eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۶۱ نهج البلاغه با چه اوصافی از «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) تجليل می‌كند؟ 🔹 (عليه السلام) در آغاز خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» به معرفى (صلی الله علیه و آله) مى پردازد و می‌فرمايد: «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ، وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ، وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْكِتَابِ الْهَادِی» (خداوند او را با نور روشنى بخش و و و برانگيخت). منظور از «نور مضىء» همان اوست كه همه جا را روشن ساخت و «برهان جلى» اشاره به اوست. «منهاج بادى» او را بيان می‌كند و «كتاب هادى»، است كه هدايتگر خلايق تا دامنه قيامت است. 🔹بعضى از شارحان نهج البلاغه هر چهار جمله را اشاره به «قرآن مجيد» میدانند كه امام (عليه السلام) از زواياى مختلف به آن نگريسته است؛ ولى آنچه در تفسير آن گفتيم كه هريك به چيزى اشاره میكند، مناسبتر به نظر میرسد و جمعى از شارحان نهج البلاغه آن را پذيرفته اند. در هر حال، كلام (عليه السلام) اشاره به اين دارد كه اركان چهارگانه دعوت (صلی الله علیه و آله)، از هر نظر كامل و قوى و سرچشمه آن، نور بود و مختلف، و دليل آن و كتاب هدايت كننده اى همچون ، بيانگر آن و قوانين و احكامش روشن، حساب شده و حكيمانه بود. 🔹سپس به معرفى (صلی الله علیه و آله) در هشت جمله كوتاه مى پردازد و میفرمايد: «أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ، وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ؛ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ، وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ، وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ» « بهترين خاندانها، فاميل او [بنى هاشم] بهترين شجره ها، شاخه هايش موزون و ميوه هايش در دسترس همگان قرار داشت. زادگاهش [مركز خانه خدا] و هجرتگاهش، طيّبه [مركز جمعى از پاكبازان] بود. آوازه اش از آن شهر برخاست و صدايش از آنجا به همه رسيد». «متهدل» به معناى آويزان است و در اينجا به معناى ميوه اى است كه در دسترس همگان قرار دارد. 🔹پيروزى و موفقيّت انسان در سايه امور مختلفى به دست مى آيد. شرافت خانواده و كرامت اصل و نسب و شخصيت والاى بستگان و فرزندان، تولّد در محلِّ با ارزش و فعاليّت در محيط آماده، هريك سهمى در پيروزى انسان دارد. و هر گاه در زندگى (صلی الله علیه و آله) درست دقت كنيم مى بينيم علاوه بر آن حضرت، خداوند را براى او فراهم ساخته تا بندگانش را از اين طريق هدايت كند؛ نسب او به (عليه السلام) و فرزندش (عليه السلام) می‌رسد و از آن پدر و فرزند، شجاعت و ايثار را به ارث برده است.
🔹خاندانش كه از بهترين طوايف عرب بودند. «پدرى» همچون و «جدّى» چون ، «عمويى» همچون و و «عموزاده اى» مانند و و فرزندانى همچون و (عليهم السلام) داشت. حرم امن الهى زادگاه او بود و هجرتگاهش طيّبه مركز گروهى از مردم ايثارگر و فداكار بود. دعوت خود را از آنجا گسترش داد و صداى او در تمام جهان پيچيد. 🔹«اسره» كه از مادّه «اسر» (بر وزن عصر) به معناى قدرت و قوّت گرفته شده، اشاره به خاندان و فاميل نزديك حضرت است. «شجره»، اشاره به ريشه اصلى اين خانواده است كه به (عليه السلام) باز مى گردد و «اغصان معتدل» اشاره به شاخه هاى او همچون عبدالمطلب، ابوطالب، حمزه، جعفر، اميرمؤمنان علی و ائمه هدى (علیهم السلام) مى باشد كه از نظر و و عدم اختلاف همچون شاخه هاى هماهنگ يك درخت بودند و «ثمار»؛ (ميوه ها)، و دانش هايى است كه از اين خاندان در طول تاريخ نصيب مردم شد. 🔹آنگاه به سراغ معرفى «برنامه هاى عملى » (صلی الله علیه و آله) می‌رود و می‌فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كَافِيَةٍ، وَ مَوْعِظَةٍ شَافِيَةٍ، وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ». «خداوند او را با دليل كافى و اندرز شافى و دعوت اصلاح گرانه، فرستاد». آرى، او داراى ، و انواع بود و انسانها و جامعه هاى بيمار را با سخنان خود درمان كرد و ويرانى هاى فراوانى از عصر جاهليّت - كه در تمام شئون اجتماعى وجود داشت - اصلاح و آباد ساخت. «دعوت » (صلی الله علیه و آله) از نظر ريشه با حجت و همراه بود و از نظر محتوا، در بر داشت، و از نظر نتيجه به اصلاح مفاسد و ترميم ويرانیهاى فكرى و اخلاقى و اجتماعى منتهى شد. 🔹 (عليه السلام) سپس به كارهاى مهمّى كه (صلی الله علیه و آله) انجام داد پرداخته، چنين می‌فرمايد: «أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ، وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ، وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ». «خداوند به وسيله او احكام ناشناخته [الهى] را آشكار ساخت و بدعت هايى كه به نام دين در شريعت الهى وارد شده بود ريشه كن كرد و احكامى را كه اكنون نزد ما روشن است بيان داشت». در واقع (صلی الله علیه و آله) به سه كار مهم دست زد: را آشكار ساخت؛ و را از ميان برداشت و را به طور روشن براى همه مردم تبيين كرد كه هريك از اينها با مجاهدات بسيار و تحمّل رنج‌هاى فراوان صورت گرفت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول، ج ششم، ص ۲۶۶ منبع؛ وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن کریم چه عاملی را دلیل طغیان انسان ها معرفی می کند؟ 🔹 وقتى به جايى مى رسند، دست و پاى خود را گم كرده و مى كنند. آيات شريفه ۶ و ۷ سوره علق: «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى - أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» (چنين نيست كه شما می پنداريد به يقين انسان مى كند - از اين‏ كه خود را ببيند) اشاره به همين مطلب دارد. 🔹افراد كم ظرفيّتى را مى شناسيم كه وقتى به و رسيدند همه چيز را به فراموشى سپردند و گاه دوستان چندين ساله را هم نشناختند. گاه ظرفيت ها آنقدر كم است كه در برابر خداوند هم مى كنند و و بلكه اصل وجود خود را نيز منكر مى شوند. 🔹در مقابل، افرادى هستند كه ظرفيت وجودى آنها از اقيانوس هم بيشتر است. اگر ظرف آبى به آب اقيانوس اضافه شود اثرى براى آن ندارد، همان گونه كه اگر ظرف آبى هم از آن برداشته شود اثرى ندارد. 🔹 (عليه السلام) از جمله اين افراد است، آن قدر دريادل است كه وضعيت زندگيش پس از خلافت تفاوتى با دوران خانه نشينى اش ندارد. خوشا به حال انسان هاى پرظرفيت كه آمد و رفت آنها را تكان نمى دهد. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۹۰ ش، ‏چ اول‏، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ 🔹 ⭕️پیشگویی امام على (عليه السلام) از وضع مردم در زمان حکومت «ظالمان» چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۸ پس از پیشگویی از آینده و حاکم شدن و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين ، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومتهايى اشاره ميفرمايد. نخست میفرمايد: «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً». (در آن هنگام، سبب خشم [پدران و مادران] میشوند و ، گرمى مى افزايد؛ همه جا را پر ميكنند و ، كمياب میشوند!). 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً». ( آن زمان همچون گرگان، و آنها همچون درندگان، و ، طعمه آنها، و ، همچون مردگان خواهند بود!). در آخرين قسمت اين خطبه، به در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام میشود، اشاره کرده و میفرماید: «وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». (در آن زمان، از ميان میرود و فراوان میشود؛ با زبان ميكنند، و با دل، ؛ به و آلودگى افتخار ميكنند و از و در شگفتى فرو ميروند و همچون پوستينى وارونه پوشيده میشود!). 🔹آنچه را (عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره «حوادث آينده جامعه اسلامى» به عنوان پيشگویی بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم ميكنند تمام و رااز صحنه اجتماع كنار میزنند و و دستياران خود را از و و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، برمى‌گزينند. را تحت فشار قرار میدهند و را به جهل و و بى خبرى سوق مى دهند. همه جا را فرا میگيرد و صدق و برچيده میشود. 🔹 بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسيارى از به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى ميكنند. به كلّى دگرگون ميشود و فى المَثَل: و ناپاكى مايه افتخار و از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد. اينگونه حكومتها در محيطهاى مذهبى با مذهب نمى جنگند، بلكه سعى ميكنند را از درون تهى سازند و آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج میدهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. 🔹هرگاه بااين معيارهاى دقيقى كه (عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى حضرت از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع میگذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده، تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است. آنچه (عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه نقل شده است. 🔹از جمله در حديثى مى خوانيم: «زمانى بر فرا میرسد كه ، صورتهاى انسانى است و دلهاى آنها ! مانند درنده اند؛ و پيوسته میكنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از كه انجام میدهند، باز نمیگردند! اگر با آنها كنى تو را متّهم ميكنند و اگر بگويى، تكذيبت ميكنند و اگراز آنها شوى غيبت ميكنند. [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است، و در ميان آنها سنّت! در نظر آنها كسى است كه و پيمان شكن باشد، و و پيمان شكن در ميان آنها و هوشيار محسوب میشود. در ميان آنها مستضعف، و در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم می‌سازد و بارانهاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل میكند و بر آنها مسلّط مى شوند». [۱] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۴ ص۵۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ثروتمندان بلاها و ابتلائات و گرفتاری‌ هایی دارند که مستضعفان و محرومان ندارند... 🔹البته در کمبودها و فقر و ناداری باید و شکیبایی داشته باشند و بدانند که آنها هم از برخوردارند که برخوردار نیستند. بلاها و و گرفتاری‌ هایی دارند که و محرومان ندارند. 🔹طاووس را می‌بینی، پایش را هم ببین؛ زیرا خوبی و خوشی عیش، تنها به زیادی وسایل راحتی نیست؛ و رفاه و خوشی و آرامش دل، به داشتن وسایل رفاه و راحتی نیست، بلکه چه‌ بسا اسباب نگرانی و ناراحتی و اضطراب درونی را فراهم کنند. 🔹در کلمات امیرمؤمنان علیه‌ السلام آمده است: «أَلْمَصائِبُ بِالسوِیةِ مَقْسُومَةٌ بَینَ الْبَرِیةِ» [۱] ( به‌ صورت و میان مردم تقسیم شده است). 🔹یعنی پیمانه‌ ها مختلفند و باید از ، ، و... پر شوند. آیا اگر همه مثل هم شوند، و همه در مال و ثروت یکدیگر شریک گردند، و همه در مال و دارایی مساوی و یکسان باشند، نظم در جامعه برقرار می‌شود؟! 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۶۸ [۱] مستدرک‌الوسائل، ج۲، ص۴۸۱؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۵۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرهنگ «شهادت» در میان ارزش های اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹در فرهنگ اسلامى به عنوان يكى از «والاترين ارزش ها»، و از بلند مرتبه ترين انسانها هستند و مردان خدا همان گونه كه (عليه السلام) در خطبه ۱۲۳ بيان مى فرمايد: «همواره آرزوى در سر مى پرورانند و از مرگ طبيعى در بستر بیزار بودند، و را هزار بار از آن برتر مى دانستند، و حاضر بودند، ضربات زيادى بر پيكرشان وارد شود و بنوشند ولى در بستر نميرند، چرا كه بزرگترين هديه الهى است و چه بهتر كه اين نثار راه او شود، نه اين كه در بستر مرگ به هدر رود». 🔹همچنین (عليه السلام) با اشاره به این نكته مهم و پر ارزش، می فرماید: «إنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاَلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةعَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ». (به يقين بهترين مرگ در است؛ سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ‌ در بستر، در غير طاعت خدا!). اين تعبير حكايت از عظمت و امر مى كند تا آنجا كه (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه و و پاك باختگان راه حق است. 🔹البته معناى اين سخن آن نيست كه احساس درد و رنج ضربات شمشير را نمى كنم ـ آن گونه كه بعضى از شارحان «نهج البلاغه» پنداشته اند ـ بلكه، منظور اين است از نظر و سزاوار است كه انسان به استقبال ضربات شمشيرها برود و در بستر، به نميرد زيرا افتخار شهادت، انسان را آماده تحمّل رنجها مى كند. البتّه اگر انسان در بميرد و در باشد ـ از روايات اسلامى استفاده مى شود ـ كه را دارد و اين همان چيزى است كه در آخر عبارت، (عليه السلام) به آن اشاره كرده است. 🔹در ، همين بس كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم که ایشان مشاهده كرد كسى دعا مى كند و عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْئَلُ فَاَعْطِني أفْضَلَ مَا تُعْطِي» (خداوندا من بهترين چيزى كه بندگانت از تو مى خواهند را از تو مى طلبم، پس بهترين عطايت را به من ارزانى دار)؛ (صلى الله عليه و آله) فرمود: «إنْ استُجيْبَ لَكَ اُهْرِيْقَ دَمَكَ فِي سَبِيْلِ اللهِ» [۱] (هرگاه دعاى تو مستجاب شود در راه خدا خواهى شد). 🔹در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ كَرامَةِ اللهِ» [۲] (هيچ كس وارد نمى شود كه آرزو كند از آن خارج شود، مگر كه آرزو مى كند باز گردد و دوباره در شهيد شود، به خاطر اين كه را نسبت به خود بسيار زياد مى بيند). 🔹آرى ، در فرهنگ فوق العاده زياد است و همانها بودند كه در هنگام خطر، را بيمه كردند، و اگر فداكاري هاى شهدايى همچون شهداى و يا نبود، شايد امروز خبرى از اسلام نبود. امروز نيز بيشترين وحشت را از و شهادت طلبى دارند؛ اين در حالى است كه آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ را ندارند و سلاحى كه بتوان از آن در برابر اين فرهنگ دفاع كرد در خود نمى بينند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت، قم،‏ ‏۱۴۰۸ق، چ اول، ج ۱۱، ص ۱۳ [۲] همان 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۵، ص ۲۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟ (بخش دوم) 🔸«نماز» ‏ و افراد با ايمان است و كسى كه «نماز» را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. ما معتقدیم مراتب عالی به خاطر و های بسیار مهم و ذی‌قیمت مستتر در پس این عبادت است. چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 3⃣«سدی در مقابل گناهان» 🔹 سدى در برابر است، چرا كه را در انسان تقويت مى كند، و را در دل پرورش مى دهد، و مى دانيم و نيرومندترين سد در برابر است، و اين همان چيزى است كه در آيه ۴۵ سوره عنكبوت به عنوان و بيان شده است، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم: افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند: غم مخوريد، آنها را اصلاح مى كند و كرد. [۱] 4⃣«غفلت زدایی» 🔹، است. بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه خود را فراموش كنند و غرق در و لذائذ زودگذر كردند، اما به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتبا به انسان مى كند، هشدار مى دهد، «هدف آفرينش» او را خاطر نشان مى سازد، او را در جهان به او گوشزد مى كند، و اين نعمت بزرگى است كه وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد. [۲] 5⃣«از بین برنده کبر و خودبزرگ بینی» 🔹 خود بينى و را در هم مى شكند، چرا كه در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار بر خاك در برابر خدا مى گذارد، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند، بلكه صفرى در برابر بى نهايت. پرده هاى و خودخواهى را كنار مى زند، و برترى جويى را در هم مى كوبد. به همين دليل (علیه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان، نخستين عبادت را كه است با همين هدف تبيين مى كند و مى فرمايد: «فَرَضَ‏ اللهُ الْإِيمَانَ‏ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ...» [۳] (خداوند را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و را براى پاكسازى از كبر...). 6⃣«تکامل معنوی و اخلاقی» 🔹 وسيله پرورش، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است، چرا كه را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد، به دعوت مى كند، و با هم‌صدا و هم‌راز مى سازد. خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر مى بيند و با او به برمى خيزد. همچنین تكرار اين عمل در شبانه روز، آن هم با تكيه روى ، رحمانيت و رحيميت و عظمت او اثر قابل ملاحظه اى در پرورش در وجود انسان دارد؛ مخصوصا با كمك گرفتن از سوره‏ هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكى ها و پاكى ها است. لذا در حديثى از امير مؤمنان (علیه السلام) مى خوانيم كه در فرمود: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ كُلِّ تَقِي‏» [۴] ( هر پرهيزكارى به خدا است). [۵] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۷۴ش، چ ۳۲، ج ‏۱۶، ص ۲۹۰. [۲] همان، ج ۱۶، ص ۲۹۱. [۳] نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات هجرت‏، قم، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۵۱۲، كلمات قصار ۲۵۲. [۴] همان، ص ۴۹۴، كلمات قصار ۱۳۶. [۵] تفسير نمونه، همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا روايات اسلامی جنبه تربيتی «مصائب و بلايا» را تأييد می كند؟ 🔸در روايات اسلامى تعبيرات روشنى كه حاكى از رابطه ميان بعضى از و مشكلات زندگى با مى باشد، ديده مى شود كه آنچه را از طريق و درک می کنیم تأييد مى كند؛ مانند: 1⃣در يكى از خطبه هاى اميرمؤمنان (عليه السلام) در مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَبْتَلى عِبادَهُ عِنْدَ الأَعْمالِ السيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ وَ اِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ، لِيَتُوْبَ تائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ!» [۱] (خداوند خويش را به هنگامى كه انجام مى دهند، با كمبود ميوه ها و جلوگيرى از و بستن درهاى گنج هاى خيرات به روى آنان، مى سازد، تا توبه كاران كنند و آنها كه بايد دست از بكشند خوددارى نمايند و پند پذيران گيرند و آنها كه آماده اند از باز ايستند). 2⃣در حديث ديگرى از اميرمؤمنان (عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحانٌ وَ لِلأَنْبِياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلأَوْلياءِ كَرامَةٌ!» [۲] ( براى «ادب»، و براى «آزمايش» و براى «درجه» و براى «كرامت» است). 3⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْمُؤْمِنُ لايَمْضى عَلَيْهِ اَرْبَعُونَ لَيْلَةً اِلاّ عَرَضَ لَهُ اَمْرٌ يُحْزِنُه يَذَّكَّرُ بِهِ» [۳] ( چهل شب بر او نمى گذرد، مگر اين كه حادثه غم انگيزى براى او رخ مى دهد كه مايه و او گردد). 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد خَيْراً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِقْمَة، فَنُذكِّرُهُ الاِْسْتِغْفارَ وَ اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد شَرّاً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَة، لِيُنْسِيَهُ الاْسْتِغْفارَ وَ يَتَمادى بِه وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعاصى!» [۴] (هنگامى كه خير و براى بنده اى بخواهد، اگر كند او را به ناراحتى مبتلا مى سازد و و را به ياد او مى آورد و هنگامى كه براى بنده اى [بر اثر طغيانگرى زياد] شرّى بخواهد، اگر گناهى كند نعمتى به او مى دهد! تا استغفار را فراموش كند و به راه خود ادامه دهد! و اين همان چيزى است كه خداوند فرموده: ما آنها را از آنجا كه نمى دانند به سوى مى بريم به اين گونه كه به هنگام ، نعمت به آنها مى دهيم). 5⃣اين بحث را با حديث ديگرى از (عليه السلام) پايان مى دهيم، امير مومنان (عليه السلام) فرمود: «اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ اَلبَلاءَ فَقَدْ اَيْقَظَكَ، اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النَّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اِسْتِدراجٌ لَكَ» [۵] (هنگامى كه مشاهده كنى [بعد از ارتكاب گناه] خداوند پشت سر هم بر تو مى فرستد تو را كرده، و هنگامى كه خداوند متعال با انجام هايش را بر تو مى فرستد اين، نوعى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۱۹۹، خطبه۱۴۳. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۸، ص۱۹۸. [۳] الكافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، تهران، چ۴، ج ‏۲، ص ۲۵۴. [۴] الكافی، همان، ص ۴۵۲. [۵] عيون الحكم و المواعظ، ليثى واسطى، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، دار الحديث‏، قم‏، ‏چ۱، ص۱۳۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۴، ص ۵۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟ (بخش سوم) 🔸«نماز» ‏ و افراد با ايمان است و كسى كه «نماز» را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. ما معتقدیم مراتب عالی به خاطر و های بسیار مهم و ذی‌قیمت مستتر در پس این عبادت است. چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 7⃣«تقویت روح اخلاص» 🔹 به سایر اعمال انسان و مى دهد، چرا كه «نماز» روح اخلاص را زنده مى كند، زيرا مجموعه اى است از «نيت خالص» و «گفتار پاك» و «اعمال خالصانه». تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند. لذا در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان (علیه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: «اللهَ اللهَ فِي‏ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ» [۱] (خدا را خدا را درباره ، چرا كه ‏_دين‏ شما است). 🔹هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد؛ چنان که در حديثى از (علیه السلام) مى خوانيم: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِه‏» [۲] (نخستين چيزى كه در از بندگان حساب مى شود است، اگر مقبول افتاد سایر اعمال شان قبول مى شود، و اگر مردود شد سایر اعمال نيز مردود مى شود). شايد دليل اين سخن آن باشد كه رمز ارتباط خلق و خالق است؛ اگر به طور انجام گردد و كه وسيله قبولى سایر اعمال است در او زنده مى شود، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى‏ گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود. [۳] 8⃣«پاکسازی جان و جسم» 🔹 قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرایط صحت دعوت به مى كند، چرا كه مى دانيم «مكان نمازگزار»، «لباس نمازگزار»، «فرشى كه بر آن نماز مى خواند»، «آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند»، «محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود» بايد از هر گونه و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد. كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند را فراهم سازد؟ بنا بر اين تكرار در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، چ ۱،ص ۴۲۲، نامه ۴۷. [۲] وسائل الشيعه، تفصيل، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت، لإحياء التراث، چ ۱، ج ‏۴، ص ۳۴. [۳] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ ۳۲، ج ‏۱۶، ص ۲۹۳. [۴] همان منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش اول) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠بیانات و توصیه های اخلاقی معصومین راجع به حجاب 🔹واکنش (علیهم السلام) به «پوشش زنان جامعه پیرامون خود» و توصیه آنها به رعایت و و ، با مطالعه روایات به جا مانده از آن حضرات به روشنی مشخص می شود. برای مثال می توان به حساسیت آن (علیهم السلام)به موضوع و و جایگاه این موضوع مهم در گفتارهای ایشان اشاره کرد؛ تا آنجا که در این گفتمان تربیتی، «نیکوترین پوشش دین» معرفی می‌شود. (علیه السلام) در این زمینه می‌فرماید: «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّينِ الْحَيَاء» [۱] (نیكوترین پوشش دین است). 🔹و نيز «برترین عبادت» معرفی می گردد. (عليه السلام) در روایتی در این رابطه می‌فرماید: «افضَلُ العبادَةِ العِفافُ» [۲] ( برترين عبادات است). احادیث و بیانات (علیهم السلام) راجع به این موضوع بسیار زیاد هستند؛ بطور مثال در حدیثی (علیه السلام) می‌فرمايد: «لَا حَيَاءَ لِمَنْ لَا دِينَ لَه‏» [۳] (آنکه ندارند، دین هم ندارد). و علاوه بر این دسته از احادیث، بیانات دیگری نیز در جوامع حدیثی وجود دارد که قدر مشترک شان، تشویق مردم به رعایت و بیان حدود و ثغور آن است. 🔹در این خصوص چند حدیث بسیار مورد توجه است؛ برای مثال می توان به این حدیث (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با حفظ و بانوان اشاره کرد که فرمود: «اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَكُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه» [۴] (بهترين زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرايش و خودنمايی کند، اما خود را از بپوشاند). 🔹یا دیگر حدیث نبوی در بیان ارزش پرهیز از نامحرم که می‌فرمايد: «حُمَادَيَاتُ النِّسَاءِ غَضُّ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَة» [۵] (بارزترین درجه سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن). یا این توصیه (صلی الله علیه و آله) به جوانان قریش که: «يا مَعشَرَ شَبابِ قُرَيشٍ اِحفَظوا فُروجَـكُم، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ» [۶] (اى جوانان قريش! پيشه كنيد؛ بدانيد هر كس خود را در برابر شهوت حفظ كند، از آن اوست). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، ص ۱۹۳. [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ج ‏۲، ص ۷۹. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱۱. [۴] بحارالأنوار، همان، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵. [۵] معاني الأخبار، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ص ۳۷۶. [۶] المعجم الاوسط، الطبرانی، ریاض، دارالحرمین، چ ۱، ج ۷، ص ۶۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش دوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠حساسیت ویژه معصومین و مقابله با بی عفتی 🔹در كنار بيانات و توصیه های اخلاقی راجع به ، (علیهم السلام)، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله داشتند. (علیه السلام) در زمانی که خلیفه بود، در نکوهش مردان عراق فرمود: «يَا أَهْلَ‏ الْعِرَاقِ‏ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ‏ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ» [۱] (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا نمی کنید). 🔹سیاق خطاب (عليه السلام) در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از و چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏» [۲] (آیا نمی کنید و به نمی آیید که تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با برخورد می کنند؟). 🔹روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد؛ روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع (صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که در حجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور (صلی الله علیه و آله) رسید؛ و در آن حال فردی پشت سر حضرت حضور داشت؛ نگاه هایی میان آن زن و آن فرد رد و بدل شد؛ (صلی الله علیه و آله) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند، و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به آن شخص است که جوانی نورس و زیبا بود؛ و از این رو حضرت با دست خود صورت مرد جوان را چرخانید. [۳] 🔹از بعضى از روايات نیز استفاده مى شود كه در صدر اسلام بعضى از ، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب‏ و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام‏ «سحراء بنت نهیک» كه در بازارها گردش مى كرد و امر به معروف‏ و نهى از منكر مى نمود. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الکافی، دار الكتاب الإسلامی، قم، ج ۵، ص ۵۳۷. [۲] همان. [۳] صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، دار طوق النجاة، چ ۱، ج ۸، ص ۵۱. [۴] پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على (عليه السلام):  🔸«إرحَم مَن دُونَكَ، يَرحَمْكَ مَن فَوقَكَ». 🔹«به فرو دست خود كن، تا فرا دستت بر تو رحم آورد». 📕غررالحكم و دررالكلم، ح ۲۴۲۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش سوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین (۱) 🔹اما در کنار این بیانات، سیره عملی و حیات شخصی خود (علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع ، و نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، (سلام الله علیها) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله و و چه در رعایت این «واجب شرعی»، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به می فرمایند: «خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ» [۱] (بهترين چيز برای آن است كه مردى را نبيند، و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد). 🔹علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به و است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است: روزی (صلّی الله علیه و آله) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) نزدیک ترین حالت را به خداوند سبحان دارد؛ وقتی (سلام الله علیها) این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا» [۲] (نزدیکترین حالت برای نزدیکی به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سختگیرانه‌ای از سوی (سلام الله علیها) نشانگر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن «اختلاط» بین و است. 🔹در نقلی دیگر که (علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با استناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَ هُو لا يَراكِ؟ فَقالَت: إِن لَم يَكُن يَراني فَإِنّي أَراهُ، وَهُوَ يَشِمّ الريح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّكِ بِضعَة مِنّي» [۳] 🔹[ترجمه روایت:] ([حضرت] فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد [حضرت] حاضر شود؛ [حضرت] خود را با پوشاند؛ در مواجهه با این صحنه به فرمود: چرا در حضور او بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند؟ در پاسخ فرمود که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند؛ بعد از آن بود که فرمود: من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند. 🔹قاضی نعمان نیز از (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللهِ أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي» [۴] ( به ما گفت بهترین چیز برای چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد؛ این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم؛ او گفت هیچ چیز برای یک بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت؛ به راستی که او پاره تن پدرش است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، ج ‏۲۰، ص ۲۳۲. [۲] النوادر؛ راوندی کاشانی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، چ ۱، ص ۶۱. [۳] همان. [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حیون، موسسه آل البیت، قم، چ ۲، ج ۲، ص ۲۱۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با و و خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى است، نه اجبارى. این هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ او تنها بر کسانى است که او را به برگزیده اند و کسانى که به وسیله او می ورزند و به به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، شیطان نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ» (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام)، «خليفه» و «امام» چه شرایطی بايد داشته باشد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به سراغ شرايط و برای مردم مى رود و آن را عمدتاً در دو چيز خلاصه مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِيهِ». (اى مردم، سزاوارترين كس براى ، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست). در حقيقت، (عليه السلام) به «دو ركن اساسى» كه يكى دارد و ديگر اشاره كرده است؛ از نظر بايد از همه باشد و از نظر عملى در امر از همه . 🔹بسيارند كسانى كه عالم‌اند، ولى نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح امكان پذير نيست. نيز همين موضوع را در داستان بنى اسرائيل بيان فرموده است؛ آنجا كه پيامبر را به عنوان و فرماندهى آنها برگزيد، و ايشان اعتراض كردند كه ما سزاوارتريم، چرا كه ثروتمندانِ قوى ترى داريم. او در پاسخ اعتراض‌ شان گفت: از همه شايسته تر است، چرا كه خدا سهم بيشترى از و به او داده «إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ». [۱] 🔹روشن است كه (عليه السلام) با بيان اين مطلب مى خواهد را نسبت به همه براى تصدّى امر اثبات كند؛ زيرا همگان مى دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام و از همه در امر و مبارزه با و پايدارتر است. 🔹جالب اينكه «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» به اينجا كه مى رسد بر خلاف جمعى كه وجدان را زير پا مى گذارند و برترى (عليه السلام) را در جنبه هاى علم يا مديريت انكار مى كنند، مى گويد: «قبول داريم كه او در اين دو جهت از همه تواناتر بود و براى خلافت از همه شايسته تر؛ ولى اين دليل بر نفى خلافت ديگران نمى شود؛ چرا كه گاه مى توان تقديم مفضول بر فاضل كرد و شايسته تر را كنار گذاشت و به سراغ شايسته رفت!». [۲] 🔹آرى، اين منطق كسانى است كه را به رسميت نشناسند و ترجيح مرجوح را بر راجح قبيح نشمرند؛ حال آنكه قبح و زشتى آن بر همه روشن است؛ ولى هاى كور و كر، گاه مانع از پذيرش مى شود. (عليه السلام) در ادامه فرمایش خود در خطبه مذکور مى افزايد: «فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ» ([هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد] هرگاه به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود كه به سوى باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود [تا حقّ را بپذيرد]). 🔹 نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ» [۳] (هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ۱، ج۹، ص۳۲۸ [۳] سوره حجرات، آيه ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۵۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار ، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از سستى كردند و به علت همين سستى، سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:](اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى بر نمى داشتيد و در تضعيف سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه و يارانش بر در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است]. 🔹آنچه (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت به سبب و «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر پيروز خواهند شد. سپس (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد: 🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ» (ولى شما همچون به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد. به جانم سوگند! شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه را پشت سر انداختيد و از نزديك ترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!). 🔹و در پايان اين سخن، را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاق‏ِ». (بدانيد، اگر از و رهبر خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش اول) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود، بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند، و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّات‌شان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 1⃣مورخ معروف، مسعودى در كتاب «مروج الذّهب» داستانى نقل مى كند كه: «، خليفه عباسى در سال ۲۱۲ ق دستور اكيدى داد، منادى در همه جا ندا دهد كه احدى حقّ ندارد از ذكر خيرى كند يا او را بر هيچ يك از صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مقدّم بشمرد. جمعى از آگاهان در انديشه فرو رفتند كه اين دستور اكيد و شديد براى چيست؟ بعداً معلوم شد اين به سبب خبرى بود كه از طرف فرزند «مغيرة بن شعبه» نقل شده بود كه خلاصه اش چنين است: 🔹او مى گويد: من با پدرم مغيره به شام آمديم. پدرم هر روز نزد مى رفت و با او سخن مى گفت و بر مى گشت و از عقل و هوش او تعريف مى كرد. شبى از نزد برگشت. او را بسيار اندوهگين يافتم، به گونه اى كه از خوردن شام خوددارى كرد. من تصور كردم مشكلى درباره خانواده ما پيدا شده است. پرسيدم: چرا امشب اين همه ناراحتى؟ گفت: من امشب از نزد بر مى گردم. گفتم: چرا؟ گفت: براى اين كه با خلوت كرده بودم. به او گفتم: مقام تو بالا گرفته، اگر عدالت را پيشه كنى و دست به كار خير بزنى بسيار بجا است، مخصوصاً به خويشاوندانت از بنى هاشم نيكى كن و صله رحم به جا آور. آنها امروز خطرى براى تو ندارند. 🔹ناگهان [او منقلب و منفجر شد و] گفت: هَيْهاتَ هَيْهاتَ! به خلافت رسيد و آنچه بايد انجام بدهد انجام داد؛ اما هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم فراموش شد؛ فقط گاهى مى گويند: ابوبكر. سپس به خلافت رسيد و ده سال زحمت كشيد. او نيز هنگامى كه از دنيا رفت نامش هم از ميان رفت. فقط گاهى مى گويند عُمر. بعد برادرمان به خلافت رسيد و كارهاى زيادى انجام داد. هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم از ميان رفت؛ 🔹ولى آن مرد هاشمی [اشاره به (صلى الله عليه وآله) است] هر روز پنج مرتبه به نام او فرياد مى زنند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ» با اين حال چه عملى و چه نامى از ما باقى مى ماند، اى بى مادر؟! «وَ اللهِ اِلَّا دَفْناً دَفْناً» [۱] (به خدا سوگند! چاره اى جز اين نيست كه اين نام براى هميشه دفن شود!). هنگامى كه اين خبر را شنيد در وحشت فرو رفت و آن دستور شديد را درباره صادر نمود». [۲] اين خبر كه در كتب معروف تاريخ آمده پرده از مسائل بسيارى بر مى دارد و به سؤالات بسيارى در برنامه هاى پاسخ مى گويد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] در شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، انتشارات آية الله مرعشى نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۳۰ نقل شده است: «لا و الله اِلَّا دفناً دفناً». [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، تحقیق: سعد داغر، دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق، چ ۲، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، همان، ص ۱۲۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود؛ بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 2⃣سخنان فرزند معاويه، كه به هنگام شنيدن خبر شهادت (عليه السلام) و انتقال سرهاى بريده به شام در ميان جمعى از شنوندگان و اشعار معروفش «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» گواه زنده ديگرى بر اين مدّعاست. او و پدرش اين تفكّر زشت و كفرآميز را از پدر و جدّشان به ارث برده بودند، 🔹كه به گفته «تاريخ طبرى» و ديگران، هنگامى كه خلافت به [عثمان فرزندزاده اميّه بود] رسيد بسيار خشنود شد و در يك جلسه خصوصى خطاب به «بنى عبد مناف» [و بنى اميّه] گفت: «تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَمَا هُناكَ جَنَّةٌ وَ لَا نارٌ» [۱] (گوى خلافت را بربایید كه نه بهشتى در كار است و نه دوزخى!). 🔹و در عبارت مسعودى در «مروج الذّهب» چنين ذكر شده است: «يا بَنِي أُمَيَّةَ، تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَوَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ اَبُوسُفْيانَ مَازِلْتُ اَرْجُوها لَكُمْ وَ لَتَصْبِرَنَّ اِلَى صِبْيانِكُمْ وِراثَةً» [۲] (اى ، گوى خلافت را برباييد، قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند ياد مى كند [اشاره به بتها] من هميشه اميدوار بودم كه خلافت به دامان شما برگردد و به يقين در آينده به بچه هاى شما نيز به ارث خواهد رسيد). 🔹همين معنا را «ابن عبد البرّ» در كتاب «استيعاب» نقل كرده است؛ او مى گويد: «اين سخن در مجلس عثمان بود و هنگامى كه عثمان انكار بهشت و دوزخ را از شنيد، فرياد زد: برخيز و از من دور شو». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، طبری، دار التراث، بيروت، ۱۳۸۷ق، چ ۲، ج ‏۱۰، ص ۵۸؛ حوادث سال ۲۸۴ قمرى، به مناسبت نامه اى كه براى معتضد عباسى درباره رسوايى هاى معاويه نوشته شده بود. [۲] مروج الذهب، همان، ج ‏۲، ص ۳۴۳ [۳] الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البرّ، دار الجيل، بيروت، ۱۴۱۲ق، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۶۷۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معصومين (علیهم السلام) چگونه مردم را به «خوش بينی» در مورد دیگران توصيه می کردند؟ 🔸همان اندازه كه مايه ويرانى جامعه و انسان ها و تشتّت كارها و ناراحتى روح و جسم است، ، مايه و وحدت است. از این رو در احاديث بسیارى، «حسن ظن» نسبت به مردم مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است، همانند احادیث زیر: 1⃣اميرمؤمنان (علیه‌السلام) در حديثى مى فرماید: «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ اَفْضَلِ الْسَّجايا وَ اَجْزَلِ الْعَطايا» [۱] ( از بهترين صفات انسانى و پربارترين مواهب الهى است). 2⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید:  «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ اَحْسَنِ الشِّيَمِ وَ اَفْضَلِ الْقِسَمِ» [۲] ( از بهترين خوى ها و برترين بهره ها است). 3⃣ (علیه السلام) می فرماید:  «حُسْنُ الظَنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ وَ يُنجْى مِنْ تَقَلُّدِ الاْثمِ» [۳] ( اندوه را سبك مى كند، و از آلوده شدن به گناه رهايى مى بخشد). 4⃣همچنین آن امام همام در حديث ديگرى می فرماید: «حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّينِ» [۴] ( مايه آرامش قلب و سلامت دين است). 5⃣آن امام معصوم (عليه السلام) در حديث ديگرى می فرماید: «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنْهُمُ الْمحَبَّةَ» [۶] (كسى كه نسبت به مردم باشد محبت آنها را به سوى خود جلب خواهد كرد). پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ دوم‏، ص ۳۴۵، قصار ۳۱. [۲] همان، ص ۳۴۴، قصار ۲۲. [۳] همان، قصار ۲۱. [۴] همان، قصار ۱۴. [۵] همان، ص ۶۴۱، قصار ۱۱۸۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب (ع)، قم‏،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۳۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه، درباره اهمّيّت «حرمت» و «حقوق» مسلمانان چه فرموده است؟ 🔹از آنجا كه در ميان فرائض و احكام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۷ «نهج البلاغه»، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا» (خداوند را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين كرده است). 🔹يك نگاه اجمالى به سراسر كتب فقه [از باب عبادات گرفته تا حدود و ديات] شاهد و گواه اين معناست كه ، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ و قائل شده است؛ تا آنجا كه (عليه السلام) در مقابل كعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ يَا كَعْبَةُ وَ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّك‏ِ» [۱] (چه بزرگ است حقّ تو اى كعبه و به خدا سوگند! از حقّ تو هم عظيم تر است). 🔹تعبير امام (عليه السلام) به «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ» ممكن است اشاره به اين باشد كه انسان موحّد و مخلص، كسى است كه را رعايت كند. اين تفسير را بسيارى از شارحان «نهج البلاغه» و بزرگانِ ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده كه هر به دليل اخلاص و توحيدى كه دارد بايد محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است كه «احترام حقوق مسلمين»، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است. 🔹سپس در يك نتيجه گيرى مى افزايد: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ» ( كسى است كه از دست و زبان او در باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود). 🔹اين نتيجه گيرى (عليه السلام) نشان مى دهد كه تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است؛ زيرا هنگامى كه حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ كنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: كسى است كه همه از دست و زبان او در امان باشند. قابل توجه اينكه: در تعبير مذكور يك بار «إِلَّا بِالْحَقِّ» مى گويد و بار ديگر «إِلَّا بِمَا يَجِبُ»؛ 🔹اين تفاوت در تعبير ممكن است از اين نظر باشد كه اوّلى اشاره به اين است كه تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات‌ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست، و دوّمى اشاره به اينكه در فرضِ جواز بايد به آن مقدار از نظر كيفيّت و كميّت كه خداوند اجازه داده اكتفا شود. 🔹از بعضى احاديث استفاده مى شود كه قنبر [با تمام احترامى كه داشت] هنگامى كه بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، (عليه السلام) فرمود: (بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود!)؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلاً حَدّاً، فَغَلُظَ قَنْبَرٌ، فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ، فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۱، ص ۲۲۷، باب ۱۵ [۲] الكافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۲۶۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۴۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️الگو بودن «حضرت زهرا» (سلام الله عليها) برای انسان‌ها (بخش اول) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (سلام الله علیها) و سرمشق برای همه انسان‌ها است؛ چنان که (صلی الله علیه و آله) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، دختر گرامیش نیز همه انسان های حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با همسر 🔹پاسخ صريح و زيباى امام على (عليه السلام) به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در فرداى عروسى، دلیل خوبی است بر رفتار نیکوی (سلام الله علیها) با (علیه السلام). امیرالمؤمنین (علیه‌ السلام) در اين جواب كوتاه و عميق، (سلام الله علیها) را بهترين يار و مددكار، در طاعت حق معرفى مى كند. وقتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از او پرسيد كه (سلام الله علیها) را چگونه يافتى؟ عرض كرد: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى طاعَةِ الله» [۱] ( چه خوب ياورى براى اطاعت الهى است). 🔹و هنگامى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) همين پرسش را از (سلام الله علیها) كرد، پاسخى شنيد: «خَيْرُ بَعْل» ( است)، كه حكايت از كمال رضايت و خشنودى (سلام الله علیها) مى كند. تعاون بر تقوا، يكى از اركان زندگى مشترك (عليه السلام) و (سلام الله علیها) بود، و شايد يكى از بهترين و شكوهمندترين نشانه هاى آن اين است كه حضرت صدیقه‌ طاهره (سلام الله علیها) در طول زندگى پرفراز و نشيب خود با (عليه السلام) هيچ گاه از وى تقاضايى ننمود كه اجابت آن براى حضرت مشكل و موجب اذيّت وى باشد. 🔹لباس، زينت، اثاثیه خانه، مسكن وسيع و امثال آن خواسته هايى است كه معمولاً هر زنى به خود اجازه مى دهد كه از همسر خويش درخواست نمايد، امّا (سلام الله علیها) هرگز همسرش را براى تهيه اين نوع خواسته ها به زحمت نينداخت. حتى وقتى در بستر بيمارى بود و (عليه السلام) با دلى پر از عشق و محبت، از او خواست كه اگر خواسته اى دارد ابراز كند، (سلام الله علیها) از بيان تقاضاى خود ابا مى كرد. (عليه السلام) فرمود: فاطمه جان، چيزى از من بخواه؛ 🔹و هنگامى كه (سلام الله علیها) را همچنان ساكت و آرام ديد، او را سوگند داد كه از او تقاضايى كند. (سلام الله علیها) كه ديگر سكوت را جايز نمى ديد، گفت: اكنون كه سوگندم دادى اگر انارى باشد، مايل هستم. (عليه السلام) از اين كه ديد همسرش بعد از سالها زندگى و قناعت، بالاخره از او درخواستى كرده است، براى انجام خواسته او با خوشحالى از خانه بيرون آمد كه مشروح جريان آن، در كتاب هاى تاريخى و روايى آمده است. [۲] ... پی نوشت ها [۱] بحارالانوار، من منشورات الحكمة الاسلاميه، ج ۴۳، ص ۱۱۷ [۲] رياحين الشريعه، ج ۱، ص ۱۴۳ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
⭕️پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله):  🔸«يا علِيُّ! لَو لا أنتَ وَ شيعَتُكَ ما قامَ للهِ دِيِنٌ». 🔹«اى ! اگر تو و نبوديد، دينى براى خدا پا برجا نمى ماند». 📕بحارالأنوار، ج ۳۹، ص ۳۰۷ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در حکمت ۲۱۱ «نهج البلاغه»، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ» (چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند). به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى «انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى» است، كه آن هم در حد براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ 🔹اما هنگامى كه اين انگيزه ها كنند و به صورت هوا و درآيند، را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در «آيات قرآن» و «روايات اسلامى» هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» [۱] (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!). 🔹در حديثى از (عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم: «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ» [۲] (غلبه ، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ» [۳] (بر تمام هايى كه در چنگال ، اسيرند حرام است كه از و دانش بهره مند شوند). 🔹به يقين متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های يك جامعه در اسارت هوای نفس‌شان است؛ آنان را به سوى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره جاثیه، آيه ۲۳ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا حضور در مجلسی که «غیبت» می شود هم حرام است؟ 🔹همان گونه كه از «گناهان کبیره» می باشد، شركت در و گوش دادن به سخنان غيبت كننده نيز از گناهان بزرگ محسوب مى شود، زیرا تمام ، از همكارى «غيبت كننده» و «مستمع»، آغاز می شود؛ در مقابل اگر كسى به «سخنان غيبت کننده» گوش نسپارد، علاوه بر آن كه در مسیر «نهى از منكر» گام برداشته، مانع تحقق و افشای عيوب دیگران مى شود، در نتیجه مانعی در برابر هتك حرمت، ریختن آبروی دیگران و ديگر می شود. 🔹بر اساس روايات اسلامى، ، همكار غيبت كننده يا به تعبيری يكى از دو غيبت كننده محسوب می شود. (صلى الله عليه و آله) در حدیثی می فرمایند: «اَلْمُسْتَمِعُ اَحَدُ الْمُغْتابِيْنَ». [۱] همچنین (عليه السلام) می فرمایند: «اَلسّامِعُ لِلْغَيْبَةِ اَحَدُ الْمُغْتابِينَ». [۲] (عليه السلام)، هنگامى كه مشاهده كردند شخصی نزد فرزندش امام حسن (عليه السلام) مى كند، فرمودند: «يا بُنَىَّ نَزِّهْ سَمْعَكَ عَنْ مِثْلِ هذا فَاِنَّهُ نَظَرَ اِلى اَخْبَثِ ما فى وِعائِهِ فَاَفْرَغَهُ فى وِعائِكَ» [۳] (فرزندم! گوش خود را از اين گونه سخنان پاك دار، چرا كه او [غيبت كننده] كثيف ترين چيزى را كه در ظرف خود داشت انتخاب كرد و در ظرف تو ريخت). 🔹حتّى در روايات آمده، «شنونده غيبت» بايد به دفاع از برادران مسلمانش برخيزد، و از طريق حمل به صحّت، مدافع او باشد. (صلى الله عليه و آله) در این رابطه می فرمایند: «مَنْ اُغْتِيْبَ عِنْدَهُ اَخُوُهُ الْمُسْلِمُ فَاسْتَطاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ يَنْصُرْهُ خَذَلَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ» [۴] (كسى كه برادر مسلمانش نزد او شود و توانايى بر يارى او داشته باشد و ياريش نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت مخذول مى كند). 🔹آن حضرت در حديث ديگرى می فرمایند: «اذا وُقِّعَ فى رَجُل وَ اَنْتَ فى مَلأ فَكُنْ لِلرَّجُلِ ناصِراً وَ وَ لِلْقَومِ زاجِراً وَ قُمْ عَنْهُمْ» [۵] (هنگامى كه و كسى را در ميان جمع مى كنند و تو در آنجا حضور دارى، او را يارى كن و حاضران را کرده و از آن مجلس [گناه] برخيز). همچنین آن حضرت می فرمایند: «اَلسّاكتُ شريكُ المُغْتاب» [۶] (سكوت كننده شريك غيبت كننده است). 🔹 (صلى الله عليه و آله) در حديث ديگرى فرمودند: «اَلا وَ مَنْ تَطَوَّلَ عَلى اَخِيْهِ فى غَيْبَة سَمِعَها فِيهِ فى مَجْلِس فَرَدَّها عَنْهُ رَدَّ اللّهُ عَنْهُ اَلْفَ باب مِنَ الشَّرِ فِى الدُّنيا وَ الاْخِرَةِ، فَاِنْ هُوَ لَمْ يَرُدَّها وَ هُوَ قادِرٌ عَلى رَدِّها كانَ عَلَيْهِ كَوِزْرِ مَنْ اِغْتابَهُ سَبْعينَ مَرَّةً» [۷] (كسى كه بر برادر مسلمانش منّت بگذارد و در برابر كه از او در مجلسى شنيده دفاع كند، هزار در از شرّ و بدى را در دنيا و آخرت از او باز مى گرداند، و اگر دفاع نكند در حالى كه قادر بر دفاع است هفتاد برابر گناه غيبت كننده بر او خواهد بود). ممكن است اين روايت ناظر به مواردى باشد كه شخص مستمع، انسان صاحب نفوذ و با شخصيتى است، بر خلاف غيبت كننده، روشن است سكوت چنين شخصى در برابر هتك حرمت انسان مسلمان، آثار زيانبار تری از كلام غيبت كننده دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۲، ص ۲۲۶. [۲] همان. [۳] همان، ص ۲۵۹. [۴] همان، ج ‏۷۴، ص ۵۸. [۵] ميزان الحكمة، ری شهری، محمد، دار الحديث، ۱۴۱۶ق، چ ۱، ج ۷، ص ۴۲۶. [۶] مجموعة ورّام‏، ابن ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ۱۴۱۰ق، ‏چ ۱، ج ‏۱، ص ۱۱۹. [۷] الأمالی، ابن بابويه، كتابچى‏، تهران، ‏‏۱۳۷۶ش، چ ۶، ص ۴۳۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (عليه السلام): 🔸«نَزِّل نَفسَكَ دُونَ مَنزِلَتِها تُنَزِّلكَ النّاسُ فَوقَ مَنزِلَتِكَ». 🔹«خود را در جايى فروتر از منزلت خويش بنشان، تا مردم تو را در جايى فراتر از منزلتت بنشانند». 📕غرر الحكم و درر الكلم، ح ۹۹۸۵ @tabyinchannel