eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ - مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ - فَقُلْتُ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ». 🔹بعضی از کسانی که ادعای مودّتِ ما اهل بیت را دارند، در برای ما از دجال شدیدترند! راوی می‌گوید پرسیدم: از چه جهت؟! حضرت فرمودند: به خاطر دوستی با دشمنانِ ما، و دشمنی با دوستانِ ما، و هرگاه چنین شد، با آمیخته می‌شود و از بازشناخته نمی‌شود. 📕وسائل الشيعة، ج‏ ۱۶، ص ۱۷۹ @tabyinchannel
⭕️امام حسن عسکری (عليه السلام):  🔸«ما تَرَكَ الحّقَ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ وَ لا أَخَـذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّ عَـزَّ».  🔹«هيچ با عزّتى را رها نكرد، مگر اينكه خوار و ذليل شد، و هيچ خوار و ذليل را نگرفت مگر اين كه عزّت يافت». 📕بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۴، ح ۲۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «انسان های گمراه» چه اوصافی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۳ «نهج البلاغه»، از سخن مى گويد و چهار وصف از اوصاف آنها را بيان مى دارد، مى فرمايد: «وَ هُوَ فِی مُهْلَةٍ مِنَ اللهِ يَهْوِی [۱] مَعَ الْغَافِلِينَ، وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ، بِلَا سَبِيلٍ قَاصِدٍ، وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ» (او [انسان گمراه] در اين چند روزى كه به او داده [تا با اعمال صالح، سعادت جاويدان را براى خود فراهم سازد] پيوسته با به سوى مى رود و همه روز با به سر مى برد، بى آنكه در طريقى گام نهد كه او را به برساند، يا برگزيند كه قائد و راهنماى او باشد). 🔹آرى! او در اين چهار امر خلاصه مى شود، با همراه بودن و كردن و با همنشين شدن، از راه راست حركت نكردن و برنگزيدن. تعبير به «امام قائد» ممكن است اشاره به (عليهم السلام) باشد، يا هر پيشواى عالم و با تقوايى كه پيرو معصومين (عليهم السلام) است و در هر حال، نقش «رهبرى صالحان» را در و نجات انسان ها مشخص مى كند؛ همان گونه كه نقش «همنشينى با غافلان و گنهكاران» را در و سقوط انسان روشن مى سازد. پی نوشت: [۱] «يهوى» از ماده «هوى» (بر وزن تُهى) در اصل به معناى سقوط كردن از بلندى است و «هوى» (بر وزن هوا) به معناى تمايل به چيزى است و معمولا در مورد تمايلات نفسانى به امور باطل به كار مى رود و در جمله بالا به همان معناى اوّل است؛ يعنى شخص دنياپرست همراه غافلان در وادى بدبختى سقوط مى كند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام)، «خليفه» و «امام» چه شرایطی بايد داشته باشد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به سراغ شرايط و برای مردم مى رود و آن را عمدتاً در دو چيز خلاصه مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِيهِ». (اى مردم، سزاوارترين كس براى ، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست). در حقيقت، (عليه السلام) به «دو ركن اساسى» كه يكى دارد و ديگر اشاره كرده است؛ از نظر بايد از همه باشد و از نظر عملى در امر از همه . 🔹بسيارند كسانى كه عالم‌اند، ولى نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح امكان پذير نيست. نيز همين موضوع را در داستان بنى اسرائيل بيان فرموده است؛ آنجا كه پيامبر را به عنوان و فرماندهى آنها برگزيد، و ايشان اعتراض كردند كه ما سزاوارتريم، چرا كه ثروتمندانِ قوى ترى داريم. او در پاسخ اعتراض‌ شان گفت: از همه شايسته تر است، چرا كه خدا سهم بيشترى از و به او داده «إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ». [۱] 🔹روشن است كه (عليه السلام) با بيان اين مطلب مى خواهد را نسبت به همه براى تصدّى امر اثبات كند؛ زيرا همگان مى دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام و از همه در امر و مبارزه با و پايدارتر است. 🔹جالب اينكه «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» به اينجا كه مى رسد بر خلاف جمعى كه وجدان را زير پا مى گذارند و برترى (عليه السلام) را در جنبه هاى علم يا مديريت انكار مى كنند، مى گويد: «قبول داريم كه او در اين دو جهت از همه تواناتر بود و براى خلافت از همه شايسته تر؛ ولى اين دليل بر نفى خلافت ديگران نمى شود؛ چرا كه گاه مى توان تقديم مفضول بر فاضل كرد و شايسته تر را كنار گذاشت و به سراغ شايسته رفت!». [۲] 🔹آرى، اين منطق كسانى است كه را به رسميت نشناسند و ترجيح مرجوح را بر راجح قبيح نشمرند؛ حال آنكه قبح و زشتى آن بر همه روشن است؛ ولى هاى كور و كر، گاه مانع از پذيرش مى شود. (عليه السلام) در ادامه فرمایش خود در خطبه مذکور مى افزايد: «فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ» ([هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد] هرگاه به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود كه به سوى باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود [تا حقّ را بپذيرد]). 🔹 نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ» [۳] (هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ۱، ج۹، ص۳۲۸ [۳] سوره حجرات، آيه ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۵۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار ، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از سستى كردند و به علت همين سستى، سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:](اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى بر نمى داشتيد و در تضعيف سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه و يارانش بر در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است]. 🔹آنچه (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت به سبب و «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر پيروز خواهند شد. سپس (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد: 🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ» (ولى شما همچون به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد. به جانم سوگند! شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه را پشت سر انداختيد و از نزديك ترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!). 🔹و در پايان اين سخن، را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاق‏ِ». (بدانيد، اگر از و رهبر خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه، درباره اهمّيّت «حرمت» و «حقوق» مسلمانان چه فرموده است؟ 🔹از آنجا كه در ميان فرائض و احكام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۷ «نهج البلاغه»، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا» (خداوند را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين كرده است). 🔹يك نگاه اجمالى به سراسر كتب فقه [از باب عبادات گرفته تا حدود و ديات] شاهد و گواه اين معناست كه ، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ و قائل شده است؛ تا آنجا كه (عليه السلام) در مقابل كعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ يَا كَعْبَةُ وَ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّك‏ِ» [۱] (چه بزرگ است حقّ تو اى كعبه و به خدا سوگند! از حقّ تو هم عظيم تر است). 🔹تعبير امام (عليه السلام) به «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ» ممكن است اشاره به اين باشد كه انسان موحّد و مخلص، كسى است كه را رعايت كند. اين تفسير را بسيارى از شارحان «نهج البلاغه» و بزرگانِ ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده كه هر به دليل اخلاص و توحيدى كه دارد بايد محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است كه «احترام حقوق مسلمين»، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است. 🔹سپس در يك نتيجه گيرى مى افزايد: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ» ( كسى است كه از دست و زبان او در باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود). 🔹اين نتيجه گيرى (عليه السلام) نشان مى دهد كه تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است؛ زيرا هنگامى كه حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ كنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: كسى است كه همه از دست و زبان او در امان باشند. قابل توجه اينكه: در تعبير مذكور يك بار «إِلَّا بِالْحَقِّ» مى گويد و بار ديگر «إِلَّا بِمَا يَجِبُ»؛ 🔹اين تفاوت در تعبير ممكن است از اين نظر باشد كه اوّلى اشاره به اين است كه تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات‌ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست، و دوّمى اشاره به اينكه در فرضِ جواز بايد به آن مقدار از نظر كيفيّت و كميّت كه خداوند اجازه داده اكتفا شود. 🔹از بعضى احاديث استفاده مى شود كه قنبر [با تمام احترامى كه داشت] هنگامى كه بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، (عليه السلام) فرمود: (بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود!)؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلاً حَدّاً، فَغَلُظَ قَنْبَرٌ، فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ، فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۱، ص ۲۲۷، باب ۱۵ [۲] الكافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۲۶۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۴۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«پیامبران الهی» در طول تاریخ با چه نشانه هايى از «مدعيانِ دروغين» شناخته می شدند؟ 🔸«انبياء و پيامبران» كه از سوى خداوند مأمور دعوت به سوى او مى شدند نشانه هايى داشتند كه به آسانى مى توان آنها را از «مدعيانِ دروغين» شناخت. از جمله اين نشانه ها مي توان به سه چيز اشاره كرد: 1⃣«تكيه بر منطق و دليل عقل» 🔹 و و همواره بر منطق تكيه كرده و مى كنند. به عنوان نمونه از زبان پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: «إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا» [۱] (شما را تنها به يك چيز اندرز مى دهم، دو نفر دو نفر، يا به تنهايى براى خدا قيام كنيد، سپس ). تمام خواسته پيامبر (صلى الله عليه وآله) در و و خلاصه مى شود. اگر پاى عقل و خِرَد به ميان آيد از به راحتى شناخته مى شود. 2⃣«دلسوزى و مهربانى» 🔹 (صلى الله عليه و آله) آن قدر دلسوز و مهربان بود كه جان خود را در اين مسير به خطر مى انداخت. اين مطلب در «آيه ۶ سوره كهف» آمده است، توجّه فرماييد: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ» (گويى مى خواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاك كنى)، و لذا خداوند او را دلدارى مى داد كه: اين قدر نگران مباش و غم و غصّه نخور، آنها كه قابل هدايت باشند هدايت مى شوند و آنها كه قابليّتِ هدايت نداشته باشند، هر قدر تلاش كنى هدايت نمى شوند. 3⃣«ترك تعصّب» 🔹 و الهى تعصّب ندارند؛ در حالى كه متعصّبند. پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) هنگامى كه با بت پرستان سخن مى گفت و با دليل و و ، حقّانيّتِ اسلام را به اثبات مى رساند و آنها نمى پذيرفتند مى فرمود: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِىَ دِينِ» [۲] ([حال كه چنين است] آئين شما براى خودتان، و آئينِ من براى خودم) پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره سبأ، آیه ۴۶ [۲] سوره کافرون، آیه ۶ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (عليه السلام‏)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ ۱، ص ۲۱۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا عمر «دروغ» كوتاه است؟ 🔹اين مطلب به تجربه ثابت شده است كه عمر اعتبار كوتاه است، و ديرى نمى ‏پايد، مگر آنكه خودش به آن اعتراف مى‏ كند، و اگر هم اعتراف نكند اظهاراتى مى ‏كند كه از گفتارش پرده بر می‌دارد. حال بايد ديد چرا چنين است؟! دليلش اين است كه بطور كلى در اين ، نظامى حاكم است كه به واسطه آن، در اجزاء و پازل عالم نسبت ‏ها و برقرار می‌شود، و در نتيجه قطعات به يكديگر متصل و مربوط می‌شوند و اين ، نسبت ‏هايى غير متغيرند.  🔹پس هر كه فرض كنيم، وقتى در خارج واقع می‌شود، و متناسب با خود ايجاد می‌كند كه به هيچ وجه از يكديگر نمی‌شوند، و در بين تمامى لوازم و ملزومات است كه بعضى را به بعضى ديگر می‌سازد، بطورى كه اگر به يكى از آنها خللى وارد آيد همه مختل می‌شود، و اگر همان قطعه مختل، سالم گردد همه سلسله سالم می‌شود، و اين است كلى و .  🔹مثلا اگر جسمى از مكانى به مكانى ديگر انتقال يابد، از لوازم اين انتقال آن است كه ديگر در آن زمان، آن جسم در مكان اول نباشد، بلكه از آن و از لوازم آن و هر چه كه متصل به آن است دور و غايب باشد، و نيز مكان اول از آن خالى و مكان دوم مشغول به آن باشد، و نيز اينكه فاصله ‏اى را كه ميان دو مكان است بپيمايد و همچنين لوازم ديگر كه اگر يكى از آنها اختلال يابد - مثلا در همان زمان، جسم فضای مكان اول را هم اشغال كرده باشد - تمامى لوازمى كه شمرديم مختل شده، ديگر صدق نخواهند داشت.  🔹و انسان و هر سبب ديگرى كه فرض شود نمی‌تواند از حقايق هستى را به نوعى كند و يا با تردستى بپوشاند، و در عين حال تمام لوازم و ملزومات مربوط به آن را هم پنهان نگه دارد، يا آن حقيقت را بطور كلى از محل واقعی‌اش (كه محفوف به آن لوازم و ملزومات است) خارج كند يا از مجراى هستى‏ اش نمايد، و به فرضى هم كه بتواند يكى از لوازم را هم مستور سازد، لوازم ديگرش سر درمى‏ آورد و باز اگر آن را هم در پرده كند، لازم سومى ظاهر مى ‏شود، و همينطور اين تسلسل واقعى ادامه مى يابد تا پنهان شده  گردد.  🔹بر همين اساس مى‏ گويند حكومت و دولت از آن حق است، هر چند باطل، جولان و عرض اندامى هم بكند؛ و نيز می گويند ارزش از آن صدق است، هر چند احيانا باطلى مورد رغبت قرار بگيرد؛ و نيز از همين جهت است كه خداى تعالى فرموده: «إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ» [۱] (قطعاً خدا آن کس را که و بسیار ناسپاس است، هدایت نمی کند). و نيز فرموده: «إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» [۲] (خداوند کسی را که اسرافکار و است هدایت نمی‌کند). 🔹و نيز فرموده: «إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ» [۳] (کسانی که بر خدا می بندند، یقیناً رستگار نمی شوند). و فرموده: «بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِيجٍ» [۴] (آنها را هنگامی که به سراغشان آمد کردند؛ از این رو پیوسته در کار پراکنده خود متحیّرند!). و اين بدان جهت است كه چون را شمردند، ناگزير پايه خود را بر اساس نهاده و در زندگيشان بر باطل تكيه زدند، و در نتيجه خود را در نظامى مختل قرار دادند كه اجزايش با يكديگر داشته و هر جزئى جزء ديگر و هر طرفى طرف ديگر را و مى ‏كند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره زمر، آیه ۳ [۲] همان، سوره غافر، ۲۸ [۳] همان، سوره یونس، ۶۹ [۴] همان، سوره ق، آیه ۵ 📕ترجمه تفسير الميزان، ج ۱۱، ص ۱۳۹ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ ۗ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ». 🔹«هنگامی که به آنان گویند: به آنچه که خدا [بر پیامبر اسلام] نازل کرده ایمان آورید، گویند: به توراتی که بر خود ما یهودیان نازل شده ایمان می آوریم و به غیر آن در حالی که است و توراتی است که با آنان است، می ورزند. بگو: اگر شما [از روی درستی و راستی به تورات] مؤمن بودید، پس چرا پیش از این را می کشتید؟» 🔸«وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ». 🔹«و قطعاً برای شما معجزات و آورد، سپس شما پس از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود گرفتید، در حالی که [به خود و دلایل آشکار و روشن حق] ستمکار بودید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۹۱ و ۹۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آشکار کردن زینت 🔹حکایت جالبی است؛ وقتی با مواجه می‌شوند همگی سخت در پی استفاده و بهره وری از آن هستند، و آنهایی که از قدرت ظاهری بیشتری برخوردارند، خود را مالک این نعمت ها می دانند؛ اما وقتی پای به میان می آید، پای همین انسان های مدعی، لنگ است و اینگونه می پندارند که (نعوذ بالله) تاریخ مصرف این اوامر و نواهی گذشته است، و آن را مخصوص عده ای افراد مرتجع می دانند، ولی واقع این است که «...أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ» [۱] «...بيشترشان را نمى ‏شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند). 🔹یکی از دستورات خداوند که بندگان به سادگی از کنار آن می گذرند این آیه شریفه است: «...لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى...» [۲] (...مانند روزگار زينت هاى خود را آشكار نكنيد...). «تَبَرُّج»، از برج است. ما به چه برج می‌گوييم؟ ساختمان‌هايى كه خودش را نشان می‌دهد. ، يعنى خانم از خانه که بيرون می‌ آيی خودت را برج نكن، چون وقتی برج كردی، دل چه كسى راضی می‌شود؟ «...فَيَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ...؛ [۳] (...آن كسى كه در قلبش است...). 🔹يعنى بيماردل، روحش بيمار است، يك آدم عياش و است؛ او دنبالت راه می‌افتد. خودت را برج كردی، خودت را حراج كردی، عقب تو راه می‌افتند. اين كمال است؟ اگر ما درب يك ظرف حاوی شيرينی را برداريم، مگس‌ها روی اين شيرينی می‌نشینند؛ اين برای اين شيرينی ارزش است؟ يا اينکه شيرينی را آلوده می‌كنند؟. بعد قرآن کریم می‌فرماید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة» خيلی قشنگ است. اين مهم است. 🔹يعنى خانم فكر نكن اين تمدن است؛ اين است. يعنى اگر كسى خودش را برج كند، اين مرتجع است، اين اُمُّل است. برگشته به . زمان جاهليت در مقابل «زمان عالميت» است. يعنى علم در مقابلش زمان جاهليت است. قبل از اسلام را زمان جاهليت می‌گويند. بعد از اسلام ديگر زمان جاهليت نيست؛ بنابراین اگر خانمی نيمه برهنه خودش را عرضه كرد، اين متمدن نيست، اين به برگشته است»‌. [۴] 🔹این بیان است. کتابی که به جای آنکه پیش روی خود قرار دهیم تا ما باشد، آن را پشت سر انداخته و راه خود را می رویم. و به تعبیر قرآن کریم: «...فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ...؛ [۵] (...پس آن را پشت ‏سر خود انداختند...). پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انبیاء، آيه ۲۴ [۲] همان، سوره احزاب، آیه ۳۳ [۳] همان، سوره احزاب، آیه ۳۲ [۴] برنامه ی درس هایی از قرآن کریم ۹۰/۲/۲۹ [۵] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۸۷ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ۖ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». 🔹«بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد - که در وجود آنها ریشه دوانده - آرزو می‌کردند شما را بعد از و ، به حال باز گردانند؛ با اینکه برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزی تواناست». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۰۹ @tabyinchannel