eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش اول) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم اول: و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران از (ع)!؛ هجوم دوم: و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!؛ هجوم سوم: (س) توسط مهاجمین و و (س) و و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و (ع) و بیرون کشاندن اجباری (ع) از خانه توسط مهاجمین و ایشان به ! اما هجوم اول چگونه اتفاق افتاد؟ 💠پی ریزی نقشه هجوم اول 🔷 در طی این هجوم، درصدد و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از (ع) بودند. در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی (ع) نشده است، ولی در روایتی، مخالفین ابوبکر به تعداد نام برده شده اند. شیخ صدوق می نویسد: «کسانی که با و نشستن او در مخالفت نمودند و او را انکار کردند، و به (ع) اقرار و تصریح نمودند، از  و بودند. از مهاجرین: خالد بن سعید و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن یاسر و أبوذر غفاری و سلمان فارسی و عبدالله بن مسعود و بریده اسلمی؛ و از انصار: خزیمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهیثم بن التّیهان بودند. [خصال صدوق، ج ۲، ص ۴۶۱] 🔷اما در شمار این افراد، کسانی که در (س) حضور داشتند، ، بن اسود، و زبیر بن عوام بودند. و مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون (ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار (ع) باشند، توانایی غلبه بر (ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت. البته پیشتر به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود: «به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا را بر آنها ». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۸] پس بدین ترتیب به دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد. «وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ» و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد. [العقد الفرید ابن عبد ربه، ج ۵، ص ۱۴] 🔷در پی این دستور، به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسید بن حضیر و سلمة بن أسلم به درب خانه (س) آمدند.  اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید: «قسم به کسی که جان عمر در دست اوست، یا اهالی خانه از خانه خارج می شوند یا را با هر چه در آنست به !». [الاحتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۸۰] طبری می نویسد: گفت: «به خدا قسم! را بر شما به می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید». [تاریخ طبری، ج ۲، ص۴۴۳] در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند. زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با (ع) چنین برخوردی شود؟! 🔷ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد؛ و عمر شمشیر را برداشت و شکست. [الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶] حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند. سپس (س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد. پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد. (س) با توجه به لزوم حفاظت از جان (ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود: «به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید». متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه (س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعت اجباری نزد ابابکر بردند. [المصنّف شیخ صنعانی، ج ۷، ص۴۳۳] اما همچنان دنبال از (ع) بود. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش دوم) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم دوم: و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!؛ 💠پی ریزی نقشه هجوم دوم 🔷 و در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و و متحصنین پیرامون (ع) در (س) را به نوعی فراری دهند. پس در صدد اجرای بودند و آن باز و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود. از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در از (ص) اقدامی انجام ندهند. پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود. 🔷چون تجربه برای نشان داده بود که در هجوم اول، وقتی برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند: «إِنَّ فِیهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!» تو قصد آتش زدن خانه ای را داری، که در این خانه (س) و و و یادگاران رسول خدا (ص) هستند؟ تا جایی که در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت: «أَ تَرَوْنِی فَعَلْتُ ذَلِک؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِیلَ!» آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم! 🔷 می خواستند و دیگر در تکرار نشود، و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست. تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های در مقابل (س) کسی مخالفت کرده باشد. وقتی میدان کاملا از (ع) خالی شد، پس توانست با شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند، که این عمل به نوعی باعث شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند، ولی جرأت مخالفت نداشتند. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش سوم) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم سوم: (س) توسط مهاجمین و و (س) و و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و (ع) و بیرون کشاندن اجباری (ع) از خانه توسط مهاجمین و ایشان به . 💠پایه گذاری هجوم سوم و نهایی 🔷در این یورش به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه (س) تجمع کردند. علامه مجلسی می نویسد: « با جمع کثیری از افراد خود، به (ع) آمد و از علی (ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که (ع) از خروج اباء کرد و در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۴] نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه! شهرستانی می نویسد: «وَ مَا کانَ فِی الدَّارِ غَیرُ عَلِی (ع) وَ فَاطِمَةَ (س) وَ الحَسَنِ (ع) وَ الحُسَینِ (ع)؛ در آن روز غیر از (ع) و (س) و (ع) کسی در خانه نبود». [الملل والنحل شهرستانی، ج ۱، ص ۷۱] در این هنگام عمر فریاد زد: «به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم». [تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۴۳] 🔷پس در این هنگام (س) بر آنها خارج شد و در و خطاب به فرمود: «در تمام عمر خود هیچ قومی را نمی شناسم که بی وفاتر و بی عاطفه تر از شماها باشند، (ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و شدید، نه مشورتی با ما نمودید و نه کمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچ اطّلاعی از (ص) در نداشتید؟ به خدا سوگند در همان روز آنچنان را ساخت، که جای هر طمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی آن را و هر رابطه ای را با پیامبرتان قطع نمودید. البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاکم خواهد فرمود». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۴] 🔷کلمات و عبارات نشانگر این بود که (س) نه تنها بود، بلکه شامل هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد. در دست خود حمل می کرد که قصد به (س) را داشت. [عقد الفرید ابن عبد ربه، ج ۴، ص ۹۳] او می گفت: «اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِیهَا؛ را با اهلش به ». [الملل والنحل شهرستانی، ج ۱، ص ۷۱] در این هنگام (س) او را دید و به او فرمود: «یا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟ ! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟»؛ عمر گفت: «نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِیمَا دَخَلَتْ فِیهِ اَلْأُمَّة؛ آری! مگر آن که با کنید چنانکه امت بیعت کردند». [بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۳۳۹] 🔷 (س) در این هنگام فرمود: «یَا أَبَتَاهُ! یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِینَا بَعدَک مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِی قُحَافَةِ!؛ ای پدر! ای رسول الله (ص)! ما پس از تو چه که از و دیدیم». [عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج ۱۱، ص ۵۸۱] و (س) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل هایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما از دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش چهارم و پایانی) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. 💠ادامه حملات در نقلهای دیگر 🔷ابان بن ابی عیاش از سُلیم بن قیس نقل می کند که گفت: نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهی از پیروان علی(ع) با ما بودند، ابن عباس برای ما سخن می گفت. از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد. او گفت: «ای برادران! بعد از (ص) به درب (س) آمد و بر در کوبید و فریاد زد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن! (س) فرمود: «ای ! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصیبت مان هم رها نمی کنی؟»؛ گفت: در را باز کن وگرنه آن را بر سر شما به آتش می کشیم. (س) فرمود: «یا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَی بَیتِی وَ تَهْجُمُ عَلَی دَارِی؟؛ ای ! از خدا نمی ترسی که به سرایم درآمدی و به خانه ام یورش آوردی؟!». برنگشت، سپس ، و را زد و در آتش گرفت. [کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴] 🔷 هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، مغیره و ابوعبیده بن جراح و قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند، و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که (س) پشت در نشسته بود! در این حال، سعی می کرد در را باز کند، تا به داخل خانه هجوم بیاورند. (س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و آن بر و (س) می خورد. در آن لحظه ناگهان چنان با به در نیم سوخته زد که باز شد. پیش از آنکه (س) بتواند خود را کنار بکشد، بر آن (س) برخورد کرد و (س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر آن حضرت (س) رسید. 🔷در این هنگام (س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و در این هنگام وارد خانه شدند. فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه (ع) در رحم مادر به رسید. حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود: «یا أَبَتَاهْ! یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَکذَا کانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِک وَ ابْنَتِک؟؛ ای پدرم! ای رسول خدا (ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!» سپس ناله زد: «آهِ یا فِضَّةُ! إِلَیک فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ؛ آه ای ! مرا دریاب! به خدا قسم را که در داشتم، !». [بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۴] ابن حجر عسقلانی می نویسد: «إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّی أسقَطَت بمُحسِن(ع)؛ در این هنگام به (س) زد که (ع) گردید». [لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶] سپس حضرت (س) عاملین این کار را نفرین کرد. سپس از زمین برخاست و خود را به زحمت بلند کرد و از و ، بر دیوار تکیه داد. 🔷 خود می گوید: به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با بر زدم، به دردش آورد، صدای و گریه اش را شنیدم. نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد (ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان به در زدم و ناگهان پشت در افتاد. [بحارالأنوار، ج ۳۰، ص۲۹۴] در این هنگام وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو (س) ، که (س) پر از شد. که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با به و (س) زد. با ، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد. ناگهان را بر (س) زد. با بر بازوی فاطمه (س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، شد. [الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷] در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد؛ و لا حول و لا قوه الا بالله... منبع: اختصاصی حوزه نت با تلخیص @tabyinchannel