eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش دوم) 🔹زمانی که تلاش (عليه السلام) برای نیامدن و نپذیرفتن سودی نبخشید، حضرت در پی ‌آن شد تا از این مسأله در جهت اهداف‌ سیاسی‌ خویش بهره ببرد. در این باره نکته مهم آن بود که (عليه السلام) این اقدام را، به عنوان اقدامی در شناخت ، در امر نشان دهد. آگاهیم که تا آن زمان چنین حقّی را برای علویان نپذیرفته بودند. این اقدام به خوبی می‌ توانست «بُطلان اقدامات خلفای پیشین» را در خلاف این جهت، اعم از اموی و عبّاسی نشان دهد؛ 🔹و لذا امام (عليه السلام) فرمود:  «اَلْحَمْدُلِله الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» (سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن ما را نخواست». [۱] 🔹در نخستین جلسه‌ ای که به منظور معرفی امام (عليه السلام) به عنوان برپا گردید، آن حضرت همین تعبیر را به شکل مختصری بیان داشت: «إِنَّ عَلَيْكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللهِ وَ لَكُمْ‏ عَلَيْنَا حَقٌ‏ بِهِ،‏ فَإِذَا أَدَّيْتُمْ‏ إِلَيْنَا ذَلِكَ‏ وَجَبَ‏ عَلَيْنَا الْحَقُ‏ لَكُم‏» [۲] (به خاطر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ما حقّی بر گردن شما و شما حقّی بر گردن ما دارید، پس اگر شما حق ما را به ما ادا کنید ما نیز حق شما را می‌ دهیم). آنچه جالب‌تر از این موارد به نظر می‌ رسد، استدلالی است که (عليه السلام) در برابر ، پیش از پذیرش پیشنهاد بدان تمسّک جست، و او را تلویحاً و به گونه‌ ای خاص در بن بست قرار داد، آنگونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت برای خود و پدرانش شود و یا دست از سر حضرت بر دارد. 🔹 (عليه السلام) در برابر او فرمود: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ الله جَعَلَهَا لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ الله وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» [۳] (اگر این از آن تو است و خدا آن را برای تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسی را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگری قرار دهی، و اگر از آن تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که از آن تو نیست به دیگران ببخشی». 🔹همچنین (عليه السلام) برای خنثی کردن سیاست در بهره‌گیری از ولایتعهدی او، در مقام پاسخ از این [سؤال] که چرا را پذیرفتی؟ فرمود: به همان دلیلی که جدّم داخل شوری گردید. [۴] و نیز فرمود: «قَدْ عَلِمَ‏ الله كَرَاهَتِي‏ لِذَلِكَ‏ فَلَمَّا خُيِّرْتُ‏ بَيْنَ‏ قَبُولِ‏ ذَلِكَ‏ وَ بَيْنَ الْقَتْل اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ» [۵] (خدا می‌ داند که من از قبول این امر داشتم، ولی وقتی در وضعی قرار گرفتم که میان قبول یا یکی را می‌ بایست اختیار کنم، به ناچار پذیرش ولایت عهدی را بر کشته شدن ترجیح دادم». ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۶۲. [۲] مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ص ۳۷۵. [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ - ۱۳۹. [۴] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.،[۵] همان، ص ۱۳۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (عليه السلام) را با آن همه و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی کند و اساس را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. ، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. 🔹چنانکه اگر امام (عليه السلام)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که (عليه السلام) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه شد و نوبت به رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! 🔹مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. بنی‌هاشم را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. (علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹به هر حال (عليه السلام) را به پذیرش مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که به اهدافش برسد. در خطبه‌ ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت‌ عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱] 🔹گرفتن اعتراف از بر این که « حقّ (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال می‌کرد؛ زیرا بر عکس آنچه می‌خواست (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان می‌داد که (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص را آشکار کند. 🔹افزون بر آنچه گذشت (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ، هیچ‌گونه مداخله‌ ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می‌ پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم). 🔹این شرط نشان می‌دهد که (عليه السلام) نمی‌ خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می‌ شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی‌ کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می‌ آمد، به پای خود گذاشته می‌ شد و این امتیاز بزرگی بود که (عليه السلام) موفق شد از گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می‌ فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ‏ فِي‏ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ‏ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است). 🔹واقعیت این است که (عليه السلام) نمی‌ توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌ کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». [۴]  🔹در اصل پذیرش بر جامعه‌ ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ‌ چنین‌ امامی را که تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست‌ های اصولی‌ تری که (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی‌ توانست باشد. پی‌نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ [۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷ [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ [۴] همان، ص ۹۰ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ - مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ - فَقُلْتُ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ». 🔹بعضی از کسانی که ادعای مودّتِ ما اهل بیت را دارند، در برای ما از دجال شدیدترند! راوی می‌گوید پرسیدم: از چه جهت؟! حضرت فرمودند: به خاطر دوستی با دشمنانِ ما، و دشمنی با دوستانِ ما، و هرگاه چنین شد، با آمیخته می‌شود و از بازشناخته نمی‌شود. 📕وسائل الشيعة، ج‏ ۱۶، ص ۱۷۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جریان مناظره امام رضا (علیه السلام) با بزرگ دانشمندان آئین زرتشت چه بود؟ 🔹بر طبق شواهد تاریخی تصمیم گرفت و بزرگان ، ، ، و علمای ديگر مکاتب در را دعوت كند تا با مباحثه علمی بر (عليه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه (عليه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» و «راس الجالوت» یهودی را شکست داد، آن گاه به بزرگ «هيربَدان» و رو كرد و فرمود: به من بگو اين كه را پيامبر می دانی، بر طبق كدام دليل است؟ 🔹 گفت او كارهاى خارق عادتی انجام داده كه هيچ كس قبل از او انجام نداده است. گرچه ما آن را نديده ايم، ولی اخبار پيشينيان ما گواه بر اين معناست. (عليه السلام) فرمود: آيا جز اين است كه از پيشينيان به شما رسيده و پيروى كرده ايد؟ بزرگ هيربدان گفت: نه. (عليه السلام) فرمود همين گونه ساير امت ها اخباری به آن ها از معجزات موسی، عيسی و مخصوصاً (صلی الله عليه و آله) و پيامبران ديگر رسيده است؛ پس چرا اين پيامبران را قبول نداريد و تنها روی زردشت تكيه می كنيد؟ بزرگ هيربدان خاموش شد و پاسخی نداشت بدهد. 🔹در اينجا حضرت (عليه السلام) با روش پاسخ نقضی جواب داد و در واقع، با تكيه بر قاعده عقلی «حُكْمُ الامثال فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَا يَجُوزُ وَاحِدٌ» به او الزام فرمود كه اگر دليل بر حقانيت زردشت معجزات نقل شده باشد، اين معنا درباره ساير پيامبران بزرگ الهی، مخصوصاً در مورد (صلی الله علیه و آله) كه مدارك اعجاز او بسيار بيشتر و گسترده تر است، نيز صادق است. اضافه بر اين، (صلی الله عليه و آله) ، كه امام (عليه السلام) قبلاً به آن اشاره فرمودند، «جنبه عينی و حسی» دارد و نياز به تكيه بر تاريخ ندارد. آری موجود است و آثار اعجاز آن نمايان. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مناظرات امام رضا (علیه السلام) چه ره‌آورد و پیام هایی برای علما و دانشمندان جهان اسلام در عصر حاضر دارد؟ 🔹مناظرات (عليه السلام) مسئله ای تاريخی و متعلق به گذشته نيست، بلكه از نظر پاسداری از حريم اسلام و حفظ مكتب، و بسيار جامعی برای امروز و هر زمان ديگر است. جالب اين است كه در آن روز وسايل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی (عليه السلام) از دربار مأمون به عنوان يكى از «مؤثرترين وسايل ارتباط جمعی» آن روز بهره كافی گرفت؛ زيرا اخبار اين جلسات به دليل شرايط خاص حاكم بر آن، در سرتاسر كشورهای اسلامی پخش می شد. 🔹 (عليه السلام) از اين طريق، نه تنها توطئه های تخريبی را خنثی فرمود و او را ناكام گذاشت، بلكه آن روز را كه در شرايط بسيار حساسی از نظر فكری و فرهنگی به سر می برد، از رهايی بخشيد. آری بعيد نيست يكى از دلايل (عليه السلام) برای پذيرش ولايت عهدی تحميلی مأمون، انجام اين رسالت بزرگ باشد. (دقت كنيد) كيفيت برخورد آن حضرت با پيروان مكاتب مختلف نيز از جهات متعددى برای ما درس آموز و الهام بخش است؛ از جمله: 1⃣ با پيروان مكتب های ديگر قبل از هر چيز بايد برخورد باشد. تا جنگ را بر مسلمانان تحميل نكرده اند، آنان نبايد دست به اسلحه برند و از منطق و چشم بپوشند. در گذشته، از طريق و پيش رفته است، و در آينده نيز چنين خواهد بود. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». [۱] 2⃣ به قدری است كه از منطق مكتب های ديگر ابداً واهمه ندارد؛ و به همين دليل، در به همه آن ها مجال كافی داده شده است تا عقايد خود را نشر دهند و پاسخ خود را بشنوند. حتی به كسانى كه اصلاً ايمان به خدا و مكتب انبياء نداشتند، آزادی بحث داده می شد، هر چند متأسفانه آنها از اين آزادى سوء استفاده كردند و برنامه ها به شكل ديگرى درآمد و توطئه های گوناگون شروع شد، اقدامات تخريبی ادامه يافت و آنچه ما مايل نبوديم بشود، شد. 3⃣ در هر زمان بايد از تمام مكاتب و مذاهب باخبر باشند و بايد بتوانند با منطق خودشان با آنان سخن بگويند و را بر هر مكتب ديگر اثبات كنند. بنابراين، بحث و گفت‌وگو درباره تمام مكتب ها ـ بدون استثنا ـ بايد در متن دروس حوزه های علميّه باشد. 4⃣در ميان بايد كسانى باشند كه با آشنايی داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان كه گاه بر اثر ناآگاهی و گاه برای اعمال غرض شخصی، مسائل را تحريف می كنند، با اهل زبان های ديگر سخن بگويند. از اين جا ضرورت تدريس زبان های خارجی در كنار دروس حوزه های علميّه احساس می شود. 5⃣ بايد از «وسايل ارتباط جمعی موجود در جهان» حداكثر بهره گيری را داشته باشند و صدای و تعليمات قرآن را به گوش همه جهانيان برسانند. بديهى است كه اين كار بدون وجود يك حكومت نيرومند اسلامی كار بسيار مشكلی است، چرا كه حكومت های ديگر هرگز چنين فرصتی را به پيروان مكتب اسلام نمی دهند، و نه تنها با سانسور شديد مانع از نشر دعوت اسلامی می شوند، بلكه با ايجاد خفقان و سلب آزادی، نفس را در سينه ها حبس می كنند. اين ها قسمتی از درس ها و الهاماتی است كه از برنامه مناظرات (عليه السلام) مى توان گرفت. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، مشهد، ‏۱۳۸۸ش، ‏چاپ دوم‏، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا (عليه السلام): 🔸«أَجمِل مُعاشَرَتَكَ مَعَ الصَّغير و الكَبيرِ». 🔹«نشست و برخاست خود را با كوچك و بزرگ، نيكو گردان». 📕مستدرك الوسائل، ج ۸، ص ۳۵۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟ 🔹خداى متعال در «آیه ۴۳ سوره نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید). به معنى آگاهى و اطلاع است و مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. 🔹در روایات متعددى که از ناحیه (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر (علیهم السلام) هستند، از جمله در روایتى از (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ» [۱] (ما ، و از ما باید سؤال شود). و در روایت دیگرى (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ» [۲] (، قرآن است، و اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) ، و از آنها باید سؤال کرد). 🔹در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص (صلى الله علیه و آله) است و او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده است. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ» (اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها ، و اهل علم و عقل و بیان اند). 🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمى‌گیرد. ولى، از آنجا که نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن اطلاق شده و همچنین شخص (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. 🔹به همین ترتیب که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟ 🔹خداى متعال در «آیه ۴۳ سوره نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ». (اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از بپرسید). به معنى آگاهى و اطلاع است، و مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. 🔹در روایات متعددى که از ناحیه (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر (علیهم السلام) هستند؛ از جمله در روایتى از (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ». [۱] (ما هستیم، و از ما باید سؤال شود). و در روایت دیگرى (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ». [۲] (ذکر، است، و اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد). 🔹در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص (صلى الله علیه و آله) است و او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ». (اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها اهل ذکر، و اهل علم و عقل و بیان اند). 🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمى‌گیرد. ولى، از آنجا که نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن اطلاق شده و همچنین شخص (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. 🔹به همین ترتیب که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel