eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 امام علی(ع) با مشورت، همکاری و همفکری با خلفا تمام توان خویش را برای جلوگیری از انحراف #اسلام پس از رسول خدا(ص) به کار بستند. ✅ #ابوبکر در بزنگاههای مختلف (جنگ با مرتدین، در نبرد با رومیان، در مناظره با علمای یهود و نصاری و..) خود را مدیون مشورت ها و علم امیرالمومنین(ع) میدانست. ✅ این از سانسورهای تاریخ اسلام است که علاوه بر مشاوره های علمی، نظامی، سیاسی، در طول خلافت #عمر بن خطاب، حضرت علی(ع) سه بار (به هنگام عزیمت خلیفه دوم به شام، در ابتدای جنگ قادسیه و عزیمت او به بیت المقدس) جانشینی عُمر در مدینه و اداره این شهر را می پذیرد. صرفا برای حفظ اسلام. وحدت از این بالاتر؟! ✅ حضرت علی در عصر خلیفه سوم، افزون بر مشاوره های معمول، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجی گری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه #عثمان و بستن آب بر وی، ⚔ به خلیفه آب 💧رساند و فرزندان جگرگوشه اش حسنین(ع) را برای حفاظت از او به درِ خانه اش فرستاد. 🔶 این از بزرگترین ظلمهای دوستان نادان و دشمنان آگاه به حضرت علی(ع) است که این #محور_وحدت شیعه و سنی به #محور_تفرقه بدل شود. چه خوب که شیعه درست پا بر جای پای اهلبیت(ع) گذارد🐾 و نه پیش و نه پس از آن. در عمل و نه در حرف. ✍منابع در: http://yon.ir/57sN @tabyinchannel #کانال_تبیین #کانالی_متفاوت_برای_ارائه_اندیشه_ها #رصد_بهترین_تحلیل_های_روز #انتشار_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
💠 ✡ یهود و شهادت حضرت فاطمه (س) (٢) 🎯 اما واقعیت چیست؟ 1⃣ بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) تمام تلاش که در لباس اسلام در میان مسلمین کرده بودند، بر این معطوف شده بود که با ایجاد و کاهش توان نظامی زمینه را برای هجوم متحد بزرگ قوم (امپراطوری روم) فراهم کنند. 2⃣ در این میان تلاش می‌کردند تا امیرالمؤمنین (ع) را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. لذا با انجام اقدامات کثیفی همچون به‌صورت خودسرانه، و… سعی بر برانگیختن خشم امام (ع) و ایجاد جنگ داخلی داشتند. 3⃣ اما آن زمان که متانت و وقار امام (ع) را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان ایجاد و جنگ مسلحانه به‌راه بیندازند. لذا اتفاقات هولناکی هم‌چون کوبیدن درب خانه به پهلوی مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد. 4⃣ تصور نادرستی که در ذهن بسیاری نقش بسته این است که این‌گونه اتفاقات به آن دلیل رخ داده است که حضرت زهرا (س) در این جریانات مداخله نمودند و هرکس دیگری به‌جای ایشان می‌بود هم همین اتفاق برایش می‌افتاد! 5⃣ به‌عنوان مثال آن هنگام که برای گرفتنِ بیعت اجباری از امیرالمؤمنین (ع) هجوم آوردند حضرت زهرا (س) برای در اثر ضربهٔ در مضروب شدند. [اگر دقت نكنیم] ظاهر این قضیه نشان می‌دهد که اگر کس دیگری مانند کنیز حضرت زهرا نیز پشت در می‌بود مصدوم می‌شد! [در حالی‌که حقیقت چنین نیست.] 6⃣ شاید خیلی از ما تصور می‌کنیم این‌گونه اتفاقات به‌صورت تصادفی بوده و دشمن به هدف گرفتن بیعت و یا غصب فدک، حضرت زهرا (س) را مضروب نموده و ایشان به شهادت رسیده‌اند! 7⃣ در حالی‌که اگر حضرت زهرا (س) به شهادت نمی‌رسیدند، تمام نقش بر آب می‌شد و لذا دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن بی‌بی دو عالَم داشت و در حقیقت حضرت زهرا (س) خود یک هدف مهم برای دشمن بود. 8⃣ خطر حضور حضرت زهرا (س) در مدینه برای حکومت آن‌قدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریه‌های فاطمه زهرا (س) به تصور این‌که ایشان هنوز داغ‌دارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت می‌رسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول می‌نمود. 9⃣ خلیفهٔ اول فردی بسیار خوش ظاهر و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچ‌کس این اجازه را به خود نمی‌داد که در مورد او تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهره‌ی واقعی آن‌هم در شرایطی که امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچ‌کس جز حضرت زهرا (س) نمی‌توانست اقدامی کند. 🔟 حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آن‌قدر خطرناک بود که به بهانه‌های واهی امیرالمؤمنین (ع) را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا (س) را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریه‌ی مظلومه‌ی تاریخ را هیچ‌کس نشنیده و راه بر ایشان بسته شود. اما همه‌ی این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا (س) اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر نیز ادامه دادند. @tabyinchannel 👇👇👇
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش اول) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم اول: و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران از (ع)!؛ هجوم دوم: و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!؛ هجوم سوم: (س) توسط مهاجمین و و (س) و و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و (ع) و بیرون کشاندن اجباری (ع) از خانه توسط مهاجمین و ایشان به ! اما هجوم اول چگونه اتفاق افتاد؟ 💠پی ریزی نقشه هجوم اول 🔷 در طی این هجوم، درصدد و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از (ع) بودند. در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی (ع) نشده است، ولی در روایتی، مخالفین ابوبکر به تعداد نام برده شده اند. شیخ صدوق می نویسد: «کسانی که با و نشستن او در مخالفت نمودند و او را انکار کردند، و به (ع) اقرار و تصریح نمودند، از  و بودند. از مهاجرین: خالد بن سعید و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن یاسر و أبوذر غفاری و سلمان فارسی و عبدالله بن مسعود و بریده اسلمی؛ و از انصار: خزیمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهیثم بن التّیهان بودند. [خصال صدوق، ج ۲، ص ۴۶۱] 🔷اما در شمار این افراد، کسانی که در (س) حضور داشتند، ، بن اسود، و زبیر بن عوام بودند. و مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون (ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار (ع) باشند، توانایی غلبه بر (ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت. البته پیشتر به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود: «به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا را بر آنها ». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۸] پس بدین ترتیب به دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد. «وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ» و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد. [العقد الفرید ابن عبد ربه، ج ۵، ص ۱۴] 🔷در پی این دستور، به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسید بن حضیر و سلمة بن أسلم به درب خانه (س) آمدند.  اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید: «قسم به کسی که جان عمر در دست اوست، یا اهالی خانه از خانه خارج می شوند یا را با هر چه در آنست به !». [الاحتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۸۰] طبری می نویسد: گفت: «به خدا قسم! را بر شما به می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید». [تاریخ طبری، ج ۲، ص۴۴۳] در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند. زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با (ع) چنین برخوردی شود؟! 🔷ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد؛ و عمر شمشیر را برداشت و شکست. [الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶] حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند. سپس (س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد. پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد. (س) با توجه به لزوم حفاظت از جان (ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود: «به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید». متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه (س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعت اجباری نزد ابابکر بردند. [المصنّف شیخ صنعانی، ج ۷، ص۴۳۳] اما همچنان دنبال از (ع) بود. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش دوم) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم دوم: و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!؛ 💠پی ریزی نقشه هجوم دوم 🔷 و در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و و متحصنین پیرامون (ع) در (س) را به نوعی فراری دهند. پس در صدد اجرای بودند و آن باز و توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود. از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در از (ص) اقدامی انجام ندهند. پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود. 🔷چون تجربه برای نشان داده بود که در هجوم اول، وقتی برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند: «إِنَّ فِیهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!» تو قصد آتش زدن خانه ای را داری، که در این خانه (س) و و و یادگاران رسول خدا (ص) هستند؟ تا جایی که در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت: «أَ تَرَوْنِی فَعَلْتُ ذَلِک؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِیلَ!» آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم! 🔷 می خواستند و دیگر در تکرار نشود، و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست. تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های در مقابل (س) کسی مخالفت کرده باشد. وقتی میدان کاملا از (ع) خالی شد، پس توانست با شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند، که این عمل به نوعی باعث شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند، ولی جرأت مخالفت نداشتند. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ به (س) و شرح جزییات آن (بخش سوم) 🔶در و به (ع)، آنان در هجوم خود را عملی ساختند. هجوم سوم: (س) توسط مهاجمین و و (س) و و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و (ع) و بیرون کشاندن اجباری (ع) از خانه توسط مهاجمین و ایشان به . 💠پایه گذاری هجوم سوم و نهایی 🔷در این یورش به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه (س) تجمع کردند. علامه مجلسی می نویسد: « با جمع کثیری از افراد خود، به (ع) آمد و از علی (ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که (ع) از خروج اباء کرد و در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۴] نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه! شهرستانی می نویسد: «وَ مَا کانَ فِی الدَّارِ غَیرُ عَلِی (ع) وَ فَاطِمَةَ (س) وَ الحَسَنِ (ع) وَ الحُسَینِ (ع)؛ در آن روز غیر از (ع) و (س) و (ع) کسی در خانه نبود». [الملل والنحل شهرستانی، ج ۱، ص ۷۱] در این هنگام عمر فریاد زد: «به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم». [تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۴۳] 🔷پس در این هنگام (س) بر آنها خارج شد و در و خطاب به فرمود: «در تمام عمر خود هیچ قومی را نمی شناسم که بی وفاتر و بی عاطفه تر از شماها باشند، (ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و شدید، نه مشورتی با ما نمودید و نه کمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچ اطّلاعی از (ص) در نداشتید؟ به خدا سوگند در همان روز آنچنان را ساخت، که جای هر طمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی آن را و هر رابطه ای را با پیامبرتان قطع نمودید. البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاکم خواهد فرمود». [بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۴] 🔷کلمات و عبارات نشانگر این بود که (س) نه تنها بود، بلکه شامل هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد. در دست خود حمل می کرد که قصد به (س) را داشت. [عقد الفرید ابن عبد ربه، ج ۴، ص ۹۳] او می گفت: «اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِیهَا؛ را با اهلش به ». [الملل والنحل شهرستانی، ج ۱، ص ۷۱] در این هنگام (س) او را دید و به او فرمود: «یا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟ ! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟»؛ عمر گفت: «نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِیمَا دَخَلَتْ فِیهِ اَلْأُمَّة؛ آری! مگر آن که با کنید چنانکه امت بیعت کردند». [بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۳۳۹] 🔷 (س) در این هنگام فرمود: «یَا أَبَتَاهُ! یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِینَا بَعدَک مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِی قُحَافَةِ!؛ ای پدر! ای رسول الله (ص)! ما پس از تو چه که از و دیدیم». [عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج ۱۱، ص ۵۸۱] و (س) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل هایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما از دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند. ... منبع: اختصاصی حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقل حادثه هتک حرمت خانه «حضرت زهرا» (علیها السلام) توسط «عمر» از سوی برخی «علمای اهل سنت» 💠«طبری» 🔹«محمد بن‌ جرير طبرى» (م۳۱۰) در کتاب تاريخ‌ خود رويداد را چنين بيان مى كند: «أتى عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلى الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ»؛ [۱] ( به خانه (ع) آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند را به میكشم مگر اينكه براى بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند). 🔹اين بخش از تاريخ حاكى از آن است كه براى با و صورت مى پذيرفت، امّا اينكه اينگونه بيعت چه ارزشى دارد؟ قضاوت آن با خوانندگان است. 💠«بلاذری» 🔹«احمدبن‌يحيى‌جابربغدادى‌بلاذری» (م۲۷۰) نويسنده معروف اهل سنت و صاحب تاريخ بزرگ، اين رويداد تاريخى را در كتاب «انساب الاشراف» به نحو ياد شده در زير نقل مى كند. «إِنَّ أَبابَكر أَرْسَلَ إلى عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلة! فَتَلَقَتْهُ فاطِمَةَ عَلَى الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراكَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِكَ أَقْوى فيما جاءَ بِهِ اَبُوكِ...»؛ [۲] ( به دنبال (ع) فرستاد تا كند؛ ولى (ع) از بيعت امتناع ورزيد. سپس همراه با [آتش زا] حركت كرد، و با (س) در مقابل خانه روبه رو شد، (س) گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم درصدد من هستى؟! گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!). 💠«ابن عبد ربه» 🔹شهاب الدين احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسى» مؤلف كتاب «العقد الفريد» (م۴۶۳) در كتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان كسانى كه از بيعت «ابى بكر» تخلف جستند، مى نويسد: 🔹«فَأمّا عَليٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ حَتّى بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَكْرُ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ وَ قالَ لَهُ: إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ فَقالَ: يا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟! قالَ: نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!»؛ [۳] ( (ع) و عباس و زبير در خانه فاطمه (س) نشسته بودند كه را فرستاد تا آنان را از خانه (س) بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! با مقدارى به سوى (س) رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با (س) روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى آمده اى ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!). 🔹او همچنین از «عبدالرحمن بن عوف» نقل مى كند: «من در بيمارى بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو میکنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمیدادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أكْشِفُ بَيْتَ فاطِمَةَ عَنْ شيء وَ إنْ كانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ»؛ [۴] (اى كاش (س) را نمى گشودم، هرچند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند). 💠«ذهبی» 🔹ذهبى در كتاب «ميزان الاعتدال» از «محمّد بن احمد كوفى حافظ» نقل ميكند كه در محضر «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدّث كوفى (م۳۵۷)، اين خبر خوانده شد: «إنّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ حَتّى أسْقَطَتْ بِمُحْسِن»؛ [۵] ( لگدى بر (س) زد و او فرزندى كه در رحم به نام داشت سقط كرد!). پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم والملوك (تاریخ طبری)، الطبری، محمدبن جرير، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، چ۲، ج۳، ص۲۰۲ [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، ۱۴۱۷ق، چ۱، ج۱، ص۵۸۶ [۳] العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، دارالكتب العلمية، ۱۴۰۴ق، چ۱ اول‏، ج۵، ص۱۳ [۴] همان، ص۲۱ [۵] ميزان الاعتدال فی نقدالرجال، الذهبی، دارالكتب العلمية، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۲۸۳، ش۵۵۱ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۸، ص ۴۴ تا ۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش اول) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود، بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند، و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّات‌شان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 1⃣مورخ معروف، مسعودى در كتاب «مروج الذّهب» داستانى نقل مى كند كه: «، خليفه عباسى در سال ۲۱۲ ق دستور اكيدى داد، منادى در همه جا ندا دهد كه احدى حقّ ندارد از ذكر خيرى كند يا او را بر هيچ يك از صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مقدّم بشمرد. جمعى از آگاهان در انديشه فرو رفتند كه اين دستور اكيد و شديد براى چيست؟ بعداً معلوم شد اين به سبب خبرى بود كه از طرف فرزند «مغيرة بن شعبه» نقل شده بود كه خلاصه اش چنين است: 🔹او مى گويد: من با پدرم مغيره به شام آمديم. پدرم هر روز نزد مى رفت و با او سخن مى گفت و بر مى گشت و از عقل و هوش او تعريف مى كرد. شبى از نزد برگشت. او را بسيار اندوهگين يافتم، به گونه اى كه از خوردن شام خوددارى كرد. من تصور كردم مشكلى درباره خانواده ما پيدا شده است. پرسيدم: چرا امشب اين همه ناراحتى؟ گفت: من امشب از نزد بر مى گردم. گفتم: چرا؟ گفت: براى اين كه با خلوت كرده بودم. به او گفتم: مقام تو بالا گرفته، اگر عدالت را پيشه كنى و دست به كار خير بزنى بسيار بجا است، مخصوصاً به خويشاوندانت از بنى هاشم نيكى كن و صله رحم به جا آور. آنها امروز خطرى براى تو ندارند. 🔹ناگهان [او منقلب و منفجر شد و] گفت: هَيْهاتَ هَيْهاتَ! به خلافت رسيد و آنچه بايد انجام بدهد انجام داد؛ اما هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم فراموش شد؛ فقط گاهى مى گويند: ابوبكر. سپس به خلافت رسيد و ده سال زحمت كشيد. او نيز هنگامى كه از دنيا رفت نامش هم از ميان رفت. فقط گاهى مى گويند عُمر. بعد برادرمان به خلافت رسيد و كارهاى زيادى انجام داد. هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم از ميان رفت؛ 🔹ولى آن مرد هاشمی [اشاره به (صلى الله عليه وآله) است] هر روز پنج مرتبه به نام او فرياد مى زنند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ» با اين حال چه عملى و چه نامى از ما باقى مى ماند، اى بى مادر؟! «وَ اللهِ اِلَّا دَفْناً دَفْناً» [۱] (به خدا سوگند! چاره اى جز اين نيست كه اين نام براى هميشه دفن شود!). هنگامى كه اين خبر را شنيد در وحشت فرو رفت و آن دستور شديد را درباره صادر نمود». [۲] اين خبر كه در كتب معروف تاريخ آمده پرده از مسائل بسيارى بر مى دارد و به سؤالات بسيارى در برنامه هاى پاسخ مى گويد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] در شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، انتشارات آية الله مرعشى نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۳۰ نقل شده است: «لا و الله اِلَّا دفناً دفناً». [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، تحقیق: سعد داغر، دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق، چ ۲، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، همان، ص ۱۲۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel