eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄⭐️ ⭐️ ✅پرسش 💠چرا در سلام‌ها (عج) را می‌خوانند؟ 💎پاسخ اجمالی 🔷در ارتباط با فلسفه « ‏_الْقُرْآن » خواندن (عج)، حدیث معتبر و متواتری در منابع شیعه و اهل سنت با عنوان از (ص) نقل شده است که در آن چنین آمده است: «اَیُّهَا النَّاسُ اِنِّی تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏، قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثَّقَلَانِ قَالَ کِتَابُ اللهِ وَ عِتْرَتِی اَهْلُ بَیْتِی...»؛[۱] اشاره به همین ترادف در است.  [۱]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج ۲، ص ۷۱۲، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص ۴۲۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست @tabyinchannel
🔰فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب التفسیر الکبیر ذیل آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» (آل عمران 103) می‌نویسد: 📒«و روي عن أبي سعيد الخدري عن النبي أنه قال: إني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله تعالى حبل ممدود من السماء إلى الأرض، وعترتي أهل بيتي» 📚التفسیر الکبیر ج٨ ص ١٧٨-١٧٩ 🔖اسکن yon.ir/AXUuO 📝«پیامبر اکرم فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به زمین می باشد و عترتم که همان اهل بیتم میباشند» ✅نکته‌ای که در این جا باید به آن اشاره کرد این است که این روایت به منزله تفسیر آیه است و نشان میدهد که اسلامی راهش است. ⁉️ آیا اهل سنت و بزرگان شان به این روایت که به عنوان پیامبر خاتم است عمل می‌کنند؟ @tabyinchannel
⭕️حدیث ثقلین و اثبات غیبت امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه 🔹 از ادله اثبات غیبت امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف است؛ زیرا در آن حدیث می‌فرماید: «إِنهُما لَنْ یفْتَرِقا؛ قرآن و عترت از هم جدا نمی‌شوند». [۱] یعنی چه حاضر باشند یا غایب. اگر کسی این حدیث را تحقیق و معنای آن را تحصیل کند، خیلی برای او واضح خواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت، «لَزِمَ الْإِنْفِکاک بَینَ الْقُرْآنِ وَ الْعِتْرَةِ؛ لازمه آن جدایی بین قرآن و عترت خواهد بود». 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۶۹ پی نوشت؛ [۱] اصل حدیث به این صورت از رسول اکرم (ص) نقل شده است: «إِنی تارِک فیکمُ الثقْلَین، أَحَدُهُما أَکبَرُ مِنَ الآخَرِ کتابَ الله حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السماءِ إِلَی الأَرْضِ وَ عِتْرَتی اهل‌بیتی وَ إِنهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتی یرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛ من دو چیز سنگین و گران‌بها در میان شما به یادگار می‌گذارم که یکی از دیگر بزرگ‌تر است: یکی کتاب خدا، که ریسمانی است که از آسمان به سوی زمین کشیده شده است و دیگری بستگان و خاندانم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا اینکه در [کنار] حوض [کوثر] بر من وارد شوند. (مسند احمد، ج۳، ص۱۴. نیز ر.ک: مسند احمد، ج۳ ،۲۷ و ۵۹؛ مجمع‌الزوائد هیثمی، ج۹، ص۱۶۳؛ مسند ابن‌جعد، ص۳۹۷، منتخب مسند عبد‌بن‌حمید، ص۱۰۸؛ خصایص نسایی، ص۹۳؛ مسند ابی‌یعلی، ج۲، ص۲۹۷ و ۳۷۶؛ معجم صغیر طبرانی، ج۱، ص۱۳۱ و...) . منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه «ولایت» و «مولى» از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (ع) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. به علاوه (ع) می‌تواند در امور تکوینیه نیز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. 🔹از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان واجب است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش «ولایت ولّى» می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول (ص) قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى (ص) «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (ع) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا؛ [۵] لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت). در حدیثی دیگر (ع) می فرماید: «اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین ولایت نمی رسد». [۶] 🔹از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (ع) به قبول نکردن ولایت خداوند برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (ع) هستند که راه حق را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت علی بن ابیطالب و جانشینان پاکش، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۴ نهج البلاغه، به كداميك از فضائل «اهل بیت (علیهم السلام)» اشاره نموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از فضايل (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً». (ما پيامبر خدا (ص) و او و و وى هستيم که تنها باید از درِ خانه به آن وارد شد، و هر كس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!)؛ 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (ص) نزديكتريم [توجه داشته باشيد كه شعار به معناى لباس زيرين است كه با پوستِ تن تماس دارد] و و آن حضرت به ما رسيده است و هر كس مى خواهد به تعليمات آن وجودِ مقدّس و هاى او راه يابد بايد از طريق ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (ص) درباره (ع) عموماً و (ع) خصوصاً مى باشد، احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به و (ع) ارجاع مى دهد، و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ؛ [۱] من شهر علمم و (ع) درِ آن است، هر كس علم میخواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹در ادامه (ع) مى فرمايد: «فِيهِمْ كَرَائِمُ [۲] الْقُرْآنِ، وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا، وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا». (آيات كريمه قرآن درباره آنها [پيامبر و اهل بيتش (عليهم السلام)] نازل شده، آنها خداى رحمانند، اگر سخن بگويند راست مى گويند و اگر سكوت كنند كسى بر آنها پيشى نمى گيرد). جمله «فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ» ممكن است به همان معنا باشد كه گفته شد، يا به اين معنا كه آيات كريمه «قرآن» و آن نزد آنهاست. مطابق اين تفسير، جمله مزبور اشاره اى به مفهوم است كه مى گويد: (عليهم السلام) هرگز از جدا نمى شوند. 🔹تعبير به (گنج ها) اشاره به اين است كه و نزد آنهاست؛ زيرا هميشه اشياء نفيس را در گنج ذخيره مى كنند. جمله «إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا» يكى از اوصاف برجسته (عليهم السلام) را كه همان است، و با آيه «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» [۳] هماهنگ است، بازگو مى كند. جمله «إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا» اشاره به اين است كه آنها هرگز به معناى ناتوانى در پاسخگويى نيست، بلكه به مقتضاى و است، لذا كسى نمیتواند بر آن پيشى بگيرد، يا اينكه ابهت آنها به قدرى است كه هرگاه سكوت كنند، كسى را ياراى سخن و اظهار وجود در برابر آنها نيست. به هر حال، اين كه در (ص) است، جایگاه آنها را از ديگران ممتاز مى سازد و مقام علمى آنها را نشان میدهد. 🔹سپس براى تأكيد اين مطلب كه هدف نيست، مى افزايد: «فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ، وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ، وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ، وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ». ( بايد به افراد خود راست بگويد و و را حاضر سازد و از باشد [دنیاطلب نباشد]؛ چرا كه از آنجا آمده و به آنجا باز مى گردد). واژه «رائد» در اصل به معناى كسى است كه در پيشاپيش قافله حركت مى كند و براى يافتن آب و چراگاه جستجو مى نمايد. اگر چنين كسى باشد، اهل قافله خود را گرفتار خطر مى سازد؛ انتخاب اين تعبير در جمله ياد شده اشاره به اين نكته لطيف است كه اگر من (عليهم السلام) را براى شما شرح مى دهم به منزله كسى هستم كه ضرورى ترين وسيله زندگى را براى پيروانش فراهم مى سازد. پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نيشابوری؛ المعجم الكبير، طبرانی، و غير آنها نقل شده است. [۱] «كرائم» جمع «كريمه» است و اشاره به آيات مباركى است كه در شأن اهل بيت (عليهم السلام) نازل شده است. [۳] سوره توبه، آيه۱۱۹. این آیه دستور مى دهد كه اهل ايمان در هر عصر و زمان و مكان بايد با راستگويان همراه و همگام باشند و اين آيه طبق روايات متعددى كه در منابع شيعه و سنى وارد شده به امامان معصوم (عليهم السلام) تفسير شده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۸۹. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حدیث «ثقلین» چگونه دلالت بر وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دارد؟ 🔹پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در حديثى فرمود: «إِنِّی تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَوْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَيْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض؛ [۱] همانا من دو جانشين را در ميان شما مى گذارم، كتاب خدا ريسمان كشيده شده مابين آسمان و زمين يا مابين آسمان تا زمين، و عترتم اهل بيتم، و همانا اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند». 🔹در اين حديث پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: «كتاب و عترت تا قيامت از يكديگر جدا نمى شوند». مطابق اين گفتار اگر زمانى عدل كتاب، كه همان است در روى زمين نباشد، لازم مى آيد كه اين دو از يكديگر جدا شده باشند و اين با ظاهر حديث مخالف است. ابن حجر مكى مى گويد: «در احاديثى كه سفارش به اهل بيت شده به اين نكته اشاره دارد كه تا روز قيامت زمين خالى از اهل بيتى كه اهليت هدايت دارند نخواهد بود، همان گونه كه كتاب عزيز چنين است و لذا ، امان براى اهل زمين معرفى شده اند و نيز در روايات آمده است: «در هر قوم و دسته اى عدولى از اهل بيت من است». [۲] 🔹حافظ سمهودى مى گويد: «از اين حديث (ثقلين) استفاده مى شود كه هر زمان بايد فردى از كه سزاوار تمسك به اوست تا روز قيامت موجود باشد تا امر به تمسكى كه در روايت به آنها شده معنا پيدا كند، همان گونه كه كتاب عزيز چنين است. و لذا امان اهل زمين معرفى شده اند كه هر گاه از روى زمين بروند زمين نيز نابود خواهد شد». [۳] همين معنا از علامه مناوى در شرح جامع الصغير سيوطى رسيده است. [۴] 🔹نتيجه اينكه از كه مورد اتفاق بين شيعه و سنى بوده و از احاديث متواتر است به خوبى استفاده مى شود كه در هر زمان امام معصومى از عترت پيامبر (صلى الله عليه و آله) و اهل بيت معصوم او بايد موجود باشد، امامى كه اهليت براى اقتدا و تمسك را داشته باشد، كسى كه خود به هدايت مطلق رسيده و از ضلالت به دور است و لذا مى تواند ديگران را نيز به هدايت مطلق رسانده و از مطلق ضلالت و گمراهى دور كند. چنين شخصى در اين زمان غير از (عجل الله تعالی فرجه) نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] مسند أحمد بن حنبل، عالم الكتب، چ اول، ج ۵، ص ۱۸۱ [۲] الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، إبن حجر الهيتمی، مؤسسة الرسالة، چ اول، ج ۲، ص ۴۴۲ [۳] جواهر العقدين فى فضل الشرفين‏، السمهودى، مطبعة العانى‏، بغداد، ‏چ اوّل‏، ج ‏۲، ص ۱۱۹ [۴] فيض القدير شرح الجامع الصغير، عبد الرؤوف المناوی، المكتبة التجارية الكبرى، مصر، چ اول، ج ۳، ص ۱۴ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۳۰۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت «امام علی» (عليه السلام) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از فضايل (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً»؛ (ما [پيامبر خدا] و او و و درهاى علوم وى هستيم؛ و به تنها بايد از آن وارد شد، و هركس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!). 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (صلی الله علیه و آله) نزديكتريم و و دانش آن حضرت به ما رسيده است و هركس ميخواهد به آن وجود مقدّس و او راه يابد بايد از ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (صلی الله علیه و آله) درباره (عليهم السلام) عموماً و (عليه السلام) خصوصاً مى باشد. احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به و (عليهم السلام) ارجاع می دهد و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ [۱] (من و درِ آن است، هر كس میخواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، ميگويد: «آنچه (عليه السلام) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها است كه (صلی الله علیه و آله) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه (عليه السلام) به آن استدلال كرده اند، نيست، بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث در كتابهاى خود از (عليه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن ۲۴ روايت ناب در آن حضرت نقل ميكند. 🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. (صلی الله علیه و آله) به (عليه السلام) فرمود: «اى ! خداوند تو را به آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، در نزد خداست كه همان در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از گردآورى نمیكنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به همچون تو خشنود باشند». [۲] 🔹در روایت دیگری (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «خداوند با من درباره عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! ، و دوستان من و كسانى است كه اطاعتم كنند، و او است كه را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى كند، مرا اطاعت نموده است. او را به اين بشارت ده». 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من كند، و همچون من از برود، و ساكن جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد را بعد از من دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به پس از من اقتدا كند كه آنها از من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و فهم و به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را كنند و نسبت به من كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است. [۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از ابونعيم اصفهانى در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است ● در منبع موجود است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) برکات بعثت پیامبر (ص) را چگونه بیان میفرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه اول «نهج البلاغه»، اشاره به چهار نکته ميفرمايد: نخست، مسأله و بخشى از و آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او. دوّم، وضع دنیا در زمان آنحضرت از نظر انحرافات دینى و اعتقادى و نجات آنها از این ، به وسیله نور محمّدى (ص). سوّم، رحلت پیامبر از دار دنیا. چهارم، که از آنحضرت باقى مانده، یعنى . 🔹در قسمت اوّل ميفرمايد: «اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ»؛ (قرنها گذشت و روزگاران سپری شد] تا اینکه خداوند سبحان، رسول الله صلی الله علیه و آله را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و کرد». سپس اشاره به بخشى از آنحضرت کرده، ميفرمايد: «مَاْخُوذاً عَلَى الْنَبییّنَ میثاقُهُ»؛ (این درحالى بود، که از همه پیمان درباره او گرفته شده بود [که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند]). 🔹«مَشْهُورَةً سِماتُهُ، کَریماً میلادُهُ»؛ (در حالیکه نشانه هایش مشهور و پسندیده بود). این تعبیر ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد و یا برکاتى که او براى جهانیان فراهم گشت، چه اینکه مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولّد آنحضرت در خانه کعبه فرو ریختند، خاموش شد، که مورد پرستش گروهى بود خشکید، و قسمتى از درهم شکست و فروریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصرجدیدى در مسیر و مبارزه با بود. 🔹سپس مى افزاید: «وَ اَهْلُ الاَرْضِ یَومَئِذ مِلَل مُتَفَرِّقَة وَ اَهْواء مَنْتَشِرَة وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّت»؛ (در آنروز زمین، داراى مذاهب پراکنده و افکار و خواسته هاى ضدّ و نقیض و راهها و عقاید پراکنده بودند). «بَیْنَ مُشَبِّه للهِ بِخَلْقِهِ اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ اَوْ مُشیر اِلى غَیْرِهِ»؛ (گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند و گروهى نام او را بر بتها مینهادند یا به غیر او اشاره و دعوت میکردند). از مادّه «لحد» بر وزن مَهْد به معناى حفره اى است که در یک طرف قرار گرفته است، و به همین جهت به حفره اى که در یک جانب قرار گرفته است لحد میگویند، 🔹سپس به هرکارى که از حدّ وسط منحرف بسوى افراط و تفریط شده، گفته میشود، و و را نیز به همین جهت میگویند، و منظور از جمله بالا «مُلْحِد فِى اسْمِهِ» همان است که دربالا اشاره شد که نام خدا را بر بتها مى نهادند؛ مثلا به یکى از بتها اللات و به دیگرى العزّى و به سوّمى منات میگفتند که به ترتیب از الله و العزیز و المنّان منشتق شده است، و یا اینکه منظور آنست که صفاتى براى خدا همچون صفات مخلوقات قائل میشدند و اسم او را دقیقاً بر مسمّى تطبیق نمیکردند. جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. سپس مى افزاید: «پس خداوند آنها را بوسیله آنحضرت از رهایى بخشید و با ، آنان را از نجات داد». 🔹بعد به فراز دیگرى از این بحث پرداخته، ميفرمايد: «سپس خداوند سبحان لقاى خویش را براى (ص) انتخاب کرد، و آنچه را نزد خود داشت براى او پسندید، و او را با رحلت و انتقال از دار دنیا به سراى آخرت، گرامى داشت و از گرفتارى در چنگال مشکلات نجات بخشید»؛ «آرى در نهایت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد»؛ «او هم آنچه را انبیاى پیشین براى امّت خود به یادگار گذارده بودند در میان شما به جاى نهاد»، «زیرا آنها هرگز امّت خود را بى سرپرست و بى آنکه راه روشنى در پیش پایشان بنهند و پرچمى برافراشته، نزد آنها بگذارند رها نمیکردند!». 🔹بدیهى است منظور امام(ع) از تعبیر بالا همان چیزیست که در آمده است که طبق این روایت متواتر، (ص) فرمود: «من از میان شما میروم و دو چیز پرارزش در میان شما به یادگار میگذارم: و که اگر به این دو جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو ازیکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار نزد من آیند». به هرحال دلسوزى نسبت به منحصر به حال حیاتشان نبوده است و بدون شک، نگران آینده آنها نیز بوده اند، بیش از آنچه پدر به هنگام وفات، نگران فرزندان خردسال خویش است؛ به همین دلیل نمیتوان باور کرد که آنها را بدون و سرپرست و ، رها سازند و زحمات یک عمر خویش را براى هدایت آنان بر باد دهد.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۷ش‏ ج۱ ص۲۲۸ منبع:وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel