eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقل حادثه هتک حرمت خانه «حضرت زهرا» (علیها السلام) توسط «عمر» از سوی برخی «علمای اهل سنت» 💠«طبری» 🔹«محمد بن‌ جرير طبرى» (م۳۱۰) در کتاب تاريخ‌ خود رويداد را چنين بيان مى كند: «أتى عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلى الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ»؛ [۱] ( به خانه (ع) آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند را به میكشم مگر اينكه براى بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند). 🔹اين بخش از تاريخ حاكى از آن است كه براى با و صورت مى پذيرفت، امّا اينكه اينگونه بيعت چه ارزشى دارد؟ قضاوت آن با خوانندگان است. 💠«بلاذری» 🔹«احمدبن‌يحيى‌جابربغدادى‌بلاذری» (م۲۷۰) نويسنده معروف اهل سنت و صاحب تاريخ بزرگ، اين رويداد تاريخى را در كتاب «انساب الاشراف» به نحو ياد شده در زير نقل مى كند. «إِنَّ أَبابَكر أَرْسَلَ إلى عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلة! فَتَلَقَتْهُ فاطِمَةَ عَلَى الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراكَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِكَ أَقْوى فيما جاءَ بِهِ اَبُوكِ...»؛ [۲] ( به دنبال (ع) فرستاد تا كند؛ ولى (ع) از بيعت امتناع ورزيد. سپس همراه با [آتش زا] حركت كرد، و با (س) در مقابل خانه روبه رو شد، (س) گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم درصدد من هستى؟! گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!). 💠«ابن عبد ربه» 🔹شهاب الدين احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسى» مؤلف كتاب «العقد الفريد» (م۴۶۳) در كتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان كسانى كه از بيعت «ابى بكر» تخلف جستند، مى نويسد: 🔹«فَأمّا عَليٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ حَتّى بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَكْرُ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ وَ قالَ لَهُ: إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ فَقالَ: يا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟! قالَ: نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!»؛ [۳] ( (ع) و عباس و زبير در خانه فاطمه (س) نشسته بودند كه را فرستاد تا آنان را از خانه (س) بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! با مقدارى به سوى (س) رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با (س) روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى آمده اى ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!). 🔹او همچنین از «عبدالرحمن بن عوف» نقل مى كند: «من در بيمارى بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو میکنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمیدادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أكْشِفُ بَيْتَ فاطِمَةَ عَنْ شيء وَ إنْ كانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ»؛ [۴] (اى كاش (س) را نمى گشودم، هرچند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند). 💠«ذهبی» 🔹ذهبى در كتاب «ميزان الاعتدال» از «محمّد بن احمد كوفى حافظ» نقل ميكند كه در محضر «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدّث كوفى (م۳۵۷)، اين خبر خوانده شد: «إنّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ حَتّى أسْقَطَتْ بِمُحْسِن»؛ [۵] ( لگدى بر (س) زد و او فرزندى كه در رحم به نام داشت سقط كرد!). پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم والملوك (تاریخ طبری)، الطبری، محمدبن جرير، دارالتراث، چ۲، ج۳، ص۲۰۲. [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، ۱۴۱۷ق، چ۱، ج۱، ص۵۸۶ [۳] العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، دارالكتب العلمية، چ۱ اول‏، ج۵، ص۱۳. [۴] همان، ص۲۱. [۵] ميزان الاعتدال فی نقدالرجال، الذهبی، دارالكتب العلمية، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۲۸۳، ش۵۵۱ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۸، ص ۴۴ تا ۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ سیمای ‌امام‌ زمان (عج) در هنگام ظهور 🔹یکی از خصوصیات‌ و ویژگی‌ های (عج) این است که در حضرت تأثیر ندارد، و ایشان‌ در ، مردی به‌ نظر می‌ رسند، که از لحاظ هم در وضعیت فوق‌العاده‌ای به سر می‌برند. [۱] بدون تردید جوانی، یکی از نعمت‌های بی‌بدیل الهی برای انسان است که زمینه بسیاری از کارهای مهم را فراهم می‌آورد، از این‌رو را تشکیل می‌دهند و تنها بخش اندکی از یاران حضرت مسن هستند. [۲] 🔹 (عج) نیز در عین‌ حال که سال‌ها از عمر مبارک شان گذشته است، همچنان هستند. روایات ‌فراوانی دلالت می‌کند که گذشت ‌زمان و طولانی‌ بودن‌ عمر، حضرت را پیر نمی‌کند، بطوری‌ که در یک تار موی سر و صورت حضرت سفید نیست. [۳] در بعضی از روایات غیبت حضرت، به غیبت حضرت یونس (ع) تشبیه شده است، که پس از غیبت طولانی از قومش، به صورت جوان در میان آنان بازگشت و (عج) هم با وجود اینکه سال‌ های طولانی از تولدشان می‌گذرد، ولی در مانند یک مرد سی یا چهل ساله است. [۴] 🔹اباصلت هروی یکی از یاران نزدیک امام‌ رضا (ع) می‌گوید: از امام (ع) درباره علامت (عج) هنگام ظهور پرسیدم، آن حضرت فرمود: «علامت‌ (عج) این است که به لحاظ سن، پیر، ولی برابر دیدگان مردم است، به گونه‌ای که بینندگان تصور می‌کنند او یا کمتر است و نشانه او این است که پس از ظهور هم با گذشت شب و روز پیر نمی‌شود تا زمان رحلتش فرا رسد». [۵] 🔹اما ممکن است عده‌ای سؤال کنند که مگر ممکن است شخصی که چند قرن از عمرش می‌گذرد، به گونه‌ای جوان به نظر برسد که حتی یک موی سفید هم در سر و رویش نباشد؟ در پاسخ به این سؤال باید دانست که این امر با توجه به قدرت بی‌نهایت پروردگار عالم، هیچ استبعادی ندارد (تحقق پذیر است) و اگر عالم اراده کند، گذشت زمان کسی را پیر نمی‌کند؛ زیرا تمام هستی تحت قرار دارد و حتی یک برگ بدون اراده خداوند از درخت نمی‌افتد و در واقع اثرگذاری و اثرپذیری تمام موجودات عالم به اراده خداوند بوده و محتاج به اجازه اوست. 🔹پس خداوندی که یک چنین قدرت و عظمت و اقتداری دارد، می‌تواند در مواردی علل و عوامل را بی‌تأثیر کند. آری خداوندی که حضرت عیسی (ع) را در فاصله کوتاهی از مادری باکره متولد کرد و از دل یک کوه، شتر حضرت صالح (ع) را بیرون آورد و از آب روان، یک سد مستحکم پدید آورد و بنی‌ اسرائیل را از میان رود عظیم نیل عبور داد، این قدرت دارد تا را به صورت حفظ کند که این خود یکی از معجزات خداوند منان است. 🔹 (ع) می‌ فرمایند: «نهمین فرزند برادرم (ع) پسر بانوی کنیزان است، که خداوند او را در طولانی می‌کند، سپس او را به صورت جوان کمتر از چهل سال ظاهر می‌کند تا اینکه دانسته شود خداوند بر هر چیزی قادر و تواناست». [۶] در نتیجه می‌توان گفت مسئله‌ (عج) با سیمای‌ ، یکی از و نعمت‌ های خداوند است که در حق آخرین منجی انسان‌ها ارزانی داشته است و با توجه به سنت معجزات الهی امری معقول و ممکن است. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] ر.ک به بحارالانوار (موسسه‌ الوفاء، بیروت) ج۵۱، ص۴۰ و ج۵۲، ص۳۲۲ [۲] الغیبه، نعمانی (تحقیق علی‌اکبر غفاری)، ص۳۱۶ [۳] الغیبه، شیخ‌ طوسی (تحقیق عبادالله‌ طهرانی)، ص۴۲۰-۴۲۱ [۴] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه (تصحیح علی‌ اکبر غفاری)، ص۳۲۷ [۵] همان، ص۶۵۲ [۶] معجم‌ احادیث‌ الامام‌ المهدی‌ عج (علی‌ کورانی و همکاران)، ج۳، ص۱۶۵ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
⭕️امام محمد باقر عليه السلام:  🔸«اَلْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفيانِ الْفَقْرَ وَ يَزيدانِ فِى الْعُمْرِ وَ يَدْفَعانِ عَنْصاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ». 🔹 و ، را مى بَرند، بر مى افزايند و هفتاد بد را از صاحب خود دور مى كنند.  📕ثواب الاعمال، ص ۱۴۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) چگونه ارزش فرصت «عمر» را به مردم یادآور می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه ۸۳ «نهج البلاغه»، همه بندگان خدا را مخاطب ساخته و با جمله هاى كوتاه، زيبا و پرمعنا، براى از دست ندادن ، پيش از پايان گرفتن ، هشدار مى دهد و مى فرمايد:  «اَلآنَ عِبَادَ اللهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ الاِرْشَادِ وَ رَاحَةِ الاَجْسَادِ وَ بَاحَةِ الاِحْتِشَادِ وَ مَهَلِ الْبَقِيَّةِ وَ أُنُفِ الْمَشِيَّةِ وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ قَبْلَ الضَّنْكِ وَ الْمَضِيقِ وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِيزِ الْمُقْتَدِرِ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اى بندگان خدا! هم اكنون كه ريسمان بر گلوى شما نيفتاده و [براى بدست آوردن كمالات] آزاد است و راحت و مى توانيد با كمك يكديگر را حل كنيد و هنوز داريد و فرصت براى تصميم گرفتن باقى است و راه و بازگشت از گناه باز است [از اين فرصت های گرانبها استفاده كنيد] پيش از آنكه در سختى، تنگنا، ترس و نابودى قرار گيريد و پيش از فرا رسيدن كه در انتظار است و قبل از آنكه دست قدرت خداوند قوى مقتدر، شما را بگيرد [آرى پيش از همه اينها فرصت را مغتنم بدانيد و زاد و توشه سفر آخرت را از اين جهان برگيريد كه اگر اين فرصت ها از دست برود، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه پشيمانى سودى دارد!]». 🔹آنچه (عليه السلام) در جمله هاى بالا فرمود، ابعاد مختلف است كه در دست دارد: «باقى بودن »، «آرامش روح»، «راحتى جسم»، «امكان كسب كمالات»، «امكان اجتماع و مشورت»، «بقاء فرصت براى تصميم گيرى»، «توانايى بر و بازگشت از ». 🔹هر يك از اينها بخشى از فرصت هاى عظيم و گرانبهاى آدمى را تشكيل مى دهد كه با وجود آن، همه كار مى توان كرد و هر و قابل اكتساب است؛ در حالى كه ممكن است يك روز ديگر همه اينها از دست برود و تمام سرمايه هاى سعادت انسان، نابود گردد و چه كسانى كه به اين واقعيتها توجّه ندارند و همچون گوسفندان، در اين چراگاهِ زندگى به لذّات زودگذر سرگرمند و از گرگِ اَجَل كه يكايك از اين گله مى برد، بى خبرند و آسوده مى چرند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۳، ص ۴۵۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امتحانات الهی 🔹ما در حال دادنیم. در برجستگی های دوران زندگی است که پیش می آید. در روال عادی زندگی امتحان هست، لیکن و نفسگیر معمولاً مال آنجایی است که وارد می شود؛ که از جمله‌اش همین مسئولیت های ماها است. 🔹گاهی یک نفر سال های طولانی از خود را با امانت و طهارت گذرانده است، بعد می رسد به یک ؛ اگر نتواند در این مقطع امتحان، توانایی خودش را در نشان دهد، پیدا خواهد کرد. این مقطع حساس، نمایندگی مجلس است؛ مسئولیت های دولت هایی است؛ مسئولیت هایی از قبیل مسئولیت این بنده‌ی حقیر است. 🔹اینها آن مقاطع حساس زندگی ما است؛ اینجاها باید خودمان باشیم، باشیم. گاهی انسان در حال عادیِ زندگی، خوب زندگی می کند؛ اما وقتی به رسید، وقتی به رسید، وقتی به پیچ خطرناک رسید، نمی تواند درست کنترل کند. این را باید به یاد داشته باشیم. «فی تقلّب الأحوال علم جواهر الرّجال» [۱] (در گوهرهاى مردان شناخته شود)؛ ما خودمان را هم در یک چنین مقاطعی می توانیم درست محک بزنیم. پی‌نوشت [۱] نهج‌البلاغه، قصار ۲۱۷ بیانات مقام معظم رهبری ۹۲/۰۳/۰۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چگونه ارزش فرصت عمر را برای بدست آوردن سعادت اخروی به یارانش یادآور می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه ۹۴ ، طىّ بيانى كوتاه و بسيار پرمحتوا، تذكّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد. نخست مى فرمايد: «إِعْمَلُوا، رَحِمَكُمُ اللهُ». (به بپردازيد، خدا شما را رحمت كند!). سپس به مسير اشاره كرده، مى فرمايد: «عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ»؛ (و بايد شما بر طبق نشانه هاى روشن [كتاب خدا و سنّت معصومين (عليهم السلام) بوده باشد]). 🔹سپس اين نكته را يادآورى مى كند كه تشخيص اين راه و مقصد آن، كار مشكلى نيست: «فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلَامِ». (راه، روشن است و شما را به خانه امن و امان [بهشت و سعادت جاويدان] دعوت مى كند). آنگاه به فرصت هاى بسيار گرانبهايى كه مردم در اختيار دارند و غالباً به آن توجّه ندارند، اشاره كرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين «فرصت های گرانبها» را روشن مى سازد. 🔹حضرت مى فرمايد: «وَ أَنْتُمْ فِی دَارِ مُسْتَعْتَبٍ، عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ، وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ». (شما در سرايى هستيد كه مى توانيد از ، [در پيشگاه خداوند] عذرخواهى كنيد و رضايت او را جلب نماييد، كافى و فراغت خاطر [براى انجام حسنات و كسب فضايل] داريد، گشوده و قلم ها آماده نوشتن است [و اين، فرصت گرانبهايى است كه نبايد آن را از دست دهيد]، بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است [و آماده انجام هر كار خير و بيان هر سخن نيكى هستيد]، پذيرفته مى شود، و مقبول مى گردد). 🔹از يك سو، فراهم، و از سوى ديگر، قابل برطرف كردن است؛ اگر از اين استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اينكه، هيچ تضمينى سپرده نشده كه اين فرصت گرانبها تا كى پايدار مى ماند؛ ممكن است در يك لحظه كوتاه، همه چيز پايان گيرد؛ درهاى بسته شود، پرونده هاى مختومه گردد، از نوشتن حَسَنات باز ايستد، عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، از كار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد! بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه بعد از ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد، و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. 🔹در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره منافقون مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ». (از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه يكى از شما فرا رسد و بگويد: پروردگارا چرا مرا مدّت كمى به تأخير نينداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از باشم!)؛ و بلافاصله مى افزايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَ اللهُ خَبيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». (خداوند هرگز كسى را هنگامى كه فرا رسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد نيكوكاران و بدكاران، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، پرونده‌هاى اعمال براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نخواهد بود، و پشيمانى كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً». [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا». [۲] (پروردگار من! مرا بازگردانيد، شاید در آنچه ترک کردم [و کوتاهی نمودم] انجام دهم!)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ». [۳] (ای کاش بار دیگر [به دنیا] بازگردیم و از باشیم!) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك سنّت‌ تخلف‌ناپذير الهى است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه». [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى پرونده‌ اعمال‌ جديد بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در برزخ و قيامت بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «مشارطه» كه برای جهاد با نفس لازم است چيست؟ 🔹علمای‌اخلاق براى امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است و یکی از آنها است. درباره «مشارطه» فرموده اند مثل تاجر است، و وقت خود را میدهد تا و نيكو كسب كند، واين اعمال صالح با حاصل میشود، ربح و سود او تزكيه نفس است؛ زيرا به سبب آن به فلاح و میرسد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا - وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» ( شد كسى كه را تزكيه و پاك كرد، و متضرّر شد كسى كه آن را تباه كرد). 🔹در اين معامله، شريكى دارد بنام و بايد مثل شريكها در معاملات دنيوى با او برخورد شود. اول از همه بايد با او در نظرگرفت كه مبادا كند و سرمايه را به باد فنا دهد، چنانكه شريك جنايتكار ممكن است در امور دنيوى چنين كند و اين شرط كردن، [همان] است. اين تجارت سودش و رسيدن به «سدرة المنتهى» و بودن با انبيا و شهداست. پس دقت در محاسبه و دقت در كار اين ، بايد بيشتر از دقت در ربح و سود دنيوى باشد؛ زيرا سودها قابل مقايسه نيست. 🔹، خيریست كه دوام دارد و دوام ندارد، و گفته اند: «لَا خَيرَ فِى خَيرٍ لَا يَدُومُ بَل شَرٌّ لَا يَدُومُ خَيرٌ مِنْ خَيرٍ لَا يَدُومُ» (در امر خيرى كه دوام ندارد خير و بركتی نيست؛ بلكه شرّى كه دوام ندارد بهتر از خيری است كه دوام ندارد)؛ زيرا شرّى كه دوام ندارد وقتى قطع شد، شادى به همراه دارد، چون شرّ پشت سر گذاشته شد، ولى خيرى كه دوام ندارد، تأسف را به خاطر انقطاعش به همراه دارد! پس هر صاحب نفسى نبايد باشد كه هر نَفَسى از عمر، گوهر گرانبهایی است كه عوض ندارد و ممكنست گنجى از گنجهاى بهشتى باآن بدست آيد كه ابدى است. 🔹بنابراين هرشخصى بايد وقتى از نمازصبح فارغ شد، ساعتى با نفسش خلوت كند، براى آن چنانكه تاجر با شريكش میكند وبه نفس بگويد به جز كالاى چیز دیگری ندارم، و اگرآن [كالا] از بين رود، سرمايه ام از بين رفته، و از تجارت مأيوس میشوم، و ربحى و بدست نمى آورم. خداوندامروز را به من مهلت داده، و اگر میمُردم از خدا میخواستم مرا به اندازه يكروز به دنيا برگرداند، تا انجام دهم، پس فرض كن مُرده اى و امروز برگشته اى، و به تو مهلت داده شده، پس بپرهيز از اينكه اين روز پرقيمت را ضايع كنى. 🔹در احوال يكى از زهاد است كه گويند قبرى كنده بود و صبحها در آن مى خوابيد و آيه «رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» را میخواند؛ يعنى سخن كسانى را كه در قيامت از خدا میخواهند به دنيا برگردند، و عمل صالح انجام دهند را میگفت و بلند میشد، و به خود میگفت: توامروز به دنيا برگردانده شدى، برو ببينم چه کار میكنى! در خبرى آمده «براى بنده درهر شبانه روز ۲۴ خزانه پشت سر هم است كه خزانه اى از آن باز میشود، و ميبيند پر از نور است كه در اثر است كه در آن موقع انجام داده، خوشحال میشود، 🔹بقدرى كه اگرآن خوشحالى را بين اهل آتش توزيع كنند، به وحشت مى‌افتند، سپس خزانه و جعبه ديگرى باز میشودكه سياه و تاريك است، و بوى بد ازآن بلند میشود، و آن ساعتى است كه خدا كرده و آنچنان ترس و فزعى به او دست میدهد كه اگر بين اهل بهشت تقسيم شود، عيش آنهارا از بين مى برد، و جعبه اى ديگر بازمیشود كه خالى است، نه مايه خوشحالى و نه ناراحتى است و آن ساعتى است كه خوابيده و بوده يا مشغول به مباحات دنيوى بوده، پس حسرت میخورد و متضرّر میشود». 🔹به بگو امروز خزائن ۲۴گانه را خالى مگذار، و مرا به كسالت و بيحالى مينداز و مغبون و حسرت بارم مكن، كه خداوند فرموده: «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» (روزى شمارا جمع میكند براى روز جمع شدن [كه روزقيامت باشد] و آن، و ضرراست). اين سفارشات براى خود نفس بود، سپس سفارشى به نفس در مورد كند: چشم و گوش و زبان و شكم و فرج [كنايه از شهوت جنسى] و دست و پا به اين كه اينها خدمتكاران و رعيّت تو هستند كه با اينها تجارت میكنى. 🔹براى هفت درب است كه براى هر دربى عده اى از مردم مشخص شده اند كه وارد شوند، و اين هفت درب براى كسانى است كه با اعضاء هفتگانه عصيان كنند. پس را از نظر به نامحرم بپوشان ونظر تحقیرآمیز به مؤمنى مكن، بلكه نظرى زائد بر ضرورت مكن. خداوند همچنان كه از كلام زيادى بازخواست كند، از نظر زيادى نيز سؤال كند، و همينطور براى هر عضوى خصوصاً و توصيه به نفس كند. 📕اخلاق اسلامى درنهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر،تهيه وتنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش چ۱ ج۲ص۲۸۷ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۳۷ «نهج البلاغه» درباره غنیمت شمردن «فرصت زندگی» چه بیاناتی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۲۳۷ در عباراتى كوتاه و پرمعنا همه مخاطبان خود را به «استفاده از » تشويق مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه اين «فرصت» دائمى نيست و دير يا زود از دست خواهد رفت، بكوشيد تا جامه «حسرت و يأس» نپوشيد. در مورد چگونگى به پنج نكته اشاره مى كند؛ نخست مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقَاءِ». (اكنون كه در متن زندگى و هستيد، كنيد [زيرا مهم ترين نتيجه عمر، عمل است]). 🔹تعبير به «نَفَسِ الْبَقَاءِ» اشاره لطيفى به اين معناست كه گويى بقاى در دنيا را به موجود زنده اى تشبيه كرده كه دارد نفس مى كشد، و پيش از آنكه از نفس بيفتد بايد از آن استفاده كرد. در جمله دوم مى فرمايد: «وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ». ( گشوده است). اشاره به اينكه با گشوده بودن پرونده ها هرگونه اضافه و اصلاح و كم كردن نقطه هاى ضعف امكان پذير است. در جمله سوم مى فرمايد: «وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ». (بساط گسترده است). 🔹روشن است كه تا درهاى «توبه» باز و سفره توبه گسترده است، راه بازگشت باز است و با آب مى توان آتش هاى برافروخته و سوزان را خاموش كرد. در چنين حالتى انسان به درگاه خدا مى رود، اظهار ندامت مى كند و قطره اشكى مى ريزد كه حاصل توبه اى خالص است و دريايى از آتش را خاموش مى كند. در كتاب كافى در حديثى که از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) نقل شده است، مى خوانيم: «آدم به خداوند عرضه داشت: پروردگارا را بر من مسلّط كردى و او را همچون خون در رگ‌هاى من جارى ساختى، در برابر آن چيزى براى من قرار ده [كه آن را جبران كند]؛ 🔹فرمود: اى آدم اين فضيلت را براى تو قرار دادم كه هركس از فرزندان تو تصميم بر گناهى بگيرد چيزى بر او نوشته نمى شود، و اگر آن را عمل كند تنها يك گناه براى او مى نويسند، و اگر تصميم بر حسنه اى بگيرد، حتى اگر عمل نكرده باشد يك حسنه براى او مى نويسند، و اگر عمل كند ده حسنه نوشته خواهد شد. آدم عرض كرد پروردگارا لطف بيشترى كن؛ فرمود: اين فرصت را براى تو قرار دادم كه هركس گناهى كند سپس نمايد او را مى بخشم؛ آدم عرض كرد: پروردگارا لطف بيشترى كن فرمود: درهاى را به روى آنها گشوده ام تا زمانى كه جان آنها به گلوگاه برسد؛ [و آخرين لحظه جدايى از دنيا فرا رسد] آدم عرضه داشت: كافى است». [۱] 🔹در جمله چهارم و پنجم مى فرمايد: «وَ الْمُدْبِرُ يُدْعَى وَ الْمُسِيءُ يُرْجَى». (در حالى كه فراريان از طاعات خدا به سوى او فرا خوانده مى شوند و به بدكاران و گنهكاران اميد عفو داده مى شود). در جاى جاى آيات قرآن آثار اين و ديده مى شود. خداوند مى فرمايد: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ». [۲] (بگو اى بندگان من كه بر خويشتن ظلم و اسراف كرديد از رحمت خدا مأيوس نشويد خداوند همه گناهان را مى بخشد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است). 🔹باز مى فرمايد: «وَ أَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ». [۳] (به درگاه پرورگارتان باز گرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد). در ششمين، هفتمين و هشتمين جمله مى فرمايد: «قَبْلَ أَنْ يَخْمُدَ الْعَمَلُ، وَ يَنْقَطِعَ الْمَهَلُ، وَ يَنْقَضِيَ الاَْجَلُ». پيش از آنكه چراغ خاموش گردد، قطع شود و پايان گيرد). 🔹آرى! تا باقى است، تنور عمل داغ و برافروخته و مهلت باقى است و برقرار، و در آن لحظه كه انسان چشم از اين جهان بر بندد، همه اينها پايان مى گيرد. در نهمين و دهمين جمله مى فرمايد: «وَ يُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ، وَ تَصْعَدَ الْمَلاَئِكَةُ». (پيش از آنكه در بسته شود و فرشتگان [كه مأمور ثبت اعمال نيك و بدند] به آسمان صعود كنند [سخت بكوشيد و فرصت را غنيمت بشماريد]). پی نوشت‌ها: [۱] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۴۴۰. [۲] قرآن کریم، سوره زمر، آیه ۵۳. [۳] همان، سوره زمر، ۵۴ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۸، ص ۵۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام‌ علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۷ «نهج البلاغه»، درباره آماده شدن برای «مرگ» چه هشداری می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۷ ، مخاطبان خود را به مسئله كه براى همه رخ خواهد داد توجّه مى دهد و مى فرمايد: «بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِكُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ، فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَكُمْ، وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوكُمْ‌ مِنْ خَلْفِكُمْ». (به سوى آن امر عمومى و خصوصى، يعنى ، مبادرت ورزيد [و براى آن آماده شويد]؛ چرا كه [گروهى از] مردم، پيش از شما رفتند و از پشت سر، شما را بانگ مى زند [و به پيش مى راند]). 🔹منظور از امر عمومى و خصوصى، همان است؛ زيرا اگر به كلّ جامعه انسانى نگاه كنيم، «مرگ» در سرنوشت همه آنها رقم زده شده است، بنابراين جنبه عمومى دارد و اگر تنها به خودمان بنگريم، باز را در پايان عمر حاضر مى بينيم، بنابراين جنبه خصوصى دارد؛ و با توجّه به تفسيرى كه امام (عليه السلام) فرموده، جمله «وَ هُوَ الْمَوْتُ» [۱] ترديدى در اين تفسير باقى نمى ماند؛ و شگفت آور است كه چگونه بعضى از مفسّرانِ «نهج البلاغه» جمله «بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ» را به معناى اصلاح امور جامعه تفسير كرده اند. 🔹جمله هاى بعد نيز نشان مى دهد كه آنچه در اين عبارت آمده مربوط به و پايان زندگى است، نه اصلاح جامعه انسانى، كه آن مقوله ديگرى است. آرى، دو دليل بر حقانيت مرگ ـ كه يك قانون عمومى است - وجود دارد: ۱) نخست اينكه با چشم خود گروهى را مى بينيم، كه پيش از ما بار اين سفر را مى بندند و در جلوى اين قافله به حركت در مى آيند. جسد بى جان آنها را بر دوش مى گيريم و به قبرستان مى بريم و به خاك مى سپاريم و باز مى گرديم. آيا ميان ما و آنها تفاوتى است كه آنها بروند و ما بمانيم؟!! 🔹۲) ديگر اينكه نشانه هاى حركت به سوى پايان زندگى، در وجود همه ما يكى بعد از ديگرى آشكار مى شود: آثار پيرى، موهاى سفيد و ناتوانى اعضا؛ تمام اينها نشانه آن است كه از پشتِ سر، ما را می خواند. با اين دو دليل روشن، آيا هيچ عاقلى احتمال مى دهد كه از اين قانون استثنا شود؟! سپس امام (عليه السلام) به نتيجه گيرى مهمّى مى پردازد. حضرت مى فرمايد: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ». ([حال كه چنين است] شويد تا به قافله برسيد؛ چرا كه پيشينيان را در انتظار رسيدن بازماندگان نگه داشته اند [تا همه در يك زمان محشور شوند]). 🔹آرى، ، سفرى است بسيار پر فراز و نشيب و داراى گردنه هاى صعب العبور؛ تنها مى توانند از اين راه بگذرند؛ همان كسانى كه در زندگى دنيا به حداقل قناعت كردند و از ثروت اندوزى و زندگى پر زرق و برق و سرشار از تجملات چشم پوشیدند؛ همچون مسافری که حداقل آب و غذای لازم را برای سفر با خود می برد و از فراز و نشیب ها به آسانی می گذرد؛ نه همچون كسانى كه بر اثر خيالات خام، بارهاى سنگينى بر دوش گرفته اند كه در همان گردنه اوّل و دوّم مى مانند و از قافله جدا مى شوند و تلف مى گردند.‌ 🔹مرحوم سيّد رضى چند جمله اخير را با مختصر تفاوتى در خطبه ۲۱ نقل كرده و در توضيح آن تصريح كرده كه جمله «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» (سبكبار شويد تا به قافله برسيد) كلامى است كه از آن كوتاه تر و پربارتر يافت نمى شود، كلامى كه روح تشنگان طالب حكمت را سيراب مى كند و مهم ترين درس زندگى را به انسان مى دهد.‌ پی نوشت: [۱] توجّه داشته باشيد ضمير «هو» مذكّر است و به «امر» بر مى گردد و بنابراين «خاصّة» بايد مجرور باشد، نه مفتوح آنچنان كه در متن مذكور آمده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام كاظم (عليه السلام):  🔸«اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً».  🔹«، كسى است كـه ساعتى از خويش را باخته است». 📕حياة الامام موسى بن جعفر عليه السلام، ج ۱ ص ۲۸۰ @tabyinchannel