eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ أن قالَ: يا بُنَيَّ، إن تَكُ فی شَكٍّ مِنَ المَوتِ فَارفَع عَن نَفسِكَ النَّومَ وَ لَن تَستَطيعَ ذلِكَ، و إن كُنتَ في شَكٍّ مِنَ البَعثِ فَادفَع عَن نَفسِكَ الاِنتِباهَ وَ لَن تَستَطيعَ ذلِكَ، فَإِنَّكَ إذا فَكَّرتَ عَلِمتَ أنَّ نَفسَكَ بِيَدِ غَيرِكَ، وَ إنَّمَا النَّومُ بِمَنزِلَةِ المَوتِ، و إنَّمَا اليَقَظَةُ بَعدَ النَّومِ بِمَنزِلَةِ البَعثِ بَعدَ المَوتِ». 🔹«در به پسرش است كه گفت: «اى پسرم! اگر درباره ترديد دارى، را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست ـ و اگر درباره ترديد دارى، از خواب را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست ـ ؛ زيرا اگر انديشه كنى، مى دانى كه تو در دست ديگرى است و همانا خواب، به منزله مرگ است و بيدارى پس از خواب، به منزله برانگيخته شدن پس از مرگ» . 📕بحار الأنوار، ج ۱۳ ص ۴۱۷ ح ۱۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش اول) 🔹«موقعیت علمی» (عليه السلام)‌ آنقدر ممتاز بود كه بی‌ تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت، ايشان در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌ های اسلامی پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم (علیهم السلام) بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان اهل عراق که شیعیان بسیاری در میان آنها وجود داشت، مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند. [۱] 🔹در میان مراجعه کنندگان، آنچنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی (عليه السلام) به چشم می‌ خورد که «عبداللّه بن عطای مکی» می‌گفت: «مَا رَأَيْتُ اَلْعُلَمَاءَ عِنْدَ أَحَدٍ قَطُّ أَصْغَرَ مِنْهُمْ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ رَأَيْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُيَيْنَةَ مَعَ جَلاَلَتِهِ فِي اَلْقَوْمِ بَيْنَ يَدَيْهِ كَأَنَّهُ صَبِيٌّ بَيْنَ يَدَيِ مُعَلِّمِهِ» [۲] (علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ندیدم؛ حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌ اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌ آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌ رسید). 🔹، در حدّ تعبیر «ابن عنبة»، «كانَ واسِعَ الْعِلْمِ وَ وافِرَ الْحلْمِ» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. [۳] این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «كَان‏ سَّيِّد فُقَهَاء الْحِجَاز» [۴]، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز بطور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌ گوید: «دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌ پرسیدند». [۵] همچنین «ذهبی» درباره (عليه السلام) می‌ نویسد: «وَ کانَ احدَ مَن جَمعَ بَینَ العِلمِ و العَملِ و السُّؤَدد وَ الشَّرفِ وَ الثِّقهِ وَ الرِّزانهِ وَ کَانَ اَهلاً لِلخِلافَهِ» [۶] (از کسانی است که بین و و و و و جمع کرده و اهلیّت برای داشت). 🔹استاد «ابو زهره» درباره مرجعیت عام امام می‌ نویسد: « (علیه السلام) وارث امام سجاد (عليه السلام) در و مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌ شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی ‌کرد، جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌ پایانش بهره‌ ها می‌ گرفت». و همو می‌ نویسد: «كانَ يقْصُدُهُ مِنْ ائِمَّةِ الفقه وَالْحَديثِ كَثيرونَ» [۷] (از ، خیلی‌ ها به قصد بهره‌ گیری علمی پیش حضرتش می‌ آمدند). و از عیون الاخبار نقل شده است که: «قَدْ اَخَذَ عَنْهُ اهلُ الْفِقْهِ ظاهِرَ الْحَلالِ وَالْحرام» [۸] (، احکام حلال و حرام را از او می‌ گرفتند). 🔹او همانند پدرش امام سجاد (عليه السلام) که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. «محمد بن منکدر» که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در «عظمت امام پنجم شیعیان» چنین می‌ گوید: «من جانشین علی‌ بن‌ الحسین (عليه السلام)، از میان فرزندان او را - که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌ بایست باشد - ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش (عليه السلام) رسیدم». [۹] بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره و حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌ اند که استاد «اسد حیدر» آنها را در کتاب خود گرد آورده است. [۱۰] ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹فراوانی و گستردگی روایات (عليه السلام) در زمینه‌ های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا «محدثان اهل سنت» نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروف ترین آنها «ابوحنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌ پذیرفت، روایات زیادی را از طریق و به ویژه (عليه السلام) نقل کرده است. [۱]  🔹«ذهبی» درباره کسانی که از (علیه السلام) روایت کرده‌ اند از «عمرو بن دینار»، «اعمش»، «اوزاعی»، «ابن جریح» و «قرة بن خالد» یاد کرده است. [۲] «ابو اسحاق» وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌ انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: «لَم أرَ مِثلَهُ قَطُّ» [۳] (کسی را مانند او ندیده‌ ام). «ابو زرعه دمشقی» نیز درباره آن حضرت میگوید: «إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمِنْ أَكْبَرِ الْعُلَمَاء» [۴] ( عليه السلام از بزرگترین عالمان است). 🔹به جرأت می‌ توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امام علی (علیه السلام) سند بخش عمده‌ ای از بیشترین قسمت روایات به (علیه السلام) و (عليه السلام) منتهی می‌ گردد، و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد (علیهم السّلام) را پیدا کردند. از این روست که در «جوامع حدیثی شیعه»، بخش بزرگی از (عليهم السلام) از این دو امام بزرگوار نقل شده است. 🔹همین مسأله سبب شد تا درباره (عليه السلام) گفته شود: «وَ لَمْ يَظْهَرْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ مِنْ عِلْمِ اَلدِّينِ وَ اَلْآثَارِ وَ اَلسُّنَّةِ وَ عِلْمِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلسِّيرَةِ وَ فُنُونِ اَلْآدَابِ مَا ظَهَرَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» [۵] (از فرزندان [امام] حسن و [امام] حسين علیهم السلام آنچه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است). نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان ، ، و بوده است. «ابو زهره» از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌ اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابوحنیفه اشاره کرده است. [۶] 🔹«ابرش کلبی» از «هشام بن عبدالملک» پرسید:  «مَنْ هَذَا الَّذِی احْتَوَشَتْهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ يَسْأَلُونَهُ قَالَ هَذَا نَبِيُّ الْكُوفَةِ وَ هُوَ يَزْعُمُ أَنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ وَ بَاقِرُ الْعِلْمِ وَ مُفَسِّرُ الْقُرْآن‏» [۷] (این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌ پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌ داند). در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «اَلْمَفْتُونُ بِهِ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ» [۸] معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۲۷. [۲] تذکرة الحفاظ، همان، ج۱، ص۱۲۴. [۳] أعيان الشيعة، دار التعارف‏، ج۴، ص۲۰. [۴] مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، چ ۱، ج۳، ص۲۷. [۵] مناقب آل ابیطالب(ع)، همان، ج۳، ص۳۲۷. [۶] الامام الصادق(ع)، ص۲۲. [۷] الکافی، ج۸، ص۱۲۰ «من هذا الذی تداکّ علیه الناس»، (یعنی این کیست که مردم بر او ازدحام کرده‌ اند؟). [۸] نور الأبصار فى مناقب آل بيت النبی المختار (ص)، شبلنجى، المطبعة الیوسفیه‏، بی تا، ص۱۴۳ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ششم، ص ۲۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سلوک انقلابی برای یاری‌ رسانی به امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹اگر بخواهیم دوران‌ را تشریح‌ کنیم بهترین‌ بیان را میتوان از لسان حضرتش ارائه نمود که در آن دعای وارده پس از نماز مخصوص امام‌ زمان (عج) میفرماید اینگونه دعا کنید و شکایت به‌ خدا ببرید: «اللهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ‌ الْأَرْضُ بِمَا وَسِعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ‌ الْمُعَوَّلُ فِی‌الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ». [۱] توجه به مفاهیم این‌ دعا که در «دعای فرج امام زمان» (عج) نیز منعکس شده است به ما می‌فهماند که کارزار کارزار سختی است که انسان در بلاها، سختیها، تنگناها و حیرانی‌ های فراوانی فرو میرود، 🔹و تنها کسی از این کارزار سخت به‌ سلامت عبور میکند که توان رویارویی با این هجمه‌ها را داشته باشد و در بسیاری مواقع بتواند خلاف جهت غالب جامعه حرکت نماید و طرح و حرکتی نو دراندازد. در شرایط که گرفتاری های زیادی بر امتها وارد میشود خداوند با معجزه قرار نیست گره از کار بشر باز کند؛ آنچه که باید بدان توجه‌ داشت این است که امداد و نصرتش را شامل حال یاران آخرالزمانی (عج) خواهد نمود، یارانی‌ که بتوانند از عهده‌ میدان‌داری حقیقی اینگونه‌ فضاها برآیند و امتحان پس داده‌ باشند. 🔹جابر جعفی در سؤالی‌ که‌ از (ع) درباره‌ می پرسد، اینگونه بیان می دارد که: به محضر مبارك امام‌ باقر (ع) عرض كردم: شما اهل‌بیت چه زمانى خواهد بود؟ حضرت فرمود: هيهات، هيهات، واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آنکه شما شويد، بعد دوباره «غربال‌» شويد، بعد بار سوم «غربال‌» شويد؛ (اين‌ جمله را سه‌ مرتبه تكرار كردند) تا اينكه خداوند كدورتها را از بين برده، صفا و پاكى باقى‌ بماند». [۲] حقیقت این است که ماندن‌ در صحنه و هضم نشدن در جامعه‌ای که اسیر دنیای پیچیده و پر زرق‌وبرق مدرن شده است، میخواهد؛ روحیه‌ای که را سرِپا، فعال‌ و شاداب نگاه دارد. 🔹حرکت‌ در مسیر انتظار ظهور و فرج (عج) گرچه شیرین است، اما به‌نوعی حرکت در خلاف‌ جهت‌ آب محسوب میشود که تنها فردی‌ از پس‌ آن‌ برمی‌آید که عزم راسخی داشته و در ایمانش استوار و ثابت‌قدم مانده‌ باشد و اینگونه افراد به فرموده‌ (ص) هستند؛ آنجا که در توصیف یاران‌ آخر‌الزمانی‌ (عج) و منتظران‌ واقعی‌ ظهور ایشان میفرماید: «به‌ خداوندى كه مرا به‌ راستى برانگيخت به امامت وى در از كبريت‌ احمر گرانبهاتر هستند». [۳] 🔹حال وقت پاسخ به این سؤال است که یک‌ که میتواند این هجمه‌ های سنگین را تحمل نماید و مسیر درست را هرچند سخت باشد در پیش‌ گیرد باید چه‌ ویژگیهایی داشته‌ باشد؟ در تعبیر یاران‌ آخرالزمانی (عج) از تعبیر استفاده شده است که در عین‌ حالی که انعطاف خاصی دارد نفوذناپذیر است. برای‌ فراهم‌ شدن‌ زمینه ظهور (عج) به اینچنین انسان هایی نیاز هست. 🔹همین تعبیر پاره‌های‌ پولاد برای فرد مؤمن نیز بکار برده شده است، تا به ما برساند که اگر کسی‌ به‌ دنبال‌ یاری (عج) است، باید نشانه‌ های‌ را دنبال نماید و در خود شکوفا سازد؛ آنجا که (ع) در وصف انسان مؤمن میفرماید: « از پاره‌های آهن محکمتر است؛ پاره‌های‌ آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغيير میکند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمیکند». [۴] 🔹 که قرار است زمینه‌ساز واقعه ظهور باشد همان عبارت اخرای است که چهار پایه‌ اصلی‌ ایمان [۵] و و و را توأمان داراست. او صبور است و این صبوری از سر یقینی است که به راه‌ خود دارد، راهی که پر از مجاهدت بر روی صراط است. این‌ چهارپایه از ایمان به جنگ با شبهات، اغراق‌ آمیزی ها، فسق و فجورهای دنیای کفر می‌پردازد تا بساط آنها را برچیند و زمینه را برای ظهور (عج) مهیا سازد. مجموعه‌ای از این چهار ویژگی اساسی رفتارهای‌ مؤمنانه را داراست و این همان چیزی است که باید در پی آن بود. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۱۹ [۲] ترجمه الغیبه (شیخ‌ طوسی)، ص۵۹۱، ترجمه مجتبی عزیزی [۳] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه، ج۱، ص۲۸ [۴] بحارالأنوار، ج۶۴، ص۳۰۳ [۵] امام باقر (ع) فرمود: از امیرالمؤمنین (ع) از ايمان سؤال شد. در پاسخ فرمود: به راستى خداى عزوجل ايمان را بر چهارپايه استوار فرموده: صبر، يقين، عدالت، جهاد. [کافی، ج۲، ص۵۰] نویسنده؛ مصطفی راهی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی موعود (بخش دوم) 🔸در اواخر قرن بیستم که نظریه پردازان غربی مکتب لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ و نجات دهنده بشریت معرفی می کردند، در ، انقلابی در آستانه تحقق بود که تمام مناسبات و محاسبات آنها را بر هم می زد. در دوره و زمانی پا به عرصه گذاشت که ، تمام آنچه را که داشت به مرحله عمل در آورده و بیش از پیش بشر را دچار سر درگمی کرده بود. 💠«انقلاب اسلامی مقدمه انقلاب جهانی منجی» 🔹در برخی روایات خبر از داده شده که زمینه ساز است و شاید بتوان از آن رهگذر توسط قرائنی به انقلابی که (ره) بنا نهاد، اشاره نمود. (علیه السلام) می فرماید: «مردی از مردم را به سوی خدا دعوت می کند، افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان همچون پاره های آهن ستبر است که بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمی ترسند. اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزگاران است». [۱] 🔹و یا در روایت دیگری از (علیه السّلام) آمده است: «می‌بینم گروهی از مشرق زمین می‌ کنند و طالب حق می‌ باشند، امّا آنان را اجابت نمی ‌کنند، مجدداً بر خواسته ‌هایشان پافشاری می‌ کنند، امّا مخالفان نمی‌پذیرند. وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌کنند، شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل می‌ ایستند. این جاست که پاسخ مثبت می ‌گیرند، امّا این بار نمی ‌پذیرند تا اینکه همگی با هم قیام می‌کنند و آنچه به دست می‌آورند جز به دست توانای صاحب شما به کس دیگری نمی ‌سپرند. کشته‌ های آنان شهید محسوب می‌ گردد؛ اگر من آن زمان را درک می‌کردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم». [۲] 🔹حتی اگر نخواهیم در بیان زمینه سازی ظهور توسط به روایات رجوع کنیم، این در صحنه جهانی تاثیراتی داشته که این تصور را به یقین تبدیل می کند. در بحث از ، سخن از آمادگی عمومی مردم، جهت پذیرش مبتنی بر توحید است. آیا مردم تا زمانی که آن واقعه عظیم را نه در ساحت نظر، که در ساحت عمل نشناسند، به آن تمایلی خواهند یافت یا خیر؟ آیا اگر نظامی بتواند ساز و کار حکومت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هر چند در مقیاس بسیار کوچک بنمایاند زمینه ساز خواهد بود یا خیر؟ و آیا غیر از نظام دیگری توان الگوسازی و معرفی نمونه را داشته یا خیر؟ 🔹 (ره) می فرماید: «ما می خواهیم یک درست کنیم تا معلوم شود یعنی چه؟ حق بشر چه هست؟ حقوق زن یعنی چه؟ حقوق مرد یعنی چه؟ حقوق کشاورز یعنی چه؟ ما می خواهیم یک همچو چیزی درست بشود. اگر این دست پرورده شیاطین بزرگ بگذارند که حکومتی پیدا شود، آن وقت معلوم می شود که برای کارگر، چه جور نظر دارد، به کارگر چه جور، به اقلیت های مذهبی چه نظر دارد، لکن مهلت به ما نمی دهند». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] عصر ظهور، علی کورانی، ص ۲۳۷ [۲] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳ [۳] صحیفه نور، ج ۶ - ۵۸/۰۱/۰۷ نویسنده: سهیلا آقاجانلو منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تعیین وقت برای «ظهور» از آسیب های مهدویت 🔸تعیین وقت برای جایز نیست و براساس روایات معصومین (علیهم السلام) ما وظیفه داریم کسانی را که به تعیین وقت برای ظهور می پردازند تکذیب کنیم. 💠اثرات پرهیز از تعیین وقت برای ظهور 🔹 از سویی عاملی برای و در برابر سختی ها و مشکلات عصر غیبت، و از سوی دیگر عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و همیشگی آنان است. بر اساس تعالیم ائمه معصومین (علیهم السلام)، باید هر لحظه باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به تعلق گرفت، بتواند با سربلندی در پیشگاه ظاهر شود. 🔹به عبارت دیگر «انتظار ظهور حجت» در آینده ای نامشخص، هم و هم است. بیم دهنده است، زیرا با خود میگوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز رخ دهد، پس باید آماده حضور در پیشگاه و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشیم؛ و است، چرا که منتظر، می اندیشد شاید در آینده ای نزدیک ظهور رخ دهد و سختی ها و مشکلات او به پایان برسد، و لذا باید و ورزید و تسلیم جریان هایی نشد که در پی غارت سرمایه های ایمانی و اعتقادی اند. 🔹با توجه به مطالب یاد شده، می‌توان گفت که تعیین زمان برای ظهور بر خلاف مفهوم و است، و چه بسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد؛ زیرا وقتی گفته شد که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده ای نه چندان دور، به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعی دچار سکون و رکود می‌شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم، از به دست آوردن برای ظهور خودداری می‌کنیم. از سویی دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به ما وعده داده شده رخ ندهد، ما دچار ناامیدی و یأس می‌شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به «ظهور منجی آخرالزمان» نیز دچار تردید شویم. این نکته ای است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است. 🔹از جمله در روایتی که فضیل بن یسار از  (علیه السلام) نقل کرده، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که آیا برای این امر (برخاستن قائم علیه السلام)، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمودند: «کسانی که برای این امر تعیین می‌کنند، می‌گویند؛ (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آن‌گاه فرمود:) زمانی که موسی (علیه السّلام) قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آن ها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی گردد، اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند. [۱] داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آن ها در پی تأخیر ده روزه موسی در تاریخ مشهور است، و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند. 🔹آنچه در روایت (عليه السلام) در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانی دیگر در روایتی که از (علیه السّلام) نقل شده است. آن حضرت در این زمینه می فرمایند: «اگر به ما گفته می شد: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود، دل ها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام برمی گشتند؛ اما گفته اند: این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است! تا دل های مردم الفت گیرد و نزدیک احساس شود. [۲] بنابراین همه باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه  ، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در آنها و یادآوری کنند و از تعیین وقت برای ظهور خودداری نمایند. [۳] پی نوشت ها : [۱] محمد بن یعقوب الکلینی، ج۱، ص ۳۶۸-۳۶۹ [۲] همان، ص۳۶۹، ح ۶ [۳] برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «زمزمه های ظهور» منبع: راسخون به نقل از وبسایت وعده صادق @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه عواملى در موفقيت «حضرت مهدى» (عجل الله تعالى فرجه الشریف) در پياده كردن «حكومت عدل» در پهنه زندگى بشر تأثيرگذار است؟ 🔹اگر بخواهيم رمز موفقيت (عجل‌ الله تعالى فرجه الشریف) را در پياده كردن در پهنه زندگى بشر ترسيم كنيم، مى توان گفت: در آن روز، زمینه برای پذیرش حکومت عادلانه ایشان آماده شده است؛ زيرا در - كه عهده دار اجراى حق و عدالت است - شخص كه در رأس آن قرار دارد «نمونه و الگوی اعلی» و نمايش عملى تمام برنامه هاى اسلامى و تعليمات آن و نسخه سعادت بخش جامعه بشرى است. 🔹در اين نظام، هم كه اساس عمل است به حق، و به برقرارى توازن و تعادل نظر دارد، و هم و و قوه مجريه اى كه اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق منحرف نمى شود. عامل ديگر براى موفقيت (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه الشریف) در گسترش عدل در جامعه، در آن عصر است؛ كسانى با عدل و داد درگيرند كه عقل شان كامل نيست، و وقتى از لحاظ ضعيف باشند، زير بار حكومت عدل نمى روند، 🔹زيرا طبق احاديث، از جنود عقل به شمار مى آيد و از جنود و لشكريان جهل. [۱] آری از این روست که در روايتى از (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَضَعَ‏ اللهُ يَدَهُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ». [۲] (هنگامى كه ما قيام كند خداوند دستش را بر سر بندگانش مى گذارد و بدين وسيله آنها كامل و افكارشان را پرورش مى دهد). بنابراين، انسان های عصر حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) به جهت تكامل عقول‌شان و نيز عظمت نظام امامت به سرعتِ تمام، پذيراى حكومت آن حضرت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۲۱، ح ۱۴ [۲] همان، ص ۲۵، ح ۲۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام جعفر صادق (علیه‌ السّلام)، رئیس مذهب شیعه 🔹 (علیه‌السّلام) دارای شخصیتی ممتاز و بی‌نظیر بود و مورد مدح و ستایش صاحب نظران قرار گرفته است. مالک بن انس (از پیشوایان چهارگانه اهل‌ سنت) می‌گوید: هرگز چشمی مانند (علیه‌ السلام) را ندیده و گوشی نظیر او را نشنیده و هرگز بر قلب انسانی برتر از (علیه السلام)، از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری، خطور نکرده است. در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیت‌ های پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفادار و با بصیرت بود. 🔹 (علیه‌السّلام) در مناسبت‌ های مختلف به امامت و ولایت فرزندش (علیه‌السّلام) تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می‌خواند. لذا احادیث زیادی مبنی بر نص (علیه‌السّلام) نقل شده است. (علیه السلام) در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنی‌امیه که در سال ۱۳۲ ق به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت بنی‌عباس. 🔹عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا ترویج گردد، به خصوص که قانون منع حدیث و فشار حکام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آن‌روز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به‌ چشم می‌خورد. 🔹 (علیه‌السّلام) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به‌ وجود آورد و در رشته‌ های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. (علیه السلام) از فرصت‌ های گوناگونی برای دفاع از دین و و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می‌برد. 🔹مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه‌ های گوناگون انجام پذیرفت که طی آن‌ها با استدلال‌ های متین و استوار، پوچی عقاید آن‌ها و برتری ثابت می‌شد. همچنین در حوزه و نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به‌ صورتی که شاهراه‌های جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. 🔹بدین‌ ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به‌ صورتی که بیشترین در تمام زمینه‌ها از (علیه‌السّلام) نقل گردیده و مذهب تشیع به نام و فقه تشیع به نام خوانده می‌شود. آنچه به دوره امامت‌ حضرت (علیه‌ السّلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده از علم بی‌کران امامت، تربیت‌ دانش‌طلبان و بنیان‌گذاری‌ فکری و علمی مذهب تشیع اسـت. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت چه گفتارى درباره شخصیت «امام باقر» (علیه السّلام) دارند؟ 🔸با مراجعه به تاریخ و کلمات بزرگان و علماى اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) مورد احترام و تعظیم عموم آنان بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره میکنیم: 1⃣محمّد بن سعد زهرى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «محمّد از طبقه سوم از تابعین مدینه، مردى عابد، عالم و ثقه بود». [۱] او همچنین درباره حضرت ميگويد: «او ثقه و کثیر الحدیث بود».[۲] 2⃣ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ. وى اینگونه ميگويد: «... او سید فقهاى حجاز است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند. او ملقّب به است، کسى که علم را مى شکافد، و این لقبى است که (صلى الله علیه وآله) بر او گذارده است...». [۳] 3⃣حافظ ابونعیم اصفهانى. وى مى نویسد: «از جمله اولیا، حاضر، ذاکر، خاشع، صابر، ابوجعفر محمّد بن على الباقر است...». [۴] 4⃣فخر رازى. او ذیل آیه «انا اعطیناک الکوثر» در معناى کوثر ميگويد: «قول سوّم آن است که مراد از کوثر اولاد اویند... و مقصود آن است که خداوند به او نسلى عنایت خواهد کرد که در طول زمان باقى خواهند ماند؛ پس بنگر که چه مقدار از کشته شدند، ولى عالم از آنان پر است، و در مقابل از در دنیا کسى که قابل توجه باشد وجود ندارد؛ نظر کن چه افرادى از بزرگان علما همانند باقر و کاظم و صادق و رضا (علیهم السلام) در میان آنان وجود دارد...». [۵] 5⃣محمّد بن طلحه شافعى. او درباره حضرت میگوید:«او و جمع کننده آن، و شهرت دهنده و بالا برنده بود. کسى که قلبش باصفا و عملش تزکیه شده و نفسش پاک و اخلاقش با شرف بود. تمام اوقاتش به طاعت خدا مشغول و در مقام تقوا ثابت قدم بود...». [۶] 6⃣ابن ابى الحدید معتزلى. او در شرح نهج البلاغه، کلام جاحظ را نقل کرده و آن را تقریر نموده است. وى همچنین میگوید: «محمّد بن على بن الحسین... بزرگ فقهاى حجاز بود...». [۷] 7⃣محمّد بن احمد بن ابى بکر قرطبى. او در تفسیر آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» [۸] ميگويد: «و منه الباقر لابى جعفر محمّد بن على زین العابدین، لأنّه بقر العلم وعرف اصله اى شقّه»[۹] (... از همین ماده است اسم براى ابى جعفر محمّدبن على زین العابدین، زیرا او را شکافت و اصل آن را به دیگران شناساند). 8⃣ابو زکریّا محیى الدین بن شرف نووى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «او از تابعین بزرگوار و امامى نمونه است. کسى که بر جلالتش اجماع بوده و در جمله فقهاى مدینه و امامان فقها به حساب مى آید».[۱۰] 9⃣ابوالعباس ابن خلکان. او مى نویسد: «...، مردى عالم، سیّد و بزرگ بود؛ او را نامیده اند، زیرا را وسعت داد».[۱۱] 🔟شمس الدین ذهبى. ميگويد: «او از فقهاى مدینه به حساب مى آمد؛ به او گفته اند، زیرا را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است».[۱۲] 1⃣1⃣ابن کثیر دمشقى. او مى نویسد: «او محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، قرشى، هاشمى، ابوجعفر است... او تابعى بزرگوار، بسیار بزرگ مقدار، یکى از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگى و شرف است... از او جماعتى از بزرگان تابعین و دیگران روایت نقل کرده اند...».[۱۳] 2⃣1⃣حافظ احمد بن على بن حجر عسقلانى. «محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، ابوجعفر باقر، ثقه، فاضل و از طبقه چهارم رجال حدیث است». [۱۴] 3⃣1⃣ابن صبّاغ مالکى. «و امّا مناقب او بسیار و اوصاف او پسندیده و بزرگ است». [۱۵] 4⃣1⃣شمس الدین محمّد بن طولون. «... ، شخصى عالم و بزرگ مرد بود؛ او را به جهت توسعه در علم، نامیدند». [۱۶] 5⃣1⃣احمد بن حجر هیتمى مکّى. «...وارث على بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر بود؛ او را به جهت شکافتن علم نامیدند... به همین جهت است که او گنجهاى معارف و حقایق احکام و حِکَم و لطایف را آشکار ساخت...».[۱۷] پی نوشت‌ها: [۱]تذکرة الخواص ص۳۰۲، به نقل از او. [۲]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸، به نقل از او. [۳]رسائل جاحظ ص۱۰۸. [۴]حلیةالاولیاء ج۳ص۱۶۶. [۵]تفسیر فخر رازى ج۳۲ص۱۲۵ ج۱۶‌. [۶]مطالب السؤول ج۲ص۱۰۰. [۷]شرح نهج البلاغه ج۱۵ص۲۷۷. [۸]سوره بقره آیه۶۷. [۹]تفسیرقرطبى ج۱ص۴۸۳. [۱۰]تهذیب الاسماء واللغات ج۱ص۱۰۳. [۱۱]وفیات الاعیان ج۴ص۳۰. [۱۲]العبر فى خبر من غبر ج۱ص۱۴۲. [۱۳]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸. [۱۴]تقریب التهذیب ج۲ص۵۴۱. [۱۵]الفصول المهمة ص۲۰۱. [۱۶]الأئمة الاثنا عشر ص۸۱. [۱۷]الصواعق المحرقة ص۳۰۴. ، از آوردن متن عربی کلمات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد جمکران، ۱۳۸۵ش ص۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ اَنَّ فيكَ خَيْراً فَانْظُرْ اِلى قَلْبِكَ، فَاِنْ كانَ يُحِبُّ اَهْلَ طاعَهِ اللهِ وَ يُبْغِضُ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ وَاللهُ يُحِبُّكَ، وَ اِنْ كانَ يُبْغِضُ اَهْلَ طاعَةِ اللهِ وَ يُحِبُّ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فَيكَ خيرٌ وَاللهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ». 🔹«هر گاه خواسـتى بدانى خيرى در تو هست يا نه، به دل خودت نگاه كن؛ اگر ديـدى دلت، خـدا را دوسـت دارد و از گنهكاران بدش مى آيـد، در تـو خـيرى هست و خـدا دوستت دارد؛ و اگر ديدى دلت اهل طاعت خدا را دوست ندارد، برعكس آن، از خوشش مى آيد، در تو خيرى نيست، خدا هم از تو بدش مى آيد؛ انسان با كسى است كه دوستش مى دارد». 📕اصول كافى، ج ۲، ص ۱۲۷ @tabyinchannel
⭕️امام باقر (عليه السلام):  🔸«إيّاكَ و التَّفريطَ عِندَ إمكانِ الفُرصَةِ فَإنَّهُ مَيَدانٌ يَجري لأِهلِهِ الخُسرانُ». 🔹«مبادا فرصت هاى به دست آمده را از دست بدهى كه در اين ميدان آنكه وقت را ضايع كند، زيان می بيند». 📕تحف العقول، ص ۲۸۶ @tabyinchannel