاروان دور چشم پیر قافله جیحون شده آقاکجایی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد @tableghatasadabad
زمانه غرق جهلی ناجوانمردانه می تاخت خرابه درخرابه خانه هاویرانه می ساخت تبرها می تراشید چون الاهه پاره سنگی مقام زن نبود آنجا، به جز اسباب ننگی به گورستان دخترها پدر دست عجل بود چنین دیوانگی فرزانه بودن لااقل بود طوایف دربیابان خون انسان می چریدند به پای گله ی بزغاله انسان می بریدند نه موسی بودونی ازمعجزات حی عیسا نه قانون خدا بود و نه آئینی ز ترسا نه عقلی کاورد منشوری ازیکتاپرستی نه دستوری بعنوان مرام می پرستی توحش مهربانی بودخشونت مهرشیخان چو داعش مظهر ویرانی وکشتاروعصیان سراب زندگانی چشمه های رنگ خون بود حجاز آئینه دار وحشت گرگ درون بود سیاهی درسیاهی شعرغمگین می سرائید غزل بیچاره از ربهای سنگین می سرائید خدا عاشق شدن راچاره دید وامتحان کرد محمد(ص)را زعشق خودزعیم کاروان کرد خدا غار حرا را روشن از نطق وبیان کرد به فعل امر خود "اقرء" پیمبر را نشان کرد خدا منت نهاد آن روز جمالش را عیان کرد به حکم رحمتش خیرالبشر را جاودان کرد خدا ختم کلامش رادرآن سینه روان کرد خدا منظومه ی قرآن نزول ازآسمان کرد خدایا سیل رحمت شکر ایزد می تراود زبان بندگی شکرانگی را کی بر آرد؟؟ مبارک باشد این اعجاز آدمی را مبارک باشد این غوغای رحمت آدمی را بگو "شوریده" با آواز خوش دربیت آخر مبارک باشد این عید آدمی را
روزقدس آمده باهم به خیابان برویم به مصاف همه ی لشگر عدوان برویم همه جا دیده شود لشگر قرآن امروز شادمان، با همگان برسر پیمان برویم عهد ما تا به ابد پای ولایت باقیست پای بردار هنوز راه شهادت باقیست راه ما راه حسین است بیا تا برویم کربلاهست هنوزاصل قیامت باقیست پرچم سبز هدایت همه جا معلوم است من و تو در پی آن بیرق جانان برویم دست در دست هم ای جان برادربرخیز روز قدس است بیا یاری قرآن برویم تو مگو دشمن ما رحم و مروت دارد تو مگو راه فلسطین ره رافت دارد تو مگو صلح حسن میطلبد این پیکار تو مگو حرف خدا می شنود این مکار بایدآماده شویم شادوغزل خوان برویم از سرجان گذریم بی سرو سامان برویم حرف آن پیر جمارانی به پژواک آمد محو اسرائیل از آن ساقی به ادراک آمد موعد وعده آن مرد خدا نزدیک است بر سر وعده ی آن پیر جماران برویم روز قدس است بیا تاکه سلیمانی شویم رو به سوی حرم وحصن سلیمان برویم اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد https://eitaa.com/tableghatasadabad
بیا و بار دیگر مبتلا کن عاشقانت را سحر ها پر کن ازعطر محبت آسمانت را اگر طول عبادت میکند کسب رضای تو بیا تا روز محشر مبتلا کن بندگانت را چنین عیدی به پاداش عبادات تو می ارزد اگر چه پس ندادم آزمون و امتحانت را عجب شوری به هنگام اذان می آمد از بالا مکرر جانفزا کن جرعه های بی امانت را شب قدرم گذشت وقدر آن را من ندانستم بود آیا دو باره شب کنی قدر زمانت را ؟ من ازاوقات افطارتوگل می چیدم از باغی که درآن نخل خرما بوسه ها میزدلبانت را عجب ماه دل آرایی،عجب مهتاب زیبایی که دارد امتیاز قدر شبهای جهانت را بیا و بار دیگر لیله القدری مجسم کن جهان باور نماید آیه های جاودانت را چنان عالی شبی درآن علی را بردی ازعالم یتیمی هم جوابی بود اجر بی کرانت را همه رفتند وغفلت برده درخواب پریشانم کجا پیدا کنم منزل به منزل کاروانت را سر شوریده میسایم به اشک سجدگاه تو که شاید دیده بگشایم نگاه مهربانت را اداره تبلیغات اسلامی شهرستان اسدآباد https://eitaa.com/tableghatasadabad